eitaa logo
گلچین شعر
13.8هزار دنبال‌کننده
749 عکس
260 ویدیو
10 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از رباعی_تک بیت
پیرم و گاهی دلم یاد جوانی میکند بلبل شوقم هوای نغمه خوانی میکند @robaiiyat_takbait
من به آغوش تو محتاج ترینم... برگرد بی تو در آتش عشق تو عجینم... برگرد آنچنان بی تب و تابم که مثالم این است : « بند ناف منی و مثل جنینم!... برگرد ...» تو خروشنده ترین نیلِ جهان در چشمت من به موسا زدگی در تو قرینم... برگرد دین من عشق و صراطم به بهشت لب تو رفتنت دوزخی ام کرد ، به دینم!... برگرد تو عزیز دل کنعان منی پس لطفاً به دلِ یوسفی ِچاه نشینم... برگرد قبل تو من وطنم گوشه ی تنهایی بود بغلت شد وطنم به سرزمینم... برگرد منِ گرگینه صفت با تو جنونم آنی ست پس بیا رخ بنما ماه جبینم! ...برگرد @golchine_sher
سرشارِ توام، غیرِ تو در من اثری نیست... @golchine_sher
می خواهم ازچشم تو بگریزم ، نگو نه از تنگی قلبت بپرهیزم ، نگو نه می خواهم از دست تـو ای دنیای نامرد خود را از این بالا بیاویزم ، نگو نه @golchine_sher
شدم از درس گریزان و به عشقت مشغول بین این دو چه کنم نقطه‌ی پیوند نبود @golchine_sher
فکر کن کافه چی باشی و لذت یک میز دونفره را هرگز نچشی! @golchine_sher
سر به زیر وساکت و بی دست و پا می رفت دل... یک نظر روی تو را دید و حواسش پرت شد ! @golchine_sher
آینه ی زندگی غبار گرفته صبح زمین را سحاب تار گرفته در جگر کودکان گل شده بر خاک ترکش اشغالگر قرار گرفته قوم نه برتر که قوم پست ستمگر حربه ی کودک کشی به کار گرفته موش کثیف است این که در کت و شلوار وعده ی یاری ز گرگ هار گرفته موش کثیف است این که از سر وحشت گرد خودش حائل و حصار گرفته گوش جهان پر شده از آه فلسطین خشم بر این این ظلم آشکار گرفته دانه ی آزادگی ز خون شهیدان ریشه دوانده است و برگ و بار گرفته دیر نباشد شکوه تابش خورشید نبض زمان ضرب انتظار گرفته خواب تو را دید شهر مانده در آوار دید که هر کوچه را بهار گرفته @golchine_sher
بازی رسیده است به آخر! تمام شد حتّی زمان ِ مهلت ِ داور تمام شد ده سال با تو شعر گلوی مرا برید طوری که خون جوهر و دفتر تمام شد! ده جلد با تو درد کشیدم در این جهان تا عاقبت رمان " کلیدر " تمام شد! آتش بیار معرکه بودی و جنگ هم با آخرین گلوله به سنگر، تمام شد دیگر تمام شد بخدا عشق بین ما باور کنیم، آه، که دیگر تمام شد! اردیبهشت رفت و در این باغ ، داغ ماند جشن گلابگیری ِ قمصر تمام شد! دوران تلخ تاجگذاری ِ چشم تو با قتل عام ِ این گل پر پر تمام شد. سریال رنج هام چه دنباله‌دار بود؛ تا قسمت هزار و ....، چه بهتر تمام شد! @golchine_sher
یا درد و غَمی که داده ای بازش گیر یا جان و دلی که بُرده ای بازم دِه... @golchine_sher
قهوه را بردار و یک قاشق شکر.‌..سم بیشتر پیش رویم هم بزن آن را دمادم بیشتر قهوه قاجاری ام همرنگ چشمانت شده ست می شوم هر آن به نوشیدن مصمّم بیشتر صندلی بگذار و بنشین رو به رویم، وقت نیست حرف ها داریم، صدها راز مبهم ، بیشتر راستش من مرد رویایت نبودم هیچ وقت هر چه شادی دیدی از این زندگی، غم بیشتر ما دو‌ مرغ عشق اما تا همیشه در قفس ما جدا از هم غم انگیزیم ، با هم ‌بیشتر عمق فنجان هر چه کمتر می شود حس می کنم عرض میز بینمان انگار کم کم بیشتر خاطرت باشد، کسی را خواستی مجنون کنی زخم، قدری بر دلش بگذار ، مرهم بیشتر حیف باید شاعری خوشنام بودم در بهشت مادرم حوّا مقصّر بود ، آدم بیشتر سوخت نصف حرفهایم در گلو...اما تو را هر چه می سوزد گلویم دوست دارم بیشتر @golchine_sher
