به روایت از خواهر #شهید:
ما پنج خواهر بودیم و یک برادر به نام #بارونی. #جنگ که شروع شد بارونی به #جبهه رفت و سال 61#در #عملیات رمضان به #شهادت رسید.😭
🍃🌷🍃
پیکرش هم تا 9#سال #مفقود بود. #نداشتن #برادر خیلی برای مان #سخت بود و #جای خالی اش ما را بسیار #آزار می داد.😭😭
🍃🌷🍃
آرزو می کردیم که بعد از #بارونی، #خداوند به ما #پسری عطا کند که دیگر #جای خالی #او را در زندگی #احساس #نکنیم و طعم #بی برادری را #نچشیم؛ تا اینکه خدا #احسان را #نصیب ما کرد.
🍃🌷🍃
#احسان #پنج ماهه بود که #پیکر#بارونی را هم آوردند.خوشحال بودیم از اینکه خداوند لطف خود را به ما عطا کرد و به جای #بارونی، #برادر دیگری به ما داد که می توانست #جای خالی او را برای مان #پر کند.
😭😭
🍃🌷🍃
#دو سه سال قبل از اینکه به #عضویت #سپاه در بیاید، روزی با هم رفتیم #گلزار #شهدا؛ سر #مزار #برادر بزرگمان #بارونی. با صدای بلند داشتم سر #مزارش #گریه می کردم.😭😭😭
🍃🌷🍃
#احسان گفت: خواهرم با #صدای بلند #گریه #نکن. #افتخار کن که #برادرت #شهید شده. #شهادت #لیاقت می خواهد. #دعا کن این #برادرت هم، مثل آن #برادرت #شهید شود.😭
🍃🌷🍃
#شهید سید مصطفی علمدار
#مشاور رئیس دانشگاه علوم پزشکی مازندران در امور #ایثارگران بود.
#جانباز و #شهید «سید مجتبی علمدار» هم #پسرعموی ایشان هستند
🍃🌷🍃
{یاد #شهیدان با ذکر یک شاخه گل صلوات 🌷}
🍃🌷🍃
سال 1360# اولین بار به مریوان رفت، آن موقع ۱۵#سالش بود آنجا #جنگ با نیروهای بعثی نبود، جنگ با گروهک های ضدانقلاب بود.
🍃🌷🍃
افرادی که بیشتر گرایش به جریان چپ کمونیستی داشتند، تحت عنوان کومله و دموکرات شعارشون نجات خلق کُرد بود ولی ماهیت شان مزدور ارتش بعث عراق بودند، ایشان 120#روز آنجا بود.
🍃🌷🍃
چون سنش #کم بود،پدرش راضی نبود که به #جبهه برود، چون به ایشان علاقه خاصی داشت، می گفت #برادرت هست، از یک خانواده که نباید #چند نفر باشند.
🍃🌷🍃
ایشان در جواب گفت هر کس به #وظیفه #خود #عمل می کنه،آن دنیا برای #عمل خیر #برادرم به من #اجر و #پاداش #نمی دهند، #رفتنم به #جبهه بیشتر شباهت به #فرار داشت تا #اعزام شدن.
🍃🌷🍃
خانواده ایشان یک خانواده #مذهبی و #انقلابی بود، پدر و مادرش کاملاً شرایط را درک می کردند، #تربیت شده خودشان بودند، وقتی #امام خمینی را #ولی #امر خود می دانستند، می بایست در #عمل هم #نشان
می دادند.
🍃🌷🍃
ایشان رفت #جبهه و#جانباز شد.
وقتی که #جانباز شد و دید که دیگه نمی تواند مثل بقیه #راه برود خیلی برایش #سخت بود، وقتی #اشک های #مادرش را می دید خیلی اذیت می شد البته #مادرش این #اواخر هم وقتی ایشان را می دید #گریه می کرد.
