🔹 به راستی مادری چیست؟ که وقتی به یادش می افتم دردی جانکاه وجودم را فرا میگیرد؛ همراه هاله ای از ابهام و سرگردانی!
انگار سالیان سال است که خبری از او نیست!
صحبت از کدام مادری است؟
چطور سالیان سال خبری از او نیست در حالی که خودت فرزند مادری هستی که تو را به دنیا آورده و حال، خودت مادری شدی و فرزندانی داری!
چقدر سوالت در عین آشنا بودن؛ نا آشناست!
بهتر است به هستی مادری نظری بیندازیم، چیزی که فرسنگها از آن فاصله گرفته ایم و به چیستی اش دلخوش کرده ایم.
"هستی مادری؟! چیستی مادری؟ !
چقدر مبهم صحبت می کنی، کمی بیشتر بگو! حس تشنگی کردم..."
چیستی مادری یک عمل فیزیولوژیک است،
اما هستی مادری، چیزی است که تو را در برمی گیرد و لازمه ی در بر گرفتنش انتظار و پاسبانی را می طلبد.
✍#هستی
@gharare_andishe
🔹جلسه متن خوانی کتاب "سرآغاز کار هنری" هایدگر
🔹شنبه ۴ تیر ١٤٠١
🔹ساعت ١٤:٣٠
@gharare_andishe
.
دولت، مردم، آزادی
با تحقق جمهوری اسلامی ملت ایران خود را در مقابل امر دشوار تشکیل دولت یافت. امری که در ابتدا دشواری خود را نشان نمیداد و تصور میشد با جایگزینی افراد انقلابی مسائل حل میشود و مردم که در نسبت با دولت گرفتار ادارات و مقررات دست و پاگیر هستند آزادی را تجربه می کنند و در سایه این آزادی امورات کشور روند صلاح به خود می گیرد.
اما دیری نپایید که دشواری ها خود را آشکار نمود دولت و سازمانهای آن کارهای مربوط به خود را داشتند و مردم نیز درگیر مسائل خود بودند. نیروهای تازه وارد هم دوبخش شدند؛ عدهای اداره و سازمان را مزاحم کار مردم میدانستند و عدهای مردم را مزاحم کار سازمانها.
این تقابل و تضاد میتوانست به یک طرح مسأله در نسبت دولت و مردم برسد.
شهید بهشتی جزو معدود افرادی بود که به مسأله نسبت سازمان(تشکیلات) و مردم اندیشید. در نظر ایشان حضور مردم برای حل مسائل کشور و برعهده گرفتن مسئولیتها امری قطعی و اجتناب ناپذیر بود اما از طرف دیگر این حضور باید در یک تشکیلات و یا همان سازمان صورت بگیرد تا بتواند موثر واقع شود.
این امر آنچنان برای ایشان مهم بود که پذیرفتن ریاست قوه قضائیه برای ایشان در درجه دوم اهمیت قرار میگرفت و نهایتا این دغدغه به تشکیل حزب جمهوری اسلامی انجامید.
دفتر حزب نیز بیشتر از آنکه در نظر ایشان محل لابی گریهای سیاسی باشد محلی برای اندیشیدن به این مسأله دشوار بود. سرچشمه تلاشی بود تا باب توجه به این مسأله پیش آید.
هفتم تیر و شهادت شهید بهشتی طلیعهای است برای گفتگوهایی که به نسبت "سازمان، قانون و آزادی" بیندیشیم تا از دریچه خودآگاهی به وضعیت امروز خردی برای "مردمی سازی دولت" پیش آید. چرا که امر مهم مردمی سازی دولت بیش از آنکه به یک سازمان و ساختار جدید نیازمند باشد به خردی نیاز دارد تا نسبت عملی میان مردم و دولت را بیابد و آزادی که حاصل این خرد است پدید آید.
#مدرسه_سیاست
#دولت_مردم_آزادی
@soha_sima
bandeam-bandeye-velaye-toam.mp3
3.43M
◾️يا جوادالائمه ادرکنی🕊
چراغ روشن دنیا پس از غروب، توئی...