آدم است او یا مَلَک ماهیّتش معلوم نیست گرچه مخلوق است نوع خلقتش معلوم نیست حضرت زهراست خود تفسیری از آیات قدر آن شب قدری که حتی ساعتش معلوم نیست مادرش یا دخترش من هرچه دقت می کنم با رسول الله، زهرا نسبتش معلوم نیست در کسا بی فاطمه غیر از علی و بچه هاش رحمة للعالمین هم ساحتش معلوم نیست بعد ابر نیلی سیلی در این شب ها شده مثل آن ماهی که نصف صورتش معلوم نیست فاطمیه مثل دردی تا ظهور منتقم طول درمان دارد اما مدتش معلوم نیست روضه یعنی داستان مادری در اوج خود چون به کوچه می رسد یک قسمتش معلوم نیست گرچه معلوم است دارد می رود مادر ولی حضرت فِضِّه دلیل لکنتش معلوم نیست ضربه وقتی ناگهان شد بی توجه می خورد ضربه وقتی ناگهان شد شدتش معلوم نیست هم که معلوم است او ریحانة الحوراست و هم که وقت خشم سیلی قدرتش معلوم نیست اینکه قبر علت خلقت چرا مخفی شده درمیان اهل معنا علتش معلوم نیست یادم آمد موقع سجده به مُهر کربلا فاطمه در هیچ مُهری تربتش معلوم نیست @golchine_sher
هدایت شده از رباعی_تک بیت
هم صحبت من پس از تو آیینه شود انبار تمام دردها سینه شود تنهایی من پس از تو بغضش ترکید باید که درون من قرنطینه شود @robaiiyat_takbait
لبی پر خنده داری حضرت صبح رُخی تابنده داری حضرت صبح تمامِ روز سرگرمِ امیدی دلی بخشنده داری حضرت صبح! @golchine_sher
من خود دلم از مِهر تو لرزید وگرنه تیرم به خطا می‌رود اما به هدر نه! دلخون‌ شده‌ی وصلم و لب‌های تو سرخ است سرخ است ولی سرخ‌تر از خون جگر، نه با هرکه توانسته کنار آمده دنیا با اهل هنر؟ آری! با اهل نظر؟ نه! بدخلقم و بدعهد و زبانبازم و مغرور پشت سر من حرف زیاد است! مگرنه؟ یک بار به من قرعه‌ی عاشق شدن افتاد یک بار دگر، بار دگر، بار دگر … نه! @golchine_sher
ز یاد بردنت ای آشنای من ، سخت است ببخش مثل تو بودن برای من سخت است مرا رها کن از این شهر غرق دود برو نفس کشیدن تو در هوای من سخت است بدون اینکه بخواهم دلیل درد توام خدا کند که نباشی بجای من ، سخت است برای آنکه مرا هیچوقت دوست نداشت چقدر شعر سرودن خدای من سخت است برای تو که خدایی ، خدای من تو بگو که استجاب کدامین دعای من سخت است؟ @golchine_sher
هجران ندیده ای تو چه دانی وصال چیست؟ @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چای میریزم برایت داغ عاشق مي شوم.... @golchine_sher
گوشه‌ی دنج خیالم در حرم گم می‌شوم درگهت می‌بوسم و غرق تبسم می‌شوم تا ببینم باغِ پُر نقشِ بهشتِ سقف را همچو بلبل بی اراده در ترنّم می‌شوم چشمها بارانی و پَر می زنم دور ِ حرم چون کبوتر زائرِ خورشید هشتم می‌شوم گرچه پُر باشد دلم ، اما چنان در محضرت از نشاط و شوق و گریه، بی تکلم می‌شوم در کنار زائران بی‌شمارت یا رضا(ع) قطره‌ای گم گشته در دریای مردم می‌شوم @golchine_sher
با من بگو که همره من بدپیر می‌شوی یا آنکه بین راه، ز من سیر می‌شوی؟ ای ماه دوردست من، ای ماهی گریز! کی در میان برکه به زنجیر می‌شوی؟ چون چِکه‌ای ز نور، در آیینه می‌چِکی آن‌گاه مثل آینه تکثیر می‌شوی رویای صادقی که سرانجام می‌رسی یک خواب عاشقانه که تعبیر می‌شوی چین می‌خورد نگاه غم‌انگیز آینه وقتی ز دست آینه دلگیر می‌شوی می‌روید از کویر گلویم، گُلی کبود وقتی شبیه بغض، گلوگیر می‌شوی دست از فریب و فاصله بردار، خوبِ من داری برای خوب شدن دیر می‌شوی @golchine_sher
تو را به خاک ندادم ،به آسمان دادم تو را به دست خداوند مهربان دادم زمین که جای قشنگی برای گلها نیست تو را به رسم امانت به آسمان دادم ‌ دلیل بارش چشمان ابری ام مادر...! همیشه لحظه باران تورا نشان دادم پس از تو زنده نماندم،پس از تو هی مُردم سر مزار تو هر روز سال جان دادم چه پشت ابر چه پیدا،همیشه پر نور است کسی که جای ستاره به کهکشان دادم @golchine_sher
مثل سرداری اسیرم، “اعتباری سوخته” تو زمستانی لطیفی، من بهاری سوخته شهر بعد از جنگم و آرامشم طوفانی است مانده از ایل و تبارم یادگاری سوخته شرح تنها بودنم تنها همین یک مصرع است: کنج ریلی دور افتاده، قطاری سوخته دردلم شوری به پا از حسرت دوران اوج بی‌قراری زخمه‌ام مثل سه‌تاری سوخته باختم خود را به پایت ، از غرور سرکشم پاکبازی مانده با دار و نداری سوخته @golchine_sher
در قحطی آب می شود غرق سراب! شاد است ولی شکسته در پشت نقاب! از معرفت و عشق تهی شهری که یک عمر در آن غریب افتاده کتاب... @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا