eitaa logo
این عماریون
351 دنبال‌کننده
220.6هزار عکس
59.1هزار ویدیو
1.4هزار فایل
کانال تحلیلی درباب مسائل سیاسی واجتماعی https://eitaa.com/joinchat/2102525986Cbab1324731
مشاهده در ایتا
دانلود
✨اولین باری که به می رفتیم...، بارها شنیده بودیم دعا تحت ی امام حسین(ع) رد خور نداره و به هدف استجابت می رسه... همه زائرها هدفشون این بود که یک بار هم که شده برسند کنار شیش گوشه ارباب و آرزو کنن... قبل از رسیدن هرکس آرزوهای بزرگش رو جمع و جور می کرد تا از بخواد... بالاخره رسیدیم کنار آقا اباعبدالله(ع)،غوغایی بود... کنار وایساده بودم و صدای مناجاتش با خدا به گوش همه می رسید... هی میگفت،فقط ...،و هی تکرار می کرد... امام حسین (علیه السلام) رو واسطه کرده بود و پافشاری می کرد... بهش گفتم از آقا بخواه سال دیگه عرفه و اربعین قسمتمون بشه دوباره بیایم کربلا... نگاهم کرد و گفت :نه،خیلی دیره تا سال دیگه... فقط ... حالا تازه می فهمم که راست می گفتند... اگر آدم آماده باشه دعا زیر قبه ردخور نداره...
﷽ خدا ازهرچه بگذرد ، از نمی گذرد ...! حواسمان باشد ... ﺑﺎ " ﺯباﻥ " ﻣﯿﺸود ﻣﺴﺨﺮﻩ ڪﺮﺩ ، ﺑﺎ " ﺯباﻥ " ﻣﯿﺸود ﺭﻭﺣﯿﻪ ﺩﺍﺩ ... ﺑﺎ " ﺯباﻥ " ﻣﯿﺸود ﺍﯾﺮﺍﺩ ﮔﺮﻓﺖ ، با " ﺯباﻥ " ﻣﯿﺸود ﺗﻌﺮﯾﻒ ڪﺮﺩ ... با " ﺯباﻥ " ﻣﯿﺸود ﺩﻝ ﺷڪﺴﺖ ، با " ﺯباﻥ " ﻣﯿﺸود ﺩﻟﺪﺍﺭﯼ ﺩﺍﺩ ... با " ﺯباﻥ " ﻣﯿﺸود ﺁﺑﺮﻭ ﺑﺮﺩ ، ﺑﺎ " ﺯباﻥ " ﻣﯿﺸود ﺁﺑﺮﻭ ﺧﺮﯾﺪ ... ﺑﺎ " ﺯباﻥ " ﻣﯿﺸود جدایی انداخت ، با " زبان " میشود آشتی داد ... با " زبان " میشود آتش زد ، با " زبان " میشود آتش را خاموش ڪرد ... حواسمان به و باشد : " آلوده اش نڪنیم ..."
وقتی قصد کرد چمدانی از مادر امانت گرفت، بارش را از لباس، مسواک، خمیر دندان و ... سبک بست و شلواری که دیگر به پایش نشد و با ترکش به هم دوخته شد، چمدانی که گشوده نشد، نبات، آجیل محلی، عناب و انجیری که مادر در چمدان گذاشت تا رفت و در چمدان ماند.😭 🍃🌷🍃 برگ از دفترچه ای که آخر با هم بودن هایش را در آن نوشت، ها و هایی که دوباره فهرست شد و چند روزی که در بیرجند بیشتر با و گذراند و گفته و نگفته طلبید.😭 🍃🌷🍃 زمان رفتن که رسید، هواپیمای تهران که نشست وقتی عکس ها را در فرودگاه گرفت به بهانه آشنا شدن با تیم و دوستان جدید، زود خداحافظی کرد😭  زود رفت تا کندن تر باشد.😭 🍃🌷🍃 در یک ماهی که نبود هر روز تماس می گرفت و مانند همیشه از همه مسائل و   می پرسید اما نمی توانست به خوبی از وضعیت شان در بگوید، می گفت است کنید. 🍃🌷🍃 آن روزها کلاس رانندگی می رفتم و خودم را برای امتحان آماده می کردم، آخرین شب در تماس تلفنی گفت فردا پولی به حسابی واریز می‌کند که حتما از آن خبر می گیرد. 🍃🌷🍃