@gharare_andishe
▫️شاید بیراه نباشد اگر بگوییم جوان و نوجوان نسبت به وجود دیگران استغناء میورزند؛ گویا جوان و نوجوان در موقفی قرار میگیرند که همهی توجهشان به وجود ساده و بیپیرایهی خود است و چه بسا از همین جهت، دیگرانی که دیگر در این موقف قرار ندارند، همواره دست نیاز به سمت آنها دارند.
شاید بتوان گفت، نوجوان و جوان نسبت به وجود خود متحیر است و همین است که او را به بازیابی دوبارهی خود دعوت میکند و دیدن هربارهی وجود خود را میآغازد و از آن پرسش میکند.
اگر چه دنیای امروز این توجه به وجود را به استقلال شخصیت و تحیر نسبت به آن را بحران هویت او تعبیر میکند و از این جهت جوان و نوجوان را در مقام تلمذ و آموختن قرار میدهد و در چارچوبهای قبولافتادهی رایج میبیند، اما میتوان این توجه و تحیر نوجوان و جوان نسبت به وجود را سرمایهای برای وصول به افقهای ناپیدا دانست و امکانهایی دست نایافتنی را قابل دسترس دید.
از این جهت میتوان امام جواد(ع) را بار دیگر نظاره کرد. او در مقام بذل و بخشش و جودِ وجود خود بود. جوانی که نوید برپایی عالَم دینی در قلوب مردم و حتی در عالَم سیاست، را به جانها نشاند و پس از آن با شهادتش وجودی جاودانه پیدا کرد و هر لحظه به ما نیز این موهبت الهی را افاضه کرد.
🖊#مصیر
@gharare_andishe
"وطن پرستی جزئی از آیین سنتی مکتب شینتو است؛ چیزی فراتر از علاقه به زادگاه؛ علاقه ای از جنس عشق به مادر. حالا که بزرگتر شده بودم و به کلاس اول می رفتم، از شنیدن اسمم و معنای آن بیشتر لذت می بردم؛ کونیکو؛ فرزند وطن."
...
"بعد از فاجعه بمباران هیروشیما و ناکازاکی، دیگر شکلات آمریکایی ها برایم شیرین نبود. آنها ژاپنی ها را مردمی خنگ و شایسته تحقیر میدانستند و من کونیکو، فرزند وطن، از این تحقیرها میسوختم...."
...
" وقتی در حسینیه جماران امام را دیدم، اشک شوق در چشمانم حلقه زد. امام در ایوان نشسته بود و یک عرق چین سفید روی سر و یک پارچه بلند سفید روی پایش داشت. صورتش مثل آفتاب میدرخشید و با وقار نگاه میکرد..."
-مهاجر سرزمین آفتاب، به دنبال آفتاب....
کونیکو یامامورا
@gharare_andishe
🖋ن وَالْقَلَمِ وَمَا يَسْطُرُونَ
نون سوگند به قلم و آنچه مى نويسند.
▫️در روزگاری بهسرمیبریم که نوشتن و قلمزدن نوعی تکنیک بهشمار میرود؛ اطراف ما را انبوهی از فضاهای مهارتافزایی جهت نوشتن و "نویسندهشدن" فراگرفته به طوریکه شاید نتوان حتی به یک مورد برخورد که تلقی دیگری از نوشتن و نویسندگی داشتهباشند. گویا امر نوشتن به داشتن شغل تقلیل پیدا کرده و افراد با فراگیری تکنیکهای نوشتن و چاشنی استعداد میتوانند به انبوهی از تالیفات دستیابند. تالیفاتی که معمولا فاقد نقطهی اثر ماندگار و پایدار در جان خواننده است و نویسنده صرفا با کمی تسلط بر منطق بازار میتواند، کلمات خود را بفروشد. در این حال گویا نویسندهگی و بیزینس تفاوت چندانی با یکدیگر ندارند.
▫️ممکن است در برخی موارد نوشتن نوعی ژست و یا رومنس باشد که نویسنده صرفا واگویههای شخصی خود را در فضاهایی خاص با نوعی انزوا و خودبرتربینی نسبت به جامعه بیانمیدارد. در این حال نویسنده فردی به دور از جامعه، بدون ارتباط با اقتضائات زمانه با ظاهری عجیب و غریب در کافههایشهر پرسه میزند و به دنبال آنست که کسی سخنان او بشنود و بیاموزد.
