eitaa logo
گلچین شعر
14.1هزار دنبال‌کننده
773 عکس
268 ویدیو
11 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از گلچین شعر
کانال دوم ما اگه دوست دارید تک بیت و رباعی های خوب بخونید حتما عضو بشین👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خورشیدِ پریشان شده در ابر کاش از شبِ بن بست در آیی! ای صبح ترین روز مبادا وقتش نرسیده است بیایی؟ https://eitaa.com/yzdaan @golchine_sher
چه خبر یار؟ شنیدم که گرفتار شدی دل سپردی و برای دگری یار شدی بعدِ دل کندنت از من دلت آرام گرفت؟ خوب شد زندگی ات؟ یا که بدهکار شدی؟ بی تو اینجا خبری نیست به جز غصه و درد حال خوش بودی و رفتی و دل آزار شدی بودنت, پنجره ای باز به رویاها بود ناگهان پنجره را بستی و دیوار شدی عشق را با طمعِ منطق خود تاخت زدی تا نهایت به دلت سخت بدهکار شدی تو خودت خواستی از قصه ی من پر بکشی پس نگو کار خدا بوده و ناچار شدی حسرت یارِ تو بودن به دلم ماند که ماند آخرین خواسته ام, قسمت اغیار شدی من که در حد پرستش به تو دلبسته شدم من چه کردم که تو اینگونه جفاکار شدی؟ پشت کردی به من ای ناز غزالِ غزلم شیر را پس زدی و طعمه ی کفتار شدی مرگِ دل, نقطه ی آغاز فروپاشی هاست حیف و صد حیف که تو دیر خبردار شدی @golchine_sher
پوسیده، ناامید، طنابی قدیمی ام من دست های خسته ی تابی قدیمی ام از گوش های ناشنوا زخم خورده ام فریاد های حرف حسابی قدیمی ام لبخندهای واقعی ام را ندیده اید! من سال هاست پشت نقابی قدیمی ام راهی بجز نخواندن این عاشقانه نیست افسانه ای میان کتابی قدیمی ام شاید عقاب شیطنتی کودکانه یا، آمین اشتباهِ ثوابی قدیمی ام! هر روز خاطرات تو را حمل می کنم من میخ آبدیده ی قابی قدیمی ام دیر است، دیر تشنه ی فهمیدنم شدی این چشمه چشمه نیست، سرابی قدیمی ام دیر است! فصل چیدن انگور ها گذشت من تلخ تلخ تلخ! شرابی قدیمی ام @golchine_sher
زبان_حال_حضرت_زینب_س سلام حُسنِ زمین و زمان... سلام حسین سَرت سلامت و ماهِ رُخت تمام، حسین! چقدر دور سَرت آفتاب می‌گردد ستاره‌ها همه محوِ تو صبح و شام... حسین! تو سَروَری و عجب نیست پیشِ پای سَرت بِایستند درختان به احترام، حسین! سَرت به نیزه بلند است در برابرِ من... چنان بلند! که شد رَشکِ خاص و عام، حسین! تنت به سایه‌ی خورشید، گرمِ بخشش و بذل! نماند پیرهنت هم در ازدحام، حسین! کجاست پیرهنت؟ آن دوای چشمِ تَرم! مگر طلوع کند در میان شام! حسین! همان که خونی و خاکی، به وقتِ صبحِ ظهور عَلم شود به دوعالم، علی الدوام! حسین! "سَرم خوشست و به بانگِ بلند می‌گویم" همیشه درد "حسین" است و التیام، "حسین" @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
باغ خیالی چشم هایم خیره بر گلهای قالی مانده است مرغک اندیشه در باغ خیالی مانده است   جام دل ها مان پر از عشق و پر از امید بود رفتی و حالا مرا یک جام خالی مانده است   یاد باد آن میگساری ها که با هم داشتیم زان همه مستی فقط آشفته حالی مانده است   چیزی از آن هفت شهر عشق بر جا نیست جز نقش کمرنگی که بر ظرفی سفالی مانده است   گر چه دیگر نیستی در منظر چشمم ولی حال من با یاد لب های تو عالی مانده است   @golchine_sher
