فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◻️▫️#ویدئو_استوری_روزشمار_نیمه_شعبان☀️
🎉 6 روز مانده تا میلاد حضرت اباصالح المهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف 💚
وقتی حضرت قائم آل محمد عجلاللهفرجه قیام میکند، بر مزار مومن رفته و خطاب به او میفرماید: یار و صاحب تو ظهور کردهاست، اگر میخواهی به او بپیوندی برخیز و به او ملحق شو و اگر میخواهی در نعمت پروردگارت بمانی، بمان!
🔹 حدیثی از حضرت #امام_جعفر الصادق علیه السلام
🎤 گروه همخوانی #نوای_یاس
🟢 اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج 🟢
4_5866244045738609827.mp3
1.87M
{اَللّٰهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج}
•امام مجتبیٰ علیه السّلام فرمودند: واجب عینی است که روی منبرها از مهدیِ ما بگویید!
•یاد امام عصر علیه السّلام در شب عاشورا/
•مژدهای که امام حسین به حضرت زینب علیهما السّلام دادند/
🎤استاد شیخ اسماعیل اوجی شیرازی؛
«پیشنهاد دانلود»
حرم
* 💞﷽💞 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗رمان کابوس رویایی 💗 قسمت38 پری با موهای شوریده اش نگاهم می کند و غر می زند:
* 💞﷽💞
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗رمان کابوس رویایی 💗
قسمت39
مشخص است جلد اصلی اش را کنده اند.
صفحهی اول کتاب را باز می کنم.
بالای بسم الله با خودکار آبی نوشته شده است کتاب تکامل.
پری نگاهش را با سرعت از من می رباید و لبخندی روی لب می نشاند.
_این کتابیه که اولین بار من از پیمان هدیه گرفتم.
البته خودش نیست ها!
منظورم محتوای کتابه.
سال اول دانشگاه، پیمان کتاب تکامل رو بهم هدیه داد.
واقعا به هزار تا ازین کتاب های رمان می ارزه. حالا خودت بخون ببین که راست میگم.
با به میان آمدن حرف از پیمان اشتهایم برای خواندن کتاب تحریک می شود.
برگه های نازک و کاهی کتاب زیر انگشتانم ورق می خورند.
پری خودش را با کتابی سرگرم می کند و من هم ترجیح می دهم برای رهایی از سردرگمی، تکامل را بخوانم.
چند صفحه ای از آن را ورق می زنم و دستم می آید که این کتاب یک کتاب عادی نیست.
مطالبی که درون کتاب خفته اند برخواسته از ایدئولوژی است که گرایشش به کمونیستی است گرچه که از آیات قرآن و احادیث هم می شود چیز هایی دید.
هر چه هست برایم جالب است.
دوست دارم با چشمانم تک تک کلمات را بپیمایم و به روح شان نفوذ کنم.
با بسته شدن کتاب تازه متوجه غروب آفتاب می شوم.
نگاهم به پری است که هنوز چشم به کتاب دوخته!
پاورچین پاورچین به طرفش گام برمی دارم و بالای سرش هو می کشم.
مثل جن زده ها به من خیره می شود و جیغ خفیفی از دهانش خارج می گردد.
به قیافهی بی رنگ و رویش خنده ام می گیرد.
کم کم خط پیشانی اش پر رنگ می شود و با خشم زیر لب می غرود:
_سکته ام دادی دختر!
چه طرز صدا کردنه؟
از شدت خنده شکمم درد می گیرد و دستانم را دور پهلویم حلقه می کنم.
روی زمین می افتم و به سرخی صورتش می خندم.
اخم پری باعث می شود ادامهی خنده ام را بخورم.
کتاب تکامل را بر می دارم و کنار پری می نشینم.
پری سر سنگین با من رفتار می کند اما من بیخیال نمی شوم و کتاب را مقابل صورتش می گیرم تا نتواند بخواند.
کتاب توی دستانم را پایین می آورد و نگاهش را حوالهی من می کند.
_چیه؟
لب کج می کنم:
_قهری الان؟
کتاب توی دستانش را می بندد و خودش را به طرفم می چرخاند.
_نه.
_پری، من ازین کتاب خوشم میاد.
با این که نه چپی ام و نه راستی اما گرایشم به چپی ها بیشتر شده.
حس می کنم اونا بهتر از لیبرالیست ها هستن.
ببین، من گرافیک خوندم و چیزی از این حرفا سر در نمیارم اما این دفعه فرق داره.
بنظرم تو راست میگی. من باید دنبال یه تغییر باشم.
بتونم زندگیم رو خرج یه کار واقعی بکنم نه چندتا بوم که دنیای خیالی و آرمانی منو توش جار میزنن.
چطوری بگم؟
من میخوام دنیای آرمانی توی نقاشی هام رو به واقعیت تبدیل کنم.
برق عجیبی در چشمان پری نمایان می شود.
شانه هایم میان دستان ظریفش جا می گیرد و با محکمی می گوید:
_ببین رویا، تو باید خوب فکراتو بکنی.
اگه اینا اثراتی باشه که کتاب روی تو گذاشته با خوندن یه کتاب دیگه شاید این حِست نابود بشه.
پس اینایی که میگی رو توی دنیای واقعیت بخواه.
_من میخوام.
شاید تو راست بگی اما من این کمبود رو دارم.
مطمئنم با یه هدف والا میتونم پرش کنم.
شادی در چشمان هر دو مان موج می زند.
بادبادک خوشحالی در آسمان قلبم شروع به پر کشیدن می کند.
خوشحالم که هدفی را پیدا کرده ام.
من نباید کوته فکر باشم و تنها جلوی پایم را ببینم.
ارزش من بیشتر از یک گرافیست است که میان دنیای رنگ ها بچرخد و زندگی بگذراند.
یک گرافیست باید آیندهی واقعی را ترسیم کند و برایش نقشه کشی کند.
رنگ عقایدش را به صفحهی روزگار بکشد و تا همه جا از آن رنگ و قلم پر شود.
من می توانم سهم واقعی تری از این جهان را داشته باشم.
همه چیز به سرعت در ذهنم شکل می گیرد، به زودی که همان شب تمام آن کتاب را تمام می کنم.
پری مقابلم می نشیند و سوالاتی که ذهنم را پر کرده، جواب می دهد.
یکی از سوالات من نحوهی مبارزه است و فرق آن با مبارزه ای که آیت الله خمینی شروع کرده.