▫️اما گویا امر نوشتن با جایگاه "قلم" و "کلمه" نسبت عمیقی دارد. "کلمه" چنان امکانی را برای نویسنده فراهم میکند که او میتواند تاریخ را روایت کند و حتی تاریخساز باشد. و "قلم" که امکان جاری شدن کلمات و منقوش و مکتوب کردن آنها را فراهم میکند و بود انسان را به چشم او بیاورد و "نویسنده" نیز بدون آنکه مشغول کلمهپردازی و جملاتِ هر چه بیشتر ادبی و استعاری شود و کلمه و قلم را ابزاری برای تحقق ارادهی خود بداند و دلخوش به شهرت خود داشتهباشد و با نوشتن صرفا حس زیباییشناختی خود را ارضاء کند؛ متن خود را محل بروز و ظهور "حقیقت" میداند.
🖊به عبارت بهتر نویسنده در نسبت با جایگاه حقیقی "قلم"، و همراهی با مردم از موضعی همدلانه راوی وجود آنها میشود و اینگونه میان حقیقت و خواننده واسطه میگردد.
در این حالت است که انسان نوشتن را نوعی زیست میداند، نحوی زندگی کردن که اقتضائاتش را تمهید میکند تا بتواند حقیقت را ملاقات را کند و این ملاقات را مکتوب کند. در این حالت اثر راه خود را میرود و سخنش به گوش اهلش میرسد و اینگونه شاید جایگاه قلم و کلمه، نوشتن و نویسنده در دورانی که همه چیز از جای خود دورشده، واضح شود.
#قلم
#کلمه
#نویسنده
🖊#مصیر
@gharare_andishe
.
🔹 چشم اندازی برای پرورش خرد عملی
شاید اصلی ترین پرسشی که باید در ابتدای امر بدان پرداخته شود این است که مگر مردمی سازی دولت یک امر عملی نیست؟ پس مباحث نظری به چه کار مردمی سازی میآید؟
برای روشن شدن مطلب میتوان گفت یکی از دشواریهای حضور ما در دنیای جدید نسبت نظر و عمل است. در فهم مشهور مباحث نظری دستیابی به شیوهها و روشهای انجام کار است چرا که در دنیای امروز که دنیای تکنیک است برای دستیابی به نتیجه، تکنیکها و روشهایی وجود دارد که باید آن روش ها را پیدا کرد. آشنایی با این روشها را معمولا کار نظری میدانند.
شاید در کار مردمی سازی هم اولین توجهی که به کارنظری میشود پیدا کردن شیوهها و روشهای مردمی سازی باشد. از این رو معمولا بیشترین توجه در این امر دیدن تجربهها یا همان روشهایی باشد که دیگران در این امر به کار بردهاند.
اما یک خطر بزرگ در این نسبتِ میان نظر و عمل هست و آن تقلید و تکرار بدون در نظر گرفتن موقع و مقام کارهاست. همان امری که امروز در ادارههای ما جاری است.
در ادارههای ما هرکس بدون آنکه متوجه غایت و هدف کارش باشد مشغول کاری میشود بدون آنکه بدنبال حاصل و نتیجهای از کار خود باشد، لذا امور و کارها نمیتوانند به سرانجام برسند.
در این نسبتِ نظر وعمل گام دیگری که برای سامان دادن کارها برداشته میشود، توجه به هوش مصنوعی و ساخت دولت الکترونیک. در این فهم از نسبتِ میان نظر وعمل نه تنها مجالی برای مردم و آزادی باز نمی شود، بلکه هر روز به نحو فزایندهای انسان خود را در بند تکنیک میبیند و مجال شکوفایی نمییابد.
اما درک دیگری نیز از نظر و نسبت آن با عمل وجود دارد و آن؛ پیدا کردن چشم اندازی برای پرورش خرد عملی است.
در این فهم دیگر مباحث نظری پیدا کردن روشهای مردمی سازی دولت نیست بلکه مباحث نظری، نظر انداختن به یک چشم انداز است تا با دیدن آن، عقل عملی امکان عمل را بیابد و موقع و مقام را دریابد و با عمل بهنگام میدان را برای حضور مردم در اداره کشور باز کند.
