eitaa logo
فلسفه نظری
2.4هزار دنبال‌کننده
530 عکس
84 ویدیو
142 فایل
🔮شناخت عقلانی پیرامون حقیقت‌ موجودات‌ را فلسفه‌نظری گویند. ✔والحّقُ لایعرفُ الّا بِالبُرهان لابِالرِجال @eshragh1300
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴گذار از یونانی مآبی حکمت ✳️قسمتی از کتاب شریف ( منطق المشرقیین) تالیف جناب شیخ الرئیس بوعلی سینا(ره) ♦️قسمت اول ✅با سلام خدمت دوستان عزیز ... برای اولین بار مطالبی بسیار بلند از جناب شیخ الرئیس ابن سینا (ره)منتشر می گردد که با خواندن آن ممکن است دیدگاه بسیاری از افراد نسبت به جنابشان بسیار عمیق تر و باز تر شود و بزرگوارانی که به ایشان اشکالات فراوان داشته و دارند کمی بیشتر تأمل بفرمایند.🌿 @falsafeh_nazari 📖 مدخل : ✅جناب شیخ الرئیس ابن سینا(ره) در طول عمر با برکت و شریفشان بنابر نقلی از تاریخ ۴۰ مجلد کتاب تصنیف فرموده بودند ( یا به قلم خویش یا به قلم شاگردان سحری و اشراقی خود ) که اعتقادات راسخ ایشان و سخن قطعی و نهایی ایشان بود اما در طول تاریخ این مجلدات دست خوش حوادث مختلفة شده و بنابر مصالح و قضایای الهیة به دست ما نرسیده است فقط از آن مجلدات "منطق المشرقیین" باقی مانده و "حکمة المشرقیین" و سایر علوم ... از آن مجلدات از بین رفته است یا حداقل به دست ما نرسیده است . 💠شیخ الرئیس در صدد بودکه در قبال یونانیان که غربی بوده‌اند، حکمت مردم مشرق زمین را تنظیم نماید؛ از این رو دست به تصنیف کتابی زد در حکمت؛ به معنای عامش (شامل منطق ، الهیات ، طبیعیات ، ریاضیات ، اخلاق و سیاست ) و در آن نقاط ضعف فلسفه یونانی و نقاط قوت فلسفه شرقی را بیان نمود. ⬅️جناب شیخ در مقدمه ی این کتاب که به محضر عزیزان ارائه می شود مطالبی چند در مورد سایر تصانیف خود که به فرموده ی جنابشان برای عوام الناس تالیف شده بلکه بیشتر از تحمل آنها و اینکه آنچه را که برای خواص تصنیف کرده من جملة همین کتاب مذکور و مطالب دیگری که در خور توجه است ... متن و ترجمة ی مقدمة ی کتاب مذکور که به همت یکی از عزیزان صورت یافته تقدیم حضور میگردد باشد که مورد قبول حضرت حق متعال واقع گردد . @falsafeh_nazari 🔵 المقدمة ... ....و بعد فقد نزعت الهمة بنا إلى أن نجمع كلاما فيما اختلف أهل البحث فيه. لا نلتفت فيه لفت عصبية أو هوى أو عادة أو إلف ، و لا نبالي من مفارقة تظهر منا لما ألفه متعلمو كتب اليونانيين إلفا عن غفلة و قلة فهم ، و لما سمع منا في كتب ألفناها للعاميين من المتفلسفة المشغوفين بالمشائين الظانين أن الله لم يهد إلا إياهم ، و لم ينل رحمته سواهم ، مع اعتراف منا بفضل سلفهم في تنبهه لما نام عنه ذووه و أستاذوه و في تمييزه أقسام العلوم بعضها عن بعض ، و في ترتيبه العلوم خيرا مما رتبوه ، و في إدراكه الحق في كثير من الأشياء ، و في تفطنه لأصول صحيحة سرية في أكثر العلوم ، و في اطلاعه الناس على ما بينها فيه السلف و أهل بلاده ، و ذلك أقصى ما يقدر عليه إنسان يكون أول من مد يديه إلى تمييز مخلوط ، و تهذيب مفسد ، و يحق على من بعده أن يلموا شعثه ، و يرموا ثلما