#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#امام_حسین_ع_روز_عاشورا
#امام_حسین_ع_شهادت
ای روضهروضه داغ تو جانسوز، یا حسین
ای داغ تا همیشه جهانسوز، یا حسین
با روضۀ تو دم به دم آتش گرفتهام
با بیت بیت محتشم آتش گرفتهام
«باز این چه شورش است که در خلق عالم است
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است»
این ماتمی که آتش آن در جهان گرفت
داغی که شعلهاش به پر قدسیان گرفت
داغی که برد تاب و توان از دل همه
شاید که خوانده با دل بی تاب فاطمه
«ای کشته فتاده به هامون حسین من
ای ماه دست و پا زده در خون حسین من»
بودند دیو و دد همه سیراب و ای دریغ
در خیمههای آل عبا تیر بود و تیغ
مهجور مانده است سلیمان کربلا
غوغا به پاست در دل میدان کربلا
نبض زمین و نبض زمان نامرتب است
انگار وقت رفتن خورشید زینب است
محشر شدهست در دل اهل حرم به پا
غرق تلاطم است دگر خاک نینوا
حالا حسین آنکه جهان بیقرار اوست
دل از جهان بریده و خود بیقرار دوست
او میرود که زنده کند خاک مرده را
این خاکیان دل به مذلت سپرده را
او میرود قیامت عظمی بهپا کند
این خاک معصیتزده را کربلا کند
لب تشنه میرود سوی گودال قتلگاه
خورشید میرود که شود روشنای راه
گویا زمان معجزههای پیمبریست
اعجاز او ولی همه از جنس دیگریست
معراج اوست از دل گودال قتلگاه
تنها و تشنه، بیکس و مظلوم و بیسپاه
از خون وضو گرفته و قد قامت الصلات
صف بستهاند پشت سرش عرش و کائنات
برپا شدهست در دل مقتل نماز او
زیباتر است از همه راز و نیاز او
در سجده از تمام جهان دل بریده است
تنها که نیست؛ لشکر کوفی رسیده است
سرنیزهای برای طواف سر آمده
تیری به استلام لب و حنجر آمده
«انا الیه...» بر لب و... عالم به تاب و تب
چشمش به سوی زینب و... عالم به تاب و تب
وقت نماز سر شده بر روی نیزهها
قد قامت الصلات بخوان خاک کربلا
معراج اوست در دل خون دیدنی شده
قرآن آیه آیه چه بوسیدنی شده
«وَ اَم حَسِبتَ» کار جهان را نظاره کن
خورشید روی نیزه! طلوعی دوباره کن!
✍سروده گروه ادبی #قتیل_العبرات
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ @hosseinieh_net
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حسینیه)
#شب_عاشورا
#اصحاب_امام_حسین_ع
یاران حسین با خطر میمانند
امثال حبیب، بیشتر می مانند
این بار چراغ خیمه خاموش شود
از مدعیان چند نفر میمانند
✍ #محمدحسین_ملکیان
↳ @dobeity_robaey
#امام_حسین_ع_عصر_عاشورا
نشسته سایهای از آفتاب بر رویش
به روی شانهی طوفان رهاست گیسویش
ز دوردست، سواران دوباره میآیند
که بگذرند به اسبان خویش از رویش
کجاست یوسف مجروح پیرهن چاکم
که باد از دل صحرا میآورَد بویش
کسی بزرگتر از امتحان ابراهیم
کسی چنان که به مذبح بُرید چاقویش
نشسته است کنارش کسی که میگرید
کسی که دست گرفته به روی پهلویش
هزار مرتبه پرسیدهام ز خود که او کیست
که این غریب، نهادهست سر به زانویش
کسی در آن طرف دشتها نه معلوم است
کجای حادثه افتاده است بازویش
کسی که با لب خشک و ترک ترک شدهاش
نشسته تیر به زیر کمانِ ابرویش
کسیست وارث این دردها که چون کوه است
عجب که کـوه ز ماتم، سپید شد مویش
عجب که کوه شده چون نسیم سرگردان
