eitaa logo
گلچین شعر
13.8هزار دنبال‌کننده
749 عکس
260 ویدیو
10 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
گفتم که با فراق مدارا کنم، نشد یک روز را بدون تو فردا کنم، نشد گفتند عاشقِ که شدی؟گریه ام گرفت میخواستم بخندم و حاشا کنم،نشد... @golchine_sher
تو آرزوی منی، من وَبال گردنِ تو تو گرم کُشتنِ من، من به گور بردنِ تو تو آبروی منی، پس مخواه بنشینم رقیب تاس بریزد به شوقِ بردنِ تو! تویی نماز و منم مست، مانده ام چه کنم؟ که هم اقامه خطا هم سبک شمردنِ تو سپرده ام به خدا هرچه کرده ای با من خطاست دستِ کسی جز خدا سپردنِ تو خدا کند که نفهمی غمت چه با من کرد که مرگِ من نمی ارزد به غصه خوردنِ تو @golchine_sher
از ادب در حرمت قامت زوّار خم است هر که زانو زده در محضر تو محترم است قم بهشتی است که از لطف تو رونق دارد هر کویری که بر آن پا بگذاری «ارم» است «بهجت» از قلب ضریحت همه جا را پر کرد آنچه در صحن تو هرگز نتوان یافت غم است عالِمان ریزه خور سفره‌ی احسان توئند عالَمی سائل و ایوان تو دارالکرم است «مرعشی» وار شدم زائر زهرا در عرش بین خاکی که در آن فاطمه صاحب حرم است قصد قم میکنم از مشهد و در هر نفسم یارضاجان دم و معصومه مدد بازدم است شد پناهنده به منظومه‌ی صحنت «پروین» حرمت امن ترین خانه‌ی اهل قلم است وقت توصیف شکوه تو مضامین لال اند شاعران مدح تو را هر چه بگویند کم است @golchine_sher
خوش آن که در صفِ خوبان نشسته باشی و من نظر کُنم به تو نازم به انتخابِ خودم @golchine_sher
دوستت دارم پریشان‌، شانه می‌خواهی چه کار؟ دام بگذاری اسیرم‌، دانه می‌خواهی چه کار؟ تا ابد دور تو می‌گردم‌، بسوزان عشق کن‌ ای که شاعر سوختی‌، پروانه می‌خواهی چه کار؟ مُردم از بس شهر را گشتم یکی عاقل نبود راستی تو این همه دیوانه می‌خواهی چه کار؟ مثل من آواره شو از چاردیواری درآ! در دل من قصر داری‌، خانه می‌خواهی چه کار؟ خُرد کن آیینه را در شعر من خود را ببین شرح این زیبایی از بیگانه می‌خواهی چه کار؟ شرم را بگذار و یک آغوش در من گریه کن‌ گریه کن پس شانه ی مردانه می خواهی چه کار؟ @golchine_sher
در راه رسیدن به تو گیرم که بمیرم اصلاً به تو افتاد مسیرم که بمیرم یک قطره‌ی آبم که در اندیشه‌ی دریا افتادم و باید بپذیرم که بمیرم یا چشم بپوش از من و از خویش برانم یا تَنگ در آغوش بگیرم که بمیرم این کوزه ترک خورد! چه جای نگرانی است من ساخته از خاک کویرم که بمیرم خاموش مکن آتش افروخته‌ام را بگذار بمیرم که بمیرم که بمیرم @golchine_sher
هیچ‌کس از این‌حوالی دست‌خالی برنگشت دست‌خالی هیچ‌کس از این‌حوالی برنگشت این حرم آرامش محض است و از آغوش او هرکسی برگشت، با آشفته‌حالی برنگشت پیش‌ازاین‌ها قم کویر شوره‌زار خشک بود بعد او اما به خاکش خشکسالی برنگشت غیرممکن‌های دنیا یک‌به‌یک ممکن شدند از جوار او -به لطف او- محالی برنگشت این حرم خاصیتش علامه‌پروربودن است طالب علم از حریمش بی‌تعالی برنگشت این چه رازی شد که جز با نیت او مرعشی از کنار مرقد مولی‌الموالی برنگشت اولین باری که اینجا آمدم، عاشق شدم از کنار او دلم در خردسالی برنگشت خواهر سلطان جواب خواهشم را می‌دهد؟ خواهشی از این حرم دیگر سوالی برنگشت. گنده‌لات هر محل آمد زیارت کرد و رفت رفته بود، اما از این‌جا لااُبالی برنگشت مطمئن بوده جواب حاجتش را می‌دهد مادرم با وعده‌های احتمالی برنگشت هر دلی با کوله‌بار غم به دوش آمد، ولی کو دلی که با هزاران غصه عالی برنگشت؟ گرچه ما همسایه‌ی خوبی برایش نیستیم روی او یک‌لحظه هم از این اهالی برنگشت @golchine_sher
