📌 طرحهای ناکام ⏫⏫
این طرح هم مثل دهها طرح دیگر
به دوستان و مسئولان مربوط داده شد اما به نتیجه نرسید.
اینجا منتشر میشود تا شاید افقی بگشاید و از دردی سخن بگوید و ...
۳۰ دی ۱۴۰۳
#طرح_های_ناکام
#دردهای_اجتماعی
هدایت شده از ابن الحسین"
به یاد همه شهدای قدس
#حزب_الله
#شهید_سید_حسن_نصر_الله
#شهید_سید_هاشم_صفی_الدین
#شهید_یحیی_السنوار
#شهید_اسماعیل_هنیه
این الحسین
📌 تبیین «کثرت» در حکمت متعالیه
⏹بخش دهم:
❇️ماهیت دنیا
یکی دیگر از مباحث مهم در باب فهم کثرت در حکمت متعالیه، مسئله «دنیا» است. چرا که دنیا دار کثرت است.
الف: دنیا در حکمت نظری
گاه مقصود از دنیا، «طبیعت» و جهان متکثر مادی است که با جسم و جسمانیات همراه است. معرفت ناظر به این منظر در قلمرو حوزه حکمت نظری است.
براساس ابعاد نظری حکمت متعالیه، موجودات این جهان همراه با جسم و دارای ویژگی جسمانی است. از اینرو، موجودات محدود و متعیّنی هستند که با زمان و مکان، کم و کیف همراه هستند.
در حکمت متعالیه، طبیعت موجود هدف دار است و به سوى کمال خودش شتابان است و چون طبیعت در ذات خودش غیر شاعر است، در تسخیر یک نیروى دیگرى است که خالق آن است.
بر این مبنا، طبیعت میل به کمال وجودی خود را دارد. یعنى هر موجودى در سرشتش استعداد و قوهاى دارد که مىخواهد این استعدادش به فعلیت برسد. به تعبیر دیگر، همه این موجودات، ممکن الوجود، معلول و رابط هستند و همواره در حال اشتداد وجودی، صیرورت و تکامل ذاتیاند و آن به آن در حال تغییر و تحول به سوی هدفی است که خالق در سرشت آن نهاده است. هیچ موجودی از این سرشت و قانون طبیعی خارج نیست و همهی موجودات این جهان، عضوی از یک کاروان به هم پیوستهای هستند که در حرکت مدام و قانونمند به سوی بینهایت قرار دارد و خلاف آن نمیتوانند حرکت کنند.
در مقابل این نگاه، نظریه هگل و تضادگرایان دیالکتیکی قرار دارد که معتقدند: «شىء گرایش به انهدام خودش دارد، یعنى گرایش به ضد خودش دارد که آن ضدش نفىکننده خودش است. به طرف ضدش مىآید. ولى این هم گرایش به ضد خودش دارد که نفىکننده خودش است که این نفى، نفىِ این نفى است و چون نفىِ این نفى است به یک معنا مساوى با این مىشود، منتها مساوى با این در حد عالىتر. پس شىء گرایش به ضد و انهدام خودش دارد، این ضد هم گرایش به ضد و انهدام خودش دارد ولى نتیجه این دو گرایش به انهدام، تکامل است.» (استاد مطهری، انحطاط و ترقی تمدنها «از نظر قرآن و منطق دیالکتیک»، ص212)
برخلاف نگاههای دیالکتیکی ، موجودات در درجه اول میل اتصال و ارتباط و زوجیت و جاذبه دارند. (بیانات آیت الله خامنهای در دیدار اقشار مختلف بانوان ۱۴ /۱۰ / ۱۴۰۱)
و تضاد و تقابل و درگیری و دافعه، فرع بر این اتصال و ارتباط و زوجیت است. چرا که هر اتصال و ارتباطی با نفی غیر و نفی موانع همراه است و این نفی، درگیری و تضاد و تصادم را در پی دارد. بنابراین نظام این جهان بر جذب و دفع استوار است و «هیچ ذرهای از ذرات جهان هستی از دایره حکومت جاذبه عمومی خارج نبوده و همه محکوم آنند. از بزرگترین اجسام و اجرام عالم تا کوچکترین ذرات آن دارای این نیروی مرموز به نام نیروی جاذبه هستند و هم به نحوی تحت تأثیر آن میباشند.» (مطهری، جاذبه و دافعه علی، ص17)
در مجموع باید گفت جهان همانند یک کاروان، یک کل به هم پیوسته ودر حال صیرورت وحرکت است. وجود محدودیتها ونیازها وهمچنین میل به کمال، ارتباط واتصال و رفع نیازها، عامل اصلی حرکت وپویش و صیرورت در موجودات این جهان است که متوقف بر نفی محدودیتها، نواقص وموانع درونی و بیرونی است. ازاینرو، اساس این جهان با مجموعهای هماهنگ از جذب و دفع، اتصال وانقطاع، پیوستگی وگسستگی همراه است.
