eitaa logo
امتداد حکمت قرآنی و فلسفه الهی
1.4هزار دنبال‌کننده
570 عکس
155 ویدیو
28 فایل
حکمت قرآنی در اندیشه فیلسوفان انقلاب اسلامی: امام خمینی علامه طباطبایی شهیدان مطهری، بهشتی، صدر آیات علامه جعفری، مصباح یزدی، جوادی آملی و امام خامنه ای
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 ضرورت فهم معنا شناختی استعاره‌های قرآنی (نقدی بر تجارت فهمی انسان، دین و آخرت و تجارت پنداری زندگی) 🔹قرآن کریم با استعارات مفهومی فراوانی با مخاطب سخن می‌گوید تا بتواند از طریق نوعی شباهت سازی و ارتباط میان دو قلمرو، معنا و معرفتی را منتقل کند. استعارات، یک مثال و مجاز منفرد در کلام نیست بلکه هر استعاره مفهومی تعدادی مفاهیم استعاری را به دنبال خود پدید می‌آورد و یک شبکه مفهومی از مفاهیم به هم پیوسته را به فرهنگ عرضه می‌کند. از این‌رو، استعارات در بستر فرهنگ و زمان و مکان به وجود می‌آیند و ممکن است در زمانه‌ی دیگری معنای دیگری را منتقل کند. 🔸قرآن کریم با هدف ایجاد تحوّل در اندیشه بشر و گشودن افق‌های معنایی، فضاهای استعاری مناسبی را به وجود آورده است. قرآن کریم استعاره‌های مفهومی مادی را به کار می‌گیرد اما به آن متوقف نمی‌شود بلکه از این طریق، افق‌های بالاتری را مطرح می‌کند و پس از انکه، آن افق به امر طبیعی و عادی مبدل شد از طریق استعاره بالاتری، لایه دیگری از واقعیت و حیات را آشکار می‌سازد. از این‌رو، در قرآن کریم با نظام طولی مشککی از استعارات مواجه هستیم که هر کدام با خلق یک فضای استعاری، افق‌های بالاتر را می‌شکافد و انسان را وارد افق‌های بعدی می‌کند. 🔹چرا که لایه‌های مجرد و غیبی به سرعت دستگیر همه انسانها نمی‌شود، بسیاری از انسانها براساس روابط مکانی و زمانی همه چیز را می‌فهمند و بسیاری را امور را در غالب روابط ملموسی همچون تجارت و کسب و کاسبی می‌یابد. به همین جهت قرآن کریم تلاش دارد تا با استفاده از روابط زمانی و مکانی تجارت و کسب و کار، موارد ناآشنا و مجرد را برای مردم آشنا کند. اما زبان قرآن به این استعاره متوقف نشده است و استعاره‌های دیگری همچون «نور و ظلمت»، «حیات طیبه»، «شجره طیبه و شجره خبیثه»، «حرکت و صراط»، «نزول باران»، «رودخانه و سیل»، «نعمت و لذت»، «سکونت و راحتی» و مانند آنها استفاده کرده است. 🔸اگر خوب در آیات قرآن کریم توجه کنیم، استعاره‌های قرآنی بر آمده از شباهت‌های زبانی نیست بلکه محصول تجربه‌های زیستی و شرایط محیطی در جامعه‌ی صدر اسلام است که امکان ارتباط میان دو حوزه‌ی مفهومی متفاوت را فراهم ساخته است. 🔹اما نکته مهم این است که استعاره‌های زبانی و مفهومی بیان حقیقت و ذات شئ نیست، بلکه ابزاری مفهومی برای نزدیک کردن مخاطبان به یک حقیقت و عبور از ظواهر به لایه‌های پنهان است. 🔸برخلاف این مطلب، در بسیاری از اوقات، برخی از افراد مواجه حقیقی و ذاتی با استعاره‌های قرآنی می‌شود و استعاره به جای ذات و‌ جوهره شئ پنداشته می‌شود. از این رو، استعاره‌ها به حقیقت تبدیل شده و از کاربست مفهومی و سیالیت آن خارج شده است و متصلب می‌شود. نتیجه این متصلب شدن، در خفا رفتن لایه‌های دیگر حقیقت است. 