.
|⇦•نمیشه باورم که وقت..
#قسمت_اول #روضه_وداع و توسل به #امام_حسین علیه السلام اجرا شده شبِ دهم محرم ۱۴۰۱به نفس سید مهدی میرداماد
●━━━━━━───────
نمیشه باورم؛ که وقتِ رفتنه…
تمومِ این سفر، بارش رو شونه ی منه
کجا می خوای بری؟ چرا منو نمیبری؟
حسین! این دمِ آخری؛ چقدر شبیه مادری
*مادرم رفت دلم به تو گرم بود داداش. بابام رو با فرق شکافته آوردن چشمم به تو بود داداش.. برادرم حسن از دست رفت همه تگیهگاهم تو بودی داداش..*
باید جوابتو با نفسم بدم
بدون من نرو تو رو به کی قسم بدم
قرارمون چی شد که بی قرار هم باشیم
حسین! هر چی که پیش اومد
باید کنار هم باشیم
داداش! کجا میخوای بری؟ چرا منو نمی بری
حسین! این دم آخری چقدر شبیه مادری
من روی خاک و تو سوار مرکبی
من توی قلبِ تو اما، تو چشم زینبی
آهسته تر برو بزار منم باهات بیام
حسین! دیگه نمیکشه پاهام
که پا به پا به بیام
*رسید به برادر، دو نفری با هم وداع کرد «مَهلاً مَهلا، یَابنَ الزَهرا» کار خودش رو کرد، بذار وصیت مادرم رو عمل کنم، زیر گلوت رو ببوسم. شاید زینب داره می بینه..*
دل نگرونه خواهرت باش
به فکر اشک دخترت باش
فردا بلا سرت میارن داداش
خیلی مراقب سرت باش
باشه برو ولی زینب فدا بشه
راضی نشو روی تنت برو بیا بشه
تنهای بی سپاه، مظلوم بی گناه
جلوی مادر دست و پا نزن تو قتلگاه
*هرجوری بود و به هرکیفیتی بود باخواهر وداع کرد..حالا دیگه میخواد بره اما نوشتن توهمه ی وداعهای ابی عبدالله این وداع آخر صدای گریه ی حسین رو بلند کرد... دختر دارا میدونن وقتی بخواب بری سفر دخترا تو شلوغی اصلاً جلو نمیان.. سکینه خاتون هم گذاشت همه ی مخدَّرات اومدن، امکلثوم آمد، زنها آمدن، عمه اش زینب آمد وداع کرد.. گذاشت همه خداحافظی ها رو کردن اون لحظه ی آخر ابی عبدالله دید ذوالجناح حرکت نمیکنه دید این خانم دستای اسب روگرفته نمیذاره حرکت کنه..بابا بیا پایین باهات کار دارم. همچین که بابا از اسب اومد پایین یه نگاه کرد گفت"اِسْتَسْلَمُتَ لِلْمَوْت؟" آیا داری به سمت مرگمیری؟
یه حرفی زد جیگر حسین رو کباب کرد. گفت بابا! ما رو وسط این نامحرما تنها میذاری "رُدَّنا إِلی حَرم جَدِّنا "ما رو برگردون بابا....
حسینه کوه عاطفه است چه جوری به سکینه بگه نمیتونم. بغلش کرد. صدا زد: سکینه جان! اینقدر بابا رو آتیش نزن، اینقدر جیگرم رو کباب نکن. یه جوری بغلش کرد دختر همه چی رو فهمید. ابی عبدالله یه حرفی هم آروم آروم بهش زد گفت: سکینه جان یه توصیه بهت می کنم..صدا زد دخترم چند ساعت دیگه به عمه ات خیلی سخت میگذره، ازت میخوام عمه ات رو تنها نذاری . اگه عمه ات اومد تو گودال باهاش بیا ..تنهایی براش سخته..
به حرف باباش عمل کرد عمه اش رو تنها نذاشت یه ساعتی اومد تو گودال یه نگاه کرد دید عمه اش داره دنبال یه بدن می گرده.. چه جوری یه بدن روشناسایی می کنن؟ برا شناسایی بدن چی لازمه؟ یا سر میخواد یا صورت میخواد یا پیراهن میخواد یا انگشتر میخواد..اگه صورت نباشه اگه پیراهن نباشه اگه انگشتر نباشه یه علامت دیگه هم هست که بشناسی، از کجا؟ از حجم بدن..حجم بدن رو ببینن میشناسن..اما کدوم حجم بدن؟! ده تا اسب سه بار رو بدنش رفتن یه بار روی سینه اش، یه بار روی پهلوش، یه بار روی کمرش... ای حسین....
دید عمه اش یه بدن رو بغل کرده" اللّهُمَ تَقَبَّلْ مِنَّا هَذَا الْقَلِیلَ الْقُرْبَانَ" خدایا این قربانی اندک رو از ما قبول کن. سکینه دوید گفت عمه صبر کن. این بابای منه؟! خودش رو روی بدن بابا انداخت.. زینب تو گودالِ، شمر هم اومده توی گودال، سکینه هم تو گودالِ، یکی لگد میزنه یکی بچه رو میکِشه.. چادر رو میکِشه..حسین...
ــــــــــــــــــ
#روضه_امام_حسین
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#شب_دهم_محرم
#شب_عاشورا
#عاشورا
#سید_مهدی_میرداماد
#سبک_نمیشه_باورم
#روز_دهم_محرم #وداع
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
Seyed Mehdi Mirdamad - Muharram 1401 Shab 10 - 1.mp3
5.86M
.
|⇦•غریب گیر آوردنت...
