#امیرالمومنین_ع_مدح
در چشم تو شهود شگفتی هست، آن را به جز شهید نمیفهمد
آیینه نیز قصد تماشا داشت وا کرد چشم و دید نمیفهمد
@hosenih
از کوهسار معرفتت آری این سیل حکمت است شده جاری*
هرکس که دل نداد نمی نوشد، هرکس که دل برید نمیفهمد
عمری اگرچه غرق شد آنگونه در واژه های معجزه آمیزت
دریای اشکهای تو را حتی ابن ابی الحدید نمیفهمد
گفتی که تن به سجده نمی دادم معبود را اگر که نمی دیدم**
گفتی و قرنهاست که حرفت را عرفان بوسعید نمیفهمد
@hosenih
شیرینی شروع تو را آری غیر از خدای کعبه نمیداند
شهد شهود "فزت و رب" ات را بی شک به جز شهید نمیفهمد
شاعر: حجت الاسلام #سیدمحمدمهدی_شفیعی
* قال امیرالمومنین(ع): يَنْحَدِرُ عَنِّي السَّيْلُ . (نهج البلاغه، خطبه ی شقشقیه)
**قال امیرالمومنین(ع): ما كُنْتُ أَعْبُدُ رَبّا لَمْ أَرَهُ. (اصول کافی، کتاب التوحید)
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حسینیه)
#امیرالمومنین_ع_مدح
تشنهٔ ایوان-طلایم ای اجل مهلت بده
تا بگیرم بوسه ها از پایِ ایوانِ علی(ع)!
شاعر: #مرضیه_عاطفی
@dobeity_robaey
#امیرالمومنین_ع_مدح
رسول خدا(صلى الله علیه وآله) فرمود:
«مَنْ أرادَ أنْ یَنْظُرَ إلى إسْرافیلَ فی هَیْـبَتِهِ وَ إلى میکائیلَ فی رُتْبَتِهِ وَ إلى جَبرائیلَ فی جَلالَتِهِ وَ إلى آدَمَ فی سِلْمِهِ وَ إلى نُوح فی حُسْنِهِ وَ إلى إبْراهیمَ فی خُلَّتِهِ وَ إلى یَعْقُوبَ فی حُزْنِهِ وَ إلى یُوسُفَ فی جَمالِهِ وَ إلى مُوسى فی مُناجاتِهِ وَ إلى أیُّوبَ فی صَبْرِهِ وَ إلى یَحْیى فی زُهْدِهِ وَ إلى عیسى فی سُنَنِهِ وَ إلى یُونُسَ فی وَرَعِهِ وَ إلى مُحَمَّد فی جِسْمِهِ وَ خُلْقِهِ، فَلْیَنْظُرْ إلى علیّ؛ فإنَّ فیه تِسْعینَ خَصْلَةً مِنْ خِصالِ الْأنبیاءِ، جَمَعَهَا اللهُ فیهِ وَ لَمْ تُجْمَعْ فی أحَد غَیْرِهِ».
ترجمه: (هر که مى خواهد هیبت اسرافیل و مقام میکائیل و جلالت جبرائیل و سلامتِ نفس آدم و نیکویى نوح و خدا دوستىِ ابراهیم و حزن یعقوب و جمال یوسف و راز و نیاز موسى و شکیبایى ایّوب و زُهد یحیى و آیین و روش عیسى و پرهیزکارى یونس و خلقت نیکو و اخلاق نیک محمّد را ببیند، علىّ را بنگرد؛ چرا که در وى نَود خصلت از خصلتهاى پیامبران نهفته است که خدا آنها را در او گردآورده و در هیچ کس دیگر چنین خصلتهایى جمع نشده است). سیّد على همدانى تمام این نَود ویژگى پسندیده را در کتاب «جواهر الأخبار» آورده است (1).(2)
(1). المودّة فى القربى؛ مراجعه شود به: ینابیع المودّه، ج 2، ص 306، چاپ جدید.
(2). گردآوري از کتاب: عبقات الانوار حدیث تشبیه، تالیف علامه میر حامد حسین هندی، تلخیص و تعریب سید علی میلانی، ترجمه مرتضی نادری، نباء، تهران، 1368، ص 221.