برای تبیین این مطلب شاید اگر به تأسیس معاونت علمی فناوری ریاست جمهوری و ایجاد زیست بوم دانش بنیان توجه کنیم متوجه میشویم که حضرت آقا به یک امکان در جهان امروز توجه نمودند و با تذکر دادن به این امکان راهی در مقابل جوانان در حوزه اقتصاد گشودند تا بتوانند آزادی را در خود تجربه نمایند و استعدادهای نهفته مردم در امر تولید و رسیدن به قلههای فناوری شکوفا شود.
آری اگر کار نظری را بتوان در چنین تمنایی که چشم باز کردن به افقهای تاریخی ملت ماست دنبال کنیم، میتوان انتظار داشت بصیرتهای بزرگی حاصل شود و به مدد این بصیرتها راه حضور مردم در امر اداره کشور گشوده شود.
#دولت_مردم_آزادی
#مدرسه_سیاست
@soha_sima
«يا وَلِيَّ اللّهِ !
إنّ بَيْنى وَ بَيْنَ اللّهِ عزّ و جل ذُنُوبا
لا يَأْتى عَلَيْها إلّا رِضاكُمْ»
.
.
.
دوست نزدیک تر از من به من است
وين عجب تر که من از وی دورم...
@gharare_andishe
"سرآغاز کار هنری، هنر است. اما هنر چیست؟ هنر، واقعا در کار هنری است. اما واقعیت کار هنری از چه تشکیل شده است؟ کارهای هنری، سربهسر و هر یک به نوعی خاص، نشاندهندهی چیزگونگیست."
٠مارتین هایدگر٠
🔹جلسه متن خوانی کتاب "سرآغاز کار هنری" هایدگر
🔹شنبه ٢٥ تير ١٤٠١
🔹ساعت ١٤:٣٠
@gharare_andishe
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
دنیا اگر غدیر تو را خم نکرده است
روح مدینه ردّ تو را گم نکرده است...
@gharare_andishe
🔹گویا آزادی که خود صورتی از حقیقت است، فضای بروز و ظهور حقیقت را نیز فراهم میکند.
هر میزان فضای وجود آدمیان با آزادی عجین باشد، امکان تحقق انسانیت انسان فراهم میشود؛ چهبسا بتوان گفت حکمت قوهی اختیار در وجود انسان از این روست که امکان تحقق حقیقتوجودیاش را تمهید میکند.
اگر سیاست، ارکانش را بر پایهی به بندکشیدن فهم مردمان بنا نهد، این عدم آزادی نوعی اسیر شدن مضاعف را در پی دارد. شاید بتوان گفت منجمد شدن فهم مردم، خود بزرگترین مانع جلوهی حقیقت است و سد بزرگی در مقابل خرد عملی آنهاست.
به نحو ديگر ميتوان گفت جباريت، معناي بودن انسانها را مخدوش كرده و آنها را در قالبهاي معين و مشخص جاي ميدهد و اينگونه روح زندگي، آزادي، عزم و مسئوليت را در وجود مردم كمرنگ مينمايد، هرچند كه در ظاهر امكانات رفاه و توسعه را براي آنها فراهم كند و طبيعت سيريناپذير مصرف در جامعه را پاسخ دهد.
شايد نمونه اي از اين سياست را در زمان زيست امام كاظم(ع) بتوان يافت آنجا كه حكومت عباسي در اوج و شوكت خود، وجود شاعرانهي امام را به بند کشید و موجبات مستوري هر چه بيشتر حقيقت امام را فراهم كردند.
شايد بتوان گفت آزادی وجه مادرانهی سیاستورزی است؛ که "مردم بودن" را به انسانها هبه میکند و فرصت آزمون و خطا، تجربه و بازگشت به سرآغاز خودشان را فراهم مینمايد.
#آزادی
#مادری
#حقیقت
🖊#مصیر
@gharare_andishe
"که هیچی را بخواهیم"
همچون درماندگان در خیابان پرسه زدم
جلوی ماشین ها را سد کردم
به گل های حاشیه خیابان خیره ماندم
پاهایم را روی زمین کشیدم
چون همواره درگیر این بودم که "هیچی را بخواهیم"
#هیچ_نخواستن
🖊#یا_زهرا
@gharare_andishe
#تفکر
"سوء تعبیر اساسی در این است که
بین رهایی و آزادی تمیز گذارده نمیشود....
