eitaa logo
با نهج البلاغه
2.6هزار دنبال‌کننده
186 عکس
46 ویدیو
18 فایل
رسیدن به نهج البلاغه هدف نیست، هنر آن است که از دروازه نهج البلاغه بگذریم و به صاحب نهج البلاغه برسیم. کانال با نهج البلاغه فرصتی است برای تامل در نهج البلاغه و آرزویی است برای رسیدن به او. ادمین تبادلات: @sardar_1313 ادمین کانال: @ashaiery
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله با زیبایی های نهج 🔵 نگهبان ... : کفی بالأجل حارساً. برای نگهبانی کافی است. 🌹عناصر زیبایی شناختی : دومین عنصر زیبایی شناختی در این عبارت تشبیه است. در این بلیغ، مرگ به یک نگهبان تشبیه شده. فایده نگهبان، حفظ از خطرات است. اگر مرگ نگهبان است پس خطر و دشمن کیست که قرار است مرگ ما را از او حفظ کند؟ پاسخ این سوال را می‌توان اینگونه داد که کسی که با مرگ انس گرفته باشد از هیچ عامل ترساننده‌ای هراس نخواهد داشت چنانکه گویا همین انیس (مرگ) نگبهان او است. (والله لابن ابی‌طالب آنس بالموت من الطفل بثدی امه = به خدا سوگند اُنس پسر ابوطالب با مرگ بیشتر از اُنس کودک با آغوش مادرش است) شبه دیگر در اینجا احساس آرامشی است که نگهبان به انسان می دهد. حاصل اعتقاد به مرگ و انس گرفتن با آن، یک آرامشی است که در کنار هیچ نگهبان مادی به دست نمی آید. معنای عمیق‌تری که در این تشبیه وجود دارد آن است که این نگهبانیِ مرگ، صرفا نگهبانی از جسم ما نیست بلکه نگهبان روح و دین ما نیز هست. کسی که اعتقاد به مرگ دارد و می‌داند که این فرصت ها روزی به پایان می رسد در دین خود بیشتر احتیاط می‌کند.( لَيَمْنَعُنِي مِنَ اللَّعِبِ ذِكْرُ الْمَوْت‏= یاد مرگ مرا از لهو و لعب بازمی‌دارد ) 🔔نکته : نکته جالبی که در اینجا وجود دارد این است که درک مخاطب از ماهیت مرگ، عوض می‌شود. به راستی اگر قرار است مرگْ نگبهان انسان باشد پس عامل خطرزا چیست؟ عامل خطرزا باید عناصری چون غفلت، دنیاگرایی، ترسو بودن و ... باشد، چنین تشبیهی باعث می‌شود در قوه‌ی عاقله‌ی انسان جای مصادیق خطر و مصادیق امنیت کاملا تغییر یابد. این تغییر درک در درون انسان، به شدت انسان را کنترل می‌کند و رفتارهای او را تغییر می‌دهد، که امروزه در فلسفه اخلاق از آن به یاد می‌کنند. سومین عنصر زیبایی شناختی است. وجود همه آنچه در مورد این کلام نورانی گفتیم و نگفتیم در غالب سه کلمه سبب پیدایش ایجاز بلاغی# (ایجاز قصر ) شده است. گویا این سه کلمه فریاد می زند که درون من حرف های زیادی برای گفتن نهفته است. ✍️استاد محمد سرافراز، حوزه علمیه قم ، شماره 46 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 📢 8 1️⃣فضای صدور خطبه در آستانه و به شدت از نظر افکار عمومی حتی در میان طرفداران خودشان با این اشکال مواجه بودند که وقتی با علی بیعت کرده‌اند چرا بیعت‌شکنی می‌کنند؟ زبیر برای توجیه این بیعت‌شکنی گفته بود که من با قلبم بیعت نکرده‌ام فقط با دستم و به اکراه بیعت کرده‌ام. امام این سخن را در پاسخ به این ادعای او و برای مقابله با جریان بیان کرده‌اند. ➕البته بعد از جنگ نیز برای نجات پدرش از فشار افکار عمومی باز همان ادعای پدرش را تکرار می‌کرد که حضرت علی ع فرزندشان امام مجتبی ع را مأمور کردند که خطبه‌ای در ردّ سخن عبدالله بن زبیر ایراد کند. در خطبه خود این سخن پدر (خطبه 8) را نیز اقتباس کرد (کتاب الجَمَل شیخ مفید) خطبه امام حسن علیه‌السلام آنقدر گیرا بود که فورا شاعری در مدح ایشان قصیده‌ای سرود. (کتاب الجمل ابی‌مِخْنَف) 2️⃣اهمیت خطبه 1.