😭😭
🍃🌷🍃
اگر #تعالیم #دینی و #امید به #خدا🤍 نبود به یقین شرایط، برایش #سخت می شد، ایشان #جوانی #پرشور و #حرارتی بود، اهل #ورزش و #تحرک و ۳۰#سال بود که #تحرک و #حرکت را فقط #می دید.
🍃🌷🍃
مدت ۱۶#سال من فقط #دَمر و #روی سینه #خوابید.
🍃🌷🍃
ایشان در #راه #هدف #مقدسش به این #درجه الهی نائل شد، و ابدا #ناراحت #نبود، ایشان به #حرف #ولی امرش #امام خمینی #لبیک گفت، همین که به عنوان یک #شیعه در آن دنیا پیش #امامش #روسیاه نیست #خوش حال بود.
🍃🌷🍃
ایشان سال 1369# ازدواج کرد، همسرس ۲۷#سال در تمام لحظات زندگی در کنار ایشان بود، این سال ها ایشان بیش از 20#بار زیر #عمل جراحی رفت.
🍃🌷🍃
یک بار 7#ماه در تهران بستری بود، همسرش شب ها زیر تخت ایشان ملحفه پهن می کرد و می خوابید، روزها روی صندلی می نشست، بعضی از دوستانش بارها به او گفتندشما برو کمی استراحت کن ما هستیم، قبول نمی کردند.
🍃🌷🍃
به روایت از مادر #شهید:
پسرم #علی آقا متولد سال 1343# بود، از زمان #آغاز #جنگ به #بسیج رفت و همیشه برای #اعزام به #جبهه نبرد #تلاش میکرد.
🍃🌷🍃
#اخلاق اسلامی،#انسانی،#تواضع و #فروتنی و #حسن معاشرت با #مردم از #ویژگی های فرزند #شهیدم بود😭 #اخلاق و #رفتار اسلامی فرزندم یکی از #صفات با #ارزشش بود.😭
🍃🌷🍃
پسرم در پایان سال دوم راهنمایی بود که عراق به کشورمون حمله کرد و با #دستکاری در #شناسنامهاش تونست به #جبهه بره.😭
🍃🌷🍃
بارها به #جبهه نبرد اعزام شد، این روال ادامه یافت و با اینکه #جانباز بود خدمت #سربازی او اعلام و اینبار در #لباس سربازی راهی #جبهه شد.
🍃🌷🍃
من هم یک مادر هستم و #دلتنگی و# دوری از فرزندم را با دیدن #عکسش و#نجوای مادرانه، هر روز خود را#تسکین می دهم.😭
🍃🌷🍃
من ۶ فرزند دارم، ۵ دختر و #تنها یک #پسر ( غلامزاده )داشتم، که اسمش رو #علی آقا گذاشتم.
🍃🌷🍃
پسرم خواب دیده بود که ۴۰#یا ۴۵# روز دیگر #زنده است به من نگفته بود که این خواب را دیده، به عمه اش گفته بود من ۴۰# تا ۴۵# روز دیگر زنده ام و درست روز #چهل و پنجم موقع ا#ذان صبح #شهید شد.😭
🍃🌷🍃
وقتی #جنگ تحمیلی آغاز شد،ایشان به همه اطرافیان گفت :اکنون تاریخ در دست ماست و نباید اجازه بدهیم که دشمنان ما کشورمان را تصرف بکنند و مردم کشورمان زیر بار ذلت رفته و اسیر دشمنان بشوند. با این عقیده از روی #وظیفه و#عقیده به #جبهه رفت.
🍃🌷🍃
به روایت از پدر #شهید:
وقتی #دفتر انشاء #ضیاءالدین را مرور می کردم با انشاء جالبی مواجه شدم که موضوعش این بود «می خواهید در آینده چه کاره شوید »
نوشته بود من می خواهم یک #خلبان شوم و در آسمانها پرواز کنم، من می خواهم #خلبان بشوم و در مقابل #دشمنان از مردم #دفاع کنم وبا دشمن #بجنگم من می خواهم #خلبان شوم تا ...