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_مدح
گرچه دریای فضیلت های تو محدود نیست
عفو کن توصیف ما آن سان که حقش بود نیست
عشق یعنی جانمان خوردست با نامت گره
جز تولی و تبری رمز تار و پود نیست
ذکر تسبیح سلاطین جهان یا مرتضی است
هیچ شاهی جز علی از دید ما مقصود نیست
@hosenih
تو ببخشی یا نبخشی همچنان پشت دریم
ما گدای دیدنت هستیم بحث جود نیست
فضل تو بر جمله ی پیغمبران ثابت شده است
زادگاه هیچ یک از انبیا مسجود نیست
ای موذن دل ببر با بردن نام علی
نعمتی که در صدای حضرت داوود نیست
مثل ابراهیم در آتش صدایت میزنیم
سوختن را حاصلی جز بوی خوش از عود نیست
سوختیم از عشق و پر زد سوی کویت روح ما
چشم ظاهر بین نمیدانست اینها دود نیست
@hosenih
«نزِّلونی» گفتی و در کار افکندی گره
عقل مارا قدرت تشخیصت از معبود نیست
گرچه ناچیزم ولی با خود نگه دارم ز لطف
در فروش جنس بی مقدار قطعا سود نیست
بس که شیرین است دیدار تو در پایان عمر
مرگ در بدو تولد هم برایم زود نیست
شاعر: #احمد_حیدری
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_مدح
#امیرالمومنین_ع_عید_غدیر
گواهی می دهم بر ذات حق خواهِ علی تنها
میسر می شود توحید، از راه علی تنها
هر آنچه خیر از روز ازل نازل بر عالم شد
تماماً بوده از خیرات درگاه علی تنها
تمام صحبت و پندار اهل فضل این عالم
ندارد فضل یک گفتار کوتاه علی تنها
هم از تاریکی زندان و هم از چاه، یوسف را
خلاصی داده نور چهره ی ماه علی تنها
تمام عمر بر مردم تفاخر می کنم آری
اگر یک دم شوم خاک قدمگاه علی تنها
علی از قبل خلقت هم میان عرش، حاکم بود
علی دست خدا در خَلق افلاک و عوالم بود
@hosenih
خدا خود خواست حیدر با رسولش همنشین باشد
قرین فاطمه باشد، امیرالمؤمنین باشد
زمان وحی قرآن بر نبی از جانب خالق
ثناگوی علیِ مرتضی، روح الامین باشد
بهای حب او را میثم تمار می فهمد
اراده کرده حق، حب علی معیار دین باشد
به زیر باب خیبر بر تمام خلق ثابت شد
علی دست خداوند جلی در آستین باشد
بدون حب او هر طاعتی معصیت و فسق است
اراده کرده خالق تا قیامت اینچنین باشد
دل خود را به حبش با صفا و صیقلی کردند
تمام انبیا سجده بر انوار علی کردند
@hosenih
علی در معرکه بر پشت خود می بست جوشن؟ نه
فرارش را مگر دیده است وقت جنگ، دشمن؟ نه
اُحد دور نبی خالی شد و اصحابِ بی تقوا
به فکر جان خود بودند اما سرور من نه
مگر آن شب که طرح قتل احمد را عیان کردند
کسی جز مرتضی جای نبی خوابید؟ اصلاً نه
قسم بر منصب قنبر، محال است اینکه کس گوید
علی یک جامه، بهتر از غلامش کرده بر تن، نه
نه اینکه او فقط حق است بلکه حق ملاکش اوست
نبی خوانده است حیدر را قَسیمُ النّارِ والجَنّة
میان اعتقاد ما علی بالاترین اصل است
ولای او پس از طه بلاشک و بلافصل است
@hosenih
علی گفتن به شور و شوق می آورد طه را
برای او فقط خوانده نبی "مَن کُنتُ مولا..." را
نبی فرموده حب او چو آتش محو خواهد کرد
چنان هیزم که می سوزد، گناهان و بدی ها را
نبی فرموده در حیدر نظر کن چون که خواهی دید
علوم آدم و ادراک نوح و زهد یحیا را
نبی فرمود از قول امین وحی جبرائیل
امیرالمؤمنین تنها سزاوار است زهرا را
خلاصه کل جریان در عَلیٌ مِنّی اش پیداست
سپس فرمود أنا مِنهُ که گوید سرّ اعلا را
علی لایوصف است و تا ابد اینگونه خواهد بود
وجود نازنینش برترین اعجاز احمد بود
@hosenih
بزرگی چیست؟ یک عمری حقیر مرتضی بودن
نمک گیر و بدهکار غدیر مرتضی بودن
یقین دارم که برتر از تمامی عبادات است
ثناگوی صفات بی نظیر مرتضی بودن
امین اللهِ فی أرضه، سفیر الله فی خلقه
سعادت چیست؟ تنها در مسیر مرتضی بودن
چه رؤیای قشنگی، تحت ایوان نجف ماندن
چه تعبیر بلندی، مستجیر مرتضی بودن
به ابن ملجم ملعون هم از شیر یتیمان داد
تفاوت می کند حتی اسیر مرتضی بودن
علی وجه خداوند است و او از هر طرف پیداست
فَأَیْنَمَا تُوَلُّوا... وجه آقای نجف پیداست
@hosenih
فرار از جنگِ ترسوها لطیفه نیست اصلا نیست
فراری لایق وصف خلیفه نیست اصلا نیست
میان قوم و اجداد و تمام اهل و اولادم
خدا را شکر از اهل سقیفه نیست اصلا نیست
وظیفه گفتن از حق علی و از غدیر اوست
هر آنچه غیر از این واجب، وظیفه نیست اصلا نیست
چه احمق بود ملعونه، به جنگ مرتضی آمد