🔹اخیرا دوستی، مقاله‌ای را با عنوان «نگاهی تاجرانه به زندگی» برایم فرستاد که بخوانم و نظر دهم. در این مقاله، نویسندگان با توجه به مفهوم در قرآن کریم درصدد «تبیین معارف بنیادین اسلام» به عنوان «طرح معرفتی وحی‌پایه» بوده‌اند. نویسندگان با استناد به برخی از آیات قرآن که مفهوم «تجارت» در آن به کار رفته است، چنین پنداشته‌اند، تجارت وصف کلی دنیا و‌ جوهره‌ی آن است و دلالت‌های آن را اینگونه بیان کرده‌اند که پس در قرآن، «انسان صرفا یک موجود حساب‌گر و کاسب است» و براساس اصل «هزینه و فایده» همه امور را می‌سنجد. لذا همواره در حال داد و ستد براساس نیازهای واقعی و کاذب است. بدین جهت کل روابط انسانی، از جنس روابط اقتصادی و کاسب کارانه است. کل دنیا تجارت‌خانه است و وحی و نبوت و دین و ... همه ابزار تجارت هستند. از این عجیب‌تر اینکه از میان صدها طرح و تفسیر دیگر از معارف اسلامی فقط این فهم را حجیت‌دار و کارآمد پنداشته‌اند و فهم دیگران را بدون حجت و غیر کارآمد پنداشته‌اند. 🔸 اما اگر خوب بنگریم خواهیم دید که این فهم از آیات قرآن کریم را نمی‌توان به وحی و معارف دینی استناد داد و اصلا با فرهنگ اسلامی ایرانی هماهنگ و سازگار نیست. چرا استعاره را حقیقت پنداشته است. چنین تلقی از آیات قرآن کریم، براساس قواعد اولیه علم اصول فقه و روش‌شناسی اجتهاد و فهم متن غیر دقیق است ونه دارد ونه است. چون استعاره‌ها راحقیقت پنداشته واستعارات رامعرف ذاتیات دانسته‌اند و ده‌ها استعاره‌ی دیگر ومباحث حقیقی وکلی راکنار گذاشته‌اند که هر کدام یک فضای معنایی دیگری را از زندگی چندلایه و چندساحتی انسان بیان می‌کنند و هر کدام افقی را آشکار می‌سازد که هر کدام از آنها ازیک جهت می‌تواند مقرب باشد اما اگر متصلب شوند وحقیقت پنداشته شوند مبعد هستند. 🔸آشکارترین نتیجه این نگرش که تحت شکل گرفته است، عرفی‌سازی پدیده‌های دینی و تقدس‌زدایی از معارف اسلامی است. •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2335
بسمه تعالی 📌 طرح عملیاتی «رمضان توحیدی، بهار زندگی» ۱۴۰۳ 🔸یکی از آثار قلمی آیت الله العظمی خامنه‌ای کتاب «روح توحید نفی عبودیت غیرخدا» است که در عین فشردگی از مفاهیم بسیار بلندی برخوردار است. این کتاب چکیده و عصاره کتاب «طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن» است که توسط خود ایشان در حوالی سال ۱۳۵۳ آن را نوشته‌ شده است، تا منبعی برای تبلیغ طلاب و روحانیت باشد. این کتاب چند ویژگی خاص دارد: ۱. کتاب به قلم آیت الله العظمی خامنه‌ای نوشته شده است و سخنرانی نیست. ۲. حجم کم کتاب (حدود ۵۰ صفحه جیبی) در عین بسیار ادبی، جذاب و پر مطلب؛ ۳. در این کتاب مختصر و کوچک، بیش از ۸۰ آیه قرآن کریم ذکر و تفسیر شده است. ۴. مفهوم «توحید» بسیار برجسته شده است و دلالت‌های جامعه سازی آن ذکر شده است. ۵. محکمات معارف اسلامی در قالب ۱۴ قاعده کلان و عملیاتی ذیل مفهوم توحید، در سه بخش ۱. جهان‌بینی عمومی، ۲. انسان‌شناسی و ۳. خط‌مشئ اجتماعی، سیاسی و اقتصادی صورت‌بندی شده است. ۶. براساس سیره نبی مکرم اسلام (صل‌الله‌علیه‌وآله) به تبیین نقش توحید در جامعه سازی و تحول زندگی اجتماعی و بین‌المللی پرداخته شده است. 