eitaa logo
دوتا کافی نیست
46.4هزار دنبال‌کننده
7.4هزار عکس
1.3هزار ویدیو
31 فایل
کانالی برای دریافت اخبار مهم و نکات ناب در زمینه فرزندآوری، خانواده و جمعیت (دوتا کافی نیست، برگزیده دومین رویداد جایزه ملی جمعیت در بخش رسانه) ارتباط با مدیر @dotakafinist3 تبلیغات👇 https://eitaa.com/joinchat/3841589734Cc5157c1c6e
مشاهده در ایتا
دانلود
من و همسرم در سال ۹۴ عقد و در سال ۹۵ عروسی کردیم و رفتیم سر خونه و زندگی خودمون در حالی که همسرم تازه سرباز شده بود و کار ثابت هم نداشت. اون زمان من لیسانس رو تازه تموم کرده بودم و همسرم تازه ارشد گرفته بود. اوایل زندگی مون بسیار سخت بود. حقوق سربازی ماهی ۲۰۰ هزار تومان بود و یکسری مشکلات دیگه هم وجود داشت که همه با صبوری و استعانت خدا و کمک پدر مادرم حل شد بعد از چندسال. دوتایی تلاش کردیم من معلمی و شاگرد خصوصی و همسرم حتی با ماشین هم کار می‌کرد. هیچوقت نگفتبم در حد ما نیست. همه جوره قناعت کردم با اینکه تو خونه پدری اصلا طعم سختی رو نچشیده بودم ولی به فضل پروردگار امیدوار بودم. گذشت تا سال ۹۷ فروردین ماه دختر اولمون به دنیا اومد. با اومدن عزیز دلم خدا و پدر و مادر عزیزم کمک کردن و ماشینمون رو ارتقا دادیم. و بعد از ۱۰ ماه هم تونستیم خونه بزرگتری بخریم. در همون سال ۹۷ همسرم دانشجوی دکتری شد و منم ارشد گرفتم. هنوز کار ثابت نداشت با نذر و نیاز و توسل سال بعد تونست یک کار بسیار خوب فرهنگی مطابق میل و خواسته اش پیدا کنه که همه ش فضل خداست. من هم سال ۹۹ دانشجوی دکتری شدم. هم زمان هم درس میخونم هم بچه داری، هم کار خونه و هم برای کمک در هزینه های منزل مدرسه تدریس میکردم و هم پروژه از بیرون میگیریم و با همسرم انجام میدیم. ما همه اینا رو مدیون و مرهون خدای بزرگ میدونیم و اینکه بعضی آدمای حسود برای ما خیلی سنگ اندازی کردند که زندگی مون خراب بشه ولی نه تنها خدا کمکمون کرد بلکه زندگی خود اونها خراب شد. فقط امیدمون به خدا بود. با همه این اوصاف الان ۳ماه هست بچه دومم رو باردار هستم. به توصیه حاج آقا مجتبی در ماه مبارک رمضان بچه دار شدیم. هم سر دختر عزیز اولم و هم سر این یکی عزیزدلم. توی تربیت شون خیلی مهمه این مسئله و مدام از کتاب ریحانه بهشتی اعمال و رفتار تسبیحات رو انجام میدم. ما واقعا طعم خدا و فضل و کرم خدا رو تو زندگی چشیدیم خیلی جاها اذیت شدیم خیلی کم آوردیم ولی کوتاه نیومدیم و از خدا کمک خواستیم. الان وقت میوه چیدن ماست، به همین زودی بعد ۵ سال نتیجه زحمات و خونه دل خوردن ها و قناعت ها و شب بیداری و کار رو چشیدیم. زندگی مون هم مادی و هم معنوی ارتقا پیدا کرد. نمی‌خواستیم هم دخترمون تنها باشه با اینکه جفتمون درگیر درس و دانشگاه و کار هستیم گفتیم دومی هم بیاد و ان شاالله ۳ سال بعد هم سومی و.... این رو هم بگم که اگر پسری میاد خواستگاری تون و می‌بینید غیرت کار و خانواده داره و با ایمان هست بهش بله بگید و از چیزی نترسید. من معیارهای مادی رو رها کردم با اینکه شرایط مختلف برام وجود داشت ولی کسی رو انتخاب کردم که از نظر روحی بهم بیایم و باعث پیشرفت هم بشیم. اینجوری طعم دستاوردها رو باهم میچشیم خدا هم کمکمون میکنه و کلی هم لذت می‌بریم. الان زندگی ما برای همه اطرافیانمون مثال زدنی شده به لطف خدا. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