حریف دلدلش هم آن ضعیفه نیست اصلا نیست
به جز عشاق حیدر فاطمه ننوشته نامی را
از اهل فسق نامی در صحیفه نیست اصلا نیست
چه ها کرده، عطا کرده، برایم مادری کرده
دعا فرموده زهرا تا دلم را حیدری کرده
@hosenih
خدا نام علی را در تمام دهر گنجانده
برای غیر از او خورشید خود را برنگردانده
اگر سلمان و جُندب معرفت بر نور حق دارند
علی از نور خود قدری به قلب آن دو تابانده
چنان جان بر کف و مستانه از احمد حمایت کرد
حدیث منزلت را در مقاماتش نبی خوانده
ولی الله اعظم با دَم خود معجزه کرده
اگر آتش، خلیل الله عالم را نسوزانده
به غارت کردنِ عَمرو لعین در معرکه هرگز
علی قلب و وجود خواهر او را نلرزانده
شبیه مرتضی مرد و جوانمردی نمی بینم
به جز حیدر به اهل درد، همدردی نمی بینم
@hosenih
بخوان اوصاف حیدر را، خضوعش را، خشوعش را
بخوان تفسیر خاتم بخشیِ بین رکوعش را
به خاطر دارد آری جای جای مسجد کوفه
نوای ذکر تسبیح و مناجات و دموعش را
نداد از سهم بیت المال حتی سکه ای ناحق
برادر هم ندید از حق عدولش را، رجوعش را
اگر خورشید بالا رفت هر صبح و نمایان شد
گرفت از گنبد شاه نجف اذن طلوعش را
نپرس از ختم این دیوانگی از دوری صحنش
بپرس از صاحب ایوان طلا راز شروعش را
علی معیار حزب الله و تنها راه این حزب است
صَدَق اللهِ بی نام علی بر پایه ی کذب است
ادامه شعر در پست بعدی👇👇👇👇
ادامه شعر قبلی 👆👆👆👆
چنان شمعی که بر بال و پر پروانه ارزش داد
علی بر ذات اعمال خداخواهانه ارزش داد
نجف ویرانه ای دور از نگاه اهل معنا بود
نفس های علی بر خاک این ویرانه ارزش داد
مگر کعبه نبود اول پر از بت های رنگارنگ
خلیل اللهیِ حیدر بر این بتخانه ارزش داد
قدم های علی خیرِ فراوان داشت بر هرجا
قدم های علی بر مسجد حنانه ارزش داد
ندارد ارزشی بی مرتضی پیمانه ی کوثر
وجود ساقی کوثر بر این پیمانه ارزش داد
به عشق دیدن رویش خراب و خانه بر دوشم
من از دست کسی غیر از علی کوثر نمی نوشم
@hosenih
تمام عرشیان دلتنگ رخسار علی هستند
ملائک یک به یک مجنون و تبدار علی هستند
نبی فرموده در معراج، دیدم با دو چشم خود
تمام انبیا مشتاق دیدار علی هستند
نزول "هل اتی" در شأن او اینگونه ثابت کرد
کریمان دو عالم هم گرفتار علی هستند
نه تنها شیعیان او، مخالف های آیینش
نمک گیر سخن های گهربار علی هستند
سلیمان را معلم بود، علی آن خضرِ موسی بود
رسولان تا خود محشر، بدهکار علی هستند
علی ذکر درختان و علی تسبیح امواج است
علی مانند کعبه در میان اهل معراج است
@hosenih
همان روزی رسانی که کرم، کار مدامش شد
میان سفره، قرص نان خشکِ جو طعامش شد
زمین از شرق تا غربش کمی از ملک این آقاست
تمام عالم هستی، همان اول به نامش شد
چنان ملجأ به موجودات عالم وقت غربت بود
که حتی گرگ وحشیِ بیابان همکلامش شد
تمام آیه های سابقون و حکمت و تطهیر
به صوت حضرت جبریل، نازل در مقامش شد
چه نیکو مطلعی کعبه شده زایشگه حیدر
شهیدِ بین سجاده شدن حُسن ختامش شد
علی باور شدن پایان گمراهی و هر شکی است
علی تنها درِ شهر علوم احمد مکی است
@hosenih
سفارش های پیغمبر فراموش و دگرگون شد
غریبیِ علی بعد از سقیفه روز افزون شد
بیان ظلم هایی که به او کردند در تاریخ
شبیه حُسن هایش از توان وصف بیرون شد
چه ها کردند با خیبرشکن، زانو بغل می کرد
دل حیدر پس از احمد به داغ همسرش خون شد
صدای ناله ی فضه خُذینی کشت مولا را
علی خیره به دست غرق خون فضه خاتون شد
اگرچه مرتضی در خاک غربت دفن شد اما
حسینش بین تیر و نیزه و شمشیر مدفون شد
حسینش را غریبانه به روی بوریا چیدند
بنی هاشم کنار پیکرش چون ابر باریدند
شاعر: #محمدجواد_شیرازی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_مدح
بیشتر از هر زمانی، من به تو وابستهام
از غم و اندوهِ دوری؛ از فراقت، خستهام
@hosenih
در مسیرِ سختِ دنیا، قامتم خم شد، ولی
عهدِ نوکر بودنم را، لحظهای، نشکستهام
بهترین ساعاتِ عمرم در حرم طی شد، که من
محوِ صحن و بارِگاه و گنبد و گلدستهام
@hosenih
میرسد روزی که من فارغ زِ رنج و دردها،
گوشهی ایوانِ شاهِ اولیا، بنشستهام
شاعر: #عادل_حسین_قربان
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_مدح
#محاوره
زمین خوشبخته که رد قدم هاتو بغل کرده...