🔹امروزه نیز با توجه به مردم در موضوعات مختلف، شرایط منطقه و وضعیت و مسیر تحولات پرشتاب جهانی، لازم است آن معارف بلند انقلابی و ارزشی به عموم مردم جامعه منتقل شود و براساس آن نظام فکری، به تحلیل شرایط منطقه و اقتضائات زندگی انسان ایرانی براساس پرداخته شود. آن مفهومی که می‌تواند نشاط فکری و معنوی، روحیه حماسی و جهادی را در جامعه زنده کند و پاسخ گوی بسیاری از پرسش‌های مردم باشد بدون تردید است. آن هم توحید در قامت یک دکترین اجتماعی و سیاسی به تفسیری مقام معظم رهبری از آن ارائه داده‌اند. این کتاب بسیار خوب و جامعی ب ای ورود به مباحث مفصل طرح کلی اندیشه اسلامی خواهد بود و از طریق آن می‌توان مکتب فکری انقلاب اسلامی را قالب یک در سطح عمومی جامعه منتشر کرد. 🔸 محور خطابه و فعالیت فرهنگی رمضان ۱۴۰۳ بر همین اساس، می‌توان تبلیغ ماه رمضان امسال در شهرستان ؟؟؟؟ براساس این کتاب باشد و همه بیانات و فعالیت‌های فکری و فرهنگی مبلغان، سخنرانان، ائمه جمعه و جماعات، به شرح و تبیین معارف توحیدی این کتاب اختصاص یابد. از طریق این کتاب کوچک، می‌توان مباحث مفصل کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی آیت الله العظمی خامنه‌ای و منظومه فکری ایشان را در منبرها و کلاسها تبیین و ترویج کرد و به پرسش‌ها و شبهات نسل جوان پاسخ داد. 🔹مسابقه‌ی بزرگ همزمان می‌توان یک مسابقه بزرگ با جوایز نفیس در سطح شهرستان در چند مرحله برگزار شود. مرحله اول: سطح مساجد و مدارس مرحله دوم: سطح منطقه مرحله سوم: سطح شهرستان در هر مرحله متناسب با سن و جنسیت و سواد، مسابقه گرفته می‌شود و به رتبه‌های برتر جایزه داده می‌شود و برترین به مرحله بعد راه پیدا می‌کند. در مرحله نهایی، بهترین‌ها سفر عتبات عالیات نصیب خواهد شد 🔸 توزیع گسترده‌ی کتاب در سطح شهرستان طراحی و نشر دیجیتال و مکتوب کتاب «روح توحید نفی عبودیت غیر خدا» به صورت زیبا، حذاب، جوان‌پسند و مصور و... 🔹 برگزاری کلاسهای توجیهی و گردهمایی بزرگ مبلغان و مربیان فرهنگی شهرستان جهت هماهنگی. قبل از ماه مبارک رمضان (از نیمه شعبان به بعد) کلاسهای توجیهی در سطح شهرستان ؟؟؟؟ برگزار می‌شود و بعد از آن گردهم‌آیی بزرگی برگزار خواهد تا هماهنگی‌های لازم انجام پذیرد. این جلسه می‌تواند یک مراسم شیک و جذاب و با حضور یکی از مسئولان کشوری و استانی برقرار شود. ان‌شاءالله 🔹 هماهنگی با رسانه‌ی ملی و سایر رسانه‌ها برای تولید برنامه این کتاب می‌تواند محور برنامه‌های تولیدی صدا و سیما همچون برنامه و نشست‌های تخصصی مذهبی و ... باشد. ❇️ تهیه محتواها: ۱. طراحی جذاب و مصور کتاب روح توحید متناسب با حال عموم مردم جامعه؛ ۲. شرح صوتی و تصویری کتاب در ۲۰ جلسه ۲۰ دقیقه‌ای؛ ۳. تهیه پاور پوینت کامل کتاب؛ ۴. سه شرح مکتوب از کتاب توسط استادان حوزه؛ ۵. طراحی پرسش‌های برگزاری مسابقه سراسری؛ ✍ سید مهدی موسوی جمعه ۷ دی ۱۴۰۳ •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2336
📌 طرح‌های ناکام ⏫⏫ این طرح هم مثل ده‌ها طرح دیگر به دوستان و مسئولان مربوط داده شد اما به نتیجه نرسید. اینجا منتشر می‌شود تا شاید افقی بگشاید و از دردی سخن بگوید و ... ۳۰ دی ۱۴۰۳