نشان علی قانع 🍃🌷🍃 ایشان # چهل ویکمین آتش نشان تهران هستند. 🍃🌷🍃 ۳۶ بود ومتاهل. دو فرزند پسر به یادگار دارد، طاها و یاسین ۲ و ۵ ساله 🍃🌷🍃 سال  ۱۳۸۵#  در نشانی استخدام شد. ایشان ۱۱ کار داشت. 🍃🌷🍃 به حدي بود كه 4 27، 98، 55و 102 حادثه شدند. ساعت 1:25 روز ۲۵ ماه بود که  به خبر رسيد در جنت آباد، ‌بلوارلاله شرقی حريق شده. 😔 سوزی  در يك 4 رخ داده بود. از زيرزمين شروع شده و هر لحظه در حال بود. زيادب راه‌پله‌ها را پر كرده بود و بسياري از در شده بودند. در چنين شرايطی، با استفاده از و تنفسی به 2 تقسيم شدند. نخست به آتش زدند و دوم براي كه در شده بودند رفتند. 🍃🌷🍃
به روایت از محمدپور، اعزامی : وقتي به محل حادثه رسيديم با دود و آتش‌زيادی روبه‌رو شديم طوری كه اصلا باور نمي‌كرديم اين و متعلق به يك باشد. 🍃🌷🍃 ما، گروهی بود كه به آنجا رسيد.با ديدن حريق دستورات لازم را دادم. به با آتش پرداختند و ديگر سعی می كردند خانه را دهند. 🍃🌷🍃 ما از طريق و هر كه پيدا می شد، می كرديم، را خارج كنيم. قانع هم وقتی شنيد عده‌ای در هستند، به تا آنها را دهد. 🍃🌷🍃 لحظات و بود. همچنان در حال بودم كه به من خبر دادند دچار شده.😭 مثل پسرم بود.😭😭😭 🍃🌷🍃 مدتی قبل از ديگری به ايستگاه ما آمده بود اما در همين مدت را توی همه جا كرده بود. هر جا با روبه‌رو ميی شديم، در نهايت بود كه می كرد.😭 🍃🌷🍃
و سیر ‼
وقتی قصد کرد چمدانی از مادر امانت گرفت، بارش را از لباس، مسواک، خمیر دندان و ... سبک بست و شلواری که دیگر به پایش نشد و با ترکش به هم دوخته شد، چمدانی که گشوده نشد، نبات، آجیل محلی، عناب و انجیری که مادر در چمدان گذاشت تا رفت و در چمدان ماند.😭 🍃🌷🍃 برگ از دفترچه ای که آخر با هم بودن هایش را در آن نوشت، ها و هایی که دوباره فهرست شد و چند روزی که در بیرجند بیشتر با و گذراند و گفته و نگفته طلبید.😭 🍃🌷🍃 زمان رفتن که رسید، هواپیمای تهران که نشست وقتی عکس ها را در فرودگاه گرفت به بهانه آشنا شدن با تیم و دوستان جدید، زود خداحافظی کرد😭  زود رفت تا کندن تر باشد.😭 🍃🌷🍃 در یک ماهی که نبود هر روز تماس می گرفت و مانند همیشه از همه مسائل و   می پرسید اما نمی توانست به خوبی از وضعیت شان در بگوید، می گفت است کنید. 🍃🌷🍃 آن روزها کلاس رانندگی می رفتم و خودم را برای امتحان آماده می کردم، آخرین شب در تماس تلفنی گفت فردا پولی به حسابی واریز می‌کند که حتما از آن خبر می گیرد. 🍃🌷🍃