صدای خنده ی تو گل رو مهمون عسل کرده...
هنوزم هر فرشته از نگاهت بال میگیره
کسی که اسمتو از بر نباشه لال میمیره....
@hosenih
تموم اعتبار حضرت جبریل این بوده...
که چند روزی پرستار امیر المومنین بوده...
علی دست خدائه بعضی از کارا غریزی نیس
جهان مابین دستاشه در خیبر که چیزی نیس
علی اون نوره که سر تا سر اسلام تابیده...
شب هجرت علی جای پیمبر رفته خوابیده....
علی اون حق غیر قابل انکار این دنیاس
علی مولا علی مولا علی مولا علی مولاس
کسی که با نگاهش رنگ لشگر ها رو می برده
خلیفه بوده اما نون بازوهاشو میخورده
علی قرآنه وحیِ سوره یِ معنی اسلامه
علی مضمون و منظورِ ، بقیه حرفا ابهامه
مراعات النظیر خلقت از جن و بشر بهتر
علی ابن ابی طالب امیر المومنین حیدر....
همه میگن نبی تنها بوده اون شب ولی بوده
به هر منبر شب معراج تمثال علی بوده
@hosenih
علی دریای علمه ، کوه صبره ،مرد میدونه
علی بوی گل و رنگ خدا ، بابای بارونه
علی تنها کسیه که لیاقت داره این باشه
توو این دنیا علی باید امیرالمومنین باشه....
شاعر: #مصطفی_جلیلی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حسینیه)
#امیرالمومنین_ع_مدح_و_ولادت
کعبه از مقدمِ پاکت حرمُ الله شده
راهِ عشقِ تو فقط سِیرِ الی الله شده
شاعر: #احمد_کاری
@dobeity_robaey
#حضرت_زینب_س_مدح_و_مصائب
پا که به دنیا گذاشت حضرت زینب
روی جهان پا گذاشت حضرت زینب
پرچم ارباب را قله به قله
برد و به بالا گذاشت حضرت زینب
@hosenih
وقت صبوری دهان کوه حرا را
با عملش وا گذاشت حضرت زینب
قاطع و محکم چنانچه بر دل تاریخ
حسرت اما گذاشت حضرت زینب
تا برسد کربلا علایق خود را
پشت سرش جا گذاشت حضرت زینب
از همگان دست شست و قبل حسینش
قید شد، الا گذاشت حضرت زینب
@hosenih
سر که به بستر گذاشت حضرت زینب
بر همه جا سر گذاشت حضرت زینب
جای پدر تیغ خورد و جای حسینش
بوسه به خنجر گذاشت حضرت زینب
توی خیالش برای خانه ی زهرا
یک در دیگر گذاشت حضرت زینب
شربت شیرین به جای زهر هلاهل
پیش برادر گذاشت حضرت زینب
سوخت لبانش، برید رشته ی جانش
لب که به حنجر گذاشت حضرت زینب
مشک عمو را گرفت و توی خیالش
بر لب اصغر گذاشت حضرت زینب
آه ،غروب دهم بدون ابالفضل
دست به معجر گذاشت حضرت زینب
@hosenih
روی زمین بار سخت قافله ای را
بی علی اکبر گذاشت حضرت زینب
کاش به این دردها دچار نمی شد
قاتل او تیغ آبدار نمی شد
تا نشود بی کسی عمه مشخص
کاش که بر ناقه ای سوار نمی شد
کاش که عباس بود موقع برگشت
زینب کبری طلایه دار نمی شد
ساعت سه آمده ست شمر ز گودال
کاش ولی ساعت چهار نمی شد
@hosenih
کاش که یک بار رفته بود به گودال
کاش که یک بار چند بار نمی شد
کاش که چکمه نمی نشست به بالا
سینه ی او شامل فشار نمی شد
شاعر: #مهدی_رحیمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زینب_س_مدح_و_وفات
#حضرت_زینب_س_مدح_و_مصائب
کیست زینب آسمان در مَحضَرَش اُفتاده است
پیشِ او خورشید با خاکسترش اُفتاده است
شام چیزی نیست تا ویران کُنَد با خطبه اش
بالِ عزرائیل پایِ شَهپَرَش اُفتاده است
@hosenih
چادرش را می تکاند می تکاند کوفه را
کیست زینب کوفه یادِ حیدرش اُفتاده است
می کَنَد از جا زمینِ شام را با کاخها
راهِ مولا باز هم بر خیبَرَش اُفتاده است
کیست زینب لحظه هایی که علی در رزم بود
ذوالفقار اینَک به دستِ دخترش اُفتاده است
قبل از آنیکه یزید از پیشِ خانم پا شود
دید یِکجا سقفِ ظلمش بر سرش اُفتاده است
مرتضیٰ بر دستمالِ زرد خود می زد گِره
یا که زینب دو گره بر معجرش اُفتاده است
هر کجا می رفت چشمی سویِ او جرات نکرد
بر سرِ او سایه یِ آب آورش اُفتاده است
@hosenih
کارِ او پیغمبریِ کربلا تا شام بود
بیرقِ عباس دوشِ خواهرش اُفتاده است
یادِ ایامی که شد سایه برادر با سرش
ظهر در گرمایِ سوزان بسترش اُفتاده است
داشت بر سینه لباسی را که مادر داده بود
یادِ مادر یادِ روزِ آخرش اُفتاده است
رو به قبله بستر است و رو به دَر چشمانِ او
باز اشکی سرخ از چشمِ تَرَش اُفتاده است
بادِ گرمی می وزید و بویِ سیبی می رسید
دید از تَل آنطرف تَر پیکرش اُفتاده است
وای دستِ حرمله گهواره ای پاشیده بود
آه دستِ ساربان انگشترش اُفتاده است
محملش را دید وقتی می رود از کربلا
