eitaa logo
حدیث اشک
6.5هزار دنبال‌کننده
41 عکس
79 ویدیو
7 فایل
کانال رسمی سایت"" حدیث اشک"" اشعار اهل بیت ع http://hadithashk.com حدیث اشک هیچگونه تبلیغی ندارد اینستاگرام: http://instagram.com/hadith_ashk ارتباط با ادمین @Admin_hadithashk @asgharpoor53 تلگرام: http://t.me/hadithashk
مشاهده در ایتا
دانلود
یک عمر در راه غمت هر چه بلا بود خریدیم یک عمر از این روضه به ان روضه دویدیم یک روز در اغوش پدر روز دگر هم با پای عصا سینه زنان سینه دریدیم یک عمر از این نافله ها بار نبستیم از اشک عزایت به کجاها که رسیدیم هر ذکر که گفتیم پری باز نکردیم یک اه برای تو کشیدیم و پریدیم حسرت به دل هر نفس سوخته هستیم جز ان نفسی را که برای تو کشیدیم صد بار چو ایینه به پای تو شکستیم یک بار اگر روضه گودال شنیدیم حسن کردی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹hadithashk@ 🌹
بوی خاک کربلا زائری دیدم که دارد چشمِ تر می‌آورد یک نفر هم نذر پاهای تو سر می‌آورد کفتری دیدم که از بالابلندِ گنبدت نذر چوبِ جاروی صحن تو پر می‌آورد مادری دیدم؛ شب جمعه؛ که با قدی کمان بین صحن تو زبانِ نوحه‌گر می‌آورد خواب ، چشمم را که می‌بندم به پابوسی تو می‌برد روح مرا ؛ وقتِ سحر می‌آورد من یقین دارم نسیمی که به پرچم می‌خورد از دلِ تنگم برای تو خبر می‌آورد رو به صحنت سجده کردم ؛ مُهرِ تربت خیس شد بوی خاک کربلا هم گریه در می‌آورد دَلوِ چشمم از تهِ چاهی که در آن اشک نیست با طنابِ روضه‌ات خونِ جگر می‌آورد نسل اندر نسل نوکرزاده ؛ مجنون زاده‌ایم می‌رود دیوانه‌ای ؛ دیوانه‌تر می‌آورد شاد خواهد شد؛ چرا که سینه‌زن آورده است از تبارِ نوکران هر کس پسر می‌آورد زائرم؛ حتی پس از مرگم؛ چرا که در حرم ... باد ، از خاکم غباری مختصر می‌آورد رضا قاسمی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
ارباب من یکدفعه عاشقم شد و کم کم مرا خرید زیبا و زشت هرچه که بودم مرا خرید مانند «جُون» قبل مُحَرَم شدم غلام مانند «عُون» بعد مُحَرَم مرا خرید هرجا رسید من ولی او را فروختم هرجا رسید او ولی از دَم مرا خرید وقتی که عالِم دوسه شب گریه اش شدم ازاینهمه مُرید در عالَم،مرا خرید ارباب من،به قیمت بالای آن تنور از شعله های داغ جهنم مرا خرید ازخویشتن گرفت دلم را به روضه داد ارباب هم فروخت مرا،هم مرا خرید اوج کریمی است که من را جدا فروخت آن کس که در معامله دَرهَم مرا خرید یک عمر پای این سگ بیچاره صبر کرد تا آخرش به قیمت آدم مرا خرید  مهدی رحیمی زمستان لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
سلامت میدهم نگاهی دلربا دارد نگارم ربوده جزبه اش صبروقرارم به پست وجاه دنیا دل نبندم که شاه کربلا شد اعتبارم نباشد در سرم رویای ثروت که در دربار او ماهانه دارم نیم در بازی اول شدنها مدال نوکری شد افتخارم بگویم حرف دل را با تو مولا خودم دانم که درچشم توخارم دعایم کرده ای تاخوب باشم در این بازار باشد سکه کارم تو بنده ساختی از این خطاکار تو پروردی مرا پروردگارم سلامت میدهم از‌ جانب دور ز هجران حرم ابر بهارم زیارت، اربعین، پای پیاده به عشقش لحظه ها را میشمارم دراین ره، حاجیم، معصوم فرمود برای هر قدم صد حج گذارم هنوز از یادتان لبریز دردم کز آن لبهای خشکت داغدارم بدم اما شما را دوست دارم به فردای خودم امیدوارم  حامد آقایی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