📌 تبیین «کثرت» در حکمت متعالیه ⏹بخش دهم: ❇️ماهیت دنیا یکی دیگر از مباحث مهم در باب فهم کثرت در حکمت متعالیه، مسئله «دنیا» است. چرا که دنیا دار کثرت است. الف: دنیا در حکمت نظری گاه مقصود از دنیا، «طبیعت» و جهان متکثر مادی است که با جسم و جسمانیات همراه است. معرفت ناظر به این منظر در قلمرو حوزه حکمت نظری است. براساس ابعاد نظری حکمت متعالیه، موجودات این جهان همراه با جسم و دارای ویژگی جسمانی است. از این‌رو، موجودات محدود و متعیّنی هستند که با زمان و مکان، کم و کیف همراه هستند. در حکمت متعالیه، طبیعت موجود هدف دار است و به سوى کمال خودش شتابان است و چون طبیعت در ذات خودش غیر شاعر است، در تسخیر یک نیروى دیگرى است که خالق آن است. بر این مبنا، طبیعت میل به کمال وجودی خود را دارد. یعنى هر موجودى در سرشتش استعداد و قوه‌‌اى دارد که مى‌‌خواهد این استعدادش به فعلیت برسد. به تعبیر دیگر، همه این موجودات، ممکن الوجود، معلول و رابط هستند و همواره در حال اشتداد وجودی، صیرورت و تکامل ذاتی‌اند و آن به آن در حال تغییر و تحول به سوی هدفی است که خالق در سرشت آن نهاده است. هیچ موجودی از این سرشت و قانون طبیعی خارج نیست و همه‌ی موجودات این جهان، عضوی از یک کاروان به هم پیوسته‌ای هستند که در حرکت مدام و قانون‌مند به سوی بی‌نهایت قرار دارد و خلاف آن نمی‌توانند حرکت کنند. در مقابل این نگاه، نظریه هگل و تضادگرایان دیالکتیکی قرار دارد که معتقدند: «شىء گرایش به انهدام خودش دارد، یعنى گرایش به ضد خودش دارد که آن ضدش نفى‌‌کننده خودش است. به طرف ضدش مى‌‌آید. ولى این هم گرایش به ضد خودش دارد که نفى‌‌کننده خودش است که این نفى، نفىِ این نفى است و چون نفىِ این نفى است به یک معنا مساوى با این مى‌‌شود، منتها مساوى با این در حد عالى‌‌تر. پس شىء گرایش به ضد و انهدام خودش دارد، این ضد هم گرایش به ضد و انهدام خودش دارد ولى نتیجه این دو گرایش به انهدام، تکامل است.» (استاد مطهری، انحطاط و ترقی تمدنها «از نظر قرآن و منطق دیالکتیک»، ص212) برخلاف نگاه‌های دیالکتیکی ، موجودات در درجه اول میل اتصال و ارتباط و زوجیت و جاذبه دارند. (بیانات آیت الله خامنه‌ای در دیدار اقشار مختلف بانوان ۱۴ /۱۰ / ۱۴۰۱) و تضاد و تقابل و درگیری و دافعه، فرع بر این اتصال و ارتباط و زوجیت است. چرا که هر اتصال و ارتباطی با نفی غیر و نفی موانع همراه است و این نفی، درگیری و تضاد و تصادم را در پی دارد. بنابراین نظام این جهان بر جذب و دفع استوار است و «هیچ ذره‌ای از ذرات جهان هستی از دایره حکومت جاذبه عمومی خارج نبوده و همه محکوم آنند. از بزرگترین اجسام و اجرام عالم تا کوچکترین ذرات آن دارای این نیروی مرموز به نام نیروی جاذبه هستند و هم به نحوی تحت تأثیر آن می‌باشند.» (مطهری، جاذبه و دافعه علی، ص17) در مجموع باید گفت جهان همانند یک کاروان، یک کل به هم پیوسته ودر حال صیرورت وحرکت است. وجود محدودیت‌ها ونیازها وهمچنین میل به کمال، ارتباط واتصال و رفع نیازها، عامل اصلی حرکت وپویش و صیرورت در موجودات این جهان است که متوقف بر نفی محدودیت‌ها، نواقص وموانع درونی و بیرونی است. ازاینرو، اساس این جهان با مجموعه‌ای هماهنگ از جذب و دفع، اتصال وانقطاع، پیوستگی و‌گسستگی همراه است. انسان هم به عنوان یکی از موجودات این جهان، تحت قوانین حرکت و صیرورت این جهان قرار دارد و بدین جهت به ارتباطات انسانی و زندگی اجتماعی تمایل دارد. 