eitaa logo
دوتا کافی نیست
46.9هزار دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
1.3هزار ویدیو
30 فایل
کانالی برای دریافت اخبار مهم و نکات ناب در زمینه فرزندآوری، خانواده و جمعیت (دوتا کافی نیست، برگزیده دومین رویداد جایزه ملی جمعیت در بخش رسانه) ارتباط با مدیر @dotakafinist3 تبلیغات👇 https://eitaa.com/joinchat/3841589734Cc5157c1c6e
مشاهده در ایتا
دانلود
✅ ازدواج در وقت نیاز... کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
🏴 صلَّی اللهُ عَلَيكَ يَا أَبَا جَعْفَرٍ يَا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ أَيُّهَا التَّقِيُّ الْجَوَادُ يَا ابْنَ رَسُولِ الله گر هَشت رضا و نُه جواد است چه غم بگــــذار که هشـــتم گرو نُه باشد ☑️ شهادت مظلومانه امام جواد علیه السلام را تسلیت عرض می کنیم. کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
💥از اثرش می ترسم... فرزند ایشان: روزی در حیاط منزل مشغول انجام کاری بودم، آقا چند بار مرا صدا کرد ولی من چون نشنیده بودم متوجه خطاب ایشان نشدم. برای مرتبه آخر که مقداری بلندتر مرا مورد خطاب قرار داد، صدای مبارک ایشان را شنیدم و بلافاصله به محضرشان رسیدم. با ناراحتی فرمود: چرا جواب ندادی؟ عرض کردم: صدای شما را نشنیدم، اگر کوتاهی کردم حاضرم مواخذه شوم. فرمود: من که تو را بخشیدم ولی از اثرش می‌ترسم. گویا مراد معظم له این بود که فرزند نباید در مراقبت و ملازمت والدین خود کوتاهی کند و همواره گوش به فرمان پدر و آماده خدمت‌گزاری باشد که سهل‌انگاری در این زمینه آثار نامطلوبی روی فرزند خواهد داشت. 📚 بر قله‌ی پارسایی کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
👌«ما کوثریم و کم نمی شویم» کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
دوتا کافی نیست
📽🔺 #ببینید | ازدواج که بکنند از دبیرستان اخراج می‌شوند ولی اگر n به توان n عدد، دوست پسر داشته باشند
🔻لزوم ایجاد فضایی ویژه برای مادران باردار و شیرده در آزمون‌ها 📣با توجه به برخورد بد چند روز پیش مدیر یکی از مدارس تهران با داوطلب کنکوری که مادر باردار بوده کمپین زیر در فارس من ایجاد شده. لطفاً حمایت بفرمایید. 🔹مادران باردار و شیرده مانند همه افراد جامعه که نیازهای ویژه دارند، از این حق برخوردارند که در حین برگزاری انواع آزمون‌های رسمی نظیر کنکور و آزمون‌های استخدامی از امکانات متناسب با نیازهای خود اعم از امکانات پزشکی و اتاق شیردهی به نوزاد زیر شش ماهه خود برخوردار شوند. 🔸لطفاً با رای به این کمپین، از قبل تمهیدات لازم برای ایشان را فراهم کنید.🙏 ♻️ لینک👇 🌐 https://farsnews.ir/my/c/78888 کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
1_1092524625.mp3
1.91M
⁉️همسرم موافق فرزندآوری نیست. چطور باید برخورد کنم؟ 🕋 @NasleTohidi کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
✅ توصیه آیت الله کشمیری در به علیه السلام بسیار دیده و شنیده شد که افراد برای امور ، مانند خرید خانه و ماشین و و ، از وی راهنمایی می خواستند. آن بزرگوار می فرمود: «سوره  بخوانید و ثواب آن را به امام جواد علیه السلام تقدیم کنید، حاجت شما را خواهند داد . گاه امر می کرد،  برای حضرتش هدیه کنند و آن را در توسل به این امام کریم مجرب می دانست .» 📚 روح و ریحان، ص ۱۰۱ و ۱۰۲ کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