می رود با دختری که زیوَرَش اُفتاده است
می شنید از مَحمِلی لالاییِ گرمِ رُباب
حق بده چشمانِ او بر اصغرش اُفتاده است
خُطبه اش را گیسویِ از نِی رهایی قطع کرد
ردِ خونی رویِ چوبِ منبرش اُفتاده است
@hosenih
چشم را بالا گرفت اما برادر را ندید
تاب خورده نیزه و حتماً سرش اُفتاده است
زیر دست و پا نگاهی کرد دنبالِ حسین
دید سَر این سو و آن سو مادرش اُفتاده است
شاعر: #حسن_لطفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زینب_س_مدح_و_مصائب
دست بر دامان آن زن میشوم کز شوکتش
قرنها افتاده هر مردی به پای عزتش
قدر اگر زهراست!قدر فاطمه این دختر است
باخبر هرگز نباشد هیچکس از قیمتش
@hosenih
با همان دستی که آتش را گرفت از خیمه ها...
آبرو بخشیده ابراهیم را با ملتش
آستینپاره نه با خود ذولفقار آورده است...
کاخ استبداد را ویران کند با قدرتش!
می نویسند عالمان از معجزات خطبه اش
می نشینند انبیا هرروز پای صحبتش
سوختن پای حسین از واجبات زینب است
او بلا را میخرد هرقدر باشد قیمتش
بین این بزم عزا هرکس حسینی میشود
مطمئنا بوده با امضای زینب دعوتش
@hosenih
چادرش را بر کمر میبنند و بالای تل
منتظر می ایستد پس کی بیاید نوبتش
سهم آبش را میان بچه ها تقسیم کرد
تشنه تر بود از همه حرفی نمیزد از عطش..
شاعر: #سیدپوریا_هاشمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زینب_س_مدح_و_مصائب
یک تنه در کربلا غوغا به راه انداخته
تیغِ برّان است، یا زینب نگاه انداخته
@hosenih
با کلامش تیغِ حیدر را برون کرد از نیام
دشمنش تسلیم گردیده، سلاح انداخته
مرتضی انگار دارد خطبه خوانی میکند
منطقش یک دشت را در اشتباه انداخته
مثلِ طوفان خانهی تزویر را ویران نمود
مثلِ شیری لرزه بر جانِ سپاه انداخته
یک نگاهِ اشکبار انداخته بر خیمهگاه
یک نگاهِ مضطرب بر قتلگاه انداخته
@hosenih
جانِ زینب از فراقِ یار بر لب آمده
در مصیبت چنگ بر رخسارِ ماه انداخته
شاعر: #عادل_حسین_قربان
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زینب_س_مدح_و_مصائب
بخشیده بر خورشید نور مأمنش را
نور عفیف آیه های روشنش را
با کاف و ها و یا و عین و صاد، مریم
قدری تجلی داده یاس گلشنش را
@hosenih
ارباب محتاج قنوت وتر او بود
یعنی گرفته عرش هر شب دامنش را
آری سلوکش عرش را آباد کرده
روضه سرا کرده ست کوی و برزنش را
این اشک های جاریِ در بین روضه
احرام بسته بارگاه شیونش را
از آستینش احتضارش را بپرسید
"شرمش" بخواند روضه جان دادنش را
با خط نامحرم نوشته تازیانه
شرح کبود مرثیه های تنش را
با حرمتِ آن گوشوار غرق خونش
وا کرد با ایثار مشت دشمنش را
او پیش تر با قتل صبری جان سپرده
یک بار دیده رفتن جان از تنش را
از پیکر خورشید هنگامی که بردند
پیراهن و کفش و عبا و جوشنش را
با خنجر کندی کسی از بین می برد
گل بوسه های "ان یکاد" گردنش را
کوبید وقتی که چهل تا نعل تازه
آن خوشه های سبز پوش خرمنش را
@hosenih
او بارگاهش تا ابد قلب حسین است
پس ساخته نیزه ضریح مدفنش را
بر روی سینه می فشارد وقت رفتن
آغوش گرم و زخمی پیراهنش را
شاعر: حجت الاسلام #محسن_حنیفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زینب_س_مدح_و_مصائب
میداند آسمان که کبوتر چه نعمتی ست
پرواز کن که پی ببری پر چه نعمتی ست
سرگشته شو که درک کنی سر چه نعمتی ست
از خواهران بپرس برادر چه نعمتی ست
خواهر همیشه محو نگاه برادر است
کنج حیاط، چشم به راه برادر است
اصلا مصیبتی ست برادر نداشتن
حسّی شبیه بودن و دلبر نداشتن
مشتاق آسمان شدن و پر نداشتن
حسّ غزل سرودن و دفتر نداشتن
صد بار اگر زمین و زمان زیر و رو شود
مهر برادر از دل خواهر نمی رود
@hosenih
تا چشم باز کرد جمال حسین دید
خود را همیشه مست وصال حسین دید
با چشم دل شکوه و جلال حسین دید
گوهرکلام شد چو کمال حسین دید
زینب تمام دار و ندارش حسین بود
بعد از حسن همه کس و کارش حسین بود
این روزها مدام دلم پیش زینب است
تا میدهم سلام، دلم پیش زینب است
از کوفه تا به شام، دلم پیش زینب است
سیراب و تشنه کام، دلم پیش زینب است
لب تشنه بین زخم زبان ها چه می کند!؟
با چشم زخمِ چشم چران ها چه می کند!؟
@hosenih
ناموس خاندان طهارت کجا رود!