بیدار شدم صبح شده بود و چاره ای جز دوست داشتنت نبود هر كسی كاری دارد حتی آدمهای بیكار این شغل من است دوستت دارم @golchine_sher
به سراغ من اگر می‌آیید، نرم و آهسته بیایید، مبادا که ترک بردارد چینی نازک تنهایی من... @golchine_sher
چنان خورده به جام خالی ام پیمانه ی تو که بیرون میزنم سرمست از میخانه ی تو میان صحن آیینه ندیدم لحظه ای را تماشایی تر از لبخند معصومانه ی تو کنار خلوت چشمت نشستم ذکر گفتم و دل دادم به کاشی های کنج خانه ی تو خیال آسمان ها را پَراندی از سر من شدم با خستگی هایم مقیم شانه ی تو بهاری می کند یک آن هوای چادرم را همین که در حرم پر میزند پروانه ی تو تو میدانی برایم خوشتر از خوان بهشتی ست اگر نوک میزنم دائم به آب و دانه ی تو نخواه از من کنار گنبدت عاقل بمانم که با رقص کبوتر ها شدم دیوانه ی تو @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
می‌وزد عطر نسیمی از نگاه کهکشان گنبدی سبز و معطر در میان آسمان بوی عطر فاطمه پیچیده در صحن حرم مظهر لطف و کرامت بانوی خلد، آشیان می تراود ماهتاب از آسمان شهر قم مثل پروانه به دورش زائران در آستان صحن زیبایش شده آرامش دلهای ما قلبهای خسته را باشد دوا، آن مهربان افتخار است از برای مردم ایران زمین یاسی از گلزار زهرا شد در اینجا میهمان با کرامت با نجابت، مظهر حجب و حیا روز میلادش قلوب دختران شد شادمان نور باران می شود در روز میلادش حرم شور و شادی می کشد پَر، از زمین تا کهکشان مثل کفتر های گنبد، روز و شب دور حرم کاش باشم زائرش در آن معطر, بوستان اشفعی یا فاطمه! جانم فدای مقدمت شهر از یمن قدمهای تو شد عنبر فشان @golchine_sher
صبر خوب است و مخواه از عاشقی این خوب را پیش ازین هرگز نفهمیدم غم ایوب را خوانده ام در چهره ی مردم همین امروز هم حرف های مفت بعد از تو به من منسوب را با وجود طعنه هاشان ظاهرم شاد است آه بید از داخل به نرمی می تراشد چوب را دستمالت را نکش بر پلک ها بیهوده است سرمه ام لو می دهد چشمی که شد مرطوب را! تا بدانم چندمین روز است ترکم کرده ای می شمارم شیشه های خالی مشروب را هر دو بعد از تخته نرد زندگی خندیده ایم می توان از خنده هامان حدس زد مغلوب را حرف هایت را غزل کن با سکوت از من نگیر لااقل این عشق بازی کردن مکتوب را   @golchine_sher
تو خواهی رفت، دیگر حرف چندانی نمی‌ماند چه باید گفت با آن کس که می‌دانی نمی‌ماند؟ @golchine_sher
روح تو را که دید خدا، گوهر آفرید احساس را دمید به گل، دختر آفرید... @golchine_sher
