#حضرت_زینب_س_اربعین
من نیمه جان زِ داغ تو در این سفر شدم
یک اربعین گذشته و من پیرتر شدم
من آب رفتهام! تو مرا میشناسیام؟
من زینبم! اگر چه کمی مختصر شدم
آن زینبم که بی تو نکردم شبی سحر
چون شمع، آب، بی تو به شام و سحر شدم
سنگینترین مصیبتم این بود بعدِ تو
با قاتلانِ سنگْدلت همسفر شدم
از کوچههای شام چه گویم برای تو؟
آماجِ سنگ و طعنهی هر رهگذر شدم
هر جا که تازیانه به اطفال میزدند
با یادِ مادرم تَنِشان را سِپر شدم
✍ #رضا_رسول_زاده
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زینب_س_اربعین
بهار از چلهی داغِ زمستانها خزان برگشت
به باغِ لالههای سربریده، باغبان برگشت
زمین با گریه دور مقتلِ خورشید میگردید
صدای روضهی روزِ دهم آمد؛ زمان برگشت
زمان برگشت، اما رفت رأسِ کُندی خنجر
همان ساعت که روی خاک، جسمِ آسمان برگشت
زنی روی مزارِ مقتلِ مکشوفه دَم میداد
به خاکِ استنادِ روضهخوانان، نوحهخوان برگشت
جوانتر بود، وقتی ذبحِ اعظم را منا بردند
زنی از نسل ابراهیم، پیر از امتحان برگشت
نمک پاشید، روی زخمهایش نوحهی اطفال
امانتدار، بیشیرینزبانِ کاروان برگشت
سفر بیهمسفر در هر قدم میکشت زینب را
ولی هر بار، همراه حسین از آن جهان برگشت
همه گفتند دینِ بیحسین از ریشه میخشکد
ولی با غیرت این زن، ورقها ناگهان برگشت
✍ #رضا_قاسمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زینب_س_اربعین
سحر چون پیک غم از در درآید
شرار از سینه، آه از دل برآید
ندای کاروانی از وطن دور
به گوش جان ز دیوار و در آید
گمانم کاروان اهلبیت است
که سوی کعبهی دل، با سر آید
گلاب از چشم هر آلاله، جاری است
که عطر عترت پیغمبر آید
پس از یک اربعین اندوه و هجران
به دیدار برادر، خواهر آید
همان خواهر که غوغا کرده در شام
همان ریحانهی پیغمبر آید
همان خواهر که با سِحر بیانش
به هر جا آفریده محشر، آید
همان خواهر که کس نشناسد او را
به باغ لالههای پرپر آید
همان خواهر ولی خاطر پریشان
سیهپوش و بنفشهپیکر آید
اگر از کربلا، غمگین سفر کرد
کنون از گَرد ره، غمگینتر آید
نوای «وای وای» از جان زهرا
صدای «های های» حیدر آید
از این دیدار طاقتسوز ما را
همه خون دل از چشم تر آید
غمآهنگی به استقبال یک فوج
کبوترهای بیبال و پر آید
بیا با این کبوترها بخوانیم
سرودی را که شام غم سرآید:
«شمیم جانفزای کوی بابم
مرا اندر مشام جان برآید»
«گمانم کربلا شد، عمّه! نزدیک
که بوی مُشک ناب و عنبر آید»
«به گوشم، عمّه! از گهوارهی گور
در این صحرا، صدای اصغر آید»
«مهار ناقه را یک دم نگهدار
که استقبال لیلا، اکبر آید»
«ولی ای عمّه! دارم التماسی
قبول خاطر زارت گر آید»،
«در این صحرا مکن منزل که ترسم
دوباره شمر دون با خنجر آید»
✍ #محمدجواد_غفورزاده
پن: ابیات داخل «» از جودی خراسانی است.
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_اربعین
#زیارت_اربعین
درگیرم این ایام با سودای رفتن
شوق دویدنها و امّاهای رفتن
از صبح تا شب در خیالات رسیدن
شب تا سحر مدهوش از رؤیای رفتن
"ماندن"؟،نه اصلاً اسم "ماندن" را نیاور
ماندن چرا؟، وقتی پُرم از پای رفتن
تنها دلیل "بودن" یک رود این است :
فانیشدن در موج، در دریای رفتن
دل دل نباید کرد، باید زد به جاده
همراه باید گشت با غوغای رفتن
آغوش گرمش کار خود را کرد آخر...