#قسمت_پایانی #روضه و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده شبِ دهم محرم ۱۴۰۱به نفس سید مهدی میرداماد
●━━━━━━───────
اگه امام زمان نگفته بود کسی جرأت نمی کرد بگه. امام زمان تو زیارت ناحیه مقدسه فرمودن: وقتی اسب بی صاحب اومد "وَ أَسْرَعَ فَرَسُک َ شارِداً ، إِلى خِیامِک َ قاصِداً ، مُحَمْحِماً باکِیاً" اسب اومد همه ریختن بیرون. نوشتن " بَرَزْنَ مِنَ الخُدُور"زن و بچه ریختن بیرون" بَرَزْنَ مِنَ الْخُدُورِ لِلشُّعُورِ نَاشِرَاتٍ وَ لِلْخُدُودِ لَاطِمَاتٍ وَ لِلْوُجُوهِ سَافِرَاتٍ وَ بِالْعَوِيلِ دَاعِيَاتٍ" رسیدن بالای بلندی نگاه می کنن گرد و خاکه چه خبره؟!بچه ها رو پنجه ی پا بلند شدن. کی اون وسطه؟ نگاه کردن دیدن " وَ الشِّمْرُ جَالِسٌ عَلَى صَدْرِكَ"
تا حالا کسی تو حرم کفش بُرده... اگه بخواد ببره جلوش رومی گیرن میگناینجا حُرمت داره، حرمحسینه کفش نبر... اما روز عاشورا شمر ملعون با دوتا چکمه اومد..امام زمان (عج)میگه نشست "قابِضٌ عَلى شَيبَتِكَ بِیَدِهِ" محاسن حسین رو گرفت..زانوش رو گذاشت تو گودی گلوش ... *
غریب گیر آوردنت
جلو چشای مادرت
نیزه میزد تو دهنت
نیزه میزد توکمرت
غریب گیر آوردنت
بریدن از قفا سرت
ــــــــــــــــــ
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#شب_دهم_محرم
#شب_عاشورا
#روز_دهم_محرم
#سید_مهدی_میرداماد
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
Seyed Mehdi Mirdamad - Muharram 1401 Shab 10 - 2.mp3
2.82M
#قسمت_پایانی #روضه و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده شبِ دهم محرم ۱۴۰۱ به نفس سیدمهدی میرداماد
●━━━━━━───────
.
#امام_زمان
#شب_عاشورا
#شب_دهم_محرم
شب عاشورا شده آجرک الله آقا
داغ تو عظمی' شده آجرک الله آقا
گوئیا امشب کنار خیمه گاه کربلا
خیمه ات برپا شده آجرک الله آقا
شاهد اشک غریبی حسین و زینبی
دیده ات دریا شده آجرک الله آقا
آخرین شب از حیات نور عین حیدر و
حضرت زهرا شده آجرک الله آقا
لحظه های آخر عمر علی ِ اصغر و
اکبر لیلا شده آجرک الله آقا
ذکر جانسوز لب اهل حرم از این به بعد
آه و واویلا شده آجرک الله آقا
در حرم ،دلواپس و لبریز اشک وناله ها
زینب کبری' شده آجرک الله آقا
وای! از فردا که بیند عمّه ،دلدارش حسین
بی کس و تنها شده آجرک الله آقا
از غم اکبر شده پیر و کنار علقمه
قامت او تا شده آجرک الله آقا
عصر فردا روی تل بیند که او با قتل صبر
کشته ی اعدا شده آجرک الله آقا
(وا علیّا) از روی تل تا کنار قتلگاه
بر لبش نجوا شده آجرک الله آقا
منزل و مأوای جسم ارباً اربای حسین
گوشه ی صحرا شده آجرک الله آقا
کربلا تا شام ، مأنوس دل اهل حرم
روی نی، سرها شده آجرک الله آقا
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
..
.
#شب_دهم_محرم
.
#امام_حسین
دلپذیر است در آغوش تو بیدار شدن
در حسینیهی اشک تو گرفتار شدن...
با خیالِ حرمت تشنهی دیدار شدن
تکیه در تکیه به عشق تو میاندار شدن
دل به دریای غمی تازه و دیرینه زدن
در غمت بر سر و بر صورت و بر سینه زدن
آسمان در غم تو غرق ترنم شده است
خیمه یادآورِ آن کوچه و هیزم شده است
دودمه وردِ زبان همه مردم شده است
(باز هم طفل یتیمی ز حرم گم شده است)
آخرین بار شنیدند که نجوا میکرد
طلب از گم شدهگانِ لب دریا میکرد
کم کم از تشنگی او دل دریا خون شد
از غم اکبر لیلا دو جهان مجنون شد
دشت ماتم زده از خون تنش گلگون شد
کفر اگر نیست بگویید خدا محزون شد
او که بر دست جوانان بنی هاشم بود
موقع بردنش آن روز ، عبا لازم بود
هرکه مجنون بشود خانهی ما خانهی اوست
زینب آن کوهِ صبور است که پروانهی اوست
بارِ اندوهِ جهان است که بر شانهی اوست
(این حسین کیست که عالم همه دیوانهی اوست)
شده زیر علمش امن ترین جای جهان
هیچ کس نیست به اندازهی زینب نگران
(یارب آن نوگل خندان که سپردی به منش)
بوریا گشت در این غربت صحرا کفنش
جگرم سوخته از کهنهگی پیرهنش
جان به قربان حسین و پسران حسنش
دوش وقت سحر از روضه ی قاسم میخواند
روضه آن بود که حاج اکبر ناظم میخواند
عاشقم عاشق آن درد که بی درمان است
آسمان با خبر از تشنگی طفلان است
پس بخوان نوحه از آن داغ که بی پایان است
(امشبی را شه دین در حرمش مهمان است)
ظهر فردا ، شود آشوب در این دشت، شروع
ای شب تیره بمان و مکن ای صبح طلوع
تشنهی علقمه هستیم که دلدار آنجا است
ماه بیتِ غزلِ حیدر کرار آنجا است
ساقیِ تشنه لبان ، سید و سالار آنجا است
آه ، ای اهل حرم میر و علمدار آنجا است
سال ها بر سر این سفره نمک گیر شدیم
ما غلامیم و در خانه ی او پیر شدیم
آه ای قلهی سر سختِ بی اندازه بلند
ای تبرخورده ترین سروِ سرافرازِ بلند
باز هرگز نهراسیده ز پرواز بلند
(چه شد آن دست بلندی که به آواز بلند
دعوی اش بود که من بازوی حیدر دارم)
پدری مثل علی فاتح خیبر دارم.