بسم الله الرحمن الرحیم به پیشگاه حضرت جعفر بن ابیطالب علیه السلام به نام نامی حق‌ و به نام خالق دادار به نام حضرت خاتم، به نام حیدر کرّار میان سیل غم ها و میان نا امیدی ها شده مشکل‌گشای من، نماز جعفر طیّار چگونه وصف تو گویم، زبانْ قاصر، قلم سنگین تویی جان رسول‌الله، تویی سرحلقه‌ی ابرار فدای جذبه‌ی نامت عموی حضرت عبّاس که از هاشم نسب داری و سرداری و پرچمدار تو در خلقت تو در طینت، تو در صورت تو در سیرت شبیه مصطفی هستی که حُسنت مانده بی‌انکار تویی آنکه امیرالمؤمنین در وصفتان فرمود: اگر بودی، دگر آتش نبود و آن در و دیوار تویی ابن ابی طالب، امیر ذوالجناحِینی که شیری بوده‌ای تنها، میان عرصه‌ی پیکار شنیدم لشکر دشمن، دو دستت را قلم کردند شنیدم از مِی نابِ شهادت کرده ای افطار به پابوس قدمهایت، دل من آمده این‌بار ببین اشک روان من، به مِهرت می‌کند اقرار اجابت کن دعایم را، خداوندا شهیدم کن "به مقطوع الیدینِ جنگ موته، جعفر طیّار" @golchine_sher
بگو کجا بروم من؟ به خانه‌ای که ندارم؟ چگونه سر بگُذارم به شانه‌ای که ندارم! کدام خاطره‌‌ات را بغل کنم که بیایی برای بودنم اینجا بهانه‌ای که ندارم من آن درخت کهنسال و خشک گوشه‌ی باغم که دلخوشم به بهار و جوانه‌ای که ندارم من آن پرنده ی غمگین، من آن مهاجر تنها چطور دل بسپارم به لانه‌ای که ندارم تو رفته‌ بودی و ای جان! رسیده بر لب من جان کجا پیِ تو بگردم نشانه‌ای که ندارم! @golchine_sher
4_5778282724674506104.ogg
3.94M
‍ و ناگهان دل من  یاد مادرت افتاد ..... اللهم صل علے فاطمة وابیها وبعلها وبنیها...... کجاست یاس سپیدم که زود برگردد بهار رفته به کشف وشهود برگردد بخوان دعای توسل علی!!!که ازکوچه دلیل خلقت بود و نبود  برگردد بخوان که شأن نزول تمام قرآنها همان که رب جلیلش ستود برگردد دوباره پرشدم از اضطراب شب بوها نرفته شاخه ی طوبا که عود برگردد خدای من!! نکند از حوالی کوچه گلِ همیشه بهارم کبود برگردد شکسته پهلوی هجده نمازِ خون آلود بگو طبیبِ مسافر که زود برگردد پراست کاسه ی صبر زمین دعایی کن که حق به جانب حد و حدود برگردد سقیفه مانده و بی آبرویی و طغیان که آب رفته چگونه به رود برگردد @golchine_sher
من سردم است، حرف به خرجم نمی رود دلگیرم از توالی این روزهای بد ما قرن هاست راه به جایی نبرده ایم اینجا که پیش قافله ها راه نابلد چشمانمان به راه رسیدن سفید شد آن کس که سال هاست … چرا پس نمی رسد ؟ آن کس که سال هاست چرا … آه زندگی ! دیگر نزن به بخت منِ خسته جان لگد یک روز من پرنده شدن را گریستم دانستم این قفس زده دیگر نمی پرد یک روز من پرنده و حالا منم همین مردی که روبروی تو سیگار می کشد @golchine_sher