روز قبل از اینکه به برود، یک بار سفرش لغو شد، همسرشون گفتند:حالا که قسمت نشده عید را پیش‌مان بمان. گفته بود  من دیگه  شده چرا درک نمی‌کنید که دیگر نمی‌توانم .😭😭 🍃🌷🍃 داشت که باعث شده بود از همه و بکند و برود وگرنه که بود.😭 🍃🌷🍃 دیگری رو داشت. وقتی به خانه ما می‌آمدند، من از دخترش فاطمه می‌خواستم پیشم بنشیند. می‌گفت: می‌خواهم کنار باشم. یک مدت هم نمی‌خواست از باشد. 🍃🌷🍃 اول وقتش نمی‌شد. تا خ بارز داشت؛ اول وقت، به و . 🍃🌷🍃 در روستای‌مان یزدل زینب🌷 داریم که زیادی به آنجا داشت. در حریم 💔 دفن هستند. مرتب به می‌رفت.😭 🍃🌷🍃 گمنام و گلزار یزدل از همیشگی بود. به خانمش گفته بود اگر شد دوست دارد در دفن بشم.😭😭 🍃🌷🍃
به دلیل زیاد در ،  اش را به  جنگی آورد و در دزفول ساکن کرد. 🍃🌷🍃 ایشان نزدیک به 61 در های نبرد بود به گونه ای که همه را فرزندان خود می دانست و اگر ای زخمی می شد خود را به او می رساند و بر می گذاشت. 🍃🌷🍃 به روایت از یکی از همرزمان : در منطقه شایع شد که به عراق پناهنده شده  ما هم ناراحت شدیم😔 رد او را گرفتیم و در یک بسیار ناک دیدیم ماشین او متوقف است. مدتی به دنبال او گشتیم تا اینکه دیدیم نفس زنان از جی زنها که در گشت،‌ شده و مانده بود را به گرفته و می آورد. 🍃🌷🍃 از دیگر های در های نبرد،  مستقیم و در مقدم بود. زمانی که انصار  (ع)🌷 بود همیشه در سخط مقدم حضور می یافت و می گفت: اگر در بستر  بماند در و ایرانی روی مانده است. 🍃🌷🍃
🌷 خدای تعالی فرمود: ✍ هرگاه به بنده ای سر زنم و ببینم که یاد من بر آن چیره گشته است، اداره و تربیت او را خود به عهده گیرم و هم نشین و هم سخن و هم دم او شوم. 📚 بحارالانوار/93/162 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎‌‎‌‌
حضرت امام خمینی ره : سازش با ظالم، یعنی این که دست ظالم را باز کن تا ظلم کند. این خلاف رای تمام انبیا است. صحیفه ی امام، جلد ۱۸، صفحه ی ۵۰. طلبان جبون زبون لئیم. درگاه شیطان لعین رجیم. پذیران جاه طلب خودخواه عافیت جو. سپردگان به غرب ‌ وحشی خونخوار. قدرت پوشالی مستکبران ظالم.
خدا ازهرچه بگذرد ، از حق الناس نمے گذرد ...! حواسمان باشد ... ﺑﺎ " ﺯباﻥ " ﻣﯿﺸود ﻣﺴﺨﺮﻩ ﮐﺮﺩ ، ﺑﺎ " ﺯباﻥ " ﻣﯿﺸود ﺭﻭﺣﯿﻪ ﺩﺍﺩ ... ﺑﺎ " ﺯباﻥ " ﻣﯿﺸود ﺍﯾﺮﺍﺩ ﮔﺮﻓﺖ ، با " ﺯباﻥ " ﻣﯿﺸود ﺗﻌﺮﯾﻒ ﮐﺮﺩ ... با " ﺯباﻥ " ﻣﯿﺸود ﺩﻝ ﺷﮑﺴﺖ ، با " ﺯباﻥ " ﻣﯿﺸود ﺩﻟﺪﺍﺭﯼ ﺩﺍﺩ ... با " ﺯباﻥ " ﻣﯿﺸود ﺁﺑﺮﻭ ﺑﺮﺩ ، ﺑﺎ " ﺯباﻥ " ﻣﯿﺸود ﺁﺑﺮﻭ ﺧﺮﯾﺪ ... ﺑﺎ " ﺯباﻥ " ﻣﯿﺸود جدایے انداخت ، با " زبان " میشود آشتے داد ... با " زبان " میشود آتش زد ، با " زبان " میشود آتش را خاموش ڪرد ... حواسمان به و باشد : " آلوده اش نڪنیم ..."