اهتمام به جلوگیری از فریب افکار عمومی. 2.حساسیت به تحریف حقایق. 3.ارائه نمونه ای از برخورد منطقی و مستدل برای ابطال استدلالی که دستمایه فریب افکار عمومی است. 2️⃣مضامین خطبه این خطبه، پاسخی منطقی و حقوقی به زبیر است. وی در جریان جنگ جمل، در توجيه پیمان شکنی خود که امری ناپسند در میان عرب بود، ادعا می کرد که: «من تنها با دست خود بيعت كردم، نه با دل». امام علیه السلام در پاسخ می فرمایند: «او بايد قرينه قابل قبولى كه بر اين امر گواهى دهد اقامه كند در غير اين صورت بايد دوباره به آنچه از آن خارج شده باز گردد و نسبت به بيعتش وفادار باشد». سخن زبیر، تركيبى است از اقرار به بیعت و ادّعای عدم موافقت قلبی با بیعت، اقرارش مسموع و مقبول است و امّا در مورد ادّعا بايد اقامه دليل كند. کلام امام مبتنی بر دو اصل پذیرفته شده حقوقی است که عبارتند از: «إقرار العقلاء علی أنفسهم جائز» و «البینة علی المدعی»، دو اصلی که در همه جوامع حقوقی و قضائی دنیا مورد پذیرش است. 3️⃣مصادر الجَمَل شیخ مفید/ الجَمَل واقدی ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ✍️استاد علی رحیمی ؛ حوزه علمیه شیراز https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵ترجمه در نامه 53 کلمه إحکام به معنای کاری را با اتقان و استحکام و دقت انجام دادن است. بی‌توجهی به این نکته لغوی در ترجمه برخی فرازهای نهج‌البلاغه مانع از کامیابی مترجمان در انتقال دقیق معنا به زبان فارسی شده است. ☑️مثلا در جمله «فإِنَّكَ لَا تُعْذَرُ بِتَضْيِيعِكَ التَّافِهَ لِإِحْكَامِكَ الْكَثِيرَ الْمُهِم» (ترجمه دشتی: هرگز انجام كارهاى فراوان و مهم، عذرى براى ترك مسئوليّت‏هاى كوچك‏تر نخواهد بود.) کلمه «إحکام» معنای دقیقی دارد (کار را با اتقان انجام دادن). کاربرد کلمه إحکام در اینجا نشان می‌دهد که بهانه مدیران در بی‌توجهی و ناچیز این است که می‌خواهیم کارهای مهم و بزرگ را با اتقان و دقت و انرژی بیشتری انجام دهیم. 🔸بسیاری از مترجمان به این بُعد از معنای کلمه «إحکام» (اتقان العمل) توجه نکرده‌اند. برای همین در ترجمه‌هایشان نتوانسته‌اند نشان دهند که حاکمان و مدیران در تضییع ناچیز فریب چه چیزی را خورده‌اند و به چه بهانه‌ای این حقوق را تضییع کرده‌اند؟! ،‌ شماره50 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵 حقایق پس از پیامبر ص 🔻در سالهای پس از وفات پیامبر چنان حقایق اسلامی شد که مردم و نخبگان به جای سنت پیامبر ص، را معتبر میدانستند! ✍️ گزارش زیر مربوط به شهر مدینه است که زادبوم سنّت پیامبر بوده است. 🗞ابن عباس با عروة بن زبیر که فقیه مدینه شده بود، گفت‌وگو می‌کرد. ابن‌عباس گفت: پیامبر متعه حج را انجام می‌داد. عروة گفت: خب باشد ولی ابوبکر و عمر این کار را نهی کرده‌اند! ابن‌عباس گفت: این عروه کوتوله (عُرَیّة مصغّر عروة) چه می‌گوید؟ یکی گفت: می‌گوید: شیخین از تمتع در حج نهی کرده‌اند. ابن‌عباس گفت: این قوم هلاک خواهد شد؛ چون من می‌گویم: پیامبر چنین و چنان فرموده اما آنها در جوابم می‌گویند: عمر و ابوبکر نهی کرده‌اند!!