شاه نگذاشت ناز معشوق مرا هرکه اگر کم بکشد میکشم ناز مگر ناز مرا هم بکشد انچه سگ مى کشد از سنگ ملامت به گذر مطمئنم نتواند بنى ادم بکشد آن قدر ریخته ام باده به سنگ لحدم که تعجب نکنم گر کفنم نم بکشد از مقامات سیاهى عبایش با من چیزکى گفت و بعید است سوادم بکشد سر بازار خرید و سپس ازادم کرد شاه نگذاشت دگر کار به درهم بکشد او کشیده ست مرا پاى ضریحش، چون باد که خسى را وسط معرکه نم نم بکشد بوى سیب از کفنم مى شنود معصیتم پاى من را نتواند به جهنم بکشد کار این بنده خود را رمضان یکسره کن که بعید است دگر تا به محرم بکشد پیمان طالبى لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
دست به دامانِ حُسين سالیانی ست شدم دست به دامانِ حُسین سائـلِ هر شبه ی سفره ی احسانِ حُسین تا که اوضاعِ دلم زود به سامان برسد شدم از صبح ازل بی سر و سامانِ حُسین وسط هروله عُمریست چنین حس کردم کرده دیوانه مرا گردشِ چشمانِ حُسین خاطرآسوده ام از هـولِ پریشانیِ حشر بسکه در روضه شدم زار و پریشانِ حُسین من که هر بار پیِ خلوت دِنجی گشتم سر در آورده ام از گوشه ی ایوانِ حُسین راضی ام رانده شوم از درِ فردوس ولی ببرندم به سوی روضه ی رضوانِ حُسین بعد مرگم اگر از مذهب من بپرسیدند پاسخ آرید که بوده ست مُسلمانِ حُسین برکت نافله ی نیمه شب خواهر اوست که شدم گریه کُنِ پیکر عریانِ حُسین جان خلق دوجهان هیچ بُــوَد جایی که شده سقّا به فدایِ لب عطشانِ حُسین طاق شد طاقت زینب که پس از پهلویش چوب افتاد به جانِ لب و دندانِ حُسین محمّد قاسمی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
کربلا اگر دست تو باشد موی من از شانه اش راضی ست و چون از شانه اش راضی ست،از هم شانه اش راضی ست به هیأت ها نمی فهمیم دوری از حرم را، چون به وقت مست بودن آدم از میخانه اش راضی ست چنان مُرغی که در کنج قفس شاد است از بودن دلم از دام اگر راضی نشد،از دانه اش راضی ست به هم می ریزی ای دَرهَم شده مَبنای عالم را تو آن شمعی که در هجران هم از پروانه اش راضی ست سگ این آستان آواره ی اینجا و آنجا نیست کنار صاحبش هرجا که شد از لانه اش راضی ست حسین از کِردگارش بیشتر دلداده دارد، چون از او هم عاقلش راضی ست هم دیوانه اش راضی ست کسی که کربلا رفته پس از عمری،فقط مست است کسی که سخت صاحبخانه شد، از خانه اش راضی ست  مهدی رحیمی زمستان لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
ذکرُ الله بنای نوکری ام بی دلیل،محکم نیست که در طراز شما سروری در عالم نیست به قدر تو که خدا گفته است(اَنَا دِیَتُک) به پیشــگاه الهـی کسی مُکـرّم نیست به این دلیل که اسماء توست (ذکرُ الله) زمان دَم ، زِ دَم تو دمی مُقدّم نیست (هُوَ الشَّهید وَ أنتَ الشَّهید)مشهود است صفات مُشـترکت با خدای ما کم نیست تویی تجسـّم ما از خُـدای عزّ و جل اگرچه ظاهراً او در نظر مُجسّم نیست اگرچه زخم روی زخم خورده بر سر ما به لطف تُربت تو حاجتی به مَرهم نیست رسیده ام به مقامی که در منازل عشق حیات هردو جهان بی غمت فراهم نیست بهشت معنی روضه ست روضه اوج غم است که گفته است به فردوس حرفی از غم نیست؟ در آب چشم عزادارت ای حقیقت اشک تقدّسی ست که در آب چاه زمزم نیست منی که از همه جا رانده ام از این شادم که جز رواق حریم تو سر پناهم نیست تو را به بغض علی آن دوتا لعین کشتند فقط به خاطر دِرهم تن تو دَرهم نیست تو گوشواره ی عرشی و می کُشد مارا غمی که از کفت انگشت رفت و خاتم نیست  محمّد قاسمی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
