🌺 ترجمه آيات سوره #العبس از تفسير شریف المیزان
🌺به نام خداوند بخشنده مهربان
🔸 چهره درهم كشيد و روى بگردانيد1⃣
🔸كه چرا آن كور نزد وى آمد2⃣
🔸تو چه دانى شايد او در پى پاك شدن باشد 3⃣
🔸و يا در برخورد ناگهان متذكر شده در پى پاك شدن بيفتد4⃣
🔸اما آنكه توانگرى را به رخ مردم مى كشد5⃣
🔸تو به او روى خوش نشان مى دهى6⃣
🔸فكر مى كنى اگر هم پاك نشود مسؤول نيستى7⃣
🔸و اما آنكه شتابان نزد تو آمده8⃣
🔸در حالى كه از خدا مى ترسد9⃣
🔸تو از او تغافل مى كنى🔟
🔸چنين مكن كه اين قرآن يك تذكر و يادآورى است1⃣1⃣
🔸هر كس بخواهد از آن پند گيرد2⃣1⃣
🔸تذكارى است در صحيفه هايى ارجمند3⃣1⃣
🔸والا و پاكيزه است4⃣1⃣
🔸كه بدست سفيرانى نوشته شده5⃣1⃣
🔸گرامى و نيكو 6⃣1⃣
______
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 بيان آیات سوره #العبس از تفسير شریف المیزان
🔸اشاره به شان نزول اين آيات و غرض سوره كه عبارتست از عتاب هر كس كه ثروتمندان
رواياتى از طرق اهل سنت وارد شده كه اين آيات درباره داستان ابن ام مكتوم #نابينا نازل شد، كه روزى بر رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم وارد شد در حالى كه جمعى از مستكبرين قريش نزد آن جناب بودند و با ايشان درباره اسلام سخنان سرى داشتند، رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم از آمدن ابن ام مكتوم چهره در هم كشيد، و خداى تعالى او را مورد عتاب قرار داد كه چرا از يك مردى تهى دست چهره در هم كردى ؟
🔸از طرق شيعه هم رواياتى به اين معنا اشاره دارد.
ولى در بعضى ديگر از روايات شيعه آمده كه مردى از بنى اميه نزد آن جناب بوده، و او از آمدن ابن ام مكتوم چهره درهم كشيد، و آيات، در عتاب او نازل شد، كه - ان شاء اللّه - بحث مفصل اين معنا در بحث روايتى آينده از نظرتان خواهد گذشت.
🔸و به هر حال غرض سوره، عتاب هر كسى است كه ثروتمندان را بر ضعفاء و مساكين از مؤمنين مقدم مى دارد، اهل دنيا را احترام مى كند و اهل آخرت را خوار مى شمارد، بعد از اين عتاب رشته كلام به اشاره به خوارى و بى مقدارى انسان در خلقتش و اينكه در تدبير امورش سراپا حاجت است و با اين حال به نعمت پروردگار و تدبير عظيم او #كفران مى كند كشيده شده، و در آخر سخن را با ذكر قيامت و جزاء و تهديد مردم خاتمه مى دهد، و اين سوره بدون هيچ ترديدى در مكه نازل شده است.
______
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
✅بهترین کار در #شب_قدر چیست؟
🌹توصیه های ناب علامه حسن زاده آملی ره در مورد شبهای قدر را اینجا ببینید
🌹ادرس کانال🔰🔰
https://eitaa.com/joinchat/3273981962C171d4d16f3
🌺 تفسیر آیه1⃣ سوره #العبس از تفسير شریف المیزان
🔰عبس و تولى1⃣
🔸يعنى چهره در هم كشيد و روى بگردانيد.
______
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه2⃣ سوره #العبس از تفسير شریف المیزان
🔰ان جاءه الاعمى2⃣
🔸اين جمله علت #عبوس شدن را بيان مى كند، و لام تعليل در تقدير است و تقدير آن (لان جاءه الاعمى ) است.
______
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیات3⃣ و4⃣ سوره #العبس از تفسير شریف المیزان
🔰و ما يدريك لعله يزكى3⃣
🔰 او يذكر فتنفعه الذكرى4⃣
🔸اين آيه حال از فاعل فعل (عبس و تولى) است، و كلمه #تزكى به معناى در پى پاك شدن از راه عمل صالح است. كه بعد از تذكر يعنى پندپذيرى و بيدارى و پذيرفتن عقائد حقه دست مى دهد، چون #نفع_ذكرى همين است كه آدمى را به تزكى دعوت مى كند، يعنى به ايمان و عمل صالح مى خواند.
🔸و حاصل معنا اين است كه آن شخص چهره در هم كشيد، و از آن شخص نابينا كه نزدش آمده بود روى بگردانيد، با اينكه او خبر نداشت آيا مرد نابينا مردى صالح بود، و با اعمال صالح ناشى از ايمان خود را پاكيزه كرده بود يانه، شايد كرده بود، و يا آمده تا با تذكر و اتعاظش به مواعظ رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم بهره مند شده، در نتيجه به تطهير خود موفق گردد.
🔸در اين آيات #چهارگانه عتاب شديدى بكار رفته، و اين شدت از اين جهت بيشتر مى شود كه دو آيه اول در سياق غيبت آمده، كه مى فهماند خدا از او روى گردانيده، رو در رو با او سخن نگفته، و دو آيه اخير را در سياق خطاب آورده، چون توبيخ در مخاطبه حضورى بيشتر است، و حجت و استدلال هم وقتى رو در رو گفته شود الزام آورتر است، آن هم بعد از روى گردانى، و مخصوصا با سركوبى خود خدا و بدون واسطه غير.
🔸و در اينكه از آن شخص تعبير به اعمى - كور - كرد توبيخى بيشتر استفاده مى شود، براى اينكه محتاجى كه به انسان مراجعه مى كند اگر نابينا باشد و حاجتش هم حاجتى دينى باشد، و خلاصه ترس از خدا او را وادار كرده باشد كه با نداشتن چشم به ما مراجعه كند، ما بيش از ساير مراجعه كنندگان بايد به او ترحم كنيم، و بيشتر به او روى آورده مورد عطوفتش قرار دهيم، نه اينكه چهره در هم بكشيم و روى از او برتابيم.
