#علم_روانشناسی در مبادی تصدیقی وهمچنین اهداف واغراض نهایی، و روش ومنهج تحقیقاتی به هیچ وجه وجود موثر عالم مجردات را برنمیتابد ویارای درک وتوضیحش راندارد.
لذا استناد به علمی که بایک چشم مادی میخواهد به نبرد با بعد مجرد وملکوتی انسان برود در موضوع فوق کاملا بیوجه وبی دلیل است.
علم مدرن باید ضعف خود را در توضیح روشمند ومشخص از تجربیات مرگ بپذیرد.علمی که باقاطیعت وجود حیث ملکوتی ومجرد انسان وعالم را نفی میکند هرگز نمیتواند به قضاوت پیرامون تجربیات انسانهای که به عالم مجردات برزخی رفته اند بپردازد.
#محسن_بهرامی
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
💠فلسفه نظری
@falsafeh_nazari
🔶 آنچه درباره محتوای برنامه #زندگی_پس_از_زندگی مهم میباشد، توجه به بُعد مجرد وملکوتی انسان وعالم است. اما سنخ این توجه از نوع مباحث علمی فلسفی وکلامی چند استاد وفرهیخته حوزوی ودانشگاهی نیست.....بلکه از سنخ زندگی روزمره عوامانه است، انسانهای مختلف با سلایق متنوع به دیدار حقیقتی نائل شده اند.
حقیقتی که در طول دوران جدید به وسیله فلسفه وعلوم مدرن همواره مورد رد وانکار قرار میگرفت.
🔻فلسفه نظری
@falsafeh_nazari
🔶 نکته قابل توجه این است که افرادی عادی بدون پشتوانه علمی وفارغ از اهداف واغراض فلسفی_کلامی ازمشاهده چیزی حکایت میکنند که علم مدرن توضیحی جز انکار ویاموضعی جز سکوت درباره آن ندارند.
اساسا درعالم مدرن یک چارچوب منسجم معرفتی جهت فهم هستی و نسبت عوالم مجرد ومادی وجایگاه انسان درآنها موجود نیست.
#فلسفه_اسلامی تنها چارچوب معرفتی است که میتواند مشاهدات فوق را به نحو روشمند توضیح دهد.
🔻فلسفه نظری
@falsafeh_nazari
فلسفه نظری
🔻فلسفه نظری @falsafeh_nazari
✅ بسیاری از کاربران مجازی از تصویری که امروز توسط پیج #سید_حسین_نصر منتشر شده تعجب کردند ودر مذمت رفتار مزورانه ایشان نوشتند وگفتند.
اینکه ازیک طرف ادعای احیای معارف اسلامی و #حکمت_خالده الهی داشته باشی، واز طرفی با یک صهیونیست ضداسلام که در راستای پروژه اسلام هراسی درجهان واسلام زدایی در منطقه وکشتن مسلمانان وتخریب ونابودی میراث اسلامی وسرمایههای مادی ومعنوی مسلمانان ازهیچ عملی کوتاهی نکرده در کمال آرامش سلفی بگیری واز انتشار رسمی آن ابای نداشته باشی..بسیار متناقض وآزار دهنده میباشد.
اما من اعتقاد دارم بادرنظر گرفتن سوابق تاریخی ومجموعه رفتاری سیدحسین نصر، بروز این عمل از او، امرتعجب برانگیزی نیست.
نصر قریب به پنجاه سال است که در جهت طرح وبسط اسلام آمریکایی در بین مسلمانان ومعرفی آن به جهانیان مشغول فعالیت است.
ریاست دفتر فرح پهلوی وتئوریسازی انقلاب سفید واسلام سکولار درعصر پهلوی، به معنای تثبیت وبسط اسلام آمریکایی میباشد.
به گفته خودش پدر او ازاعضای بلندمرتبه لژ فراماسونری بوده، وخود نصر در طول حکومت طاغوت، مشغول جذب نخبگان وعالمان برجسته اسلامی به مراکز دانشگاهی وعلمی مرتبط با دربار پهلوی بوده. یعنی به خط کردن طیفی ازطلاب ودانشجویان به جهت معرفی کردن اسلامِ فلسفی_عرفانی که مسئولیت اجتماعی سیاسی ندارد واز تحولات روز بیخبر است وسر در آخور مطالعات علمی دارد وچنانچه حکومت ضداسلام پهلوی بودجه تحقیقاتی آنها را تهیه کند، درکمال آرامش به همکاری خود وسکوتشان ادامه میدهند. بشرط آنکه با طیف دیگر عالمان وحوزویان که روحانیت انقلابی وسیاسی هستند پیوند نخورند وهمین اسلامِ دمِ دستی اخته شده توسط لژهای ماسونی را تئوریزه کنند.
حقیقت آن است که با آغاز #انقلاب_اسلامی جبههبندی وعرصه فعالیت مسلمانان واسلام خواهان دچار تغییر وتحول شد. یا با حرکت جهانی و ضداستکباری انقلاب اسلامی همراه هستید، یا در سایه هژمونی سلطه بسر میبرید. افرادی در سطح سیدحسین نصر قطعا جزءطیف خاکستری که التفاتی به دوطرف ندارند نمیباشند. طیف خاکستری برای افرادی است که هنوز پیام این آرایش جهانی به گوششان نرسیده.
اینکه چهل سال ازاین انقلاب بگذرد ومنافع نظام سلطه به سبب ظهور اسلام سیاسی_انقلابی به خطر بیفتدو تو در قلب شیطان بزرگ، از اسلام واحیای حکمت خالده ونقدمدرنیته بگویی وبابودجههای قابل توجه کتابهاومقالاتی چاپ کنی و نظام صهیونیستی آمریکا از وجود تو احساس خطر نکند و کسی باتو کاری نداشته باشد....خود دلیل بر این است که خیلی وقته با ائمه کفر و سلطه عکس یادگاری گرفتهای...گرچه یکی از آنها امروز منتشر شد.
