eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
43.1هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
313 ویدیو
27 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
به مناسبت ۲۸ رجب المرجب سالروز پنهان ز خواهر می کنی چشم ترت را شاید ندیدی اشک های خواهرت را بار سفر بستی مدینه شعله ور شد در یاد دارم آن نگاه آخرت را @hosenih ام البنین روی سرت قرآن گرفته تا پر کند یکبار جای مادرت را گریه طبیعی بود هنگامی که بردی نوزاد چندین روزه ات را همسرت را اما نفهمیدم چرا آهی کشیدی وقتی نظر کردی قد آب آورت را فقدان پیغمبر دوباره می شد احساس وقتی که می بردی علی اکبرت را یا که بگو آوردن خلخال ممنوع یا که درآور گوشوار دخترت را @hosenih از چشم های عمهء سادات پیداست آماده کرده بوسه های حنجرت را من آرزو دارم فقط زینب نبیند روزی سر و موی پر از خاکسترت را شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به مناسبت ۲۸ رجب المرجب سالروز غمگینم و شوقِ لبالب از بیانم میرود دارد غریب و خسته یارِ مهربانم میرود دار و ندارم از وطن رخت سفر را بسته و سست است زانوانم و تاب و توانم میرود @hosenih ای شهر پُر اندوه، ای کابوس ِ کوچه الوداع با خاطراتِ از مدینه مرثیه خوان میرود مقصد به ظاهر کعبه اما راهیِ مقتل شده پشت سرش اشکی روان از دیدگانم میرود آورده با خود هر چه دارد را که قربانی کنَد خورشید و ماه و کهکشان و آسمانم میرود وقتِ اذان زل میزند تا بر علیِ اکبرش(ع) یک بغض دردآلود، در صوتِ اذانم میرود در هر قدم با غصه و دلشورهٔ زینب(س) مدام یک داغِ دائم شعله ور در استخوانم میرود بر خاک می نشیند و تا آب می نوشد حسین(ع) جان میدهم! آرامش از روح و روانم میرود @hosenih این کاروان با آه بسته بند محمل را اگر- بند دلم شد پاره چون جانِ جهانم میرود بیتابم و دلواپسم! تندی نکن! آرامتر... «ای ساربان آهسته ران کآرام جانم میرود»! شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
گفته بودم، که به هر جا بروی می آیم گر چه آواره به صحرا بشوی می آیم گفته بودم، به سفر یا به حضر یار توام در غم و درد و بلا، مونس و غمخوار توام زینب آن نیست که تنها بگذارد بروی ترسم ای یوسفِ من، طعمه گرگان بشوی @hosenih مادرم پیرهنی بافته بر قامت تو بر تنت کن، که عدو نشکند این حرمت تو آری امنیتِ مظلوم دگر رفته ز دست کار خونبار شده، پیکر و سر رفته ز دست دانم ای سرورِ من، وقت قیام است حسین نوبت ریختنِ خونِ امام است حسین کاش یک مو ز سرت کم نشود، سرورِ من کاش جای تنِ تو، لِه بشود پیکر من خواب دیدی که ترا خوانده شهادت، آری و مرا خوانده خدا بهرِ اسارت، آری تو که اَسرارِ دلِ خواهر خود میدانی مو پریشان شدنِ من به غمت اَرزانی وقت آن است که بار و بُنه را بربندیم چندتا معجرِ محکم، همه بر سر بندیم وقتِ آن است که بر امر تو معطوف شویم شاهدِ کعب نی و روضه ی مکشوف شویم دانم آخر ز غمت خونِ جگر میریزم دست و پا میزنی و خاک به سر میریزم وقت آن است که در نیمه شب اقدام کنی با همه اهل حرم یاریِ اسلام کنی باید از شهر مدینه بروی سوی قتال یا ز محراب و ز مسجد بروی تا گودال مقتلِ سرخِ تو پیداست، بیا تا برویم "کربلا منتظر ماست بیا تا برویم" من در این نهضتِ خون، بر تو کمک خواهم داد زیر خنجر بروی، تن به کتک خواهم داد چون روَد رَاسِ تو بر نیزه، قسم بر حسنم سرِ خود را به لبِ چوبه ی محمل بزنم زیر چکمه نروی، دین خدا میمیرد به اسیری نروم، کرب و بلا میمیرد @hosenih همه اصحاب و بنی هاشم اگر کشته شوند کشته ها روی هم ای یار اگر پشته شوند ذره ای بعدِ تو از پای نخواهیم نشست تا نفَس داریم بر جای نخواهیم نشست این پیام است که پرچم شود از خونِ شهید آهِ مظلوم، چو ویرانه کند کاخ یزید شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دل از مدینه بریده ، خدانگهدارت ز سینه آه کشیده ، خدا نگهدارت برو که مادر تو بهر دیدنت آید به قتلگاه خمیده ، خدا نگهدارت شاعر: @dobeity_robaey
مثل دیواری که با یک لرزه بی شیرازه شد پاره های قلب من از هجر..،بی اندازه شد @hosenih آنقَدَر پای فراق کربلایت گریه کرد مثل یعقوب نبی این چشم،پر آوازه شد از حسینیّه ندیدم خانه ای خوش‌ساخت‌تر آن بنایی که به نامت خورد..،تازه سازه شد هرکه ذیل ظلِّ بیرق‌ رفت..،ترفیعی گرفت پرچم‌َت را "در" که بالا بُرد..،سردَروازه شد سنِّ من!یعنی زمانی که حرم بودم حسین طول عمر نوکرت تعریف در این بازه شد @hosenih ▪️ ▪️ بس که سُمِّ اسب روی سینه ی تو تاخته‌است... با زمین این پیکر کوبیده هم‌اندازه شد شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