🍃🌷🍃
یک روز در منزل نشسته بودیم که یکی از بچه های همسایه با عجله آمد و گفت که #ضیاءالدین در کوچه با چند نفر دعوا می کند به سرعت به کوچه رفتم وقتی به کوچه رسیدم از آن چه که دیدم تعجب کردم.
با سه نفر از بچه های محله که از اوهم بزرگتر بودند گلاویز شده بود و به طور همزمان با هرسه آنها درگیر شده بود وکم کم آنها را از پا انداخته بود.
ایشان #برادر #شهید هم هست.
#برادرشان #آقا محمدجعفر، #شهید دفاع مقدس درسال ۱۳۶۵# هستند.
🍃🌷🍃
ایشان#مدرک #کارشناسی را در رشته #جغرافیای #سیاسی #دانشگاه #امام حسین (ع)🌷 اراک گرفت، و #کارشناسی #ارشد را در رشته #مطالعات #دفاع #استراتژیک از #دانشگاه #امام حسین (ع)🌷 تهران.
🍃🌷🍃
به دلیل #جا ماندن از قافله #دوستان #شهیدش سال ها #غصه می خورد #آتش #شهادت همیشه در #قلبش #روشن بود و دوست نداشت به مرگ طبیعی و در دوران پیری بمیرد.
🍃🌷🍃
ایشان#توجه ویژه ای به #مسجد به عنوان #کانونی #فرهنگی و #هنری داشت و حدود 20#سال از عمرش را صرف #خدمت به #کانون های #فرهنگی #مساجد کرد.
🍃🌷🍃
ایشان در دوران #جنگ تحمیلی، بعد از #شهادت #برادرشان(شهید محمدجعفر انصاری) در سال 1365# به #جبهه رفت.
🍃🌷🍃
در آن دوران از طریق #سپاه پاسداران بارها به مناطق #جنگی و #عملیاتی #اعزام شد. 38# ماه و 15#روز #سابقه #حضور در #جبهه داشت. 10#درصد جانبازی هم از #مدال های #افتخار ایشان بود.
🍃🌷🍃
#همیشه #مصمم و با #انگیزه سعی داشت در #نبردها شرکت کند و این حضور را #توفیق #الهی🤍 می دانست، در #عملیات های #غرب کشور، #قصر شیرین، #مهاباد و همچنین #عملیات مرصاد #حضور #فعالی داشت.
🍃🌷🍃
در سال هایی که #فعالیت هایی #فرهنگی ایشان انجام می داد، «کانون فرهنگی و هنری اصحاب المسجد»، «هیات اصحاب الحسین🌷» و «موسسه امتداد حضور» را #تاسیس کرد.
🍃🌷🍃
همچنین #مدیر #مسئول و #نویسنده «مجلات پیام مسجد و انجمن» بود و در زمینه #تدریس و #ارائه #سخنرانی در برنامه های مهم #فرهنگی و #اجتماعی هم ایشان #فعالیت داشت.
🍃🌷🍃
#سردار شهید دفاع مقدس علی حاجبی
🍃🌷🍃
در اوايل بهار سال 1341 در خانواده اي مستضعف و ستمديده اما با عزت ، مذهبي و در روستاي رودخانه متولد شد.
دوران ابتدايي را در روستاي رودخانه به پايان رساند مقطع راهنمايي رادر بندر لنگه گذراند، به دليل فقر مالي مجبور بود تابستان ها در همان بندرلنگه به كارگري بپردازد.
🍃🌷🍃
دوران تحصيلش در مقطع راهنمايي مصادف بود با شكل گيري انقلاب اسلامي و براي اينكه بتواند در متن حركت هاي انقلاب قرار بگيرد و از طرفي به ادامه تحصيل در دبيرستان هم بپردازد به شهرستان زرندكرمان رفت.
🍃🌷🍃
باشروع تجاوز رژيم بعثي عراق به خاك ايران ، ایشان درس را رها كرده و وارد #سپاه شد تا از اين طريق عازم #جبهه شود در سال1359# به #جبهه رفت.