🔸بعضى گفته اند: بنابر اينكه شخص مورد عتاب رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم باشد تعبير از آن جناب به ضمير غايب براى اين بوده كه به قداست ساحت آن جناب اشاره كند، و بطور كنايه بفهماند گويا آن كسى كه چنين عملى كرده رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم نبوده، چون مثل چنين عملى از مثل آن جناب سر نمى زند، و در نوبت دوم كه از آن جناب به ضمير خطاب تعبير كرده نيز قداست ساحت آن حضرت منظور بوده، چون هميشه اقبال بعد از اعراض، اجلال و احترامى از طرف است.
🔸و ليكن اين حرف درست نيست، چون با خطاب (و اما من استغنى فانت له تصدى..) نمى سازد، و توبيخ در آن از توبيخ در آيه (عبس و تولى ) بيشتر است، و بطور قطع هيچ ايناسى هم در آن نيست.
______
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیات5⃣ و 6⃣ و 7⃣سوره #العبس از تفسير شریف المیزان
🔰اما من استغنى5⃣
🔰فانت له تصدى6⃣
🔰 و ما عليك الا يزكى7⃣
🔸كلمات #غنى و #استغناء و #تغنى و #تغانى بطورى كه راغب گفته به يك معنى مى باشند. پس مراد از #من_استغنى كسى است كه خود را توانگر نشان دهد، و ثروت خود را به رخ مردم بكشد. و لازمه اين عمل اين است كه بخواهد از سايرين سر و گردنى بلندتر باشد، و رياست و عظمتى در چشم مردم داشته باشد، و از پيروى حق عارش بيايد، همچنان كه در جاى ديگر فرمود:
(ان الانسان ليطغى ان راه استغنى ) و كلمه #تصدى به معناى متعرض شدن و روى آوردن به چيزى و اهتمام در امر آن است.
🔸در اين آيه و شش آيه بعدش اشاره مفصلى است به اينكه ملاك در آن عبوس شدن و پشت كردن چه بوده، كه به خاطر آن مستوجب عتاب شده، حاصل آن اين است كه: تو خيلى به وضع مستكبران و اعراض كنندگان از پيروى حق مى پردازى، و زياد به وضع آنها اعتناء مى كنى، در حالى كه اگر او نخواهد خود را پاك كند بر تو تكليفى نيست، و بر عكس از وضع آن كس كه خود را پاك كرده و از خدا مى ترسد بى اعتنايى مى كنى .
🔸(و ما عليك الا يزكى ) - بعضى گفته اند: كلمه #ما نافيه است، و معنايش اين است كه: اگر او نخواست خود را تزكيه كند حرج و مسؤوليتى بر تو نيست، تا رهايى از آن مسؤوليت تو را حريص كند به مسلمان شدن او، و غفلت ورزيدن از آنهايى كه قبلا به طيب خاطر مسلمان شده اند.
🔸بعضى گفته اند: كلمه #ما استفهام انكارى است، و به آيه چنين معنا مى دهد:
(چه چيز و چه مسؤوليت و ضررى متوجه تو مى شود اگر او نخواهد خود را از كفر و فجور پاك كند؟ تو يك رسول بيشتر نيستى ، و جز ابلاغ رسالت مسؤوليتى ندارى).
🔸بعضى ديگر گفته اند: كلمه #ما به معناى #لا ى نافيه است، و معنايش اين است كه: (از عدم تزكيه او از كفر و فجور باكى به خود راه نمى دهى )، و اين معنا با سياق عتابى كه قبل از اين آيه و قبل از قبل اين آيه بود سازگارتر است.
______
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیات8⃣و 9⃣و 🔟 سوره #العبس از تفسير شریف المیزان
🔰و اما من جاءك8⃣
🔰 يسعى و هو يخشى9⃣
🔰 فانت عنه تلهى🔟
🔸كلمه #سعى به معناى سرعت در دويدن است، پس معناى آيه به حسب آنچه مقام دست مى دهد اين است كه: آن كس كه به شتاب نزدت مى آيد تا بوسيله معارف دين و مواعظى كه از تو مى شنود خود را پاك كند، (و هو يخشى) در حالى كه از #خدا مى ترسد، و خشيت خود آيت و نشانه آن است كه او بوسيله قرآن متذكر شده است، همچنان كه فرمود:
(ما انزلنا عليك القران لتشقى الا تذكره لمن يخشى)
و نيز فرموده:
سيذكر من يخشى.
(فانت عنه تلهى ) - اصل
🔸كلمه #تلهى #تتلهى بوده، يعنى خود را بكار ديگر مى زنى، و از چنين مردى كه آمده كه به راستى خود را اصلاح كند غافل مى مانى، و اگر ضمير #انت را در اين آيه و در آيه (فانت له تصدى) و ضمير #له و #عنه را در آن دو مقدم بر فعل آورده، همه براى تأكيد در عتاب و تنبيه است.
______
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیات 1⃣1⃣ و 2⃣1⃣سوره #العبس از تفسير شریف المیزان
🔰كلا انها تذكره1⃣1⃣
🔰 فمن شاء ذكره2⃣1⃣
🔸كلمه #كلا باز داشتن از همان عملى است كه به خاطر آن عتابش فرمود يعنى عبوس كردن قيافه و روى گردانى از كسى كه از خدا مى ترسد، و مشغول شدن و پرداختن به كسى است كه خود را بى نياز مى داند.
اشاره به اينكه قرآن كريم #تذكره است
و ضمير در جمله #انها_تذكره به آيات قرآنى و يا به قرآن بر مى گردد، و اگر آن را مونث آورده براى اين بود كه خبر آن #تذكره مونث بوده، و معناى آن اين است كه:
آيات قرآنى - و يا قرآن - تذكره است، يعنى موعظه اى است كه هر پند پذيرى از آن متعظ مى شود، و يا تذكر دهنده اى است كه اعتقاد حق و عمل حق را تذكر مى دهد.
🔸(فمن شاء ذكره ) - اين قسمت، جمله اى معترضه است، و ضمير به قرآن و يا آنچه كه قرآن تذكر مى دهد بر مى گردد، و معنايش اين است كه: هر كس خواست مى تواند بياد قرآن و يا معارفى كه قرآن تذكر مى دهد بوده باشد، و قرآن اين را تذكر مى دهد كه مردم بدانچه فطرت به سوى آن هدايت مى كند منتقل شوند، و آن، عقائد و اعمال حقه اى است كه در لوح فطرت محفوظ است.