(مسند احمد، 5/228) ↩️برای فهم اینکه امیرالمؤمنین ع با چه جامعه ای روبرو بود و چرا نمیتوانست اصلاحات لازم را در آن جامعه کاملا کج شده، اعمال فرماید، شناخت این جامعه لازم است. ، شماره 134 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵دوازده دوگانه‌ی لازم و کافی برای تقویت فَاتَّقُوا اللَّهَ تَقِيَّةَ مَنْ سَمِعَ فَخَشَعَ وَ اقْتَرَفَ فَاعْتَرَف وَ وَجِلَ فَعَمِلَ وَ حَاذَرَ فَبَادَرَ وَ أَيْقَنَ فَأَحْسَنَ وَ عُبِّرَ فَاعْتَبَرَ وَ حُذِّرَ فَحَذِرَ وَ زُجِرَ فَازْدَجَرَ وَ أَجَابَ فَأَنَاب و وَ رَاجَعَ فَتَابَ وَ اقْتَدَى فَاحْتَذَى وَ أُرِيَ فَرَأَى () ✍️از خدا بپرهيزيد، به مانند پرهيز كردن كسى كه؛ 1. [هم] شنيد و [هم] ترسيد (َسمِعَ فَخَشَع) 2. گناه کرد ولی [توبه و] اعتراف نیز كرد (اقْتَرَفَ فَاعْتَرَف) 3. [با قلبش از خدا] ترسید اما [با اعضای بدنش] عمل نیز کرد، (وَجِلَ فَعَمِل) 4. از گناه دورى جست اما کار خیر هم انجام داد (حَاذَرَ فَبَادَرَ) 5. [به قيامت] یقین پيدا كرد اما کارهایش را هم نیکو کرد، (أَيْقَنَ فَأَحْسَنَ) 6. عبرتهای گذشتگان به او رسید اما عبرت نیز گرفت (عُبِّرَ فَاعْتَبَر) 7. تحذیرها به او رسید اما حذر نیز کرد (حُذِّرَ فَحَذِر) 8. نهی‌های خداوند به او رسید اما به آن عمل نیز کرد (زُجِرَ فَازْدَجَرَ) 9. دعوت انبيا را پذیرفت اما به توبه و انابه نیز پرداخت (أَجَابَ فَأَنَاب) 10. به عقلش مراجعه کرد اما توبه نیز کرد (راجع فتاب) 11. به انبیای الاهی اقتدا کرد اما پای در جاپای آنان نیز نهاد(اقْتَدَى فَاحْتَذَى) 12. نشانه‌های حق به او نشان داده شد اما او هم آنها را دید (أُرِيَ فَرَأَى) ، شماره 135 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله با زیبایی های نهج 🔵 خانه .... ۴۴ نهج البلاغه : فَاحْذَرْهُ، فَاِنَّما هُوَ الشَّيْطانُ، يَأْتِى الْمَرْءَ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ وَ عَنْ يَمينِهِ وَ عَنْ شِمالِهِ، لِيَقْتَحِمَ غَفْلَتَهُ امام علیه السلام در این نامه خطاب به زیاد ابن ابیه می فرماید : از معاویه بر حذر باش. حقیقتا او شیطان است. او از مقابل ، پشت سر ، از راست و چپ به سوی انسان می آید تا وارد غفلت خانه او شود. 🌹عنصر زیبایی شناختی : ماده اقتحم به معنای داخل شدن است. انتظار می رفت که مفعولِ این فعل یک مکان باشد همچنان که در استعمالات همینگونه است. اما در اینجا حضرت به جای اینکه وارد شدن را به ذهن و افکار او (مکان وسوسه ) استناد بدهند ، به غفلتی که در فکر او خانه کرده استناد می دهند. حاصل این تعبیر این است که محل ورود شیاطین، غفلتْ خانه های فكر انسان است. هر جا غفلتی باشد آنها از هر طریقی که بتوانند وارد آنجا می شوند. 🔔در علوم بلاغی به این گونه تعابیر که فعل را به چیزی اسناد می دهیم که حقیقتا نباید به آن اسناد داده می شد گفته می شود. ( الاسناد الی غیر ما هو له ) اصلی ترین ویژگی مجاز عقلی ، ای است که به همراه دارد. گویا همه حیثیت چنین فردی غفلت است که شیطان میخواهد وارد این سرای غفلت بشود. ✍️استاد محمد سرافراز، حوزه علمیه قم ، شماره 47 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 📢 9 1️⃣فضای صدور خطبه این خطبه پس از جنگ جمل ایراد شده است (پیام امام، ج1، ص473). 