.
.
انقلاب با بنیاد نهادن آزادی برابر است
نه با تلاش برای رهایی؛"
🖊هانا آرنت
📚انقلاب
@gharare_andishe
دیروز برای هیچ را خواستن، سرگردان شدم
امروز برای تو باریدم
گویی می آیی و می روی که متعهدانه هیچ بخواهم و هیچ نخواهم و تو را بخواهم
بدوَم و مکث کنم و پرسه بزنم
و این یعنی آزادی...
اما تو
به همین راحتی
به همین راحتی مرا رد نکن
من از وجود توأم
از وجود تو ...
#هیچ_نخواستن
🖊#یا_زهرا
@gharare_andishe
سرآغاز کارهنری..MP3
19.65M
🎙متن خوانی و گفتگو با محوریت کتاب
📚 سرآغاز کار هنری
📆شنبه ٢٥ تير ١٤٠١
@gharare_andishe
"کار بودن یعنی عالمی را برافراشتن. اما آن چیست که یک عالم است؟... ذات عالم را از راهی که باید بسپریم، فقط میتوان نمود. "
٠مارتین هایدگر٠
🔹جلسه متن خوانی و گفتگو پیرامون کتاب "سرآغاز کار هنری" هایدگر
🔹شنبه ١مرداد ١٤٠١
🔹ساعت ١٥
@gharare_andishe
قرار اندیشه
"کار بودن یعنی عالمی را برافراشتن. اما آن چیست که یک عالم است؟... ذات عالم را از راهی که باید بسپر
🔹جهان امروز، جهان درد است. درد هم به معنای نتیجه و کارکرد و نفع بیشتر، که این خود دردیست بزرگتر، که تنها تفکر است که یارای به دوش کشیدن این رنج را دارد.
شايد بتوان گفت امروز هنر به امر سرگرم كننده بدلشده و براي پر كردن اوقات فراغت به كار ميرود و البته براي فرار از فرسايندگي روزمره نیز امري التيامبخش است؛ و یا در نگاهی روشنفکرمآبانه اثر هنري، وسیلهای براي انتقال حس هنرمند به مخاطب دانسته ميشود، جملهاي كه امروزه هم بسيار ميشنويم : آثار هنري تجربه زيستنهای متفاوت را براي ما مقدور ميكند به طوریکه هنر چیزی نیست جز دریافتهای قوهی فاهمهی انسان و حالات متغیر او در مواجهه با این امر. اين نگاه شكلدهندهي عالم كنوني و البته موجب وهن هر چه بيشتر جايگاه حقيقي هنر شده و ميداني است براي فربه كردن وجود سرمايهمدارانه انساني و اثر هنري نيز كارزاریست برای مصرف ابزار و اشياء که هنرمند با تكنيكورزي ماهرانهتر از ابزار مدد ميگيرد تا معنايي را منتقل نمايند.
🔹اما منظر هايدگر قصهی هنر را به نحو ديگري ميگويد. او هنر را بسیار متفاوتتر از منظر کانتی، مینگرد. چشمانداز او حقیقت است و اثر هنری را حقیقتِ به ظهور آمده میداند. در نگاه او هنر مقولهای جدا از حقیقت نیست. بلکه وجودِ آشکار شدهایست که با آن انسان میتواند عالَمی را به نظاره بنشیند. به عبارت دیگر هنر سنگبنای عالمی را میگذارد و هر آنچه هست را معنا میبخشد. مانند شاعر که در شعر اوست که تلفظ و جای حقیقی کلمات نمایان میشود نه با مصرف کلمات در محاورات روزمره؛ گویا در تابلوی نقاشیست تلالو رنگ مشخص میشود و ستبری و سختیِ سنگ در بنا و معبدی هنری نمایان میشود و اینگونه میتوان گفت هنر است که عالمی را میعالمد و پیرامون اثر را نیز معنا و هویتی میبخشد.