در ازدحام ظلم و جسارت کجا رود!
خورشید در لباس اسارت کجا رود!
آواره ی دیار محبت کجا رود!
با دستهای بسته و قلب شکسته اش
بغض نهان و نافله های نشسته اش
باید پیاده محو تماشای سر شود
با قاتل برادر خود همسفر شود
از حال تک تک اسرا باخبر شود
گاهی میان زجر و رقیه سپر شود
باید شود مراقب ایتام در مسیر
باید رباب را کند آرام در مسیر
شاعر: #محسن_مرادنوری
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زینب_س_مدح_و_مصائب
سوگند به ربنای زینب
من سجده کنم به پای زینب
زینب علیِ پس حجاب است
او امِّ ترابِ بوتراب است
او صاحب معجزات تام است
شمشیر برنده اش کلام است
هشتاد و چهار اسیر هرشب
بودند دخیل صبر زینب
@hosenih
هم معنی پنج اصل دین است
هم بر دل پنج تن نگین است
یک ممتحنه مثال زهراست
در قامت او جلال زهراست
معنای صراط مستقیم است
شاگرد خطابه اش کلیم است
هرچند غم است روزگارش
یک ذره نشد کم از وقارش
گیرم برسد هزارلشگر
هیچ است به پیش دخت حیدر
بانوی دوعالم است زینب
نام دگرش غم است زینب
@hosenih
او دیده هرانچه کس ندیده
از کوچه به کربلا رسیده
ای کاش اگرسوار میرفت
بامحمل پرده دار میرفت
ای کاش اگر به شام میرفت
باعزت و احترام میرفت
درغصه و غم نشست زینب
درکوچه سرش شکست زینب
شاعر: #سیدپوریا_هاشمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زینب_س_وفات
یکسال و نیم مانده غمت در گلوی من
هر روز و شب تویی همه جا رو به روی من
در زیر آفتابم و تشنه شبیه تو
دنیا کشیده خنجر غم بر گلوی من
@hosenih
تصویر قتلگاه تو یادم نمی رود
یک بوسه از تنت شده بود آرزوی من
از خاطرات آن شب مقتل کنار تو
مانده هنوز لالۀ سرخی به روی من
یک لحظه چوب محمل و پیشانی ام شکست
تا رفت روی نیزه سرت پیش روی من
@hosenih
سنگین ترین غمم غم دفن سه ساله بود
او رفت و رفت پیش شما آبروی من
بشکن سفال عمر مرا تا نفس کشم
دیگر بس است بادۀ غم در سبوی من
شاعر: #موسی_علیمرادی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زینب_س_مدح_و_مصائب
خدا را شکر ما عبدِ خدا گشتیم با زینب
شدیم عاشق حسینش را بِاذنِ الله تا زینب
اگر چه معرفت داریم بر آن بانوی عظما
ولیکن مُعترف هستیم، ما اَدراکَ ما زینب
خدا فرمود نامش را، نبی واکرد کامش را
که ناموسِ خدا هست و حیاتُ المصطفا زینب
تمام ریشه اَش مولا، همه اندیشه اَش زهرا
چو پرسی کیست این بانو، همان خیرُالنّسا زینب
@hosenih
صدایش ناطقِ حیدر، صفای سوره ی کوثر
صبورِ آل پیغمبر، شبیهِ مجتبا زینب
ز احمد تا حسین از هر یکی صدها صفت دارد
شکوهِ عصمت و آئینه ی آل عبا زینب
نخوانش مضطرِ مقتل، بخوان پیغمبرِ مقتل
شهیدِ نینوا را جان، سفیرِ کربلا زینب
تمامِ منطقش قرآن، خطابش خطبه اَش ایمان
نفیرِ حنجرِ سرخِ شهیدِ سرجدا زینب
پس از سالارِ مظلومش، حرم را قافله سالار
ز کوفه نایبِ معصوم، تا شام بلا زینب
هدایت را همه معنا، ولایت را یدِ بَیضا
امامت را بقا زیرا، که شد کنزُالوِلا زینب
درایت کرد چون مادر، امامت کرد چون حیدر
امامش را چو بی سر دید زیرِ دست و پا زینب
دو دستش بُرد زیرِ پیکرِ صد پاره در مقتل
و شد در قلّه ی عرفان، پیِ شکر خدا زینب
از آن گودال تا کوفه، بلا را دید مکشوفه
هزاران بار مضروبه شد از جور و جفا زینب
به خون هفتاد پیکر دید و بر نِی هیجده سر دید و
غم را تا به آخر دید و زیبا دید، وا زینب
گهی در گوشه ی زندان، گهی در گوشه ی ویران
یتیمان را نوازش کرد با اشک و دعا زینب
میانِ مجلسِ دشمن، سرِ خونِ خدا را دید...