✅ افتخار اینهاست... 💖 هزاران جوانِ زیبا و با اصل و نسب و قدرتمند و محبوب به یک تار موی علی بن ابیطالب «علیه السلام» نمی‌ارزند. هزاران دختر زیبا و بااصل و نسب هم به یک تار موی حضرت زهرا «علیهاالسلام» نمی‌ارزند. آنهایی که هم از لحاظ معنوی و الهی آن مقامات را داشتند، هم بزرگان زمان خودشان بودند. ایشان دختر پیامبر صلی الله علیه و آله بود. رئیس جامعه اسلامی. حاکم مطلق. علی علیه السلام هم که سردار درجه‌ی یک اسلام بود. ببینید چطوری ازدواج کردند؟! چه جور مِهریه‌ی کم، چه جور جهیزیّه‌ی کم ... 💖 جهیزیّه‌ی فاطمه زهرا سلام الله علیها، به قدری بود که شاید دو نفر آدم با دست می‌توانستند از این خانه بردارند ببرند آن خانه. ببینید افتخار اینهاست. 💖 همه چیز با نام خدا و با یاد او. اینها برای ما الگو هستند. همان زمان هم جاهلانی بودند که مِهریّه‌ی دخترانشان بسیار زیاد بود مثلاً هزار شتر. آیا اینها از دختر پیامبر صلی الله علیه و آله بالاتر بودند؟! از آنها تقلید نکنید. از دختر پیامبر صلی الله علیه و آله تقلید کنید، از امیرالمؤمنین علیه السلام تقلید کنید. کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
✨پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله: «اگر على نبود، براى فاطمه هیچ همتا و مانندى یافت نمی‌شد. » 📚بحارالانوار ، ج۴۳، ص۱۴۳ 💐 سالروز ازدواج امام علی علیه السلام و حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها مبارک باد.💐 کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
💥پدر و مادرها 📌 به پدرها و مادرها تذکّر میدهم؛ من خواهش میکنم و تقاضا میکنم از شماها که یک خرده امکانات ازدواج را آسان کنید. پدر و مادرها سخت‌گیری می کنند؛ممکن است جوان، الان هم امکانات مالی مناسبی نداشته باشد، امّا ان‌شاءالله بعد از ازدواج خدای متعال گشایش میدهد. ازدواج جوانها را متوقّف نکنند. "۱۳۹۴/۰۴/۲۰" 💥جوان ها ✅ بعضى از تصورات و سنتهاى غلط در مورد ازدواج وجود دارد که مانع از رواج ازدواج جوانها است؛ شما که جوانید، مطالبه‌‌گرید، این سنتهاى غلطى که در زمینه‌‌ى ازدواج وجود دارد، بایستى شماها نقض کنید؛ باید واقعاً در جامعه یک حرکتى در این زمینه به‌‌وجود بیاید. "۱۳۹۳/۰۵/۰۱" کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
✅ تشکر و قدردانی از کارمند مرکز بهداشت... کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
۴۵۹ بهار سال ۹۷ عقد کردیم، تصمیم قطعی گرفته بودم که یا مراسم عقد یا مراسم عروسی، از ریخت و پاش بیزارم و عاشق ساده زیستی، بنا به خواست همسرم قرار شد مراسم عقد را ساده و خانوادگی برگزار کنیم و بعدا جشن عروسی بگیریم. خیلی شنیدیم که خیلی ها زندگی رو از صفر شروع کردند اما من و همسرم زندگی رو از زیر صفر و فقط با توسل به ائمه اطهار و توکل به خدای رزاق شروع کردیم. وقتی همسرم به خواستگاری من اومدند ورشکسته بودن و کلی هم بدهی داشتن، پدرم که با پدرشون آشنایی داشتن کاملا ازین موضوع باخبر بودند اما من بی خبر... همسرم عاشق پدرم هستن و همیشه میگن هیچکس با این شرایط به من دختر نمیداد و امثال پدر تو کم هستن تو این دنیا... کمک های خدا و ائمه رو لحظه به لحظه ی ازدواجمون به چشم دیدیم اما بخوام بگم طولانی میشه از بس زیاده لطفشون... خرید های عقد به بهترین شکل ممکن انجام شد با قیمت هایی که حتی فکرش هم نمیکردیم. سحرگاه صبحی که قرار بود برای خرید بریم از خدا خواسته بودم کاسب های منصف سر راهمون قرار بده و همینم شد. همسرم