#محسن_بهرامی
💠فلسفه نظری
@falsafeh_nazari
🖤إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ🖤
روح بلند استاداخلاق، حضرت آیت الله فاطمي نيا به ملكوت اعلي پيوست.
💠فلسفه نظری
@falsafeh_nazari
✅ درحقیقتِ استعاذه
ظاهر آن است که در عبارت شریفه استعاذه (اعوذ بالله من الشیطان الرجیم) انسان از مطلق شرور وکلُ شیطان، به ربوبیت والوهیت حقتعالی التجاء مییابد.
اما درنظر تحقیقی، استعاذه حقیقتی ذومراتب است که ادنی مرتبه آن در وعاء طبیعت وعلوی درجاتش در عالم فوق طبیعت محقق میباشد.
ازآنجا که عالم طبیعت به نحوتدرجی به فعلیت میرسد، معیت ذاتی با نقص وضعف دارد.درواقع طورناسوت نقص روبه کمال است.از این رو عدم ملکات که همان شرور انفسی میباشند اختصاص به این وعاء دارد. لذا سالک دراین وادی از شر شیطان رجیم به الوهیت حقتعالی التجاء مییابد.
واژه شیطان از مصدر «شطن» بمعنای دور شدن است.درلغت عرب شطنْ، به ریسمان طویل وهمچنین به اسبی که از صاحبش نافرمانی میکندگفته میشود.
براین اساس وجه تسمیه شیطان، دوری از حق تعالی و سرکشی است، از همین رو شیطان اسم عامی است که برهر متمرد وسرکشی از جن وانس که بُعد وجودی از الوهیت باریتعالی دارد اطلاق میشود. البته یک مصداق این دوری وتمرد، جنی به نام ابلیس است که بر جناب آدم صفیالله سجده نکرد واز صفوف ملائکه طرد ورجم شد.
علی وجهِ ما سَبَق، سالک در طور طبیعت ونشئه دنیا ازهر شیطانی که سبب استبعاد حضوری او ازساحت الوهی میشود استعاذه والتجاء میجوید.
اما درمراتب علوی وجود واطوار ملکوتی هستی که نقص وشرور ذاتی فعلیت ندارد، مستعاذمنه انسان کلُ شیطان رجیم که مُبَعِد وجودی است نمیباشد.زیراشیطان در ارض ملکوت راه ندارد.امااین به معنای تعطیلی استعاذه نیست.
زیرا (يا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ)
لذا انسان علی کل حال بایدبه درگاه ربوبی التجاء والتصاق یابد.
اما درنشئه فوق طبیعی مستعاذمنه سالک چیست؟
درآن وادی اسماء جلالیه حقتعالی مستعاذمنه واسماءجمالیه مستعاذبه میباشد.یعنی بشر از خدابه خوداو استعاذه میجویدوپناه میبرد.
وقتی آیه آخرسوره علق بروجود مقدس رسول الله(ص) نازل شد..حضرت سجده فرمودندودر سجده به دعاعرض کردند:
«أَعُوذُ بِعَفْوِكَ مِنْ عُقُوبَتِكَ وَ أَعُوذُ بِرِضَاكَ مِنْ سَخَطِكَ وَ أَعُوذُ بِرَحْمَتِكَ مِنْ نَقِمَتِكَ وَ أَعُوذُ بِكَ مِنْكَ»
(خدایا...براستى كه از عقوبت تو به گذشتت پناه مىبرم، و از ناخشنودى به خشنودىات،و از كيفر تو به رحمتت واز تو به توپناه مىجويم.)
براین اساس استعاذه حدیَقِف ندارد. همینکه انسان ازادنی مراتب هستی به درجات عالی التجاء مییابد، خود مصداق استعاذه میباشد.لذا گاهی مستعاذمنه، شرور وشیطان رجیم وگاهی اسماءجلالیه حقتعالی میباشد.
#محسن_بهرامی
💠فلسفه نظری
@falsafeh_nazari
✅ انسان متعالیه
درفضای #حکمت_اسلامی طبیعت کلِ واحد جانداری است که نفسی مجرد وروحی ملکوتی بر آن حاکم است.گرچه ارسطو نفس افلاک را انطباعی وطبعی میدانست اما شیخ الرئیس نفسِ مدبرِ افلاک که وحدت بخش کثرات جسمانی عنصری است را ناطقه وروحانی قلمداد میکرد.
این بدان معناست که زیست انسان در ضمن یک واحد جاندار به نام طبیعت که بهرهمند از عقل است جریان دارد.به عبارتی جان داری عالم صغیر(انسان) در متن جانداری عالم کبیر(افلاک_طبیعت) ومتاثر از نفس ناطقه حاکم برطبیعت(نفس کل)میباشد.
طبیعت به عنوان سومین طورِ ظهور وجود امکانی که شرح کامل تفصیلی فیض مقدس میباشد، ظاهر وباطنی دارد. ظاهر طبیعت هیئتِ جسمانی است که متشکل از عناصراربعه میباشد. و باطن آن موجودی مجرداست که فیض وجود و ماهیت را به موجودات افاضه میکند. عقل فعال واسطه افاظه حیات به نفوس ارضی(معدنیات،نبات،حیوان،انسان)میباشد، واو همان باطن قدسی ونشئه ملکوتی طبیعت میباشد.
در نگاه #ملاصدرا انسان موجودی است بالقوه که تحققش در گروِ ارتباط با باطن طبیعت وعقل فعال میباشد.