به چوبِ خیزران، مضروب در تشتِ طلا زینب
در آن بزمِ شراب آری، بپا شد انقلاب آری
ز عنوانِ کنیزی! چون یتیمی گفت یا زینب
@hosenih
سه ساله دختری را در خرابه جانِ خود خواند و...
در آن ویرانه مدفون ساخت جانِ خویش را زینب
قیامش پرچمِ دین را نگهبان تا قیامت شد
غمش در جانِ ما جاوید، مکتب را بقا زینب
هزاران چون سلیمانی، فدای یک نخِ معجر
همان معجر که عفت را نمایش داد با زینب
ظهورِ مهدی آل علی بسته به نجوایش
بخوان همراهِ او "یا منتقم اَلغوث" با زینب
شاعر: #محمود_ژولیده
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زینب_س_وفات
شعله آه مرا هر دلی ادراک کند
دود آن رخت عزا بر تن افلاک کند
یوسفی بود مرا پیرهنی باقی ماند
تا که تشریح غم سینه صد چاک کند
@hosenih
جان اگر هم بدهم پیرهنش را ندهم
کاش یارم به همین جامه مرا خاک کند
دست از چاک گریبان نکشیدم بی او
کاش دستش برسد اشک مرا پاک کند
بی رمق خسته دویدیم به غارت نرویم
صید را دیدن صیاد چه چالاک کند
@hosenih
سر او را که شکستند شکستم من هم
آیینه می شکند جامه اگر چاک کند
خیزران بود و لب و آیه تطهیر شراب
یاد آن مرثیه خون بر جگر تاک کند
شاعر: #موسی_علیمرادی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زینب_س_وفات
افتاده ام به بستر بی سایبان حسین
از خواهر تو گریه گرفته امان حسین
در زیرآفتاب، سرت را بریده اند
در زیر آفتاب، به رویت دویده اند
دارم حساب می کشم از قطره های آب
تو سوختی و صورت من سوخت بی نقاب
ماندی سه روز بی کفن و بوریا حسین
اصلاً عوض کنیم سر بحث را حسین....
@hosenih
من سختم است پیش تو این روز آخری
از این همه گلایهء خواهر برادری
یاد تو هست مادرمان بستری که شد...
رخسار او کبودی و نیلوفری که شد...
دارم شبیه او پی تابوت می روم
با این پر شکسته به لاهوت می روم
این روزها که سینهء من تنگ میشود
خیلی دلم برای حسن تنگ می شود
ای کربلای من سفرم را چه می کنی؟
داغی که مانده بر جگرم را چه می کنی؟
من را ببخش وقت زیارت نمی شود
دیگر کسی شبیه تو غارت نمی شود
میخواستم ضریح تنت را بغل کنم
یکبار جسم بی کفنت را بغل کنم
جانم به وصل عشق تو با سوختن رسید
این پاره های پیرهنت هم به من رسید
از آن غروب، رنج اسارت کشیده ام
از زیر تیر و نیزه، کنارت کشیده ام
رفتی و گوش ما همه بی گوشواره شد
عمامه رفت و معجر مان پاره پاره شد
سنگت زدند بر سر نی، مرد و زن حسین
از هر دو سنگ، خورده یکی هم به من حسین
اصلاً چه شد که قسمت آن دیگری شدی
بین تنور رفتی و خاکستری شدی
ای وای از رباب، که جانش به لب رسید
هرجا که رفت، حرملهء بی ادب رسید
پیشانی ام شکست و وضویم جبیره بود
بازارهای کوفه پُر از چشم خیره بود
وقت قمار، پای سرت شرط کرده اند
در پیش پای ما صدقه پرت کرده اند
گرچه میان تشت طلا، جام برنگشت
دیگر رقیه از سفر شام برنگشت
@hosenih
حالا شده خرابه دمشق رقیه ات
برگشته ام به شام، به عشق رقیه ات
سر را گرفت و گفت که بابا حلال کن
موی مرا بلندتر از این خیال کن
این رو به قبله را تو نگو روبه راه نیست
اصلاً خیال کن بدن من سیاه نیست
شهدی دوباره از لب قرآنی ات بده
جایی برای بوسه به پیشانی ات بده
شاعر: #رضا_دین_پرور
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زینب_س_روز_یازدهم
#حضرت_زینب_س_مصائب
غمی بزرگ در دلم مرا عذاب می دهد
تورا صدا که میزنم، سنان جواب می دهد
@hosenih
برای بار اول است خود سوار می شوم
کار رسیده تا کجا ! فضه رکاب می دهد
مقابل نگاه یک سپاه می خورم زمین
همینکه شمر ناقهی مرا شتاب می دهد
آیه ی تطهیر بگو چه خاک بر سرم کنم
