#تجربه_من ۶۲۴
#سختیهای_زندگی
#فرزندآوری
#رزاقیت_خداوند
سال ۹۱ با یکی از پسرهای فامیل ازدواج کردم. مثل زندگی همه آدمها زندگی من هم فراز و نشیبهای فراوانی داشت، همه این مسیر سخت رو به تنهایی پشت سرگذاشتم و نتیجه اون روزای سخت شد یه آدم پخته و باتجربه و صبور☺️
همسرم سن کمی داشتن موقع ازدواج، کار مشخصی نداشتن و بدون هیچ پس اندازی بودن و خیلی بی تجربه و وابسته به پدر و مادر، در زمان نامزدی چیزی در مورد رفتار با همسر نمی دونستن و من خیلی آزرده شدم تا این دوران نامزدی به سر آمد و پدرهمسرم برامون عروسی مفصلی گرفتن به حساب ما😅
بدهیهای اون عروسی پای خودمون بود و تا مدتها بعد عروسی آب خوش از گلوی ما پایین نرفت، رفتیم طبقه بالای خونه پدرشوهرم، همسرم دوستم داشت ولی بعد از عروسی به خاطر رفتارهای نامناسب همسرم، دچار افسردگی شدم و فقط هر دوماه میتونستم برم و خانوادم رو ببینم.😔
من خیلی بچه دوست بودم اصلا فکر نمیکردم بعد از ازدواجم به بچه فکر نکنم ولی شرایط بدم باعث شد بی خیالش بشم، خلاصه بگم که کسی از مشکلاتم باخبر نبود تا اینکه به خواست خداوند دیگه همسرم خودشون متوجه سختیهای من شد و بعد از ۲ سال از این خونه رفتیم و من با ورود به منزل جدید و مستقل شدن، انگار که من یه نوعروسم و روز اول زندگی مشترک ماست ولی همچنان رفتارهای سرد و ناپخته همسرم اذیتم می کرد.
یه روز تصمیم گرفتم تا جایی که میتونم برای تغییر شرایط زندگیم تلاش کنم و تا وضع زندگیم درست نشده دست از تلاش برندارم چون اصلا نیت جدا شدن از اون رو نداشتم و چون با تصمیم پدرو مادرم ازدواج کرده بودم نمی خواستم ناراحت بشن مجبور بودم یا درستش کنم یا تحمل کنم.
بعد از رفتن به خونه جدید تصمیم به بچه دار شدن گرفتیم چند ماهی طول کشید تا خدای مهربون به ما لطف کردن و من باردار شدم هنوزم وضع مالیمون خوب نبود ولی همین که آرامش روانی داشتم برام کافی بود، ما حتی خودمون نتونستیم یه دست لباس بخریم برای بچه و زحمت وسیله هاشو مادرم کشيدن.
بعد از اولین سونو دکتر گفتن که بچه دچار مشکل هست و ما را مجبور به انجام آزمایشات ژنتیک کردن بعد از کلی نگرانی و هزینه کردن که به زور جور می کردیم؛ نتیجه این شد که بچه سالمه
سال ۹۴ بچه اولم به دنیا اوم ، خانواده همسرم به خاطر جدا شدن ما، خودشون به دیدن ما نیومدن و ما تنهایی ورود پسر نازمون رو جشن گرفتیم، پسرم خیلی گریه می کرد.
بعد از ۱۰ روز تنها بودم، همسرم دیر به خونه بر می گشت، حتی بعد از تموم شدن کارش، سریع نمیومد خونه، من هم کم تجربه بودم و سخت می گذشت.
بعد از ۳ سال، تصمیم گفتم دوباره باردار بشم، همسرم مخالف بود ولی من نه، ایندفعه خیلی زود جواب گرفتیم و خدا دوباره بهمون لطف کرد و نگهداری یه بنده دیگرش رو به ما سپرد، مهر این پسربچه ناز خیلی به دلم بود، وقتی پسرم ۱۸ ماهه بود متوجه شدم دوباره باردارم، تا سه روز با کسی حرف نمیزدم حتی با همسرم، خدا منو ببخشه که اول ناشکری کردم ولی خدا خودش شاهده که من فقط به خاطر همراهی نکردن همسرم ناراحت بودم.
در بارداری دوم حتی کارای پسر بزرگم رو انجام نمی داد، دستشویی بردن، حمام بردن و... هرچقدر هم حالم بد میشد بازم به کارای خونه نمی رسید، با اینکه بارداری دومم سخت بود، اصلا حمایتم نمی کرد ماه آخر شبها به راحتی با دوستش می رفت بیرون تفریح حتی وقتی زایمان کردم بعد از ۵ روز مادرم رفتن و من دوباره تنها بودم، باز هم آخر شب منو تنها میذاشت.😔
به خودشون گفتم به خاطر همه این رفتارهات الان ناراحتم که باردارم من نیاز به توجه دارم و تو با این کارات هم جسمی، هم روحی به من ضربه زدی و باعث شدی الان که خدا بهم دوباره بچه داده اینطور ناراحت باشم.