آتش گرفته جانم از گرمای رفتن
✍ #مصطفی_هاشمی_نسب
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#برای_جامانده_ها ی #زیارت_اربعین
میگویم از کنار زیارتنرفتهها
بالا گرفته کار زیارتنرفتهها
اشک و نگاه حسرت و تصویر کربلا
این است روزگار زیارتنرفتهها
امسال اربعین همه رفتند و مانده بود
هیأت در انحصار زیارتنرفتهها
انگار بین هیأت ما هم نشسته بود
زهرا به انتظار زیارتنرفتهها
در روز اربعین همه ما را شناختند
با نام مستعار «زیارتنرفتهها»
اما هزارمرتبه شکر خدا که هست
مشهد در اختیار زیارتنرفتهها
بابالحسین قسمت آنانکه رفتهاند
بابالرضا قرار زیارتنرفتهها
غم میخورم برای دل رهبرم که هست
تنها طلایهدار زیارتنرفتهها
گفتند شاعران همه از حال زائران
این هم به افتخار زیارتنرفتهها
✍ #علی_رضایی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زینب_س_اربعین
بعد از تو بهر ما همه ساز سفر زدند
فریاد الرحیل به کوه و کمر زدند
بستند دست کودک و زن را به ریسمان
آتش به جان و قلب و دل شعلهور زدند
رحمی به کودکان تو هرگز نکردهاند
با ضرب تازیانه به آنان تشر زدند
رجالههای کوفه، اسیران خویش را
گاهی به تازیانه و گاهی سپر زدند
سرتاسر وجود همه لطمه خورده است
گاهی به چهره، گاه به دست و کمر زدند
خواندم وان یکاد برایت ولی حسین
این کوفیان شوم، سرت را نظر زدند
خون میگریست بهر مصیبات اهل بیت
سنگی که برسر همه در هر گذر زدند
آن لحظهای که چوب، عدو بر لب تو زد
خنجر به قلب زینب خونینجگر زدند
داغ رقیه را به دل ما گذاشتند
آتش به بال کودک بی بالوپر زدند
این غم کجا برم که در آغوش یک پدر
تیر سه شعبه را به گلوی پسر زدند
وقتی زدند آتش کینه به خیمهها
یادآور مدینه شد آتش به در زدند
آن قدر تکه تکه شدی که به جسم تو
گویی به جای نیزه و خنجر، تبر زدند
پیروز این قیام، قیام حسینی است
در پیش زینبت ز چه دم از ظفر زدند؟
آتش گرفت جان «وفایی» که اهل بیت
در اربعین زمین و زمان را شرر زدند
✍ #سیدهاشم_وفایی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زینب_س_اربعین
تمام دشت به حالم نظاره میکردند
به یکدگر پی غارت، اشاره میکردند
برای بردن یک گوشوارهی ناچیز
حرامیان به خدا گوش پاره میکردند
✍ #محمدحسن_بیات_لو
↳ @hosseinieh_net
#حضرت_زینب_س_اربعین
برگشتم ازسفر، گل درخون طپيدهام
اي سرو سرفراز! ببين قدخميدهام
وقتي دلم به خون جگر موج میزند
گوئي كه من به جاي تو درخون طپيدهام
شمعم كه از شرار غمت آب گشتهام
گرقطره قطره برروی خاكت چكيدهام
از كربلا به كوفه و از كوفه تا به شام
تنها به شوق ديدن رويت دويدهام
از زخم تازيانه ندارم شكايتی
زخم زبان زكوفی وشامی شنيدهام
از جذبهی نگاه تو از روی نيزه بود
با خطبهام حماسه اگر آفريدهام
داغ رقيهی تو در آن شام غم نهاد
يك داغ ديگري به دل داغديدهام
با كولهبار غم بسويت آمدم ولي
هرگز خلل نديد و نبيند عقيدهام
اين چامهای كه گفت «وفابي»زقول من
تنها اشارهاي بُوَد از آنچه ديدهام
✍ #سیدهاشم_وفایی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_اربعین
#امام_زمان_عج_مناجات_اربعین
حق من این بود از رفیقان جا بمانم!
ماندم چرا نگذاشتی تنها بمانم؟!
من که نمیدانم چرا در کربلایم!
شاید مرا اینجا کشاندی تا بمانم
این زائران امواج شورانگیز عشقند
بگذار در آغوش این دریا بمانم
حتی اگر هم این زیارت خواب باشد
تا عمر دارم کاش در رؤیا بمانم
من برنمیگردم دلم اینجاست اما
ای کاش میشد با دلم اینجا بمانم!