کارش رو از دست داده بود و شغلی نداشت، پدرم وقتی میخواست من رو به این ازدواج راضی کنه گفت بابا پول بعدا بدست میاد اما اصالت خانوادگی نه، اینم بگم که پدرم زبان زد هستن در انتخاب همسر مناسب و تا حالا نشده از ایشون مشورت گرفته بشه در امر ازدواج و عکسش ثابت  بشه. روزهای عقد با خوبی و خوشی سپری میشد اما کار همسرم درست نشد که نشد... درست که نمیشد هیچ بلکه هر روز همه چیز به طرز عجیبی گرون میشد و ناامیدی به سراغ ما اومده بود که نکنه واقعا اوضاع به همین منوال پیش بره و ما حالاحالاها نتونیم بریم سر خونه زندگیمون😳😳😳 همسرم مهندسی دارن و خیلی هم باهوش و فنی هستن اما از اونجایی که سال ها با پدرشون و تو کارگاه خودشون کار کرده بودن سختشون بود جای دیگه کار کنند اما چاره چی بود، یه مدت حتی به عنوان زیر دست رفتن پیش کسی و چند ماه سخت کار کردند که نهایت اون آقا پولمون رو خوردند یه آبم روش... اینم بگم که اقوام همسرم به راحتی میتونستند براشون کار فراهم کنند اما ایشون میگفتند از وقتی ازدواج کردیم کل فامیل موندن که من با چه اعتماد به نفسی تو این شرایط کاری ازدواج کردم و اگر بهشون رو بزنم حرف و حدیث به راه می افته که شما که ورشکسته شدین زن گرفتنت چی بود تو این اوضاع گرونی!!! غرور همسرم برام مهم بود و از اون مهم تر این تفکر بود که زندگی رو تو همین اوضاع سخت هم میشه به یاری خدا شروع کرد و دلم نمیخواست جوان های مجرد فامیل خودم و همسرم که ما رو میدیدند ناامید بشند و بگند دیدین نباید زندگی رو دست خالی شروع کرد... 👈 ادامه در پست بعدی کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
۴۵۹ خلاصه همسرم تصمیم گرفت روی ماشین کار کنه و من هم بیکار ننشستم و شروع به تولید محصولات خانگی و فروش به اقوام خودم و همسرم کردم که البته در ابتدا با واکنش های شدیدی روبرو شدیم اما برام اهمیت نداشت چون کار خلاف شرعی نمیکردم و فقط خلاف عرف بود که میدونید این روزها خلاف عرف جرمش بیشتر از خلاف شرع هستش در جامعه ی ما...(وقتی شروع به این کار کردم اطرافیان میگفتن آبروی خودت و همسرت رو میبری با این کار اما من اعتقادم این بود که آبرو وقتی میره که دست جلوی دیگران دراز کنیم و با اینکه خودم هم تحصیلات دانشگاهی دارم در اون شرایط کار بهتری پیدا نمیکردم ) تقریبا یک سال و هشت ماه از عقدمون گذشت و با اینکه هر دو کار میکردیم تقریبا به هیچ جا نمیرسیدیم. بلاتکلیفی روحمون رو مثل خوره میخورد و اینکه هر روز قیمت کرایه خونه ها و وسایل خونه بالاتر میرفت و هرچی کار میکردیم به هدف نمیرسیدیم انگار روی تردمیل هستیم😣😣😣 از طرفی هم پدرم، هم پدرشوهرم اوضاع مالی خوبی داشتن اما در این مدت چنان اوضاعشون بهم ریخته شده بود که ما خودمون خجالت میکشیدیم از اینکه ازشون درخواست کمک کنیم چون بنده های خدا خودشون کلی عذاب وجدان داشتن بخاطر شرایط من و شوهرم... من و همسرم که عاشقانه همو دوست داشتیم دیگه کم کم داشتیم از هم دلسرد میشدیم و حتی کارمون به بحث هم رسید که متاسفانه همش بخاطر شرایط بد اقتصادی حاکم بر کشور بود که روی زندگی خیلی ها تاثیر خودشو حسابی گذاشته بود. میدونستم جدا از تمام این چیزها اینا امتحان من و همسرم هستش و دلم نمیخواست کم بیارم. بعد از چندین ماه بالاخره همسرم رو راضی کردم طلاهامو بفروشیم و با نصفش پول پیش خونه بدیم و نصف دیگه هم جهیزیه بخریم؛همونطور که گفتم خانواده هامون توی شرایط بدی بودند و نمیتونستند کمک کنند... همسرم هم غرورش اجازه نمیداد که با پول طلاهای من خونه کرایه کنه ولی دیگه چاره ای نبود... یک ماه دنبال خونه گشتیم تا اینکه خدا یه خونه ی خوب و نقلی اما خیلی باصفا قسمت ما کرد و خداروشکر همسرم پول اومد دستشون و پول پیش خونه رو خودشون دادن و منم خیلی خوشحال بودم چون میدونستم اگر اینجوری نشه تا همیشه عذاب وجدان میگیرند. اون روزا قشنگ ترین روزای زندگی من و همسرم بود.