وقتی گناهِ شهر مرا از تو دور کرد باید برات کرب و بلا جفت و جور کرد صد بار عقل از سر من رفت، چون نسیم از سوی کربلای تو یک بار عبور کرد @hosenih چشمی نمانده است تماشا کنم تو را این دیده را فراق حریم تو کور کرد از لطف مادری‌ ست نمک‌گیرتان شدم با اشک روضه کامِ مرا هم که شور کرد گاهی ز کوفه گفت، گهی از مدینه گفت با قصه‌های روضه مرا با شعور کرد آباد باد خانه‌ی آن ذاکری که با یک یا حسین، قلب مرا غرق نور کرد دیدم میان هروله از من جوان‌تر است پیری که خاطرات حرم را مرور کرد واحد، زمینه، روضه و منبر به جای خود باید تمام مجلس‌تان را به شور کرد @hosenih لطفی که کرده‌ای تو به من مادرم نکرد لطفی فرای آنچه سلیمان به مور کرد اصلا دخیل شاه خراسان شویم تا ... شاید جواز کرب و بلا را صدور کرد ان کنت باکیا لشیء فابک للحسین چند جمله مقتل است، به ذهنم خطور کرد من یک سوال دارم و آن هم چرا دگر باید که نعل تازه به پای ستور کرد هر اسب چهار نعل و هر اسب هم دوبار هشتاد نعل تازه ز جسمت عبور کرد @hosenih با اشک روضه، منتقمش را صدا بزن شاید به حرمت غم عظمی ظهور کرد شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
های و ✔️ با سلام خدمت زائرین محترم حسینیه 📢 با توجه به حجم بالای مطالب و ضرورت دسترسی آسان تر به اشعار، پیشنهاد می کنیم مورد نظر خود را لمس نمایید 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 ✅حلول ماه شعبان : ✅سوم شعبان : ✅چهارم شعبان : ✅پنجم شعبان : ✅یازدهم شعبان : ✅پانزدهم شعبان : ✅پانزدهم شعبان(شب احیا) : ✅هفدهم تا بیست و سوم شعبان : ✅پایان ماه شعبان: مناسبت اسفند ماه ✅ پایان اسفند: موضوعات پُر بازدید ✅ اشعار اول مجلسی: ✅ دودمه مخصوص میاندارها: ✅دیگر موضوعات: 👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆 های و @hosenih
هوای عشق، هوای محبت و امید میان میکده ی عاشقان تو پیچید ستاره از سر شادی و شوق، چشمک زد فرشته ای وسط شعر داشت می خندید... نسیم، مست و خرامان به غنچه ای می گفت: "بخند..، فصل بهار است آمده خورشید" رسیده موسم دلدادگی و شیدایی بگو به فطرس دل: "لحظه ای مکن تردید" بدون عشق تو، بی فایده‌ست بودن من چه حاجت است صدف را بدون مروارید چکاوکان همه آواز و نغمه سر بدهند به عاشقان شب میلاد بال و پر بدهند @hosenih تولد است، همه دعوتیم مهمانی میان کوچه ی دل می شود چراغانی ولیمه می دهد امشب خود رسول الله کلیم آمده امشب برای دربانی جمال روی تو آشفته کرده عاشق را خرابِ گیسوی تو یوسفان کنعانی محبت تو همیشه خجالتم داده فضای صحن دو چشمم شده‌ست بارانی به یک سلام حسینیه، می شود حرمت و زائر حرمت می شوم به آسانی رسیده ای و جهان با تو بوی تازه گرفت رسیده ای و جهان رنگ و روی تازه گرفت @hosenih سلام کشتی امن نجات نوکر ها سلام ای تو حیات و ممات نوکر ها به محض بردن نامت، دو چشم من تر شد دو چشم تر، شده رود فرات نوکر ها تو در میان حسینیه ای و میدانم که جور می شود امشب برات نوکر ها سلام شاه دو عالم، سلام اربابم سلام بر تو شد از واجبات نوکر ها حسین! لحظه ی مرگم سرم به دامن توست شنیده ام که می آیی وفات نوکر ها هوا هوای حسین و نوا نوای حسین چه می شود برسم من به کربلای حسین شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شب رحمت، شب رأفت ، شب لطف مکرّر شد زمین از مقدم این گل معطّر شد منوّر شد @hosenih ملائک صف به صف تبریک می گفتند احمد را علی لبخند میزد حضرت صدیقه مادر شد به روی شهپر جبریل تا روی زمین آمد سپس گهواره اش دست علی ، دوش پیمبر شد نفسهایش معظّم کرده شعبان المعظّم را چه نعمت ها که در این شب به لطف او مقدّر شد به عمری سجده و ذکر و دعا درمان نشد دردش که فطرس از پر قنداقه او صاحب پر شد نگاهش زندگی بخشید حرّ بن ریاحی را به او هر کس که خوب عرض ارادت کرد ابوذر شد تمام انبیا در حسرت شأن و مقام او چه مولودی که مادر فاطمه، باباش حیدر شد @hosenih پیمبر بوسه می زد دم به دم دست و دهانش را نمی دانم چرا روز تولد چشم او تر شد شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تضمین چند بیت از قصیده ی مرحوم میل دل کند از این دار فنا دارد حسین شوق دیدار خدای کبریا دارد حسین با عزیزان صحبت خوف و رجا دارد حسین (شیعیان دیگر هوای نیوا دارد حسین روی دل با کاروان کربلا دارد حسین) راه افتاد از مدینه کاروان آفتاب حیدریون در رکاب و فاطمیون در حجاب زینب و لیلا و فضه، ام کلثوم و رباب (بسکه محمل ها رود منزل به منزل با شتاب کس نمی‌داند عروسی یا عزا دارد حسین) @hosenih آبروی آسمان ها بر روی مرکب نشست با نگاهی با وداعی رشته ی دل ها گسست در حرم عهد شهادت با خدای خویش بست (از حریم کعبه ی جدش به اشکی شست دست مروه پشت سر نهاد اما صفا دارد حسین) راهی دشت بلا شد با دلی از غم دونیم کعبه هم میخواست باشد همرهش، مثل نسیم می رود تا کربلا راه