من هر چه دارم از دعای مادر توست
بگذار زیر سایهٔ زهرا بمانم
✍ #محمدعلي_بياباني
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_اربعین
#حضرت_زینب_س_اربعین
اى جان ما فداى تو؛ لبيك ياحسين
هستى است رونماى تو؛ لبيك ياحسين
اى نَفْس مُطمَئنّه كه تنها فقط خداى
گرديده خونْ بهاى تو؛ لبيك ياحسين
هَلْ مِنْ مُعينْ تو گفتى و گوئيم يك صدا
در پاسخ نداى تو: لبيك ياحسين
توحيد را به قتلگهت كردهاى بيان
حق راضى از رضاى تو؛ لبيك ياحسين
زينب كنار پيكر تو گفت: تا ابد
برپا بُوَد لَواى تو؛ لبيك ياحسين
شكرخدا كه فاطمه ما را دعا نمود
گشتيم مبتلاى تو؛ لبيك ياحسين
جا ماندهايم و دل به همين خوش كنيم كه
اينجاست كربلاى تو؛ لبيك ياحسين
::
پيغمبرانه مُعتكفم در حَراى تو
هر روضه شعبهایست ز صحن و سراى تو
با سينهاى پر از غم و با ديدهی ترى
قامت خميده مىرسد از راه خواهرى
باور نمیكند كه چهها آمده سرش!
يك اربعين گذشته ز هجر برادرى
دارد مرور مىكند آن خاطرات را
بر روى خاك بود چه گلهاى پرپرى
تنها حسين ماند و زمان وداع شد
بوسه زند به زير گلو جاى مادرى
يك ساعتى گذشت كه از روى تَل بِديد
بر جاى بوسهاش بزند بوسه خنجرى
لرزيد كربلا و هوا تيره گشت و ديد
رفته به روى نيزهی بيدادگر سرى
اما هنوز كينهی دشمن نشد تمام
ده اسب تاختند روى جسم اطهرى
بعد از حسين بود كه غارت شروع شد
بعد از حسين رنج اسارت شروع شد
✍ #على_اصغر_انصاريان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_اربعین
#حضرت_زینب_س_اربعین
باز شور تو در سرم افتاد
اشک از چشم مضطرم افتاد
خود به خود تشنه میشوم زیرا
تشنه بر خاک، دلبرم افتاد
دل من بیهوا هوایی شد
با نگاه شما خدایی شد
این دل بی قرار آلوده
نالهای کرد و کربلایی شد
گوش من پر شد از صدای کسی
در نمیآید از کسی نفسی
قافله آمده مهیا شو
همتی کن به کاروان برسی
خواهری خسته، دل غمین آمد
صاحب نطق آتشین آمد
کاروان آمد و قیامت شد
محشر عالم اربعین آمد
از شترها تمام افتادند
مثل صیدی به دام افتادند
بین گرما و خاک تفدیده
روی قبر امام افتادند
هر کسی روی قبر دلبر خود
برسر خاک مینهد سر خود
آه از آن لحظهای که خواهرها
یاد کردند از برادر خود
شور محشر دوباره بر پا شد
لب زینب به روضهها وا شد
ای برادر بلند شو از جا
تا بگویم به تو چه با ما شد
من کیام زینب ستم سوزم
کشتهی داغهای آنروزم
گرچه قلبم شکسته شد اما
زینبم سربلند و پیروزم
کوفه رفتم ولی علی بودم
غرق ذکر سینجلی بودم
بین نامحرمان که جایم نیست
بین نامحرمان ولی بودم
ابرخونبار کاروان بودم
من علمدار کاروان بودم
زینب و چند کودک زخمی
من پرستار کاروان بودم
گریه کردم تمام خندیدند
پای رأس امام خندیدند
گفتم این سر، سر حسین من است
بی حیاها مدام خندیدند
خواهرت را به شام میبردند
بین آن ازدحام میبردند
پسرت را به تازیانهشان
با غضب چون غلام میبردند
کس نکرده به ما وفا هرگز
بینشان صحبت از خدا هرگز
همه را میبرم ز یاد اما
ستم نیزهدار را هرگز
بی وضو دست بر سرت میزد
پنجه بر موی اطهرت میزد
تیشه میزد به ریشهی قلبم
دخترت را برابرت میزد
همه را با تو رو به رو می کرد
نیزه را در گلو فرو می کرد
سر عباس را زمین می زد
دختر تو عمو عمو می کرد
کشتهی دور از وطن! برخیز
عشق من! پاره پیرهن! برخیز
پیکر بین بوریا مانده
بهرت آوردهام کفن برخیز
ابر غم روی ماه میافتاد
دخترت بین راه میافتاد
جسم تو در خیال من دائم
بین آن قتلگاه میافتاد
اربعین کربلا چه حالی بود
عطر زهرا در آن حوالی بود
همه بودند دور قبر حسین
حیف جای رقیه خالی بود
روی خود را به لطمه آزردند
بر سر هر مزار پژمردند
بعد از آن بانوان اهل حرم
عمه را سوی علقمه بردند
نَفَسِ پاک و پُر اثر زینب
نافله خوان هر سحر زینب
قد خود نه، که قد دشمن را
خم نموده است تا کمر زینب
✍ #مجتبی_شکریان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زینب_س_اربعین
...من در پی هر کودک تنها دویدم
بعد از تو یک روزِ خوش از دنیا ندیدم
آتشْ پرستار تن سجاد بود و ...