که عشق میکشد از هر طرف به هر سویش
طلوع میکند اکنون به روی نیزه سـری
به روی شانهی طوفان رهاست گیسویش
✍ #فاضل_نظری
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_عصر_عاشورا
نسیم تلخِ پُر از انکسار میآید
و ذوالجناح دگر بی سوار میآید
تمام فاجعه را با دو چشم خود دیده
که ناله میزند و بی قرار میآید
فقط نه کرب و بلا و مدینه و مشعر
صدای نالهای از مُستجار میآید
میان خیمهی آتش گرفته، غیر از غم
سراغ اهل حرم، اضطرار میآید
غروب با خودش انگار غربت آورده
ز سمت خیمه صدای «فرار» میآید
یکی دوید، گمان میکنم سر آورده
چقدر با عجله! از شکار میآید؟
تمام لشکر ابلیس غرق شادی بود
از این به بعد چه بر روزگار میآید؟
✍ #حسین_ایزدی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_عصر_عاشورا
یالِ خونی و زینِ افتاده
اسب او در غبار میآید
کاش زینب نبیند او را که
غرق خون بی سوار میآید
می رسد ذوالجناح بی صاحِب
با لِجام رها کنار حرم
غرق تیر است جایجایِ تنش
وقتی از کارزار میآید
میکشد روی خاک سُم را و
یک نَفَس شیهههای طولانی
زینب از سمت خیمهها گریان
سوی او بی قرار میآید
ام کلثوم میزند بر سر
یا علی یا محمدا گویان
دختری پا برهنه از رویِ
بوتهای غرق خار میآید
دست را میکشد به خونها و
روی چشمان خیس میمالد
ماندهام که چگونه این دختر
با یتیمی کنار میآید
✍ #اکرم_هاشمی_سجزئی_الهه
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ @hosseinieh_net
#امام_حسین_ع_عصر_عاشورا
غروب بود و تنی چاک چاک در صحرا
غروب بود و تنی روی خاک در صحرا
غروب بود و روان خونِ پاک در صحرا
غروب بود و شبی ترسناک در صحرا
غروب بود و زمان هجوم و غارت بود
غروب بود و شب اول اسارت بود
بیا به روضهی قبل از غروب برگردیم
که زیر سُم نشده لاله کوب، برگردیم
نبود روی تنش سنگ و چوب، برگردیم
نداشت زخم و تنش بود خوب برگردیم
نوشتهاند مقاتل، دروغ باشد کاش
بُرید خنجر قاتل، دروغ باشد کاش
گمان کنیم که او هم زره به تن دارد
گمان کنیم که یک کهنه پیرهن دارد
که جای سالم و بی زخم در بدن دارد
گمان کنیم که این کشته هم کفن دارد
گمان کنیم که هرقدر غصه و غم هست
کنار زینب کبری هنوز مَحرم هست
چقدر روضهی جانکاه کربلا دارد
چقدر داغ جگرسوز نینوا دارد
رسیده دشمن و چشمش مگر حیا دارد
برای روضهی زینب بمیر، جا دارد
غروب بود و مقاتل که روضه خوان بودند
محارم حرمش بین ناکسان بودند
امام، ظهر به نی بود و آیه بر لب داشت
امام عصر دهم بین خیمهها تب داشت
اگرچه دختر حیدر غمی معذّب داشت
هوای معجر خود را همیشه زینب داشت
تمام دخترکان را سوار محمل کرد
برای رفتن خود گریه کرد و دل دل کرد
نداشت محرمی و مثل شمع سوسو زد
به نیزهی سر عباس خواهری رو زد
گمان کنیم که چون دست را به پهلو زد
برای خواهر ارباب، ناقه زانو زد
گذشت کرببلا، روضهها نگشته تمام
هنوز مانده مصیبت، امان، امان از شام
✍ #محسن_ناصحی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_عصر_عاشورا
برگشتهای بدون سوارت به خیمهگاه
در امتداد واقعه، در عصر اشک و آه
دلواپس کسیست نگاهت قدم قدم
گاهی اگر به پشت سرت میکنی نگاه
یالت چقدر سرخ... خیالت چقدر سرخ...