ناراحتی ۳ روزه من و يادآوري همه رفتارهاش، باعث شد کمی یه خودش بیاد. یه کوچولو وضع مالیمون بهتر شده بود به برکت وجود ۲ پسر عزیزم، همسرم هم سعی میکرد چیزی کم نذاره برام.
تا ماه ۶ به کسی نگفتم باردارم حتی خانواده خودم، از برخورد همه میترسیدم چون اونا بی تفاوتی همسرم و سختی کشیدن منو دیده بودن.
بلاخره همه فهمیدن و ۹ ماه بارداری من تو کرونا به سختی گذشت تا بچه سوم هم متولد شد، الحمدالله بچه سوم هم روزی معنوی زیادی داشت وهم کار همسرم خیلی بهتر شد.
درسته تو این چند سال که ۳تا زایمان داشتم سختی کشیدم با ۶ بار اسباب کشی با بچه های کوچیک ولی مثل شاهنامه آخر داستان ماهم خوش شد.
بعد از بچه سوم علاقه همسرم به طور معجزه آسایی به من چند برابر شد و از نظر مالی مشکلی نداریم، خدا خودش حواسش به ما بود، بچه سوم خداخواسته بود و فرشته نجات ما شد😍
الان هر سه همبازی هستن و خیلی راضیم که فاصله سنی شون کمه خیلی راحت به کارام می رسم. به امید خدا تصمیم داریم بچه های زیادی داشته باشیم، خدا توفیق بده که بتونیم خوب هم تربیتشون کنیم
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#ارسالی_مخاطبین
👌«ما کوثریم و کم نمی شویم»
#برکت_خانه
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#مقام_معظم_رهبری
✅ ازدواج نعمت الهی است...
✨رهبر انقلاب در یکی از دیدارهایشان که با خانوادهی شهدای ارمنی داشتند، از خواهر شهید ارمنی ژرژ هاروطون که میگوید "خوشبختانه" ازدواج نکرده میپرسند: «خوشبختانه چرا؟»
✨ و بعد، پدرانه نصیحت میکنند: نه خیر، اشتباه نکنید، حتما ازدواج کنید. ازدواج نعمت الهی ست. این را بدانید یکی از نعمتهایی است که خدای متعال به انسانها میدهد.
✨ بعد هم فرزند، فرزندآوری، که امروز کشور ما هم به افزايش جمعیت احتیاج دارد. و هر چه که بیشتر فرزند بیاورید، ان شاء الله خدا راضیتر خواهد بود. خواهر شهید با صدای آرام می گوید: چشم، بله حتما.
🔹دیدار با خانواده شهید ژرژ هاروطون، ١٨ دی ماه ۹۳
#ازدواج_در_وقت_نیاز
#فرزندآوری
#دوتا_کافی_نیست
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#ارسالی_مخاطبین
✅ بچه ها باید باشند...
👌منتظر تصاویر ارسالی شما عزیزان از حضور فرزندانتان در مساجد سراسر کشور هستیم.
#مسجد_دوستدار_کودک
#مسجد_طراز
#تربیت_اسلامی
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#مقام_معظم_رهبری
🚨قانون به کمک مظلوم بیاید...
📌 در جامعهی ما در درون بعضی از خانوادهها به زنها ظلم میشود، مرد با تکیهی بر توان جسمی خودش، چون صدایش کلفتتر است، قدش بلندتر است، بازوهایش کلفتتر است زور میگوید به زن، ظلم میشود به زنان.
👈 خب راهش چیه؟ چه کار کنیم؟ خانواده را هم میخواهم حفظ کنیم دیگر. راهش این است که قوانین مربوط به داخل خانواده آنچنان محکم و قوی باشد که هیچ مردی قادر به ظلم کردن به زنان نباشد. بایستی قوانین اینجا به کمک طرف مظلوم بیایند.
🔺️البته موارد اندکی هم وجود دارد که عکس قضیه، یعنی خانم ظلم میکند، یک موارد اینجوری هم داریم. البته کم است.
🔹دیدار رهبر معظم انقلاب با بانوان، ۱۴ دی ماه ١۴٠١
#خانواده_مستحکم
#سبک_زندگی_اسلامی
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
ترس در مادران فرزندان تک فرزند(4).mp3
676.7K
#دکتر_منصوری
📌مادران همیشه مضطرب.....