انسان هم به عنوان یکی از موجودات این جهان، تحت قوانین حرکت و صیرورت این جهان قرار دارد و بدین جهت به ارتباطات انسانی و زندگی اجتماعی تمایل دارد.
🔹ب: دنیا در حکمت عملی
معنای دوم از دنیا، ناظر به کنش و زندگی انسان است که میتوان آن را «جهان اجتماعی» خواند. از این حیث در قلمرو عقل عملی، تدبیر و عقلانیت است که ساخته و پرداخته آگاهی، اراده و فعالیتهای انسان است.
از این منظر «دنیا» مخلوق انسان و محصول فرآیندهای انسانی است و تحت قانون فطرت کمالخواهی و نظام جذب و دفع، حب و بغضهای انسان است که به ایجاد مجموعهای از معانی، مفاهیم، اعتبارات و ساختارهای حقوقی و اداری منجر میشود. بر همین اساس «دنیا» ابتدا در ذهن آدمی ساخته میشود سپس تعیین عینی در قالب نظامات و ساختارهای اجتماعی مییابد.
🔸اساس این جلوه از دنیا را جهان معنایی انسانها و فرهنگ اجتماعی میسازد. جهان معنایی یا لایه زیرین فرهنگ، ساخته شدهی معانی بینااذهانی عمومیت یافته و رسوخ یافته در جان افراد آن جامعه است که به ملکات، ارزشها، هنجارها و رویههای عمومی تبدیل شده است.
🔹براساس متفکران معاصر حکمت متعالیه، همانگونه که هر موجودی بر پایه نظام طبیعی و یک سلسله عوارض منظم طبعی حفظ میشود انسان نیز دارای نظامی فطری و طبیعی است که به وسیله آنها خود را حفظ میکند و مصالح و منافع خود را جذب میکند و مفاسد و مضار را دفع میکند.
🛑 ادامه دارد...
✍ سید مهدی موسوی
یکشنبه ۳۰ دی ۱۴۰۳
#حکمت_متعالیه
#وحدت
#کثرت
#جذب
#دفع
•┈┈••✾••┈┈•
❇️ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/2342
📌 تبیین «کثرت» در حکمت متعالیه
⏹بخش یازدهم:
🔸 حركت استكمالى انسان را از راه علم و فكر انجام میشود و بدین جهت، علم نقش تعیین کنندهای در حیات انسان دارد. بخصوص علوم اعتباری که حاصل جنبه فعال و خلاق نفس است. چرا که به تعبیر علامه طباطبایی «علمى كه مستقيما و بلا واسطه- وسيله استكمال فعلى انسان و ساير حيوانات است- علم اعتبارى است نه علم حقيقى.»(اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج۲ص۲۳۴) ساخت ساختن علوم اعتبارى معلول اقتضاى قواى فعاله طبيعى و تكوينى انسان برای حفظ خود و جلب مصالح و منافع و دفع مفاسد و مصارف مىباشد.