مهدی کوچیکترین فرزندمون بود و تغاری 😭 و من و پدرش خیلی دوستش داشتیم. بچه ی بود. به یاد ندارم احترامی به من و پدرش کرده باشه. 😭 🍃⚘🍃 از راه که می‌ رسید من و پدرش را بوسید. اونقدر مهربانی داشت که برای من و پدرش و خونواده می‌ خرید و را بروز می‌ داد. 😭 🍃⚘🍃 راهنمایی بود که یک برایم خرید. این اش را خیلی دوست دارم. کوچیکتر هم که بود با خواهرش پول تو رو جمع کرده بودند و یک برام خریدند. کلاً آدم و دلبازی بود. 😭😭 🍃⚘🍃
خیلی هیئتی بود... توجه ویژه ای به برپایی مجالس اهل بیت علیهم السلام⚘داشت. حتی در ایام محرم چند روز قبل از که سوریه بود ، با دوستش تماس می گیره و از دلتنگی اش نسبت به میگه که تو این ایام هیچ جا نمیشه... 🍃⚘🍃 آقای صابر خراسانی هم تعریف می کردند: بعضی اوقات که وارد هیئت می شدم می دیدم رسول جلوی در ایستاده می گفتم چرا اینجا؟! می گفت هیئتمونه باید جلوی در وایسم!.. 🍃⚘🍃 سال 88تو جریان فتنه کلا چند روز وسط،معرکه بود. 🍃⚘🍃 از زبان دوست و همرزم داداش رسول 👇 خلیلی واقعا شیری داشت. اینکه یک جوان کم سن و سال که برای اولین بار در مناطق جنگی حضور می یافت و قرص و محکم با حوادث خونین بار و وحشتناک جنگ در سوریه برخورد می کرد، جای مباهات است. به نظر من جنگ از نادر جنگهای کثیفی است که تاکنون، جهان شاهد آن بود. حال، جوانی چون خلیلی که بار این جنگ وحشیانه را تجربه می کرد و در آن خوش بدرخشد، ارزش بالایی دارد. 🍃⚘🍃 شاهد حرف من این است که یکی از عملیاتها مجبور شدیم برای تخلیه ی یکی از مجروحین خودی که از قضا ی عملیات هم بود وارد عمل شویم. 🍃⚘🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‍ ❌‍ برخورد با ⁉️ ➕🎥ویدئوی بیانات جالب رهبری👇 ✅رهبر معظم انقلاب دارند که با این نگاه و با این روحیه با خانم بدحجاب برخورد کنید:👇 "مدارا کنید؛ ممکن است ظاهر زننده‌ای داشته باشد؛ داشته باشد.❗️ بعضی از همینها خانمهائی بودند که در عرف معمولی به آنها میگویند ؛ اشک هم از چشمش دارد میریزد. ❓حالا چه کار کنیم؟ ردش کنید؟ مصلحت است؟ حق است؟ نه،❗️ ، متعلق به این جبهه است؛ ، دلباخته‌ی به این اهداف و آرمانهاست." در ادامه بیانات منحصر به فرد خود، به مقایسه ای جالب و عجیب می پردارند که برای همه بسیار جای تامل است👇 "او یک دارد. ⁉️مگر نقص ندارم؟ نقص او ظاهر است، نقصهای این حقیر باطن است؛‼️ نمی‌بینند. 👈گفتا شیخا هر آنچه گوئی هستم / آیا تو چنان که مینمائی هستی⁉️ و باز هم تاکید👇 ✅ "با روی خوش پذیرای جوانان باشید." ♻️البته انسان نهی از منکر هم میکند؛ نهی از منکر با ، نه با ایجاد نفرت.❌ ۹۱/۰۷/۱۹ ایشان نهی از منکر را اینگونه تبیین میکننند👇 🔻 ، طرق مختلفی دارد. بله ممکن است شما بگویید: فلان ؛ روش غلط، تند یا ناکارآمدی است💥 و فلان روش؛ روش بهتری است،✅ این ها بحث دیگری است، اما در این که باید و کرد 📌 در این کسی نباید کند. 🗓۱۳۹۵/۲/۲۰
مهدی کوچیکترین فرزندمون بود و تغاری 😭 و من و پدرش خیلی دوستش داشتیم. بچه ی بود. به یاد ندارم احترامی به من و پدرش کرده باشه. 😭 🍃⚘🍃 از راه که می‌ رسید من و پدرش را بوسید. اونقدر مهربانی داشت که برای من و پدرش و خونواده می‌ خرید و را بروز می‌ داد. 😭 🍃⚘🍃 راهنمایی بود که یک برایم خرید. این اش را خیلی دوست دارم. کوچیکتر هم که بود با خواهرش پول تو رو جمع کرده بودند و یک برام خریدند. کلاً آدم و دلبازی بود. 😭😭 🍃⚘🍃