#تک_فرزندی
#آسیبهای_تک_فرزندی
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#تجربه_من ۶۲۵
#تک_فرزندی
#آسیبهای_تک_فرزندی
#قسمت_اول
من یه دختر ۱۵ ساله هستم. پدر و مادر من سنتی ازدواج کردن و بعد از ۲ سال، من بدنیا آمدم. نوه اول خانواده پدری هستم و نوه ۱۵ ام خانواده مادری....
خانواده مادرم پر جمعیت هستن و خانواده پدرم چهار فرزند، پدرم بچه اول خانواده ای پر از مشکلات اجتماعی بود که تمام بار زندگی مادر و خواهرش رو بدوش کشیده، حالا هم به بهونه ی اینکه همیشه یه کاری ازش میخوان، میگه پس من کی برای خودم باشم؟ و به این علت حاضر به آوردن بچه دوم، بعد از ۱۵ سال نیست.
من ۴ ساله بودم که مادرم خیلی دوست داشت من طعم خواهر برادر داشتنو بچشم اما متاسفانه دخالت های خانواده پدریم این اجازه رو نداد، مادرم بسیار آدم مظلومیه و خب نمیتونست از خودش دفاع کنه، پدرمم همیشه وابسته به مامانی بود، هرچی که مادربزرگم میگفت، انجام میداد و خب تلاش هاشون بی نتیجه نموند و تونستن تا ۷ سالگی من دهان مامان بابای منو برای بچه دوم ببندن😐
من ۷ سالم شده بود رفته بودم مدرسه بچه ها وقتی جلسه اولیا مربیان بود خواهر و برادر های کوچیکشونو میاورن و تو حیاط بغلشون میکردن، منم همیشه جلسه اولیا مربیان که بود، یواشکی عروسک میبردم مدرسه و بغلش میکردم میگفتم این خواهر منه اسمش نازنینه 😂
خلاصه که خیلی غصه میخورم که اونا خواهر و برادر دارن، من ندارم. من تازه جمع تفریق که یاد گرفته بودم فقط و فقط با خواهر برادر میفهمیدم😂😂 یعنی مامانم میگفت دوتا شکلات داریم دوتا بهت بدم چقدر میشه از قصد پرت و پلا جواب میدادم که آخرش میرسید به خواهر و برادر که میگفت پنج تا خواهر داری، دو تا دیگه بدنیا بیاد چقدر میشه جواب میدادم 😂😢
کار به جایی رسیده بود که معلما هم به پدر و مادرم سفارش میکردن واسه این یه خواهر برادر بیارید.
بعد معمولا بعضی از بچه هایی که کسی رو نمی شناسن، اون شخص ازشون سوالا ی شخصی کنه، اونا هم زندگی ای رو تعریف میکنن که دوست دارن. منم عمه بابام منو تا حالا ندیده بود و کلا با خانواده ما هم آشنا نبود، تا ازم پرسید چند تا خواهر برادر داری شروع کردم 😂 هرچی رویا و خیال داشتم گفتم.
گفتم من سه تا خواهر بزرگ تر دارم، پنج تا کوچیک تر ما با هم بازی میکنیم وو.........
بعدش که بابامو دیده بود بهش تیکه انداخت که دستگاه جوجه کشی راه انداختی منم چون فهمیدم الان دروغم بر ملا میشه رفتم تو کمد دیواری قایم شدم.
توی همین سن ۷ سالگی بودم که وقتی میرفتیم پارک، میدیدم بچه ها دوچرخه سواری میکنن و هزار ادا اطورار در میارن باهاش، اسکوتر رو اینا دارن و کلی کارای هیجانی میکنن ( البته من دوچرخه داشتما فقط هیچ وقت بادش نمیکردن یه وقت نخورم زمین، منم تکیه اش میدادم به دیوار و فقط تصور میکردم اون کارای هیجانی رو😂
خلاصه که الانم به بابام میگم تو چرا دوچرخه منو باد نمیزدی، میگفت اگر میخوردی زمین سر و کله ات میشکست چی؟😐😂 ولی الانم هنوز معتقدم که اصلا ۹۰ درصدم مصدوم میشدم میارزید البته خداروشکرا.
یادمه خونه داییم بودیم، دختر داییم اسکوترشو میخواست بده دست من بازی کنم منم چون همیشه یه حس ترسی جلومو میگرفت موقع کارای هیجانی، به بهونه اینکه کفشم مناسب نیست😂 از سرم باز میکردم.
یا وقتی میرفتیم پاساژ بچه ها رو میدیدم که هی از پله برقی میرفتن بالا و پایین بعد وقتی داشتیم وارد یه پاساژ با پله برقی میشدیم اینجا دیگه اجازه کارای هیجانی به خودم دادم و میخواستم بدوم برم پایین تند تند که بابا یهو منو گرفت از پشت بعد نمیدونم چی شد ول شدم از دستش که پرت شدم سمت پله اول که موقع فرود آمدن یه آقایی منو گرفت 😂🤦♀از اونجا فوبیا پله برقی برای من ایجاد شده میترسم ازش😏
خب دیگه حالا من شده بودم یه دختر ۹ ساله که کمی از موضوع اطرافش با خبر بود حالا دیگه جلوی خانواده ایستادگی میکردم با گریه و زور، چمیدونم فقط تو مغزم دنبال جواب قانع کننده برای مخالفان فرزندآوری بودم.