🔹 از اینرو، انسان با آگاهی و اراده خود، خالق و ناظم این جهان معنایی و جهان اجتماعی است. به همین دلیل جوامع هم از اشتراکات و هم از تفاوتها و تمایزهایی برخوردارند. توضیح اینکه انسان به جهت دارا بودن فطرت و طبیعت مشترک، در عرصه اجتماعی نیز اشتراکات ارزشی و اعتبارات و ساختاری وجود دارد لذا میتوان از قوانین جامعه و تجلیات مشترک روح انسانی سخن گفت که حاکم بر همه مناسبات انسانی و معادلات اجتماعی است که اساسی دانش اجتماعی منوط به شناخت این قوانین و سنتهای حاکم بر تاریخ و حیات اجتماعی انسان است. لذا از طریق مطالعهی تاریخ و رویه های بشری میتوان به سنتها و قوانین حاکم بر زندگی اجتماعی و اعتلا یا انحطاط تمدنها پی برد.
اما چون انسانها از تفاوتها و تمایزهای مختلفی برخوردار هستند این تفاوتها و تمایزها به تمایزهای اجتماعی میانجامد. به طور مثال:
✔️ بخشی از تفاوتها و تمایزها به سطح فعلیت عقل و آگاهیها باز میگردد.
✔️ تفاوتهای ناشی از قدرت اراده و میزان عزم و همت؛
✔️ تفاوتهای ناشی از قدرت ابداع و خلاقیت؛
✔️ تفاوتهای ناشی از سلیقه و علایق فردی و اجتماعی؛
✔️ تفاوتهای ناشی از دوگانگی درونی انسان.
توضیح اینکه انسان یک موجود دو جنبهای است و در درون با درگیری و تضاد «من علوی» و «من سفلی» (تقوا و فجور) مواجه است، به اعتبار همین تضاد و کشمکش درونی، در جامعه نیز تزاحمها و تضادها، مسابقهها و رقابتهای متنوعی وجود دارد.
همچنین باید به نقش عوامل زمینهای همچون محیط زندگی، جغرافیا، زمانهی زندگی در تفاوتها انسانها و جوامع توجه کرد.
بنابراین به جهات و حیثیتهای مختلفی، هویتهای اجتماعی و ساختار جوامع از هم متفاوت میشوند و دائما تولید و بازتولید میشوند. لذا این جهان همواره با حدوث و فنا، رشد و افول، تحول و تغییر و تعالی و انحطاط همراه است. بنابراین میتوان گفت: تحول یک قانون و سنت غیرقابل انکار در حیات اجتماعی انسان است که هرکس در برابر اصل تحول بایستد حذف میشود. پس باید آن را شناخت و مدیریت کرد چرا که دوگونه تحول وجود دارد: تحول صحیح که به تکامل و تعالی میانجامد، تحول غلط که به توقف و ارتجاع و عقبگرد منتهی میشود.
🔹 ملکات، ساختارها و رویههای اجتماعی در هر عصری گونههای متفاوتی میتواند داشته باشد. که نزد یک جامعه ارزش و هنجار تلقی میشود و ممکن است در جامعه دیگری ضد ارزش و ناهنجار نامیده شوند. تعیین ملاک ارزش و ضد ارزش، هنجار و ناهنجار یکی از عویصههای معرفت بشری بوده است. که در حکمت متعالیه بر اساس نظریه «فطرت» و محبت به کمال مطلق و تنفر از نقص تبیین میشود.
تعیین مصدایق کمال در عصری و نشان دادن مصادیق محدودیت و نقص، مهمترین کار برای تبیین ارزشها و هنجارها و تلاش برای عقلانی کردن جامعه است. در واقع مشکل اساسی در جوامع، نه این این است که برخی به دنبال محدودیت و نقص و ناهنجاری باشند بلکه برعکس همگان کمال و حقیقت و زیبایی مطلق را میجویند مشکل در شناخت مصادیق کمال و حقیقت و زیبایی است. در واقع هر زمانی، مصادیقی از حقیقت و جلوهای از کمال آشکار شده است که انسانها فطرتا بدان میل پیدا کردهاند اما مشکل این است که آن مصداق، حقیقت نهایی و ان جلوه، کمال مطلق پنداشته شده است و در برابر هر امر جدید و بدیعی مقاومت میکند. از اینرو، جامعه از فرایند پویای عقل و خرد باز میماند و به امور دیروز حقیقت و کمال و امروز ناقص و محدود دل میببندد و نمیخواهد سطوح عمیقتر حقیقت و تجلیات بدیع کمال مطلق را بپذیرد.