طلوع عقل سبب ظهور انسان میشود. و مشرق عقل با اتصالِ به شمسِ عقل فعال امکان پذیراست. به عبارتی ظهور انسان درصورت اتصال باطنی او با باطنِ طبیعت وعالم امکان پذیر است. مادام که بشر عقل فعال را مشاهده نکند در ساحت حیوانی بسرمیبرد. سفربه عالم عقول مفارق، لازمه تحقق عقلانیت است. در نگاه صدرا اتصال انسان با عقل فعال طی سه مرحله،ترتیب معدات، اشراق وفناء میسور است.
تنظیم مقدمات قیاس واستدلال وحرکت فکر همگی معد وزمینهساز ارتقاء نفس به عالم عقول است. چنانکه بشر حرکت ذاهبه وراجعه فکر را آغاز کند، درجریانِ اشراقات عقل فعال قرار میگیرد. اشراق، نوری است که برجان سالک میتابد و سبب ارتقاءوجودی او و سیر از ظاهربه باطن ملکوتی عالم میشود. آنگاه که براثر اشراق، ارتقاءوجودی یابیم، حقایق امور رااز دور به نحو غبارآلود درعقل فعال مشاهده میکنیم واین سبب ایجاد مفاهیم کلی میشود، اما چنانچه توجه وتذکر خویش رااز دست ندهیم این سیر ادامه یافته وتاجایی پیش میرود که به دیدار عقل فعال نائل میشویم، آنگاه حقایق رابه نحو جزیی دریافت میکنیم. براین اساس فعلیت عقل وظهور عقلانیت در صورت اتصال باطنی نفس انسان بانفس طبیعت وعقل فعال امکان است. واین اتصال وجودی بیگانه با حصولیات مفهومی نیست. انسانی که #حکمت_متعالیه توصیف میکند، بادوبال حصولیات مفهومی واشراقیات حضوری تا آشیان فناء در حقایق عقل ملکوتی پرواز میکند. دراین نگاه انسان مستقل ودورافتاده از عالم نیست بلکه عینیت معنایی باعالم وطبیعت دارد.
#محسن_بهرامی
💠فلسفه نظری
@falsafeh_nazari
🔻انسان متعالیه
به بهانه زادروز وگرامیداشت حکیم بیآلایش شیرازی، صدرالمتالهین والحکماء
صدرالدین محمد بن ابراهیم قوام متخلص به ملاصدرا(ره)
@falsafeh_nazari
✅ حکمای خسروانی
#شیخ_شهاب_الدین_سهروردی گروهی از یکتاپرستان ایران باستان که #حکمت را سینه به سینه از جناب #ادریس نبی گرفته بودند درواقع اولین #فیلسوفان وحکیمان جهان بودهاند. #سهروردی آنها را حکمای #خسروانی و #حاج_ملاهادی_سبزواری آنها را #فهلویون یا حکمای #فهلوی مینامند.
به اعتقاد حکیمان خسروانی اختلاف وتمایز میان موجودات به نحو تباینی واصیل نیست بلکه حقیقت عالم مانند یک طیف نور واحد ویکپارچه میباشد که البته دارای مراتب شدت وضعف است. هرمرتبهای نسبت به مرتبه پائینتر (درقوس نزول) قوی ومقدم ونسبت به مرتبه بالاتر (در قوس صعود) ضعیف وموخر میباشد. وبین مراتب بالا وپائین رابطه اضافه اشراقیه برقرار است.
#دقیقی_طوسی در هزار بیت شاهنامه خود نخستین حکیم ایرانی را #زردهشت خوانده است. البته منظور از زردهشت اسم عامی است که برحکیمان اولیه اطلاق میشد ویک مصداقش حضرت #زرتشت میباشد. حکیمان زردهشتی با وحی در ارتباط بودند.البته نه به نحو تشریعی وخاص بلکه به نحو تکوینی وعام. لذا هم دارای نبوت به معنای عام وهم پادشاهی دنیایی بودند وچون سلاطین حکمت وحکومت بودند آنها را #خسروانی مینامیدند.
این حکیمان عبارتند از:
سانآجام_کیومرث_سیامک_هوشنگ_تهمورس_جمشید_فریدون_منوچهر_کیخسرو_
وشت سپنتمان_براهیم.
این حکیمان وانبیاء الهی را به نام آذرهوشنگ و یا زردهشت خواندهاند زیرا زردشت به معنای عقل کل، روان ونفس کل است.
📌گروه دوم حکمای فهلوی بعد از یازده حکیم اول پدیدار گشتند. #سهروردی درباره آنها میگوید براثر ریاضات شاقّه وفناءکلی بعوالم غیبی دسترسی یافتند وعلوم خود را از لوح محفوظ میگرفتند.
📌گروه سوم حکمای فهلوی عبارتند از:
شت ویسکر_شت ساسان پنجم_شت آذرکیوان و...که هرصدسال یک بار یک یاچندتن از آنان ظاهر میشدند.این حکماء یاانبیاء الهی تمام عمر بعبادت وریاضت مشغول بودند و بسبب کشف وشهود به حقیقت ولایت که همان نور نبوت حضرت خاتم المرسلین(ص) است راه یافتند وبه تعبیر سهروردی بادسترسی به بهمنامشاسفند یاعقل اول یا خردنخستین که همان نور نبوت رسول الله(ص) قادر برفع تاریکی وجهالت از مردم وهدایت آنها به نور و دیانت راستین زمان خود بودند.
📌گروه چهارم از حکمای فهلوی را پیرایوُخشور مینامیدند. بسیاری از سلاطین ایران باستان از همین گروه بودند.این گروه صاحب سلطنت دنیا واحکام دین بودند. این گروه به واسطه عقلدوم یا اردیبهشتامشاسفند بر اسرار ورموز جهان آگاه بودند ودارای مکاشفاتی بودند. این گروه خود را سایهخدا یاظلالله مینامیدند.