🔸و در اينكه تعبير فرمود به (فمن شاء ذكره ) اشاره است به اينكه در دعوت قرآن به تذكر، هيچ اكراه و اجبارى نيست، و داعى اسلام كه اين دعوت را مى كند براى اين نيست كه نفعى عايد خودش شود، تنها و تنها نفع آن عايد خود متذكر مى شود، حال اختيار با خود او است.
مقصود از اينكه درباره قرآن فرمود:
فى صحف مكرمة...
______
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیات3⃣1⃣ و 4⃣1⃣ سوره #العبس از تفسير شریف المیزان
🔰فى صحف مكرمه3⃣1⃣
🔰 مرفوعه مطهره4⃣1⃣
🔸در مجمع البيان گفته: كلمه #صحف جمع صحيفه است، و عرب هر چيزى را كه در آن مطلبى نوشته شده باشد #صحيفه مى نامد، همچنان كه كتابش هم مى خواند، حال چه اينكه ورقه و كاغذى باشد و يا چيز ديگرى.
و جمله #فى_صحف خبرى است بعد از خبر براى كلمه #ان، و ظاهر آن اين است كه : قرآن به دست ملائكه در صحفى متعدد نوشته شده بوده. و اين ظاهر، سخن آن مفسر را كه گفته: مراد از صحف لوح محفوظ است ضعيف مى سازد، چون در كلام خداى تعالى در هيچ موردى از لوح محفوظ به صيغه جمع از قبيل صحف و كتب و الواح تعبير نشده. نظير اين قول در بى اعتبارى سخن آن مفسر ديگر است كه گفته: مراد از صحف، كتب انبياى گذشته است. چون اين معنا با تعبير (بايدى سفره...) نمى سازد، زيرا ظاهر اين تعبير اين است كه صفت صحف باشد.
#مكرمه يعنى معظم، #مرفوعه يعنى رفيع القدر نزد خدا، #مطهره يعنى پاكيزه از قذارت باطل و سخن بيهوده و شك و تناقض، همچنان كه در جاى ديگر فرمود:
(لا ياتيه الباطل من بين يديه و لا من خلفه)، و نيز در اينكه مشتمل بر سخن بيهوده نيست فرموده:
(انه لقول فصل و ما هو بالهزل )، و در اينكه مشتمل بر مطلب مورد شكى نيست، فرموده:
(ذلك الكتاب لا ريب فيه ) و در اينكه مشتمل بر مطالب متناقض نيست فرموده: (و لو كان من عند غير اللّه لوجدوا فيه اختلافا كثيرا).
اشاره به اينكه ملائكه اى مخصوص سفراى وحى و - تحت امر جبرئيل - متصدى حمل و ابلاغ آن به پيامبران بوده اند
______
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیات5⃣1⃣ و 6⃣1⃣ سوره #العبس از تفسير شریف المیزان
🔰بايدى سفره 5⃣1⃣
🔰كرام برره6⃣1⃣
🔸اين دو جمله دو صفت بعد از صفت هستند براى صحف، و كلمه #سفره جمع سفير است، و سفير به معناى رسول است، و كلمه #كرام صفت آن رسولان است، به اعتبار ذاتشان و #برره صفت ايشان است به اعتبار عملشان، مى فرمايد: ذاتا افرادى بزرگوارند، و از نظر عمل داراى احسانند.
🔸و معناى اين چند آيه اين است كه: قرآن تذكره اى است كه در صحف متعددى نوشته شده بود صحفى معظم و رفيع القدر، و پاكيزه از هر پليدى و از هر باطل و لغو و شك و تناقض، و به دست سفيرانى نوشته شده كه ذاتا نزد پروردگارشان بزرگوار، و در عمل هم نيكوكارند.
🔸و از اين آيات بر مى آيد كه براى وحى، ملائكه مخصوصى است، كه متصدى حمل صحف آن و نيز رساندن آن به پيامبرانند، پس مى توان گفت اين ملائكه اعوان و ياران جبرئيلند، و تحت امر او كار مى كنند، و اگر نسبت القاى وحى را به ايشان داده، منافات ندارد با اينكه در جاى ديگر آن را به جبرئيل نسبت دهد، و بفرمايد:
(نزل به الروح الامين على قلبك)، و در جاى ديگر در تعريف جبر ئيل بفرمايد: (انه لقول رسول كريم ذى قوه عند ذى العرش مكين مطاع ثم امين )، بلكه همين آيه مويد مطلب ما است، كه مى فرمايد دستوراتش مطاع است، معلوم مى شود جبرئيل براى رساندن وحى به انبياء، كاركنانى از ملائكه تحت فرمان دارد، پس وحى رساندن آن ملائكه هم وحى رساندن جبرئيل است، همچنان كه عمل جبرئيل و اعوانش روى هم فعل خداى تعالى نيز هست، و اين انتساب وحى به چند مقام نظير مسأله توفى و قبض ارواح است، كه يك جا به اعوان ملك الموت نسبت داده، و يك جا به خود او، و يك جا به خود خداى تعالى كه بحث آن مكرر گذشت.
🔸ليكن، معنايى كه گذشت روشن تر است.
و بعضى ديگر گفته اند: قاريان قرآنند، كه آن را مى نويسند و مى خوانند، كه خواننده محترم به نادرستى آن واقف است.
______
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 بحث روایتی سوره #العبس از تفسير شریف المیزان
🔸روايتى حاكى از اعراض پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم از ابن ام مكتوم و نزول آيات: (عبس و تولى...)
🔸در مجمع البيان است كه بعضى گفته اند: اين آيات درباره عبد الله ّبن ام مكتوم فرزند شريح بن مالك بن ربيعه فهرى يكى از بنى عامر بن لوى نازل شده.
🔸و جريان چنين بوده كه: وى روزى بر رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم وارد شد، در حالى كه آن جناب با عتبه بن ربيعه و ابو جهل بن هشام و عباس بن عبد المطلب و ابى و اميه بن خلف جلسه كرده بود، و ايشان را به دين توحيد دعوت مى كرد، به اميد اينكه اسلام بياورند، ابن ام مكتوم عرضه داشت:
🔸 يا رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله و سلم از قرآن برايم بخوان تا حفظ كنم، و (چون نابينا بود) مكرر آن جناب را صدا مى زد، و متوجه نبود كه آن جناب با آن چند نفر مشغول صحبت است، و تكرار او باعث شد كه كراهت و ناراحتى در سيماى آن جناب هويدا گرديد، چون ابن ام مكتوم مرتب كلام آن جناب را قطع مى كرد، و رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم در دل خود فكر مى كرد كه حالا اين چند نفر كه از بزرگان قريشند، مى گويند پيروان او همه از قبيل ابن ام مكتوم يا كورند و يا برده اند، لذا از او روى بگردانيد، و رو به آن صناديد كرد، در اينجا بود كه اين آيات در عتاب و سرزنش آن جناب نازل شد.