🍃🌷🍃
در ابتدا چون سازمان سپاه آنچنان شكل نگرفته بود، در #جنگهاي نامنظم #دكتر چمران شركت و پس از #شهادت #دكتر چمران وبا شكل گيري #گردانها و #تيپهاي سپاه و بسيج ، به عنوان نيروي زرهي وارد #تشكيلات #ثارالله شد.
🍃🌷🍃
ایشان هر زمان از مسير #سوسنگرد دهلاويه عبور مي كرد غير ممكن بود از ماشين پياده نشود و برايش در آن صحرا فاتحه نخواند و #اداي #احترام ننمايد.
🍃🌷🍃
به خاطر اين #موفقيت در انجام #ماموريت #محوله و از طرفي #شهادت سردار محمد نصراللهي (معاونت وقت ستاد لشكر) در منطقه ي #عملياتي والفجر8 در تاريخ 6/12/64 ، #معاونت ستاد لشكر 41 ثارالله هم به ایشان سپرده شد.
🍃🌷🍃
پس از #پنج سال حضور مداوم در #جبهه و #گذشتن از تمام #تجملات و #دلبستگي هاي دنيوي و #تهذيب نفس در مرداد ماه سال64# به سرزمين وحي رفت.
🍃🌷🍃
جواني خ#وش خلق و #مهربان بود . در #پوشش بسيار #ساده پوش و كمتر #لباس نو مي پوشيدو هميشه سعي مي كرد #لباسهاي كهنه و #چند ساله خود را استفاده نماید.
🍃🌷🍃
در #احترام به #پدر و #مادر #بي مثال بود. در #مرخصي هايش #اولين كساني كه به ديدارشان مي رفت #پدر و #مادرش بودند. (هر چند مرخصي هاي ایشان بسيار كوتاه بود) #كمتر از 72# ساعت.
🍃🌷🍃
در سن #22 سالگي يعني در مهر ماه سال 1363# ازدواج کرد در شب اول ازدواجش #لباس #سبز مقدس #سپاه را بر تن کرد و گفت #عروسي واقعي من آن روزيست كه با همين #لباس #سبز و #مقدس #سپاه به #شهادت برسد.
🍃🌷🍃
تصميم رفتن #داوطلبانه به #جبهه گرفت. به دليل شرايط و حوادث آن روز و مظلوم واقع شدن مردم ايران و با خواست به منطقه #كردستان اعزام شد.
🍃⚘🍃
#شهيد اكبرنيا دوران نوجوانيش را با #شجاعت و #صداقت گذراند، طوري كه هر وقت نيرو براي انجام مأموريتهاي خاص و پرخطر ميخواستند، او جزء #اوّلين نفرهايي بود كه #داوطلب ميشد و ميرفت.
🍃⚘🍃
سرانجام#شهید اردوان اکبرنیا جنید هم با گذراندن سيماه حضور در #جبهههاي جنگ، در نهم بهمن ماه سال 1366 در يك #مأموريت #گشت شبانه در منطقه #سردشت مورد اصابت گلولهي دشمن قرار گرفت و به آرزویش که همانا #شهادت در راه خدا بود رسید و به سفارش ایشان در #امامزاده يحيي⚘ روستاي جنيد به خاك سپرده شد.