چشمت به خون نشسته چرا؟ آه ذوالجناح!
ای مرکب بهشت خدا! پس حسین کو؟
افتاده عرش روی زمین در کجای راه؟
با بادهای سرخ سماعیست خونچکان
هر سنگ روضهخوان شده بر خاک روسیاه
تنها رها به دشت... خدایا چه بیسپر!
سرها به روی نیزه... دریغا چه بیگناه!
فریاد «یا بُنَیَّ» جهان را گرفته است
بوی مدینه میوزد از سمت قتلگاه
✍ #فاطمه_عارفنژاد
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_عصر_عاشورا
#ذوالجناح آمد ولی با خود سوارش را نداشت
بی قرار بی قرار آمد، قرارش را نداشت
سالها پا در رکاب حضرت خورشید بود
بر رکاب اما سوار کهنهکارش را نداشت
بر رکاب خود نگینِ سرخِ خاتم را ندید
بر رکاب خود نگین شاهوارش را نداشت
خوب یادش بود وقتی رهسپار جنگ شد
دشت تاب گامهای استوارش را نداشت
لحظههایی را که بی او از سفر برگشته بود
لحظههایی را که اصلاً انتظارش را نداشت
یالهایش گیسوانی غوطهور در خاک و خون
چشمهایش چشمهای که اختیارش را نداشت
اسب بی صاحب، شبیه کشتی بی ناخداست
صاحبش را، هستیاش را، اعتبارش را نداشت
پیکر خود را به خونِ آسمان آغشته کرد
طاقت دل کندن از دار و ندارش را نداشت
اسبها در قتلهگاه، آسیمه سر میتاختند
کاش شرم دیدن ایل و تبارش را نداشت
پیکری صدپاره از آوردگاه آورده بود
که حساب زخمهای بی شمارش را نداشت
کاش دُلدُل بود و دِل دِل کردنش را میشنید
لحظهای که حیدر بی ذوالفقارش را نداشت
بالهایش را همان جا باز کرد و جان سپرد
آرزویی غیر مردن در کنارش را نداشت
✍ #احمد_علوی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی؛ #اخلاقی_و_اندرز #وصیت
#امام_حسین_ع_عصر_عاشورا
به نام نامی او احترام بگذارید
پس از «حسین»، «علیه السلام» بگذارید
به غیر اسم «علی» روی نسل خود نگذاشت
به روی نسل خود اینگونه نام بگذارید
ز پا نشست، نمازی مگر به پا دارد
زمان برای قعود و قیام بگذارید
عمود خورده و فرق سرش دو تا شده است
که فرق بین حلال و حرام بگذارید
اگر خدای نکرده دچار درد شدید
کمی ز تربت او بین کام بگذارید
شبیه سنت اجدادمان محرم را
نشانهی عَلَمی روی بام بگذارید
برای اینکه سلامی به محضرش بدهید
به سینه دستِ ادب صبح و شام بگذارید
بدون روضهی گودال، خاکتان نکنند!
برای ذریهی خود پیام بگذارید
لباس مشکیمان را میان خانهی قبر
فقط به نیت حُسنِ خِتام بگذارید
چنانچه کم بگذارید، خود ضرر کردید
قدم به مجلس روضه مدام بگذارید
شبیه ضجهزدنهای مادرش هرشب
برای مرثیه سنگ تمام بگذارید
::
به کهنه پیرهنش کوفیان طمع نکنید
کمی لباس برای امام بگذارید
گرسنه بود که شد ذبح، لااقل دیگر
برای طفل یتیمش طعام بگذارید
✍ #علیرضا_خاکساری
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
#حضرت_زینب_س_عصر_عاشورا
سخن از عشق تو شد، گرچه به اجمال آمد
گفتم از نام تو، غم نیز به دنبال آمد
تا که گفتم بأبی أنتَ و أمی، پدرم
بوسه زد روی لبم، بسکه دلش حال آمد
بی سر و دست شد آنکس که تو را خواست حسین!