ای رباب آب در این معرکه نایاب شده
تیر از چله ، به یک چلچله پرتاب شده
دل سنگ از غم شش ماههی تو آب شده
به روی دست پدر بوده و سیراب شده
نکند حرمله با تیر و کمان آمده است
اصغرت از چه زمانی به زبان آمده است
حر که سرمست شد و نعره کشید از شادی
بود بر روی لبانش، چه مبارکبادی
حضرت عشق به او گفت که تا جان دادی
بندهی عشقی و از هر دو جهان آزادی
نینوا بین که عجب شور و نوایی دارد
مطرب عشق عجب کرببلایی دارد
#احمد_علوی
.
.
#شب_دهم_محرم
منکه با تو همسفر بودم
دیگه از امشب بی خبر بودم
شب هجران من و تو شب مرگ منه
نمی دونی این دل من چه شوری می زنه
گریه می کنم ای شه غریب
کربلا شده پر از عطر سیب
حسین ۴
بوی دوری میده آزارم
بی تو داداش از همه بیزارم
قراره من در به در شم توی این صحراها؟
بگیرم فردا تو مقتل ذکر واغربتا
میشه که بگی منو می بری؟
سخت میشه برام بی برادری
حسین ۴
لشگر صد، یک تن اباالفضله
کاشف الکرب من اباالفضله
گر چه قلب من ز غربت پر درد و غمه
صدای پاهای عباس قوت قلبمه
اگه اون نبود دلبری نبود
سر خواهرت معجری نبود
حسین ۴
شاعر : رضا تاجیک✍
https://emam8.com/article/32440/%D8%B2%D9%85%DB%8C%D9%86%D9%87-%D8%B4%D8%A8-%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%88%D8%B1%D8%A7-%D9%85%D9%86%DA%A9%D9%87-%D8%A8%D8%A7-%D8%AA%D9%88-%D9%87%D9%85%D8%B3%D9%81%D8%B1-%D8%A8%D9%88%D8%AF%D9%85-
.
#شور #زمینه
#عاشورا
#شب_دهم_محرم
"ای دل بشنو صدای جان می آید"
"عطر نفس تشنه لبان می آید"
"از نای بریده ی حسین عطشان"
"قرآن و صدای جاودان می آید"
صداتو گم کردم
رد پا تو گم کردم
توی مسیر شام
بچه هاتو گم کردم
کجای راه موندیم
خیلی بی پناه موندیم
تو رفتی ما خیلی
دور قتلگاه موندیم
حسین حسین جانم....
ای حسین حسین جانم....
آن روز حسین به کربلا کرد ورود
دیوان جهان شمول خود را بگشود
از بهر به جا ماندن اسلام عزیز
هفتاد و دو تا قطعه ی خونین بدرود
چه ماجرایی شد
موقع جدایی شد
حسین من زیره
نیزه کربلایی شد
هوا بهم میریخت
کربلا بهم میریخت
لبای خشکش رو
نیزه ها بهم میریخت
حسین حسین جانم ...
زینب که علم به دوش این قافله بود
در حلقه ی وصل عشق سر سلسله بود
ای داد که آن پرده نشین ازلی
همصحبت شمر و خولی و حرمله بود
شلوغی بازار
میده زینب آزار
میگه به شمر پاتو
از رو چادرم بردار
چه بی وفاست کوفه
عین کربلاست کوفه
مگه حسین من
جاش رو نیزه هاست کوفه
حسین حسین جانم
ای حسین حسین جانم.....
#مرحوم_کربلایی_رحمت_ضمیری✍
#محمدصادق_باقی_زاده✍
هر عزیزی این سبکو میخونه یاد کنه از شاعر این اثر ؛ پیرغلام اباعبدالله الحسین(علیه السلام) #کربلایی_رحمت_ضمیری
آشنایی و دیدار پربرکت با ایشان از عنایات امام حسین(ع) به بنده بود.
مرحوم ضمیری در آخرین روزهای عمر مبارک شون بزرگترین حاجت شون از امام حسین(ع) گرفتند.
این اثر اولین وآخرین اثر مشترک بنده و ایشون بود.
ارادتمند
محمدصادق باقی زاده✍
.👇
.