باهم خونه رو تمیز کردیم؛ باهم میرفتیم خرید جهیزیه؛باهم خونه رو چیدیم؛یکم عجیب بود اما دوست داشتنی؛ الانم هروقت سریالی یا فیلمی میبینیم که عروس و داماد میرند تو یه خونه ی حاضر و آماده و چیده شده هردو خندمون میگیره... خداروشکر پدرشوهرم شرایطشون بهتر شد و خواستن واسمون یه عروسی مختصر بگیرند که الحمدلله کرونا اومد و نشد...اینکه میگم الحمدلله واسه اینه که میدونم حتی اگه تمام تلاشمم میکردم نمیشد بدون گناه باشه بخاطر شناختی که از اقوام خودم و همسرم دارم. یک سال و نیم از زندگی دوست داشتنیمون گذشت و هر وقت مهمون میاد خونمون کلی از خونمون تعریف میکنه و میگن چقدر انرژی مثبت داره و همه دوست دارند خونمون بمونند اما جای کافی برای موندن همه نیست😆😆 تصمیم گرفتیم زود بچه دارشیم تا زندگیمون از اینم شیرین تر و خونه مون از اینم باصفاتر بشه اما خب نشد که بشه؛ هنوزم شوهرم رو ماشین کار میکنه ولی من دیگه کار نمیکنم چون پولی که شوهرم به خونه میاره برکت زیادی داره و جوابگوی زندگیمون هست خداروشکر. اینکه تصمیم گرفتیم توی این شرایط بچه دارشیم فقط بخاطر اینه که همه جوره لطف خدارو تو زندگیمون دیدیم و میدونیم تنهامون نمیذاره و دلم میخواد به حرف رهبر عزیزم گوش بدم. از پاییز سال ۹۹ اقدام کردیم اما در کمال ناباوری هیچ خبری نشد تا اینکه دو ماه پیش متوجه شدم باردارم و با همسرم از خوشحالی نمیدونستیم چیکار کنیم تا اینکه بعد از کلی برو و بیا به مطب دکتر امروز آب پاکی رو ریختن رو دستم و گفتن جنین رشد نمیکنه با اینکه هفته ها گذشته، دعا کنید خداوند فرزندان سالم و صالح به من و همه چشم انتظارها عطا کنه. راضی ام به رضای خدا...دلگرمم به یاری خدا... کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
👌«همدم امروز، یاور فردا» کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
✅ باید عمل کنیم... ❌مبادا بروید پول قرض کنید، درست کنید. مبادا خودتان را به زحمت بیندازید. مبادا خانواده‌تان را به زحمت بیندازید. مبادا خیال کنید که دخترتان اگر جهیزیه‌اش کمتر از دختر همسایه و قوم و خویش بود، این سرشکستگی است. نه این سرشکستگی نیست. ✅ جهیزیۀ فاطمه زهرا علیها السلام به قدری بود که شاید دو نفر آدم با دست می‌توانستند از این خانه بردارند ببرند آن خانه... آیا پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله نمی‌توانستند یک جهیزیّه مفصل تشکیل دهند؟! چرا نکردند؟! این برای این است که من و شما . 📌و الاّ بنشینیم و تعریف کنیم و خوشمان بیاید و بعد هم یاد نگیریم، چه فایده ای دارد؟ استفاده‌اش را نمی بریم‌... باید تا بهره‌اش را ببریم. رژیم غذایی را باید عمل کنید تا فایده‌اش را ببرید. این‌ها رژیم غذایی روح است، رژیم غذایی صحّت جامعه است. صحت خانواده است باید عمل شود. ساده برگزار کنید. «خطبه عقد، ۷۵/۰۹/۰۵، ۸۱/۰۳/۲۹» کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ فرزندانمون را از سال‌های اول زندگی، با بار بیاریم. 📌جوان ما یک دختر خانم خوش‌تیپ میبینه کف خیابون... چون قدرت تحلیل نداره، فکر میکنه زن زندگیه و بهش دلبسته میشه. کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
