eitaa logo
محمد علی رفیعی | فقه و اصول
326 دنبال‌کننده
351 عکس
78 ویدیو
218 فایل
این کانال به منظور ارائه‌ی مطالب مهمّ فقهی، اصولی و طلبگی، و بارگذاری صوت تدریس فقه و اصول است.
مشاهده در ایتا
دانلود
۱۳ جلسه صوت کتاب . ☝️☝️☝️☝️☝️☝️☝️☝️☝️☝️☝️☝️☝️☝️☝️☝️☝️☝️☝️☝️☝️☝️☝️☝️
حضرت آیت الله جوادی آملی (دام ظله) در مورد اهمّیّت درس و بحث -حتی برای شاغلین- می‌فرمایند: "وقتی روحانی ارتباطش با حوزه و تدریس و تحقیق قطع شد، اولين روز عزای اوست. هرجا هستید یک درس و بحث داشته باشید که برکات فراوان دارد و آینده را خوب تامین می‌کند. اگر سِمَتی در شهرستان دارید، هرگز رابطه‌ی‌تان را با کتاب قطع نکنید؛ طوری باشد که اگر به کتاب دست زدیم چیزی بفهمیم، نه این‌ که هر چه خوانده‌ایم همه از یاد برفت!". ✴️@fegh_osoul_rafiee
📚 ١- : ✅ -که اولیه_عملیه را می‌دانست- در با دیگر اصولیان همراه شده و را می‌پذیرد و آن را نفی‌کننده‌ی موضوعِ اشتغالی می‌داند که آن را با توضیحاتِ خود از دلِ نظریه‌ی بیرون کشید‌. ایشان -مانند دیگر اصولیان- برای اثبات به کتاب و سنّت تمسّک می‌کند. ✅ آیه‌ی اول: آیه‌ی تکلیف "لَا یُکَلِّفُ اللهُ نَفْساً إلَّا مَا آتَاهَا" (طلاق/۷) 🔸️ تقريب استدلال: مورد موصول (مَا) در این آیه "مال" است، اما با اطلاقش شامل "فعل" یا "تکلیف" یا "جامع" (جامع بین مال و تکلیف) نیز می‌شود، و "ایتاء" در هر کدام از این مصادیق باید به حسب خودش معنا شود؛ از این رو، "ایتای تکلیف" یعنی بیان‌ِ تکلیف. 🔸️ نقد استدلال (): مورد آیه که از مفاد آیه قابل حذف نیست و معنای جامع بین آن و "تکلیف" نیز مستلزم آن است که موصول (ما) هم مفعولٌ‌به شود و هم مفعول مطلق؛ و این استعمال لفظ در بیش از یک معناست که مُحال است. ✴️@fegh_osoul_rafiee
📚 ١- : ادله‌ی : ✅ آیه‌ی دوم: آیه‌ی تعذیب "وَ مَا کُنَّا مُعَذِّبِینَ حَتَّی نَبْعَثَ رَسُولاً" (إسراء/١۵) 🔸️ تقریب استدلال: عذاب و عقاب تنها زمانی است که پیامبری مبعوث شود و تکالیف شریعت بیان شود. 🔸️ نقد استدلال: این آیه با این استدلال، ثابت‌بودنِ عقاب را در صورتی که حکم شرعی از جانب پیامبران و امامان (علیهم السلام) بیان شده باشد و به هر دلیلی -مانند مفقودشدن و از بین‌رفتنِ کتاب‌های حدیثی در طول تاریخ- به مکلّف نرسیده باشد را نفی نمی‌کند. 📌 نکته‌ی مهمّ آن است که یعنی تنها به خاطرِ این که تکلیفی به مکلّف نرسیده است و مکلّف علم‌ به حکم ندارد عقاب از مکلّف برداشته شود؛ یعنی مجرّد عدمِ وصول و عدم علمِ مکلّف، حتی اگر در واقع پیامبران حکم را بیان کرده باشد. ✴️@fegh_osoul_rafiee