فطرس آن لحظه شفا یافت که بی بال آمد
ده شب از سال چنان ریخت گناهانم که
فکر کردم رمضان رفته و شوّال آمد
کشتهی اشک! چه سرّیست که تا نام تو رفت
اشک جاری شد و با روزی هرسال آمد
::
آیهها یک به یک افتاده مقطّع بر خاک
چه بلایی به سر سورهی زلزال آمد
دو سه خط روضه نخوانم به خدا خواهم مرد
کاش زینب نرسد، شمر به گودال آمد
گوشوار است و النگو طمع شومِ یکی
دیگری با طمع بردنِ خلخال آمد
غارت خیمهی تو سهم حرامیها بود
ساربان، آه! زبانم بشود لال، آمد...
✍ #محسن_ناصحی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_و_حضرت_زینب_س_وداع؛ #زبان_حال_حضرت_زینب_س
چه باید گفت با آن کس که میدانی نمیماند
به میدان میروی و حرف چندانی نمیماند
پیاده شو رقیه را بغل کن این دم آخر
به تو بدجور وابسته است میدانی... نمیماند
امان از اشک بی موقع تو را واضح نمیبینم
مجالی غیر از این دیدارِ پایانی نمیماند
چه با حسرت رباب آن سو به تو خیره شده، بنگر
که عشقِ عاشق و معشوق، پنهانی نمیماند
برایت گریه خواهم کرد آنگونه که بعد از این
سخن از یوسف و یعقوب و کنعانی نمیماند
تو تنها نیستی، اذنم دهی شمشیر میگیرم
که با جنگاوریام مرد میدانی نمیماند
عزیز فاطمیات حرم! دورت بگردم من
سرت خاکی شود، در خیمه سامانی نمیماند
تنت میماند اینجا روی خاک و فکر سر هستم
که چیزی از تو در این راه طولانی نمیماند
به غیر از پیش من، پیش کسی قرآن نخوان لطفاً
وگرنه که برایت هیچ دندانی نمیماند
✍ سروده گروه #یا_مظلوم
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🖤با عرض تسلیت🖤
📎به مرجع تخصصی اشعار مدح و مرثیه اهل بیت (ع) خوش آمدید.
✔️ اشعار ویژه شب عاشورا و روز عاشورا، منتشر شد.
لطفاً گزینه 👇«پیوستن»👇 را لمس کنید
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حسینیه)
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
با نعل تازه حُرمت دیرینهای شکست
ناحیهی مقدسهی سینهای شکست
✍ #مجید_تال
↳ @hosseinieh_net
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حسینیه)
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
#امام_حسین_ع_روز_عاشورا
هم قامت «عدل» را خمیدند آنروز
هم قلب «معاد» را دریدند آنروز
«توحید» و «نبوت» و «امامت» را نیز
با خنجر کُند، سر بریدند آنروز
✍ #محمدحسین_رشیدی
↳ @hosseinieh_net
شاید همین ساعت بود که...
بر پا شده ولوله، خدا رحم کند
کمتر شده فاصله، خدا رحم کند
معصومیت از حرم به میدان آمد
زانو زده حرمله... ... ... ... ...