يجدونه فيما بناه ، و يفرعوا أصولا أعطاها ، فما قدر من بعده على أن يفرغ نفسه عن عهده ما ورثه منه ، و ذهب عمره في تفهم ما أحسن فيه و التعصب لبعض ما فرط من تقصيره ، فهو مشغول عمره بما سلف ، ليس له مهلة يراجع فيها عقله ، و لو وجدها ما استحل أن يضع ما قاله الأولون موضع المفتقر إلى مزيد عليه أو إصلاح له أو تنقيح إياه. @falsafeh_nazari ⬅️و أما نحن فسهل علينا التفهم لما قالوه أول ما اشتغلنا به ، و لا يبعد أن يكون قد وقع إلينا من غير جهة اليونانيين علوم ، و كان الزمان الذي اشتغلنا فيه بذلك ريعان الحداثة ، و وجدنا من توفيق الله ما قصر علينا بسببه مدة التفطن لما أورثوه . ثم قابلنا جميع ذلك بالنمط من العلم الذي يسميه اليونانيون (المنطق) – و لا يبعد أن يكون له عند المشرقيين اسم غيره – حرفا حرفا ، فوقفنا على ما تقابل و على ما عصى و طلبنا لكل شيء وجهه ، فحق ما حق و زاف ما زاف. ⬅️و لما كان المشتغلون بالعلم شديدي الاعتزاء إلى (المشائين) من اليونانيين كرهنا شق العصا و مخالفة الجمهور ، فانحزنا إليهم و تعصبنا للمشاءين إذ كانوا أولى فرقهم بالتعصب لهم ، و أكملنا ما أرادوه و قصروا فيه و لم يبلغوا أربهم منه ، و أغضينا عما تخبطوا فيه و جعلنا له وجها و مخرجا و نحن بدخلته شاعرون و على ظله واقفون . فإن جاهرنا بمخالفتهم ففي الشيء الذي لم يمكن الصبر عليه ، و أما الكثير فقد غطيناه بأغطية التغافل . فمن جملة ذلك ما كرهنا أن يقف الجهال على مخالفة ما هو عندهم من الشهرة بحيث لا يشكون فيه و يشكون في النهار الواضح . و بعضه قد كان من الدقة بحيث تعمش عنه عيون عقول هؤلاء الذين في العصر ، فقد بلينا برفقة منهم عاري الفهم كأنهم خشب مسندة يرون التعمق في النظر بدعة و مخالفة المشهور ضلالة ، كأنهم الحنابلة في كتب الحديث ، لو وجدنا منهم رشيدا ثبتناه بما حققناه ، فكنا ننفعهم به و ربما تسنى لهم الإيغال في معناه فعوضونا منفعة استبدوا بالتنقير عنها.... @falsafeh_nazari 💠ادامه دارد...
✅ تقلیل ابن سینا دیمیتری گوتاس محقق آمریکایی واستاد  مطالعات عربی‌واسلامی در دانشگاه ییل است.او پژوهش‌هایی درباره‌ی انتقال علوم یونانی به جهان اسلام در قرون هشتم تا دهم میلادی و ابن‌سینا انجام داده است. به اعتقاد وی فلسفه فاقد هرگونه عناصر ذوقی واشراقی است وی درمقاله‌ای تحت عنوان (سرشت، درون مایه وانتقال حکمت مشرقیه ابن‌سینا) را تابع ومقلد محض معرفی میکند. به اذعان بوعلی هرگز نتوانسته از متافیزیک مفهومی وفلسفه بحثی ارسطویی فراتر رود. وی حکمت مشائی وفلسفه بوعلی را به مثابه حاملان قلمداد میکند که نه از حیث نظر واندیشه وابداعات فلسفی بلکه ازجهت تاریخی حائز اهمیت میباشند. زیرا واسطه انتقال فلسفه ارسطویی به دوران قرون وسطی بودند. گوتاس در توضیح مکتوبات عرفانی وذوقی به‌جا مانده از ابن سینا نگاه خاصی دارد. او وقت بسیاری جهت مطالعه تطبیقی کتاب شفا و حکمت مشرقیه صرف کرده ودرنهایت میگوید، باآنکه عموما باور دارند که حکمت مشرقیه باسنت بحثی مشایی متفاوت است واین کتاب حائز نگاه ذوقی واشراقی شیخ الرئیس به هستی‌شناسی میباشد اما در واقع حکمت مشرقیه تکرار همان محتویات کتاب شفا میباشد.