و از آن به بعد رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم همواره ابن ام مكتوم را احترام مى كرد، هر وقت به او بر مى خورد مى فرمود: مرحبا به كسى كه خداى تعالى به خاطر او مرا عتاب فرمود، و آنگاه مى پرسيد: آيا كار و حاجتى دارى؟ و دو نوبت او را در مدينه جانشين خود كرد و خود به جنگ رفت.
🔸مؤلف: سيوطى در تفسير الدر المنثور اين قصه را از عايشه و انس و ابن عباس - البته با مختصر اختلافى - نقل كرده، و آنچه صاحب مجمع البيان نقل كرده خلاصه اى از آن روايات مختلف است.
🔸بيان اينكه آيات عتاب به روشنى متوجه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم نيست و نزول آن در مورد روى گرداندن آن حضرت از ام مكتوم از جهات مختلف مخدوش و مردود است
🔸ليكن آيات سوره مورد بحث دلالت روشنى ندارد بر اينكه مراد از شخص مورد عتاب رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم است، بلكه صرفا خبرى مى دهد و انگشت روى صاحب خبر نمى گذارد، از اين بالاتر اينكه در اين آيات شواهدى هست كه دلالت دارد بر اينكه منظور، غير رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم است، چون همه مى دانيم كه صفت عبوس از صفات رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم نبوده، و آن جناب حتى با كفار عبوس نمى كرده، تا چه رسد به مؤمنين رشد يافته، از اين كه بگذريم اشكال سيد مرتضى رحمة اللّه عليه بر اين روايات وارد است، كه مى گويد اصولا از اخلاق رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم نبوده، و در طول حيات شريفش سابقه نداشته كه دل اغنياء را به دست آورد و از فقراء روبگرداند.
🔸و با اينكه خود خداى تعالى خلق آن جناب را عظيم شمرده، و قبل از نزول سوره مورد بحث، در سوره #نون كه به اتفاق روايات وارده در ترتيب نزول سوره هاى قرآن، بعد از سوره (اقرء باسم ربك ) نازل شده فرموده :
(و انك لعلى خلق عظيم )، چطور تصور دارد كه در اول بعثتش خلقى عظيم (آن هم بطور مطلق ) داشته باشد، و خداى تعالى به اين صفت او را بطور مطلق بستايد، بعدا برگردد و بخاطر پاره اى اعمال خلقى، او را مذمت كند، و چنين خلق نكوهيده اى را به او نسبت دهد كه تو به اغنياء متمايل هستى، هر چند كافر باشند، و براى به دست آوردن دل آنان از فقراء روى مى گردانى، هر چند كه مؤمن و رشد يافته باشند؟
🔸علاوه بر همه اينها مگر خداى تعالى در يكى از سوره هاى مكى يعنى در سوره شعراء به آنجناب نفرموده بود:
(و انذر عشيرتك الاقربين و اخفض جناحك لمن اتبعك من المومنين )، و اتفاقا اين آيه در سياق آيه (و انذر عشيرتك الاقربين ) است، كه در اوائل دعوت نازل شده.
🔸از اين هم كه بگذريم مگر به آنجناب نفرموده بود: (لا تمدن عينيك الى ما متعنا به ازواجا منهم و لا تحزن عليهم و اخفض جناحك للمومنين )، پس چطور ممكن است در سوره حجر كه در اول دعوت علنى اسلام نازل شده به آنجناب دستور دهد اعتنايى به زرق و برق زندگى دنياداران نكند، و در عوض در مقابل مؤمنين تواضع كند و در همين سوره و در همين سياق او را مأمور سازد كه از مشركين اعراض كند، و بفرمايد: (فاصدع بما تومر و اعرض عن المشركين) آن وقت خبر دهد كه آن جناب بجاى اعراض از مشركين، از مؤمنين اعراض نموده، و به جاى تواضع در برابر مؤمنين در برابر مشركين تواضع كرده است !
🔸ادامه بحث روایتی🔰
🔸ادامه بحث روایتی🔰
🔸علاوه بر اين زشتى عمل مذكور چيزى است كه عقل به زشتى آن حكم مى كند، و هر عاقلى از آن متنفر است، تا چه رسد به خاتم انبياء صلى اللّه عليه و آله و سلم، و چنين قبيح عقلى احتياج به نهى لفظى ندارد، چون هر عاقلى تشخيص مى دهد كه دارايى و ثروت به هيچ وجه ملاك فضيلت نيست، و ترجيح دادن جانب يك ثروتمند بخاطر ثروتش بر جانب فقير، و دل او را به دست آوردن، و به اين رو ترش كردن رفتارى زشت و ناستوده است.
🔸با در نظر گرفتن اين اشكالها جواب از گفتار بعضى از مفسرين روشن مى شود كه گفته اند: خداى تعالى آن جناب را از اين رفتار نهى نكرده مگر در اين مورد، پس اين كار معصيت نبوده مگر بعد از نهى اما قبل از آن، آن جناب مى توانسته چنين رفتارى داشته باشد.
🔸وجه نادرستى اين سخن اين است كه:
اولا به چه دليل آن جناب نهى نشده مگر در آن هنگام، نه بعدش و نه قبلش؟ و ثانيا گفتيم اين رفتار به حكم عقل ناستوده است، و صدورش از شخصى كريم الخلق كه خدايش قبلا او را به خلق عظيم ستوده محال است، آن هم با بيانى مطلق و بدون قيد وى را ستوده و فرموده: (و انك لعلى خلق عظيم )، علاوه بر اين كلمه #خلق به معناى ملكه راسخه در دل است، و كسى كه داراى چنين ملكه اى است عملى منافى با آن انجام نمى دهد.
🔸روايتى ديگر حاكى از نزول آيات عتاب در مورد مردى از بنى اميه و در مجمع البيان، از امام صادق عليه السلام روايت آورده كه فرموده است اين آيات درباره مردى از بنى اميه نازل شده كه در حضور رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم نشسته بود، ابن ام مكتوم آمد، مرد اموى وقتى او را ديد قيافه اش را در هم كشيد، و او را كثيف پنداشته، دامن خود را از او جمع كرد، و چهره خود را عبوس نموده رويش را از او گردانيد، و خداى تعالى داستانش را در اين آيات حكايت نموده عملش را توبيخ نمود.