2️⃣اهمیت خطبه در این خطبه به یک اصل روانشناسی اشاره رفته است و آن اینکه در میدان کارزار، غوغاسالاری و ناشی از احساس ضعف است یعنی از آنجا که فرد، خود را در مقابل حریف، ناتوان می یابد، سعی می کند که این ضعف را با هیاهو و تهدیدهای فراوان جبران کرده و خود را قوی نشان دهد ولی کسی که خود را نیرومندتر از دشمن می داند، با تکیه به توان داخلی، نیازی به دست اندازی به عوامل خارجی برای جبران ضعف خود نمی بیند لذا برخی شارحان گفته‌اند که تهدید و هیاهو قبل از جنگ نشانه ترس، و سکوت و سکون، نشانه شجاعت است (ابن میثم، ج1، ص284؛ سید عباس موسوی، ج1، ص137) 3️⃣مضامین خطبه حضرت امیرعلیه السلام به خصلت اصحاب جمل و خصلت خود اشاره کرده است. آنان در مقام سخن وری، با تهدید، غوغا به پا کرده ولی در مقام عمل، سست و ترسو هستند، لکن حضرت امیر علیه السلام بدون نیاز به غوغا و تهدید، در مقام عمل، با صلابت و استواری، ضرباتی مهلک به پیکر دشمن وارد می سازد. به بیان دیگر، این خطبه، مقایسه بلیغی است میان عملکرد اصحاب سخن و مردان عمل. 4️⃣لطایف خطبه 1. هر چند سیاق عبارت و ضرب آهنگ کلام تناسب بیشتری با فعل «فشلوا» دارد ولی حضرت، از لفظ «الفشل» استفاده کردند و شاید این تغییر در سیاق، برای اشاره به همان اصل روانشاسی باشد که پیشتر بیان شد یعنی این یک اصل کلی است که «مع هذین الأمرین الفشل»، هر چند که «ما من عام الا و قد خصّ». 2. در عبارت «و لا نُسیلُ حتی نُمطِرَ» یک شیرینی لطیفی پنهان است که با تصویر عمل مخالفان، قابل درک است. توضیح آنکه: رفتار اصحاب جمل به کسی می ماند که بدون باران، در صدد به راه انداختن سیل بوده که امری مضحک است. گویا حضرت می فرمایند: شما که تهی از بارانید، چگونه در پی ارسال سیلید؟ اول ببار، بعد سیل بیار. 5️⃣مصادر الجَمَل واقدی/ الجَمَل شیخ مفید/ الفتوح إبن أعثم ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ✍️استاد علی رحیمی ؛ حوزه علمیه شیراز https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵پنج چیز که از پنج چیز دیگر بهتر است 1. عطای ناچیزی که [منّتش فقط] از سوی خدا باشد بهتر و کریمانه‌تر است از عطای زیادی که [منّتش] از سوی خلق باشد. 2. جبران آنچه با سکوت از دست رفته ساده‌تر است از جبران آنچه با سخن‌ گفتن از دست رفته باشد. 3. نگه‌داشتن آنچه که داری دوست‌داشتنی تر است از به دست آوردن آنچه که در دست دیگران است. 4. تلخی نومیدی بهتر است از اینکه نیازهایت را سوی مردم ببری. 5. تنگ‌دستیِ همراه با خویشتن‌داری بهتر است از داراییِ همراه با گناه! 👈إِنَّ الْيَسِيرَ مِنَ اللَّهِ سُبْحَانَهُ أَكْرَمُ وَ أَعْظَمُ مِنَ الْكَثِيرِ مِنْ خَلْقِهِ وَ إِنْ كَانَ كُلٌّ مِنْهُ 👈وَ تَلَافِيكَ مَا فَرَطَ مِنْ صَمْتِكَ أَيْسَرُ مِنْ إِدْرَاكِكَ مَا فَاتَ مِنْ مَنْطِقِكَ... 