🔹شاید بتوان گفت هنر، همچون مادرست که اگر چه در کارِ مراقبت از فرزند است، اما در عالَمی با کودک بهسر میبرد و در مئوایی با او زندگی میکند، به او تعلق دارد و تعلق میبخشد، به خلاف پرستار که در کارِ رتق و فتق امور است و صرفا به رسیدگی امور مشغول است.
#سرآغاز_کار_هنری
@gharare_andishe
هدایت شده از سیمای هنر و اندیشه/ سُها
.
🔹حجاب و آزادی
در فهم همگانی، حجاب در برابر آزادی و آزادی در برابر حجاب است. در این فهم حجاب از رسومات گذشته و آزادی پدیدهای امروزی است. معمولا اینگونه فهمیده میشود که زن در گذشته حجاب داشته و در امروز آزادی دارد.
در این فهم، حجاب تکلیف و آزادی حق است. با این نوع نگاه ما در یک تنگنای تاریخی نسبت به این مسأله هستیم. به عبارت بهتر این فهم همان تنگنای تاریخی ماست که باید منتظر غلبه یکی بر دیگری بود؛ تکلیف بر حق یا حق بر تکلیف. بیشتر اوقاتمان به جنگ و نزاع میگذرد و زمانی که از جنگ خسته شدیم از در صلح وارد میشویم و میگوییم باید عقاید یکدیگر را محترم بشماریم. اما کمی بعد دوباره...
تفکر تاریخی درک تنگناهای تاریخی و پیدا کردن چشم اندازی برای فهم و درک مسائل است. تا وحدت خود را بیابیم و بجای نزاع و جدال با مهر و دوستی جهانی برای زندگی بیابیم.
شاید بگوییم: تفکر تاریخی نظرش در مورد این مسأله چیست؟ و چه راه حلی ارائه می کند؟
تفکر تاریخی به ما کمک می کند تا مسائل، از نو طرح شوند به تعبیر بهتر اگر امروز خود را در یک نزاع میبینیم هنوز نتوانستهایم مسأله را بیابیم. پس بجای آنکه اصرار بر نظر و نگاه خود داشته باشیم، باید دوباره به مسأله حجاب و آزادی بیندیشیم شاید فهم دیگری از مسأله پیش آید.
#مدرسه_سیاست
#دولت_مردم_آزادی
@soha_sima
تو همیشه هستی
اینجا، با سادگی ات، در کنار من
من آنچنان که باید، ندیدمت
می دانی؟
این روز ها کسی جرات دیدن سادگی را ندارد
واژه ها رنگ باخته اند
بودنت و همه ی سادگی ها رنگ باخته اند
و تماشای قطره ای شبنم روی بنفشه های حاشیه خیابان
و بوی شاخه های باران خورده
در هیاهوی عبور سالهاست دست نخورده مانده اند
#به_سادگی_مادری
✍#یا_زهرا
@gharare_andishe
چند صباحی است جملاتی چون عالم داشتن و وجود داشتن را می شنوم و شاید بارها و بارها تکرار کرده ام و به همین تکرارها دلخوش که عالم دار شده ام و وجود یافته ام... غافل از اینکه فرسنگها فاصله.. نه بهتر بگویم عالمی ندارم که به تکرارها اینگونه دلخوش شده ام.
آری عالم داشتن، گام نهادن در زمین محبت است و تلاش برای مَحرمیت، تا یار رخ نمایاند ودر لحظه ی انکشاف خود را در هزاران پرده مستور کند تا به جانم بنوشاند که دست نایافتنی است.
اینجاست که پیکار صمیمانه معنی پیدا می کند؛ جنگی که صلح ندارد، زیرا به دنبال حقیقت بودن یعنی هستی و وجود رام تو نمی شود و با رام نشدنش بی نهایتی راه را به ظهور می رساند.
خون می بارد در عین خون نباریدن، به راستی اینجا کجاست؟
ندایی گوش جانم را می نوازد با آوازی دلنشین که اینجا کربلاست...
هو الظاهر و هو الباطن
مسیری است که با خون دل خوردن، لعل وجودت را به ظهور می رساند و لازمه اش سپردن خود به دریای متلاطم کرب و بلاست.