✅ با خیال راحت بخورید... همسر ایشان: نخستین فرزندمان هفت‌ماهه بود که به شهر مشهد مقدس آمدیم. ابتدا خود آقای برونسی آمده بودند و بعد هم نامه‌ای برای پدر نوشتند که اگر دوست دارید دخترخانمتان را بفرستید به مشهد، اگر هم دوست ندارید من حرفی ندارم، فقط فرزندمان را نزد من بفرستید. من حتی اگر کلاهم نیز در آن روستا بر سر نیزه بیفتد نمی‌آیم آن را بردارم! چون تقسیم اراضی صورت گرفته و اشکال شرعی دارد و عوایدش حرام است. ... ابتدا که ایشان آمدند مشهد، در یک کارگاه ماست‌بندی و مغازه لبنیاتی مشغول کار شدند و روزی پنج تومان به او حقوق می‌دادند. ... یک هفته بعد از آن‌که ما آمده بودیم مشهد، آقای برونسی روزی آمد و گفت که من دیگر نمی‌روم در آن لبنیاتی کار کنم. گفتم به چه دلیل؟ آنجا که نزدیک خانه است و از این حرف‌ها. جواب داد صاحب آنجا هر وقت می‌خواهد شیر به مردم بفروشد، از قبل مقادیر زیادی آب به شیرها اضافه کرده است. آن آب‌های اضافه را خود من باید با شیرها مخلوط کنم. بعد هم شیرهای ناخالص و تا حدی تقلبی را من باید پای ترازو ببرم. حالا از من و شما گذشته، ما هیچی! این بچه چه تقصیری دارد![؟] اگر او الان نان حرام بخورد، فردا می‌خواهد چه موجودی بار بیاید؟ بدین ترتیب شهید برونسی از آن لبنیاتی بیرون آمدند و بلافاصله در یک مغازه سبزی‌فروشی ... مشغول کار شدند ولی دوباره چند روز بعد دیدم که آمده و می‌گوید اینجا هم دیگر سر کار نمی‌روم. یک سری بیل و کلنگ و وسایل مربوط به بنایی خریده و با خود به خانه آورده بود. گفتم با این‌ها می‌خواهی چه‌کار کنی؟ گفت از فردا می‌خواهم با این وسائل سر گذر بایستم تا برای کسانی که کار بنّایی دارند کار کنم. سبزی‌هایی که صاحب‌کارم در آن سبزی‌فروشی به دست مردم می‌دهد پر از گِل و زائدات است و پولی که مردم می‌پردازند صرف هزینه سنگینیِ افزوده و غیرواقعی به این سبزی‌ها می‌شود. بنابراین هر نانی که از آن‌جا در بیاید دارای اشکال شرعی است. ... آن زمان من سن و سال کمی داشتم و گاهی که بین من و همسرم حرفی سخنی رد و بدل می‌شد، می‌پرسیدم ما این همه راه را از روستا هم آمده‌ایم و شما مدام شغلت را عوض می‌کنی، حالا مردم روستا و فامیل‌ها آیا به ما نمی‌خندند؟ آیا نمی‌گویند این آقا عبدالحسین، ملکی را که از ناحیه تقسیم اراضی سهم قانونی خودش محسوب می‌شده قبول نکرده و رفته سر گذر ایستاده و می‌خواهد کار بنایی کند؟ ایشان در پاسخم گفت این حرف‌ها و سخن‌ها هیچ عیبی ندارد، بلکه درآوردن نان حرام با عیب و اشکال همراه است. این بچه اگر با نان آمیخته با حرام بزرگ شود، خدا می‌داند که فردا چگونه بار می‌آید و در جامعه چگونه ظاهر می‌شود. ولی در مقابل اصلاً ننگ نیست که من سر گذر جویای کار باشم و نان سالم و حلال دربیاورم. خلاصه، چند روزی رفته بود سر گذر که ایشان را بردند سر کار ... روزی را به خاطر دارم که ایشان از صبح رفتند سر کار بنّایی. غروب که شد، دیدم در بازگشت، اسباب‌بازی‌هایی برای بچه‌ها خریده‌اند، از آن طرف هم پاکت‌هایی مملو از موز و چند نوع میوه دیگر خریده بود و با افتخار و غرور می‌گفت نگاه کن! من امروز خیلی خوشحالم، چرا که هرچه از این‌ها بخورید کاملاً حلال و طیب و طاهر است. خب من که او را کاملاً می‌شناختم و میزان تقیدات شرعی‌اش را می‌دانستم، با تعجب می‌پرسیدم درآمد شما که همیشه حلال است، مگر درآمد امروزتان چه فرقی با دیگر روزها دارد؟ می‌گفت: «امروز با همیشه فرق دارد، چون آنقدر عرق ریخته‌ام که هرچه حساب کنید نانمان حلال و پاک و سالم است؛ با خیال [راحت] از این‌ها ... بخورید، هیچ غشی در آن نیست، خیلی برای این نان زحمت کشیده‌ام، من همین‌طور کارها را دوست دارم». 📚شاهد یاران - شماره ۹۴ و ۹۵ کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
