eitaa logo
گلچین شعر
13.7هزار دنبال‌کننده
709 عکس
254 ویدیو
10 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
در سراشیبیِ مــاهِ رمضانیم، ولی سربلندیم که از عشقِ علی، دَم زده ایم ما همانیم که در مستیِ انگـــورِ نجف با سرودن ز علی، شعله به عالم زده ایم @golchine_sher
از لای بیدهای رها روی شانه ام عطرت دویده باز در آغوش خانه ام هر ضلع خانه یاد تو را جار میزند حتی خطوط پیرهن چارخانه ام بیدار مانده خیره به شب،چشم خسته ام خوابیده دست منتظرم زیر چانه ام هر عصر کنج کافه ی دنجی به صرف چای مهمان بغض و گریه و شعر و ترانه ام این شعر را کنار خودت در خفا بخوان تنها مخاطب غزل عاشقانه ام! گفتی که راه دور و دراز است و صبر کن من‌ کم تحملم، چه کنم ؟ پر بهانه ام! هنگام دیدنم که رسید از جناب نخل قدری رطب بگیر و بیاور به خانه ام @golchine_sher
ز خُرده گیری روز حساب آزادم ورق سیاه چنان کرده‌ام که نتوان خواند   @golchine_sher
بی فاصله بنویس که بی فاصله باشد بین من و معشوق نباید گله باشد جزعشق میان من و او مسأله ای نیست یعنی که نباید به جز این مسأله باشد سرسلسله ی خوب ترین های حهانی زیبایی اگر سلسله در سلسله باشد بی رایحه ی موی تو عاشق نتوان بود بگذار که در باد ، زمانی یله باشد بگذار عجب بگذرد این قافله ی عمر اما چو تویی نیز در این قافله باشد ای روی لبت بوسه به اندازه ی گل،سرخ حیف است که این شعر بدون صله باشد @golchine_sher
خوشا سیاست ابروی تو که از چپ و راست گرفته کل جهان را بدون خونریزی ... @golchine_sher
اگر روزی بدست آرم سر زلف نگارم را شمارم مو به مو شرح غم شب‌های تارم را... @golchine_sher
لحظه های آخر و احساسِ غربت میکنیم ای خدا داریم کم کم رفع زحمت میکنیم درگذر از ما اگر بزم تو را بر هم زدیم پیش ِ تو از حال و روزِ خود شکایت میکنیم معصیت کردیم و رفت از یادمان مهمانی ات میزبانی کردی! احساس ِ خجالت میکنیم یا غیاثَ المُستغیثین گفته و با التماس با همین دستان ِ خالی عرض حاجت میکنیم یا رفیقَ، سَیدي، مَن لا رفیقَ غیرِ تو سودِ بسیاری از این نوع ِ رفاقت میکنیم ما به ماهِ تو؛ به إعجازِ سحر دل بسته ایم بیشتر از قبل وقتی کسبِ رحمت میکنیم سفرهٔ افطارهای آخرین است و مدام با تو داریم از قبولِ توبه صحبت میکنیم راستی بخشیدی آخر یا نه؟! ما را ای کریم درگذر حالا که مستأصل صدایت میکنیم ما به شبهایِ مناجات ِ تو عادت کرده ایم بعد از این با گریه هر شب با تو خلوت میکنیم عهد می بندیم با تو زیرِ ایوان نجف بعد از این؛ جانِ علی(ع) بهتر عبادت میکنیم جانِ آقایی که میگفتند رو به زینبش(س) از حسینت(ع) هر چه میخواهیم غارت میکنیم سر به روی نیزه، انگشتر به دستِ ساربان در دل از این داغ؛ احساس ِ حرارت میکنیم! @golchine_sher