🔸و نيز در مجمع البيان است كه از امام صادق عليه السلام روايت شده كه فرموده: رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم هر وقت ابن ام مكتوم را ملاقات مى كرد مى فرمود: مرحبا مرحبا، به خدا سوگند خداى تعالى ابدا مرا در مورد تو عتاب نخواهد كرد، و اين سخن را از در لطف به او مى گفت، و او از اين همه لطف شرمنده مى شد، (حتى كان يكف النبى صلى اللّه عليه و آله و سلم مما يفعل به - حتى بسيار مى شد كه به همين خاطر از آمدن به خدمت آن جناب خوددارى مى كرد).
🔸مؤلف: اشكالى كه به اين حديث وارد است همان اشكالى است كه به حديث قبل وارد بود، و معناى اينكه فرمود:
(حتى انه كان يكف...) اين است كه : ابن ام مكتوم از حضور در نزد آن جناب خوددارى مى كرد، چون آن حضرت اين سخن را بسيار مى گفت، و او سخت شرمنده مى شد و خجالت مى كشيد.
______
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیات 7⃣1⃣الی 2⃣4⃣سوره #العبس از تفسير شریف المیزان
ترجمه آيات
🔸خدا بكشد انسان را كه چقدر كفرانگر است 7⃣1⃣
🔸مگر خدا او را از چه خلق كرده كه به خود اجازه كفران مى دهد0⃣2⃣
🔸مبداء خلقتش نطفه اى بوده كه بعدا او را در ذات و صفات و افعال تقدير نمود9⃣1⃣
🔸و سپس راه سعادتش را آسان و فراهم كرد0⃣2⃣
🔸آنگاه دچار مرگ و سپس داخل قبرش ساخت1⃣2⃣
🔸و سپس آيا انسانى كه خلقت و تدبير و هدايت و مردن و زنده شدنش به دست خدا است شكر او را به جاى آورد؟ نه هرگز بلكه كفر و عصيان ورزيد3⃣2⃣
🔸پس انسان بايد به غذاى خود بنگرد4⃣2⃣
🔸اين ما بوديم كه آب را به كيفيتى كه انسانها خبر ندارند از آسمان فرستاديم5⃣2⃣
🔸و سپس زمين را باز به كيفيتى ناگفتنى و به وسيله دانه ها شكافتيم6⃣2⃣
🔸و در آن دانه ها رويانديم7⃣2⃣
🔸و انگور و سبزيجاتى8⃣2⃣
🔸و زيتون و نخلى9⃣2⃣
🔸و باغهاى پر درخت سر به هم كرده اى0⃣3⃣
🔸و ميوه و چراگاه1⃣3⃣
🔸تا وسيله زندگى شما و حيوانات شما باشد2⃣3⃣
🔸پس وقتى آن صيحه شديد آسمانى بيايد3⃣3⃣
🔸و روزى رسد كه هر كس از برادرش هم فرار مى كند۳۴
🔸و از مادر و پدرش۳۵
🔸و از همسر و فرزندانش۳۶
🔸در آن روز هر كس آنقدر گرفتار است كه به ياد غير خودش نمى افتد۳۷
🔸در آن روز چهره ها دو جورند چهره هايى نورانى۳۸
🔸خندان و خوشحال۳۹
🔸و چهره هايى غبار آلود و اندوهبار۴۰
🔸كه ظلمت و كدورت از آن مى بارد۴۱
🔸آنان همين كافران فاجرند۴۲
______
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 بيان آیات سوره #العبس از تفسير شریف المیزان
بيان آيات
🔸در اين فصل نخست انسان را نفرين مى كند، و از اينكه در كفر به ربوبيت رب خود اصرار و مبالغه مى ورزد تعجب مى كند، و آنگاه به حدوث و بقاى او اشاره نموده مى فهماند كه انسان نه مالك چيزى از آفرينش خويش است، و نه مالك چيزى از تدبير امورش، بلكه خداى سبحان است كه او را از نطفه اى بى مقدار آفريده و سپس اندازه گيرى اش كرد، و آنگاه راه را برايش آسان ساخت، و در آخر هم او است كه وى را مى ميراند، و به قبر داخلش مى كند، و هر وقت كه بخواهد دوباره زنده اش مى سازد.
🔸پس خداى سبحان يگانه رب و خالق و مدبر امر او است، آن هم نه تنها در حدوثش بلكه در بقايش، و تا آخرين لحظه هستى اش مدبر او است، ولى اين انسان كفرانگر، فرمان او را نمى برد، و به هدايت او مهتدى نمى شود.
و اگر انسان تنها و تنها به طعامى كه مى خورد نگاه كند، كه يكى از مظاهر تدبير خدا، و مشتى از درياى رحمت او است، آن وقت به تدبير وسيع پروردگارش و لطيف صنع او پى مى برد، آنچنانكه عقلش مبهوت شود، و هوشش از سر بدر رود، در حالى كه نعمت هاى خدا تنها طعام نيست، و در اين ميان نعمت هاى ديگرى است كه از حيطه شمار بيرون است (و ان تعدوا نعمت اللّه لا تحصوها).
🔸با اين حال اين عجب است كه انسان تدبير پروردگار خود را نديده مى گيرد، و شكر نعمتش را بجا نمى آورد، و راستى انسان ظلوم و كفار است، و به زودى آثار خوب و بد شكر و كفران خود را مى بيند، كه يا سرور و بشارت است، و يا روسياهى و عذاب.
🔸و اين آيات بطورى كه ملاحظه مى كنيد بيگانه از آيات گذشته نيست، هر چند بعضى ها گفته اند: علت نزول اين فصل چيز ديگرى بوده، ولى با بيانى كه خواهد آمد اثبات خواهيم كرد كه هر دو دسته سياقى واحد دارند.
______
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه7⃣1⃣ سوره #العبس از تفسير شریف المیزان
🔰قتل الانسان ما اكفره7⃣1⃣
🔸اين جمله نفرينى است بر انسان كه طبعش طبع دلدادن به شهوات، و پيروى هواى نفس، و فراموش كردن پروردگار خود، و استكبار ورزيدن از پيروى اوامر او است.