🎊 برای بار در پیامرسان ایتا🇮🇷 📢 انتشار فایل های کتاب ناب تربیت کودک 🌸" منِ دیگرِ ما " 🌸 نوشته: ✨ فوق العاده کاربردی 💎 ویژه عزیز و و و محترم ✳️ حتی اگر کتاب را خوانده اید، شنیدن فایل های صوتی کتاب اثر بخشی آن را چندین برابر می کند، شک نکنید! 🖌هزاران و و این فایلهای صوتی را در تله‌گرام شنیده‌اند شما هم به ما بپیوندید👇 💌 http://eitaa.com/joinchat/3645833232C98f7c3dfe4 ‌ 🌸آغاز ارسال فایل های جلد هفتم با موضوع مهم 📲 (۲) از دوشنبه ۲۱ تیر ۱۴۰۰⭐️ 😍
۴۶۰ در سن ۲۴ سالگی بعد از اتمام لیسانس و شاغل شدن در آموزش و پرورش ازدواج کردم💖 با همسری بسیار متدین که از نظر چهره زیاد مطلوب دل مادر بنده نبودن. بعد از یکسال دوست داشتم باردار بشم که همسر قبول نکردن و گفتن من تا ۵ سال مایل به بچه دار شدن نیستم. من هم گریه و زاری که من بچه میخواهم. خلاصه با هزار صحبت راضی شدن. اما خدا نخواست و نشد. آزمایشات بنده را دچار کمبود تیرویید تشخیص داد. من شروع به درمان کردم. بعد از ۷ ماه به لطف خدا باردار شدم. پسری سالم و زیبا. بعد از آن همسرم دوست داشتن فرزند بعدی رو سریع بیارم که این بار بنده به دلیل زندگی در غربت و دور از خانواده و شاغل بودن خودم زیر بار نرفتم. پسرم حدودا ۴ساله شد که دیگه جلوگیری را کنار گذاشتم تا بچه دار بشم اما نشد. چند وقتی گذشت و خبری نشدو درست بعد از سه ماه از فوت برادر جوانم😢😢😢 فهمیدم خداخواسته اما در بدترین شرایط روحی باردار شدم. روزهای بسیار بسیار سختی بود. شب وروز کارم گریه بود اما امیدوار به لطف خدا که بتونم بگذرونم. دختر آرامی بود اما نمی دانم چرا حوصله اش را زیاد نداشتم و علاقه چندانی بهش نداشتم😔😔😔😔 فکر میکنم از نظر روحی در شرایط بدی قرار داشتم. اوایل آرام بود و می خوابید اما به محض اینکه چهار دست و پا رفت بسیار بسیار شیطون بودو خیلیها میگفتن این بچه بیش فعال است. به هر حال هر جور بود مشغولش بودم باز هم با سرکار رفتن و دست تنها. دخترم رو همراه خودم به مدرسه می بردم و در مهد مدرسه کنارم بود و زنگهای تفریح می رفتم و شیر می دادم. دخترم ۷ و نیم ماهه بود و من هنوز خودم را پیدا نکرده بودم که ناگهان در کمال تعجب خدا خواسته باردار شدم😔😔😔 آن شب تا نیمه های شب گریه کردم. چون واقعا شرایط روحیم همراهی نمیکرد برای بچه سوم. و من هیچگونه آمادگی نداشتم. اما همسرم خوشحال خوشحال بود😊 بعد از کلی گریه و شیون ولی به خودم اجازه ندادم ناشکری کنم به هیچ وجه. از فردای آن روز به خودم گفتم من که در دو بارداری قبلی بعد از چندین ماه که اقدام به بارداری داشتم باردار شدم اما این بار به اینگونه حتما حکمت و مصلحتی در آن بوده است. در این شرایط نگاه های سنگین اطرافیان سخت بود ولی مهم نبود. مهم خواست پروردگار بود. حدود هفت هفته و نیم بارداری را پشت سر گذاشتم. سونوگرافی رفتم قلب بچه تشکیل شده بود و من تازه داشتم با این جنین خدا خواسته دوست می شدم و حال خوبی پیدا میکردم که ناگهان یک روز دل درد شدیدی از عصر شروع شد. هر چه استراحت کردم خوب نشد. به چند