#نوحه_سنتی
#شب_عاشورا
#شب_دهم_محرم
در همه کربلا امشب بود زمزمه
گرم در مناجات بود گل فاطمه
خیمه ها پر ز نور
غرق شور و سرور
وای حسین جان۲
گرم در مناجات علی اکبر بود
در میان خیمه همره خواهر بود
چون که فردا شود
اربا اربا شود
وای حسین جان۲
طفل خود را گرفته در بر خود رباب
در خیام حرم باشد به دنبال آب
می شود اصغرش
غرق خون حنجرش
وای حسین جان۲
شب سوز و عبادات بنی هاشم است
فکر فردا یتیم مجتبی قاسم است
غرق رنج و ملال
پیکرش پایمال
وای حسین جان۲
حافظ خیمه ها گشته علمدار او
صبح فردا شود حسین عزادار او
می کشند از جفا
ساقی تشنه را
وای حسین جان۲
در کنار حسین فاطمه زینب است
جان او از غریبی حسین بر لب است
پر شد از گریه ها
همه ی خیمه ها
وای حسین جان۲
گرم در مناجات یوسف زهرا بود
ظهر فردا تنش در دل صحرا بود
سر او از جفا
شود از تن جدا
وای حسین جان۲
#حاج_رضا_یعقوبیان
#زنجیرزنی
#سبک_به_تماشا_بیا_ای_پسرفاطمه
#شب_عاشورا
👇
.
#عاشورا
#شام_غریبان_امام_حسین
#روز_دهم_محرم
ای حسین من
ریخته لشگری سرت داداش جلو چشای من
تو رو با عصا و سنگ و چوب و نیزه می زنن
زیر چکمه های شمر اینقده دست و پا نزن
ای حسین من
ای حسین من
خولی و شمر و سنان و حرمله تو رو زدن
اون سنان بی حیا با نیزه می زد توو دهن
جای سالمی نمونده واسه ی بوسه ی من
ای حسین من
ای حسین من
وقتی خسته شدن از غارت شال و پیرهن
تازه ده نفر به اسبا نعلای تازه زدن
تو خودت بگو باید چکار کنم با این بدن
ای حسین من
ای حسین من
تو بگو چجوری نیزه بکشم از این بدن
بعدِ غارتِ تنت به سمت خیمه اومدن
سرِتو جلو چشام به روی نیزه ها زدن
ای حسین من
ای برادرم
داره میرسه صدای گریه های مادرم
پاشو فکری کن برای غربت اهل حرم
افتاده توو دستای یه مُش حرومی معجرم
ای برادرم
جون من فدات
واسه خشکی لبات به سینه می زنه فرات
پاشو که دوباره آب آورده دخترت برات
کشته خواهرت رو خاک مونده روی گونه هات
جون من فدات
ای فدا سرت
اگه که میره اسیری خواهرت فدا سرت
اگه ناله زد تو گودی مادرت فدا سرت
اگه پاره شد گوشای خواهرت فدا سرت
ای فدا سرت
ای فدا سرت
اگر ریخته لشگری روی سرم فدا سرت
اگه دس به دس میگرده معجرم فدا سرت
اگه که کبوده کل پیکرم فدا سرت
ای فدا سرت
ای فدا سرت
اگه موندم با رباب و گریه هاش فدا سرت
غُصه ی رقیه و زخمای پاش فدا سرت
کوفه و شام و تموم سختیاش فدا سرت
ای فدا سرت
ای فدا سرت
اگه بستن منو بین سلسله فدا سرت
اگه بینمون میفته فاصله فدا سرت
اگه همسفر میشم با حرمله فدا سرت
ای فدا سرت
#وحید_محمدی
#دمام_زنی
.
.
#نوحه
#زنجیر_زنی
#حضرت_عباس
#شب_نهم_محرم
تا رسیدم به فرات و بنشستم لب آب
تا رسیدم به فرات و بنشستم لب آب
یادم آمد ز کبودی لب طفل رباب
یادم آمد ز کبودی لب طفل رباب
نَبوُد صبر و قرارم
گره افتاده به کارم
نبود صبر و قرارم
گره افتاده به کارم
من علمدارم علمدار
من علمدارم علمدار
بر حسینم یار و غمخوار
بر حسینم یار و غمخوار
نه سری مانده نه دستی
نه سری مانده نه دستی
کمرم را تو شکستی
کمرم را تو شکستی
چه بگویم به سکینه چو سراغت گیرد
چه بگویم به سکینه چو سراغت گیرد
گر بفهمد تو شدی کشته بدان میمیرد
گر بفهمد تو شدی کشته بدان میمیرد
نَبوُد صبر و قرارم
گره افتاده به کارم
نبود صبر و قرارم
گره افتاده به کارم
من علمدارم علمدار
من علمدارم علمدار
بر حسینم یار و غمخوار
بر حسینم یار و غمخوار
نه سری مانده نه دستی
نه سری مانده نه دستی
کمرم را تو شکستی
کمرم را تو شکستی
#دمام_زنی #دمام
.👇
.
|⇦•الشِّمْرُ جَالِسٌ...
#روضه و توسل به حضرت #امام_حسین علیه السلام به نفس حاجمهدی صالحی کرمانی
●━━━━━━───────
یکی از روضه هایی که امام زمان (عج) در زیارت ناحیه مقدسه به آن اشاره میکند این روضه است...
میفرماید: یا اباعبدالله! اگر تماممصائبت را فراموش کنم اون ساعتی که اسب بی صاحبت برگشت را فراموش نمی کنم...