صراط المستقیم (میبرد در کربلا هفتاد و دو ذبح عظیم بیش از این ها حرمت کوی منا دارد حسین) با دلی خون میرود از مروه تا کوی صفا می کند پیک اجل همراهی او از قفا مکه و کوفه رهایش کرد در دام جفا (دشمنانش بی امان و دوستانش بی وفا با کدامین سر کند مشکل دوتا دارد حسین) خون خود را رهنمای دین و امت می کند خلق را دعوت به ایثار و شهادت می کند گر چه دشمن بد کند او باز رأفت می کند (آب خود با دشمنان تشنه قسمت می کند عزت و آزادگی بین تا کجا دارد حسین) @hosenih مانده فرزند علی در بین قومی کینه توز دشنه بر کف رو به مقتل کرد شمر تیره روز شاه عالم، کنج مقتل با دعایی سینه سوز (دست آخر کز همه بیگانه شد دیدم هنوز با دم خنجر نگاهی آشنا دارد حسین) گوشه ی گودال می آید صدای ویلتا خواهری در رفت و آمد هست سمت خیمه ها زیر پای شمر می لرزد زمین کربلا (شمر گوید گوش کردم تا چه خواهد از خدا جای نفرین هم به لب دیدم دعا دارد حسین) شاعر: حجت الاسلام © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بارِ دیگر، در تنِ بی‌جانِ من، جان می‌رسد روحِ ویران گشته ام، دارد به سامان می‌رسد ماهِ کامل را ببین در آسمانِ عاشقی، در همین ایامِ آغازینِ شعبان می‌رسد @hosenih مژده ای دلدادگانِ راهِ سبزِ عاشقی! معنیِ آزادگی، معنای ایمان می‌رسد یا حسین بن علی!، درهم بخر عشاق را کِی به این خشکی زده، یک جرعه باران می‌رسد بی نواییم و سرِ خانش به رحمت می‌رسیم از مسیرِ فیضِ او در سفره‌ها نان می‌رسد @hosenih دل بده بر آستانِ لطفِ اربابِ کرم غم مخور! هجران و غم، روزی به پایان می‌رسد خوش به حالِ آن بهاری که سرآغازش تویی روزیِ امسالِ ما بی‌شک، فراوان می‌رسد شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
آمدی خاک آسمانی شد شب این کوچه کهکشانی شد عشق را چشمهات بانی شد زندگی تازه زندگانی شد چشمهایت طلوع دلبری است با تو دنیا جهان دیگری است خالقت تا تو را به زهرا داد نفس تازه ای به مولا داد جان ما جان پناه ما را داد قدمت آبرو به دنیا داد ذکر صبح و شبم حسین حسین همه تاب و تبم حسین حسین @hosenih ای مسیح دوباره دنیا برق چشمت ستاره دنیا سد راه شراره دنیا عشق تو راه چاره دنیا زندگی بی تو هست آخر هیچ عشق یعنی حسین و دیگر هیچ غیر مهرت به سینه جا نشود گره ای نیست با تو وا نشود دل ما از حرم جدا نشود هیچ جا مثل کربلا نشود دل جبریل با نماز شماست قبله مایل به جانماز شماست با تو حال و هوایمان خوب است در کنار تو جایمان خوب است نوکری ات برایمان خوب است امتحان کن وفایمان خوب است با تو حال همیشه ام عالی ست نوکرم کار و پیشه ام عالی ست من و این روزگار حیرانی لحظه هایی تمام بارانی هست امیدم در این پریشانی به تو که عزت کریمانی تا ابد از تو چاره می جویم یا امیری حسین می گویم کوچه ی عشق بی تو ماتم داشت کعبه بی کربلای تو غم داشت شهد لبهات عطر زمزم داشت کام ما تربت تو را کم داشت دل ما را گره بزن به ضریح عشق ما معتکف شدن به ضریح یطعمون الطعام شیوه ی توست دوستی با غلام شیوه ی توست ادب و احترام شیوه ی توست بخشش با مرام شیوه ی توست در دلم جز تو مهر غیری نیست جز درِ خانه ی تو خیری نیست شد دوباره دلم هوایی تو در دلم شوق هم نوایی تو آرزومند کربلایی تو چشم ما و گره گشایی تو از نسیمت فرشته میبارد آسمانت همیشه غم دارد @hosenih منم و عطر روضه های حسین سینه ام می تپد برای حسین روی چشمم همیشه جای حسین رگِ قلبم بگو فدای حسین پرچمت سایه سار دلتنگی ست روضه هایت بهار دلتنگی ست عاشق سرجدا مگر داریم ذبح سر از قفا مگر داریم سرِ بر نیزه ها مگر داریم لشکری بی حیا مگر داریم نیزه ها با تنت چه ها کردند پیش زینب سرت جدا کردند شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
می نویسم عشق و بی تردید می خوانم جنون هرکسی دیوانه تر السابقون السابقون می نویسم عشق و بی تردید می خوانم حسین عاقلان دانند لکن اکثرا لایعقلون این سرشت ماست؛ از خاکیم، خاک کربلا سرنوشت ماست پس انا الیه الراجعون صرف یک دل دادن و عرض ارادت شرط نیست باید امضا کرد این دلنامه را با دست خون پرچم او از ازل بالاست؛ بالا تا ابد باد این پرچم بلند و هرچه جز آن سرنگون @hosenih گوش جانم چشم بر راه صدای دیگری ست پای دل سر در هوای ماجرای دیگری ست گرچه خیلی ها به ظاهر کربلا هستند لیک باطنا امشب مدینه کربلای دیگری ست چار تن از پنج تن در گرد یک گهواره اند در دل گهواره هم اهل کسای دیگری ست خنده گریه خنده گریه خنده گریه خنده اشک بیت مولا غرق اشک و خنده های دیگری ست شیر از انگشت های وحی می نوشد حسین سبط پیغمبر غذایش هم غذای دیگری ست @hosenih عشق او جاری ست حتی در مرام اهل بیت می توان فهمید این را از کلام اهل بیت ساغر لب های هر معصوم می گوید حسین بسکه