سونوگرافی زنگ زدم وقت ندادند. خسته و ناراحت در شب بالاخره یک سونوگرافی پیدا کردم. لکه بینی هم شروع شد. رفتم سونو گفتن خانم چندتا بچه داری گفتم دوتا. گفت اهان پس اینو نمیخواستی. با لبخند 😊گفتم نه خانم دکتر ولی الان خیلی دوستش دارم😍گفتن مطمئنی کاری نکردی بچه سقط شود گفتم نه به خدا. جواب دادن این بچه سه روز هست در شکم شما مرده. من را می گویید انگار دنیا روی سرم خراب شد. از اتاق بیرون امدم و با ترس به همسر گفتم مطمئن بودم غمگین می شود و همین هم شد. تا رسیدن به خانه که حدود نیم ساعتی طول کشید فقط اشک ریختم😭 در راه به مادرم زنگ زدم، نه تنها ناراحت نشد بلکه خوشحال هم شد انگار🙈 خلاصه آمدم منزل و جنینی که همیشه می گویم خداخواسته آمد و خدا خواسته سقط شد و فقط برای امتحان من و همسرم بود و من با یقین به این موضوع رسیدم. تمام شد و من در شوک و باز هم بی میل به دختر نازنینم که در حال بزرگ شدن بود. ماه ها گذشت و همسرم باز زمزمه بچه خواستن را شروع کرد. از او اصرار و از من انکار که من دست تنها در غربت با کار بیرون بچه نمی خواهم. وقتی دیدم دست بردار نیست گفتم باشه به شرطی بچه دار می شویم که شما کمی بیشتر کمک کنی چون سر دو بچه قبل خیلی خیلی کم کمک حال من بودند. قبول کردند و این بار هم چند ماه طول کشید تا باردار شوم. راستی این را بگویم که بعد از بارداری دوم همسرم به دلیل مشکلی به پزشک مراجعه کردند و پزشک گفته بودند بچه داری. همسر گفته بودن یک دختر و یک پسر. پزشک جواب داده بودند خدارو شکر چون شما دیگر بچه دار نمی تونید بشوید. اما همسر از آنجایی که آدم معتقدی بودند گفته بودند تا خدا چه خواهد😊 خلاصه من باردار شدم فرزند سوم رو. 👈 ادامه در پست بعدی... کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
۴۶۰ واقعیت وقتی اصرار همسر را برای بچه دار شدن می دیدم فکر می کردم دلش یک پسر دیگر می خواهد اما وقتی نازنین دخترم به دنیا آمد و برق شادی را در چشمان همسر دیدم، فهمیدم نه موضوع عمل به حرف رهبر عزیز بوده است. دختری که به اصرار پدر و انکار من به دنیا آمد الان عزیز دردانه خانه است و فقط خدا می داند چقدر دوستش دارم. دوست داشتنی و شیرین. اما من که از جهت روحی و جسمی آمادگی نداشتم شروع کردم به سردرد.به حال بد.طاقت سرو صدای بچه ها را نداشتم و موضوع وقتی سخت تر شد که این بچه حدود نه ماهگی شروع کرد شبها ساعت ۴ تا ۷ صبح بی دلیل گریه گردن😭😭😭 و من باید ساعت ۸ مدرسه می بودم. همسر کمک می کرد در نگهداری ولی مگر میشد ساکتش کرد. روز به روز ناتوانتر از بچه داری و ناشکری😔😔😔 اینجا بود که با حال بد شروع کردم به ناشکری. چرا من با این شرایط سه تا بچه. کار بیرون چی کار کنم. در بین این ناشکری ها دختر بزرگم که با دختر کوچکم ۲ سال و ۱۱ ماه فاصله سنی دارند و از بچگی زیاد تب می کرد. این بار به دنبال تب تشنج کرد. در سن ۵ سالگی. وای نگویم برایتان از حالم در ان لحظه😔😔😔😔😢😢😢 یک لحظه به خودم آمدم فهمیدم ناشکری و دوست نداشتن این بچه باعث این اتفاق شده. در آن لحظه یادم هست فقط حضرت رقیه را صدا زدم تا دخترم را صحیح و سالم به من برگرداند. الحمدلله دخترم خوب و سالم شد. من هم او را نذر حضرت رقیه کردم. الان عاشق هر سه فرزندم هستم و امیدوارم خدا بر من ببخشاید لحظه های ناسپاسی و کم ظرفیت بودنم را. لحظه های خوب برای من از وقتی شروع شد که شبها به جای گله و شکایت به درگاه خدا از اینهمه بی کسی غربت بارداریهای سخت بچه های لجوج و