ناز نگاهت با رخصت از شاه دلیر سینه زنها هستیم در جمع کثیر سینه زنها با شور و شین بین بزم هیئت تو دلها شد از مستی اسیر سینه زنها آقا چه کردی با دل این عاشقانت ناز نگاهت ای امیر سینه زنها یک روز هم می آید آخر که بخوانند مارا میان روضه پیر سینه زنها بین دعای آخر مجلس همیشه هستیم در هیئت فقیر سینه زنها با شکل یک ارتش میاید پیش مهدی عج این اتحاد بی نظیر سینه زنها امیرفرخنده لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
مقام تو افسرده جان گرفت به پایت امید شد هر قفل بسته نزد تو آقا کلید شد درسایهٔ مقام تو هرکس قدم گذاشت خود شد مراد، تاکه به کوی ات مرید شد اول کشیدروی خودش را به چهره ات بعداً خدا ز چشمِ جهان ناپدید شد گفتنداز ازل که به دلها تو مرهمی عباس هم رسیدُ چه خوشتر نَویدشد هرجا که هست شور تو آنجا قیامت است اشکت رسید اولُ و محشر پدید شد دستی که در عزای تو آمد مقدس است پایی که دور گشته ز مهرت پلید شد هرچند سهم اهل حرم شد رخ کبود هرکس رسید محضرتان روسپید شد جای خودش جهاد تو ، حتی به بسترش هرکس که داده جان به ره توشهید شد حامد آقایی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
حسین جان افتاده است مهر تو بر دل حسین جان آقا تویی و ما همه سائل حسین جان ما پای مکتبت حججی وار مانده ایم سر نیست در رکاب تو قابل حسین جان ای کشتی نجات مرا با خودت ببر کشتی ما که مانده به ساحل حسین جان اصلا خدا نخواسته دین را بدون تو دین شد به کربلای تو کامل حسین جان شیر حلال مادر ما ، برکت پدر این بود حال اگر شده حاصل حسین جان خورشید عشق ، عرش نشین خدا _نبود این خاک و خون برای تو منزل حسین جان ماها ندیده ایم که ، حق داشت خواهرت سر زد اگر به چوبه محمل حسین جان امیرفرخنده لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
یا عزیز الله افسرده جان گرفت به پایت امیدشد هر قفل بسته نزد تو آقا کلیدشد درسایهٔ مقام تو هرکس قدم گذاشت خود شد مراد، تاکه به کوی ات مرید شد اول کشیدروی خودش را به چهره ات بعداً خدا ز چشمِ جهان ناپدیدشد گفتنداز ازل که به دلها تو مرهمی عباس هم رسیدُ چه خوشتر نَویدشد هرجا که هست شور تو آنجا قیامت است اشکت رسید اولُ و محشر پدیدشد دستی که در عزای تو آمد مقدس است پایی که دور گشته ز مهرت پلید شد هرچند سهم اهل حرم شد رخ کبود هرکس رسید محضرتان روسپیدشد جای خودش جهاد تو ، حتی به بسترش هرکس که داده جان به ره توشهیدشد حامدآقایی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
عزت و فخر از تمام زندگی دار و ندارم شد حسین عزت و فخر همه ایل و تبارم شد حسین باغ آفت خورده از باد خزان بودم ، نسیم آمد از سمت خدا باغ و بهارم شد حسین یاد دارم از خودم سر بر گریبان داشتم قطرهء اشکی چکاندم اعتبارم شد حسین خشک بودم چون کویری تشنه در شوق فرات نیلِ جوشان دو چشم اشکبارم شد حسین بیقراری های دل صبر و قرارم را گرفت مایهء آرامشم صبر و قرارم شد حسین شهر ها را بر سر نی رفت با سر تا که دل برد از من پای نیزه شهریارم شد حسین زار میزد زینبش در سایه سار ماتمش مثل زینب بانیِ احوال زارم شد حسین داغدار غربتش گشتم به جبران روز حشر مونسم یارم اَنیسَم غمگسارم شد حسین  داریوش جعفری لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