بچه ها باید باشند... 👌منتظر تصاویر ارسالی شما عزیزان از حضور فرزندانتان در مساجد سراسر کشور هستیم. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
بیمارستانی که وُسع همه برسه... داشتیم از جلوی بیمارستان بوعلی می‌گذشتیم. گفتم علی آقا، تا چند ماه دیگه بچه‌مون این‌جا به دنیا میاد. با تعجب پرسید: «اینجا؟!» گفتم: «خُب، آخه این‌جا بیمارستان خصوصیه؛ بهترین بیمارستان همدانه.» على آقا سرعت ماشین را کم کرد و گفت: «نه، ما بیمارستانی را میریم که مستضعفین میرن. این‌جا مال پولدارهاست. همه کس وُسعش نمی‌رسه بیاد اینجا.» 🔸 توی ماه هشتم بارداری بودم و حالم اصلا خوب نبود. عصر پنجشنبه دهم دی ماه ۱۳۶۶ بود. وقت‌و‌بی‌وقت درد می‌آمد به سراغم. وصیّت علی آقا را به همه گفته بودم. تا گفتم حالم خوب نیست ماشین گرفتند و به بیمارستان فاطمیه(س) که بیمارستانی دولتی بود رفتیم. 📚 گلستان یازدهم 🔹خاطرات همسر کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
📌ما گرفتار آرزوهایی هستیم که اگر آنها را قیچی نکنیم، آنها رابطه ما را با حقیقت قیچی خواهند کرد. اگر به آن ها رحم کنیم، آنها به ما رحم نخواهند کرد. اگر با آنها سیاست صبر و انتظار پیش بگیریم، آنها این سیاست را با ما در پیش نخواهند گرفت. اولیاء آنها هستند که آنچه موجب میراندن آنها می شود را میراندند قبل از اینکه آنها را بمیراند. 📚کتاب تعلق کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
💐دوره رایگان حفظ جزء ۳۰ قرآن💐 ویژه خواهران🧕 دوست داری قرآن حفظ کنی ولی فکر میکنی، خیلی سخته؟ خیلی زمانبره؟ پرمشغله هستی و نمیرسی؟ ✅ کافیه فقط یک هفته با ما همراه باشی؛ برای هر سوره یه برنامه جامع میگیری⚘️ روش درست حفظ رو یاد میگیری⚘️ با استاد پشتیبان دائم در ارتباطی⚘️ رفع اشکال میشی⚘️ برنامه مرور میگیری⚘️ و چشم بر هم زدنی حافظ جز ۳۰ خواهی شد😍 درضمن، در کانالمون تربیت فرزند قرآنی روهم یادمیگیری😊 ⤵️⤵️⤵️ https://eitaa.com/joinchat/58327297C2f8130cc89 ⤴️⤴️⤴️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فقط اون کوچیکه... 😍😂 کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