🔸 براین اساس، بقای هم جامعهای به تحول صحیح و پویایی مستمر فرهنگ و مراقبت دائمی از جهان معنایی مستقر در جامعه و حرکت در مسیر کشف مصادیق جدید حقیقت و تجلیات متعالی کمال مطلق وابسته است. این تحول، پویایی و حرکت به بازخوانی و بازاندیشی مداوم علوم، نظریههای علمی، اعتباریات انسانی وساختارهای اجتماعی نیازمند است تا دنیا و جهان اجتماعی بهتر ازگذشته ساخته شود وموجبات فلاح و رفاه، منفعت و مصلحت همگان فراهم شود.
🛑 ادامه دارد...
✍ سید مهدی موسوی
یکشنبه ۳۰ دی ۱۴۰۳
#حکمت_متعالیه
#وحدت
#کثرت
•┈┈••✾••┈┈•
❇️ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/2343
📌 تبیین «کثرت» در حکمت متعالیه
⏹بخش دوازدهم:
🔹منطق شناخت تحول اجتماعی نزد متفکران حکمت متعالیه، هماهنگ با منطق رشد و صیرورت انسان از مرحله مادی و طبیعی به مرحله روحانی و فرهنگی است. به تفسیر شهید مطهری از قانون «النفس جسمانی الحدوث و روحانیة البقا»، همانگونه که انسان که یک موجود مادی و طبیعی است در یک حرکت و تکامل جوهری، صاحب روح میشود و به تدریج بر گستره و قدرت روحانی خود میافزاید، نطفه جامعه نیز در شرایط مادی و اقتصادی بسته میشود اما به تدریج از موجود اقتصادی به موجود فرهنگی تکامل مییابد(مطهری، انسان و ایمان) این همان منطق و فرایند عقلانی شدن تاریخ و فرهنگ بشریت و خروج از بنبستهای نظری است.
🔸براین اساس ساختارهای نرم و هنجاری، همچون علم، اخلاق، فرهنگ، قانون، هنر و هویتهای جمعی صفات وجودی هستند و برساخته ساختارهای اقتصادی و حتی قدرت سیاسی نیست؛ هرچند ممکن است به عنوان علت معدّه و زمینهساز باشند، اما علت حقیقی نیستند بلکه آنها ریشه در فطرت و عقل آدمی دارد و از منطق تحول خاص خود پیروی میکند نه منطق تحولات اقتصادی و ابزار تولید و یا منطق تحولات سیاسی و تغییر دولتها.
🔹برپایهی روایت متفکران انقلاب اسلامی از حکمت متعالیه، به هر میزان که عاملیت و استحکام درونی و قدرت فکری و ایمانی فرد افزایش یابد قدرت حقیقتجویی، ابداع و آفرینش او هم افزایش مییابد و به همان میزان میتواند ساختارها را تغییر دهد و اصلاح کند یا ساختارهای جدید و ابزار نوینی را به وجود آورد. البته به هر میزانی که قدرت ساختار اجتماعی و فناوریها افزایش پیدا کند به همان میزان میتواند از عاملیت و خلاقیت انسان بکاهد و بر روابط انسانی و معادلات اجتماعی سیطره یابد. تنها راه برای مدیریت و کنترل ساختارها و به خدمت گرفتن آنها، تقویت عاملیت و خلاقیت کنشگران اجتماعی است. بر این اساس، «شریعت الهی» مربوط به حوزه «عقل عملی» است و نه برای محدود کردن عاملیتها و آزادیها بلکه برای آزادی معنوی و عقل عملی انسان از دست ساختارهای نفسانی شهوت و غصب و برای رهاشدن از قید اسارت روابط و ساختارهای ظالمانه اجتماعی است. «شریعت الهی» با معنا و جهت بخشیدن به «سیاست»، موجب میشود که سیاست و حاکمیت به شکوفایی عقلها و فعال سازی ارادهها و مشارکت حداکثری مردم در امور اجتماعی بیانجامد.