📌گروه پنجم را دستوردستوران میخوانند.
حکیمان بزرگ وعلمای راسخی که دارای وزارت سلاطین بوده واز نسل انبیاء ایران ونسل #ادریس نبی و راهبر و اداره کننده امت محسوب میشدند. این گروه نائب حق و راهنمای خلق بودند وبه واسطه عقلسوم یا شهریور امشاسپند کسب نور میکردند برحقایق آگوه میشدند.
📌گروه ششم از حکمای خسروانی یا موبدموبدان یا هیربد مینامیدند. علمای مجتهد دراحکام که درهرشهر ودیاری متناسب بااحکام الهی برمردم حکومت میکردند. این گروه از نسل گروه پنجم بودند. مقام آنها انحصاری نبود وهرکس باتحصیل علم وریاضت میتوانست بمقام آنان رسد ودر ردیف میان امنای دولت و واسطه میان سلاطین و مردم قرار گیرند.
این گروه بواسطه ارتباط با:
اسفند ارمَزد( عقل چهارم)
خرداد (عقل پنجم)
مرداد امشاسفند (عقل ششم) بر حقایق وامور حسنه آگاه میشدند وبراثر تاثیر کلام خود در نفوس سلاطین وپادشاهان موثر واقع میشدند.
#محسن_بهرامی
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
💠فلسفه نظری
@falsafeh_nazari
✅ حضرت روح الله
از مجلای مرآت انسان کامل، فیض مقدس صادر میشود و کثرات خلقی از مستَقَرِ خفی به نشئه حصول منتقل میشوند.
انسان کامل نفس مدبر وجانِ جهان است. به واسطه حضور او اسم الله الاعظم وصفی ظاهر میشود، چه اینکه ولایت، حقیقت اعلای عالم است و وجود خلیفهاللهی انسان کامل مَثارِ بسط تجلیات اسمائی وصفاتی حق تعالی میباشد.
سالک به حسبِ اتصال با حقیقت انسان کامل، مظهر ولایت ظلی میشود
آنچه سالک در قوس صعود به قدمِ خرقِ نفس و اندکاک جبل انانیت طی میکند، فنای در شئون ولایی انسان کامل است.
سالک به میزان اتصال وجودی با جانِ جهان، مدبر در آفاق و موثرِ در انفس میشود.
طور ناسوت وعاءِ بسط کثرات خلقی وحجب ادباری است...
و عصر مدرن عرصه به فعلیت رسیدن انانیت استکباری ناطقِ حیوان است...
...چه کسی به اندازه حضرت روح الله توانست در این عصر پراحتجاب موثر در نفوس و منقلب در امور واقع شود؟؟
حضرت روح الله نمونه ای از مرآت ظهور انوار انسان کامل است که نفحات نفسِ مهذبش محاسبات دنیای مدرن وعصر کفر را درهم ریخت....
اگر حضرت روح الله نبود، ماهیت امامت برای ما معقول بود ونه محسوس.....
#محسن_بهرامی
➖➖➖➖➖➖➖➖
💠فلسفه نظری
@falsafeh_nazari
نفس مهذب حضرت روح الله بسبب اتصال با جانِ جهان، مرآت ظهور انوار انسان کامل قرار گرفت، ازاین روی موثرِ درنفوس ومنقلب در امور واقع شد....و اینچنین نظم ومحاسبات دنیای سکولار مدرن را درهم ریخت...
رحمه الله علیه...نسأل الله أن يجعلك من الشهداء ويحشرك مع الأنبياء والصديقين
💠فلسفه نظری
@falsafeh_nazari
✅روح بُخاری
قسمت اول
انسان دارای دو بعد جسم ونفس میباشد.جسم دارای ابعادثلاث بوده وشاغل حیز(مکانداری) میباشد ونفس جوهرمجردی است که فاقدابعاد ومکان است. اما ارتباط این دوجوهر چگونه میباشد؟؟ یکی جوهر ذوابعادجسمانی ودیگری جوهر مجرد روحانی است. چگونه این دوحقیقت غیرمسانخ بایکدیگرارتباط دارند ودر ماهیت انسان اتحاد یافتهاند؟؟
یکی از پاسخهای رایج در #فلسفه_اسلامی استناد به مساله طبی #روح_بخاری است.
روح بخاری لطيف ترين جزء بدن جسمانی به شمار ميآيدو واسطه ميان نفس مجردوبدن مادی هست.روح بخاری همچون مركَبی است که حامل قوای نفسانی قرار ميگيرد ونفس از طریق روح بخاری به اعضای بدن دسترسی میيابد.
#ابن_سينا در رساله (الادويةالقلبية)
که کتابی درباره داروهای قلبی وشيوههای آرام بخش ونشاطآور قلب است، توضيحات مفصلی پيرامون روح بخاری ارائه داده است. اومیگوید: روح بخاری جسـم لطيفی است كه در همه اعضای بدن، نفوذ يافته وجریان دارد.اين جسم لطيف، از اخلاط موجود در بدن تشكيل میشود.
#اخلاط جمع #خلط است و در تعريف اجمالی خلط ميتوان گفت: خلط جسم مرطوب و سيالی است كه از هضم غذا توليد ميشود و ميتواندجانشين اجزای تحليـل رفته بدن شـود.
اخلاط در یك تقسيم بندی به چهار قسم خون، بلغم، صفرا، و سودا، تقسيم ميشود.
زمانی که پس ازهضم غذا اخلاط تشکیل میشوند، از بخش لطيف آن که بخار برخواسته از اخلاط است روح بخاری ایجاد میشود واز بخش متكاثف وجرمدار اخلاط اعضای بدن ایجاد میشوند.