لبریز است نام او ز جام اهل بیت هم شتابش بیشتر هم اینکه جایش بیشتر کشتی اش هم فرق دارد با تمام اهل بیت در نهایت جمع خواهد گشت با نام حسین سفره ای که پهن می گردد به نام اهل بیت روز و شب بر او درود حق درود اهل بیت روز و شب بر او سلام حق سلام اهل بیت @hosenih تا که می خوانم تو را هر دیده می بارد تو را از خدا دیگر چه خواهد هر کسی دارد تو را در روایت هست هر که دوستش دارد خدا در دلش چون داغی از یک لاله می کارد تو را عشق را از هر کسی از اهل دل پرسیده ام از گریبانش چنان خورشید می آرد تو را ما نه؛ فرزند پیمبر می شود قربانی ات هستی اش را می دهد تا که نگه دارد تو را جامه ات را آسمانی ها عوض کردند تا سختی رخت زمینی ها نیازارد تو را زینت دوش نبی! عرش است جای پای تو سینه ی پیغمبر است و قلب زهرا جای تو @hosenih اشک می ریزیم و با ذکرت عبادت می کنیم باز هم از راه دور عرض ارادت می کنیم ما همه بیمارهای دوری از شش گوشه ایم بین هیئت ها ز یکدیگر عیادت می کنیم زودتر راحت کن از درد فراقت خلق را ما به این دوری مپنداری که عادت می کنیم عالم نوزادی ما فرق دارد با همه ما برایت گریه از وقت ولادت می کنیم هر غمی دیدیم، فرمودند فابک للحسین بعد از آن هرجا غمی دیدیم یادت می کنیم @hosenih دوستت دارم من ای در جسم عالم جان حسین آذری می خوانمت: "جانیم سنه قربان حسین" شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تکه به تکه دلم حکایت عشق است شعله به شعله پُر از حرارت عشق است دست مزن بر دلم وگرنه بسوزی در جگرم آتش محبت عشق است هیچم و از هیچِ هیچ ، هیچ نمانده هرچه که مانده ظهورِ حضرت عشق است هرچه که پروانه داشت شمع  از او برد غارت عشق است این و ‌عادت عشق است کاش خلائق ببیند آنچه که دیدیم حیَّ علی‌العشق که قیامت عشق است حضرت عشق آمده است کیست حسین است آنکه شبیه‌اش نبود و نیست حسین است @hosenih سوخته دل ، در  بساط آه ندارد خرمن آتش زده نگاه ندارد آه که تقصیر آن حُسنِ حسینیست عاشق بیچاره که گناه ندارد زندگیِ بی حسین تلخی محض است چون غم آن برکه‌ای که ماه ندارد «شُکر خدا را که در پناه حسینیم عالم از این خوبتر پناه ندارد» نام مرا هم در آن صحیفه نوشتند رحمتِ عشق است کوه و کاه ندارد  گفت پیمبر که  سینه چاکِ حسین است بیشتر از ما خدا هلاکِ حسین است @hosenih چشم اگر این است و تابِ زلف اگر این است آنچه نماند برای ما دل و دین است نظم کواکب ببین بهم زده زین بعد گردش خورشید در مدار زمین است شیشه آن عطرسیب اگر که شود باز  کوچه‌ی ما بهتر از بهشت برین است محمل لیلی گذشت باز ندیدش قسمت مجنون نوشته‌اند چنین است با حرم و بی حرم همیشه اسیریم عاقبت عاشقی همیشه همین است دست خودم نیست اگر که عاشق اویم آنکه سیه کرده روزگار من این است بسته به زنجیر آن دو  زلف دوتائیم شکر که دیوانه‌های کرببلاییم @hosenih مثل حسین علی بجان علی نیست هیچ کسی اینقدر نشان علی نیست عاشق او هم شدن به برکت مولاست بر سر هر سفره‌ای که نان علی نیست کرببلا را به ما هوای نجف داد راه حرم جز از آستان علی نیست جز حسنینِ علی هیچ دو خورشید لایق جلوه در آسمان علی نیست کرببلا گفت که هیچ نیرزد شکل نمازی که با اذان علی نیست فاطمه گفتا بگو با دل آگاه اشهد ان علی .... علی ولی الله @hosenih خانه خرابیم اگر خراب حسینیم شُکر دعاهای مستجاب حسینیم فاطمه ما را به نام کوچکمان خواند گفت بیایید  انتخاب حسینیم قوتِ این مِی ، اگرچه هستی ما بُرد جرعه‌ی لاجرعه‌ی شراب حسینیم خانه‌ی ما کربلاست شارع العباس معتکف بارگاه باب حسینیم با ملک الموت هم که کار نداریم فاطمه فرموده  در حساب حسینیم لطف حرم شامل کبوتر ماشد مادر سادات باتو  مادر ما شد @hosenih زخمی لب تشنه در برابر زینب آه که کشتی مرا برادر زینب تیغ و سنان تا نشست بر تن زخمیت خاک دوعالم نشست بر سر زینب داد زدی بسکه روی سینه ی اکبر حنجر تو خون شده است وحنجر زینب روبه یتیمان نگاه آخر تو بود رو به شریعه نگاه آخر زینب آمده پایین پای جسم تو خواهر آمده بالاسرتو مادر زینب جُون تو هستم که غیر آه ندارد «خواجه مگر بنده سیاه ندارد» شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
رسید از دست حق حُسنِ مجسم، گوهرِ نایاب امیرِ سوم هستی، دلیل این جنونِ ناب به نور صورتش دست توسل میزند خورشید برای دیدنش افتاده ماهِ آسمان از خواب @hosenih همینکه چشمهایش باز میشد اولِ هر صبح تبسم میزد و میشد دلِ زهرا(س) برایش آب از این میلادِ فرخنده دو خیرِ ناب حاصل شد علی(ع) شد صاحبِ فرزند، ما هم صاحبِ ارباب بنای کسب رزقِ جاودان را داشت میکاییل اگر میداد با عشق و ادب گهواره اش را تاب میان خیلِ سائل های دورِ خانهٔ حیدر خودم دیدم که میشد قلبِ فطرس بیشتر بیتاب سلامی عرض کرد و میگرفت از دستِ قنداقه- عجب بال و پری در اولین ساعاتِ دقّ الباب @hosenih شنیدم با نگاهش میشود آرام پیچیده- دوای درد عالم در حریر نازکِ مهتاب چه آقایی که در هر دو جهان هنگام آمرزش برای عاشقانش خود فراهم میکند اسباب! شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
