eitaa logo
گلچین شعر
13.8هزار دنبال‌کننده
749 عکس
260 ویدیو
10 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
چشمانت آخرین چیزی‌ست که از میراثِ عشق باقی می‌ماند...! @golchine_sher
خوشا آن گل، که عطرِ دوستدارانِ قَرَن دارد هوایِ یاریِ مظلومی از خاکِ یمن دارد صبا، عطر تو را آورده با (وَالتِّينِ وَالزَّيْتُون) خوشا آن باوری که با تو پیوندی کهن دارد بیا بنشین کمی پایِ دل آن کودک تنها که تا صبح قیامت، از یتیمی ها سخن دارد تداعی می کند در خاطرش لبخندِ مادر را میان خاطراتش خانه ای از نسترن دارد به جانِ حاج قاسم قدس را آزاد خواهد کرد همان دستی که بی اندازه عطر یاسمن دارد خدا از آسمان آویخته پیراهن گل را بهشت آرزو ها سایه بر دشت و دمن دارد برای سربدارانَت رهایی از تن آسان است کدامین عاشق دیوانه ات سر در بدن دارد؟ تمام سرزمین ها کربلا، هر لحظه عاشورا تمام کوچه هامان لاله ای خونین کفن دارد نگو که سوخته بر نیزه ها موی پریشانش شَلال گیسوانِ ماهِ من چین و شکن دارد نمی بیند به جز زیبایی ات، زینب در این ورطه چه قدّ و قامتی آب آورَش دور از وطن دارد به(سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَىٰ) قسم، ای وادیِ ایمَن به هر جا رو کنی یار من آنجا انجمن دارد به رویِ گنبد نیلی هزاران بار بنْویسید برای قدس یک ایران هوای سوختن دارد (نُرِيدُ أَنْ نَمُن) یعنی، همان فصل الخطابی که به همراهش جوابی حتمی و دندان شکن دارد بدانید ای هواداران کوی دوست یارِ من برای مسجدالاقصی خلیلی بت شکن دارد ندارد آسمان مرزی برای مهرورزی ها فلسطینی و ایرانی حکم هم وطن دارد به خاک گرم بنشاند خدا بیداد صهیون را زمین و آسمان میلِ دوباره نو شدن دارد نمی داند کسی راز تو و قلّاب سنگت را اگر چه با تو یک دنیا نبرد تن به تن دارد کسی از تو نخواهد برد گوی استقامت را نبرد نا برابر هم هزاران فوت و فن دارد تو می دانی فقط راز گل سرخ شهادت را به آزادیِ تو ، همواره قلبم حسن ظنّ دارد @golchine_sher
چنان گرفته تو را بازوانِ پیچکی‌ام که گویی از تو جدا نه، که با تو من یکی‌ام! نه آشنایی‌ام امروزی است با تو همین که می‌شناسمت از خواب‌های کودکی‌ام عروس‌وارِ خیالِ منی که آمده‌ای دوباره باز به مهمانیِ عروسکی‌ام همین نه بانوی شعرِ منی، که مدحتِ تو به گوش می‌رسد از بانگِ چنگِ رودکی‌ام نسیم و نخ بده از خاک تا رها بشود به یک اشاره‌ی تو روحِ بادباکی‌ام چه برکه‌ای تو که تا آب آبی است در آن شناور است همه تار و پودِ جلبکی‌ام؟! به خونِ خویش شوم آبروی عشق آری اگر مدد برساند سرشتِ بابکی‌ام کنارِ تو نفسی با فراغِ دل بکشم اگر امان بدهد سرنوشتِ بختکی‌ام. @golchine_sher
حرف بزن، بغضِ مرا باز كن دير زمانى‌ست كه بارانى‌ام...! @golchine_sher
4_5801048752877732698.mp3
2.97M
19 مهرماه به بهانه زادروز بزرگداشت استاد شفیعی کدکنی @golchine_sher
می ریخت رقص روسری ات گل به زیر پات  روییده بود دشت تغزل به زیر پات  هرجا قدم زدی فوران کرد چشمه ای  در صخره ها نبود تحمل به زیر پات وقتی نسیم رفتن تو می وزید، دشت  گسترده بود فرش گلایل به زیر پات حالا تو مانده ای و همین خاطرات تو  دیگر نریخت دشت مغان گل به زیر پات   سارا! تلاطم ارس از اشک های توست از سیل اشک غرق شده پل به زیر پات  دارد صلابت سبلان آب می شود  در دره های غرق تامل به زیر پات   یک شب بیا به دشت مغان ای عروس ایل! تا بشکند سکوت شب ِ کلبه، زیر پات @golchine_sher