به اعتقاد #ابن_سینا روح بخاری درقلب تولید میشود وپس از خروج ازقلب روانه اعضای بدن میشود و به آنها سرايت مييابد.و پس از استقرار در هر كدام ازاعضای بدن مزاجی خاص ومتناسب با همان عضو پيدا ميكند تا بتواند حامل قوه ای از نفس كه اختصاص به آن عضو دارد شود.بنابراين مثلاً آن بخش از روح بخاری كه به كبد ميرسد مزاجی مستعد برای قبول قوای مربوط به تغذيه و رشد پيدا میكند.
#سهروردی دراین باره میگوید:
ازآنجاكه روح بخاری لطيفترين جسم است ودر بالاترين مراتب موجودات جسمانی قرار دارد،
بيشترين نزدیکی ومناسبت را بانفس مجرد دارد.لذا نور اسفهبد(نفس)به واسطه روح بخاری بدن را از نور خود بهرهمند ميكند.
نکته بسیارمهم این است که به اعتقاد #شیخ_اشراق روح بخاری در مرتبه اعلای اعتدال قرار دارد و موجودات مثالی (کشف وشهودات ملکوتی)در آن ظهور مییابند.
#شهرزوری شارح بزرگ #حکمت_الاشراق در توضیح این عبارت میگوید: روح بخاری هنگامی كه به مغز راه يافته و به تهی گاههای آن نفوذ ميكندمزاجش اعتدال يافته و ويژگی نورانيت برآن غلبه میيابد...درنتيجه چون در نهايت صفا و شفافيت و لطافت است شرايط برای ظهور اشباح مثالی، كه مجرد و غير مادی هستند، در آن فراهم ميشود. براین اساس روح بخاری موطن ظهور کشف وشهودات مثالی برای نفس است.
این سخن بدان معناست که عامل اتصال ما به ساحت مجرد وملکوتی هستی، روح بخاری میباشد. جسمی لطیف که درآیینه آن حقایق شهودی ومکاشفات ملکوتی برای ما ظاهر میشوند.
این روح بخاری توسط اخلاط تشکیل میشود واخلاط حاصل هضم غذا میباشند.
یعنی آنچه که میخوریم به نحو مستقیم در اتصال مابه عرصه مجرد هستی وساحت ملکوتی وجود تاثیر دارد.
اگر انسان تسلط بر بطن واکلمه واشربه داشته باشد، قسمت لطیف اخلاط که روح بخاری است صیقل یافته ونفس به بدون گره ومشکلی میتواند جسم را از نور خود بهرهمند کند و درنهایت اتصال مابه عالم ملکوت را قوت میبخشد.
#محسن_بهرامی
➖➖➖➖➖➖➖➖
💠فلسفه نظری
@falsafeh_nazari
✅ روح بخاری_۲
#ملاصدرا مانند ساير حكماء مساله وساطت #روح_بخاری ميان نفس و بدن را پذيرفته و بلكه اين مطلب را كه نفس ناطقه با واسطه روح بخاری در بدن تصرف ميكند آنقدرواضح و روشن ميداند كه آن را بینياز از اثبات و اقامه برهان برمیشمارد. #صدرالمتألهين بر اين باور است كه روح بخارى جسم لطيف گرم و شفافی است كه از لطافت اخلاط اربعه دربدن حاصل میشود و سرچشمه آن تهيگاه جانب چپ قلب است و آن را روح حيوانى نيز مینامید.
روح بخاری حامل همه قوای نفس انسانی و خليفه آن است.وبه واسط عروق و رگها در سراسر بدن منتشر شده است. لذا هر عضوی از اعضای بدن كه اين روح در آن سريان دارد زنده است و هر عضوی كه از اين روح بیبهره بماند خواهد مرد.
نتيجه آنكه برهان فلسفی ما رابه اين مسئله رهنمون میکند كه وجود مرتبهای جسمانیلطیف که بيشترين مناسبت را با تجرد داشته باشد جهت برقراری ارتباط ميان نفسو بدن ضرورت دارد.
اساسا نفس فقط بـه جسمی ميتواند تعلق بگيرد که لطیف وبه دوراز تکاثف باشد و بيشترين مناسبت را در بين اجسام با عالم مجردات داشته باشد.
مصداق چنين مرتبهای ازجسم بر اساس علم طب قديم روح بخاری بوده و شايد بتوان درعلم جديد مصداق بهتری برای آن يافت.
دكتر ابوالقاسم پاكدامن دانشيار و متخصص جراحی عمومی وجراحی قلب و عروق، ودكتر محمدرضا غفاری استاديار وجراح دندانپزشك، كه در ترجمه كتاب قانون ابن سینا، تهیه حواشیها و پاورقی ها و مقايسه برخی از موارد با پزشكی مدرن را بر عهده داشتهاند، روح بخاری مورد نظر ابن سینا را به صورت نوعی انرژی كه توسط عروق خونی حمل ميشود توضیح میدهند.
شايدبتوان با اعتماد به يافته های علم پزشكی جديد به جای روح بخاری كـه درطب قديم لطيفترين بخش بدن پنداشته ميشد، امواج الكتريكی بسيار ضعيفی كه به صورت پيامهایی، در شبكه های عصبی منتشر و در همه اعضا و جوارح بدن ردو بدل ميشود را به عنوان آن بخش جسمانی از بدن كه در نهايت لطافت بوده و بيشترين مناسبت را با عالم تجرد دارد قرار داد.
