eitaa logo
گلچین شعر
14.3هزار دنبال‌کننده
787 عکس
272 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
چیزی نگو دزدانه و شیرین تماشا کن بنشین و مثل دختری سنگین تماشا کن یک کاروان خیس ابریشم همین حالا از زیر چشمم رفت سمت چین تماشا کن بر شانه‌ات نگذاشتم سر با خودم گفتم آن قله ها را از همین پایین تماشا کن آن آبشاری را که از قوس کمرگاهش جاری‌ست نا فرمان و بی‌تمکین تماشا کن مرد خدا را هر اذان صبح در کافه ای چشم‌های کافر بی‌دین تماشا کن من مانده‌ام مهجور از او بیچاره و رنجور من قرها رنجم در این تضمین تماشا کن چون بشکنم عکس تو در هر تکه‌ام پیداست باور نداری بشکن و بنشین تماشا کن... @golchine_sher
وجودم رفت و مهرت همچنان هست... @golchine_sher
خودکاری که نمی نویسد فندکی که روشن نمی شود و آدمی که قدم می‌زند در تنهایی، تمام شده است... @golchine_sher
شیـدای امـام منتظَر بسیـار است عمـریست جهـان منتظِر دیـدار است این چشـم اگـر لایق دیدارش نیست شاید سر سفره نـان مشکلدار است! @golchine_sher
فرقِ من با دیگران را تا کنون فهمیده‌ای؟ عاشقت بودند خیلی‌ها ولی آواره... نه! @golchine_sher
صد باب دلبری همه آموختی بس است فصلی هم از کتاب محبت فرا بگیر @golchine_sher
گوشه‌اى دارى بميرم؟! غار باشد بهتر است مرد عاشق از خودش بيزار باشد بهتر است "سر" كه با زانو رفاقت مى‌كند از غم پُر است همدمش عمرى اگر ديوار باشد بهتر است وقت دلتنگى چه شيرين ترش‌رويى مى‌كنى برگ گل گاهى كنارش خار باشد بهتر است با خودم گفتم -نمى شد راه آسان‌تر شود؟- عشق پاسخ داد: ناهموار باشد بهتر است باز با يادت نوشتم، باز بارانى شدم چشم شاعر اندكى نم‌دار باشد بهتر است... @golchine_sher
صبح آمده و موسم پرواز شده صد پنجره سمت آسمان باز شده برخیز و پرندگی کن و دلخوش باش یک هفته ی سبز دیگر آغاز شده @golchine_sher
چون سرخ ترین سیب در آغوش درختی سخت است تو را دیدن و از شاخه نچیدن @golchine_sher
انگشت به لب مانده ام از قاعده ی" عشق " ما " یار " ندیده تب معشوق کشیدیم ! @golchine_sher
خورشید هم به عشق شما نور می دهد ظلمتکده است بی تو جهان ایها العزیز @golchine_sher
مسلمانیم امّا آه از ،اینگونه مسلمانی نصیب ما نشد غیر از پریشانی پریشانی ندانستیم از اسلام جز نفرین و جز نفرت نفهمیدیم از دین خدا غیر از رجزخوانی چنان بیگانگان از هم جدا افتاده اند امروز -به مکر نابرادرها- برادرهای ایمانی برادرجان! بدان یوسف عزیز مصر خواهد شد اگرچه چند روزی هم شود در چاه زندانی مبادا تا برادر را درون چاه اندازیم «یهودا» که ندارد سرنوشتی جز پشیمانی قدم بردار با ما در صراط المستقیم اکنون که از پایان این بیراهه ها چیزی نمی دانی صدایی از حرا  می آید اینک، گوش بسپارید: «مسلمانان! مسلمانان! مسلمانی! مسلمانی!» @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
وقتی که یادت نیستم، بی اعتبارم وقتی به تو ایمان ندارم، بی قرارم الحق و الانصاف کم فکر تو هستم از بس که بر این نفس وامانده دچارم شاید که از چشم تو افتادم که این طور دیگر زمان معصیت بی اختیارم یابن الحسن، با غفلتم سرمایه ام سوخت رحمی نما، آتش گرفته کوله بارم باشد بزن اما دگر رو برمگردان شرمنده ام من از گناه بی شمارم دیدی پشیمانم، به آغوشم کشیدی دیدم غریق رحمت پروردگارم گرچه برایت نوکر خوبی نبودم با این همه جد شما را دوست دارم من که نشد یک بار پیش تو نشینم شاید زمان روضه بنشینی کنارم رو به برادر، خواهری با گریه می گفت: با رفتنت آتش زدی بر روزگارم ای کاش می شد بوسه از رویت بگیرم قاری قرآنم، عزیزم، نی سوارم @golchine_sher