خانواده پدریم تمرکزشونو گذاشتن رو من که منو قانع کنند با این جملات: اگر خواهر برادر داشته باشی، سر سفره یه نون بربری ام به تو نمیرسه، عروسکاتو میگیره، دفترتو پاره میکنه 😐 منم کم نمیوردم، میگفتم فدای یک تار موش☺️
👈 ادامه در پست بعدی...
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#تجربه_من ۶۲۵
#تک_فرزندی
#آسیبهای_تک_فرزندی
#قسمت_دوم
۱۰ ساله بودم دختر عمم بدنیا آمد و نوه دوم خانواده پدریم بود، عمم خیلی حساس بود بغلم نمیدادش در صورتی که من ۱۰ ساله بودم نوزاد ۳ ماهه خالمو با موفقیت برده بودم حموم😐 یادمه یبار گریه کردم، گفتم خواهر برادر میخوام، از اونجایی که امکان نداشت عمم، دختر عمه مو بده بغلم یه تبصره داشت، عمم بهم گفت در صورتی میدم بغلت که قول بدی تا آخر عمر نگی خواهر برادر😐 منم بهش گفتم منم اصلا دیگه نگاهش نمیکنم.😂
یه شب انقدر رو مغزشون راه رفتم، بابام گفت باشه سال دیگه خواهرت تو بغلته، خلاصه که الان ۱۵ سالمه و منتظرم خواهرم بغلم باشه.😢
اینم بگم همه ی بچه های تک فرزند از زمانی که متوجه فاجعه زندگیشون میشن یه ترس مشترک دارن😢اونم از دست دادن پدر و مادره😐😢😭 بخدا هیچ ظلمی بدتر از این نیست.😔
من به عنوان یک تک فرزند همیشه ترس از تنهایی دارم، از کارای هیجانی میترسم چون هیچ وقت نذاشتن من زمین بخورم. تو رو خدا اینطوری پاستوریزه بار نیارید فرزندان تونو، من الان برای ارتباط برقرار کردن با اجتماع مشکل دارم و بعضیا میگن اتفاقا تک فرزندا اعتماد بنفس بیشتری دادن باید اینو بگم که تا یه سنی آره ولی از اونجا به بعد همش کاذبه همش حبابه، تک فرزند ها یا آدم خودخواهی میشن و یا آدم بی اعتماد بنفس😔😐 تعادل فقط با وجود بچه های دیگه ایجاد میشه.
یادمه من با بقیه بچه ها به مشکل خوردم، مشاور مدرسمون گفتش چون تک فرزند بودی توانایی این که با اخلاق آدم های دیگه کنار بیای و بدونی چطور رفتار کنی نداری😔😒 و بچه هایی که توی خانواده پر جمعیت بدنیا میان اجتماعی ترن و با اخلاقای متفاوت آشنا میشن.👌
حالا هم از خدا و امامان معصوم میخواهم که بابام نظرش عوض بشه و یه خواهر و یه برادر بیارن برام😍البته اینم بگما پدر و مادرم آدمای خوبین فقط زیادی به حرف بقیه گوش میدن.
ان شاءالله بچه های تک فرزند جمعیتشون کم بشه و همه بچه ها طعم خواهر و برادر داشتن رو بچشن😍🤲🤲🤲🤲
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#پیام_مخاطبین
📌از جمله مصیبت های ناشی از کم جمعیتی....
#فرزندآوری
#دوتا_کافی_نیست
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#آیت_الله_مصباح_یزدی
✅ امروز چه بخواهیم و چه نخواهیم این رسانهها و این بسترهای جدید وجود دارد؛ بنابراین باید سعی کنیم برنامههای سازندهای تولید کنیم که بچهها به واسطه همین وسیلهها و رسانهها حتی در قالب تفریح، دین را یاد بگیرند؛
⚠️ و الا نمیشود رادیو و تلویزیون را از خانه برداشت. موبایل و اینترنت و رسانه ها را به صورت مطلق نمیتوان از بچهها گرفت که اگر چنین کنیم خطرهای بیشتری پدید میآید و بچهها از خانه جدا میشوند و از پدر و مادرها میبُرند. ۹۸/۸/۹
#تربیت_فرزند
#سبک_زندگی_اسلامی
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#ارسالی_مخاطبین
👌«همدم امروز ، یاور فردا»
#برکت_خانه
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#استاد_اصغر_طاهرزاده
📌قصه ی دنیا..