از فطرس ملک به همه پرشکسته‌ها حَیِّ عَلی کرامت گهواره‌ی حسین شاعر: @dobeity_robaey
ما شیعه زاده ایم و هوادار حیدریم تا آخرین نفَس همگی یار حیدریم عمّار یاسر، اَصبغ و سلمان و مالکیم حُجر و کمیل و میثم تمّار حیدریم با یک اشاره اش سر و جان را فدا کنیم شکر خدا که گرمی بازار حیدریم حتّی شب ولادت اربابمان حسین مشغول به سرودن اشعار حیدریم یا مرتضی علی علی مولا علی علی اذکار ماست بس که گرفتار حیدریم طبق «فمَن یَمُت یَرَنی» در زمان مرگ ... ... ما محو دیدن گُل رخسار حیدریم فصل بصیرت است و به دنبال اصلحیم در اوج فتنه نوکر بیدار حیدریم ما جز علی به هیچ کسی دل نمی دهیم حتّی به قدر یک نفسی دل نمی دهیم @hosenih ما تشنه ایم جرعه ی آبی به ما دهید بهتر بُوَد که ظرف شرابی به ما دهید چندین شب است باده ی نابی نخورده ایم لطفی کنید و باده ی نابی به ما دهید ما قصد پای بوسی تان را نموده ایم در بین جاده ایم، رکابی به ما دهید کرب و بلا محلّ عبور و مرور ماست آن لحظه ای که حال خرابی به ما دهید یک بار کافی است که بگوییم «یا حسین» قبل از ختام، کوه ثوابی به ما دهید جشن تولّد تو و سجّاد و ساقی است باید سه وعده سور حسابی به ما دهید وقتی به ما «حسین حسین» وحی می کنید پس واجب است تا که کتابی به ما دهید پیغمبریم و خدمت ارباب می کنیم نام تو را به صفحه ی دل قاب می کنیم @hosenih ارباب ما رسیده و دنیا شلوغ شد دنیا فقط نه... عالم بالا شلوغ شد بازار نوکری من و تو گرفته است شکر خدا دوباره سر ما شلوغ شد با فوجی از فرشته، بزرگ ملائکه ... ... آمد زمین و خانه ی مولا شلوغ شد در دست هر فرشته هدایای شاخصی ست اطراف گاهواره ی آقا شلوغ شد از برکت رسیدن ارباب شیعه ها حتّی کِنِشت و دِیر و کلیسا شلوغ شد با کشتی نجات سریع و وسیع او نقطه به نقطه دامن دریا شلوغ شد خالی شده جهنّم و آتش فرو نشست در عین حال، جنّت اعلی شلوغ شد فرزند دومین پیمبر پسر شده زهرا دوباره مادر و حیدر پدر شده @hosenih وقتی که رو به وادی میقات می کنیم با ذکر «یا حسین» مناجات می کنیم مصداق «یا مُفتّح الأبواب» نام اوست ما با حسین، سِیر سماوات می کنیم مهرش که روزی دل هر کس نمی شود با مهر او همیشه مباهات می کنیم ما که عذاب قبر نداریم با حسین با حرز یار، دفع بلیّات می کنیم این که سرشت ما همه از خاک کربلاست با منطق فلاسفه اثبات می کنیم با کربلای او چه نیازی به جنّت است اعراض از تمامی جنّات می کنیم وقتی که نام حضرت ارباب می بریم خوشنود قلب عمّه ی سادات می کنیم هر دلبری که دلبر آقا نمی شود هر خواهری که زینب کبری نمی شود @hosenih شأن نزول و روح کتاب خدا حسین والفجر و مریم و فلق و وَالضّحی حسین تو آمدی و جمع شما جمع گشته است زهرا، حسن، نبی خدا، مرتضی، حسین تو آمدی و آل عبا با تو پا گرفت بی تو چه ناقص است حدیث کسا حسین روز ازل که نامه ی ما را نوشته اند افتاده کار محشر ما با شما حسین وقت تولّدم که مؤذّن مرا گرفت در گوش من به جای اذان گفت «یا حسین» در مکتب تو غیر دو واژه نخوانده ام در ابتدا حسین وَ در انتها حسین رغبت نمی کنم که روم جای دیگری وقتی که هست نزد تو دارالشّفا حسین ما غیر درب خانه تان در نمی زنیم ما رو به غیر آل پیمبر نمی زنیم @hosenih از بس که باوقار بُوَد برگزیدنی ست ناز نگاه یوسف زهرا خریدنی ست نجوای هر شبانه ی قبل از ولادتش با گریه های حضرت زهرا شنیدنی ست فطرس ز برکت قدمش بال و پر گرفت این بال ها به عرش خدا هم پریدنی ست مهرش در آسمان نبی پر تلألؤ است تصویر عشق او به پیمبر کشیدنی ست او شیر را ز دست نبی ارتزاق کرد بس که لبن ز دست پیمبر مکیدنی ست اصلاً عجیب نیست که او یک پیمبر است معراج او به دوش محمّد چه دیدنی ست شیرین تر از شراب عسل بوسه از گلوست یعنی که طعم بوسه ی دلبر چشیدنی ست حس می کنم که زائر شش گوشه می شوم از بس که عطر سیب حریمش وزیدنی ست هنگام پای بوسی اش از غم، بری شدم پایین پا رسیدم علی اکبری شدم شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
امشب حسنات می فرستد زهرا برشیعه برات می فرستد زهرا درهای بهشت وا شده پس حتماً دارد صلوات می فرستد زهرا شاعر: @dobeity_robaey