🔹ب: دنیا در حکمت عملی معنای دوم از دنیا، ناظر به کنش و زندگی انسان است که می‌توان آن را «جهان اجتماعی» خواند. از این حیث در قلمرو عقل عملی، تدبیر و عقلانیت است که ساخته و پرداخته آگاهی، اراده و فعالیت‌های انسان است. از این منظر «دنیا» مخلوق انسان و محصول فرآیندهای انسانی است و تحت قانون فطرت کمال‌خواهی و نظام جذب و دفع، حب و بغض‌های انسان است که به ایجاد مجموعه‌ای از معانی، مفاهیم، اعتبارات و ساختارهای حقوقی و اداری منجر می‌شود. بر همین اساس «دنیا» ابتدا در ذهن آدمی ساخته می‌شود سپس تعیین عینی در قالب نظامات و ساختارهای اجتماعی می‌یابد. 🔸اساس این جلوه از دنیا را جهان معنایی انسان‌ها و فرهنگ اجتماعی می‌سازد. جهان معنایی یا لایه زیرین فرهنگ، ساخته شده‌ی معانی بینااذهانی عمومیت یافته و رسوخ یافته در جان افراد آن جامعه است که به ملکات، ارزش‌ها، هنجارها و رویه‌های عمومی تبدیل شده است. 🔹براساس متفکران معاصر حکمت متعالیه، همانگونه که هر موجودی بر پایه نظام طبیعی و یک سلسله عوارض منظم طبعی حفظ می‌شود انسان نیز دارای نظامی فطری و طبیعی است که به وسیله آنها خود را حفظ می‌کند و مصالح و منافع خود را جذب می‌کند و مفاسد و‌ مضار را دفع می‌کند. 🛑 ادامه دارد... ✍ سید مهدی موسوی یکشنبه ۳۰ دی ۱۴۰۳ •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2342
📌 تبیین «کثرت» در حکمت متعالیه ⏹بخش یازدهم: 🔸 حركت استكمالى انسان را از راه علم و فكر انجام می‌شود و بدین جهت، علم نقش تعیین کننده‌ای در حیات انسان دارد. بخصوص علوم اعتباری که حاصل جنبه فعال و خلاق نفس است. چرا که به تعبیر علامه طباطبایی «علمى كه مستقيما و بلا واسطه- وسيله استكمال فعلى انسان و ساير حيوانات است- علم اعتبارى است نه علم حقيقى.»(اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج۲ص۲۳۴) ساخت ساختن علوم اعتبارى معلول اقتضاى قواى فعاله طبيعى و تكوينى انسان برای حفظ خود و جلب مصالح و منافع و دفع مفاسد و مصارف مى‌باشد. 🔹 از این‌رو، انسان با آگاهی و اراده خود، خالق و ناظم این جهان معنایی و جهان اجتماعی است. به همین دلیل جوامع هم از اشتراکات و هم از تفاوت‌ها و تمایزهایی برخوردارند. توضیح اینکه انسان به جهت دارا بودن فطرت و طبیعت مشترک، در عرصه اجتماعی نیز اشتراکات ارزشی و اعتبارات و ساختاری وجود دارد لذا می‌توان از قوانین جامعه و تجلیات مشترک روح انسانی سخن گفت که حاکم بر همه مناسبات انسانی و معادلات اجتماعی است که اساسی دانش اجتماعی منوط به شناخت این قوانین و سنت‌های حاکم بر تاریخ و حیات اجتماعی انسان است. لذا از طریق مطالعه‌ی تاریخ و رویه های بشری می‌توان به سنت‌ها و قوانین حاکم بر زندگی اجتماعی و اعتلا یا انحطاط تمدنها پی برد. اما چون انسانها از تفاوت‌ها و تمایزهای مختلفی برخوردار