eitaa logo
گلچین شعر
13.8هزار دنبال‌کننده
706 عکس
254 ویدیو
10 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شب، این سر گیسوی ندارد که تو داری آغوش گل این بوی ندارد که تو داری نرگس که فریبد دل صاحبنظران را این چشم سخنگوی ندارد که تو داری نیلوفر سیراب که افشانده سر زلف این خرمن گیسوی ندارد که تو داری پروانه که هر دم ز گلی بوسه رُباید این طبع هوس جوی ندارد که تو داری غیر از دل جان سخت رهی کز تو نیازرد کس طاقت این خوی ندارد که تو داری @golchine_sher
خواهَم از خَلق نَهانَت کُنم اما چه کُنم که تو خورشیدی و اخفایِ تو نَتوان کردن @golchine_sher
زندگی موسیقی گنجشک هاست زندگی باغ تماشای خداست زندگی یعنی همین پروازها، صبح ها لبخندها، آوازها . ‌. .! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @golchine_sher
تــا عشق آمــد هرچه قانون بود باطل شد انگـــار ديــن تــازه اى در شهر نــازل شد من مطمئن هستم بهشتى مى شوم آخر وقتى كه چشمان تو توضيح المسائل شد آنقـــدر دل بـردى كه عكس كــربلاى تـو يـــک قاب زيبـــا روى ديـــوار منــازل شد از مـا به تو هر چه رسيـــده درد سر بود و از تو به ما هرچه رسيــده خير حاصل شد با اشک هايم ديده ها را خـــوب مى شویم شايد ليــاقت يــافت و با تو مقـــابل شد اين راه سرخ كربلا را مى شود طــى كرد شرطِ نخست اين است بايد باتو يک دل شد هرگز جهنـــم را نمى بيند هر آن کس که يـک مرتبه در جنّت شش گوشه داخل شد روز جزا تاجــى به سر دارد چه شــاهـانه هر كس در اين دنيا درِ اين خانه سائل شد @golchine_sher
دیده‌ام روشن شد امشب ماه شعبان آمده گوئیا از سوی جانان بر تنم جان آمده ماهِ سبز و ماهِ سرو و ماه سیب و ماه سور چون حسین ابن علی آن جانِ جانان آمده بانی بزم شهادت زاده‌ی شیر خدا آن ملک منظر که در سیمای انسان آمده ماهِ سیّد، ماهِ سروَر، ماهِ سیمین و سُرور حضرت زین‌العباد از فیض یزدان آمده ماه عبّاس آمده، دریای احساس آمده بهر ایثار و وفا در روز پیمان آمده نوجوانِ مه جبین نور دو چشمان حسین(ع) مَه علی اکبر کنون با روی خندان آمده غم ندارد علَّتی شادی کنید ای شیعیان درد بی درمانِ غم حالا به درمان آمده نور عالم تاب تابد از سرای عسگری وَه که خورشید ولایت ماهِ تابان آمده ماهِ عشق و عاشقی یا ماهِ مشقِ دلبری موعدِ مولود مهدی،  یار قرآن آمده گلشنی ساز از غزل خوش باش از دل عارفا هدیه‌ی ناب از خدا بر هر مسلمان آمده @golchine_sher
ای کاش زمین به دست عاشق ها بود یک نیمه از آن  دشت  شقایق ها بود باقی همه رود بود و مهتاب و  سرود رویای شبانه روی قایق  ها  بود @golchine_sher
‏دل را نگاه ِ گرم ِ تو دیوانه می‌کند .. @golchine_sher
لطف شما نبود، مرا غم ربوده بود بیچاره آن که لطف شما را ندیده است @golchine_sher
محبـوب خلق و عالـم بالا خوش آمدی ای نور چشم حضرت زهرا(س) خوش آمدی گفتا که از من است حسین و من از حسین ختم رسل به وصف تو آقا، خوش آمدی دار الشفاست کوی تو حتی بر آمده از تربت تو کار مسیحا ،خوش آمدی ای پنجمین حقیقت اهل کسا حسین(ع) بر شام تار، ماه دلارا،خوش آمدی چشـم امید ما به تو روز قیامت است ای کشتـی نجـات به دنیـا خوش آمدی @golchine_sher
در دل هیچ‌کس ندارم جای آرزوی هلاک را مانَم ... @golchine_sher
عاشقم غرق تمنایت حبیبی یا حسین زنده هستم با تولایت حبیبی یا حسین ذره هستم در حریم تو خدا را تا ابد بر نمی دارم سر از پایت حبیبی یا حسین می شوم عاشق تر از موسی اگر پیدا شود گوشهٔ چشم تجلایت حبیبی یا حسین صبح چشمان ترا دیده زلیخای دلم بسته او دل بر تماشایت حبیبی یا حسین آیهٔ “جنات تجری تحتها النهار”هم کربلای جلوه آرایت حبیبی یا حسین بگذرد از هر صراطی هر که بر لوح دلش نقش بسته مُهر امضایت حبیبی یا حسین اولین روزی که عاشق شد دلم در کربلا بود میلاد فرح زایت حبیبی یا حسین ــــ ـــ ـــ “ای لب لعل ترا با عاشقان حق نمک ما کجا و خواهش “یا لیتنا کنا معک” @golchine_sher
غرض از خلقت تو چیست اباعبدالله(ع)...؟ غیراز این است که دیوانه ز عشق ات باشیم؟! @golchine_sher