۶۴۱ من و همسرم سال ۸۱ ازدواج کردیم و در سال ۸۲ زندگی مشترکمونو شروع کردیم. به خاطر مشکلات مالی به مدت دو سال خونه پدر شوهرم زندگی کردم، همسرم چون باید کار می‌کرد، می‌رفت تهران ماهی دو روز میومد پیشم. بعد از ۱۰ ماه، دلمون بچه خواست که اقدام کردیم و باردار شدم که شب ولادت امام رضا خدا پسری بهمون هدیه داد که اسمش گذاشتیم رضا. پسرم ۳ ماهه بود که خدا کمک کرد شوهرم تونست یه خونه خیلی قدیمی که کلا یه اتاق ۱۲متری بود، اجاره کنه و ما رفتیم تهران، هفت سال تو همون خونه با همسایه و صاحبخونه خیلی خوبی که داشتم، زندگی کردیم. بعد رفتیم یه جای دیگه اجاره کردیم. تازه تونستیم جایی اجاره کنیم که سرویساش مستقل خودمون باشه چون قبلا حتی حمام هم با همسایه مشترک بود. خلاصه پسرم تقریبا ۸ سالش بود که خیلی دلش خواهر برادر می خواست، ما رو هم کلافه کرده بود که تصمیم گرفتیم اقدام کنیم، خدارو شکر باردار شدم و خداوند آقا ابوالفضل بهمون عنایت کرد. ناگفته نمونه که موقع بارداری دومم یه استرس بدی بهم وارد شد، دختر خواهرم به مدت ۳ روز گم شده بود که با دعای جمعی پیدا شد الحمدلله. ابوالفضل دو ماهش بود که با گریه های شدید شبانه، مجبور شدیم ببریمش دکتر. بعد معاینه دکتر گفت یه اکوی قلب ببریم گفتن دکتر همانا، از این دکتر به اون دکتر هم همانا. فقط خدا میدونه به ما چی گذشت، بیکاری همسرم، بی پولی از یه طرف خرج های دکترها اشکمونو در آورده بود، دکتر مشهد که اکو کرد گفت بچتون ناراحتی قلب داره ببرید تهران پیش فلان دکتر که متبحره. خلاصه ما رفتیم گفتن بچه تون رو باید عمل کنیم. این رو هم بگم موقع بیماری پسرم، الحمدلله هزینه های خیلی غیره منتظره جور میشد، طوری که اصلا فکر پول نمی‌کردیم، خدا اگه رنجی داده بود باز خیلی راه‌ها رو برامون باز کرده بود. خلاصه تا ۴ماه همین اوضاع بود که پسرم ۶ ماهه شد که یه روز تازه از بیمارستان مرخص شده بود، که باز حالش بد شد، بردیم دوباره بیمارستان، شب مبعث بود که بستری شد. وقت اذان صبح بود که از پنجره رو به آسمان کردم و به لبهای خشک بچم نگاه میکردم و به چشمهای پر از التماس که با نگاهش شیر مادر میخواست ولی دکتر منع کرده بود رو به آسمان گفتم خدایا تا کی باید آب و غذای بچم این سرم و آمپول ها باشه، خدایا راضیم به رضای تو یا شفای بچمو عیدی بده بهم... همین که انگار رضای منو خدا بشنوه چشمان بچمو دیدم که رفت و منم از حال رفتم، بله بچم رفت بهشت و آسمونی شد. بعد این اتفاق من خیلی محرم و شهادت حضرت علی اصغر و مادرش رباب را با جون و دل درک میکردم😭😭😭 من دیگه قید بچه رو زدم، حدود یکسال از این اتفاق ما خونه خریدیم چطوری نمی‌دونیم واقعا. اثاث جمع میکردیم بریم خونه خودمون که من یکم حالت تهوع داشتم ولی همش می‌گفتیم چون اثاث کشی داشتیم هی از بیرون ساندویچ میخردیم احتمال داره مسموم شده باشم. خلاصه چند هفته گذشت من خوب نشدم، در همین حین خارشهای عجیبی گرفتم به دکتر مراجعه کردم علائم که گفتم خانم دکتر گفتن قارچ بارداریه. خدایا منو میگی مردم تا به آزمایشگاه رسیدم جوابو که گرفتم بله باردار بودم .