هستند این تفاوت‌ها و تمایزها به تمایزهای اجتماعی می‌انجامد. به طور مثال: ✔️ بخشی از تفاوت‌ها و تمایزها به سطح فعلیت عقل و آگاهی‌ها باز می‌گردد. ✔️ تفاوتهای ناشی از قدرت اراده و میزان عزم و همت؛ ✔️ تفاوتهای ناشی از قدرت ابداع و خلاقیت؛ ✔️ تفاوت‌های ناشی از سلیقه و علایق فردی و اجتماعی؛ ✔️ تفاوت‌های ناشی از دوگانگی درونی انسان. توضیح اینکه انسان یک موجود دو جنبه‌ای است و در درون با درگیری و تضاد «من علوی» و «من سفلی» (تقوا و فجور) مواجه است، به اعتبار همین تضاد و کشمکش درونی، در جامعه نیز تزاحم‌ها و تضادها، مسابقه‌ها و رقابت‌های متنوعی وجود دارد. همچنین باید به نقش عوامل زمینه‌ای همچون محیط زندگی، جغرافیا، زمانه‌ی زندگی در تفاوت‌ها انسانها و جوامع توجه کرد. بنابراین به جهات و حیثیت‌های مختلفی، هویت‌های اجتماعی و ساختار جوامع از هم متفاوت می‌شوند و دائما تولید و بازتولید می‌شوند. لذا این جهان همواره با حدوث و فنا، رشد و افول، تحول و تغییر و تعالی و انحطاط همراه است. بنابراین می‌توان گفت: تحول یک قانون و سنت غیرقابل انکار در حیات اجتماعی انسان است که هرکس در برابر اصل تحول بایستد حذف می‌شود. پس باید آن را شناخت و مدیریت کرد چرا که دوگونه تحول وجود دارد: تحول صحیح که به تکامل و تعالی می‌انجامد، تحول غلط که به توقف و ارتجاع و عقب‌گرد منتهی می‌شود. 🔹 ملکات، ساختارها و رویه‌های اجتماعی در هر عصری گونه‌های متفاوتی می‌تواند داشته باشد. که نزد یک جامعه ارزش و هنجار تلقی می‌شود و ممکن است در جامعه دیگری ضد ارزش و ناهنجار نامیده شوند. تعیین ملاک ارزش و ضد ارزش، هنجار و ناهنجار یکی از عویصه‌های معرفت بشری بوده است. که در حکمت متعالیه بر اساس نظریه «فطرت» و محبت به کمال مطلق و تنفر از نقص تبیین می‌شود. تعیین مصدایق کمال در عصری و نشان دادن مصادیق محدودیت و نقص، مهمترین کار برای تبیین ارزشها و هنجارها و تلاش برای عقلانی کردن جامعه است. در واقع مشکل اساسی در جوامع، نه این این است که برخی به دنبال محدودیت و نقص و ناهنجاری باشند بلکه برعکس همگان کمال و حقیقت و زیبایی مطلق را می‌جویند مشکل در شناخت مصادیق کمال و حقیقت و زیبایی است. در واقع هر زمانی، مصادیقی از حقیقت و جلوه‌ای از کمال آشکار شده است که انسانها فطرتا بدان میل پیدا کرده‌اند اما مشکل این است که آن مصداق، حقیقت نهایی و ان جلوه، کمال مطلق پنداشته شده است و در برابر هر امر جدید و بدیعی مقاومت می‌کند. از این‌رو، جامعه از فرایند پویای عقل و خرد باز می‌ماند و به امور دیروز حقیقت و کمال و امروز ناقص و محدود دل می‌ببندد و نمی‌خواهد سطوح عمیق‌تر حقیقت و تجلیات بدیع کمال مطلق را بپذیرد. 🔸 براین اساس، بقای هم جامعه‌ای به تحول صحیح و پویایی مستمر فرهنگ و مراقبت دائمی از جهان معنایی مستقر در جامعه و حرکت در مسیر کشف مصادیق جدید حقیقت و تجلیات متعالی کمال مطلق وابسته است.‌ این تحول، پویایی و حرکت به بازخوانی و بازاندیشی مداوم علوم، نظریه‌های علمی، اعتباریات انسانی وساختارهای اجتماعی نیازمند است تا دنیا و جهان اجتماعی بهتر ازگذشته ساخته شود وموجبات فلاح و رفاه، منفعت و مصلحت همگان فراهم شود. 🛑 ادامه دارد... ✍ سید مهدی موسوی یکشنبه ۳۰ دی ۱۴۰۳ •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2343