کار همه اهل حرم فریاد بود و ...
از دردِ کعب نی، یکی فریاد میزد
او سوی مقتل میدوید و داد میزد
دستی به رخسار سهساله قاب گردید
سیلی به گوش کودکانت باب گردید
دیدم سکینه رو به سوی علقمه داشت
"بنگر عموجان حال ما را" زمزمه داشت
بار غمت بر شانهها تا شام بردم
سنگ از عدوی مرتضی، از بام خوردم
بزم شراب و خیزران و رأس در طشت
طفل سهساله و خرابه، یادِ آن دشت
یک یادگارت در خرابه ماندْ، بی من
اما به زودی در کنارش میرسم من
درکوفه هم برحال ما رحمی نکردند
بر آل پاک مصطفی رحمی نکردند
محزون شدم اما اسیر غم نگشتم
غم روی غم دیدم ولیکن خم نگشتم
من هرچه دیدم غیر زیبایی ندیدم
از قتلگاه تو به عرش حقّ رسیدم
✍ #وحید_دکامین
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حماسه_ی_اربعین_حسینی_ع
#حضرت_زینب_س_اربعین
بايد نشست و از برکاتى چنين نوشت
تا روز حشر از حسناتى چنين نوشت
از کشتى وسيع نجاتى چنين نوشت
از شور بهتر از عرفاتى چنين نوشت
بر گردن جهان تشيع چه دِيْنى است
اين شور بىمقايسه حج حسينى است
کى ديده است جمعيتى اينچنين، بگو
شور و شعور و تربيتى اينچنين، بگو
يک مکتب و اهميتى اينچنين، بگو
کى ديده است تسليتى اينچنين، بگو
پاى پياده در دل صحرا به شوق کيست؟
گر خوانمش قيامت دنيا بعيد نيست
اين رستخيز عام که درسى حماسى است
يک مکتب مجرب انسانشناسى است
رزمايش بزرگ عبادى سياسى است
اين کار ريشهایست، پيامش اساسى است
بىسابقهترين تجمع روى زمين شده است
حالا مدال وحدت ما اربعين شده است
اين اربعين همايشى از اتحاد ماست
يک پرده از نمايش يومالجهاد ماست
مقياسى از تلاطم مردم نهاد ماست
اين اربعين نشانهاى از اعتقاد ماست
ما سالهاست عاشق يک بىکفن شديم
تأثير عاشقى است که دور از وطن شديم
وقت وصال مىطلبد دل به جاده زد
موکب به موکب از لب پیمانه باده زد
بايد در اين مسير قدم بىاراده زد
بوسه به روى تاول پاى پياده زد
عاشقشدن وسيلهی آوارهبودن است
آوارگى نتيجهی بيچارهبودن است
مردم دلى به سوى قرن مىبرند آه
جانهاى مست را سوى تن مىبرند آه
سر را براى کشتهشدن مىبرند آه
دنبال خويش بچه و زن مىبرند آه
شکر خدا که غذاى فراوان رساندهاند
زوار شاه تشنه که تشنه نماندهاند
پاى پُر آبله غم مرهم نداشتند
چيزى براى طى سفر کم نداشتند
زنهاى اين پيادهروى غم نداشتند
يک لحظه ترس در دل خود هم نداشتند
يک لحظه چادر از سر يک زن جدا نشد
يک گوشواره دردسر گوشها نشد
بعد از حسين جوشش مکتب شروع شد
خونش که ريخت، گريهی هرشب شروع شد
در بين دختران حرم تب شروع شد
يک اربعين رسالت زينب شروع شد
گرچه به روى ناقهی عريان سوار شد
حيدر شد و همه سخنش ذوالفقار شد
مرثيه را به وادى کوفه رساند و رفت
او سنگ خورد؛ ولى خطبه خواند و رفت
در بين کوچه چادر خود را تکاند و رفت
ابن زياد را سر جايش نشاند و رفت
کاخ يزيد را به سر او خراب کرد