و جمله #ما_اكفره شگفت انگيزى از اصرار انسان در كفران، و پوشاندن حق صريح است، با اينكه او خودش مى بيند و احساس مى كند كه مدبر خود نيست، و كسى جز خداى سبحان مالك تدبير امر او نمى باشد.
🔸پس مراد از #كفر در اين جمله مطلق حق پوشى است، كه دو مصداق دارد: يكى انكار ربوبيت خدا، و يكى ترك عبادت او است، و مويد اين سخن ذيل آيه است كه به جهات تدبير ربوبى اشاره مى كند البته آن جهاتى كه با حق پوشى و ترك عبادت تناسب دارد. ولى بعضى از مفسرين، كفر در اين آيه را به ترك شكر و كفران نعمت معنا كرده اند.
🔸و اين توجيه هر چند در جاى خود صحيح است ولى مناسب تر از نظر سياق همان معنايى است كه ما براى كفر كرديم.
در كشاف گفته جمله #قتل_الانسان نفرينى است بر انسان و اين نفرين در اصطلاح عرب از هر نفرين ديگر شنيع تر است چون كشته شدن، بزرگترين شدائد دنيايى و رسوايى هاى آن است و جمله #ما_اكفره شگفت انگيزى از افراط انسان در كفران نعمت خداى تعالى است. و آنگاه گفته اين دو جمله با همه كوتاهيش خشن ترين نفرينى است كه به گوش عرب مى خورد و غليظترين اسلوب و پردلالت ترين كلام بر سخط و خشم گوينده است و از اين دو جمله با همه تقاربى كه در دو طرف آن است هيچ كلامى در مذمت دامنه دارتر از آن ديده نشده و هيچ كلامى جامع تر از آن در ملامت يافت نمى شود.
🔸بعضى هم گفته اند كه: جمله #ما_اكفره استفهاميه است، و مى پرسد كه چه چيز انسان را كافر كرده. ولى وجه قبلى بليغ تر است.
نفى عذر از بشر در كفر ورزيدن و استكبارش، با بيان حقارت و ناچيزى مبداء خلقت او و...
__
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه 8⃣1⃣سوره #العبس از تفسير شریف المیزان
🔰من اى شى ء خلقه8⃣1⃣
🔸معناى اين جمله با كمكى كه مقام مى دهد اين است كه: خداى تعالى انسان را از چه چيز خلق كرده كه به خود اجازه طغيان و استكبار را مى دهد استكبار از ايمان و اطاعت، و اگر فاعل در فعل #خلقه را در اين جمله و در جملات بعدى حذف كرده براى اين بوده كه اشاره كند به اين كه فطرت هر كسى مى داند كه فاعل فعل خلقت و تقدير سبيل كسى به جز خداى تعالى نيست حتى مشركين هم به اين معنا اعتراف دارند.
🔸و اگر مطلب را در قالب استفهام آورد به اين انگيزه بود كه عجيب بودن مفاد #ما_اكفره را تأكيد كند - و چون معمولا از چيزى تعجب مى شود كه علت و سبب روشنى نداشته باشد - استفهام مذكور قهرا مى فهم اند كه اولا اين اصرار بشر در كفرش امرى عجيب است و سپس مى پرسد آيا در اين خلقت عجيب علتى بوده كه باعث شده اينطور در كفرش افراط كند؟ آنگاه خودش پاسخ مى دهد به اينكه انسان هيچ دليل و عذرى ندارد كه كفرانگرى خود را مستند بدان كند چون او كسى است كه از آبى پست خلق شده و چيزى از خلقت و تدبير امور زندگى و مرگ و بعث خود را مالك نيست. و كوتاه سخن اينكه: استفهام مذكور زمينه چينى است براى پاسخى كه در جمله (من نطفه خلقه...) مى دهد.
__
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه 9⃣1⃣سوره #العبس از تفسير شریف المیزان
🔰من نطفه خلقه فقدره9⃣1⃣
🔸نكره آمدن كلمه #نطفه به منظور تحقير آن است، يعنى از نطفه اى خوار و بى مقدارش آفريده، پس كسى كه اصل و نسبش آبى چنين پشيز است، حق ندارد با كفر خود طغيان كند، و از اطاعت، استكبار بورزد.
#فقدره - يعنى به او در ذات و صفات و افعالش قدرت و توانايى داد، پس او نبايد از آن حدى كه برايش مقدر شده تجاوز كند، چون تدبير ربوبى از هر سو به وى احاطه دارد، و او نمى تواند خودش مستقلا بخواسته خود برسد، اگر خدا برايش مقدر نكرده باشد.
__
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه 0⃣2⃣سوره #العبس از تفسير شریف المیزان
🔰ثم السبيل يسره0⃣2⃣
🔸ظاهر سياق اين آيات كه سياقى نفى عذر از بشر در برابر كفر و استكبارش است، اين است كه مراد از سبيل - آن هم بطور مطلق - راه اطاعت خدا و امتثال او امر او باشد، و يا به عبارت ديگر راه خير و سعادت باشد.
🔸اشاره به عدم منافات اينكه خلقت و تقدير از ناحيه خدا است با مختار بودن انسان
در نتيجه آيه شريفه در معناى دفع دخل است، چون وقتى گفته مى شود (من نطفه خلقه فقدره) ممكن است شنونده پيش خود خيال كند كه وقتى خلقت و تقدير از هر جهت به انسان احاطه دارد، ديگر انسان در افعال ذات و صفاتش اختيارى از خود ندارد، زيرا همه آنها مقدر و از پيش معين شده است، چون با تقدير، ضرورى الوجود و واجب التحقق مى شود، و ديگر اختيارى براى انسان باقى نمى ماند، پس انسان در كفر و فسقش هيچ دخالتى ندارد اگر فاسق مى شود به تقدير الهى است، و اگر كافر مى شود به تقدير او است، و انسان آنچه را كه خدا خواسته و امر كرده به كرسى مى نشاند، و همين به كرسى نشاندنش نيز به تقدير الهى است، پس ديگر نبايد او را در مورد هيچ عملى ملامت كرد، و دعوت دينى براى او كارى بيهوده است، چون دعوت فرع داشتن اختيار است، وقتى او از خودش اختيارى ندارد، ديگر انبياء به چه منظورى او را دعوت كنند.