هيچكدام از ما نیست که در معرض بلای دنیا نباشد. همه به نحوی در اين دنيا دچار انواع سختیها هستند؛ پير و جوان هم ندارد.
در رویارویی با چنين وضعی هر انسانی میتواند دو نوع موضع اختيار كند. يا میفهمد كه قصهی دنیا چنین است؛ پس آن سختیها را بهعنوان واقعيت میپذيرد، که چنین فردی را [به فرموده امیرالمؤمنین در نامه به امام حسن علیهم السلام] «اَلْمُسْتَسْلِمِ لِلدّهر»، میگوییم. یا با نادیده گرفتن چنین واقعیاتی دائماً وقتی با سختیهای دنیا روبهرو میشود گله میکند که چرا چنين شد؟
كسی كه در زندگی فقط بهدنبال بردن است، وقتی با شکست روبهرو میشود دچار يأس میگردد؛ همچنان که با برنده شدن مغرور میشود.
جنس دنيا، جنس غم و شادی است، انسان بايد مرداب دنيا را که مرداب بُردوباختها و مرداب اِفادهها و پُزها و رقابتها است ترك كند و فوق غمها و شادیها زندگی نماید. لذا انسان باید دنيا را آنگونه كه هست بپذيرد و فوق روزگار زندگی کند و سختیهای زندگی را جزء زندگی در دنیا بداند.
📚 «فرزندم اینچنین باید بود» ج۱
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#ارسالی_مخاطبین
✅ بچه ها باید باشند...
👌منتظر تصاویر ارسالی شما عزیزان از حضور فرزندانتان در مساجد سراسر کشور هستیم.
#مسجد_دوستدار_کودک
#مسجد_طراز
#تربیت_اسلامی
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#مقام_معظم_رهبری
✅ خیلی خوب است...
حضرت آقا در دیدارها، چند بار وقتی شنیدند بعضی همسران شهدا ازدواج کردهاند، فرمودند: "ازدواج میکنید، من خوشحال میشوم."
شهید موسوی ناجی، طلبه بود. خانوادهاش را بردیم خدمت آقا. همسر شهید به آقا گفت که «میخواهم با برادرشوهرم ازدواج کنم». آقا فرمودند: «خیلی خوب است».
گفت «میشود شما عقدمان را بخوانید؟» آقا فرمودند «داماد کجاست؟» گفت «همین جا»؛ به عنوان برادر شهید دعوت شده بود. آقا فرمودند «مدتیست به خاطر مشغلهی زیاد، دیگر عقد حضوری نمیخوانم؛ اما برای شما میخوانم». همانجا عقدشان را خواندند.
✍ علی شیرازی
📚 حاج قاسمی که من میشناسم
#ازدواج_در_وقت_نیاز
#سبک_زندگی_اسلامی
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#تجربه_من ۶۲۶
#تک_فرزندی
#چند_فرزندی
#آسیبهای_تک_فرزندی
#دوتا_کافی_نیست
چقدر تجربه ی ۶۲۵ آشنا بود برام.
یاد کودکی خودم افتادم که همیشه در حسرت خواهر یا برادر بودم، اون وقت بچهها ی عمه ها و عموها کنار برادر و خواهرهاشون قشنگترین لحظه های کودکی و نوجوانی شون میگذروندن. حتی الانم که ازدواج کردن و خانم و آقایی شدن، بچه هاشون از نعمت عمه و خاله و عمو و دایی برخوردارن.
اما من چی...
یه گونی اسباب بازی و کاسه بشقاب و عروسک های مختلف که خودم براشون جای همه بودم. چشم باز میکردم، مشغول خاله بازی بودم تا شب که بین اونها بیهوش میشدم.
اما چه فایده؟
یه گونی اسباب بازی و عروسک فقط غمی بود روی غمهام که مشخص بشه چقدر تنهام، وگرنه اونهایی که چندتا بچه هستن احتیاج به این حجم از اسباب بازی ندارن که تاریخ مصرف هرکدوم نهایت یک روز بعد تکراری میشه، اونها کنار هم از لحظه هاشون لذت میبرن. بدو بدو میکنند، قایم باشک، لی لی، انواع مسابقه....
اما من همیشه خودم بودم و یه عروسک تو بغل. الحمدلله تبلت و بازی رایانه ای های الانم خبری نبود تهش یه آتاری بود و یه ساعت برنامه کودک بعد از ظهر.
تا اینکه خدا جواب اون همه دعاهای کودکانه ی منو داد و تو ده سالگی صاحب خواهر شدم. البته بیشتر براش مادر بودم تا دوتا خواهر همبازی...
بازم حسرت همبازی کودکی برام موند
تا اینکه تو ۱۸ سالگی خدا یه عروسک واقعی بهم داد بعدم نظر لطف خدا شامل حالم شدو عروسکها شدن ۵تا ...