تفاوت دراین است که او در حکمت مشرقیه ادعاهای خود را صراحتا وبدون مقدمات بیان کرده!! وکتاب شفا نیز چیزی جز تکرار سنت ارسطویی نمیباشد. او همچنین درباره بحث مقامات العارفین که بوعلی درنمط نهم کتاب اشارات مطرح میکند همین تفسیر را ارائه میکند وشیخ رامقلد ارسطو میداند که البته برخی مواقع برخلاف منهج ارسطویی مباحثی رابه اشتباه مطرح کرده است!! گوتاس درباره آثار عرفانی منتسب به بوعلی مثل کتاب سلامان وابسال وهمچنین ملاقات وی با عارفانی چون تشکیک وارد کرده واین امور را ازجمله جعلیات ودروغ‌های میداند که به جهت معروفیت خویش واینکه دربین اهل حکمت جایگاهی پیدا کنند مطرح کرده است!! لذا بوعلی نه دیداری باعرفا داشته ونه مکتوبی عرفانی تمثیلی به نگارش درآورده. گوتاس درنهایت انتقادات بسیار تندی به امثال و وارد میکند. کربن کتابی درتفسیر داستانها ورساله‌های عرفانی وتمثیلی بوعلی دارد. او میگوید چون کربن سالها دلمشغولیهای نسبت به سهروردی داشته لذا در خوانش بوعلی دچار انحراف شده وتفسیری اشراقی ازاو ارائه کرده. وی تمام افرادی را که به نوعی قائلند بوعلی سعی برفراروی از فلسفه یونان داشته واولین بحثهای حکمت مشرقی واشراقی توسط وی مطرح شده به نگاه تقلیل گرایانه متهم میکند واینکه آنها میخواهند فیلسوف ارسطویی مسلک را به یک صوفی خرقه پوش تنزل دهند. اما حقیقت آن است که گوتاس خود نگاه محدود وتقلیل گرایانه به بوعلی دارد. مطالعات وتحقیقات وی درباره فلسفه اسلامی ومخصوصا شیخ الرئیس توام با تعصبات نژادی است. در واقع گوتاس در تحقیقات خود به این شعار معروف پایبند است که (همه راهها به آتن ختم میشود) یعنی یونان مبداء همه علوم ومعارف بشری است وسایر تمدنها واقوامی که درحد فاصل یونان باستان و عصر مدرن تلاش بسیار در تحقق علم وهنر وفلسفه وسایرصناعات بشری داشتند همگی شرح فلسفه وعلم یونان میباشندو مساعی آنها شامل ابداعات وبنیانگذاریهای نوین تمدنی نمیباشد. این همان نگاه همیشگی مستشرقان به تمدنهای شرقی واسلامی است. در مسافرتی که به چین داشت باآنکه بامیراث فکری وفلسفی عمیق چین آشناشد اظهار داشت «چین فلسفه ندارد، تنها اندیشه دارد».. او در پاسخ به شگفتی آشکار مخاطبان خود، اصرار نمود که «فلسفه به نوع خاصی از تاریخ مرتبط است، زبان‌هایی خاص، و نوع خاصی از ابداع به‌دست یونانیان باستان. ... فلسفه چیزی با قالب اروپایی است». ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 💠فلسفه نظری @falsafeh_nazari
🔸به اذعان فلسفه فاقد هرگونه عناصر ذوقی واشراقی است. او را تابع ومقلد محض معرفی میکند. به اذعان بوعلی هرگز نتوانسته از متافیزیک مفهومی وفلسفه بحثی ارسطویی فراتر رود. اما حقیقت آن است که گوتاس خود نگاه محدود وتقلیل گرایانه به بوعلی دارد.در واقع گوتاس در تحقیقات خود به این شعار معروف پایبند است که (همه راهها به آتن ختم میشود) یعنی یونان مبداء همه علوم ومعارف بشری است وسایر تمدنها واقوام همگی مقلد صرف یونان بوده‌اند. @falsafeh_nazari