دهان قاتلان تو بوی شراب میدهد
گرفته لکنت زبان ، سه ساله ات که اینچنین
سوال خواهر تو را دیر جواب میدهد
@hosenih
شیر درست میشود گریه بلند میشود
همینکه بر لب خودش رباب آب میدهد
شعر از گروه #یا_مظلوم
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زینب_س_مصائب
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
زینب از تل دید دارد بی برادر می شود
آستین بر سر گرفت و گفت معجر می شود
@hosenih
کاش آن خنجر نمی برّید اما ای دریغ
« ما رأیت إلّا جمیل ِ » کیست بی سر می شود؟
داد از این تقدیر و نفرین بر قضا ، در کربلا
بی برادر ماندن زینب مقدّر می شود
غم یکی نه غم دو تا نه غم پی غم می رسد
با کدامین داغ آیا روز او سر می شود؟!
آن طرف بر خاک افتاده علمدار این طرف
خود علمدار سپاه چند دختر می شود
@hosenih
آه از شام آه از شام آه از شام از ستم
این چه رفتاری است با ناموس حیدر می شود؟!
شاعر: #محسن_ناصحی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زینب_س_کوفه_و_شام
هفتاد و دو شهید به صحرای زینب است
پایین نامه ی همه امضای زینب است
می میرم و دم تو مرا زنده می کند
قاری من صدات مسیحای زینب است
@hosenih
از سربلندی تو سرافراز می شوم
بالای نیزه ها سرت آقای زینب است
جای مرا گرفته ای و پس نمی دهی
جای تو نیست بر سر نی ، جای زینب است
امروز که مشاهده کردی مرا زدند
عین همین مشاهده ، فردای زینب است
در طول زندگانی پنجاه ساله ام
این اولین نماز فرادای زینب است
این جلوه های مختلف روی نیزه ات
از " ما رایت الا جمیلا " ی زینب است
طوری قدم زدم که همه باخبر شدند
کاخ یزید زیر قدم های زینب است
@hosenih
دارند سمت من صدقه پرت می کنند
خرمای نخل ها جلوی پای زینب است
هرچه زدند سنگ ، سرش آخ هم نگفت
آخر حسین گرم تماشای زینب است
شاعر: #علی_اکبر_لطیفیان
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زینب_س_مصائب
بی دست یک برادر و بی سر برادری
داغ اینچنین ندیده به تاریخ خواهری
@hosenih
رفتند و مانده است که در ازدحام ترس
آغوش مادری بگشاید به دختری..
زن، آن زنی که مردتر از خیل کوفیان
صف بسته است یک تنه در پیش لشکری
آن زن که ایستاده در آن ظهر سهمگین
از روی تل به دیدن صحرای محشری
آن زن که پیش مقدم توفان خطبه هاش
لرزیده مثل بید به خود کاخ مرمری
گفتند مرتضاست به منبر نشسته است
زینب نشست تا که به منبر، چه منبری!
از خیمه های سوخته معلوم می شود
هرگز نرفته دختری این سان به مادری
@hosenih
دلتنگ توست شانه ی بی تاب خواهرت
ای سر که از تمامی هفت آسمان سری
شاعر: #سیده_تکتم_حسینی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زینب_س_مدح_و_مصائب
چون او کسی به راه وفا یاوری نکرد
خون جگر نخورد و پیامآوری نکرد
زینب، که مثل او کسی از داغدیدگان
با اشک چشم خویش، گهرپروری نکرد
@hosenih
بعد از وداع روز دهم، با ستارگان
کوتاهی از وظیفۀ همسنگری نکرد
در حقِّ غنچههای دل افسردۀ یتیم
چون او، کسی مراقبت و مادری نکرد...
بعد از امام آینهها، با کلام نور
هیچ آفتاب، این همه روشنگری نکرد
همراه کاروان اسیران، خدای صبر
کاری به جز رسالت و پیغمبری نکرد
جز او، که بود شاهد محملنشین، کسی
دیدار، تازه، با گل خاکستری نکرد
در سایهبان محمل غم، با هلال خویش
جز صحبت از شکوه و بلنداختری نکرد...
@hosenih
ویرانه بود و دربهدری، باز لحظهای
غفلت ز حال لالۀ نیلوفری نکرد
یادش، هماره مظهر عزّتمداری است
نامش، همیشه بر لب ایام جاری است
شاعر: #محمدجواد_غفورزاده
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e