الان که بازی بچه های خودمو میبینم تعجب میکنم از بازیهای کودکی خودم، گاهی بهشون میگم یه کم بازی نشستنی بکنید، یه کم خاله بازی، من وقتی قد شما بودم صبح تا شب خاله بازی میکردم، اما میگن ما بلد نیستیم.
نهایت بازی نشستنی شون مدلهای مختلف لگو و بازیهای اختراعی خودشون اونم ته تهش ده دقیقه یه ربع، آخرش یکی میگه حوصلم سر رفت، پاشید بریم، همه رو بلند میکنه...
بعدم برای اینکه حوصلشون سر جاش بیاد مفصل همدیگر و سیر کتک میکنن 😬😁 ظاهرش بده ولی باطنش عالیه چون مثل ما تک فرزندها تا یه صدای داد بشنون، یا یکی یکم ناملایم باهاشون حرف بزنه، سریع فشارشون نمیفته و برن زیر سرم برعکس وایمیستن حقشون میگیرن حالا یا با جیغ و داد و گریه یا کاراته رفتن رو سر کله طرف...
وقتی ناراحت هستن میشن مثل دوتا گنجشک باهم جیک جیک میکنن، وقتی شاد هستن همه باهم خوشحالی میکنن...
تولد یکی شون که باشه باهم قرار میذارن و یواشکی براش کاردستی درست میکنند یا نقاشی میکشن، تازگیها پول هاشون رو روهم میذارن و هدیه میخرن، هر چند هنوز کامل عقل رس نشدن و بعد از اولین کل کل میگن هدیه مون پس بده، خودمون خریدیم🤦🏻♀️🤣
تازه کلی هم ناراضی هستن چرا ما دخترخاله و پسرخاله نداریم، چرا خاله ازدواج نمیکنه، بچهها ش دیگه بدردمون نمیخورن، چرا مامان داداش نداری ما دایی داشته باشیم! الان بیاد خونه مون؟ ببرتمون بیرون. تولدمون کادو بده. خوش بحال پسر عمه مون که دایی داره. باهاش بازی میکنن، پسر دایی و دختر دایی داره تو وسطی یار هم میشن.
یه جوری مظلومانه این غم نامه رو میخونن انگار سالهای سال ما اجاق کور بودیم و یدونه بچه ان. انگار نه انگار، پدرشون، همون دایی پسرعمه جان هست و با خود همین جقله ها وسطی بازی می کنه. 😂
خلاصه فقط میتونم دعا کنم بحق این روزهای قشنگ تا میلاد حضرت زهرا سلام الله خدا دامن همه ی مادرهای مسلمان رو به داشتن چندتا جوجه قدونیم قدِ سالم و صالح سبز کنه و هیچ بچه ای تو تنهایی خودش بزرگ نشه.
الهی آمین.
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
دوتا کافی نیست
#مقام_معظم_رهبری ✅ وقت فریضه.... فریضه وقت دارد، در وقت خود باید فریضه را انجام داد، بهترین وقت
#مقام_معظم_رهبری
✅ کار را به لحظه و به هنگام باید انجام داد / نباید از وظیفهای که عقل و شرع به عهدهی ما گذاشته است، غفلت کنیم.
رهبر انقلاب در دیدار با مردم قم: کار را به لحظه باید انجام داد. توابین برای انتقام خون مطهّر امام حسین آمدند جنگیدند، کشته شدند، همهشان کشته شدند، اما در تاریخ اینها را مدح نمیکنند. چرا؟ چون دیرجنبیدند. شما که میخواستید خونتان را در راه امام حسین بدهید، چرا در اول محرّم، دوم محرّم نیامدید، یک کاری اقلاً صورت بدهید؟ آنجا میایستید تماشا میکنید، امام حسین به شهادت میرسد، بعد دلتان میسوزد، آن وقت میآیید در میدان. این کار را به هنگام انجام ندادن این جور است. کار را به هنگام باید انجام داد. نباید غفلت کنیم از وظیفهای که عقل و شرع به عهدهی ما گذاشته. باید بدون تأخیر وارد میدان بشویم. نباید تأخیر داشته باشیم. آن وقت به تناسب اهمیتی که آن کار دارد، خطرات را به جان بخریم. ۱۴۰۱/۱۰/۱۹
👈 از جمله موضوعاتی که باید به وقت و بدون تاخیر، مورد توجه عموم مردم و مسئولین قرار بگیرید، همین مسئله فرزندآوری و بحران جمعیت می باشد.
#بحران_جمعیت
#فرزندآوری
#دوتا_کافی_نیست
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
✨مامان مهربونم.... ✨
✅ همزمان با ایام ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و روز مادر، از دیوارنگاره جدید میدان ولیعصر (عج) رونمایی شد.