گریه کن در کودکی همه را کنار گذاشتم و شب که می خوابم می گویم خدایا شکرت به خاطر همسر خوب و سالم و متدین. خدایا شکرت بابت بچه های سالم. خدایا شکرت بابت سرپناه. سلامتی و هزاران نعمت دیگه که از شمارش من ناقص خارج هست و در ان لحظه هست که میفهمم چقدر شرمنده خدا هستم😔 دوستان عزیز من الان خوشحالم که به حرف همسرم و رهبرم گوش کردم. الان کمی از سختیهای آن روزها کاسته شد هر چند بچه داری همیشه مسایل خودش را دارد. اما الان هم هر کجا گیر کنم و گره ای به زندگیم بیفتد تسبیحات حضرت زهرا را می گویم شروع میکنم دعای فرج را خواندن هر تعداد که حالم را بهتر کند و می گویم یا صاحب الزمان من فقط برای تعجیل در فرج شما دعا میکنم شما هم ما را دعا کن و در آن لحظه هست حال خوب به سراغم می آید و گره کارم باز می شود. کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
👌«ما کوثریم و کم نمی شویم» کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
در رحم مادر، خداوند بچه را در آبی بسیار شور قرار داده تا جسمش تمیز بماند و مادر سنگینی بچه را کمتر احساس کند، و خداوند روزی جنین را از طریق بند ناف که به مادر وصل است به او می‌رساند... پس اگر مادر در غذا خوردن کوتاهی کند، از غذای جنین چیزی کم نمی‌شود، به خاطر وجود غده‌هایی که با گرفتن مواد لازم از دندان‌ها و استخوان مادر غذای جنین را تأمین می‌کند. اگر آدم‌ها بدانند که مادرشان به خاطر آن‌ها استخوانش آب می‌شده در این می‌مانند که چگونه قدردانی بکنند.. ✨پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله: «هنگامى كه زن باردار مى شود ، همانند روزه دارِ شب زنده دار و مجاهدى است كه با جان و مالش در راه خدا جهاد مى كند و هنگامى كه فارغ شود ، پاداشى دارد كه نمى دانى عظمت آن چه قدر است و هنگامى كه شیر بدهد ، در هر بار مكیدن ، پاداش آزاد كردن یكى از فرزندان اسماعیل (علیه السلام ) براى اوست و آن گاه كه شیردادن تمام شود ، فرشته اى بر پهلوى او مى زند و مى گوید : عمل را از نو آغاز كن كه بى تردید ، آمرزیده شدى.» 📚بحارالانوار، ج ۱۰۱، ص ۱۰۷ کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
👌تخفیف بابت حجاب اسلامی «ما پنج شنبه ۱۷ تیر ۱۴۰۰ رفیتم شعبه ی توی طرقبه همه اش شلوار بود البته طبقه ی بالاش هم لباس های جنس عالی و قیمت مناسب داشت. خیلی جالب بود وارد که میشدی شلوار های مردانه سمت راست بود و شلوارهای زنانه سمت چپ بین این دو با پله برقی جدا می شد. حتی صندوق دار هم یکی قسمت خانم ها بود یکی قسمت مردها. نمازخونه و سرویس همه چیزش مرتب‌ بالا داشت. وقتی خرید می کردی با احترام فاکتور می داد دستت و می‌گفت تخفیف ناچیزی هم به عنوان هدیه ی حجاب اسلامی تون بهتون داده شد. خیلی خوشحال شدم از این اتفاق، واقعا جای تقدیر و تشکر داره.» کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
💎 آیا باید کودک را در حوزه فعالیت خود آزاد گذاشت؟ تا چه مقدار باید باشد؟ در این بین دایره مراقبت‌های والدین تا چه میزان باشد؟! 💎 آزادی لازم است اما برای کودک، آزاد گذاشتن باید به ‌صورت باشد و در عین حال باشد نه اینکه به حال خودش رها شود. بچه باید کند که آزاد است، یعنی برای انتخاب‌هایش اختیار داشته باشد و احساس اجبار نکند تا منافق و دورو نشود. 💎 است، چون اگر رها شود ممکن است به عادت زشتی مبتلا شود که گرفتنش از آن عادت سخت باشد... کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1