البته بايد توجه داشت كه اگر روزی دانشمندان به چيزی لطيف تر از امواج الكتريکی موجود در اعصاب بدن پیببرند و نقش آن را درتدبير بدن و اعضاوجوارح آن تبيين كنند فيلسوف به راحتی همان امر جديد را واسطه ميان نفس و بدن معرفی میكند؛ زيرا برای فيلسوف، اين مساله اهمیتی ندارد كه مصداق واسطه نفس و بدن كدام است.آنچه برای وی اهميت دارد چيزی است كه برهان فلسفی اثبات كرده و غير قابل انكار است.
#محسن_بهرامی
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
💠فلسفه نظری
@falsafeh_nazari
🔻 #روح_بخاری تاکید بر وجود واسطه میان نفس وجسم است. این مساله فقط مربدط به حکمای پیش از صدرا نیست. زیرا براساس نگاه #اصالت_ماهوی #جسم و #نفس دو جوهر متفاوت هستند که به وجود واسطهای که این دو جوهر را به هم متصل کنند نیازمند میباشند. لذا دراین بین وجود روح بخاری قابل توجیه است.
اما براساس مبانی #اصالت_وجود صدرایی مساله روح بخاری نیز قابل اثباو وتوضیح میباشد. گرچه در نگاه صدرا دوگانگی تباینی وعمیق بین جسم ونفس مطرح نیست وهر دو در یک اتحاد وجودی بسر میبرند اما میتوان گفت که روح بخاری مرتبه ای از مراتب حقیقت ذومراتب انسان است که به مثابه برزخ میان تکاثف جسم و لطافت نفس میباشد.
#محسن_بهرامی
💠فلسفه نظری
@falsafeh_nazari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ سوالی که آغاز بسیاری از مباحث فلسفی بوده و میباشد...
ادامه...👇
💠فلسفه نظری
@falsafeh_nazari
✅ نظریه اِبصار
این سوالی که #فامیل_دور از #آقای_مجری میپرسه یکی از مهمترین مباحث در #فلسفه_اسلامی است. #سهروردی در دو کتاب #حکمت_الاشراق و #مطارحات این بحث رابه نحو مستوفی مطرح میکند که فرایند ابصار ودیدن چگونه رخ میدهد.گرچه ابصار نزد سهروردی همان دیدن حسی نیست اما او بحث خود رابا این سوال آغاز میکند که: چگونه شکل وصورت یک جسم بزرگ مثل کوه در چشم جای میگیرد؟؟ او اقوال گذشتگان دراین باره رانقل وسپس نقدمیکند.
تازمان #شیخ_اشراق درباره مساله ابصار ومشاهده دونظریه وجود داشت:
اول)نظریه خروج شعاع، که منتسب به #افلاطون است ودر طول تاریخ ریاضیدانها بدان قائل بودند. براساس آن وقتی به اشياء مينگريم ازچشم پرتوهایی خارج میشوند و بااشيای ديدنی برخورد ميكنند و در نتيجه رؤيت انجام میگیرد. این نظریه نمیتواند به سوال فامیلدور پاسخ دهد. زیرا این شعاع مبصر مادی ومحدود است وتا مسافتی خاص را پوشش نمیدهد. اساسا چگونه میتوان بااین شعاع ابصاری محدود کهکشانهای نامحدود را مشاهده کرد؟؟
دوم)نظریه انطباع صورت، که فلاسفه بدان قائلاند. #فارابی و #ابن_سینا پس از نقدنظریه خروج شعاع به شرح این نظریه پرداختند.براین اساس چشم در دیدن مانند آینه عمل میکند.یعنی وقتی درختی رامشاهده میکنیم صورت آن در عدسی چشم(رطوبت جلیدیّه) استقرار وانطباع مييابد و ازطريق آن صورت حاصله به درخت عالم میشویم.
لذا درپاسخ به سوال فامیل دور باید گفت: فقط صورت این جهان بزرگ(بدون ماده وجرم)برای ماحاصل میشود وچون صورت انطباعی مجرد است ابعادی از ذهن مارا اشغال نمیکند لذا قدرت آگاهی ذهن بیش ازآن چیزی است که میپنداریم.زیرا ذهن میتواند تا بینهایت صورتهای مجرد کسب کند.
♨️ اما سهروردی هردونظریه رابه شدت نقد کرده وسپس قول ابداعی خویش رابیان میکند. به اعتقاد او در ادراك بصری،نه چيزی ازچشم خارج ميشودونه چيزی بدان وارد ميگردد زیرا نفس انسان از جنسِ #نور میباشد. منظور وی از نور، این است که موجود ادراک حضوری ازخود داشته باشد وعلاوه برآن قدرت #تجلی اوصاف خود وهمچنین پدیدار کرن اشیاء دیگر راداشته باشد.لذا این از اقتدار نورِ اسپهبدی(نفس انسان) است که بدون نیاز به واسطه صورتهای علمیه به نحو شهودی حقايق خارجی راادراک میکند.به اعتقاد سهروردی، طبیعت جوهرغاسق(تاریک)بوده وفاقد نور میباشد.یعنی جسم ومادیات هیچگونه ظهور وتجلی وادراک حضوری ازخود ندارند.براین اساس آنچه فاقدنور است نمیتواند ظاهر شود.
لذا طبیعت مادی وتاریک خارجی درسایه اقتدار نوراسپهبدی نفس است که پدیدار ومعلوم میشود.