درباره فلسفه اسلامی_۲.ogg
زمان: حجم: 33.24M
◍⃟﷽˼ 🎙ویس چت گروه تلگرامی الهیات اسلامی ↡↡ https://t.me/Islamic_Theology0 ᯽┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈ 📌چیستی و هویت فلسفه اسلامی |↫ |↫ |↫ |↫ |↫ |↫ 𖤓┅┅┅┅┅┅┅┅┄‌┄‌ فلسفه نظری ⌜@falsafeh_nazari
✅ سیرتی خلاف صورت در باب پدیدارشناسی مساله به تحلیل مساله زیبایی و گرایش طبیعی انسان به وجوهِ حِسان میپردازد. به تصریح صورت انسان ونظم وهماهنگی اجزاء جسم نشانه ای بر تعادل قوای نفسانی ونیک باطنی انسان میباشد.به عبارتی روح ونفس پاکیزه بر نظم وزیبایی جسم تاثیر گذارند وبرعکس آن ناپاکی باطن سبب ناهمگونی وزشتی صورت انسان میشود.اما این هماهنگی صورت وسیرت انسان دربرخی موارد نقض شده لذا امکان دارد فردی باصورت زیبا دارای سیرت وباطنی پلید وانسانی با صورت زشت صاحب باطنی نیک سرشت باشد.اما علت این ناهماهنگی چیست؟ در پاسخ به این ابهام دو تحلیل ارائه میدهد: ۱) درباره افرادی که صورت زشت ولی سیرت زیبا دارند دو عامل را میتوان سبب این ناهماهنگی دانست: عامل جسمانی و عامل نفسانی الف_عامل جسمانی: این انسان به نحو طبعی وطبیعی نیک سرشت و دارای تعادل مزاج و حُسنِ باطن بوده وبه نحو طبیعی در حال حرکت به سمت آن سیرت حَسن وبه فعلیت رساندن تامه آن بوده. براین اساس طبع فعال نفس بر روی جسم تاثیر گذاشته و صورتی زیبا برای فرد ایجاد کرده. اما عارضی خارجی(مانند بهم ریختگی مزاج بدن براثر تغذیه نامناسب) وارد شده و تعادل ونظم اجزائی جسم را بهم ریخته و صورت آن را زشت کرده. لذا صورت وسیرت هماهنگ بوده‌اند اما براثر عاملی عارضی صورت زیبا عوض شده ولی سیرت همچنان حَسن باقی مانده . ب_عامل نفسانی:به دلیل طبع رَحِم یا همان مسائل ژنتیکی این صورت زشت ایجاد شده و برحسب وراثت وعوامل رَحِمی همچنین دارای سیرت نامتعادل وزشت میباشد.اما بعد از تولد و طی مراتب رشد و به فعلیت رساندن استعدادهای مکتوم، فرد التفات یافت که سیرت ناپسند سبب گمراهی اوست لذا سعی کرد که خود را به حُسنِ خلق بیاراید. پس خود را به سیرت نیک تغییر داد اما صورتش همچنان نامتعادل است. براین اساس دوعامل فوق باعث میشود که انسان زشت صورت دارای سیرت زیبا باشد. ۲) اما درباره افرادی که دارای صورت زیبا وسیرت زشت هستند دوعامل را ذکر میکند که هر دوعامل نفسانی میباشند. الف_عامل خارجی:عاملی که بر انسان زیبا وارد شد و او را بد سیرت کرد. مثل تربیتهای ناشایست خانواده وجامعه یا تغذیه نامطبوع سبب اختلاط مزاج شده و بر سیرت او تاثیر گذاشت.مانند آن که حرارت بدنش بالا رود وسبب بدخلقی شود. یا رطوبت بدنش بالا رفته و تنبل شده ودرپی تکامل نفس نمیباشد. ب_عامل ارادی: در این حالت خود انسان به سبب رفتار ناشایست و کثرت گناه سبب زشتی سیرت خود شده. 𖤓┅┅┅┅┅┅┅┅┄‌┄‌ 🔹فلسفه نظری ⌜@falsafeh_nazari
4_5947201778381493367.ogg
زمان: حجم: 12.73M