به روایت از مادر : یك فرزند دل داره، و به همین دلیل من خیلی راضی نبودم كه به بره، اما فرزندم گفت؛ متعال و است. 🤍😭 🍃🌷🍃 خانواده بود و تو همه جا داشت😭 در تمام دوران زندگی بسیار و در عین حال بود، از بسیار داشت تا به كند و در نهایت هم به رسید  الهی بود كه تقدیم شد.😭😭 🍃🌷🍃 نسبت به و بسیار بود و هرگاه به خانه ما می آمد، و بوسید و در جواب برخی از اعضای خانواده كه می گفتند چرا این كارها را می كنی، می گفت شما نمی دانید این كار چه دارد.😭😭 🍃🌷🍃 نسبت به شب و روزه مطهر معصومه (س)🌷 بسیار بود و اگر یك مرتبه بنا به دلایلی نمی توانست این را انجام دهد، حتما آن را به جا می آورد.😭 🍃🌷🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این کلیپ👆👆 همون یک جمله ایشان هست درحضور  آقا،  حتما این کلیپ کوتاه رو مشاهده بفرمایید. 🍃🌷🍃 همین یک جمله ایشان  باعث ایجاد و تبلیغاتی بسیاری با عنوان «به آقا بگویید حرف رفتن نزند» شد. 🍃🌷🍃 سوخته و شاخصه بارزش بود.... و و انقلابی واقعی بود.از گفتن و کردن و پای ثابت جمعه ها بود. 🍃🌷🍃
🌹شهـــید دڪتر چمــراݩ: تنـها نـــردبانی است ڪه آدمی را به آســــمان می‌رساند و تنها وسـیله‌ای‌ است ڪه خـدا را دَر می‌ یابــــد. https://eitaa.com/joinchat/2102525986Cbab1324731
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این کلیپ👆👆 همون یک جمله ایشان هست درحضور  آقا،  حتما این کلیپ کوتاه رو مشاهده بفرمایید. 🍃🌷🍃 همین یک جمله ایشان  باعث ایجاد و تبلیغاتی بسیاری با عنوان «به آقا بگویید حرف رفتن نزند» شد. 🍃🌷🍃 سوخته و شاخصه بارزش بود.... و و انقلابی واقعی بود.از گفتن و کردن و پای ثابت جمعه ها بود. 🍃🌷🍃
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (علیه السلام) در نامه ۳۱ نهج البلاغه، چه دستوراتى را به عنوان عصاره همه فضيلت ها معرفی كرده است؟ 🔹 (عليه السلام) در بخشی از نامه ۳۱ ، هاى روح پرور و سازنده خود را آغاز مى كند و در عبارات كوتاه به فرزندش مى دهد؛ دستوراتى كه عصاره همه هاست مى فرمايد: «فَإِنِّي أُوصِيكَ بِتَقْوَى اللهِ - أَيْ بُنَيَّ - وَ لُزُومِ أَمْرِهِ وَ عِمَارَةِ قَلْبِكَ بِذِكْرِهِ وَ الْإِعْتِصَامِ بِحَبْلِهِ». (پسرم تو را به و التزام به و آباد كردن و روحت با ذكرش و چنگ زدن به توصيه مى كنم). 🔹سفارش به همان سفارشى است كه همه و سرآغاز برنامه هاى خود بعد از ايمان به پروردگار قرار داده اند؛ همان كه زاد و راه و ملاك فضيلت و برترى انسان ها بر يكديگر و است. به معناى و پرهيز از هرگونه و احساس مسئوليّت در پيشگاه پروردگار كه در ميان انسان و ايجاد مى كند. مرحله ادناى آن عدالت و مرحله اعلاى آن عصمت است. 