📚 ١- : ادله‌ی : ✅ آیه‌ی سوم: آیه‌ی عدم وجدان حرام "قُلْ لَا أجِدُ فِي مَا أوحِيَ إلَيَّ مُحَرَّماً عَلَى طَاعِمٍ يَطْعَمُهُ إلَّا أنْ يَكُونَ مَيْتَةً... " (أنعام/۱۴۵) 🔸️ تقریب استدلال: خدا به پیامبر (صلی الله علیه و آله) یاد می‌دهد که عدم وجدان و یافتنِ حکم شرعی کافی است برای دراَمان‌بودن از عقاب. 🔸️ نقد استدلال: پیامبران و امامان (علیهم السلام) مانند مکلفان نیستند که نیافتنشان به معنای عدم بیان باشد، بلکه اگر پیامبری حکمی را نیابد و نداند یعنی از اساس، حکم فعلی نشده است؛ ندانستن و نیافتن پیامبران با ندانستن و نیافتنِ مکلف قابل قیاس نیست. ✅ آیه‌ی چهارم: آیه‌ی اِضلال "وَ مَا کَانَ اللهُ لِیُضِلَّ قَوماً بَعْدَ إذْ هَدَاهُمْ حَتَّي يُبَيِّنَ لَهُمْ مَا يَتَّقُونَ..." (توبه/۱۱۵) 🔸️ تقریب استدلال: خداوند تا حکمی را بیان نکرده و به مکلف نرساند مکلفان را گمراه یا از رحمت خود دور نمی‌کند؛ یعنی بدون عقاب، نه عقابی متوجّه مکلف است و نه گمراهی‌ای. ✴️@fegh_osoul_rafiee
📖 ١- بحثٌ في تصرّفات الصبي مستقلّاً: ✅ در (ج٢/ص۵۰۵) -در مورد اولین اشکالِ در کتاب (ج۳/ص۲۷۸) بر دلالت حدیث ، که رفع قلم را به معنای رفع مواخذه و عقاب برداشت می‌کند- می‌فرماید: 🔸️ استحقاق عقاب یا استحقاق ثواب از امور تشریعی و جعلی نیست که شارع بتواند با اراده‌ی تشریعیِ خود آن را برای مکلفی جعل و تشریع یا از او رفع کند، بلکه استحقاق ثواب و عقاب، اثر و نتیجه‌ی واقعی و قهریِ اطاعت یا عصیانِ حکم شرعی است؛ از این رو، خودِ حکم اگر چه تشریع یا عدم تشریعش تماماً به اراده‌ی شارع است، اما اطاعت یا عصیان و همچنین استحقاق عقاب یا ثوابِ مترتّبِ بر آن به هیچ عنوان منوط به اراده و اعتبار‌ شارع نیست. 🔷️🔸️ ایشان در ادامه در توضیح برداشت خودشان از حدیث می‌آورد: 🔸️ مهم‌ترین نکته آن است که حدیث -در حقیقت- امتنان و تخفیفی برای صِبیان (غیر بالغان) است؛ مفاد این حدیث برداشته‌شدنِ احکام الزامی از دوش صِبیان است. 🔹️ از این رو، هر آن حکم یا اثری که از احکام الزامی محسوب نشود با این حدیث رفع نمی‌شود، مانند اجرای صیغه‌ی عقود و ایقاعات. 🔷️🔸️ ایشان در ادامه مطلبِ -که در اشکالِ سوم خود در ص۲۷۸ تبیین کرده است- را پذیرفته و می‌نویسد: مانعی ندارد بر اساسِ فعلِ صبیّ در دوران صباوتش برای دیگران (بالغان) یا خودِ او حکمی تشریع و جعل شود؛ یعنی مثلاً عقدِ صبیّ، موضوع برای "وجوب وفای به عقد" قرار بگیرد نسبت به شخص بالغی که طرف دیگر عقد با صبیّ است و همچنین موضوع آن حکم باشد برای زمانی که همان صبیّ به بلوغ برسد. ✴️@fegh_osoul_rafiee