پری با شنیدن سوالم فوری جوابش را می دهد:
_رویا، ما ترسو نیستیم.
اگا قراره برای مردم و کشورمون کاری کنیم از جون و دل مایه میزاریم.
ما دلمون نمیخواد مردم فدای ما بشن و ما هم پشت مردم خودمونو قایم کنیم.
روش هایی مثل اعتراض خوبه اما نه برای براندازی رژیم.
اعتراض برای مسئله های کوچیک و پیش پا افتاده راهگشاست.
شاه جلوی ما اسلحه میگیره پس ما هم باید با جنس خودشون جلوشون بایستیم.
اونا بچه های ما رو میگیرن و اعدام میکنن، خب ما هم مستشار ها و تیمسارهاشون رو تیکه پاره میکنیم.
جواب های هوی عزیزم!
⭕️کپےبدون نام نویسنده حرام است ⭕️
نویسندهمبینارفعتی(آیه)
* 💞﷽💞
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗رمان کابوس رویایی 💗
قسمت40
به دقت به گفته هایش گوش می دهم.
نظرم دربارهی مردم تغییر می کند، یک جور هایی حس میکنم آن ها ملعبهی دست روحانیون شده اند.
شجاعتی که پری در درونم تزریق می کند غیر قابل وصف است.
او در ادامه می گوید:
_یادته از فیدل کاسترو و چه گوارا برات گفتم؟
قهرمان های جهانی که تونستن از طریق مبارزهی مسلحانه پیروز بشن؟
با یاد آوری آن حرف های مبهم سر تکان می دهم که یعنی بله.
دستش روی دستان سرما زده ام می نشیند.
_پس نباید ترسید!
من با عقاید کمونیستی کنار اومدم. آره... گاهی وقتا حس میکنم زیاده روی میکنن اما کنار اومدم.
چون سازمان داره با این روش پیش میره.
خیلیا بر علیه ما افتادن، روحانیون دور برداشتن که ما نجسیم و کافر!
نه! اینا یه مشت حرفه، ما هم از ساواک میکشیم هم ازین قماش ترسو.
ما مسلمونیم، تا جایی که قرآن و خدا میگه عمل می کنیم اما از یه جایی به بعد خود خدا هم میگه لا اکراه فی الدین...
بعدشم الان قرن ها از زمان نزول قرآن گذشته... علمی هم بخوای حساب و کتاب کنی میبینی خیلی چیزا تغییر کرده پس اشکال نداره برای رفع نیازهای جدید دست به کارهای دیگه ای زد.
جملات پری را کمی بالا و پایین می کنم و متوجه می شوم درست می گوید.
اکنون سال ها از دوران پیامبر گذشته، گذر زمان گرد پیشرفت را بر جهان پاشیده.
ما باید پیشرفته مقابل غول استعمار بایستیم.
توی رختخواب آرام می گیرم اما ذهنم هنوز مشغول افکاری است که تازه سرازیر خانهی ذهنم شده.
من این مهمان های ناخوانده را در سراچهی فکرم جا می دهم.
نمی دانم چه وقت اما پلک هایم روی هم می روند و خواب هوش را با خود می برد.
صبحانه را که می خوریم، پری قصد رفتن می کند.
من هم برای این که خلاء تنهایی ام را پر کنم کاغذ و قلم برمی دارم و از جملاتی که توی کتاب نوشته و دوستش دارم، رو نویسی می کنم.
اکنون حس می کنم آن عطشی که داشته ام و دریایش را در چشمان پیمان می دیدم را شناخته ام.
حس مصمم بودن و هدف داشتن کم نیست!
آن هم هدفی چون پیمان که بزرگی اش به وسعت نابودی ظلم می باشد.
هر لحظه خودم را در آینده فرض می کنم که همچون پری چم و خم کار مبارزاتی را یاد گرفته ام.
آنگاه پیمان هم فکر نمی کند خوی اشرافی بر فطرتم برتری کرده است.
برای ناهار پری مرا به ساندویچی می برد.
با هم ساندویچ خوراک سوسیس سفارش می دهیم و منتظر می مانیم.
مغازهی کوچکی است که پشت یخچال اش اجاقی دارد.
ساندویچ ها که حاضر می شود، پسری آن را روی میز می گذارد و می رود.
در کنار پری به اشتها می آیم و شوخی های او مرا بیشتر تشویق به خوردن می کند.
بعد از بیرون آمدن از مغازه، پری رو به من می کند.
_رویا؟
_جان؟
به آسمان بالای سرمان نگاه می کند و لب می زند:
_پیمان میخواد ببینتت.
یکهو قلبم شروع می کند به بالا و پایین پریدن.
دست خودم نیست که تا اسمش می آید تمام وجودم زیر و رو می شود.
رطوبت دهانم به خشکی گراییده و با لحنی که سست شده، می پرسم:
_چیکارم داره؟
_والا اون حرف زیادی به من نمیزنه.
نمیخواد نگران بشی، حتما خیره!
باز هم ضایع بازی در آورده ام!
خب معلوم است از چهرهی رنگ پریده و بدن لرزان می فهمد چه مرگم شده!
_نه نگران نیستم.
_باشه، بهم گفت ساعت چهار بری پارکی که مقابل اون کافه ای بود، که یه بار رفتیم.
آدرسشو بلدی؟
چند باری سر تکان می دهم.
_آ... آره، چشمی بلدم.
بعدشم مگه تو نمیای؟
کیفش را روی دوشش می اندازد و همان طور که یک قدمی از من فاصله دارد، لب می گشاید:
_در مورد اومدن من چیزی نگفت پس فکر کنم لزومی نداره بیام.
از روی اکراه قبول می کنم.
بهم دست می دهیم و او به پایین خیابان می رود و من می ایستم و تاکسی می گیرم.
دست هایم را بهم فشار می دهم و با خودم می گویم یعنی چه میخواهد بگوید؟
دلیل این رفتن چیست؟
ضربان قلبم هنوز آرام نگرفته و تمام بدنم پر شده از صدای اش.
به کافه می رسم و تاکسی نگه می دارد.
به اطرافم نگاه می کنم و با دیدن پارک آن سوی خیابان بیشتر استرس می گیرم.
____
۱. دوستان عزیز این ها برخی مغالطه هایی هست که برای توجیه رویه مسلحانهی مجاهدین خلق استفاده می شده و خیلی ها اینجوری گول خوردن.