┄═❁❁࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─ 🔻 : ســلــام و عــرض ادب ابن سینا راجوهر میداند اگر این گزاره صحیح باشد چگونه می شود با این گزاره مشکل راتبیین یا آن را نقد کرد؟؟ به عبارتی اگر مانند مزاج را جوهر بدانیم، پس مزاج باید منشاء ادراک باشد. اگراینگونه باشد پس چه نقشی دربدن مادی ایفا میکند؟ وقول ماده گرایان که مزاج را منشاء ادراک میدانند چه تفاوتی باقول دارد؟ تــشــکـر 𖤓┅┅┅┅┅┅┅┅┄‌┄‌ 🔸فلسفه نظری ⌜@falsafeh_nazari
🔻در باب عشق_۲ (نگاهی به کتاب رِسالَةُ العشق اثر ابوعلی سینا) در رسالة العشق برای خدا عشق قائل نیست اما در نمط هشتم کتاب الاشارات والتنبیهات برای خداوند عشق قائل است اما در هر دو کتاب خداوند را فاقد شوق میداند چرا که ذات باریتعالی کمال مفقود و بالقوه ندارد. البته میگوید بهتر است که برای حق تعالی تعبیر عشق را به کار نبریم بلکه تعبیر به ابتهاج کنیم. زیرا عشق را گاهی برای امور پست به کار میبریم لذا اِبا داریم که این الفاظ رابرای خدا به کار ببریم. عقول وملائکه هم دارای عشق هستند اما فاقد شوق میباشند. زیرا کمالات مفقود ندارند و تمام کمالاتشان از ابتدا به نحو بالفعل محقق است. بر این اساس از عقول به پایین که نفوس وجسمانیات هستند هم دارای شوق میباشند وهم دارای عشق هستند. به اعتقاد تمام آباء سبعه (افلاک هفت‌گانه) و اُمِهات اربعه (عناصر اربعه) و موالید ثلاث (گیاه،حیوان،انسان)همگی دارای عشق و شوق هستندبا عشق زنده می‌شوند با عشق باقی می‌مانند و با عشق به سمت کمال حرکت می‌کنند. @falsafeh_nazari
🔻 در باب عشق_۳ (نگاه صدرالمتالهین به مساله عشق) همانطور که در مطالب پیشین گفته شد، به اعتقاد موجودات نسبت به عشق دو حالت دارند: ۱_یا دارای و هستند. یعنی فاقد کمال مطلوب بوده و نسبت به اخذ آن حالتی به نام شوق دارند و هنگامی که آن کمال را به دست آوردند نسبت به آن بهجت و سرور داشته لذا در حفظ وارتقای آن میکوشند، که این حالت را عشق می‌گویند. ۲_ و یا صرفاً دارای عشق بوده و فاقد شوق می‌باشند(زیرا کمال معطله ندارند) در این حالت موجود نسبت به ذات و کمالات خود عشق دارد.مانند عشق به ذات خود و یا عشق و نسبت به کمالاتشان. اما حکیم بزرگ در تکمیل سخنان پیرامون عشق، در جلد هفتم کتاب شریف چنین می‌گوید که موجودات نسبت به عشق دو حالت دارند: اول: موجوداتی که واجد عشق و مجرد از شوق هستند دوم: موجوداتی که واجد عشق و شوق هستند به اعتقاد موجودات دسته دوم دارای حرکت می‌باشند. زیرا در طلب رسیدن به کمال و نیل به مطلوب و معشوق سراسیمه در حال حرکت هستند که البته این حرکت به تناسب شوق آنها متفاوت است. لذا شوق و طلب چنین موجوداتی یا به نحو ارادی است ویا غیر ارادی. اگر ارادی باشد به این معناست که حرکتشان به سمت کمال و معشوق به واسطه وجود نفس مجرد است لذا حرکت شوقی آنها، آگاهانه و نفسانی است. آگاهانه در پی معشوق میدوند و سراسیمه طلب کمال ویار میکنند...و چون به اخذ کمال که همان رویت یار است نائل شوند در حفظ ونگه داری آن سَروِ سَهی میکوشند و اجازه اطاله کمالات نفسانی را نمیدهند. و یا شوق وحرکت آنها غیر ارادی است که در چنین حالتی شوق آنها طبیعی_غریزی میباشد....