دلی برده از دستِ ما جانِ ما را  دلی شعله‌ور کرده سامانِ ما را دلی داده بر باد از روز اول دل و دین و عقلِ پریشانِ ما را دلی که کشیده به سوی مزارش عنایاتِ شاهِ خراسانِ ما را دلی که ربوده به گنبد طلایش نجف در نجف قلب سلطانِ ما را ببینید آن چشم و آن زلف و اَبرو نبینید چاکِ گریبانِ ما را که است آنکه در خون نشانده به چشمش ؟ همیشه دو چشمانِ حیرانِ ما را دلم کرده امشب هوای نجف را ببینم مگر کربلای نجف را @hosenih تویی قصه‌ی عشقِ طولانیِ ما  تویی چتر شبهای بارانیِ ما شده روشن این خاک ، حتی بهشت از این ریسه‌های چراغانیِ ما نوشتند روز ازل قسمتِ هم غبارِ تو با خطِ پیشانیِ ما رفیق قدیمی همانی که  بودی همینی تو  یار دبستانیِ ما به سجاده‌ی سبزِ سجادِ تو  شُکر  که خورده گره نسلِ ایرانیِ ما  به فطرس سپردیم ما را بِبَر تا به دردی خورَد شغلِ دربانیِ ما به سیلاب دادیم ما خانه‌ی خویش نگاهی کن آقا به دیوانه‌ی خویش @hosenih اگر دل نماده است تقصیرِ ما نیست که جز تابِ زلف تو زنجیرِ ما نیست طبیبم نوشته حرم لازم است این که دیوانه دربندِ تدبیرِ ما نیست وصیت نمودیم پیشت  بمیریم مبادا بگویی که تقدیرِ ما نیست کسی غیرِ تو راهمان که نداده کسی جز تو در فکرِ تطهیرِ ما نیست دو سال است گفتیم شبهای جمعه چرا کُنجِ شش گوشه تصویرِ ما نیست   نه عرش و نه کُرسی  جنان هم به قدرِ تماشای صحنت نفسگیرِ ما نیست من از کودکی گفتم ای جانِ عالم عزیزم عزیزم عزیزم عزیزم @hosenih نشسته است عالم به حیرت لبالب که حتی خدا هم حسینی است مذهب نه که پیش تو ، پیش یاران یارت همه انبیا ایستاده مؤدب حبیب و بُریر و زُهیر و جُناده شبیب و حَتوف و سلیمان و شوذب سعید و جُوین و بشیر و انیس و عباد و وهب ، عابس و جون و جُندَب نعیم و رُمَیث و سُوَید و کِنانه و حُر و عُبَید و ابابکر و قَعنَب همه زیرِ دستِ امیرِ علمدار همه تحتِ امرِ فرامینِ زینب همه غرقِ فریاد با سر به زیری امیری حسین و نعم الامیری @hosenih غمت گر نباشد  که بر دل نشیند در این سینه زهرِ هلائل نشیند شبیه شرابِ بهشتی است وقتی به چای عراقیِ تو هِل نشیند اگر سنگ بارد و اگر تیغ و تیر و گر پای ما باز در گِل نشیند حرم می‌رویم و حرم می‌شویم چو موجی که آخر به ساحل نشیند "بنازم به بزم محبت که آنجا گدایی به شاهی مقابل نشیند" تمام عوامل همه سر به زیرند که تا خواهرِ تو به محمل نشیند شب جمعه زهراست باید بمیریم به لبها که اشعار مُقبِل نشیند تو شاهی و باید که بالا نشینی که باید به دامان زهرا نشینی @hosenih نمی‌شد که اینقدر عطشان نباشی به دنبال یک جرعه باران نباشی نمی‌شد که در پشت خیمه خمیده برای رُبابت پریشان نباشی چرا دورت از قاتلانت شلوغ است چرا یاوری نیست  بی جان نباشی کنارِ تو زهرا نشسته عزیزم نمی‌شد که اینگونه عریان نباشی   نمی‌شد که این‌سو و آن‌سو نگردی که در بازی نیزه‌داران نباشی نمی‌شد که از روی نیزه شبانه به‌دنبالِ یک آهِ سوزان نباشی چه می‌شد که زینب سرت را نمی‌دید  کنارِ سَرَت مادرت را نمی‌دید شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
عاشقان! سائلانه بشتابید، خانه ی مرتضاست مهمانی سفره مرحمت شده پهن و، شده پیغمبر خدا بانی همه از خانه ها برون آیید، خیر اینجاست جای دیگر نه زآسمان فیض میرسد به زمین، مثل یک روز ناب بارانی دیگر اینجا درنگ جایز نیست، ای خلیل خدا بیا اینجا؛ با عزیز دل خود اسماعیل، شده وقت نثار قربانی @hosenih جلوه ی نَیِّرِین آمده است، یاس زهرا، حسین آمده است از قدوم شبیر آل عبا، باز یثرب شده چراغانی علی و فاطمه دو تا نورند، علی و فاطمه دو تا دریا جز حسین و حسن در این "بَحرین"، نیست لؤلؤ وَ نیست مرجانی وقت، وقت عروج جبریل است، عرش تا فرش جاده ی معراج میشود فرش جلوه گاه خدا، عرش گرم فرشته افشانی یک مَلَک ذکر ربّنا دارد، یک مَلَک نغمه ی حسین حسین بر لب بلبلان سرود سرور، کار هُدهُد شده غزلخوانی قسمت این است فطرس بی پر، شود آزاد با نگاه حسین تا نباشد همیشه غرق ملال، تا نباشد همیشه زندانی چشمه ی جاری سخا و کرَم، قبله ی مروه و صفا و حرم آخرین حلقه ی حدیث کساء، شده مصباح شام ظلمانی چه بگویم ز پیچ گیسویش، دلبری های طاق ابرویش جلوه میگیرد از مَهِ رویش، یوسف مه جبین کنعانی مُصحَف روی اوست قرآنم، عشق او گشته رکن ایمانم اوست وجه خدای سبحانم، اوست باقی و ماسوا فانی حشمتُ الَّه ببین نگار مرا، بین محرابِ کربلا چو علی ساربانِ فقیر را بخشد، حلقه ی خاتم سلیمانی گو به حاتم کریم عالم اوست، گو به موسی کلیم اعظم اوست گو به عیسی شفاست تربت او، غیر از آن نیست راه درمانی از روایات میشود حاصل، تربت کربلای او حرز است گر نباشد غبار کرببلا، میرود این جهان به ویرانی @hosenih حرمش کشتی نجات همه ست، نوح هم شد سوار کشتی او دست خود را به دست او دادم، اندر این بحر سرد و طوفانی چه غمی دارد این دل زارم، چونکه فردا حسین را دارم با نگاه شفاعتش ز صراط، رد شود نوکرش به آسانی به مشامم رسد شمیم حسین، عطر سیب ضریح شش گوشه چه کنم با فراق ای مجنون! ای که درد فراق میدانی شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