🔹در دومين دستور به التزام به اشاره مى كند، همان چيزى كه بارها در به عنوان (اَطِيعُوا اللهَ) آمده و از ميوه هاى درخت پربار . تعبير به «عِمَارَةِ قَلْبِكَ بِذِكْرِهِ» اشاره به اهمّيّت است كه بدون آن، خانه قلب ويران مى شود، و جولانگاه لشكر شيطان. «قرآن مجيد» مى فرمايد: «أَلَا بِذِكْرِ اللهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»؛ [۱] هم آبادى ها و هم آن در سايه ؛ نه تنها ـ هرچند ذكر لفظى هم بسيار مهم است ـ بلكه آن گونه كه در روايات وارد شده، 🔹كه (عليه السلام) فرمود: «سه چيز است كه انجام آن از مشكل ترين كارهاست» و سومين آن را «ذِكْرُ اللهِ عَلَى كُلِّ حَالٍ»؛ (ذكر خدا در هر حال) بيان فرمود، سپس در تفسير چنين مى فرمايد: «وَ هُوَ أَنْ يَذْكُرَ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ عِنْدَ الْمَعْصِيَةِ يَهُمُّ بِهَا فَيَحُولُ ذِكْرُ اللهِ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ تِلْكَ الْمَعْصِيَةِ وَ هُوَ قَوْلُ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ: (إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِنَ الشَّيْطَانِ تَذَكَّرُوا فَإِذَا هُمْ مُبْصِرُون‏َ)[۲]». [۳] 🔹ترجمه روایت: ( آن است كه چون تصميمى بر مى گيرد، عزّ و جلّ را ياد كند و ميان او و آن حائل شود، و اين همان چيزى است كه خداوند عزّ و جلّ [در قرآن] فرموده است: هنگامى كه گرفتار وسوسه هاى شوند، به ياد [خدا و پاداش و كيفر او] مى افتند؛ و [در پرتو ياد او، راه حق را مى بينند و] ناگهان مى شوند). 🔹و تعبير به «الْإِعْتِصَامِ بِحَبْلِهِ» اشاره به چنگ زدن به است كه همه در آن هست و در خود «قرآن» به آن اشاره شده است: «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللهِ جَمِيعاً وَ لَا تَفَرَّقُوا»؛ [۴] (و همگى به [قرآن، و هرگونه وحدت الهى]، و پراكنده نشويد). مى دانيم براى در آيه شريفه مزبور، معانى بسيارى ذكر كرده اند؛ بعضى از مفسّران آن را اشاره به ، بعضى اشاره به و بعضى گفته اند كه منظور و (عليهم السلام) است، 🔹ولى در ميان اين تفاسير اختلافى نيست؛ زيرا به معناى ارتباط با خداست كه تمام اينها را شامل مى شود. به همين دليل (عليه السلام) در ادامه اين سخن مى فرمايد: «وَ أَيُّ سَبَبٍ أَوْثَقُ مِنْ سَبَبٍ بَيْنَكَ وَ بَيْنَ اللهِ إِنْ أَنْتَ أَخَذْتَ بِهِ». (و كدام وسيله مى تواند ميان تو و خداوند مطمئن تر از باشد اگر به آن چنگ زنى و دامان آن را بگيرى؟). تعبير به (ريسمان و طناب) اشاره به اين است كه چون بدون در قعر چاه طبيعت گرفتار است، لازم است كه به آن زند و از آن چاه در آيد و اين ريسمان همان ، و است. پی نوشت‌ها؛ [۱] سوره رعد، آيه ۲۸ [۲] سوره اعراف، آيه ۲۰۱ [۳] الخصال‏، ابن بابويه، جامعه مدرسين‏، قم، ۱۳۶۲ش، چ اول‏‏، ج ‏۱، ص ۱۳۱ [۴] سوره آل عمران، آيه ۱۰۳ 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج ۹، ص ۴۷۶ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