من پاسخ به تمام این شبهات رو بعداً و در قسمت های آیندهی رمان میگذارم پس این مغالطه ها رو جدی نگیرین. (سخن نویسنده)
⭕️کپےبدون نام نویسنده حرام است ⭕️
نویسندهمبینارفعتی(آیه)
🌎🌺🍃
🌺
❇️ تقویم نجومی
🗓 سه شنبه
🔺 ۱ اسفند / حوت ۱۴۰۲
🔺 ۱۰ شعبان ۱۴۴۵
🔺 ۲۰ فوریه ۲۰۲۴
🌎🔭🍃
🌗 امروز قمر در «برج سرطان» است.
❇️ مناسب برای امور زیر میباشد:
نوشتن قرارداد
حسابرسی و رسیدگی به امور مالی
آغاز نگارش
امور زراعی
خرید و فروش
بذرپاشی
درختکاری
خرید و فروش ملک
امور حفاری
⛔️ ممنوعات
اموز ازدواجی
👶 زایمان
نوزاد پاکدامن، باحیا و صبور است. انشاءالله
🚙 مسافرت
خوب است.
🌎🔭👀
💑 انعقاد نطفه
فرزند دهانی خوشبو دارد و مهربان است. انشاءالله
💇 اصلاح سر و صورت
باعث عزت و احترام میشود.
🩸حجامت، خون دادن، فصد و زالو انداختن
باعث درد میشود.
✂️ ناخن گرفتن
روز مناسبی نیست. باید بر هلاکت خود بترسد.
👕 بریدن پارچه
روز مناسبی نیست و شخص، از آن لباس خیری نخواهد دید.
به روایتی آن لباس یا در آتش میسوزد یا سرقت شود و یا شخص، در آن لباس مرگش فرا رسد.
خرید لباس اشکال ندارد.
کسانی که شغلشان خیاطی است میتوانند در روزهای خوب بُرش بزنند و در روزهای دیگر آن را تکمیل کنند.
🌎🔭👀
😴 تعبیر خواب
رویایی که امشب (شب سه شنبه) دیده شود، تعبیرش طبق ایه ۱۰ سوره مبارکه « یونس علیه السلام» است.
﴿﷽ دعواهم فیها سبحانک﴾
از خواب بیننده عمل صالح یا خبری به وجود آید که در دنیا و اخرت به او نفع رساند. ان شاءالله
مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید.
🌎🔭👀
📿 وقت استخاره
از ساعت ۱۰ تا ساعت ۱۲
از ساعت ۱۶ تاعشای آخر (وقت خوابیدن)
📿 ذکر روز سه شنبه
یا ارحم الراحمین ۱۰۰ مرتبه
📿 ذکر بعد از نماز صبح
۹۰۳ مرتبه «یا قابض» که موجب رسیدن به آرزوها میگردد.
☀️ امروز متعلق است به
#امام_سجاد علیهالسلام
#امام_باقر علیهالسلام
#امام_صادق علیهالسلام
اعمال نیک خود را پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
🌎🔭👀
⏳ مدت زمان اعتبار این تقویم
از اذان مغرب آغاز و اذان مغرب روز بعد پایان مییابد.
🌺
🌎🌺🍃
گناه
یعنی
خداحافظ حسین
🌻🌸🌼🌺🌱🍁🌿💐🍀🌷
🌹 آدرس کانال حرم در تلگرام 🌹
🌻 @haram24 🌻
🌸 ارتباط با ادمین در تلگرام 🌸
@haram124
☘🍀🌿☘🍀🌿☘🍀🌿☘🍀
🌹 آدرس کانال حرم در ایتا 🌹
💐 لینک اول
http://eitaa.com/joinchat/2765357057Cd81688d018
🌸 ارتباط با ادمین در ایتا 🌸
@haram1
🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁
🌹 آدرس کانال حرم در سروش 🌹
💐 لینک اول
https://sapp.ir/haram110
💐 لینک دوم
@haram110
🌸 ارتباط با ادمین در سروش 🌸
@haram12
🌴🌻🌿🌸💐🍃🌴🌻🌿🌸💐
🌹 آدرس کانال حرم در بله 🌹
🌍 لینک اول
https://ble.im/haram110
🌍 لینک دوم
@harsm110
🌸 ارتباط با ادمین در بله 🌸
@haram1
🍀🍃🌴🌱🌻🍁🍂☘🍀🌴
🌴 آدرس کانال حرم در گپ 🌴
❄️ لینک اول
https://gap.im/haram110
❄️ لینک دوم
@haram110
🌸 ارتباط با ادمین در گپ 🌸
@haram1
🎋🍃🌴🍁🌱🌿🌾☘💐🍀🌳
🌴 مشکلات و سوالات احکام و اعتقادی و مشاوره و همسرداری و تربیتی و فرزند داری و استخاره خود را با ادمین کانال مطرح نمایید . 🌴
🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻
همراهان عزیز کانال جهت ورود به کانال حرم یا ارتباط با ادمین حرم در هر سه پیام رسان تلگرام و ایتا و سروش👇👇
آدرس کانال یا ادمین حرم را در قسمت جستجوی پیام رسان ها
(( علامت ذره بین بالای صفحه در پیام رسان ))
بصورت انگلیسی تایپ نمایید .
نکته : اعداد را هم انگلیسی تایپ شود.
👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆
📢 #آنانکه_فرزند_میخواهند 📢
🔴 #دستورالعمل_امام_رضا علیه السلام برای #بچه_دار_شدن
{این دستور از جنبه روایی کاملا موثق و مورد تأیید است}:
🔵 #عیون_أخبارالرضا علیه السلام لی، الأمالی للصدوق مَاجِیلَوَیْهِ عَنْ عَلِیٍّ عَنْ أَبِیهِ عَنِ الرَّیَّانِ بْنِ شَبِیبٍ قَالَ:
🔶 دَخَلْتُ عَلَى الرِّضَا ع فِی أَوَّلِ یَوْمٍ مِنَ الْمُحَرَّمِ فَقَالَ لِی یَا ابْنَ شَبِیبٍ أَ صَائِمٌ أَنْتَ فَقُلْتُ لَا فَقَالَ إِنَّ هَذَا الْیَوْمَ هُوَ الْیَوْمُ الَّذِی دَعَا فِیهِ زَکَرِیَّا ع رَبَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَقَالَ رَبِّ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ ذُرِّیَّةً طَیِّبَةً إِنَّکَ سَمِیعُ الدُّعاءِ فَاسْتَجَابَ اللَّهُ لَهُ وَ أَمَرَ الْمَلَائِکَةَ فَنَادَتْ زَکَرِیَّا وَ هُوَ قائِمٌ یُصَلِّی فِی الْمِحْرابِ أَنَّ اللَّهَ یُبَشِّرُکَ بِیَحْیى فَمَنْ صَامَ هَذَا الْیَوْمَ ثُمَّ دَعَا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ اسْتَجَابَ اللَّهُ لَهُ کَمَا اسْتَجَابَ لِزَکَرِیَّا ع...