#عالم
🖊#هستی
@gharare_andishe
"فَإنَّ الْفَقْرَ مَنْقَصَةٌ لِلدّينِ! مَدْهَشَةٌ لِلْعَقْلِ، دَاعِيَةٌ لِلْمَقْتِ"
"فقر سبب نقصان دين و مشوش شدن عقل و جلب كينه مى گردد"(حکمت ۳۱۹)
زیر آفتاب سوزان عرق می ریخت نان خشک می خورد و لباس وصله دار به تن می کرد، نخلستان ها را آباد میکرد و وقف میکرد،تا با روح مرده ای که بر مردم سایه انداخته بود و پویایی دلهای دریایی شان را زیر سلطه مغز های قالب خورده قرار داده بود مبارزه کند.
و فقر مذمت شده در اسلام یعنی همین روح مرده حاکم بر قلب انسان که اجازه تماشای افق های آینده را از انسان میگیرد.
وقتی روحیه کار و تلاش از جامعه انسانی رخت بربندد دیگر سخن حق شنیداری ندارد. البته بهتر است کار و تلاش را بازخوانی کنیم؛ چرا کار جزء لاینفک زندگی بشر امروز است از آن رو که خوردن و آسایش تن تمام زندگی بشر شده، در حالی که همه
می دانیم این کار تنها یک امر تکلف آور است و بعضا از سر ناچاری گریبان گیرمان شده، هیچ کدام حیات بخش دیگری نیستیم، نه ما به کار و نه کار به ما.
افق به حقی که وَلّی امروز با دانش بنیان در برابر دیدگان قرار داده را می توان و شاید باید چنین دید.
درواقع دانش بنیان اگر در جایگاه حقیقی خود قرار گیرد آن حیاتی است که بستر پذیرش حق را برای انسان که وسعت انسانی اش را سلطه تکنولوژی به فراموشی کشانده آسان میکند.
✍#یا_زهرا
@gharare_andishe
🔹گویا راه آینده را میتوان در روضه جستوجو کرد. از این جهتکه روضه روایتیست از موجودیت انسانها که میتواند نمی از یمِ وجودشان را به چشم آورد.
🔹کلماتِ روضه، اصیل و صیقلخوردهاند و بنابراین در استعارهای پنهان، حقیقتی را آشکار میکنند، چنین روضهای نمیتواند مکشوف باشد، چون در صدد فراچنگآوردن غایت یا هدفی نیست. به عبارت بهتر کلمات روضه هنرمندانه کنار هم مینشینند تا از وجود کسی که برای آزادی قیام کرد، بگویند و حکایت کنند و اینچنین چراغ راه آینده را روشن کنند.
🔹روضهی کلماتی این چنین؛ به مصائب، حوادث، افراد و شخصیتها و روایتِ تراژیک واقعهای جانگداز، مشغول نمیشود، تا در بنبست اهدافِ غَرَضمندانه، گم شود؛ بلکه میخواهد به آینده رنگ امید بزند و اشارتی به وجود تاریخی انسان داشته باشد و در عین نشان دادن تنگناها، ادامه و بسط زندگی باشد و اینگونه عهد و مسئولیت افراد را در راهی پرقصه نمایان کند.
🔹آری! این روضهاست که میتواند امیدِ بنیان نهادن جهانی دیگر را در دلها برویاند و در کارِ برافشاندن عالمی باشد که تدبیر امور انسان فراتر از سوبژکتیویته است و تمنای سیاستی را داشتهباشد که در آن انسانها با اباحهگری به دنبال تصرف یکدیگر نیستند بلکه با نسبتی مادرانه، حیاتی شاعرانه را تمهید میکنند.
#روضه_کلمات
#امید
✍#مصیر
@gharare_andishe
مینشینم گوشه ی خرابات دلم...
که بنویسم قلبم، روحم، چشم های آلوده ام اماده ی محرمت نیست...!
که بنویسم غم دارم از لحظاتی که تو را حبس کرده باشم در تاریخ و بنشینم به روضه خوانی و اشک و ماتم...!
که بنویسم...
به وقت اول محرم الحرام
🖊#سیاره_رنج
@gharare_andishe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖊 رهبر انقلاب: در هیئتها تبیینِ مکتب میشود. اینکه عرض میکنیم «میشود»، یعنی باید بشود.