📌 تبیین «کثرت» در حکمت متعالیه ⏹بخش دوازدهم: 🔹منطق شناخت تحول اجتماعی نزد متفکران حکمت متعالیه، هماهنگ با منطق رشد و صیرورت انسان از مرحله مادی و طبیعی به مرحله روحانی و فرهنگی است. به تفسیر شهید مطهری از قانون «النفس جسمانی الحدوث و روحانیة البقا»، همانگونه که انسان که یک موجود مادی و طبیعی است در یک حرکت و تکامل جوهری، صاحب روح می‌شود و به تدریج بر گستره و قدرت روحانی خود می‌افزاید، نطفه جامعه نیز در شرایط مادی و اقتصادی بسته می‌شود اما به تدریج از موجود اقتصادی به موجود فرهنگی تکامل می‌یابد(مطهری، انسان و ایمان) این همان منطق و فرایند عقلانی شدن تاریخ و فرهنگ بشریت و خروج از بن‌بست‌های نظری است. 🔸براین اساس ساختارهای نرم و هنجاری، همچون علم، اخلاق، فرهنگ، قانون، هنر و هویت‌های جمعی صفات وجودی هستند و برساخته ساختارهای اقتصادی و حتی قدرت سیاسی نیست؛ هرچند ممکن است به عنوان علت معدّه و زمینه‌ساز باشند، اما علت حقیقی نیستند بلکه آنها ریشه در فطرت و عقل آدمی دارد و از منطق تحول خاص خود پیروی می‌کند نه منطق تحولات اقتصادی و ابزار تولید و یا منطق تحولات سیاسی و تغییر دولت‌ها. 🔹برپایه‌ی روایت متفکران انقلاب اسلامی از حکمت متعالیه، به هر میزان که عاملیت و استحکام درونی و قدرت فکری و ایمانی فرد افزایش یابد قدرت حقیقت‌جویی، ابداع و آفرینش او هم افزایش می‌یابد و به همان میزان می‌تواند ساختارها را تغییر دهد و اصلاح کند یا ساختارهای جدید و ابزار نوینی را به وجود آورد. البته به هر میزانی که قدرت ساختار اجتماعی و فناوری‌ها افزایش پیدا کند به همان میزان می‌تواند از عاملیت و خلاقیت انسان بکاهد و بر روابط انسانی و معادلات اجتماعی سیطره یابد. تنها راه برای مدیریت و کنترل ساختارها و به خدمت گرفتن آنها، تقویت عاملیت و خلاقیت کنش‌گران اجتماعی است. بر این اساس، «شریعت الهی» مربوط به حوزه «عقل عملی» است و نه برای محدود کردن عاملیت‌ها و آزادی‌ها بلکه برای آزادی معنوی و عقل عملی انسان از دست ساختارهای نفسانی شهوت و غصب و برای رهاشدن از قید اسارت روابط و ساختارهای ظالمانه اجتماعی است. «شریعت الهی» با معنا و جهت بخشیدن به «سیاست»، موجب می‌شود که سیاست و حاکمیت به شکوفایی عقل‌ها و فعال سازی اراده‌ها و مشارکت حداکثری مردم در امور اجتماعی بیانجامد. 🔸 مردم اساس و محور حاکمیت و قوام بخش به ساختارهای اجتماعی هستند و بدون مشارکت و رضایت مردم هیچ دولتی بقا نخواهد داشت. از این‌رو، مردم‌سالاری دینی بر پایه عاملیت انسان مسئول نسبت به خود و دیگران، طرحی برآمده از انسان‌شناسی حکمت متعالیه و بنیان نظریه «نظام انقلابی» در باب ساختار حکمرانی است. 