او يکتنه به جاى همه انقلاب کرد
✍ #محمدجواد_پرچمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زینب_س_اربعین
یک اربعین چو کاسهی خون، هر دو دیده شد
یک اربعین سرت به سر نیزه دیده شد
یادم نمیرود که در اینجا چه دیدهام
گلهای باغ فاطمه با خنده چیده شد
ای همسفر! ز رنج سفر این قدر بدان
از داغ غصههای تو زینب خمیده شد
ای گوشوار عرش برین! بهر گوشوار
گوش تمام دخترکانت دریده شد
هر وقت بین ره به زمین خورد کودکی
آنجا صدای گریهی زهرا شنیده شد
سربسته گویمت که مپرس از سه سالهات
درگوشهی خرابه یتیمت شهیده شد
در چار فرسخ است اگر حد تربتت
چون زیر نعل جسم تو هرسو کشیده شد
زینب کجا و کوچه و بازار بردهها
رنگ از رخ تمام اسیران پریده شد
✍ #محمود_اسدی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زینب_س_اربعین
از فراق من و دلدار چهل روز گذشت
از شب آخر دیدار چهل روز گذشت
از همان شب که زن و بچهی دلخونت را
من شدم قافله سالار، چهل روز گذشت
از شبی تلخ که همراه یتیمان بودم
وسط شعله گرفتار، چهل روز گذشت
از شب شام غریبان که زمین میافتاد
پسرت با تن تبدار، چهل روز گذشت
از غروبی که تنت زیر سم مرکب رفت
من شدم بی کس و بی یار، چهل روز گذشت
از غروبی که دو تا دخترکانت مردند
پشت یک بوتهای از خار، چهل روز گذشت
من که یک روز جدا از تو شدم، پژمردم
باورم نیست که این بار چهل روز گذشت
تو خودت از سر نی خوب تماشا کردی
که چه بر زینب غمخوار چهل روز گذشت
✍ #محمود_مربوبی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_اربعین
#محاوره
نه باورم نمیشه که اومدم
باور نمیکنم مسافر شدم
اگه که خوابم، منو بیدار نکن
چه خوبه خوابِ اینکه زائر شدم
خوبا همه جمعن و من بینشون
یعنی که این بدم سعادت داره
من؟! اربعین؟! راه نجف کربلا؟!
رؤیاهام انگار که حقیقت داره
حقیقته میخام بیام کنارت؟
با اینکه بیشتر شبیه خواب شده
نمیدونی وقتی که راهی شدم
پشتْسر من چه دلایی آب شده
خودت بگو حالا به غیر روضه
کجا برن از کربلا جاموندهها
سلام اول من و قبول کن
از طرف تموم جاموندهها
هر چی توقع تو از من کمه
رو دوشم التماسْ دعا زیاده
شاه دو عالم! کرمت رو برم
دور و برت چقد گدا زیاده
یه شب توی یکی از این موکبا
انگاری روحم از بدن جدا شد
آخه تو آسمون، کبوتر دیدم
یهو دلم تنگ امام رضا شد
نمیدونم کی و کجا از آقا
دوای زخم سینهمو گرفتم
فقط اینو میدونم آخر امسال
برات اربعینمو گرفتم
حالا میخوام یه سر برم زیارت
به نیت آقای مهربونم
میرم توی گودال قتلگاه و
روضهی یابن شبیبو میخونم
یابن شبیب! جدمو سر بریدن
جدمو با شمشیر و دشنه کشتن
ذبیح و قبل کشتن آبش میدن
یابن شبیب! جدمو تشنه کشتن
یابن شبیب! مدینه تکرار شد و
دنیا روی سرامون آوار شد و
فقط یه حرف میزنم و رد میشم
ناموسمون راهی بازار شد و....