#مادری
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
✅ رویای مادری...
زندگی ما اونقدر شیرین بود که اصلا ذره ای حس نمیکردم در شهر دور هستم و یا مستاجر هستیم و درآمد همسرم کمه و فلان ...
بعد از گذشت شش ماه از زندگیمون تصمیم گرفتیم بچه دار بشیم، پس از یک سال اقدام ما به بچه آوردن که هر دوتامون خیلی بچه دوست داشتیم جواب نگرفتیم کم کم به فکر افتادیم که بریم دکتر دو سال من این دکتر و آن دکتر رفتم و اصلا نتیجه نگرفتیم تا اینکه معلوم شد شوهرم واریکوسل داره و امکان بچه دار شدن ما صفر هست. همسرم خیلی در درمان و دکتر رفتن و قبول کرد جراحی کنه ...
بعد از گذشت سه سال از زندگی مشترکمون همسر جراحی خوب و موفقی داشتن و همه ی دکترها گفتن شما بزودی زود بچه دار میشوید و ما مشتاقانه منتظر بودیم که تلاش هامون جواب بده ولی خبری نشد ...
انواع داروهای گیاهی، ماماهای خانگی و داروهای شیمیایی رو امتحان کردم، باز هم جواب نگرفتم و خبری از بارداری من نبود خیلی تحت فشار بودم از طرف فامیل و اطرافیان و سوال های مکرر در مورد اینکه چرا بچه دار نمیشم و بدتر از همه اینکه فکر میکردم من جلوگیری می کنم و خودمون نمی خوایم که بچه دار بشیم.
در طول این سالها بارها پیش میآمد که دوره های من به تاخیر میافتاد، حتی تا ۲۰ روز ولی از بس ناامید بودم و بی بی چک های متعدد را امتحان کرده بودم، اهمیتی نمی دادم تا اینکه در ششمین سال ازدواجم به دلیل اینکه خیلی در ناحیه کلیه احساس درد می کردم به دکتر مراجعه کردم و از طریق آزمایش خون متوجه شدم که باردار هستم....
نمیتونم حس اون روزم رو بگم از خوشحالی فقط داشتم گریه میکردم و خیلی زود متاسفانه از سر بی تجربگی به همه خبر دادیم و همان روز یک اتفاق خیلی خیلی بد برام افتاد. به دلیل درد خیلی وحشتناک رفتم بیمارستان و بعد از سونو بهم گفتن من خارج از رحم باردارم و وضعیت جنین اصلا خوب نیست، مونده تو لوله و در حال مچاله شدن هست و هر لحظه امکان داره بترکه و خیلی خیلی خطرناکه.
دنیا روی سرم خراب شد اصلاً خوشحالی من به چند روز نکشید یعنی همون روزی که آزمایش دادم معلوم شد که باردار هستم عصر همان روز هم معلوم شد که بارداری من خارج از رحم هست.
من به بیمارستان منتقل شدم و فردای همان روز جراحی شدم و جنین رو خارج کردن خیلی خیلی ناراحت بودم و الان که این حرفها رو مینویسم واقعاً بغض جلوی گلویم را گرفته اون موقع ها همه به من دلداری میدادن و میگفتن خوب خدا رو شکر که یک بار حامله شدی این خیلی خوبه حتما باز هم این اتفاق برای تو خواهد افتاد.
یکسال دکتر نرفتم و منتظر شدم که خودم طبیعی حامله بشم ولی نشدم و دوباره به شوق مادر شدن درمان و دکترهام شروع شد...
علیرغم گذشت چند سال که الان دهمین سال از ازدواج ما است ما هنوز بچه دار نشدیم
من یقین دارم که این امتحان الهی و خواست خداوند است و بلاخره این درمانهای ما جواب خواهد داد ما اصلا ناامید نیستیم یک دل با همسرم زندگی پر از مهر خودمون رو ادامه میدهیم تا انشاالله روزی برسه که ما هم مامان و بابا بشیم....
در طول این سالها بارها و بارها دکتر رفتیم، هزینه کردیم، راه و روش های متفاوتی را طی کردهایم بارها غمگین شدیم و دوباره شروع کردیم.
چندین دوره داروهای سنگین، یکبار ای یو ای و دو بار ای وی اف انتقال جنینم منفی شده و حالا منتظر سومین بار آن هستم، ناامید نیستم و همیشه به خداوند خودم توکل و توسل کرده ام هیچ وقت و هیچ وقت اجازه ندادم که نبود فرزند زندگیمان را سرد کند و وابستگی و علاقه ی ما به همدیگه روز به روز بیشتر می شود.
درست است که تجربه من مثل تجارب دیگر این کانال شاید آخرش با شادی و خوشحالی تمام نشده باشد ولی برای این نوشتم که من هم از نوشتن تجارب زندگیم یک جور دیگر در جهاد فرزندآوری سهیم باشم.