منو همسرم😳😳مگه میشه بله وقتی خدا بخواد میشه سال ۹۳ دخترم فاطمه زهرا بدنیا اومد بچه ای صحیح و سالم خدارو شکر. دخترم تقریبا ۳سالش بود که پدر شوهرم مریض شدن و افتادن. ما از پدر شوهرم مراقبت میکردیم با برادر شوهر بزرگم یه هفته خونه ی ما، یه هفته خونه ی اونا. با وجود سختی‌هایی که بود، چون هم فراموشی داشتن، هم نمیشنیدن و.... چون این اوضاع مون بود، منو همسرم خیلی مواظب بودیم، یعنی هم پسر داشتیم، هم دختر دیگه به بچه فکر نمی‌کردیم چون بعد یکسال نگهداری از پدر شوهرم ایشون بد وضعی داشت باید دو نفری حموم می‌بردیم یا پوشکشو عوض میکردیم خلاصه کی بچه میخواست... تا اینکه دوره ماهانه ام رو عقب انداخته بودم، همش میگفتن از بس استرس داری برا پدر شوهرت اعصابت بهم ریخته، یه چند هفته صبر کن... 👈 ادامه در پست بعدی.... کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
۶۴۱ منم خیالم راحت بود که بچه ای در کار نیست. خلاصه چند هفته گذشت، رفتم بهداشت برام آزمایش بارداری نوشت. رفتم آزمایش دادم جواب دادن بله باردارم😭😭 خدایا با این شرایط؟! بازم گفتم راضیم به رضای تو، من ۷ ماهه بودم که پدر شوهرم به رحمت خدا رفتند. حالا دخترم شده بود ۵ ساله که خواهرش بدنیا اومد اسمش رنگ گذاشتیم فاطمه. اینهایی که گفتم و میگم شاید در روایت راحت باشن ولی واقعا اینقدر با سختی و مشکلات بوده که فقط خدا میدونه.. خلاصه بچه چهارم که بدنیا اومد به تمام معنا فکر بچه نبودیم چون شرایطمون سخت بود، مستأجر بودیم، خونه به تعداد بالا نمیدادن یه اوضاعی که الان هم هستش چون ما اون خونه ای که شهرستان خریده بودیم به دلایلی فروخته بودیم. فاطمه رو که از شیر گرفتم حدودا یکسال و هفت ماهه بود که شوهرم از خونه ای که توش بودیم چون زیر زمین هم بود یه همسایه خیلی بد حجاب هم داشتیم، راضی نبود. رفتیم یه خونه ی دیگه اجاره کردیم. موقع اثاث کشی بچه خواهرم گفت خاله تورو خدا اینجا دیگه حامله نشی هر جا میری یکی میاری. یکماه از سکونت در خونه جدید گذشت که شک کردم باردار باشم، همین که بی بی چک گذاشتم بله باردارم. خداوند یه پسر بهمن هدیه داد که اسمش رو محمد گذاشتیم. بهتون بگم بزرگترین اشتباه زندگیمون این بود که بین بچه اول تا دوم خیلی فاصله انداختیم درسته شعار فرزند کمتر زندگی بهتر بود ولی الان ضربشو پسر بزرگم میخوره میگه چرا برادر یا خواهر هم سن خودم ندارم. البته ماهی رو هر موقع از آب بگیری تازه است. الان پسر اولم با پسر آخرم ۱۸ سال تفاوت سنی دارن. امیدوارم کسی اشتباه مارو نکنه بچه فقط پشت سر هم خوبه، درسته سخته ولی لذتش موقعیه که همدیگرو دارن. خداوند هم تو این مدت رحمت و برکاتشو از ما دریغ نکرده و نمیکنه. الان هم منم مثل خیلی‌ها هم مستاجرم، هم ماشین نداریم ولی بچه های سالم و انشاالله صالحی داریم که امید به خدا سربازان امام زمان باشن.التماس دعا کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
👌«همدم امروز ، یاور فردا» کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