✅ترجمه:
ریّان بن شبیب گوید:
🔰در #اولین_روز_محرم
بخدمت #امام_رضا علیه السّلام رسیدم،
حضرت فرمودند:
💠آیا روزه هستى⁉️
عرض کردم: خیر،
💠فرمود:
امروز، روزى است که #زکریا علیه السّلام پروردگارش را خواند و گفت:
🔆{رَبِّ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ ذُرِّیَّةً طَیِّبَةً إِنَّکَ سَمِیعُ الدُّعاءِ}
🔅 #پروردگارا‼️
#فرزندى پاک به من مرحمت فرما،
همانا تو دعاى بندگان را میشنوى
{آل عمران: 38}
♻️و خداوند دعاى او را #مستجاب کرد و به ملائکه دستور داد که به زکریّا - که در محراب در حال #نماز بود- بگویند که خدا به تو #یحیى را مژده مى دهد
🌀پس هر کس این روز را #روزه بدارد و سپس #دعا کند، خداوند همان طور که دعاى #زکریا را مستجاب کرد، دعاى او را نیز مستجاب مى کند.
🔴تذکر:
#زن_و_شوهر هر دو باید
در #روز_اول_محرم روزه بگیرند
💝👪💝👪💝👪
@haram110
#کلامکم_نور
💎تاوان ظلم و ستم بندگان....
💠مولانا امیرالمؤمنین علیهالسّلام میفرمایند :
اعْلَمُوا أَنَّ الْأَرْضَ لَا تَخْلُو مِنْ حُجَّةٍ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَكِنَّ اللَّهَ سَيُعْمِی خَلْقَهُ عَنْهَا بِظُلْمِهِمْ وَ جَوْرِهِمْ وَ إِسْرَافِهِمْ عَلَى أَنْفُسِهِمْ
بدانید که زمین هرگز از حجّت خدای متعال خالی نمیشود،
امّا خدا مردم را به تاوان ظلم و ستم و گناهانشان ، از دیدن او کور (و محروم) میکند!
📚منبع : الغیبة نعمانی ص۱۴۱
👌آری؛
🍀تو غائب نیستی، مهجور ماییم
🍃دریغا علتش تقصیر ما شد
🤲«اَللّٰهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج والنصر و العافیه »
@haram110
#حدیث #روایت #فرج #ظهور #مهدویت #مهدی #احادیث_مهدویت #گشایش #امام_زمان #غیبت #اللهم_عجل_لولیک_الفرج #یامهدی #امام_مهدی
امام صادق (سلام الله علیه) فرمودند :
لوددت أنّی و أصحابی فی فلاة من الأرض حتى نموت ، أو يأتی الله بالفرج .
دوست دارم که من و اصحابم در #بيابان خشکی باشيم در چنين شرايطى بميريم ؛ يا خدا فرج را برساند .
مصدر : مستدرک عوالم ، بحرانی ، جلد ۲۰ ، صفحه ۴۸۶ _ امالی ، شیخ طوسی ، صفحه ۶۵۸ _ بحارالأنوار ، جلد ۴۷ ، صفحه ۶۰
#حدیث #روایت #علم #دانش #عالم #علما #علماء #دانشمند #دانشمندان #تعلم #یادگیری #مدرسه #سواد #معلم #دانشجو #دانش_آموز #محصل #طلبه #استاد #شاگرد #مجلس_علم #تخته #کلاس #درس #بحث #حوزه #حوزه_علمیه #ثواب #گناه #عقوبت #پاداش #اعمال #عمل #کار #کردار #گفتار #رفتار #قرآن #دعا #کتاب_خدا #کتاب_الله #قرآن_کریم #قرآن_مجید #قرائت #قرائت_قرآن #آیه #سوره #جزء #حزب
قال رسول الله : يا أباذر ، الجلوس ساعة عند مذاكرة العلم أحب الى الله من قرائة القرآن كله اثنی عشر ألف مرة
پیامبر فرمودند : یکساعت نشستن در مجلس علم ، نزد خدا از ۱۲۰۰۰ (دوازده هزار) #ختم_قرآن محبوب تر است .
مصدر : بحارالأنوار ، جلد ۱ ، صفحه ۲۰۳ _ مستدرک الوسائل ، جلد ۵ ، صفحه ۳۹۶
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#حضرت_علی_اکبر #علی_بن_الحسین #علی_اکبر
روزی مردی #مسیحی وارد #مسجد شد . مسلمانان به او گفتند : تو مسیحی هستی ، از مسجد خارج شو . مرد مسیحی گفت : شب گذشته در #خواب ، رسول خدا و #حضرت_عیسی را دیدم . حضرت عیسی به من فرمود : به دستان مبارک #خاتم_انبیاء ، #اسلام بیاور و من به دست او اسلام آوردم و اکنون آمده ام تا اسلام خود را با مردی از #اهل_بیت_پیامبر باشد ، تجدید کنم . مسلمانان او را به محضر امام حسین آوردند . همین که به محضر حضرت رسید ، خود را بر پای امام انداخت و شروع به بوسیدن پاهای آن حضرت کرد . بعد خوابی را که شب گذشته دیده بود ، برای آن حضرت تعریف کرد . در آن هنگام حضرت فرمودند : آیا دوست داری تا کسی که #شبیه به رسول خدا است را نزد تو بیاورم ؟ گفت : بله . پس امام حسین فرزندشان حضرت علی اکبر را ندا دادند ؛ در آن زمان او کودکی بودند و در حالی که بر صورتشان #نقاب انداخته بودند . او را نزد امام آوردند . هنگامی که امام حسین نقاب را از روی صورت حضرت علی اکبر برداشتند ؛ آن مرد از هوش رفت ! حضرت فرمودند : #آب به صورت او بپاشید . زمانی که به هوش آمد ، امام به آن مرد فرمودند : آیا این پسر من ، شبیه رسول خدا است ؟ مرد گفت : بخدا قسم آری . امام حسین به او فرمودند : اگر تو چنین فرزندی داشتی و خاری به پای او میرفت ، چه میکردی ؟ مرد جواب داد : میمُردم ! در اینجا بود که حضرت به او فرمودند : اکنون به تو این خبر را میدهم که روزی این پسر را با چشمان خودم میبینم در حالی که با #شمشیر بدنش را قطعه قطعه کرده اند .💔
مصادر : ثمرة الاعواد ، جلد ۱ ، صفحه ۲۳۰ _ مفتاح الجنة ، صفحه ۱۷۵ با اندکی تفاوت
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام #علی_بن_الحسین #حضرت_علی_اکبر
🟨 شرح گوشه ای از #جمال زیبای حضرت علی اکبر (علیه السلام) :
1️⃣ مرحوم شیخ مفید مینویسد :
كَانَ مِنْ أَصْبَحِ اَلنَّاسِ وَجْهاً
حضرت علی اکبر از زیبا ترین مردم از نظر #چهره بود.