جز تو و لبخند ِتو دیگر نمانده لذتی جانِ من راحت بگو،از دست ِمن ناراحتی؟ تا تو اخمو میشوی آیینه ها دق میکنند پس گره وا کن بدون هیچ گونه منتی ساعتم را کوک کردم رو به باغ چشمهات برق ِچشمت را نگیر از من ،نگو کم طاقتی راحت جان منی همچون هوا در من بمان بی گمان زنده نخواهم ماند بی تو ساعتی اخم و تَخمَت را بیا در استکان من بریز با تو ابری نیستم با تو ندارم حسرتی لطف کن با خنده هایت خاطرم را گرم کن دوستت دارم و خوشحالم از این هم صحبتی! @golchine_sher
كوله باريست پُر از هيچ كه بر شانه ماست! گله از دست كسى نيست مقصر دل ديوانه ماست @golchine_sher
نرسیدن رسیدن محض است آبزی آب را نمی بیند هرکه در ماه زندگی بکند رنگ مهتاب را نمی بیند گرچه باغ من از درخت تهی ست در سرم فکر کاشتن دارم شعر را، عشق را، مکاشفه را... همه را از نداشتن دارم @golchine_sher
به امیدی که شاید بگذری از کوچه ام یک شب به در آویختم فانوس هرشب روشن خود را @golchine_sher
رفت و غزلم چشم به راهش نگران شد دلشوره ی ما بود ، دل آرام جهان شد در اول آسایش مان سقف فرو ریخت هنگام ثمر دادنمان بود ، خزان شد @golchine_sher
رد می شوم از قلب این دیوار سنگی از دردهای خسته‌ی بسیار سنگی رد می شوم از سد آدم‌های این شهر از این همه تکرار در تکرارِ سنگی از خود برون می‌آیم و می‌آیم از خویش تا روزهای خالی از آوارِ سنگی آواز می‌خواند برایم کوه و دریا در گوش جنگل می‌نوازد تار سنگی تن خسته از یاسم ازین نومید رستن دلخسته‌ام از آخرین اخبار سنگی گوشم بدهکار نبودن‌ها نبوده‌ست خط می‌کشم بر روی هر طومار سنگی باید که رد شد ، رد شد از خواب و خور و خشم از برزخ تقلید طوطی‌وار سنگی چشمت به آتش می‌کشد پروانه‌ام را پروانه‌ی در پیله‌ی اشعار سنگی من بذر نورم، رویشم، عشقم ، امیدم گل می‌کنم از قلب این دیوار سنگی... @golchine_sher
دوباره پر شده از عطر گیسویت شبستانم دوباره عطر گیسویت، چقدر امشب پریشانم کتاب کهنه ای هستم پر از اندوه یا شاید درختی خسته در اعماق جنگل های گیلانم @golchine_sher
شبیه چای خود را پیشکش کردم، تو با سردی مرا در انتظارت از دهان انداختی رفتی ... @golchine_sher
زِ همه دست کشیدم که تو باشی همه‌ام با تو بودن زِ همه دست کشیدن دارد @golchine_sher
تو دریا باش... تا خود را به آغوش تو بسپارم.. @golchine_sher
دل که بعد از دیدنت دیگر به جایش بند نیست عقل هم با دیدن چشم تو قدرتمند نیست ساده مثل عامل تاراج "بانک صادرات" قلب من را برده ای ، دستم به جایی بند نیست می شود پایان تلخ عاشقی را حدس زد پاسخ عاشق ولی چیزی بجز لبخند نیست اسم خود را حذف کردم از صف اهدای عضو قلب عاشق ها که دیگر قابل پیوند نیست من فقط با وصف زیبایی تو شاعر شدم پیش چشمت اسم شاعر لایقم هرچند نیست @golchine_sher
با همین چشم های خود دیدم، زیر باران بی امان بانو! درحرم قطره قطره می افتاد آسمان روی آسمان بانو صورتم قطره قطره حس کرده ست چادرت خیس می شوداما به خدا گریه های من گاهی دست من نیست مهربان بانو گم شده خاطرات کودکی ام گریه گریه در ازدحام حرم باز هم آمدم که گم بشوم من همان کودکم همان،بانو باز هم مثل کودکی هر سو می دوم در رواق تو در تو دفترم دشت و واژه ها آهو...گفتم آهو و ناگهان بانو... شاعری در قطار قم - مشهد چای می خوردو زیر لب می گفت: شک ندارم که زندگی یعنی، طعم سوهان و زعفران بانو شعر از دست واژه ها خسته است بغض راه گلوم را بسته است بغض یعنی که حرف هایم را از نگاهم خودت بخوان بانو این غزل گریه ها که می بینی آنِ شعر است، شعر آیینی زنده ام با همین جهان بینی، ای جهان من ای جهان بانو! کوچه در کوچه قم دیار من است شهر ایل من و تبار من است زادگاه من و مزار من است ،مرگ یک روز بی گمان @golchine_sher