بدین معنا که اگر من به عنوان نور اسپهبدی، نباشم عالم نیست. نه اینکه عالم در وجود خود نیست بلکه عالم از حیث ظهورش نیست.یعنی اگر من نباشم کوه و سنگ و دریا و....همه هستند اما کیفیت ظهوری که اکنون برای من دارند دیگر نخواهد داشت.این کیفیت ظهور مبتنی بر من است، و من شرط این ظهورم. بنابراین کلام شیخ اشراق با #کانت فرق میکند. شیخ قائل به اضافه اشراقیه نفس باخارج است. نفس حقایق اشیاء راآنگونه که هست آشکار میکند. اما سخن کانت مبتنی بر اضافه استحظاریه است.یعنی شیء خارجی که در ذات خودش فینفسه است ذهن طبق اصول زمان ومکان ومقولات پیشینی بر انسان ظاهر میکند وآنگونه که هست.
از آنجا که طبیعت فاقدنور است نمیتواند ظاهر شود بلکه تنها میتواند مظهَر ونمایشگر حقیقتی والاتر باشد.لذا طبیعت محسوس مادی، مانند آینهای است که تصویر حقایق ملکوتی عالم مثال را نشان میدهد.
یعنی ما ظهورات ملکوتی عالم مثال را در طبیعت مشاهده میکنیم نه خود اشیاءجسمانی. لذا طبیعت خود رانشان نمیدهد بلکه بواسطه اشراقِ نور اسپهبدی حقایق ملکوتی رانشان میدهد.
لذابه فامیل دور باید گفت: متعلق تعجب خودت راباید عوض کنی. تعجب تو به نحو مشائی است.میگویی چگونه این همه تصویر در چشم به این کوچکی جا میشوند؟؟ امابراساس نگاه جناب سهروردی باید بگویی، اقتدار نور اسپهبدی نفس تا چه اندازه است که میتواند این همه ستارگان وکهکشانهای دور دست را پدیدار وظاهر کند. وثانیا آنچه ظاهر شده صرفا چند جسم هیدروژنی وهلیومی نیست بلکه حقایق ملکوتی است که به واسطه تابش نور نفس برآینه این ستارگان افتاده است...البته اگر غفلت به او اجازه این تنبه را بدهد...
#محسن_بهرامی
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
💠فلسفه نظری
@falsafeh_nazari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ فردی که سیلاب خانهاش را محاصره کرده....وامکان دارد که آنرا ویران کند و اودر این گل ولای وحشتناک مدفون شود....
آن چیزی که او دراین بین صدا میکند اصلیترین ندای است که از عمق جان انسان بر میخیزد... یعنی ندای فطرت....
حتی اگر او آتئیست هم بود بازهم همین حرفها را میزد.....زیرا ترس مانند همان سیلاب است که تمام اوهام ومفاهیم جعلی را به یکباره از بین میبرد و او را با عمقجانش، آنجا که موطن ثبات وحقیقت است مواجهه میکند و او در آن موقف خدا را میبیند ومییابد
🔆اینکه انسان در عمیقترین لایههای وجودش خالصانه به خدا اعتقاد دارد و به او پناه میبرد...اصلیترین پیام اسلام میباشد...اسلام، دعوت به ندای فطرت است.
انسان هنگامی منکر وجود خدا میشود که از مرز انسانیت یعنی فطرت گذشته ودور میشود.
🔹ای دردلم نشسته، از توکجا گریزم..
#محسن_بهرامی
@falsafeh_nazari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚩🚩لبیک یا حسین(ع)🚩🚩
🏴بوی پیراهن خونین کسی میآید...
@falsafeh_nazari
✅فرایند معکوس
بنابر نظریه اِبصار وقتی انسان با موجودی مواجهه میشود ابتدا بوسیله حواس پنجگانه صورتجزئی از آن دریافت میکند، سپس آن صورت وارد قوه خیال شده وطی فرایند تجرید متعلقات جزئی حسی آن زائل شده درنهایت یک صورت کلی برای عقل حاصل میشود. این فرایند مراحل معرفتی نفس جهت ادراک مفاهیم ومعانی معقول کلی است.اما انسان علاوه بر مفاهیم وادراکات حسی وخیالی وعقلی دارای معارف شهودی نیز میباشد. سالک طی مراتب سلوکی حجب مختلف راخرق کرده ودر نهایت حقایق هستی را به چشم دل مشاهده میکند. اما سوالی که مطرح میشود این است که فرایند ادراکی معارف شهودی چگونه میباشد؟؟ یعنی دستگاه معرفتی وادراکی بشر هنگام دریافت حقایق شهودی چه فرایندی را طی میکند؟؟ #ابوعلی_سینا از جمله اولین حکمایی بود که به تشریح این فرایند پرداخت، سپس #سهروردی به تفصیل پیرامون آن سخن گفت. اگر بخواهیم فرایند ادراکات کشفی وشهودی رادریک جمله توصیف کنیم باید گفت: فرایند ادراک شهودی، معکوس شده فرایند ادراک حسی میباشد. یعنی در ادراک حسی حواس ظاهری، مثلا قوه باصره یک صورت جزئی رادریافت میکند آن صورت به مرتبه بالاتر یعنی قوه خیال رفته درآنجاذخیره میشود سپس تمام جوانب جزئی آن حذف شده وبه عقل رسیده وکلی میشود، حالا در اداراکات شهودی این روال رابرعکس کنید. یعنی ابتدا نفس بشر ارتقاء مییابد وبه ملاقات موجودی مثالی یاجبروتی نائل میشود، سپس صورتی کلی ازآن موجود به عقل میرسد، آنگاه مغزما تحریک میشود وآن صورت کلی از عقل به قوه خیال تنزل مییابد،لذا رنگ وبوی موجودات جزئی عنصری را پیدا میکند سپس آن صورت خیالی به قوه باصره وچشم ما میرسد، لذا گویی یک موجود مادی درمقابلمان مشاهده میکنیم، در حالی که آن لحظه هیچ موجودی درعالم دنیا مقابل مانیست، آن موجود درعالم مثال است، نفس ماصعود کرده واو را درآن موطن ملاقات میکند، اما تصویر وصورت حسی شده آن موجود را چشم ما مشاهده میکند. براین اساس تجسدی برای یک موجود مجرد رخ نداده که همه افراد بتوانند آنرا ببیند بلکه در قوای ادراکی فردی تمثل رخ داده وفقط او قادر به دیدن آن موجود مثالی درقالب یک موجودی مادی دنیایی شده است.