🔹بیایید تا را کنیم. 🔻اشعار علی‌اصغر شیری؛ https://eitaa.com/aliasgharshiri
آرامـــش و لـطــف بــیکرانی دارد با مــاه و ســتاره مـیـهـمانی دارد هر صبح به قصد آشتی می‌آید خورشید چه قلب مهربانی دارد @golchine_sher
با دمای دل خود چای مرا دم کردی شعر خواندی و مرا چشمه ی زمزم کردی! تا که لبخند زدی، طعم زمان شیرین شد قند را از سر صبحانه ی من کم کردی زندگی بی تو بنا بود که دق مرگ شود ضربان دلمان را چه منظّم کردی! در قرنطینه ی آغوش تو جایم عالی است! گره ی وا شده ای داشت که محکم کردی. دستی از مهر کشیدی به سر گلدان ها خانه را تابلوی میخک و مریم کردی خواستم تا خط پایان به کنارت باشم و مرا باز در این کار مصمّم کردی! انجمن ها همه مهمان دو چشمت هستند : در"شب شعرِ " قشنگی که فراهم کردی‌ @golchine_sher
گرچه صد داغ و هزاران غم سنگین داریم چشم امّید به فردای فلسطین داریم قدس از سیطرۀ کفر رها می‌گردد عاقبت حاجتِ مظلوم، روا می‌گردد آفتاب از پس این ابر برون می‌آید نوبت عاشقی و فصل جنون می‌آید قدس آزادترین شهر جهان خواهد شد «نفس باد صبا مشک‌فشان خواهد شد» خنجر از پشت زدن حیله و ترفند شماست قبلۀ اول عشق است که در بند شماست بهراسید که مهدی ز سفر می‌آید صبرِ ایوبیِ این قوم به سر می‌آید خالی از عاطفه‌اید و تُهی از احساسید بهراسید شمایی که خدانشناسید بهراسید از این آه که دامنگیر است به خود آیید که فردای قیامت دیر است نحس در طالعتان است که قابیل شوید حقتان است گرفتار ابابیل شوید گرچه ابری‌ست هوا و شبمان تاریک است اندکی صبر عزیزان! که سحر نزدیک است می‌رسد جمعۀ موعود و سواری از راه «هر که دارد هوس کرب‌وبلا بسم‌الله» @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هرگز تو را هرگز گناهت را نمی بخشم تو بی وفا تر از همه بودی نفهمیدم لعنت به انها که وفا را یاد من دادند من هرچه دیدم از دل خوش باورم دیدم @golchine_sher
ببند چشم و رها کن زمین رسوا را در آسمان بطلب چشمه های دریا را بدوز چشم به آیات انقلابی نور که پایشان زده سلطان عرش امضا را همیشه آخر فرعون و ظلم او سیل است نجات، سهم حلالیست صبر موسی را ببین به حکم «نُریدُ نَمُنَّ» سبز و رها دمشق و غزه و پاراچنار و صنعا را به رسم وعده ی «إن تَنصُروه، یَنصُرکُم» بخوان شمارش معکوس شام یلدا را شهادتی که «وَ لاتَحسَبَنَّ أمواتا» ضمانتی است سزاوار، مزد احیا را یقین که داشته باشی به حق، چه فتح و چه خون! چه فرق بین سلیمانی و جهان آرا؟ دل استوار به ایمان کن و تماشا کن «لَسَوفَ یُعطیکَ رَبُّکَ فَتَرضی» را   @golchine_sher
در این زمانهٔ بی های و هوی لال پرست خوشا به حال کلاغان قیل و قال پرست... چگونه شرح دهم لحظه لحظهٔ خود را برای این همه ناباور خیال پرست..؟ به شب نشینی خرچنگ‌های مردابی چگونه رقص کند ماهی زلال پرست..؟ رسیده‌ها چه غریب و نچیده می‌افتد به پای هرزه علف‌های باغ کال پرست... رسیده‌ام به کمالی که جز اناالحق نیست کمالِ دار،برای من کمال پرست... هنوز زنده‌ام و زنده بودنم خاری‌ست به چشم تنگی نامردم زوال پرست... @golchine_sher
عاشقم هر لحظه شوق دیدنت را بیشتر دوست دارم لمس گیسوخرمنت را بیشتر با دو خورشید نگاهت گرم خواهد شد دلم پس بتابان چشم‌های روشنت را بیشتر! بین درهایی که در آن سویشان باشد بهشت دوست دارم دکمۀ پیراهنت را بیشتر دوست دارم اخم و لبخند تو را، از این دوتا، چالِ لُپِّ لحظۀ خندیدنت را بیشتر ابری‌ام، می‌شد ببارم روی کوه شانه‌ات دوست دارم آه! باغ دامنت را بیشتر @golchine_sher