وقتی گره خورده است جان‌ها با کریمه قطعا گره وا میشود با: یاکریمه .. موسی‌بن جعفر گفت بابایت فدایت ای زِینِ‌اَب ای دلبر بابا ... کریمه مثل حسین و زینبش ، هرگز نباشد قلب رضا جای کسی الّا کریمه امروز با امّید فردا زنده هستیم امروز ذکر یا رضا ، فردا کریمه ما تا حرم رفتیم و گردد تا قیامت پشت و پناه زائرش هر جا کریمه ما زائران مادرش هستیم در قم گشته‌ مزارش، مرقد زهرا ، کریمه نور جمیع آل طاها در حریمش ای بانیِ خیرِ همه دنیا ، کریمه ای دختر موسی بن جعفر ، جان فدایت ما را ببر هر ماه تا صحن و سرایت @golchine_sher
معصومه ترین! تو کاشف هر رازی بر مُلکِ مَلیکه‌ام ، تو شعر اندازی یک شاه به پیش و شاه دیگر آن سو بین الحرمین مشهد و شیرازی @golchine_sher
عشق اگر پنجره‌ای باز نمی کرد به دوست  مرگ را این همه ناچیز نمی‌دانستم @golchine_sher
از برکت قدوم تو قم باصفا شده‌ست آب و هوا و خاک درت، پربها شده ست از برکت حضور شما آل عاشقی هر شوره‌زار بستر شور و نوا شده ست از خاطرات قم نشود پاک لحظه‌ای روزی که با نگاه تَرَت آشنا شده‌ست معصومه‌ای؛ رواق تو نور است و آینه هر تیره‌روی در حَرَمت روشنا شده‌ست قلب شکسته را به دَمی بند می‌زنی صد قفل بسته هم به دُمی از تو وا شده‌ست مهر تو دست داد به هر جان مستمند بی کِبر و بی ریا، حرم کِبریا شده‌ست صحن عتیق و صحن جدیدت پر از مَلَک ایوانت از حضور معطر، طلا شده‌ست جوشید چشمه از دل سنگی امیدوار نذری که کرد اسم تو بود و روا شده‌ست دور حرم که حوزه‌ی علمیه بی‌شمار... در ما هزار حوزه‌ی عشقت به پا شده‌ست اذن زیارتت چه مبارک رسید و دل  در صحن باشکوه تو مرغی رها شده‌ست ای ماهتاب! خواهر خورشید! یک نظر حالا که خاطرم  به رضایت، رضا شده‌ست @golchine_sher
تو مرا شکستی ومن از میان شکسته های دلم دوباره بر میخیزم و چون ققنوس خاکستر نشین ، خود را به شراره های آتش می آویزم و بقول احمد شاملو :که از شکسته های خود گلدان می ساخت و خود ش را می کاشت من خاکستر خویش را با ذرات عشق در فضای نفس های تو می پراکنم تا به تعبیر سپهری در تو و فضای تو نفس بکشم شکسته هایم از خمیر آتش و دود با چسب امید برای یکی بودن ساز دوباره شدن را می نوازم و آنگاه تو منی و من تو ام بدون من و تو ماییم همین. @golchine_sher
قم زنده شد از کرامت معصومه (س) عالِم شده از عبادت معصومه (س) ای شیعه به خود بناز چون بر تو بهشت واجب شده از شفاعت معصومه (س) @golchine_sher
اصرار نکن... ما شدنِ ما شدنی نیست تردید نکن... این گره ها وا شدنی نیست این مثنوی حسرت و بغض و غم و آهم در دفتر اشعار دلت جا شدنی نیست صد ابر اگر تا ابد الدّهر ببارند این برکه ی قحطی زده دریا شدنی نیست در فرش غزل نقش تو را بافته ام تا این فاصله را پر کنم... اما شدنی نیست کم وعده بده... موعد انگور گذشته است این غوره ی هجر است که حلوا شدنی نیست دلبسته ی مویی شده ام... سرنخ این عشق در خرمن گیسوی تو پیدا شدنی نیست من دور تو می گردم و می گردم و این دور هر چند محال است... ولی ناشدنی نیست @golchine_sher
عصای دست من عشق است ، عقل سنگدل بگذار کـــه این دیوانه تنهـــا تکیه گاهش ﺭﺍ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺭﺩ @golchine_sher
طبیبانم چه می دانند دردم دردِ تنهایی ست تو نبضم را بگیری بی گمان آرام می گیرم... @golchine_sher