هوای روضه‌ مثل شمعی آب باید گشت پای روضه‌ات بال باید زد دمادم در هوای روضه‌ات اعتقاد ما دو چندان می‌شود در تکیه‌ها رزق ما را می‌دهد اشک عزای روضه‌ات خادمینت اکثراً ریزه خوران اکبرند خیر و برکت می‌رسد پایین پای روضه‌ات گریه‌های مادرت شبهای جمعه می‌دهد عطر و بوی کربلا را در فضای روضه‌ات با همان دست کبودش فاطمه روز ازل نام ما ها را که بنوشته گدای روضه‌ات تا که بوی سیب از صحن و سرایت می‌وزد روضه بر پا می‌شود در کربلای روضه‌ات گیسوان تو پریشان شد به دست قاتلت مو پریشان کرده ما را ماجرای روضه‌ات تو زمین خوردی که ما با اشک پاکیزه شویم آه، ای شاه زمین خورده فدای روضه‌ات خواهرت از خیمه‌گه تا قتلگه دامن کشان بر زمین می‌خورد با هر وای وایِ روضه‌ات  رضا باقریان لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
حضرتِ عشق کربلا وُ شبِ جمعه حرمِ حضرتِ عشق در کجا بوده چنین بخت میسّر باشد در حرم روضه ی مقتل چقدر می چسبد چه شود مرثیه خوان حضرتِ مادر باشد هرگزم بهتر از این بخت نباشد یارم جای من در حرمِ آلِ پیمبر باشد جای دارد نفسی تازه کنم از سحرش به اذانی که در آن طعمِ معطر باشد چه نسیمِ سحری می وزد از باغِ حرم آسمانش چقدر رقصِ کبوتر باشد جنتی را که خدا وصف کند اینجا هست باغِ هفتاد و دو تن لاله ی پرپر باشد پیشِ چشمانِ تو زیباست فراوان زیباست که دو گنبد دو ضریح از دو برادر باشد یا که در هر طرفِ مرقدِ شش گوشه ی عشق خواهرش آمده وُ روضه ی اصغر باشد هر که اینجا به خدا می رسد امّا باید در سرش شوقِ طوافِ علی اکبر باشد ای خوش آنکس که در این سعی و صفا فیض برَد یک شبه سائلِ این خانه توانگر باشد کاش باشی و ببینی چه صفایی دارد این که چشم همه عشاق به دلبر باشد محشری است شب جمعه ببینی اینجا خواهری نوحه گرِ داغِ برادر باشد! هستی محرابی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
گمنام کن هوا خواه توام دائم هوایت را به سر دارم خیال انگیزی و شب ها خیالت را به بر دارم به یاد جمع شب هایی که تا صبح از تو می گفتم هزار و یک شب است اُنس عجیبی با سحر دارم به رغم آنچه می گویند از فقرم به هر مجلس ببین سرمایه دارم عالمم چون چشم تر دارم چه می گویند از قهر تو زاهدها سر منبر ؟ بـرای من که از مِهر تو یک دنیا خبر دارم مرا گمنام کن ، گمنام تر از آن غلام ترک که من از ریشه با مشهور بودن دردسر دارم همان اندازه که ناممکن است از من بِبُرّی دل محال است از تو حتّی قدر آنی دست بردارم اگر دیدی که من با گریه بستم کوله بارم را به سویت” یا قتیلُ العّـبْرَه “باز عزم سفر دارم بگو باران تیر آید که من بعد از نجف رفتن شبیه شیر فضّه در دفاع از تو جگر دارم جزایم را به محشر ، حبس در کرببلا بنویس که من با دیدن شش گوشه حالی خوب تر دارم محمد قاسمی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
صاحِبُ‌الکَرَم ای صاحِبُ‌الکَرَم ! کَرمت را به رخ بکش پیش کریم‌ها تو کَمت را به رخ بکش وقتی تمام خلق، به دنبال شادی‌اند شور و نشاطِ بزم غمت را به رخ بکش تا «یا حسین» می‌شنوم زنده می‌شوم ای بهتر از مسیح، دَمت را به رخ بکش نزدِ فرشته‌های سبک‌بالِ عرش هم پرهای تیغه‌ی عَلَمت را به رخ بکش بازارِ داغِ جاذبه‌ها را کساد کن ای صاحِبُ‌الحَرَم ! حرمت را به رخ بکش بین تمام گریه‌کنانِ عزای خود ... چشمانِ اُمت عَجمت را به رخ بکش پرونده‌ی گناهِ مرا دست خود بگیر پیش نگاهِ من قلمت را به رخ بکش از من قبول کن غزلی را که گفته‌ام بعدش خُلوصِ مُحتشمت را به رخ بکش رضا قاسمی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