تمام این زن و بچه چشم انتظارن حسین برگرده تا آقا رو دوباره ببینن... یه وقت شنیدن صدای شیهه ی ذوالجناح میاد... همه خوشحال شدن، گفتن: خدایا شکرت بابامون برگشته، از خیمه بیرون آمدند...دویدن سمت ذوالجناح، اطراف ذوالجناح رو گرفتن یکی می گفت: آی ذوالجناح! بابام کجاست؟ یکی می گفت: ذوالجناح! برادرم کجاست؟ دختر کوچولوی امام حسین جلو آمد، این دستا رو به گردن ذوالجناح انداخت، صدا زد آی اسبِ بابام! می دونم یتیم شدم، می دونم بابا ندارم، می دونم بابام رو کشتن...
اما یه سؤال دارم. آی #ذوالجناح ! وقتی بابام میدان میرفت این لبهاش خشکیده بود، به من بگو بدانم آیا کسی به بابام آب داد، یا لب تشنه سر از بدن بابام جدا کردن؟
ميگن: این حیوان سرش رو به زیر انداخت به سمت گودال رفت، این زن و بچه هم به دنبالش... یعنی خودتون بیایید ببینین چه خبره. رسیدن بالای تل زینبیه، صحنه ای رو زینب دید نگاه کرد دید" الشِّمْرُ جَالِسٌ عَلَى صَدْرِك... حسین.....
ــــــــــــــــــ
#روضه_امام_حسین
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#شب_دهم_محرم
#شب_عاشورا
#حاج_مهدی_صالحی_کرمانی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
4_5792180014778686432.mp3
2.91M
|⇦الشِّمْرُ جَالِسٌ..
#روضه و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام به نفس حاجمهدی صالحی کرمانی
●━━━━━━───────
حاج میرزا اسماعیل دولابی رحمة الله علیه:
محبت و عزاداری برای امام حسین علیه السلام انسان را زود به مقصد می رساند همه اهلبیت کشتی نجاتن ولی کشتی امام حسین علیه السلام سریعتر است
.
|⇦•بهر تو انبیاءِ...
#قسمت_اول #روضه و توسل به #امام_حسین علیه السلام اجرا شده #شب_عاشورا محرم به نفس حاج میثممطیعی
●━━━━━━───────
ای شاهِ در عزای تو، عالم گریسته
در ابتدای عالم، آدم گریسته
*شب عاشورا رسید...
یک سالِ منتظر امشبم که بهت بگم:
امشب شهادتنامه عُشّاق امضا میشود.یه فکری به حال من کنی.بهت بگم زندگی بدونِ گریهٔ تو رو نمیخوام.بهت بگم میترسم شیطون من رو از تو جدا کنه.خیلی ها هستند امام حسینی هستند، هیئتی هستند.چندساله خبری ازشون نیست. عشق امام حسین اینطوریه تضمین نمیدن به کسی، هر لحظه نگرانی نکنه ازش جدا بشم.امشب،شبِ قدرِ عاشقاست...*
قبل از ولادت تو به چندین هزار سال
بهر تو انبیاءِ معظَّم گریسته
گاهی به روی خاک و گهی برفراز چرخ
در ماتمِ تو عیسیِ مریم گریسته
*تو هم امشب به چشمات التماس کن.بگو همه خوبان براش گریه می کنند.انبیاء براش گریه می کنند.جد غریبش براش گریه می کنه...مادرش براش گریه می کنه..."بُنَیَّ! قَتَلوکَ ذَبَحوکَ وَ مِنَ المَاءِ مَنَعوک .."فردا عصر خواهرش در کنار پیکر پاره پاره اش به مادرش سلام می کنه...*
تنها نه انبیا معظم که در غمت
ختمِ رُسل، رسولِ مکرّم گریسته
حق دارم ار بگویم حق بر تو گریه کرد
چَشم خدا علیست مگر کم گریسته
*باباش علی میرفت صفین؛از کربلا عبور کرد.اینقدَر برای کشته ی کربلا گریه کرد.اشک چِشمانش جاری شد.مادرش زهرا به علی سفارش کرده بود:علی! "ابْکِنِی وَ ابْکِ لِلْیَتَامَی وَ لَا تَنْسَ قَتِیلَ الْعِدَی بِطَفِّ الْعِرَاقِی"علی برای حسینم زیاد گریه کن..
قربون امام زمان برم که فرمود:اگر اشک چشم نداشته باشم برات خون گریه می کنم:" بَدَلَ الدُّموعِ دَما..." *
از بَهر چَشم پُر نَم و لبهای تشنه ات
نهر فرات و چشمه زمزم گریسته
در ماتم تو جن و ملک بلکه نُه فلک
عرش عظیم و نَیِّر اعظم گریسته
*دست راستت رو بلند کن و صدا بزن:
لبیک یا حسین!... *
ــــــــــــــــــ
#روضه_امام_حسین
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#شب_دهم_محرم
#شب_عاشورا
#حاج_میثم_مطیعی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
Shab10Moharram1401[01].mp3
7.42M
.
#قسمت_دوم # روضه و توسل به #امام_حسین علیه السلام اجرا شده #شب_دهم محرم به نفس حاج میثممطیعی
●━━━━━━───────
سید بن طاووس نوشته:"نَزَلَ الْحُرُّ وَأَصْحَابُهُ نَاحِيَةً"سپاه حربن یزید ریاحی یه گوشه ای نزدیک امام حسین همه فرود آمدند.چند روزی گذشت،شب عاشورا شد."وَ جَلَسَ الْحُسَيْنُ ع يُصْلِحُ سَيْفَهُ "آقا درخیمه با اصحاب و با اون غلام با معرفتش نشسته بودمشغول اصلاح شمشیر بود.شمشیر رو برای فردا آماده می کرد.همین جور زیرلب صدا میزد:"يَا دَهْرُ أُفٍّ لَكَ مِنْ خَلِيلٍ"ای روزگار اف بر دوستیِ تو باد.
"كَمْ لَكَ بِالْإِشْرَاقِ وَ الْأَصِيلِمِنْ طَالِبٍ
وَ صَاحِبٍ قَتِيلٍ وَ الدَّهْرُ لَا يَقْنَعُ بِالْبَدِيلِ"
گفت و گفت..."قَالَ الرَّاوِي: فَسَمِعَتْ زَيْنَبُ بِنْتُ فَاطِمَةَعلیهم السلام"زینب صدای برادر رو شنید.بلند شد،سراسیمه رفت خدمت برادر.صدا زد:"يَا أَخِي هَذَا كَلَامُ مَنْ أَيْقَنَ بِالْقَتْلِ.."کسی که مطمئنه میکشنش این حرفا رو میزنه. کسی که میخواد خبر مرگ خودش رو بده اینطور شعر میخونه.
"فَقَالَ (ع) نَعَمْ يَا أُخْتَاهْ"بله همینه.داداشت رو می کشند.زینب چه کار کرد؟صدا زد: "وَا ثُكْلَاهْ يَنْعَى الْحُسَيْنُ (ع) إِلَيَّ نَفْسَهُ"خدایاببین برادرم داره خبر کشته شدن خودش رو به من میده....
وقتی زینب این حرف رو زد؛ زن ها شروع کردند"وَ بَكَى النِّسْوَةُ " بلند بلند گریه کردن دوتا کار دیگه ام شب عاشورا کردن"وَلَطَمْنَ الْخُدُودَ وَ شَقَقْنَ الْجُيُوبَ"به صورت هالطمه میزدند وگریبان چاک می کردند."وَ جَعَلَتْ أُمُّ كُلْثُومٍ تُنَادِي"ام کلثوم یه حرفایی شب عاشورا زد؛فردا خواهرش شبیه همین جملات رو کنار گودی قتلگاه گفت.صدا زد:"وَا مُحَمَّدَاهْ وَا عَلِيَّاهْ وَا أُمَّاهْ وَا أَخَاهْ وَا حُسَيْنَاهْ وَا ضَيْعَتَنَا بَعْدَكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ."ای وای به بیچارگی بعد از تو.امام حسین صدا زد:"يَا أُخْتَاهْ تَعَزَّيْ بِعَزَاءِ اللَّهِ " آرومش کرد."فَإِنَّ سُكَّانَ السَّمَاوَاتِ يَموتونَ"همه می میرند."وَ أَهْلَ الْأَرْضِ لایَبقون" کسی روی زمین باقی نمی مونه."وَ جَمِيعَ الْبَرِّيَّةِ يَهْلِكُونَ"همه هلاک میشن....
از این روایت اینطور متوجه میشیم که این خیمه اصحاب بوده.آقا مشغول اصلاح شمشیر بوده.وقتی زینب آمده همه خجالت کشیدند دورتر رفتند.پشت سرزینب بقیه ی زن ها و بانوان حرم آمدند.آخه آقا صدا کرد:" يَا أُخْتَاهْ يَا أُمَّ كُلْثُومٍ وَ أَنْتِ يَا زَيْنَبُ وَ أَنْتِ يَا فَاطِمَةُ وَ أَنْتِ يَا رَبَابُ أُنْظُرْنَ..."همه خوب گوش کنید!"إِذَا أَنَا قُتِلْتُ"وقتی من رو کشتند"فَلَا تَشْقُقْنَ عَلَيَّ جَيْباً "دست به گریبان نبرید."وَ لَا تَخْمِشْنَ عَلَيَّ وَجْهاً "یه وقت صورتاتون رو خراش ندید...اینقدر اینا خودشون شما رو می زنند.اینقدر به صورتاتون سیلی می زنند"وَ لَا تَقُلْنَ هُجْراً"یه وقت حرفی نزنید که رضایت خدا نباشه...
بعد سیدبن طاووس نوشته:
"وَ رُوِيَ مِنْ طَرِيقٍ آخَرَ"این روایت با اختلافات دیگه ای نقل شده."أَنَّ زَيْنَبَ لَمَّا سَمِعَتْ مَضْمُونَ الْأَبْيَاتِ"وقتی زینب این شعرها رو شنید:
(یا دَهر افٍّ لکَ مِن خلیلی
کَم لَکَ بِالاِشراقِ وَ الاَصیـلِ)
" وَ كَانَتْ فِي مَوْضِعٍ آخَرَ مُنْفَرِدَةً مَعَ النِّسَاءِ وَ الْبَنَاتِ"زینب پیش امام حسین نبود. همراه زن ها و دخترها بود.تا شنید"خَرَجَتْ حَاسِرَةً تَجُرُّ ثَوْبَهَا"با پای برهنه بلندشدلباسش روی زمین کشیده میشد."حَتَّى وَقَفَتْ عَلَيْهِ "اومد مقابل امام حسین ایستاد."وَ قَالَتْ وَا ثُكْلَاهْ لَيْتَ الْمَوْتَ أَعْدَمَنِي الْحَيَاةَ "حسینجان! ای کاش مرده بودم."الْيَوْمَ مَاتَتْ أُمِّي فَاطِمَةُ "این حرفا رو که شنیدم یاد غم مادرم افتادم."وَ أَبِي عَلِيٌّ المرتضی"امروز بابام رو کشتند."وَ أَخِيَ الْحَسَنُ"امروز برادرم رو از دست دادم."يَا خَلِيفَةَ الْمَاضِينَ وَ یا ثِمَالَ الْبَاقِينَ "ای یادگار گذشتگان! ای پناه ماندگان!