✍ #ایوب_پرنداور
↳ @hosseinieh_net
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#حضرت_زینب_س_شام_غریبان
فرقی ندارد كه جهنم یا بهشت است
هرجا كه میگویم حسین، آنجا بهشت است
هر روز از این روضه به آن روضه دویده
حق دارد آنكه گفته این دنیا بهشت است
چشمی كه از داغت نمیبارد جهنم
چشمی كه از داغت شود دریا بهشت است
ششگوشه را از ششجهت دیدیم و گفتیم
از هر جهت این كعبهی زیبا بهشت است
بالا و پایینی ندارد خانهی تو
بالای سر فردوس و پایین پا بهشت است
با جبر، ما را عاشق خود كن كه فردا
در اختیار حضرت زهرا بهشت است
گفتند زهرا زائر شبهای جمعه است
گفتیم زیر پای مادرها بهشت است
::
خیمه به خیمه سوخت دست و پای طفلان
در آتشی كه شعلههایش تا بهشت است
✍ #سعید_پاشازاده
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زینب_س_شام_غریبان
شب است و دشت، هیاهوی مبهمی دارد
ستارهسوختهای، صحبت از غمی دارد
شب است و بر لب شطّ فرات، زمزمهایست
به پای نخل که گیسوی درهمی دارد
شب است و ماه به هر خیمهای که مینگرد
نشسته مادری و بزم ماتمی دارد
شب است و دشت، به خون خفته؛ خیمه، سوخته است
به وسعت ابدیّت، جهان غمی دارد
شب است و سنگ صبوری به ناله میگوید
کجاست دُرّ یتیمی که همدمی دارد؟
شب است و دختر معصوم سیدالشهدا
برای نوحهگری، فرصت کمی دارد
شب است و سایۀ اهریمنی شتابآلود
رَود به سوی سلیمان که خاتمی دارد
شب است و داغِ جگرسوزِ سینۀ مظلوم
ز اشک فاطمه، امّید مرهمی دارد
شب است و این همه غم، در عوالم ملکوت
خدا گواست، پیمبر چه عالمی دارد
شب است و ماتم اصغر گرفته است، رباب
ز گاهوارۀ او، چشم برنمیدارد
شب است و قافلهسالار شاهدان شهید
به دست، مشعل و بر دوش، پرچمی دارد
شب است و بر سر سجّادهای پُر از اخلاص
بلندقامت عصمت، قد خمی دارد
شب است و زینبِ دور از حسین میداند
نفس کشیدنِ بیاو، چه ماتمی دارد...
✍ #محمدجواد_غفورزاده
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زینب_س_شام_غریبان
ابیاتی از یک #قصیده
هر شب ماه محرم اشک میریزم ولی
اشک چشمم میشود شام غریبان بیشتر
غارت اموال تو هر چند گریهآور است
گریه دارد غارت طفلانِ گریان بیشتر
بعد از آنی که سرت را بر سر نیزه زدند
خیمههایت سوخت؛ اما موی طفلان بیشتر
بر لب هرکس که نامت بود، او را میزدند
خواهرت در آن هیاهو داد تاوان بیشتر
غیر زین العابدین در خیمهها مَحرم نبود
بود آن شب، خیمه محتاج نگهبان بیشتر
داشت مادر شیر، اما کودکی دیگر نداشت
آب وا شد، مادر اما شد پریشان بیشتر
✍ سروده گروه #یا_مظلوم
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زینب_س_شام_غریبان
وقتي كه خون پيروز بر شمشير باشد
كِي نامِ عاشق بي نثارِ خون بماند
همراهِ موسي بودن اينجا افتخار است
امّا برايِ آنكه با هارون بماند
گفتي كه در زَقُّومِ خود صَهيون بميرد
گرم از طراوت شاخهي زيتون بماند
ما در تبِ غَزّه خروشي تازه ديديم
از انقلابِ سرخِ تو آوازه ديديم
غزّه زمينش، آسمانش، كوچه راهش
مردان، زنان و كودكانِ بي پناهش
هِيهات مِنَ الذِلّهِ ميگويند آري
راهِ شرف را در تو ميجويند آري
آنجا كه ديدي با سپاهش آمده حُر
ميريخت از لبهاي تو اندرز چون دُرّ
شكرِ خدا گفتي و مردم را شكايت
خواندي در آنجا از پيمبر اين روايت
ديديد اگر كه جائري بر مَسند آمد
ديديد اگر مصداقِ ظلمِ بي حد آمد
فرقي نميداند حلالي از حرامي
اسلام را ديگر نمانده غيرِ نامي
آنجا اگر گرمِ سكوتِ خويش بوديد
تنها به فكرِ كسبِ قوتِ خويش بوديد
حق است، حق را كه شما را كور سازد
همراهِ آن بيدادگر محشور سازد
اي خونِ تو احياگرِ همگاميِ ما
سرچشمه ي بيداري اسلاميِ ما
اي عَطرِ تو جاري به لبخندِ بسيجي
نامت هميشه نقشِ سربندِ بسيجي
**
با من بگو داغِ تو با دلها چها كرد