عشق تو مردن از عشق تو آداب نمیخواهد که رجز و لشگر و القاب نمیخواهد که تو اراده کنی عالم همه در چنته ی توست پسر فاطمه اصحاب نمیخواهد که با نسیمی همه ی کوفه شود ویرانه آه...از سینه ی بی تاب نمیخواهد که کوفیان معنی این حرف مرا درک کنید تشنه کام است ولی آب نمیخواهد که او خودش پشت و پناه است همه عالم را یاری از جیره خور ارباب نمیخواهد که هر که دل داده به تو روز و شب اش هست یکی مست و دل داده ی تو خواب نمیخواهد که با وجود تو که مصباح هدایت هستی این جهان منت مهتاب نمیخواهد که صید یک ماهی در حال تلظی دیگر قدرت جنگی و قلاب نمیخواهد که محسن صرامی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
می‌روم شاید امسال بیایم حرمت؛ یا شاید ... سر و کار دل من هست، فقط با «شاید» باز هم دفتر خود را بزن ارباب، ورق اصلا افتاده کسی از قلم آقا !؛ شاید فکرش افتاده شبیه خوره‌ای بر جانم از منِ زشت، بَدَت آمده حتی؛ شاید می‌روم گم بشوم از نظر مردم شهر تا شوم در حرمت پیش تو پیدا شاید آه، بیرون نکن ارباب مرا راه بده که به دردت بخورم روز مبادا شاید می‌روم تا متوسل بشوم بر مادر برگه‌ی نوکری آنجا شود امضا شاید باید انگار، شهیدت شوم آن هم گمنام تا قبولم بکند حضرت زهرا شاید ... رضا قاسمی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
دلشوره دارم این روزها دلشوره دارم بیش از پیش کاری بجز گریه ندارم بیش از پیش این روزها قلب مرا ماتم گرفته باز این لبم نام شمارا دم گرفته این روزها دلشوره دارم مثل هرسال هر شب گریزی میزنم تنها به گودال اما همه ترسم جدایی از تو شد ، آه اینکه نباشد دستک از ماه تو کوتاه ای کاش با عشق تو در روضه بمیرم من ، این منه بی ننگ و بی عرزه بمیرم ای کاش با گریه توانم را بگیری امسال بین روضه جانم را بگیری ای کاش این ماه محرم با تو باشم ای کاش در این روضه مَحرم با تو باشم تا اینکه مارا مادرت درهم ببیند مارا سیه پوش غم و ماتم ببیند کاری بکن غیر از غمت ، غم را نبینم ماهی بجز ماه محرم را نبینم زهراست مارا راهی این جاده کرده مارا برای نوکری آماده کرده فهم محرم را به ما امشب عطا کن راه حسین ابن علی را راه ما کن هر چند که صحرایی از غم تشنه اوست او تشنه بود اما دوعالم تشنه اوست امیرفرخنده لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
می‌کشم منت چه‌کنم این‌قدر احسان و محبت را باز تابه‌کی شکر کنم این‌همه نعمت را باز رزق‌من تربت اصل تو نگردید حسین می‌کشم منت جاروکش هیئت را باز من اگر گریه به غم‌های تو آقا نکنم خویش را در دل زهرا به‌خدا جا نکنم پدرم خادم‌تو، مادر‌ من خادمه‌ات ناخلف باشم اگر نوکریت را نکنم دلم از روز ازل تنگ تو بوده‌است حسین به لبم ذکر تو، آهنگ تو بوده‌است حسین در صف سینه‌زنان این‌همه سال از عمرم آن چه بر سینه زدم سنگ تو بوده‌است حسین ای که در آینه‌ی جام بلا رب دیده خمره‌ای از شرر و داغ لبالب دیده دیده‌ای تو تن صد‌پاره‌ی اکبر اما کس ندیده‌است به‌خود آنچه که زینب دیده پای‌نی دیدن حال سر تو پیرم کرد روی‌نی، وضعیت حنجر تو پیرم کرد در مسیری که سرت را همه با سنگ زدند پیری زودرس دختر تو پیرم کرد تو شرار دل افروخته را می‌فهمی چون خودت سوخته‌ای، سوخته را می‌فهمی ای که نی پیرهنت را به تنت دوخته است به تنم پیرهن دوخته را می‌فهمی امیر عظیمی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