سند : الارشاد ، جلد ۲ ، صفحه ۱۱۰
2️⃣ در نقل دیگری آمده است :
مَتىٰ ما سٰايَرَ [العباس مع] ابنِ أخيهِ عَليٍّالأكبَر في دُروبِ المَدينةِ خَرَجَ العَواتقُ مِن خُدورِهِنّ
زیبایی #حضرت_عباس به اندازه ای بود که هرگاه با برادر زاده ی خود حضرت علی اکبر از #کوچه های #مدینه گذر میکردند ، زنان به جهت تماشای جمال آن دو بزرگوار ، از پشت پرده ها بیرون میآمدند .😍🤩
و تَشَوَّفَ الرّجالُ إلَیهِما لِيَشاهَدوا جَمالَ طَلعتَي هٰذَينِ الشّابَّينِ وَ يَستَبِقُوا لِلفَوزِ بِذٰلك.
چشمان مردان مدینه نیز مات و مبهوت طلعت زیبای این دو #جوان رعنا بود و در مشاهده جمال دلربای ایشان ، بر یکدیگر سبقت میگرفتند .😍🤩
سند : فرسان الهیجاء ، محلاتی ، جلد ۱ ، صفحه ۲۵۰
3️⃣ بر پایه نقلی دیگر ، وقتی که #یزید (لعنت الله علیه) سر مطهر حضرت علی اکبر را دید ، گفت :
پس از کشتن این #جوان_زیبا ، دیگر چه نیازی به کشتن پدرش بود ؟ داغ او برای کشتن پدرش بس بود .💔
سند : هدیة الذاکرین ، صفحه ۱۹۳
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#حضرت_علی_اکبر
🟩 در وصف #کرامت حضرت علی اکبر چنین آمده است :
1️⃣ جَميلُ الخُلْق ، عَميمُ الفَضل ، عَظيمُ الجُود
حضرت علی اکبر #اخلاق بسیار نیکویی داشتند . #بخشش شان به همه میرسید و #جود شان بسیار بود .❤
اسناد : فرسان الهیجاء ، جلد ۱ ، صفحه ۴۰۹ _ معالی السبطین ، جلد ۱ ، صفحه ۴۰۳ با اندکی تفاوت
2️⃣ حضرت علی اکبر آنقدر #مهمان_نواز بودند که در نقلها آمده است :
إنَّ لَهُ دارًا لِضِیافَةِ الغُرَباء و الوَفادِ بِهِ و لَهُ غِلمٰانًا قَد اَعَدَّهُم لِخِدمَةِ أضیافِهِ وَ النّازِلینَ بِه
آن حضرت یک خانه ای داشتند که مخصوص #پذیرایی از غریبان و آن کسانی که تازه وارد مدینه میشدند بود . در آن خدمتکارانی داشتند که #وظیفه آنان خدمت رسانی به مهمانان بود .❤
اِنَّهُ کانَ یَأمُرُهُم لَیلاً اَنْ یُوقِدُوا النّارَ عَلَی سَطحِ دٰارِهِ لِیَهتَدِی اِلَیها الغُرَباءُ و القادِمونَ اِلَی المَدینة
هر شب به آنان امر میفرمودند تا بر بالای آن خانه #آتش روشن کنند تا غریبان و افرادی که تازه وارد مدینه میشوند ، به خانه آن حضرت راه پیدا کرده و پذیرایی بشوند .❤
اسناد : المنابع النوراء ، بحرانی ، صفحه ۲۳۲ _ فرسان الهیجاء ، محلاتی ، جلد ۱ ، صفحه ۴۱۶ _ مهیج الاحزان ، یزدی ، صفحه ۴۴۵
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام #علی_اکبر #علی_بن_الحسین #حضرت_علی_اکبر
در نقلها آمده است :
وكانَ الحُسینُ يُحِبُّهُ حُبّاً شَديداً بِحيثُ إذَا رَآهُ فَرِحَ بِهِ وَ سَرَّ سُروراً عَظيماً .
امام حسین بسیار بسیار حضرت علی اکبر را دوست داشتند ، به گونه ای که هرگاه او را میدیدند ، #خوشحالی زیادی به امام دست میداد .
وَ إذَا سَألَهُ حاجَةً لَا يَرُدُّهُ أبَداً وَ لَو عَلَى سَبيلِ الإِعجازِ
و هرگاه حضرت علی اکبر نیازی داشتند ؛ امام هرگز آن را رد نمیکردند و به هر نحوی (ولو با #معجزه) آن را برآورده مینمودند .
اسناد : معالی السبطين ، جلد ۱ ، صفحه ۴۰۸ _ وسيلة الدارين ، صفحه ۲۸۸
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🙏🏼 نماز ساده شب یازدهم ماه شعبان
عَنِ النَّبِيِّ صلّی الله علیه وآله قَالَ: مَنْ صَلَّى فِي اللَّيْلَةِ الْحَادِيَةَ عَشْرَةَ ثَمَانٍ، بِالْحَمْدِ وَ الْجَحْدِ عَشْراً، لَا يُصَلِّيهَا إِلَّا مُؤْمِنٌ مُسْتَكْمِلُ الْإِيمَانِ، وَ يُعْطَى بِكُلِّ رَكْعَةٍ رَوْضَةً مِنْ رِيَاضِ الْجَنَّةِ. (البلدالأمين، ص172)
رسول خدا صلّی الله علیه وآله فرمود: در شب یازدهم ماه شعبان جز مؤمنی که ایمانش کامل باشد، این نماز را نمی خواند، و خداوند به ازای هر رکعت، باغی از باغ های بهشت به آن مؤمن اعطا می کند. نمازِ شب یازدهم بدین صورت است: 8 رکعت نماز و در هر رکعت یک بار سوره حمد و ده بار سوره کافرون.