. تو آمدی که بفهمیم کارمان لنگ است میان ما و حقیقت هزار فرسنگ است @hosenih به طرز پرچم بالای گنبدت گفتی که رنگ خون خداوند سرخ پررنگ است تو آمدی که ز صلح حسن دفاع کنی حسین ذهن من اما همیشه در جنگ است گلوی اصغر تو قطره قطره ثابت کرد که باغ گل بشود غنچه‌ای که دل، تنگ است غلط شنید تورا گوش های کر یک عمر وگرنه ذکر تو موسیقی اش خوش آهنگ است چگونه بگذرد از این مسیر ،آیینه که دامن همه‌ی کودکان پُراز سنگ است به مکتبی که شروعش هدایت حُر شد کلاس غیرت عباس، آخرین زنگ است @hosenih به ضرس قاطع کرب و بلا جهان فهمید؛ برای شیعه حسین اسم نیست، فرهنگ است شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای عشق آمدی و تسلای ما شدی روح و روان و راحت جان های ما شدی پایان ترسِ روزِ مبادای ما شدی از عرش نور آمدی آقای ما شدی حبل المتین اهل ولایت، خوش آمدی سر سلسله، به خط شفاعت خوش آمدی قلب بهشت با تو تپیدن گرفته است فطرس دوباره بال پریدن گرفته است جبریل وحی نوبت دیدن گرفته است در شهر، شور عشق وزیدن گرفته است از روشنای نام تو جنت سراج داشت دنیا فقط به چون تو کسی احتیاج داشت تازه شده هوای بهشت و ترنّمش افتاده است آتش دوزخ تلاطمش زیباست روی صورت زهرا تبسمش حالا کسا شناخته خورشید پنجمش بر طاق عرش نام تو در اهتزاز شد پرونده ی شفاعت از این لحظه باز شد @hosenih شب بودم و به مهر تو اکنون سپیده ام حالا که آمدی قدمت روی دیده ام حُسن حسین بوده هر آنچه شنیده ام عمری فقط به سمت حرم پر کشیده ام پروانه ایم و حضرت خورشید آمده است جان دوباره ای به مأذن امید آمده است عاشق تر است آنکه به تو مبتلا تر است چشمش به هر چه غیر تو بی اعتنا تر است هر کفتری به گنبد تو باوفا تر است در آسمان کرببلایت رها تر است جنت زمینی است به پاسِ ضریح تو من زنده می شوم به تماسِ ضریح تو ای تربتت شراب ترین باده از ازل کار دلم به دست تو افتاده از ازل حتی خدا به نور تو دل داده از ازل ما بوده ایم کرببلا زاده از ازل دردی دوا نکرده کسی غیر تو ز ما ما را دوباره پر بده در راه کربلا بگذر ز کوچه های دلم جان من فدات تا گل دهد کویر تنم زیر ردِّ پات اردیبهشت می وزد از پشت پلک هات با من چه کرده ای تو به دوری ز کربلات این لطف توست مثل منی از تو دم زده این شعر را نگاه تو بی شک رقم زده چشمم ز هر کسی به ضریحت دخیل تر نام تو هست از همه عالم جمیل تر باران بزن به آتش نفسم، خلیل تر دلتنگ کربلام، ز اشکم دلیل تر؟ خوشبخت آنکه پلک دلش خیس روضه هاست چشمان او تجسم تندیس روضه هاست @hosenih نشنیده است جز تو کسی التماس ما وقف تو بوده است تمام حواس ما از تو جدا شدن شده تنها هراس ما بوی حسین می دهد عطر لباس ما نوکر شدم که رو نزنم من به هر کسی غیر از تو من نگفته ام ارباب بر کسی گهواره ات که منبر پیدای روضه شد... لب های تشنه ات که الفبای روضه شد... میلاد تو تولد زیبای روضه شد چشمان خیس فاطمه امضای روضه شد ای دانه دانه اشک غمت بی بدل ترین حی علی العزای تو خیرالعمل ترین ای که ذبیح کرببلایی حسین جان جسمِ مُرَمَّلٌ البِدمایی حسین جان زخمی سنگ و چوب و عصایی حسین جان زیبای سر جدا ز قفایی حسین جان ای کشته ی فتاده به هامون عزیز دل ای صید دست و پا زده در خون عزیز دل شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شکر می‌باید خدای قادرِ وهاب را موهبت فرمود بر ما بندگان، ارباب را رحمتِ گسترده اَش را قبلِ خلقت آفرید مرحمت فرمود در ظلمت رخِ مهتاب را از همان روز ازل با باده ی آبِ حیات ریخت بر لبهای عطشان جرعه جرعه آب را "شیءِ مذکوری نبودیم و به ذره پروری خاکِ "اِبنِ بوتراب" آمد مدد احباب را با اضافاتِ گِلِ ارباب مستغنی شدیم... از همه عالم بجز شمسِ جمالی ناب را روی ارباب آمد و یک جلوه بر احباب کرد خالقِ ارباب ما را بنده ی ارباب کرد @hosenih اولین عاشق به رخسارش، خودِ الله بود دومین دلباخته بر او ، رسول الله بود بعدِ زهرا و علی عاشق ترین دلهای پاک بر حسینش، قلب های دَه ولی الله بود از همان اول فِدا بهرِ خدای خویش شد بسکه مشتاقِ تمنای لقاءالله بود عاشق و معشوق میگشتند گِردِ یکدِگر عالَمِ ذر پرده ای از اَمرِ سِرالله بود ساقیِ جامِ بلا چون باده گَردانی نمود ذاکرِ "قالوا بلا" هر بار ثارالله بود باده را نوشید اما تشنه تر شد در بلا از همانجا دید خود را در زمین کربلا @hosenih از هماندم دید حلقش خونفشانی می‌کند غلظتِ این باده مَستش جاودانی می‌کند از همین حالا برای دیدنِ وجهِ خدا جانِ شیرینش هوای جانفشانی می‌کند سر ز پا نشناسد و محوِ جمال کردگار سر به روی پیکر او سرگِرانی می‌کند عضو عضوِ پیکرش میگفت: "عجل یا سیوف" جسم و جانم نیزه ها را میزبانی می‌کند می‌رود بالای نِی رَاسم