دو مصرع از تو نوشتم، قصیده شد هردو برای خوانده شدن برگزیده شد هردو فضائل علی و تیغ ذوالفقار علی دوسیب بود که از عرش چیده شد هردو علی که نیست خدا و علی که نیست بشر چگونه در شب معراج دیده شد هردو؟ صدا صدای خدا بود یا صدای علی؟ که خود به گوش پیمبر شنیده شد هردو علی است نفس نبی و نبی است جان علی دو روح بود و به یک تن دمیده شد هردو شب سیاهه‌ی ظلم و شب غم مظلوم به یُمن مقدم مولا سپیده شد هردو به حکم آیه‌ی " تَبَّت یَدا أبی‌لَهب " است که دست دشمن مولا بریده شد هردو فقط برای عبادت؟ فقط برای نبرد؟ علی برای کدام آفریده شد...؟ هردو. @golchine_sher
از عشق تو می‌گفتم دیشب به در و دیوار از تو گله می‌کردم ای یار پری رخسار! یک پنجره‌ هم اینجا مشغول تماشا بود پرهیب تو را می‌دید در خلوت من انگار! تنهایی من پر بود از وسعت دلتنگی از خیسی چشمانی در حسرت یک دیدار چشمان ترم بی‌تو، همواره پر از اشک است چشمان مرا ای یار! زین‌پس به خودم مسپار! این خلوت و خاموشی، پاداش صبوری نیست ای وسعت دلتنگی! دست از سر دل بردار! @golchine_sher
آزاد خواهی شد شبی ای باغ زیتون از خود کلاغان را تو خواهی راند بیرون هر کوچه‌ات یادآور داغ شهیدی است خون داده‌ای بسیار، آه ای زنده باخون جولان نخواهد داد در جولان سیاهی دیگر نخواهد زد خزان بر تو شبیخون باید بمانی چون تو قربانگاه عشقی ای کوچه تا پس کوچه‌ات از لاله گلگون آرام می‌خوابند دیگر کودکانت نو غنچه‌های پرپرت هامون به هامون دیدیم راه قدس از کرب و بلا را بستند راه آب را کفار صهیون قدس شریف از ماست، صاحبخانه ماییم کمتر بزن روی شکم، ای دزد صابون @golchine_sher
عشق آن است که یوسف بخورد شلاقی درد تا مغز سر و جان زلیخا برود @golchine_sher
هدایت شده از دل نخواهی
از جهان وحش نا امید صبح و ظهر و عصر و شب شهید در میان قطع آب و برق سیل بمب فسفر سفید حال و روز غزه کربلاست ثانیه به ثانیه عزاست این همه جنایت بشر سازمان نا ملل کجاست!؟ در نبرد بین خیر و شر ناظرند جمع کور و کر تف به حامیان پولکی بر حقوق ظاهرا بشر! شب دوباره پر ستاره شد کودکی که تکه پاره شد از کسی صدا نیامد و باز وقت استخاره شد غزه بار روی گُرده نیست زنده باد آنکه مرده نیست! هرکسی سکوت کرده است جنس شیر پاک خورده نیست بحث سرزمین مادری است جنگ، جنگ نابرابری است خیبر است و راه فتح آن دست بچه های حیدری است @golchine_sher
دلواپسم برای دو چشمان ساحرت می‌خواهمت به قدر خداوند ماهرت آنکه تو را یگانه‌ی من آفریده است آنکه چنین برای دلم کرده شاعرت می‌خواهمت چنان که به دور از تصور است هرگز مباد تا کنم آزرده خاطرت می‌میرم و دوباره مرا زنده می‌کنی با خنده‌های باب دل و ناب و نادرت بگذار در زلالی دریاچه‌ی دلت من باشم آشیانه‌ و مرغ مهاجرت آغوش باز کن که من از نو، جوان شوم گرد غمی نشسته به جانِ مسافرت @golchine_sher
شادي مکن از زادن و شيون مکن از مرگ   زين گونه بسي آمد و زين گونه بسي رفت @golchine_sher
چون شمع نیمه‌جان به هوای تو سوختیم با گریه ساختیم و به پای تو سوختیم اشکی که ریختیم به یاد تو ریختیم عمری که سوختیم برای تو سوختیم پروانه سوخت یک شب و آسود جان او ما عمرها ز داغ جفای تو سوختیم دیشب که یار انجمن‌افروز غیر بود ای شمع تا سپیده به جای تو سوختیم کوتاه کن حکایت شب‌های غم رهی کز برق آه و سوز نوای تو سوختیم @golchine_sher
شرمندهٔ محبتت ای غم که در فراق حالِ مرا به جز تو نپرسید هیچ‌کس... @golchine_sher