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
👁 ثواب زیارت سیّدالشّهدا علیه السلام در شب و روز نیمه شعبان(13)
عَنِ يُونُسَ ابْنِ ظَبْيَانَ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عَلَیهِ السَّلامُ: مَنْ زَارَ الْحُسَيْنَ بْنَ عَلِيٍّ عَلَیهِ السَّلامُ لَيْلَةَ النِّصْفِ مِنْ شَعْبَانَ وَ لَيْلَةَ الْفِطْرِ وَ لَيْلَةَ عَرَفَةَ فِي سَنَةٍ وَاحِدَةٍ، كَتَبَ اللَّهُ لَهُ أَلْفَ حَجَّةٍ مَبْرُورَةٍ وَ أَلْفَ عُمْرَةٍ مُتَقَبَّلَةٍ، وَ قُضِيَتْ لَهُ أَلْفُ حَاجَةٍ مِنْ حَوَائِجِ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ. (بحارالأنوار، ج101، ص95 به نقل از کامل الزیارات /تهذیب الاحکام، ج6، ص51)
حضرت صادق علیه السلام فرمود: هر كس در یک سال، در شب نيمه شعبان، شب عيد فطر و شب عرفه، حسين بن علی علیه السلام را زيارت كند، خداوند براى او هزار حج نیکو و هزار عمره پذيرفته مىنويسد، و هزار حاجت از حاجتهاى دنيا و آخرت او را بر آورده می سازد.
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
🌺🌟🌺 یازدهم شعبان، روز میلاد حضرت علیّ اکبر علیه السلام مبارک باد
مرحوم عبدالرّزاق موسوی مقرّم در کتاب «علیّ الاکبر» ، ولادت حضرت علیّ اکبر را در روز یازدهم شعبان سال 33 هجری گزارش می نماید. (علیّ الاکبر، ص12)
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
4_5870903363700263682.mp3
2.28M
عظمت و مقام عصمت حضرت علی اکبر علیه السلام-حجةالاسلام معاونیان
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
4_5870903363700263694.pdf
769.3K
فضائل حضرت علیّ اکبر علیه السلام در زیارات سیدالشهدا علیه السلام
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
💎👌مقام والای حضرت علی اکبر علیه السلام
مرحوم آیت الله تولایی خراسانی در منابر مسجد سیدّ عزیز الله تهران و مسجد مروی می فرمود:
حضرت علي اكبر علیه السلام يك امتيازاتي دارد. از اين امتيازات، يك چيزهايي را مي فهميم.
در قرآن مقدس چند آيه است كه مربوط به مقامات نبوّت انبياء و ولايت اوصيائشان است، و ائمه علیهم السلام در مقام استدلال، به اين آيات متمسّك مي شدند و این آیات را برای اثبات ولایت خودشان می خواندند. يكي این آیه است: «إِنَّ اللهَ اصْطَفى آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ إِبْراهيمَ وَ آلَ عِمْرانَ عَلَى الْعالَمين ذُرِّيَّةً بَعْضُها مِنْ بَعْضٍ». اين آيه، مشهور به آیه اصطِفا، مربوط به مقامات ولايتي انبياء است كه خداي متعال اين بزرگواران را انتخاب كرده و برگزيده و آنها را به مقام پيشوایي، نبوت يا امامت، منصوب داشته است.
ارباب مقاتل، متّفق الكلمه، شيخ مفيد رضوان الله تعالی علیه در «ارشاد»، سيد بن طاووس در «لهوف»، و ديگران از قدما و متأخّرين همه نوشته اند: وقتي حضرت عليّ اكبر علیه السلام روانه ميدان شد، امام حسين علیه السلام پشت سر عليّ اكبر علیه السلام سر را بلند كرد و با صداي بلند همین آیه را خواند. چرا پشت سر ابوالفضل علیه السلام نخواندند؟ چرا پشت سر قاسم بن الحسن علیه السلام نخواندند؟ و پشت سر اين آقازاده خواندند؟ اين يعني چه؟ چه رمزی دارد؟
پس قرائت کرد آیه اصطفا
تا کند فاش آن رموزات خفا
کاین جوان که سوی میدان عازم است
برگزیده جمله اهل عالم است
نوح من از دیده من دور شد
موسی من سوی کوه طور شد
یعنی اين جوان كه عازم ميدان شده است، شايستگي دارد اگر زنده بماند، به مقام امامت نائل شود، يعني اين پسر من لياقت مقام امامت را دارد، لياقت مقام نبوت و صفوت را دارد، اما هزار افسوس.
جوان می رفت و بابا عقب سرش. یک نگاه مأیوسانه کرد. بَه بَه به ناله های شما! اغلب جوانها گریان شدند. خدایا! هر چشمی که می گرید آن چشم را به جمال صاحب الزّمان علیه السلام روشن فرما. یک مرتبه دیدند این بابای پیر از عقب سر جوانش، دستش را برد زیر ریش سفیدش: «رَفَعَ شَیْبَهُ إلَی السَّماء» اشک، بی اختیار می آید. یک وقت آدم با زور می خواهد گریه کند، یک وقت به قدری متأثر است که اشک مثل آب، جاری می شود. این را عرب می گوید: «اَرْخی عَیْنَیْهِ». راوی می گوید: یک وقت دیدم چشم حسین علیه السلام سرخ شد. بی اختیار اشک از چشمانش می ریزد. یک ساعت بعد هم دیدند حسین علیه السلام صورتش را بالای صورت علی علیه السلام گذاشت.
خدایا! به قطرات اشک امام حسین علیه السلام همین ساعت، امر فرج و ظهور امام زمان علیه السلام را اصلاح بفرما.