عید آمد و ما خانه ی خود را نتکاندیم گردی نَسِتُردیم و غباری نفشاندیم آفاق پر از پیک و پیام است ولی ما پیکی ندواندیم و پیامی نرساندیم @golchine_sher
صدای قدم هایت راجای جایی که با هم سپری کردیم،درگوشم تداعی میشود ای عشق کجایی که چشمانم به انتظار پیام توست @golchine_sher
این میوه‌ی باران‌زده هرچند که کال است ای عشق مدد کن که به دنبال کمال است یا حسرت آینده و یا داغ گذشته‌ست کاری که روا نیست به ما شادی حال است در خلوت ما _غیر تو_ عالم همه جمع‌اند ای دوست تو را از دل ما جای سوال است! یا جای تو یا غیر تو اینجاست، ولاغیر! جمع تو و غیر تو در این خانه محال است سرمایه‌ی ما بال شکسته‌ست چو فطرس در دایره‌ی سوختگان بال وبال است هرکس که تو را خواست، تو را یافته آخر چون خواستنت ساده‌ترین راه وصال است ما را نظر لطف تو عید است، اگرچه اندیشه‌ی مردم همه دیدار هلال است @golchine_sher
در آن ‌زمان‌ ڪه ‌میان ‌من ‌و تو آشوب ‌است فقط‌ مَرا بغلم‌ ڪن‌ همیـن‌ خودش ‌ڪافیست‌ @golchine_sher
تا کی به تمنای وصال تو یگانه اشکم شود، از هر مژه چون سیل روانه خواهد به سر آید، شب هجران تو یا نه ای تیر غمت را دل عشاق نشانه جمعی به تو مشغول و تو غایب ز میانه رفتم به در صومعه‌ی عابد و زاهد دیدم همه را پیش رخت، راکع و ساجد در میکده، رهبانم و در صومعه، عابد گه معتکف دیرم و گه ساکن مسجد یعنی که تو را می‌طلبم خانه به خانه روزی که برفتند حریفان پی هر کار زاهد سوی مسجد شد و من جانب خمّار من یار طلب کردم و او جلوه‌گه یار حاجی به ره کعبه و من طالب دیدار او خانه همی جوید و من صاحب خانه هر در که زنم، صاحب آن خانه تویی تو هر جا که روم، پرتو کاشانه تویی تو در میکده و دیر که جانانه تویی تو مقصود من از کعبه و بتخانه تویی تو مقصود تویی، کعبه و بتخانه بهانه بلبل به چمن، زان گل رخسار نشان دید پروانه در آتش شد و اسرار عیان دید عارف صفت روی تو در پیر و جوان دید یعنی همه جا عکس رخ یار توان دید دیوانه منم، من که روم خانه به خانه عاقل، به قوانین خرد، راه تو پوید دیوانه، برون از همه، آیین تو جوید تا غنچه‌ی بشکفته‌ی این باغ که بوید هر کس به زبانی، صفت حمد تو گوید بلبل به غزلخوانی و قمری به ترانه بیچاره بهایی که دلش زار غم توست هر چند که عاصی است، زخیل خدم توست امید وی از عاطفت دم به دم توست تقصیر خیالی به امید کرم توست یعنی که گنه را به از این نیست بهانه @golchine_sher
خوب آمده استخاره برمی گردی با دامنِ پر ستاره بر می گردی مانند کبوتران جَلدی بانو هر جا بِرَوی دوباره برمی گردی @golchine_sher