🔸 مردم اساس و محور حاکمیت و قوام بخش به ساختارهای اجتماعی هستند و بدون مشارکت و رضایت مردم هیچ دولتی بقا نخواهد داشت. از اینرو، مردمسالاری دینی بر پایه عاملیت انسان مسئول نسبت به خود و دیگران، طرحی برآمده از انسانشناسی حکمت متعالیه و بنیان نظریه «نظام انقلابی» در باب ساختار حکمرانی است.
🔹در نظریهی نظام انقلابی، جهان معنایی و فرهنگ ذیل توحید و در جهت برانگیختن عقلها، شکوفایی اراده و حفظ کرامت انسان و رشد همهجانبهی انسان و جامعه سامان مییابد. از این رو، وظیفه حاکمیت برانگیختن عقلها و شکوفایی ارادههای آحاد افراد جامعه برای به دست گرفتن سرنوشت خویش از طریق مشارکت حداکثری در امور عمومی است. بر این اساس، آرمانها، ارزشها مقدس هستند اما همهی ساختارهای اجتماعی مبتنی بر آرمانها، ارزشها، منافع عمومی و مصالح انسانها توسط انسان به وجود میآید لذا هیچکدام از تقدس ذاتی برخوردار نیستند و تا زمانی اعتبار و حجیت دارند که هماهنگ با آرمانها و ارزشها و در جهت تحقق حداکثری منافع و مصالح عمومی باشد. که مهمترین آن مصالح، شکوفایی عقلها و فعالسازی ارادهها و تحقق رشد جامع و پیشرفت همهجانبه است. از اینرو، هرچند ساختارها میل به تقدس بودگی و تصلب شدگی دارند و عاملیتها را محدود میسازد اما باید پویایی و تحول در نظامات و ساختارهای اجتماعی را به رسمیت شناخت و برای بازسازی عقلانی ساختارهای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی نظریهپردازی، برنامهریزی و اقدام کرد.
🔸 در مردم سالاری دینی و نظام انقلابی، اساس و محور تحولات اجتماعی، عاملیت فطری و عقلانی انسان و حرکت آگاهانه، ارادی و رشیدانه است و ساختارها همیشه باید، موجب فعال شدن عاملیتها باشند نه قفس آهنین. البته عاملیت انسان در گرو تربیت صحیح عقلانی، معنوی و اجتماعی است و الا به یلهبودن، سرکششدن، متحیر و مضطر شدن و احساس تنها بودن و رهابودن میانجامد.
🔹در حکمت متعالیه، فرایند عقلانی شدن جامعه در گرو رشد خرد و قدرت تدبیر و شکوفایی اراده و عاملیت انسان و خروج از جاهلیتِ باطنگرایی و ظاهرگرایی (آنگونه که صدرالمتالهین در دو کتاب کسر اصنام الجاهلیه و رساله سه اصل توضیح داده است) و توجه به همهی سطوح واقعیت و جامعیت حقیقت است.
🛑 پایان.
✍ سید مهدی موسوی
یکشنبه ۳۰ دی ۱۴۰۳
#حکمت_متعالیه
#وحدت
#کثرت
#نظم
#مردم_سالاری_دینی
#نظام_انقلابی
•┈┈••✾••┈┈•
❇️ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/2344
📌 سبقت نقادی عقل و معرفت در فلسفه اسلامی بر فلسفه غرب
🎙فیلسوف انقلاب اسلامی، استادِ شهید، آیت الله مطهری:
«غیب بودن غیب و راز غیب بودنش مربوط به مقدار توانایی دستگاههای حسّی و ادراکی ماست نه به وجود حائل و مانعی میان دستگاه ادراکی و حسّی ما و غیب.