یعنی گرچه از اَمارات ونشانه‌های آفاقی کمالات وجودی یار ونگار و آن محبوبه قدسی بی‌خبرند واز خط وخال حضرتش غافل....اما در جذبه وتلاطم آن سیل عظیم افتاده و ناخودآگاه به سمت مبدا کمالات در حرکتند.... بنابراین طبق سخن صدرا خداوند برای ملائکه یا عقول مفارقه دو امر را مقرر فرموده است که عبارتند از عشق و کمال. و برای سایر موجودات چهار امر را ایجاد کرده است که عبارتند از: ۱_کمال ۲_عشق ۳_شوق ۴_حرکت بدین معنا که موجودات فاقد کمال، در طلب و شوق دائمی رسیدن به کمالات ومطلوبی که برای آنها حکم معشوق را دارد، در حرکت دائمی میباشند. این حرکت یا از روی اراده است وعاشق باپای خود منزل معشوق را می‌پیماید و یا به طبع و سرشت غریزی که دارد به نحو غیر ارادی به سمت کوی دوست در سیر وتلاطم‌اند. شاید بتوان سخن صدرالمتالهین را در این بیت خلاصه کرد: چندین هزار ذره سراسیمه می‌دوند در آفتاب و غافل از این کافتاب چیست براین اساس شوق وعشق وحرکت به سمت کمالات و مبدا آنها که معشوق حقیقی است در تمام ارکان هستی موجود است...عشق چون خون در رگ وجود جریان دارد ونبض او سبب حیات است وممات....یا آگانه به سرمنزل یار میرویم...ویا ما را به جبر واقتضای طبیعت خواهند برد... @falsafeh_nazari
🔻 درباره چشم زخم _۱ شیخ الرئیس بحث را ذیل دو عنوان فلسفی وطبی مطرح میکند. ۱_عنوان فلسفی در فصل ۲۷ نمط دهم کتاب اشارات وقتی مساله تاثیرات قوه خیال و وهم را در خارج مطرح میکند به نحو تفصیلی پیرامون مساله (اِزلاقُ البَصَر) یا (اَصابَتُ العین) که همان چشم زخم است سخن میگوید. بحث چشم زخم در ذیل قدرت فعاله نفس تعریف میشود.‌بدین معنا که: نفس انسان و می‌تواند برمحیط و اشیای بیرون از خودش تاثیر بگذارد. با این توضیح نفس بر اثر تمرکز و اشتغال به خود ونفی خواطر و رها کردن امور مربوط به اجسام و مادیات قوی میشود وبالتبع قوای او مانند نیز قوت می‌یابند لذا نفس میتواند بوسیله قوایش بر محیط و موجودات تاثیر گذاشته و اموری را انشاء کند. براین اساس نفس از آنجا که از عالم انشاء وایجاد(جبروت)آمده دارای چنین قدرتی است. لذا انسان پس از مشاهده امر کمالی در شیء دیگر و تصور وتمرکز بر آن امر در واهمه، معدوم یا معیوب شدن آن امر را درخود تصور وانشاء میکند. از طرفی چون نفس عاین(فرد چشم زننده) قوی است این انشاء درونی به بیرون او نیز راه یافته وبر شیء خارجی یا معیون اثر میگذارد. لذا میتواند فرد دارای کمال را از آن نعمت محروم کند. ۲_عنوان پزشکی: در بحث ضروریات سته که درباره رئوس سلامتی انسان میباشد ذیل عنوان ششم یعنی بحث یا تاثیرات حالات نفس مانند چشم زخم روی سلامتی وبیماری انسان را بررسی میکند وچشم زخم را یکی از عواملی میداند که سبب بیماری انسان میشود. به اذعان یکی از عوامل بیماری‌ها اَصابت العین می‌باشدکه طبیب باید آن را تشخیص داده زیرا با دارو درمان نمی‌شود. به عبارتی مادام که از قوه واهمه برزخیه شخصِ عاین، تصرفاتی به بدن شخص معیون میرسد بیماری آن شخص ادامه دارد. لذا باید ذکر ودستوری بدهد تا رَدُ العَین و دفع چشم زخم کند. ╰๛--- ‑ ‑  -   - @falsafeh_nazari