ما بی تو تا دنیاست، دنیایی نداریم چون سنگ خاموشیم و غوغایی نداریم ای سایه‌سار ظهر گرم بی‌ترحم جز سایۀ دستان تو جایی نداریم تو آبروی خاکی و حیثیت آب دریا تویی، ما جز تو دریایی نداریم خورشید، چشم توست، چشمان تو خورشید تا نشکفد چشم تو فردایی نداریم وقتی عطش می‌بارد از ابر سترون جز نام آبی تو آوایی نداریم شمشیرها را گو ببارند از سر بغض از عشق، ما جز این تمنایی نداریم @golchine_sher
به وصفِ هیچکسی جز تو دَم نخواهم زد خوشا کسی که اگر شاعر است، شاعرِ توست @golchine_sher
این قلب به عشق توست محکوم حسین! دنیا شده است سمت تو زوم، حسین! یاد تو محال است فراموش شود بر لوح دلم نوشته با موم، حسین! @golchine_sher
بی نام حسین نام آدم هیچ است بی حب حسین حب عالم هیچ است بی عشق حسین و عشق اولاد حسین بر هر چه دگر که عشق دارم، هیچ است @golchine_sher
موج می‌داند ملال عاشق سرخورده را زخم خنجرخورده، حال زخم خنجرخورده را   در امان کی بوده‌ایم از عشق، وقتی بوی خون باز، وحشی می‌کند باز کبوتر خورده را   مرگ از روز ازل با عاشقان هم‌کاسه است تا بلرزاند تنِ هر شام آخر خورده را   خون دل‌ها خورده‌ام یک عمر و خواهم خورد باز جام دیگر می‌دهندش جام دیگر خورده را شعر شاید یک زن زیباست، من هم سایه‌اش می‌کند مشغول خود، هرکس به من برخورده را   @golchine_sher
جا می خورد از تردی ساق تو پرنده! ايمان منی، سست و ظريف و شکننده! هم, چون کف امواج «خزر» چشم گريزی هم, مثل شکوه «سبلان» خيره کننده! می خواست مرا مرگ دهد آنکه نهاده ست بر خوان لبان تو, مربای کشنده! چون رشته ی ابريشم قاليچه ی شرقی ست بر پوست شفاف تو رگهای خزنده! غير از تو که يک شاخه ی گل بين دو سيبی چشم چه کسی ديده گل ميوه دهنده!؟ لبهای تو اندوخته ی آب حيات است اسراف نکن اين همه در مصرف خنده! ای قصه موعود هزار و يکمين شب مشتاق تو هستند هزاران شنونده افسوس که چون اشک, توان گذرم نيست از گونه ی سرخ تو ـ پل گريه و خنده! عشق تو قماری ست که بازنده ندارد ای دست تو پیوسته پر از برگ برنده! @golchine_sher
سفر بهانه‌ی دیدار و آشنایی ماست از این به بعد «سفر» مقصد نهایی ماست در ابروان من و گیسوان تو گرهی‌ست گمان مبر که زمانِ گره‌گشایی ماست خراب تر ز من و بهتر از تو بسیار است همین بهانه‌ی آغاز بی‌وفایی ماست زمانه غیرِ زبان قفس نمی‌داند بمان، که «پرزدن» حیله‌ی رهایی ماست به روز وصل چه دل بسته‌ای؟ که مثل دو خط به هم رسیدن ما نقطه‌ی جدایی ماست @golchine_sher
گلاب وگل... تو آمدی زمین و زمان بیقرار شد توحید در نهایتِ خود آشکار شد با روی کار آمدن رویت، آفتاب؛ از کار سَروَری جهان برکنار شد اینگونه صبح سوم شعبان به خاطرت هر سال از طلوع خودش شرمسار شد یعنی که با طلوع تو پنجاه و هفت سال خورشید در غروب خودش خانه دار شد باعلت سپید و سیاهی چشم تو پلکت دلیل گردش لیل و نهار شد درمجلسی که گیسوی تو درس می دهد بوی بهار موی تو شرح بِحار شد نام حسین پهن شد و بین سین آن جبریل شد زمینی و فُطرس شکار شد ترویج گشت در شب میلادت این مَثَل گاهی گلی بهانه ی فصل بهار شد گفتم حسین پس همه‌ی قُم قُمار شد گفتم حسین مِی وسط خُم خُمار شد با یا غفور و یا احد و یا صمد نشد با یاحسین نَفْس ولیکن مهار شد «وحشی بافقی» اگر «اهلی» شد از تو شد «انسانی» فخیم غمش «سازگار» شد هم یا حسین بوی «گلاب وگل» آفرید هم یا حسین ریشه ی «نخل» چهار شد مجبور بودم از تو بگویم در این غزل این جبر درنهایتِ امر اختیار شد دستی که سجده تکیه برآن کرد پیش تو درکربلا ز خاک درآمد مِنار شد نگذاشت هیچگاه عبا روی دوش خویش هرکس به روضه ی علی اکبر دچار شد... @golchine_sher
برفِ پیری می‌نشیند بر سَرم همچنان طبعم جوانی می‌کُند @golchine_sher
آنگونه دلم سوخت ز داغِ غمِ هجران هر جا سخن از عشق که شد، آه کشیدم... @golchine_sher
دارد دل و دین می برد از شهر شمیمی افتاده نخ چادر او دست نسیمی تسبیح دلم پاره شد آن دم که شنیدم با دست خودش داده اناری به یتیمی حتی اثر وضعی تسبیح و دعا را بخشیده به همسایه، چه قران کریمی در خانهء زهرا همه معراج نشینند آنجا که به جز چادر او نیست گلیمی ای کاش در این بیت بسوزم که شنیدم می سوخت حریم دل مولا چه حریمی آتش مزن آتش در و دیوار دلش را جز فاطمه در قلب علی نیست مقیمی حالا نکند پنجره را وا بگذاریم پرپر شود آن لاله زخمی به نسیمی @golchine_sher
گویند طبیبان که بگو دردِ خود اما دردی که گذشته ست ز درمان به که گویم..؟ @golchine_sher