اما چرا درحالت عادی فرایند معکوس برای ما رخ نمیدهد؟؟ چون دائم درحال استفاده از مجاری حسی وخیالی هستیم. وذهن وفکر مادائم درحال فعالیت است.قاعده این است که یا قوای حسی وخیالی وذهن ما ورودی ادراکی دارد وفعال میباشد، یا قوای حسی تعطیل شده واز عالم بالا معارف به ما داده میشود وما طی فرایند معکوس، آن حقایق رابه نحو تمثل یافته دریافت میکنیم.لذا برای دریافت حقایق مثالی ملکوتی باید ورودیهای حسی وخیالی را تعطیل کنیم وذهن وفکر را از مشغولیت بازداریم تافرایند معکوس رخ دهد. برهمین اساس در خواب که قوای ادراکی فعالیتی ندارند از عوالم علوی وملکوتی حقایقی را به نحو تمثل یافته دریافت میکنیم.
ابن سینا وسهروردی براساس فرایند معکوس اموری چون وحی را توجیه میکردند. یعنی نفس نبی ارتقاء یافته به عالم جبروت صعود میکند وجناب جبرائیل رامشاهده کرده وحقایقی از او دریافت میکند سپس به عقل انتقال داده شده آنگاه به قوه خیال وسپس به قوای حس ظاهر رسیده و نبیالله صورت ظاهری جبرائیل را میبیند، صدای اورا میشنود وپیامش رادریافت میکند.
#محسن_بهرامی
➖➖➖➖➖➖➖➖
💠فلسفه نظری
@falsafeh_nazari
✅ الهیات طبیعت_۳
طبیعت محمل عود میباشد، و عود حاصل تلاقی سیرنزول وصعود است. به همین جهت تنهادر طبیعت کون وفساد رخ میدهد ودر هیچ مرتبهای از حضرات خمس، لبس بعدلبس محقق نمیشود. عود ریشه لغت معاد است، ومعاد به معنای برگشت آن حقیقت منزَل به مبداء عالی خویش است. البته در معادوقیامت کبری، ماسوی الله در جبلت ملکیت جلالی واحدالجبار مخفی ومکتوم میشوند، و عرصه هستی مصاف آن عود عظیم قرار میگیرد، اما تا قبل از وقوع واقعه، طبیعت بسترفعلیت معاد وبرگشت نفخه الهی میباشد.
فلذلک، هذا الوعاء طریق راجعون و موطن سالکین است. زیرا سلوک افاده عزیمت از غربت میکند واین عزم مسبوق به فهم دورافتادگی از آن وطنِ ملکوتی وموطن مجردات، که نزهتگه سبز ارواح است میباشد. وطبیعت سایه دورافتاده ونقشِ بر زمین مانده آن خلد برین که موطن مجردات است میباشد. ازاین روی انسان در طبیعت احساس غربت میکند واین احساس، محرک رجعت است.
طبیعت، آخرین مرتبه از تنزل وجودمنبسط ومظهر کامل بسط امکانی و مثار اتم کثرات است. وماهیت جسمانی در حرکت دائمی جوهری، مَنزلی را به شوق رسیدن به موقف عالیتر رها میکند.چه اینکه روح آهنگِ سفر از آشیان ضیق به ماوای فراخ دارد. وهر منزلِ فراخی، به نسبت موطن بعدی ضیق ومحدود است.
در پس این نظم طبیعی، آشوبی مدام در تکرار است. زیرا باطن طبیعت آوردگاه حرکتی عظیم و اشتدادی دائمی میباشد. طبیعت منزلگاه نزول وصعود، زمستان وبهار، خواب وبیداری، جوانی وپیری، سلامت وبیماری و کون وفساد است. واین آمدوشد بر وفق طبعِ طبیعت ومزاج دهروزمان میباشد.عوالم دیگر یا مجلای ظهور ونزول فیضاند ویا ماوای صعود وکتمان. تنها طبیعت ملاقی ومجمع این دوقوس است.
تنها در طبیعت، شاهد دیدار آسمان وزمین و اتصال عرش وفرش هستیم.در این وعاء میتوان شب وروز را ازپس هم مشاهده کرد.نور وظلمت دراین عرصه مقابل هم هستندودر اینجاست که زایش ومرگ توامان موجودند. به همین روی صعود وظهور انسان به عنوان مختارِ ناطق وحیوانِ عابد، که مجمع اضداد وحامل سعادت وشقاوت است در ذیل گنبد دوار طبیعت محقق میشود.
نفسی مجرد، مدبر طبیعت میباشد. حکمای هرمسی یونان حلول آن رقیقه مدبر درکالبد طبیعت رابه نحو انطباعی وغریزی میدانستند. که غایتش حفظ بقای نوع وتداوم نسل است. اما به باور حکمای اشراقی ایران، نفس مدبر طبیعت ناطقه است وغایتش تکامل اشتدادی انواع وانقلاب جوهری ماهیات میباشد.براساس نفس انطباعی، روح طبیعت تنها به انواع تداوم میدهد، امابرمبنای نفس ناطقه، جان طبیعت به انواع کمال اعطا میکند. لذا روح حاکم برطبیعت به عنوان معطی کمالات باید واجد آنهاباشد.
#محسن_بهرامی
➖➖➖➖➖➖➖➖
💠 فلسفه نظری
@falsafeh_nazari