🔹در نظریه‌ی نظام انقلابی، جهان معنایی و فرهنگ ذیل توحید و در جهت برانگیختن عقلها، شکوفایی اراده و حفظ کرامت انسان و رشد همه‌جانبه‌ی انسان و جامعه سامان می‌یابد. از این رو، وظیفه حاکمیت برانگیختن عقل‌ها و شکوفایی اراده‌های آحاد افراد جامعه برای به دست گرفتن سرنوشت خویش از طریق مشارکت حداکثری در امور عمومی است. بر این اساس، آرمانها، ارزشها مقدس هستند اما همه‌ی ساختارهای اجتماعی مبتنی بر آرمانها، ارزشها، منافع عمومی و مصالح انسانها توسط انسان به وجود می‌آید لذا هیچ‌کدام از تقدس ذاتی برخوردار نیستند و تا زمانی اعتبار و‌ حجیت دارند که هماهنگ با آرمانها و ارزشها و در جهت تحقق حداکثری منافع و مصالح عمومی باشد. که مهمترین آن مصالح، شکوفایی عقلها و فعال‌سازی اراده‌ها و تحقق رشد جامع و پیشرفت همه‌جانبه است. از این‌رو، هرچند ساختارها میل به تقدس بودگی و تصلب شدگی دارند و عاملیت‌ها را محدود می‌سازد اما باید پویایی و تحول در نظامات و ساختارهای اجتماعی را به رسمیت شناخت و برای بازسازی عقلانی ساختارهای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی نظریه‌پردازی، برنامه‌ریزی و اقدام کرد. 🔸 در مردم سالاری دینی و نظام انقلابی، اساس و محور تحولات اجتماعی، عاملیت فطری و عقلانی انسان و حرکت آگاهانه، ارادی و رشیدانه است و ساختارها همیشه باید، موجب فعال شدن عاملیت‌ها باشند نه قفس آهنین. البته عاملیت انسان در گرو تربیت صحیح عقلانی، معنوی و اجتماعی است و الا به یله‌بودن، سرکش‌شدن، متحیر و مضطر شدن و احساس تنها بودن و رهابودن می‌انجامد. 🔹در حکمت متعالیه، فرایند عقلانی شدن جامعه در گرو رشد خرد و قدرت تدبیر و شکوفایی اراده و عاملیت انسان و خروج از جاهلیتِ باطن‌گرایی و ظاهرگرایی (آن‌گونه که صدرالمتالهین در دو کتاب کسر اصنام الجاهلیه و رساله سه اصل توضیح داده است) و توجه به همه‌ی سطوح واقعیت و جامعیت حقیقت است. 🛑 پایان. ✍ سید مهدی موسوی یک‌شنبه ۳۰ دی ۱۴۰۳ •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2344
📌 سبقت نقادی عقل و معرفت در فلسفه اسلامی بر فلسفه غرب 🎙فیلسوف انقلاب اسلامی، استادِ شهید، آیت الله مطهری: «غیب بودن غیب و راز غیب بودنش مربوط به مقدار توانایی دستگاههای حسّی و ادراکی ماست نه به وجود حائل و مانعی میان دستگاه ادراکی و حسّی ما و غیب. مولوی تمثیلی عالی راجع به محدودیت حواسّ بشر آورده است که بسیار قابل توجّه است. می‌دانیم که در دوره جدید، دانشمندان و فلاسفه اروپا ابتکار اساسی‌ای که در فلسفه به خود نسبت می‌دهند این است که درباره حدود ادراکات بشری به بحث و کاوش پرداخته‌اند و بعضی از فلاسفه بزرگ و درجه اول اروپا اساس فلسفه‏شان نقّادی دستگاههای اندیشه بشر است. دو اثر بزرگ کانت فیلسوف بزرگ آلمانی عبارت است از نقّادی عقل نظری و نقّادی عقل عملی. اینکه چقدر از این نقّادیها واقعاً ابتکار است و چقدر در جهان، بالاخص جهان اسلام، سابقه دارد از بحث فعلی ما خارج است؛ همین قدر عرض می‌کنم که در فلسفه و حکمت اسلامی بیش از هر کار دیگر کار نقّادی صورت گرفته است ولی نه به اسم نقّادی، به اسمهای دیگر؛ و آن نقّادیها ارزش و عمق زیادتری از نقّادیهای اروپایی دارد. این مطلب باید در جای دیگر مفصّل و مستدل بحث شود. ...» ✍ استاد مطهری، امدادهای غیبی در زندگی بشر، ص65 •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2345
📌مردم، خرد، خدا •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2346