ــــــــــــــــــ
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#شب_دهم_محرم
#شب_عاشورا
#حاج_میثم_مطیعی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
.👆
|⇦•پناه عالمیان....
#قسمت_پایانی #روضه و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده #شب_دهم محرم #مقتل_خوانی به نفس حاج میثممطیعی
●━━━━━━───────
غروب عاشورا زبان حالش این شد:
پناه عالمیان! زینبت پناه ندارد
به جز تو ای شه خوبان پناهگاه ندارد
اگر اجازه دهی صف کشیده از پی ات آییم
که این سپاه نگوید حسین سپاه ندارد...
فَنَظَرَ إِلَيْهَا الْحُسَيْنُ (علیه السلام) آقا یه نگاهی به خواهر انداخت."فَقَالَ يَا أُخْتَاهْ لَا يَذْهَبَنَّ بِحِلْمِكِ الشَّيْطَانُ "فرمود:زینب! شیطان صبرت رو نبره."فَقَالَتْ بِأَبِي أنت وَ أُمِّي أَ سَتُقْتَلُ"پدر و مادرم به فدایت! تو کشته میشی؟"نَفْسِي لَكَ الْفِدَاءُ" آی قربونت برم."فَرُدَّتْ غُصَّتُه"امام حسین بغضش رو فرو داد."وَ تَرَقْرَقَتْ عَيْنَاهُ بِالدُّمُوعِ"چشماش پر از اشک شد."ثُمَّ قَالَ:هیهات! هیهات! لَوْ تُرِكَ الْقَطَاةُ لَيْلًا لَنَامَ"به کنایه جواب داد.فرمود:اگر مرغ قطا رو به حال خودش می گذاشتند،از خوشی خوابش می برد."فَقَالَتْ يَا وَيْلَتَاهْ أَ فَتَغْتَصِبُ نفسي [نَفْسَكَ] اغْتِصَاباً"حسین جان! بلا سرت میارن؟!"فَذَلِكَ أَقْرَحُ لِقَلْبِي وَ أَشَدُّ عَلَى نَفْسِي" این که خیلی برای زینبت سخته.."ثُمَّ أَهْوَتْ إِلَى جَيْبِهَا فَشَقَّتْهُ"دست برد لباس رویی رو پاره کرد."وَ خَرَّتْ مَغْشِيَّةً عَلَيْهَا"کنار برادر بیهوش افتاد.امام حسین کنارش نشست."ثُمَّ عَزَّاهَا بِجُهْدِهِ "به سختی خواهر رو به هوش آورد.بعد براش روضه خوند."وَ ذَكَّرَهَا لِمُصِيبَتِهِ بِمَوْتِ أَبِيهِ وَ جَدِّهِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ أَجْمَعِينَ."شروع کرد شب عاشورا روضه ی امیرالمومنین خوندن گفت:زینب! بابام رو غریب کشتند...
خواهر رو آرام کرد.امشب خواهرش نگران بود.ولی چنان تصرفی در وجود او کرد که مثل عصر فردایی دست برد زیر بدن فرمود:"اللّهُمَ تَقَبَّلْ مِنَّا هَذَا الْقَلِیلَ الْقُرْبَانَ!"اگر کمه ببخش..
ــــــــــــــــــ
#روضه_امام_حسین
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#شب_دهم_محرم
#شب_عاشورا
#حاج_میثم_مطیعی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
Shab10Moharram1401[02].mp3
13.84M
|⇦•پناه عالمین...
#قسمت_پایانی #روضه و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده شبِ دهم محرم۱۴۰۱ به نفس حاج میثم مطیعی
●━━━━━━───────
مجالس روضه امام حسین (علیهالسلام) مستحب نیست، واجب است!
آیت الله مرتضی تهرانی
.
#امام_زمان
#حضرت_عباس
#مناجات_انتظار_حضرت_ابالفضل_علیه_السلام
شب تاسوعا
#مناجات_انتظار
السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
در کجایی ای تمام هست ما یابن الحسن
ای امید شیعیان ،ذُخر ِخدا یابن الحسن
ای که عمری بی کس و تنها درون خیمه ات
می کنی خون گریه هر صبح و مسا
یابن الحسن
دیده ی آلوده ام،یک لحظه رویت را ندید
لایق دیدار خود کن دیده را یابن الحسن
من گنه کردم ولی توبه نمودی جای من
چشم پوشیدی همیشه از خطا یابن الحسن
با نگاه تو رود بالا دعای نوکرت
بر ظهور خود تو هم بنما دعا یابن الحسن
گفته ای هر جا شود حرف از عمویت حاضری
پس به بزم روضه ی سقّا بیا یابن الحسن
بر زمین خورده به صورت در کنار علقمه
چون که دست او شده ازتن جدا یابن الحسن
تیرباران شد عمویت در میان علقمه
در یم خون زد ز کینه دست و پا یابن الحسن
تیر از چشمش کشیده،جدّ تنهایت حسین
شد قدش در علقمه از غُصه تا، یابن الحسن
رأس او از تن جدا و بر روی سرنیزه رفت
پیکرش در بین صحرا شد رها یابن الحسن
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
#شب_نهم_محرم
..................