طبیعت هیئت این است: هیئت محلّ تبیین است، محلّ بیان است، محلّ بیان مهمترین مفاهیم معارف اسلامی و معارف علوی است، محلّ پاسخ به سؤالها است.
قرار اندیشه
🖊 رهبر انقلاب: در هیئتها تبیینِ مکتب میشود. اینکه عرض میکنیم «میشود»، یعنی باید بشود. طبیعت هیئت ای
▫️در تبیین هر چیز، آنچه مهم است، توان شنیدن است. گویا تا وقتی مردمان طلب گوشفرادادن به سخنی را نداشته باشند، بیان یا تبیین امری بیوجه است، مسئله نداشتن مخاطبِ سخن، تبیین و روایت آن را عبث و بیهوده میکند؛ چرا که وقتی مردم پرسشی از نحوهی زندگی خود ندارند، تبیین قرار است به چه پرسشی بپردازد؟
▫️اما شاید بتوان گفت، هیئت مجالی برای نسبت پدیدارشناسانه است. فضایی است که میتوان در آن به "شرح" و "توصیف وضعیت" پرداخت و قصه را از آغاز تا پایان بار دیگر گفت.
▫️اگر زمان را موجودی زنده بدانیم که ظهور و بروزات متفاوتی دارد پس میتواند، امکانهای ویژهای را هم در برابر ما قرار دهد.
هئیت و نسبت آن با حرارت عشق اباعبدالله میتواند، صحنهای را بگشاید و رقم بزند که بار دیگر مردم به وجود خود نظر بیندازند و در تمنای امری فراتر از زندگی با مشهورات باشند و اینجاست که تبیین و روشنکردنِ چراغ خرد، معنا مییابد و کاری متفاوت از تصور متعارف از روشنگری و بصیرتافزاییهای کمسو و بیفرجام رخمیدهد.
تبیین آشکاراندن حقیقتی است که در آن و با آن زندگی شکل میگیرد و آن چیزی جز تاریخ نیست؛ امری که احیاء امر دین در گرو آنست.
#هیئت
#تبیین
#احیوا_امرنا
#روضه_کلمات
@gharare_andishe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گوشهی ویرانه را
عرش معلا میکنم
تا بیایی ای پدر...
@gharare_andishe
شاید توبه و بازگشت با آینده نسبت وثیقی دارد. گویی وقتی آینده مقابل انسان روشن می شود، او به خود و به آینده بازمیگردد و آیا بازگشت به گذشته است یا به آینده؟
ما همواره بازگشت را در نسبت با گذشته میشناسیم و آن را نوعی ارتجاع و یا گاهی بازگشت به اصالت خود میشناسیم، ولی شاید بازگشت در نسبت با آینده است که معنا دارد. انسان به گذشته باز نمیگردد، گویی بازگشت هنگامی است که آینده را مییابد و افقی مقابل خویش نظاره میکند. آینده ای که در جایی آن را گم کرده و چیزهایی او را از آن آینده منصرف کرده و آن را مقابل خود نمییابد. اگر چشم به امکان خود بتواند بگشاید، می تواند به آینده خود بازگردد.
مقتل عاشورا گویی تجلی کامل توبه است؛ تجلی گاهی فراتر از زمان که علاوه بر اصحاب کربلا، در هر زمانی در توجه به آن راه گشوده میگردد.
حر و زهیر در آینه زلال کربلا خود را مییابند و در این نسبت است که حر به راستی حر میشود آنچنان که جان خود را آزاد میکند و بال میگشاید در رکاب امام و خود را در آینده کربلا مییابد.
و مگر میشود تو را دید و به خود باز نگشت؟
کدام راه نزریکتر از دیدن تو برای بازگشت به خود و توبه به انسانیت؟
و کربلای تو راهی گشوده تا ابدیت است
و گویی چنین است که آنان که در جستجوی آینده اند، کربلا را مییابند و خود را به کربلا میرسانند...
#اصحاب_کربلا
#شهید_عبدالله_اسکندری
@gharare_andishe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حب الحسین يجمعنا... 🏴🏴🏴
@gharare_andishe