(سخنرانی های مسجد سیّدعزیز الله تهران، 1396 قمری، شب دوازدهم رمضان/ سخنرانی های مسجد مروی، 1383 قمری، مجلس سوم)
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
😥😥دیدند امام حسین علیه السلام بلند بلند گریه می کند
مرحوم آیت الله تولاّیی خراسانی در سخنرانی خود در مسجد سیّد اصفهان در ماه رمضان 1392 هجری می فرمود:
امام حسین علیه السلام در روز عاشورا، خیلی گریه کرد. می توانم ادّعا کنم از ساعت اوّلی که اصحابش را به خون غلتان دید، چشم مبارکش گریان شد و تا آن ساعتی که سر مطهّر را جدا کردند، چشمان امام حسین علیه السلام خشک نبود. گریه می کرد، ولی با صدا گریه نمی کرد. اشک می ریخت، «صَرِیعَ الدَّمْعَةِ السَّاکبَةِ» بود. همین طور اشک هایش می ریخت؛ ولیکن با صدای بلند، ناله نمی زد. چرا؟
برای دو جهت؛ یکی این که دشمن نشنود و امام حسین علیه السلام را شماتت نکند. دشمن دلخوش نشود؛ خوشحال نشود که حسین علیه السلام دارد گریه می کند. یکی دیگر این که صدایش را زنها نشنوند و زن و بچّه اش منقلب نشوند. این بود که آهسته آهسته گریه می کرد. همینطور اشک هایش می آمد. ولی در یک موقع، امام حسین علیه السلام با صدای بلند گریه کرد! دلم می خواهد در این مصیبت و در این مطلبی که می گویم، جوان های مجلس از سیدالشهداء علیه السلام تبعیت کنند و بلند بلند گریه کنند. یک موقع بود که دیگر اختیار از سیدالشهداء علیه السلام رفت؛ و آن، وقتی بود که دید جوان هجده ساله اش رو به میدان می رود. واویلا! علما! عبارت مقتل است: «فَبَکی بُکاءً عالیاً». در این کلمه، پیرمردها بلند بنالند. یک وقت دیدند امام حسین علیه السلام بلند بلند گریه کرد! «رَفَعَ شَیبَتَهُ نَحْوَ السَّماءِ» حضرت دستش را زیر محاسنش برد؛ سر به آسمان بلند کرد و گفت: «اللَّهُمَّ اشْهَدْ عَلَى هَؤُلَاءِ الْقَوْمِ فَقَدْ بَرَزَ إِلَیهِمْ غُلَامٌ أَشْبَهُ النَّاسِ خَلْقاً وَ خُلُقاً وَ مَنْطِقاً بِرَسُولِک»
خدا ز سوز دلم آگهي كه جانم رفت
ز جانِ عزيزترم، اكبر جوانم رفت
یک کلمه دیگر بگویم؛ همه گریه کنند. بعد در خانه خدا برویم.
وقتی که صورتش را از صورت علی اکبر علیه السلام بلند کرد، یک وقت دیدند محاسن امام حسین علیه السلام پر از خون است؛ «وَضَعَ خَدَّهُ عَلَى خَدِّهِ وَ قَالَ:... عَلَى الدُّنْیا بَعْدَک الْعَفَاءُ!»
به حقّ مولانا الحسین المظلوم علیه السلام و بِوَلَدِهِ علیّ الأکبر علیه السلام، با چشمانی گریان و دل هایی سوزان، ده مرتبه بلند، یا الله! خدایا! به ریش پرخون امام حسین علیه السلام، به آن چشمان گریان امام حسین علیه السلام، به آن سینه سوزان خواهر امام حسین علیه السلام، همین ساعت امر ظهور امام زمانمان را اصلاح بفرما. ما را به زودی به دیدار و یاری آن بزرگوار، سعادتمند بفرما.
(سخنرانی مسجد سیّد اصفهان، ماه رمضان 1392 قمری، مجلس هشتم)
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
🔴🏴فدای آن کسی که خونش به آسمان پاشیده شد
در زیارت حضرت علیّ بن الحسین علیه السلام - در پایین پای حضرت سیدالشهدا علیه السلام- منقول از حضرت صادق علیه السلام، به آن بزرگوار چنین خطاب می کنیم:
بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي مِنْ مَذْبُوحٍ وَ مَقْتُولٍ مِنْ غَيْرِ جُرْمٍ، وَ بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي دَمُكَ الْمُرْتَقَى بِهِ إِلَى حَبِيبِ اللهِ، وَ بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي مِنْ مُقَدَّمٍ بَيْنَ يَدِي أَبِيكَ يَحْتَسِبُكَ وَ يَبْكِي عَلَيْكَ مُحْرَقاً عَلَيْكَ قَلْبُهُ، يَرْفَعُ دَمَكَ بِكَفِّهِ إِلَى أَعْنَانِ السَّمَاءِ، لَا تَرْجِعُ مِنْهُ قَطْرَةٌ، وَ لَا تَسْكُنُ عَلَيْكَ مِنْ أَبِيكَ زَفْرَةٌ وَدَّعَكَ لِلْفِرَاقِ». (بحارالأنوار، ج101، ص185- 186 به نقل از کامل الزّیارات)
پدر و مادرم به فدایت (ای علی اکبر!) که بدون هیچ جرمی تو را سر بریدند و کشتند.
پدر و مادرم به فدایت که خونت را به سوی حبیب خدا فرستادند.
پدر و مادرم به فدایت که در مقابل پدرت روی زمین افتادی و جان می دادی، و او بر تو گریه می کرد در حالی که قلبش در مصیبت تو سوخته بود؛ و خون تو را با کف دست به پهنای آسمان پاشید و قطره ای از آن بازنگشت؛ و آن نفس بلند و سوزناک پدرت، آن هنگام که با تو وداع فرمود، آرام نگرفت.