میخواهم بگویم کسانی که میتوانند و سالم هستند و به خواست و اراده ی خداوند به آسانی باردار میشوند چرا نباید بچه بیارن! چرا هم خودشون و خانوادشون را خوشحال نکنند! ترس از مخارج، حرف دیگران، نبود آمادگی جسمی اینها همه در برابر سختی های نداشتن فرزند اصلا چیزی نیست.
در آخر برای همه منتظران فرزند، دعا کنید.
#رویای_مادری
#ناباروری
#التماس_دعا
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#ارسالی_مخاطبین
✅ بچه ها باید باشند...
👌منتظر تصاویر ارسالی شما عزیزان از حضور فرزندانتان در مساجد سراسر کشور هستیم.
#مسجد_دوستدار_کودک
#مسجد_طراز
#تربیت_اسلامی
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#استاد_قرائتی
✅ کدام بهتر است؟!
✨ قرآن یک آیه دارد، میگوید: «عَسى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً» (بقره/ ۲۱۶)، تو ناراحت هستی، ولی خیر در آن هست. ... آقا بچّه آوردن بهتر است، یا بچّه نیاوردن؟ زن بگوید که چون بچّه آوردن درد زایمان دارد، نه، بچّه نیاوریم بهتر است. درد زایمان یک دردی موقّت است، یک شب، دو شب، چند ساعتی است، اما مادر شدن یک صفت و یک کمال برای انسان است.
✨بله، یک وقت خدا بچّه نمیدهد ... . خدا در قرآن دارد، میگوید: «به هر کس بخواهیم دختر میدهم، به هر کس بخواهیم پسر میدهیم، به هر کس، به افرادی هم بچّه نمیدهیم.» (شوری/ ۴۹ و ۵۰) هستند افرادی که آدمهای خیلی خوبی هم هستند، ولی بچّهدار نمیشوند. آنجا که ارادهی خداست، ما تسلیم هستیم.
✨ اما آنجایی که ارادهی ما هست، مادر بودن ارزش است، درد زایمان هم سخت است، در انتخاب نباید بگوییم چون آن آسان است، پس مادر نشویم بهتر است، هر آسانی خوب نیست. روایت داریم به پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلّم وقتی چند تا کار را پیشنهاد میکردند، میفرمود: «کدامها سختتر است، هر کدام سخت است، آن را به من بدهید.»
✨ در جنگ خندق وقتی داشتند مسلمانها دور مدینه خندق میکندند، به سنگ سفت که میرسیدند، میگفتند: «یا رسول الله این سنگ سفت است، ما نمیتوانیم.» در سختیها پیغمبر میآمد. فرق بین شاه و امام خمینی هزارها فرق است، یک فرقش این است که شاه خطر را که دید، در رفت و امام در خطر وارد ایران شد، رفاهطلبی کمال نیست.
📚 درس هایی از قرآن - ۸/ ۱۰ / ۱۴۰۱
#مادری
#فرزندآوری
#سبک_زندگی_اسلامی
#دوتا_کافی_نیست
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#آیت_الله_جوادی_آملی
📌ابد در پیش داریم...
ما باید به فکر حرف فرشتگان باشیم، نه حرف مردم. مردم بعد مرگ انسان میگویند «ما تَرَک؟» چه بر جای گذاشت؟ اما فرشتهها میگویند «ما تَقَدَّم؟» چه پیش فرستاد؟
#سبک_زندگی_اسلامی
#حرف_مردم
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حجت_الاسلام_سیدمحسن_شفیعی
✅ توجه و محبت به فرزندان، مقدم بر هر کاری است.
#تربیت_فرزند
#توجه_و_محبت
#سبک_زندگی_اسلامی
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
💥فکر چگونه تولید می شود؟!
تمام چیزهایی که نمیپذیرید، تبدیل به فکر شما میشوند، و دائما ذهن شما را مشغول نگه میدارند. از آن جا که ذهن شما سازنده تصاویر زندگی شماست، آنچه نپذیرفتهاید، تبدیل به فکر شما میشود و خود را تکثیر میکند.
اما چیزهایی که میپذیرید دیگر بخشی از ذهن شما نمیشود و از دایره ذهن خارج میشود. مثلا شما پذیرفتهاید که خورشید در آسمان است، آب رفع تشنگی میکند، یا لباستان را چگونه بپوشید، یا چگونه کتاب بخوانید. آیا در طول شبانه روز به این چیزها فکر میکنید؟ مسلما خیر...
پس اگر چیزی را دوست ندارید و میخواهید از فکر و زندگیتان محو شود، آن را بپذیرید. به تدریج که ذهن خود را با پذیرش خلوت کنید، جا برای خلق تازهها باز میشود.
#پذيرش_و_سازگاری
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075