👈و حِفْظُ مَا فِي يَدَيْكَ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ طَلَبِ مَا فِي يَدَيْ غَيْرِكَ 👈وَ مَرَارَةُ الْيَأْسِ خَيْرٌ مِنَ الطَّلَبِ إِلَى النَّاسِ 👈وَ الْحِرْفَةُ مَعَ الْعِفَّةِ خَيْرٌ مِنَ الْغِنَى مَعَ الْفُجُور ، شماره 136 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵ترجمه د ر نامه 31 در زبان فارسی واژه‌ی «حِرفه» به معنای پیشه و شغل به کار می‌رود اما در زبان عربی دو کلمه وجود دارد: یکی حُرفه (با حاء مضموم) به معنای «محرومیت ونداری» و دیگری حِرفة (با حاء مکسور) که میتواند به معنای پیشه و شغل باشد(ن ک: مجمع البحرین و مفردات راغب) 🔸در جمله «و الْحرْفَةُ مَعَ الْعِفَّةِ خَيْرٌ مِنَ الْغِنَى مَعَ الْفُجُور» () کلمه حرفة (به قرینه مقابله با کلمه‌ی «الغنی») باید همان حُرفه‌ی مضموم به معنای محرومیت و نداری باشد. بنابراین معنای درست حدیث این است که : «محرومیت و نداری همراه با خویشتنداری [از هر عمل زشت] بهتر است از بی‌نیازی همراه با گناه! ➖نکته دیگر این است که نیز در فارسی به معنای پاکدامنی (خویشتنداری از گناه جنسی) به کار می‌رود اما در عربی معنای عامی دارد و به معنای خویشتنداری از هر گونه عمل قبیح است. البته در همه متون همین معنای عام خودش را نمی‌دهد بلکه گاهی ممکن است به اقتضای قرائن، منصرف به خویشتنداری از گناه خاصی بشود. 😮متاسفانه اکثر مترجمان نهج البلاغه در این جمله هر دو کلمه «حرفة» و «عفة» را به صورت نادرستی معنا کرده‌اند؛ یعنی حُرفه را با حِرفه (که به معنای شغل است) اشتباهی گرفته‌اند و عفة را هم به معنای پاکدامنی برگردانده‌اند!!! ،‌ شماره51 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله به مناسبت فاطمیه س 🔵برشی از مرثیه فاطمی امیرالمومنین ع، شماره3 نهج البلاغه مرثیه ای است که امام علی ع پس از دفن حضرت زهرا س به صورت مناجاتی با پیامبر ص ایراد کرده اند، در این خطبه آمده است: ...یا رسول الله... أُخِذَتِ الرَّهِينَةُ ای رسول خدا، ...رهن [از من] گرفته شد! ⁉️⁉️کلمه رهینه از چه رو به حضرت زهرا س اطلاق شد است؟ 🌾کسی که چیزی به کسی قرض می‌دهد برای اینکه مطمئن باشد که قرض گیرنده قرضش را برمی‌گرداند، چیزی ارزشمند (که دست کم به اندازه همان قرض ارزش داشته باشد) از قرض گیرنده به عنوان رهن (گرو) می‌گیرد و تا زمان رسیدن به مال خود، دلش به همان رهن خوش است. ✍️ معتقد است که پیامبر ص وقتی چهره در خاک کشید و صورت زیبای خود را از دسترسی (و میدان دید) علی ع خارج کرد، متاع با ارزشی از دست علی ع رفت و علی باید تا آخر عمر صبر می‌کرد تا دوباره به آن چهره دلربا دسترسی بیابد. به همین خاطر پیامبر ص باید در نزد علی ع چیزی را به رهن می‌گذاشت که علی ع تا وقت دسترسی به آنچه که از دست داده (چهره پیامبر ص) به همان رهن دلخوش باشد. 🔸این رهن همان چهره حضرت زهرا س بود که در فراق پیامبر ص موجب آرامش قلب علی ع بود. اوج مرثیه علی ع همین بود که حالا دیگر نه به چهره پیامبر ص دسترسی داشت و نه به جمال فاطمه س! یعنی هم مال از دستش رفته بود و هم رهن. ◀️برای همین در ادامه همین جمله فرمود: رهن از من گرفته شد؛ پس حزنم ابدی خواهد شد و شبهایم به بی‌خوابی خواهد گذشت تا زمانی که خداوند هم‌جواری با تو را برایم رقم بزند (أُخِذَتِ الرَّهِينَةُ أَمَّا حُزْنِي فَسَرْمَدٌ وَ أَمَّا لَيْلِي فَمُسَهَّدٌ إِلَى أَنْ يَخْتَارَ اللَّهُ لِي دَارَكَ الَّتِي أَنْتَ بِهَا مُقِيم) ، شماره15 https://eitaa.com/banahjolbalaghe