هجرانِ تو با زينبِ كبري چها كرد
شوقِ تو عاشق را به صحرا ميكِشاند
زينب جدائي از تو را كِي ميتواند؟
با آنكه آتش خيمه در خيمه به پا بود
زينب سراسيمه ميانِ خيمهها بود
تا در پسِ آتش عزيزي جا نماند
در خيمه زين العابدين تنها نماند
هر خيمه بر تن داشت چون پيراهن آتش
هر كودكي را بود دامن دامن آتش
اموالِ زهرا را به غارت بُرد دشمن
آن بهترينها را اسارت بُرد دشمن
زيور اگر در دستِ مادر بود، بردند
خلخال اگر در پاي دختر بود، بردند
دشمن به زَعمِ خود سرودِ فتح ميخواند
بر پيكرِ پاكِ شهيدان اسب ميراند
هر هِق هِقي هر نالهاي فرياد گشته
مژده رباب! آبِ فرات آزاد گشته
آري كجا يادِ گلِ پرپر نباشي
يادِ لبِ خشكِ علي اصغر نباشي
آري كجا از دل غمِ ديرين رود باز
آبِ خوشي از اين گلو پائين رود باز
خواهر به دنبالِ برادر بود آنجا
در جستجويِ جسمِ بي سر بود آنجا
ناگاه شيري ديد در زنجير پنهان
جسمي به زيرِ نيزه و شمشير پنهان
بر نيزه و شمشيرها وقتي گُذر كرد
صدبار از جانِ خودش صَرفِ نظر كرد
سبطِ نبي را غرقِ در خون ديد آنجا
زخم از ستاره بر تن افزون ديد آنجا
ميگفت شرحِ ماجراها را گزيده
لبهاي زينب رويِ رگهاي بريده
وقتِ وداع آمد وداعِ جان چه سخت است
بر خواهرِ تو صبر در هجران چه سخت است
بايد تو را با كشتهها تنها گذارد
جسمِ تو را بر خاكِ صحرا واگذارد
✍ #جواد_محمدزمانی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زینب_س_شام_غریبان
خیمهها میسوزد و شمع شب تارم شده
در شب بیماریام آتش پرستارم شده
ما که خود از سوز دل آتش به جان افتادهایم
از چه دیگر شعلهها یار دل زارم شده
پیش از این سقای ما بودی علمدار حسین
امشب اما جای او آتش علمدارم شده
ای فلک جان مرا هر چند میخواهی بسوز
مدتی هست از قضا دل سوختن کارم شده
جز غمْ امشب پیش ما یار وفاداری نماند
در شب تنهاییام تنها همین یارم شده
من که شب را تا سحر بی خواب و سوزانم چو شمع
از چه دیگر شعلهها شمع شب تارم شده
بس که اشک آید به چشمم خواب شب را راه نیست
دود آتش از چه ره در چشم خونبارم شده؟
جز دو چشمم هیچکس آبی بر این آتش نریخت
مردم چشمان من تنها وفا دارم شده
گر گلستان شد به ابراهیم آتشها ولی
سوخت گلزار من و آتش پدیدارم شده
شعلههای کربلا آتش به جانم زد (حسان)
آتشین از این جهت، ابیات اشعارم شده
✍ مرحوم #حبیب_الله_چایچیان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زینب_س_شام_غریبان
امشب به آسمانِ حرم یک ستاره نیست
جز صبر بر بنات علی، راه چاره نیست
دیشب علیِ اکبر اذان گفت در حرم
امشب مؤذن نبوی در مناره نیست
دیشب رقیه در بر ارباب نشسته بود
امشب به گوش نازک او گوشواره نیست
دیشب به خیمه بود ابوالفضل پاسدار
امشب نگاهبان حرم آن سواره نیست
دیشب ز شیر خواره خجل بود مادرش
امشب علی کجاست که در گاهواره نیست
داغی گذاشت تیر فلک بر دل رباب
در سینه مخفی است، غمش آشکاره نیست
زینب کنار خیمهی سوزان نشسته است
در منظرش به جز بدن پاره پاره نیست
مانده به گوش صوت حسینش که رفت و گفت
در راه عشق حاجت هیچ استخاره نیست
زهرا عزا به منزل خولی گرفته است
بهر شهید بهتر از این یادواره نیست
مرغان کربلا به شهیدان گریستند
بس کن "کلامیا"دلت از سنگ خاره نیست
✍ #ولی_الله_کلامی_زنجانی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زینب_س_شام_غریبان
بیش از ستاره «زخم» و فلک در نظاره بود
دامان آسمان ز غمش پُر ستاره بود
لازم نبود آتش سوزان به خیمهها
دشتی ز سوز سینهی زینب شراره بود
میخواست تا ببوسد و برگیردش زخاک
قرآن او، ورق ورق و پاره پاره بود
یک خیمه نیمسوخته شد جای صد اسیر
چیزی که ره نداشت درآن خیمه، چاره بود
در زیر پای اسب، دو کودک ز دست رفت
چون کودکان پیاده و دشمن سواره بود
آزاد گشت آب، ولیکن هزار حیف!