مولوی تمثیلی عالی راجع به محدودیت حواسّ بشر آورده است که بسیار قابل توجّه است. میدانیم که در دوره جدید، دانشمندان و فلاسفه اروپا ابتکار اساسیای که در فلسفه به خود نسبت میدهند این است که درباره حدود ادراکات بشری به بحث و کاوش پرداختهاند و بعضی از فلاسفه بزرگ و درجه اول اروپا اساس فلسفهشان نقّادی دستگاههای اندیشه بشر است. دو اثر بزرگ کانت فیلسوف بزرگ آلمانی عبارت است از نقّادی عقل نظری و نقّادی عقل عملی. اینکه چقدر از این نقّادیها واقعاً ابتکار است و چقدر در جهان، بالاخص جهان اسلام، سابقه دارد از بحث فعلی ما خارج است؛ همین قدر عرض میکنم که در فلسفه و حکمت اسلامی بیش از هر کار دیگر کار نقّادی صورت گرفته است ولی نه به اسم نقّادی، به اسمهای دیگر؛ و آن نقّادیها ارزش و عمق زیادتری از نقّادیهای اروپایی دارد. این مطلب باید در جای دیگر مفصّل و مستدل بحث شود. ...»
✍ استاد مطهری، امدادهای غیبی در زندگی بشر، ص65
#نقد
#انتقاد
#تفکر_انتقادی
#فلسفه_غرب
•┈┈••✾••┈┈•
❇️ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/2345
📌مردم، خرد، خدا
•┈┈••✾••┈┈•
❇️ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/2346
23.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌من شرمنده شدم!
💢 روایت رهبر انقلاب از گلایههای یک تولیدکننده در نمایشگاه روز گذشته #پیشگامان_پیشرفت
«من شرمنده شدم!»
مسئولان باید مشکلات را حل کنند؛ حرف زیاد است اما باید عمل کرد. ۱۴۰۳/۱۱/۳
➕ فیلم گفتوگوی روز گذشته این تولیدکننده با رهبر انقلاب
🛑 چه کردهایم که رهبر جامعه باید بگوید «من شرمنده شدم»
چرا ؟
حقیقتا این لحظه تلخ تریم لحظه برایم بود. باید خون گریست.
https://eitaa.com/hekmat121/2347
📌 اصالت وجود و اصالت توحید
#اصالت_وجود در فلسفه اسلامی عبارت دیگری از #اصالت_توحید است که نقطه آغاز معرفت بشری است. همانگونه که مبتنی بر همین اصالت وجود حکمای متعالیه وجود خداوند متعال و کمالات الهی را اثبات میکنند و همه نقائص را ذات و فعل الهی نفی میکنند.
بر همین اساس بنیادین، در حکمت متعالیه برپایه حکمت الهی و برهان عقلی اساس #انحصار_الوهیت و #انحصار_ربوبیت خداوند متعال اثبات میشود و هرگونه #عبودیت غیر خداوند متعال به طور کامل نفی میشود از این رو، ثمره حکمت متعالیه، توحید ناب است و تمام هستی عینالربط به حضرت ربوبی هستند و هیچ ولایتی در عرض #ولایت_الهیه متصور نیست.
در حکمت متعالیه هم #الهیات_تنزبهی کنار گذاشته میشود که عقل را به تعطیلی میکشاند و به نفی حکمت و فقاهت میانجامد و هم بطلان #الهیات_تشبیهی اثبات میشود که باطنیگرایی افراطی را نتیجه میدهد.
بر این اساس #حکمت_متعالیه، نزدیکترین دستگاه فلسفی به قرآن کریم و معارف اهلبیت (علیهم السلام) است که هماهنگ با عقل و نقل است.
#حکمت_متعالیه
#اصالت_وجود
#اصالت_توحید
#مکتب_اهلبیت
#عقلانیت_انقلاب_اسلامی
•┈┈••✾••┈┈•
❇️ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/2348