🔸به همين جهت اين شبهه را با جمله (ثم السبيل يسره) دفع نموده و فرمود: خلقت و تقدير هر چند كه خاص خدا است، ولى اين منافات ندارد با اينكه خود انسان هم اختيار داشته باشد، و به همين خاطر صحيح باشد كه خدا هم در آنچه به او امر نموده از ايمان و اطاعت را كه راه رسيدن يك انسان به سعادت خويش است به او ياد دهد، و از او بخواهد كه به اراده و اختيار خودش چنين و چنان كند، پس فعلى كه از انسان سر مى زند به اختيار خودش سر مى زند، ولى در عين حال همين عمل متعلق تقدير الهى نيز هست، پس انسان در آنچه مى كند هم مختار است و هم مسؤول، هر چند كه آنچه مى كند متعلق قدر هم هست، و ما پيرامون جبر و اختيار مكرر در ذيل آياتى كه با اين مسأله تناسبى داشت بحث كرديم.
بعضى گفته اند مراد از #تيسير_سبيل اين است كه خداى تعالى خروج انسان از شكم مادرش را آسان كرده، و معناى عبارت:
(سهل للانسان سبيل الخروج من بطن امه) است، يعنى راه بيرون شدن انسان مخلوق از نطفه را كه در شكم مادر جنين شده بود از شكم مادر آسان ساخت.
🔸بعضى ديگر گفته اند: مراد هدايت بسوى دين و روشنگرى راه خير و شر است، همچنان كه در جاى ديگر فرمود: (و هديناه النجدين). ولى وجه قبلى بهتر است.
مراد از اينكه فرمود خدا انسان را اقبار #دفن كرد
__
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه1⃣2⃣ سوره #العبس از تفسير شریف المیزان
🔰ثم اماته فاقبره1⃣2⃣
🔸كلمه #اماته به معناى تحقق دادن به مرگ انسان است، و مراد از #اقبار دفن كردن مرده آدمى و پوشاندنش در شكم زمين است، البته اين بر اساس غالب است، كه عادت مردم بر آن جارى شده، و به همين جهت نسبت در گور كردن را به خداى تعالى داده، چون او (بوسيله كلاغ در داستان هابيل ) هدايتشان كرده و يا به دلها الهام كرد كه مردگان خود را دفن كنند پس اين عمل با خداى تعالى نسبتى دارد، همانطور كه به خود مردم هم نسبتى دارد.
🔸بعضى گفته اند: منظور از اقبار اين است كه خداى تعالى او را صاحب قبر كرد، يعنى دستور داد زنده ها، او را دفن كنند، و با اين عمل مرده او را احترام نموده، از اينكه جيفه اش متعفن شود، و مردم از بوى آن متنفر و متاذى گردند جلوگيرى نموده.
🔸ليكن وجه قبلى با سياق آيات مناسب تر است، چون آيات در اين زمينه سخن دارند كه تدبير تكوينى خداى تعالى را گوشزد كنند، نه تدبير تشريعى او را، كه يكى از آن تشريع حكم غسل و كفن و دفن اموات است.
__
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه 2⃣2⃣سوره #العبس از تفسير شریف المیزان
🔰ثم اذا شاء انشره2⃣2⃣
🔸در مجمع البيان گفته : كلمه #انشار به معناى زنده كردن بعد از مرگ به منظور تصرف است، همچنان كه جامه را بعد از تا كردن و پيچيدن دوباره باز مى كنند، (تا در آن تصرفى كنند) پس مراد از اين جمله اين است كه خداى تعالى هر وقت بخواهد مردگان در قبر را مبعوث مى كند، و در اين تعبير اشاره اى هم به اين معنا است كه روز بعث را جز خداى تعالى كسى نمى داند.
معناى آيه: (كلا لما يقض ما امره) كه متضمن ملامت انسانهاى مبتلا به كفر است
__
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه 3⃣2⃣سوره #العبس از تفسير شریف المیزان
🔰كلا لما يقض ما امره3⃣2⃣
🔸آنچه از سياق به دست مى آيد اين است كه كلمه #كلا از سؤالى كه از سياق بر مى خيزد ردع و جلوگيرى كند، سؤالى كه جمله (لما يقض ما امره ) به آن اشاره دارد، گويا بعد از آنكه اشاره شد به اينكه انسان مخلوقى است كه از اولين لحظه وجودش تا به آخر تحت تدبير خداى تعالى است، او است كه وى را خلق مى كند و تقدير مى نمايد، و راه را برايش هموار مى سازد، مى ميراند و در قبر مى كند، و مجددا از قبر بيرونش مى آورد، همه اينها نعمت هايى است از خداى تعالى، شخص مى پرسد: حال كه جريان بدين قرار است پس انسان چه بايد بكند و چه كرد، آيا در برابر مقام ربوبيت خاضع گرديد يا نه؟ و آيا شكر نعمت را بجاى آورد يا نه؟ در پاسخ فرموده : #كلا، نه انسان چنين نكرد، آنگاه مطلب را چنين توضيح داد كه:
🔸 (لما يقض ما امره ) هرگز آنچه را خداى تعالى دستور داد به انجام نرساند بلكه كفران و نافرمانى كرد.
پس، از آنچه گذشت روشن شد كه ضمير در #يقض به انسان بر مى گردد، و مراد از قضاء نكردن انسان، به انجام نرساندن دستورات الهى است. و بعضى گفته اند: ضمير به خداى تعالى بر مى گردد، و معناى عبارت اين است كه: خداى تعالى اين قضاء را براى كفار نرانده كه امر او را به انجام برسانند و ايمان آورده اطاعتش كنند، بلكه اگر هم به ظاهر به ايشان امر فرموده از باب اتمام حجت بوده است. ولى اين وجه بعيد به نظر مى رسد.
🔸و نيز اين معنا روشن شد كه مذمت و ملامتى كه در آيه آمده متوجه انسان طبيعى است يعنى مى خواهد بفرمايد طبع انسان چنين است كه اگر به خودش واگذار شود در كفر افراط مى كند، و اين همان مطلبى است كه آيه زير افاده اش مى كند (ان الانسان لظلوم كفار)، كه قهرا با انسانهايى منطبق مى شود كه فعلا مبتلا به كفر و افراط در آن هستند، و با حق دشمنى مى ورزند. و از اين معنا روشن مى شود اينكه از بعضى نقل شده كه گفته اند: عموميتى كه در آيه است منظور نظر است، چون هيچ انسانى چه كافر و چه مؤمن آنطور كه بايد خدا را عبادت نكرده، و دستورات او را به انجام نرسانيده، درست نيست.