🌏 قسمت پنجم 🔻چیزی نگذشت که نمودم دو نفر، یکی خوش‌ صورت و دیگری بسیار زشت در راست و چپِ سر من نشسته‌اند و دارند مرا از پا تا به سر هر یک را جداگانه بو میکشند و چیزهایی در طوماری که در دست دارند می‌نویسند و بعضی از اعضا را از قبیل و چشم و زبان و گوش را چند بار بو می‌کشند و با هم صحبت می‌کنند پس از آن در طومار ثبت می‌کنند و من حرکتی به خود نمی‌دادم که نفهمند من بیدارم ولی در نهایت بودم. 🔻از جدیت آنها در ، فهمیدم که زشتی‌ها و زیبایی‌های مرا ثبت می‌کنند و آن خوش صورت، من بود چون در آن گفتگویی که با هم داشتند معلوم بود نمی‌گذارد بعضی از زشتی‌ها ثبت شود به عذر اینکه کرده‌ام یا فلان عمل نیک آن گناه را از بین برده و یا آن را زیبا و نیکو کرده؛ همچون اکسیر که مس را نماید و من از این جهت او را دوست داشتم. 🔻پس از ثبت تمامی کارها، دیدم آن نوشته را لوله کرده و آویزان گردنم کردند و پس از آن قفسه‌ای آوردند که به اندازه بدن من بود و مرا در میان او جا دادند و پیچ و مهره‌ای که داشت پیچیدند! کم کم آن تنگ میشد به حدی که مرا در فشار انداخت، نفسم قطع شد و نتوانستم دادی بزنم و آنها با عجله تمام پیچ و مهره ها را می‌پیچیدند تا آن قفسه که گنجایش مرا داشت به قدر سماور کوچکی باریک شد و استخوان‌ هایم همگی خرد شد و در هم شکست و من که به صورت نفت سیاه بود از من گرفته شد و من بیهوش شده بودم و نمی‌فهمیدم... ♨️ ادامه دارد... 📚 کتاب سیاحت غرب
خداوند متعال ازهرچه بگذرد ، از نمی گذرد ...! حواسمان باشد ... ﺑﺎ " ﺯباﻥ " ﻣﯿﺸود ﻣﺴﺨﺮﻩ ﮐﺮﺩ ، ﺑﺎ " ﺯباﻥ " ﻣﯿﺸود ﺭﻭﺣﯿﻪ ﺩﺍﺩ ... ﺑﺎ " ﺯباﻥ " ﻣﯿﺸود ﺍﯾﺮﺍﺩ ﮔﺮﻓﺖ ، با " ﺯباﻥ " ﻣﯿﺸود ﺗﻌﺮﯾﻒ ﮐﺮﺩ ... با " ﺯباﻥ " ﻣﯿﺸود ﺩﻝ ﺷﮑﺴﺖ ، با " ﺯباﻥ " ﻣﯿﺸود ﺩﻟﺪﺍﺭﯼ ﺩﺍﺩ ... با " ﺯباﻥ " ﻣﯿﺸود ﺁﺑﺮﻭ ﺑﺮﺩ ، ﺑﺎ " ﺯباﻥ " ﻣﯿﺸود ﺁﺑﺮﻭ ﺧﺮﯾﺪ ... ﺑﺎ " ﺯباﻥ " ﻣﯿﺸود جدایی انداخت ، با " زبان " میشود آشتی داد ... با " زبان " میشود آتش زد ، با " زبان " میشود آتش را خاموش کرد .... حواسمان به و باشد " آلوده اش نکنیم ...
چند وقت بعد هم از زنگ زد و آن وقت بود که متوجه شدم کجا رفته است. هر دو روز زنگ می‌زد حال را می‌پرسید. می‌گفت: چه ؟😭😭 🍃🌷🍃 از من خواسته بود هر روز از بگیرم و بعداً بدهم. توی دلم می‌گفتم وقتی برگشت چه طوری را به نشان بدهم.😭 🍃🌷🍃 وقتی شهید نجفی را آوردند، هر شب به فکر می‌رفت. وقتی چشمش به میثم نجفی می‌افتاد می‌گفت: دوستم را و شد.😭 🍃🌷🍃 اسم رو خودش کرد😭 که مشتاق دیدن دخترش بود و با دیدن لباس نوزادی که برای او خریداری می‌شد، دلش غنج می‌رفت، خیلی زود از او کند و .😭 🍃🌷🍃 حتی صبر نکرد تا چیده شدن نوزاد را ببیند و به یاد بسپارد که همه آمدن دختر کوچک او هستند. صبر نکرد چون به زینب(س)🌷 از این بود.😭 🍃🌷🍃 در بود که تلفنی بهم گفت: « به زینب(س)🌷 و از خواسته‌ام به شما بزند»😭😭😭 🍃🌷🍃
به روایت از مادر : یك فرزند دل داره، و به همین دلیل من خیلی راضی نبودم كه به بره، اما فرزندم گفت؛ متعال و است. 🤍😭 🍃🌷🍃 خانواده بود و تو همه جا داشت😭 در تمام دوران زندگی بسیار و در عین حال بود، از بسیار داشت تا به كند و در نهایت هم به رسید  الهی بود كه تقدیم شد.😭😭 🍃🌷🍃 نسبت به و بسیار بود و هرگاه به خانه ما می آمد، و بوسید و در جواب برخی از اعضای خانواده كه می گفتند چرا این كارها را می كنی، می گفت شما نمی دانید این كار چه دارد.😭😭 🍃🌷🍃 نسبت به شب و روزه مطهر معصومه (س)🌷 بسیار بود و اگر یك مرتبه بنا به دلایلی نمی توانست این را انجام دهد، حتما آن را به جا می آورد.😭 🍃🌷🍃