بغضم شکست و فرصت آهی نیافتم از دست اشک بخت نگاهی نیافتم هرقدر کوله‌بار تو را گشتم ای فلک چون بخت خویش شام سیاهی نیافتم من کوه را شکافتم ای بی‌وفا ولی آخر به قلب سنگ تو راهی نیافتم وقتی دلیل خواستی از من برای عشق غیر از خود تو هیچ گواهی نیافتم گفتی کسی پناه به دشمن نمی‌برد آری ولی به جز تو پناهی نیافتم @golchine_sher
دست هایت کو؟ که دلتنگم برای دست هایت دست هایم را بگیر ای دوست؛دلتنگم برایت... @golchine_sher
‏عمرم ز دیر آمدنت رفته رفته رفت... @golchine_sher
زبانم قاصر است از وصف غم هایی که تو دیدی ندیده هیچکس رنج و ستم هایی که تو دیدی مصائب لحظه لحظه بر صدایت لحن ماتم داد نوای نینوا شد زیر و بم هایی که تو دیدی غروب و خیمه و غارت‌؛ چه بد شد قاتل جانت- به روی چادر عمه‌‌؛ قدم هایی که تو دیدی به رویِ نيزه ها با خنده سرها را علَم کردند دلم آتش گرفت از آن علَم هایی که تو دیدی ندیده قدر یک ثانیه در عمرش به خود تاریخ سپاهی از همان نامحترم هایی که تو دیدی برای شیرخواره تیر شیر افکن مهیا شد به دست کینه ی آن بی جنم هایی که تو دیدی نهایت‌‌‌‌‌‌‌؛ پنج سالت بود سال شصت و یک اما کهنسال است و صد ساله ست غم هایی که تو دیدی! @golchine_sher
باز دارد عطر و بویی بَر مَشامم می رسد ای دِلا آماده شو دارد مُحرّم می رسد پیش از آنی که به پا گردد عَلم های عزا فاطمه در کربلا با قامتی خَم می رسد اِذن مشکی پوش بودن از رسول الله بگیر ناله های مصطفی دارد دَمادَم می رسد حیدر کرّار با آه و فغان کوبد به سَر حضرت صاحب عزا در مجلس غم می رسد این عزای آسمان هم هست از داغ حسین در عزایش بَر زمین خیل مَلک هم می رسد هر کسی از مادرش شیر حلال و پاک خورد در دل او اضطراب ماه ماتم می رسد خوش به حال آن عزادری که با یاد حسین گریه دارد از دو چشمش اشک نَم نَم می رسد عاشقی سَربند یا زهرا به پیشانی خود یک نفر در سایه سارِ موج پرچم می رسد تا قیامت این عزا در قلب شیعه تازه است این حدیث مُعتبر از قول خاتم می رسد اختیار گریه رفت از دست من این روزها بی قراری می کُنم دارد مُحرم می رسد @golchine_sher
با من هزار نوبت اگر دشمنی کنی ای دوست همچنان دلِ من مهربان توست... @golchine_sher
باز با گریه به آغوش تو برمی‌گردم چون غریبی که خودش را برساند به وطن.. @golchine_sher
تو خواهی رفت، دیگر حرف چندانی نمی‌ماند چه باید گفت با آن کس که می‌دانی نمی‌ماند؟! بمان و فرصت قدری تماشا را مگیر از ما تو تا آبی بنوشانی به من، جانی نمی‌ماند برایم قابل درک است اگر چشمت به راهم نیست برای اهل دریا شوق بارانی نمی‌ماند همین امروز داغی بر دلم بنشان که در پیری برای غصه خوردن نیز دندانی نمی‌ماند اگر دستم به ناحق رفته در زلف تو معذورم! برای دست‌های تنگ، ایمانی نمی‌ماند اگر این‌گونه خلقی چنگ خواهد زد به دامانت به ما وقتی بیفتد دور، دامانی نمی‌ماند بخوان از چشم‌های لال من، امروز شعرم را که فردا از منِ دیوانه، دیوانی نمی‌ماند @golchine_sher
شکنجه بیشتر از این؟ که پیش چشم خودت کسی که سهم تو باشد به دیگران برسد... @golchine_sher
قلم در دست می‌گیرم که‌ امشب شاعرت باشم نم ناچیزی از دریای "قال الباقرت" باشم قلم در دست می‌گیرم که پای مکتبِ فقهت شبیه دانش آموزِ همیشه‌حاضرت باشم مسیرم را به سمت جاده‌ات یکراست کج کردم که در هر رفت و هر آمد، همیشه عابرت باشم به زیر خیمه‌گاه چادرم گه‌گاه بنشینم به یاد کربلا اشکی بریزم، ذاکرت باشم میان سینه‌ی تنگم کبوترخانه‌ای دارم که گاهی تا بقیعت پرکشم؛ تا زائرت باشم! @golchine_sher
چه رؤیاییست صبح بخیرهایت طمعی دارد مانند زندگی فقط برای من تکرار کن @golchine_sher