🔸و وجه نادرستيش اين است كه: ضمير (به حسب قواعد عربى) به انسان بر مى گردد كه در صدر آيات آمده بود، و عموميت آن هم بر حسب طبع انسان منظور است، كه طبعا افراطگر در كفر است، و اما بر حسب فعليت قهرا به انسانهايى تطبيق مى كند كه فعلا داراى كفر هستند.
🔸معناى آيه: (كلا لما يقض ما امره) كه متضمن ملامت انسانهاى مبتلا به كفر است
__
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه4⃣2⃣ سوره #العبس از تفسير شریف المیزان
🔰فلينظر الانسان الى طعامه4⃣2⃣
🔸اين جمله به شهادت حرف #فاء كه در اولش آمده، متفرع بر جملات قبل است، البته تفرع تفصيل بر اجمال مى باشد، پس در اين صورت، نظر و مطالعه انسان را پيرامون طعامى كه مى خورد و با آن سد رمق مى كند و بقاى خود را تضمين مى نمايد لازم مى داند - با اينكه نعمت طعام يكى از ميليونها نعمتى است كه تدبير #ربوبى آنها را براى رفع حوايج بشر در زندگيش فراهم كرده - و دستور مى دهد اگر در همين يك نعمت مطالعه كند، سعه تدبير ربوبى را مشاهده خواهد كرد، تدبيرى كه عقلش را متحير و مبهوت خواهد كرد، آن وقت خواهد فهميد كه خداى تعالى چقدر نسبت به صلاح حال انسان و استقامت امر او عنايت دارد، آن هم چه عنايتى دقيق و محيط.
🔸و مراد از انسان - بطورى كه گفته شده - غير آن انسانى است كه نامش در اول اين فصل از آيات ذكر شد، چون مراد از آن انسان، خصوص افرادى است كه در كفر ورزيدن مبالغه مى كنند، به خلاف انسان در آيه مورد بحث، كه مأمور شده به طعام خود نظر كند، چون منظور از آن عموم انسانها است، و همين جهت بود كه دوباره كلمه انسان را ذكر كرد، وگر نه اگر منظور همان انسان مى بود مى فرمود: (فلينظر الى طعامه) يعنى همان انسان كه نامش را برديم بايد به طعام خود نظر كند.
__
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیات5⃣2⃣ الی 2⃣3⃣ سوره #العبس از تفسير شریف المیزان
🔰انا صببنا الماء صبا... و لانعامكم5⃣2⃣ الی 2⃣3⃣
🔸قرائتى كه فعلا دائر در بين مسلمين است كلمه #انا را با فتحه همزه مى خوانند، كه بنابر آن جمله مورد بحث بيانى تفصيلى براى تدبير خداى تعالى مى شود، كه چگونه طعام انسان را مى آفريند، بله البته اين مرحله ابتدايى از آن تدبير تفصيلى است، وگرنه بيان مستوفا و كامل آن خصوصيات كه در نظام آفرينش طعام برقرار است، و نظام وسيعى كه در همه اين امور و روابط كونى كه بين هر يك از آن امور و بين انسان برقرار است، چيزى نيست كه بتوان در چند آيه بيانش كرد، و عادتا از وسع و طاقت بيان بشرى بيرون است.
🔸و كوتاه سخن اينكه: كلمه #صب در جمله مورد بحث به معناى ريختن آب از بلندى است، و منظور در اينجا فرو فرستادن بارانها بر زمين براى روياندن گياهان است، و بعيد نيست كه شامل جارى ساختن چشمه ها و نهرها نيز بشود، چون آبهاى زير زمينى هم از ذخائرى است كه بوسيله باران پديد مى آيد.
🔸(ثم شققنا الارض شقا) - ظاهر اين آيه اين است كه منظور از #شق شكافتن زمين بوسيله جوانه گياهانى است كه از زمين سر در مى آورند، و به همين جهت اين جمله را با كلمه #ثم و جمله بعدى را با حرف #فاء به جمله (انا صببنا الماء) عطف كرد.
🔸(فانبتنا فيها حبا) - ضمير در #فيها به كلمه #ارض بر مى گردد، و مراد از حب جنس حبوباتى است كه به مصرف غذاى انسان مى رسد، مانند گندم و جو و نخود و عدس و امثال اينها، و همچنين منظور از كلمه #عنب در جمله بعدى جنس آن است، و همچنين #قضب و غير اينها.
🔸(و عنبا و قضبا) - عنب به معناى انگور است، ولى به درخت آن نيز عنب گفته مى شود، و شايد در اينجا منظور همين درخت انگور باشد، نظير زيتون كه هم به ميوه درخت گفته مى شود، و هم به درخت آن و كلمه #قضب به معناى سبزيجات تر و تازه است، كه انسان آن را مى خورد. و اين كلمه در اصل به معناى قطع است، و سبزيجات را اگر قضب خوانده اند بخاطر اين است كه پى در پى قطع مى شود. بعضى هم گفته اند: منظور همه گياهانى است كه از زمين قطع مى شود، حتى علف حيوانات را هم شامل مى شود.
🔸(و زيتونا و نخلا) - معناى اين دو كلمه معروف است.
🔸(و حدائق غلبا) - كلمه #حدائق جمع حديقه است، كه به معناى بوستانى تفسير شده كه اطرافش ديوار كشيده باشند، و كلمه #غلب جمع غلباء است، گفته مى شود (شجره غلباء) يعنى درختى بزرگ و كلفت، پس حدائق غلب به معناى بوستانى است كه درختانش عظيم و كلفت باشد).
🔸(و فاكهه و ابا) - بعضى گفته اند: كلمه #فاكهه به معناى مطلق ميوه ها است. و بعضى گفته اند: همه ميوه ها را شامل مى شود، الا انگور و انار را. بعضى ديگر گفته اند: اگر در بين مصاديق فاكهه، خصوص زيتون و نخل را آورد، براى اين بود كه نسبت به آن دو اعتناى بيشترى داشته، و كلمه #اب - با تشديد #باء - به معناى گياه و چراگاه است.
(متاعا لكم و لانعامكم ) - كلمه #متاعا مفعول له است، مى فرمايد:
(ما آنچه از خوردنيها كه رويانديم براى اين بود كه شما را و چهار پايان را كه شما به خود اختصاص داده ايد، بهره مند و سير كنيم، و اگر در اين جمله از سياق غيبت (فلينظر الانسان ) به خطاب #كم التفات شده، براى آن بوده كه منت تدبير خود و انعام نعمتش را تأكيد كرده باشد.
__
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a