دوتا کافی نیست... سال ۷۵ ازدواج کردیم و یکسال بعد به لطف خدا دخترم به دنیا آمد. دخترم ده ماهه بود که پسرم را باردار شدم. در زمان عقد همسرم همش تاکید میکرد که ۱۴ تا بچه بیاریم، منم از بچه بدم نمیومد ولی متاسفانه به دلایل مختلفی من بعد از زایمان دوم دچار مشکلات جسمی و روحی زیادی شدم و دکتر منو شدیدا از بارداری😔 منع کرد. من و همسرم هم خیلی ترسیدیم و متاسفانه قید آوردن بچه بیشتر رو زدیم😔 و بعد از چند سال دیگه هر اقدامی کردیم نشد که نشد. حالا بچه‌های من مدام گله دارن که چرا خواهر و برادر ندارن و متاسفانه مدام باهم قهر هستن و با اینکه ۲۵ و ۲۳ ساله هستن، ازدواج شون هم سر نمیگیره و این شده غصه برای من... الان خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی پشیمون هستیم من و همسرم که چرا حرف دکتر گوش دادیم، چرا اینقدر ترس، چرا توکل نکردیم.... بچها تا کوچک هستن نگرانی نداری ولی بزرگ که شدن مدام باید نگران باشی که آیا بیرون از خونه سالم میمونند یا نه؟ و الان همش غبطه میخورم به حال خانواده هایی که فرزندان زیادی دارند واقعا خوشبحالتون. شاید الان رسیدگی به بچها سخت باشه ولی مطمئنم آینده ی خوب و خوشی دارند. نه مثل بچهای من که دخترم میگه چرا خواهر ندارم، پسرم میگه چرا برادر ندارم. کاش زمان به عقب برمی‌گشت کاش... 😔😔 کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
دعاگوی همه بودم... کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
معطل نکن... ما از سیزده‌سالگی شروع می‌کنیم، بچه‌مون را هی توی گوشش می‌خونیم ‏که آقا زن! آقا زن! دیگه این شانزده سالگی راضی میشه، پانزده سالگی ‏راضی میشه. دخترامون همینطور؛ دوازده سالگی، ازدواج! ازدواج! ازدواج!‏ ⚠️ ‏... چون معتقدیم در جامعه‌ای که اینترنت اینجوریه، ماهواره اینجوریه، ‏زمینه‌های مجاز اینجوریه؛ چرا اصلیه رو بهش ندیم؟ چرا بچه را توی توهم ‏و خیال بزرگش کنیم؟ خیلی کم ‌خرج‌تره. خییلی کم خرج‌تره.‏ 📌منتها بله، شرط عقل مهمه، ممکنه یک جوانی بیست سالش هم باشه، ‏شعور زندگی کردن نداشته باشه. ظلمه که به این زن بدی ... . دختری هم ‏بیست سالشه، بلد نیست شوهرداری کنه، ظلمه به این دختر [شوهر ‏بدی]. صبر کن بیست و پنج سالش بشه.‏ ولی اگر یه بچه‌ای با عقل، این مطلب رو داره می‌فهمه، معطلش نکن ... ‏دستش رو بگیر، حمایتش کن تا این زمینه فراهم بشه. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
من نردبان تو شدم... می‌گویند: پدری دست بچه‌اش را گرفته بود. داشت می‌رفت. به جایی رسیدند. یک معرکه گیری، معرکه گرفته بود. جمعیت هم ایستاده بودند تماشا می‌کردند. این بچه قدش کوچک بود. گفت: آقاجون من هم می‌خواهم ببینم. گفت: بغلم بیا. گفت: من می‌خواهم بهتر ببینم. گفت: پایت را روی دوش من بگذار. بچه پایش را روی دوش او گذاشت، بچه که روی دوش رفت گفت: بابا، گفت: بله! گفت: حالا خوب می‌بینم. گفت: الحمدلله! گفت: بابا، گفت: بله! گفت: از تو بهتر می‌بینم. گفت: الحمدلله! گفت: بابا، گفت: بله، گفت: اصلاً من می‌بینم و تو نمی‌بینی. آخرش پدر گفت: آقا جون اینکه تو می بینی، برای این است که من نردبان تو شدم. آقای سوپردولوکس! این مادری که لهجه دارد و پدری که پیر شده، این نان مفت به تو داد و شما خوردی و فوق لیسانس شدی. حالا بد مستی نکن. پایت را روی دوش همین پیرمرد گذاشتی و نان مفت خوردی و تحصیل کرده هستی. حالا چه خبر است؟ باید مواظب باشیم. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
چند سال پیش کشیدمش. اینکه ایده‌ش چه‌جوری اومد توی مغزم، داستان جالبی داره که اینجا مجال تعریفش نیست. ولی هیچ کاری رو برای روز پدر به اندازه‌ی این دوست ندارم. روزیم بوده و چقدر شاکرم بابت این لطف خدا. ✍ مجید خسروانجم کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
✨امام سجّاد عليه السلام: اما اين است كه بدانى اصل و ريشه تو اوست؛ زيرا اگر او نبود تو هم نبودى، پس هر خصلت خوشایندی که در خود دیدی، بدان که ریشه آن نعمت در وجود تو، پدرت می باشد. بنابراین حمد خدا را به جای آور و برای آن نعمت از پدرت سپاسگزار باش، و نیرویی جز نیروی خدا نیست. 📚میزان الحکمه، ج ۱۳،ص ۵۰۲ 💐🍃 ولادت باسعادت امام علی علیه السلام و روز پدر بر شما مبارک.💐🍃 کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
دختران امروز، زنان بزرگ فردا... بچه‌های عزیزم، جشن تکلیف یک جشن واقعی است. واقعاً جشن است. واقعاً عید است. چرا؟ چون شما از لحظه‌ای که تکلیف میشوید، با خدای متعال حرف میزنید، خدا با شما حرف میزند. یعنی شما این قابلیت را پیدا کردید که خدای متعال با شما حرف بزند، به شما تکلیف بدهد و شما آن تکلیف را بجا بیاورید. این یک رتبه‌ی با ارزشی است در عالم انسانیت که انسان بشود مخاطب خدا، خدا با انسان حرف بزند. آن توصیه‌ای که من میخواهم به شما نوجوانها بکنم، به شما دختران عزیزم توصیه کنم، این است که با خدا دوست بشوید، سعی کنید از همین آغاز نوجوانی‌تان با خداوند مهربان دوست بشوید. دوستی با خدا چه جوری است؟ یکی از راههای دوستی با خدا همین است که شما در نماز با خدا حرف میزنید، توجه داشته باشید که دارید با خدا صحبت میکنید، با خدا حرف میزنید. سرودتان خیلی عالی بود. هم شعرش خوب بود، هم آهنگش خوب بود، هم شماها خوب اجرا کردید. کشور شما، ایران عزیز شما زنهای بزرگی داشته در گذشته و من به شما بگویم امروز زنهای برجسته‌ی ما از گذشته بسیار بیشتر است. در همه‌ی بخشهای علمی و عملی و جهادی و مسئولیت‌پذیری و مدیریتی و غیره، زنهای برجسته‌ی مهمی داریم، اینها مایه‌ی افتخارند و شما هم سعی کنید جزو این زنان بشوید. چه جوری؟ درس بخوانید، درس‌هایتان را باید خوب بخوانید، تکالیف درسی را باید خوب انجام بدهید، کار کنید، فکر کنید، کتاب بخوانید تا ان‌شاءاللّه جزو زنهای بزرگ بشوید در آینده. 🔹دیدار امروز رهبر انقلاب با دانش آموزان مکلف ۱۴۰۱/۱۱/۱۴ کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075