شد شیردار مادر و، بی شیرخواره بود
چشمی برآنچه رفت به غارت، نداشت کس
اما دل رباب، پی گاهواره بود
یک طفل با فرات کمی حرف زد ولی
نشنید کس که حرف زدن با اشاره بود
یک رخ نمانده بود که سیلی نخورده بود
در پشت ابر، چهرهی هر ماهپاره بود
از دستها مپرس که با گوشها چه کرد
از مشتها بپرس که با گوشواره بود
✍ #علی_انسانی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_زمان_عج_مناجات_محرمی
#حضرت_زینب_س_شام_غریبان
چه میخواهد لب تشنه به غیر از لطف بارانی
چه میخواهد شکستهدل به غیر از چشم گریانی
توکل بر توسل کن توسل بر توکل کن
در این دنیای حیرانی، در این دریای طوفانی
اگر تا شام میخندی، اگر تا صبح میخوابی
تو از مردن چه میفهمی، تو از برزخ چه میدانی
اگر آشفتهات کردند یعنی لایق وصلی
به او نزدیکتر هستی زمانی که پریشانی
نیاز مستمندان را بنه بر دیدهی منت
مباد آنکه بگیرد دامنت را آه انسانی
خلاصه بار باید بست یا امروز یا فردا
مده از کف مجال این دو روزی را که مهمانی
من و پروانه در آغوش هم تا صبح میسوزیم
که با این سوختن روشن شود کنج شبستانی
مرا هر وقت میدیدی گریبان پاره میدیدی
از اول نیز میآمد به من پاره گریبانی
به دامان تو دست انداختم شاید که این دفعه
بگیرد دامنت دستی از این آلوده دامانی
به جز تو جور عاشق را کسی گردن نمیگیرد
خطایش را زلیخا کرد، یوسف گشت زندانی
اگر چه گریهی هجران، شکسته میکند ما را
ولی از آب پیشانیست بهتر چین پیشانی
به لطف گریه کار طفل بهتر راه میافتد
چه بهتر بیشتر از دیگران ما را بگریانی
گرههاییست در عالم که بی تو وا نخواهد شد
نمیآید به کارِ این گرهها هیچ دندانی
دگر فرقی ندارد جمعه و شنبه فقط برگرد
گرفتاریم ما از دست این هجران طولانی
پشیمان میشود آن که برای تو نمیمیرد
”چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی“
در باغ شهادت را به آه نیمه شب وا کن
اگر خون جگر خوردی، تو هم جزو شهیدانی
::
خبر داری که تو رفتی، به کوچه گردی افتادم
به من از تو فقط هجران رسید آن هم چه هجرانی
همه با دامن آتش گرفته رو به گودالاند
عجب شام غریبانی، عجب شام غریبانی
سر پیراهن تو گریهی ما را در آوردند
میان این همه کشته چرا تنها تو عریانی ؟
✍ #علی_اکبر_لطیفیان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e