چشمانِ تو شعری ست که صد قافیه دارد امّا چه کنم؟ با دلِ من زاویه دارد! این آبیِ بی واهمه، این شهرِ ستاره چون علمِ نجوم است که صد فرضیه دارد چشمانِ تو چون معدنی از نور و بلور است البتّه غنی سازیِ آن حاشیه دارد! این سفره ی رنگینِ قلمکار، کجایی ست؟ کز فلفل و نعنا و نمک، ادویه دارد؟! این باغِ پُر از برکت و این جنگلِ مخمل بارانِ شکوفه است که هر ثانیه دارد این دُرّ ِیتیمی ست که دلخواهِ جهانی ست هر عاشقِ دلخسته از آن سهمیه دارد اینقدر مرا از درِ خود باز نگردان هر قطره از اشکِ منِ عاشق، دیه دارد من گریه کُنان قصدِ تقرّب به تو دارم هر کس به تو نزدیک شود آتیه دارد...! @golchine_sher
این چشم‌ها کنایه به چشمان یوسف است یا خانقاه مردم اهل تصوّف است؟ توصیف ناپذیری و این را به غیر تو در وصف هرکسی که بگویم تعارف است! در جمع دوستان تو هم‌چون غریبه‌ها یک لحظه جا ندارم و جای تأسّف است... ‌ آن پادشاه فاتح اگر چشم‌های توست پیروز عاشقی که دلش در تصرّف است ای صد هزار مصرع پیچیده موی تو! شعر مرا ببخش اگر بی‌تکلف است @golchine_sher
امام رضا ع یا رئوف ... تا که مِهرت در دلم افتاد خیلی وقت پیش شد بنای عشق من ایجاد خیلی وقت پیش دودمانم عاشقت بودند و این گنجینه را ارث بردم من هم از اجداد خیلی وقت پیش این خروش شوق من امروز و دیروزی که نیست می زدم نام تو را فریاد خیلی وقت پیش من گرفتارت شدم ای خسرو شیرین کلام پیش‌تر از قصه‌ی فرهاد خیلی وقت پیش مثل آهو بچه‌ها زلف نگاهم در فرار بسته شد بر پنجره فولاد خیلی وقت پیش خوب یادم هست روزی را که دیدم در حرم خوب شد یک کور مادرزاد خیلی وقت پیش ... @golchine_sher
چون وزن خوشایند سماعی هستی مضمون قشنگ اجتماعی هستی در دشت خیال من کمی راه برو تو لذت ابیات رباعی هستی @golchine_sher
هدایت شده از رباعی_تک بیت
کپی فقط با نام شاعر کانالهایی که کپی می کنید لطفا اسم شاعر رو هم بنویسید از نظر اخلاقی درست نیست 🙏🙏🙏 @golchine_sher @robaiiyat_takbait
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لبخند بزن بهار را تضمین کن اسفند دلم شبیه فروردین کن هر صبح کنار سفره ی صبحانه با قند لبت چای مرا شیرین کن @golchine_sher
سلام بغض مریضم! سلام شُرب مدامم! سلام رنج عزیزم! سلام ماه حرامم! چقدر حیف ندیدی که من کدام پیامم چقدر حیف ندیدی که من چقدر سلامم! غم است تلخی کامم، غم است شوری آشم غم است شاعری تو... غم است کل تلاشم که تو غزل بنویسی و هیچ جاش نباشم! که تو ترانه‌سُرایی و من مخاطب عامم چگونه کشف کنم با کدام جمع نشستی؟! پیام هم نفرستم در این فضاحت و مستی: «چرا هنوز دلم را عمیق‌تر نشکستی؟! ببین چه آینه‌ام من! ببین چه سنگ تمامم!» چگونه با تو بگویم از انتظار نگاهم!؟ "لبت کجاست عزیزم که خاک چشم‌به‌راهم" تو را چقدر بخواهم که از تو هیچ نخواهم؟! که زخم کرده دلم را غم نمک‌به‌حرامم! همین که محتملی از میان این همه هرگز! عبور می‌کنم از هر چه خط ممتد قرمز! چقدر فال بگیرم‌؟! بگو به حضرت حافظ که مرده است دل من! جریده است دوامم! نه تو ممد حیاتی نه من مفرح ذاتم! ولی اگر تو بخواهی خزانه‌ی برکاتم سقوط کن که ببینی چقدر چتر نجاتم! شروع کن که ببینی چقدر حُسن ختامم! بُکُش مرا دو برابر! که تو دو بار عزیزی! و می‌رسد به تو عشقم... که خون خلق بریزی اگرچه باز نفهمی که من کدام پیامم اگرچه از طرف من نمی‌رسد به تو چیزی: سلام رنج عزیزم... سلام ماه حرامم... @golchine_sher
می خواهم برای تو بمیرم برای تو ؛ البته اگر از جنگ های خاورمیانه جان سالم بدر برم... @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هنوز گرچه صدایت غریب و غمگین است بلند حرف بزن، گوش شهر سنگین است بلند حرف بزن ماهِ بی‌قرینه ولی مراقبِ سخنت باش، شب خبرچین است مراقب سخنت باش و کم بگو از عشق شنیده‌ام که مجازاتِ عشق سنگین است اگر به نامِ تو دستی به آسمان برخاست گمان مبر که دعا می کنند، نفرین است طبیب من! غم عالم نشسته در جانم سخن بگو که صدایت هنوز تسکین است به قدرِ خوردنِ یک چایِ تلخ با من باش که تلخ با تو عزیزم! هنوز شیرین است مرا به خوب شدن وعده می‌دهی، اما شنیده‌ام همه‌ی وعده‌ها دروغین است به حال و روزِ بدِ پیش از این چه می‌نالی؟ چه ماجرا که به تقدیرمان پس از این است @golchine_sher
<<از ماه تنهاتر >> لبش خاموش اماّ درد پهلو داشت انگاری نگاهش خیس، احساس پرستو داشت انگاری نشان برف غم بر روی گیسو داشت انگاری دمادم بر لبش تسبیح یاهو داشت انگاری جهانی در تب دلشوره های ماه جان می داد وَلی،در گوش یاسش با غمی سنگین اذان می داد نگاهش کربلایی غصهّ را در خود نهان می کرد حسین ع و کربلایش قامت او را کمان می کرد حسن ع با غربتش باغ امیدش را خزان می کرد بمیرم ،صبر زینب طاقتش را نیمه جان می کرد چو افتادست حائل از رخش می سوزد آئینه ملائک شروه می خوانند و غم می دوزد آئینه بهاری قصد رفتن داشت باغ و باغبان گریان زمین گریان زمان گریان واهل آسمان گریان خدا گریان، ملک گریان،تمام کهکشان گریان درو دیوار حتیّ میخ های خون چکان گریان وکوثر آیه آیه ریخت در آغوش پیغمبر ردای وصل را انداخت او بر دوش پیغمبر علی جان داد  آن از ماه تنهاتر چو کوثر رفت شمیم از باغ و نور از خاک با زهرای اطهر رفت امید هل اتی از سفره های ناب باور رفت شریک رنج ها درد آشنای جان حیدر رفت کجا پیدا کند سائل نگاه مهربانش را نخواهد دید هرگز روشنای آسمانش را جهان باما غریبی می کند،جان علی برگرد دلیل خلقت عالم ، گلستان علی برگرد علمدار تولاّ نور ایمان علی برگرد تجلی گاه حقّ یاسین قرآن علی برگرد چه آسان می روی جان علی  از دست زهرا جان بمان که ظرف غمهای علی سر رفت زهرا جان @golchine_sher
ای درختِ پاییز منفجر شو تا پنجره در پنجره گشوده شوم آزادی، زبانِ من است: سلام بر آنان که بیهوده دوستشان دارم سلام بر آنان که با زخمهای من روشن شده اند   @golchine_sher