حسین من مثل سالِ پیش همین روزا بازم حرف دوریت و دلم وسط کشید شبیه زندونی رو دیوار بند هر روزی که ندیدت یه خط کشید قلبِ من زمینِ خشک و بایره عشق و کاشتم ولی حاصل نداره بیا و عاشقات و سوا نکن نگو اون که بد شده دل نداره سنگ غم نشونه ش و جایی بجز کنج شیشه ی دل من نگرفت جورِ این دلِ شکسته رو ولی . . . جز خودت هیچ کسی گردن نگرفت روزا چشمه ی چشام جاریه و .. شب که میشه خواب نمیاد به چشمام مثل یعقوب یا زلیخا چشایی که نبینه دلبرش رو نمیخوام خاطراتت داره از یادم میره به سراب دیدنت راضی شدم تو ببین دوری به روزم چی آورد که به خواب دیدنت راضی شدم سر سال حساب کتاب که میکنم کم آوردم و زیاد ضرر دادم سال بی زیارتت سودی نداشت انگاری که عمرم و هدر دادم هر جا دور از حرمت غریبه ام خونه ی مادریمه کرببلا آخرش صورت رو خاکت میزارم ما خدامون کریمه کرببلا ایمان دهقانیا لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
عزیزم حسین(ع) من ازموج دریای غم آمدم من از چشم های ترم آمدم من از سرزمین درون خودم من از نیستی از عدم آمدم دویدی و فورا رسیدی به من به سمت تو تا یک قدم آمدم تو خیلی به من آمدی سر زدی ببخشید من را که کم آمدم گدای تو بودم شدم نوکرت من از لطف سمت کرم آمدم نشستم به روی پر جبرئیل زمانی که زیر علم آمدم شبی در خیالم شدم دعبل و شبی هم شدم محتشم آمدم و در اربعین باده گشتی و من تو را سر کشیدم حرم آمدم محمد نجاری لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
عزیزم حسین(ع) بیا اجازه بده میهمان تو باشم تمام آرزویم هست از آن تو باشم منی که بنجلم و کس پی خریدم نیست به چشم آیم اگر در دکان تو باشم حسینِ فاطمه از هر که جز تو سیرم تا فقط گرسنه ی یک لقمه نان تو باشم گناه های من آن قدْر بر زمینم زد پری نمانْد که در آسمان تو باشم جهان بدون حرم جای ماندن من نیست بیا نخواه ز جاماندگان تو باشم من خراب کجا ؟ زائرت کجا؟ بگذار زباله جمع کنِ آستان تو باشم زیارت حرمت کار انبیا باشد به کربلا ببرم در امان تو باشم ببین در اوج جوانی خود عزیز دلم چگونه پیر عزای جوان تو باشم  شهریار سنجری لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
موج عشقت از موج عشقت، اشک در جوش و خروش آید با گفتن از تو، عاشقِ مدهوش هوش آید از خَلعت شاهانه‌ی تو آبرو دارد آن‌کس که در میخانه‌ی تو خِرقه‌پوش آید کالای دست‌ِچندمِ بازار این عشقم اما بخر! تا جنس بُنجل هم فروش آید چشم‌انتظارِ یک نگاهِ لطف زهرایم روزی دعایم کرد بین روضه او شاید صدبار احیا می‌شوم هنگام تلقینم حتی اگر یک بار نام تو به گوش آید اهل زمین و آسمان‌ها بر تو گریانند وقتی صدای ناله حتی از وُحوش آید (۱) در بزم هیئت وقتِ گفتن از نَوامیست می‌بینم از غیرت، سماور هم به جوش آید من کیستم تا که عزادار غمت باشم؟ باید برای روضه آن پرچم‌به‌دوش آید تا که خودش با ما بگوید از مصیبت‌ها از خاطرات زینب و از آن اسارت‌ها    محمد زوار لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