.
#مناجات_مهدوی
#شب_عاشورا
#شب_دهم_محرم
#مناجات_انتظار
شب عاشورا شده آجرک الله آقا
داغ تو عظمی' شده آجرک الله آقا
گوئیا امشب کنار خیمه گاه کربلا
خیمه ات برپا شده آجرک الله آقا
شاهد اشک غریبی حسین و زینبی
دیده ات دریا شده آجرک الله آقا
آخرین شب از حیات نور عین حیدر و
حضرت زهرا شده آجرک الله آقا
لحظه های آخر عمر علی ِ اصغر و
اکبر لیلا شده آجرک الله آقا
ذکر جانسوز لب اهل حرم از این به بعد
آه و واویلا شده آجرک الله آقا
در حرم ،دلواپس و لبریز اشک وناله ها
زینب کبری' شده آجرک الله آقا
وای! از فردا که بیند عمّه ،دلدارش حسین
بی کس و تنها شده آجرک الله آقا
از غم اکبر شده پیر و کنار علقمه
قامت او تا شده آجرک الله آقا
عصر فردا روی تل بیند که او با قتل صبر
کشته ی اعدا شده آجرک الله آقا
(وا علیّا) از روی تل تا کنار قتلگاه
بر لبش نجوا شده آجرک الله آقا
منزل و مأوای جسم ارباً اربای حسین
گوشه ی صحرا شده آجرک الله آقا
کربلا تا شام ، مأنوس دل اهل حرم
روی نی، سرها شده آجرک الله آقا
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
.
.
#امام_زمان
#روز_دهم_محرم
#مناجات_مهدوی_روز_عاشورا
گودال قتلگاه
#مناجات_انتظار
السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
ای روضه خوان صبح و مساء،صاحب الزّمان
ای داغدار کربوبلا ، صاحب الزمان
صاحب عزای عمّه ی قامت خمیده ای
خون، جای اشک، بین عزایش چکیده ای
وقت مرور ِ داغ ِ روی داغ ِ عمّه هاست
گویی که خیمه ات لب ِ گودال کربلاست
داری شبیه عمّه به خود لطمه می زنی
بشکسته از جراحت ِ رگ های گردنی
در بین خاک وخون، بدنی دست و پا زده
او را عدو برای رضای خدا زده
دارد نشان ِ سنگ و عصا روی پیکرش
رفته ز کینه، بر سر ِ سرنیزه ها سرش
اینجا شروع ماتم جانسوز عمّه است
آغاز ِ اشک ِ هرشب و هرروز ِ عمّه است
باید که عمّه همسفر ِ قاتلین شود
در ازدحام کوفه و شام بلا رود
باید میان هلهله ی کوچه های شام
پیش همه شود سپر ِ کینه های بام
باید رود به غربت ِ بازار شامیان
مهمان شود به بزم شراب حرامیان
خون از لبان رأس بریده شود روان
در اصل،قاتلش بشود چوب خیزران
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
.....
.
#مناجات_مهدوی_عصر_عاشورا_و_شام_غریبان
#مناجات_انتظار #شام_غریبان
عزیز حضرت زهرا حبیبی یا اباصالح
تویی تنهاترین تنها حبیبی یا اباصالح
حیات کلّ هستی بر حیاتت بستگی دارد
دلیل خلقت دنیا حبیبی یا اباصالح
تو هستی زندگی بخش و مسیحایی دمت آقا
مسیح ِحضرت عیسی حبیبی یا اباصالح
ببخش ای یوسف زهرا فقط یک جلوه از رویت
به یعقوب نگاه ما حبیبی یا اباصالح
نبودم لایق این که ببینم لحظه ای حتی
تو را در عالم رویا حبیبی یا اباصالح
حضور تو گنه کردم نیاوردی به روی من
منم شرمنده ات آقا حبیبی یا اباصالح
نبودم نوکر خوبی ز دست نوکری چون من
شدی آواره ی صحرا حبیبی یا اباصالح
شده از روضه هایی که تو هر صبح و مسا داری
همیشه دیده ات دریا حبیبی یا اباصالح
تو را خونین جگر کرده مصیبت های زینب در
غروب روز عاشورا حبیبی یا اباصالح
سر جدّت جدا و شدبه پیش عمه های تو
سر عمامه اش دعوا حبیبی یا اباصالح
سرش بر روی نی رفت وتن او پاره پاره شد
به زیر نعل مرکب ها حبیبی یا اباصالح
امان از آتش کینه،امان از غارت خیمه
به وقت حمله ی اعدا ،حبیبی یا اباصالح
بمیرم عمه ات زینب ،اسیر دشمنان گردد
به کوفه می رود فردا حبیبی یا اباصالح
#شام_غریبان_امام_حسین
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
...........................
.
برای بردن نامت وضو با اشک می گیرم
سراغت را نه از شمشیر از سجاده می گیرم
فقط شان تو را معصوم میداند نمیدانم
چرا وصف تو را اینقدر گاهی ساده می گیرم
چرا مثل علی دستان پر مهرت پر از پینه است؟
جواب از نخل های تازه خرما داده می گیرم
و با نام تو هم کباده میگیرند هم حاجت
و من عباس را هم معنی آزاده می گیرم
جنونم را از آن چشمان در خون خفته می دانم
بهشتم را از آن دست به خاک افتاده می گیرم
#شب_تاسوعا
#حضرت_ابوالفضل_العباس_علیه_السلام
#حسین_عباسپور✍
.