به عشقِ هو، ولی دینِ حق را تا ابد این سر جهانی می‌کند تا فرازِ نیزه شد آوازِ سلطانی بلند شد ز جانش نعره ی سبحانَ سبحانی بلند @hosenih عبدِ بی پروای حق، حق را در آن احوال خواند سوره ی توحید را سرمست تا گودال خواند دید خود را زیرِ دست و پای مردم، روی خاک باز اما حضرت حق را در آن پامال خواند خویش را با خاک یکسان دید پورِ بوتراب باز مولایش علی را با همان منوال خواند یاعلی می‌گفت در پهنای صحرای الست نامِ زهرا را به صحرای عطش بی حال خواند چون قبولِ درگهِ حق شد تمامِ لشگرش نامِ هفتاد و دو تن را یک به یک خوشحال خواند نامِ ما را هم میانِ کشتگانش ثبت کرد نسل اندر نسل ما را عاشقانش ثبت کرد @hosenih جرعه جرعه باده "قالوا بلا" اعجاز کرد راه را حتی برای اهل بیتش باز کرد از همان اول بلا را دستِ جمعی خواستند از همان اول مسیر عشق را آغاز کرد هم شهادت را برای خود از اول برگزید هم اسارت را برای خواهرش ابراز کرد شد برادر مو پریشان بر فرازِ نیزه ها خواهر اما مو پریشان، غصه اَش سر باز کرد "از حرم تا قتلگه زینب صدا میزد حسین" با پیامِ خونِ او در قتلگه اعجاز کرد دست زیرِ جسمِ صد چاکِ برادر برد و بعد شاکرانه با خدای خویش اینسان راز کرد گفت: یارب میکِشم بارِ امامت را بدوش تا چهل منزل کِشَم بار اسارت را بدوش شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
عبد خدا، تجسم انوار صالحین نور مبین، تجلی مولیَ الموحدین حبل متین، تبلور مجموع مرسلین اهل یقین، تداومِ اخلاصِ مخلَصین عباس، عبد صالحِ درگاه سرمدی دیده گشود از نفحات محمدی انسانِ کاملی که نظر کرده ی خداست از جان گذشته ای که همه جانِ مرتضاست ایثارگرترین گلِ گلزار مصطفاست یعنی اَخُ المُواسیِ سالارِ کربلاست پروردگارِ عشق و وفا و ادب رسید ماهِ حرم، امیرِ عجم تا عرب رسید @hosenih فخر بشر ، معلمِ توحید عالمین جان جهان، به حیدر کرار نور عین پشت و پناه اهل حرم، عشق زینبین صاحب لوای لشگر و دلداه ی حسین مانندِ کعبه، گِردِ وجودش طواف ها حتی به طوفِ اوست تمامِ مَطاف ها صفین صحنه ای ز بُروز شجاعتش از مجتباست آینه، طبعِ مِناعتش وز سَرورش حسین، هزاران اطاعتش اینها همه نشانه ی ایمان و طاعتش ایمانِ محض، محضِ ابوفاضل است و بس تقوای ناب، فیضِ ابوفاضل است و بس رویش میان آینه ها دیدنی تر است بویش ز عطرِ عاطفه بوئیدنی تر است کامش ز جام زمزم، نوشیدنی تر است دستش به دستِ فاطمه بوسیدنی تر است بر دست های او چو علی بوسه می‌زند ام البنین به گریه ی او گریه می‌کند دستش بناست در رهِ جانان جدا شود فرقش بناست از رهِ کینه دوتا شود چشمش بناست طعمه ی تیر جفا شود جسمش بناست غارتِ قوم دغا شود این قامتِ رشید که سروِ صنوبر است سردارِ کربلا و علمدار لشگر است این قامت رشید اگر غرق خون شود بی دست، ناگهان به زمین سرنگون شود مشکش اگر به تیر بلا واژگون شود شرمش ز کامِ کودکِ عطشان فزون شود وقتی بدونِ مشک، شود نقشِ بر زمین شرم از رباب می‌کُشد او را، نه تیرِ کین جسمی که دست بر بدنش نیست، بی گمان با صورت آمده به زمین، بینِ دشمنان حق داشت رهبرش که بگوید ز عمقِ جان اکنون شکسته شد کمرم ای مرا امان از جسمت ای شهید، بجز قطعه ای نماند زان قامت رشید، بجز قطعه ای نماند @hosenih ای وای اگر خبر برسد او ز پا نشست ای وای اگر خبر برسد حرمتی شکست ای وای اگر خبر برسد خیمه ها گسست ای وای اگر خبر برسد وقت غارت است کم گوی، شرحِ شرمِ غمِ بی قرینه را ای وای اگر ز نیزه ببیند سکینه را باور کن ای عمو که حرم خار میشود زینب اسیر کوچه و بازار میشود چشمانِ هیز قاتل اَبرار میشود لفظِ کنیز بر لب اغیار میشود ما را بسوی شام خراب آورَد یزید ما را میان بزم شراب آورَد یزید شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
درهم است ابروش یا تیغ دو دم برداشته بس که چشمش وا شده ابروش خم برداشته @hosenih از عرب چشمان نافذ را به تذهیب مژه این کمان آرشی را از عجم برداشته این صدا اصلاً صدای گریه ی یک طفل نیست در حسینیه کسی انگار دم برداشته من که باور می کنم این طفل وقت بازی اش ماه را از آسمان ها دست کم برداشته من که باور می کنم این طفل از روز نخست گفته یا مولا و در خانه قدم بر داشته حلقه های اشک در چشمان بی تاب علی پرده ها از راز دستان قلم برداشته دست از قنداق وا کرده ست یعنی یا حسین از همین امشب ابالفضلت علم بر داشته تا حسین بن علی برداشته قنداقه را نعره ی «آقا فدایت می شوم» برداشته از همین امشب به یاد سوز لب های حسین مشک چشمان ابالفضلیش نم برداشته تازه امشب هر کسی کرب و بلا را خواسته از سر خوان ابالفضلیش کم بر داشته @hosenih این یل بی دست وقت نوکری در کربلا دست بر سینه شدن را از حرم برداشته شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e