🍃⚘🍃
🚨 #مسائل_سیاسی_روز
🔵 #وقایع_آخرالزمان
🔴ببینید رفقا #اصلی_ترین #دشمن امام زمان عج #صهیونیسم_جهانی است
و حضرت آقا دقیقا بر این اساس اومدن #جبهه_تقابلی چیده اند
در همین حین هم دارن با #حمایتهای_تسلیحاتی و #مستشاری #محور_مقاومت رو به نقطه #بازدارندگی میرسونند
🔴#محور_مقاومت به مرحله #بازدارندگی برسه #لشگر_امام_زمان_عج آماده است
اونوقت باید منتظر #تشریف_فرمایی #حضرت_باشیم
🔴به همین دلیل است که در #فرمایشات اخیر #ایشان و #سیدحسن_نصرالله به #فلسطینی بودن عملیات #طوفان_الاقصی تاکید شد تا #دنیا بفهمد که #محور_مقاومتی که یک روزی با #سنگ و #قلاب_سنگ با #صهیونیستها_میجنگید الان به قدری #قوی شده که میتونه یک #عملیاتی در #قد و #قواره_طوفان_الاقصی رو #طراحی و #با_موفقیت #اجرا کنه
🔴آرمان #انقلاب_اسلامی نابودی #اسرائیل و #صهیونیسم_جهانی است و بر اساس همین #آرمان داره چیدمان جبهه #حق شکل میگیره
🔴#حضرت_آقا در بیانات اخیرشون فرمودن الان دیگه قضیه فقط #جنگ_غزه و #اسرائیل نیست الان زمان تقابل #جبهه_حق و #باطل است
🔴وقتی این #جبهه بندی ایجاد میشه حالا باید خودمون رو در یک سمت این #جبهه تعریف کنیم
آیا میخواهیم در جبهه #حق باشیم یا #باطل ؟
🔴اگر خودمون رو در جبهه #حق تعریف کنیم باید برای #قدرتمندی_جبهه_حق همه کار بکنیم
دقیقا حضرت آقا هم دارن همینکار رو میکنند
خیلی از اوقات دیدید که حضرت آقا تاکید بر #قدرتمند شدن در همه ابعاد دارند
و این فقط و فقط برای اینه تا جبهه حق #قوی_تر بشه
🔴یادی کنیم از #بنیان_گذار #انقلاب_اسلامی که فرمود ما باید #انقلاب_اسلامی را #صادر کنیم
🔴رفیق
صدای قدمهای استوار #انقلاب_اسلامی رو در زیر گوش #صهیونیسم_جهانی میشنوی؟
☀️زمان شنیدن این آیه نورانی از قرآن کریم است
✨جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ إِنَّ الْباطِلَ كانَ زَهُوقاً
#فلسطین_کلیدواژه_ظهور
#ظهور_بسیار_نزدیک_است
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
https://eitaa.com/joinchat/2102525986Cbab1324731
#جانباز شهید دفاع مقدس، حاج ایوب بلندی
🍃🌷🍃
درتاریخ ۱۳۳۹/۹/۱# در شهر تبریز در خانواده ای مهربان و صمیمی متولد شد.
پدرش اسم ایشان را ایوب گذاشتند تا #اسوه #صبر و# استقامت باشد تحصیلاتش را تا مدرک #فوق دیپلم تربیت معلم ادامه داد سپس به #استخدام آموزش و پرورش درآمد.
🍃🌷🍃
ایشان# برادر #شهید هم هست.
برادر#پاسدارش «حسن بلندی» متولد سال 1345# بود که در #منطقه شلمچه بر اثر #اصابت تركش در 10#دیماه 1366# به #شهادت رسید.
🍃🌷🍃
بعد از #پیروزی انقلاب به #یاری برادرانش در #جهادسازندگی پیوست تا اینکه #وزارت آموزش و پرورش از ایشان خواست به محل #خدمت خود برگرد.
🍃🌷🍃
در #آذرماه سال ۱۳۶۲# ازدواج کرد و بار دیگر در #دانشگاه تهران در رشته #مدیریت دولتی ادامه تحصیل داد و توانست مدرک #کارشناسی را دریافت کند.
🍃🌷🍃
#اولین بار ایشان در روز #چهارم #مهرماه سال ۱۳۵۹# به #جبهه رفت و در #عرصههای #جانبازی و #نبرد بارها #مجروح شد به طوریکه در #جای جای #بدنش #قطعهای از #ترکشهای #سربی #جنگ بود.
🍃🌷🍃