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
🙏🕌حضرت سیّدالشهداء علیه السلام و حضرت علیّ اکبر علیه السلام را از راه دور، اینگونه زیارت کن
دَخَلَ حَنَانُ بْنُ سَدِيرٍ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام، وَ عِنْدَهُ جَمَاعَةٌ مِنْ أَصْحَابِهِ، فَقَالَ: يَا حَنَانَ بْنَ سَدِيرٍ! تَزُورُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فِي كُلِّ شَهْرٍ مَرَّةً؟ قَالَ: لَا، قَالَ: فَفِي كُلِّ شَهْرَيْنِ؟ قَالَ: لَا، قَالَ: فَفِي كُلِّ سَنَةٍ؟ قَالَ: لَا، قَالَ: مَا أَجْفَاكُمْ بِسَيِّدِكُمْ! قَالَ: يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ! قِلَّةُ الزَّادِ وَ بُعْدُ الْمَسَافَةِ. قَالَ: أَ لَا أَدُلُّكُمْ عَلَى زِيَارَةٍ مَقْبُولَةٍ وَ إِنْ بَعُدَ النَّائِي؟ قَالَ: فَكَيْفَ أَزُورُهُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ؟ قَالَ: اغْتَسِلْ يَوْمَ الْجُمُعَةِ أَوْ أَيَّ يَوْمٍ شِئْتَ، وَ الْبَسْ أَطْهَرَ ثِيَابِكَ، وَ اصْعَدْ إِلَى أَعْلَى مَوْضِعٍ فِي دَارِكَ أَوِ الصَّحْرَاءِ، فَاسْتَقْبِلِ الْقِبْلَةَ بِوَجْهِكَ بَعْدَ مَا تُبَيِّنُ أَنَّ الْقَبْرَ هُنَالِكَ، يَقُولُ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى: «فَأَيْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ»، ثُمَّ قُلْ:
حَنَان بن سَدیر گفت: نزد حضرت صادق علیه السلام رفته و تعدادی از یاران حضرتش را در آنجا دیدم. فرمود: ای حنان! آیا در هر ماه حسین بن علی علیه السلام را زیارت می کنی؟ عرض کردم: خیر، فرمود: در هر دو ماه حضرتش را زیارت می کنی؟ عرض کردم: خیر، فرمود: در هر سال چطور؟ عرض کردم: خیر، فرمود: چقدر نسبت به آقایتان جفاکارید! عرض کردم: ای فرزند رسول خدا! کمی زاد و توشه، و دوری راه، مانع است. فرمود: آیا می خواهید شما را به زیارت مقبولی راهنمایی کنم، هرچند از راه دور باشد؟ عرض کردم: ای فرزند رسول خدا! چگونه او را زیارت کنم؟ فرمود: روز جمعه یا هر روز دیگر که می خواهی، غسل کن. پاکیزه ترین لباس هایت را بپوش. به بالاترین موضع خانه ات یا به صحرا برو. رو به قبله کن، و بدان که قبر آن حضرت آنجاست. خداوند می فرماید: «فَأَيْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ» به هرکجا رو کنید، وجه خدا آنجاست. آنگاه بگو:
«السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا مَوْلَايَ وَ ابْنَ مَوْلَايَ، وَ سَيِّدِي وَ ابْنَ سَيِّدِي، السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا مَوْلَايَ، يَا قَتِيلَ بْنَ الْقَتِيلِ، الشَّهِيدَ بْنَ الشَّهِيدِ، السَّلَامُ عَلَيْكَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ،
أَنَا زَائِرُكَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ بِقَلْبِي وَ لِسَانِي وَ جَوَارِحِي، وَ إِنْ لَمْ أَزُرْكَ بِنَفْسِي وَ الْمُشَاهَدَةِ، فَعَلَيْكَ السَّلَامُ يَا وَارِثَ آدَمَ صَفْوَةِ اللَّهِ، وَ وَارِثَ نُوحٍ نَبِيِّ اللَّهِ، وَ وَارِثَ إِبْرَاهِيمَ خَلِيلِ اللَّهِ، وَ وَارِثَ مُوسَى كَلِيمِ اللَّهِ، وَ وَارِثَ عِيسَى رُوحِ اللَّهِ وَ كَلِمَتِهِ، وَ وَارِثَ مُحَمَّدٍ حَبِيبِ اللَّهِ وَ نَبِيِّهِ وَ رَسُولِهِ، وَ وَارِثَ عَلِيٍّ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَصِيِّ رَسُولِ اللَّهِ وَ خَلِيفَتِهِ، وَ وَارِثَ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ وَصِيِّ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ،
لَعَنَ اللَّهُ قَاتِلَكَ، وَ جَدَّدَ عَلَيْهِمُ الْعَذَابَ فِي هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِي كُلِّ سَاعَةٍ،
أَنَا يَا سَيِّدِي مُتَقَرِّبٌ إِلَى اللَّهِ جَلَّ وَ عَزَّ وَ إِلَى جَدِّكَ رَسُولِ اللَّهِ، وَ إِلَى أَبِيكَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ، وَ إِلَى أَخِيكَ الْحَسَنِ، وَ إِلَيْكَ يَا مَوْلَايَ،
فَعَلَيْكَ سَلامُ اللَّهِ وَ رَحْمَتُهُ بِزِيَارَتِي لَكَ بِقَلْبِي وَ لِسَانِي وَ جَمِيعِ جَوَارِحِي، فَكُنْ يَا سَيِّدِي شَفِيعِي لِقَبُولِ ذَلِكَ مِنِّي، وَ أَنَا بِالْبَرَاءَةِ مِنْ أَعْدَائِكَ وَ اللَّعْنَةِ لَهُمْ وَ عَلَيْهِمْ أَتَقَرَّبُ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَيْكُمْ أَجْمَعِينَ، فَعَلَيْكَ صَلَوَاتُ اللَّهِ وَ رِضْوَانُهُ وَ رَحْمَتُهُ».
آن گاه کمی به سمت چپ میل کن و به جانب قبر علیّ بن الحسین علیه السلام که در کنار پای پدرش می باشد، رو کن، و به همانگونه که بر پدرش سلام نمودی، بر وی سلام کن، و در ادامه برای هر امری از امور دین و دنیای خود دعا کن. سپس چهار رکعت نماز زیارت بخوان، البته نماز زیارت، هشت یا شش یا چهار یا دو رکعت است و افضل آن، هشت رکعت است. سپس به قبله روی کن به طرف قبر ابی عبدالله الحسین علیه السلام، و بگو:
«أَنَا مُوَدِّعُكَ يَا مَوْلَايَ وَ ابْنَ مَوْلَايَ، وَ سَيِّدِي وَ ابْنَ سَيِّدِي، وَ مُوَدِّعُكَ يَا سَيِّدِي وَ ابْنَ سَيِّدِي يَا عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ، وَ مُوَدِّعُكُمْ يَا سَادَتِي يَا مَعْشَرَ الشُّهَدَاءِ، فَعَلَيْكُمْ سَلَامُ اللَّهِ وَ رَحْمَتُهُ وَ رِضْوَانُهُ». (كامل الزيارات، ص289-290)
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
4_5953957620204181266.pdf
1.12M
مجموعه اعمال شب نیمه شعبان
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»