✍ #محمدعلي_بيابانی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حماسه_ی_اربعین_حسینی_ع
#زیارت_اربعین
بدون چون و بدون چرا... نمیماندند
شبيه رود، شبيه صبا، نمیماندند
چه کربلاست که عالم بههوش میآيد
پس از شنيدن چاووشها نمیماندند
به التماس... به خواهش... به هر چه که میشد
خلاصه قافله میرفت جا نمیماندند
چقدر با سر زانو به کربلا رفتند
از اشتياق حرم روى پا نمیماندند
فروختند النگوى نوعروسان را
قديم معطل اين چيزها نمیماندند
شب زيارتى اربعين، دهاتىها
به احترام تو در روستا نمیماندند
فقط دو مرتبه بايد به کربلا بروى
بدين طريق بفهمى چرا نمیماندند
::
خدا نبود اگر اين "حسين، حسين" نبود
و بندگان خدا باخدا نمیماندند
✍ #علی_اکبر_لطیفیان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_زمان_عج_مناجات_اربعین
مجنونترين آوارهی روي زمينم
آوارهی كرب و بلا در اربعينم
ديگر نخواهم داشت در دل آرزويی
امروز اگر مهدی زهرا را ببينم
آقا كجاي شهر هستي تا بيايم
قدری به پای روضههای تو نشينم
با گريه كردن بر غريبی تو آقا
امروز كامل میشود اركان دينم
اي كاش ميشد تا كه همچون جاده من نيز
از خاك پايت هرقدم بوسه بچينم
اي وای كه از راه آمد اربعين و
از غصهی زينب نمردم، شرمگينم
✍ #محمدعلی_بیابانی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زینب_س_اربعین
زود بر انگشتر صحرا نگین انداختند
چون عقیق سرخ خود را بر زمین انداختند
مثل بارانی که مشتاق است خاک تشنه را
از فراز ناقهها خود را چنین انداختند
پس به یاد اکبر و عباس روی قبرها
خویشتن را از یسار و از یمین انداختند
روی قبر کوچک عباس جای مادرش
خویش را با ذکر یا امالبنین انداختند
خاک را بر سر زدند و سر به خاک آنقدر که
روی پیشانی دشتِ تشنه چین انداختند
اربعین شد که پس از نام رقیّه در کتب
اکثر مقتلنویسان نقطهچین انداختند...
✍ #مجید_تال
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حماسه_ی_اربعین_حسینی_ع
#زیارت_اربعین
صحرا به صحرا، کو به کو، داريم نم نم میرويم
پشت سر هم، دم به دم، آدم به آدم میرويم
ما هر دو عالم را به اين معراج دعوت میکنيم
از اين سوى عالم اگر آن سوى عالم میرويم
راهىشدن، دريا شدن، يعنى کمال قطرهها
ما هم به راه افتادهايم و جانب يم میرويم
در شعله آتش میشويم، آتش به عالم میزنيم
هم مثل يک پروانه میسوزيم ما، هم میرويم
هم در نجف، هم کربلا، پرچم به دست زينب است
هر جا که پرچم میرود، دنبال پرچم میرويم
عيسى بن مريم، آدم، ابراهيم، موسى، نوح، هود
اين راه را پيغمبران رفتند و ما هم میرويم
ما تشنهی وصليم و دنبال سلوک وصلتيم
پس پابرهنه، تشنهلب، تا نهر علقم میرويم
بىواسطه اسماء حق در ما تجلى میکند
هر وقت تحت قبهى سلطان عالم میرويم
✍ #علی_اکبر_لطیفیان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
🥀 یا اباعبدالله...
نگاه از زائرِ خود بر نداری
ز گریه نوحهای بهتر نداری
زیارتنامهی بالایِ سر را
کجا باید بخوانم؟ سر نداری
✍ #میثم_مؤمنی_نژاد
✿ اَللّهُمَّ ارْزُقنـٰا زِیٰارَۃَ الْحُسَیْن ✿
دلتنگ #زیارت_اربعین
دلم برای تو ای اربعین چه دلتنگ است
دوباره بین من و تو هزار فرسنگ است
دلم برای همان ازدحامِ پشت ضریح
که دستهای دعا با تو چنگ در چنگ است
دلم برای همان قلبها که بیرنگند
دلم برای همان چایها که پررنگ است
دلم برای همان دستههای سینهزنی
که با صدای قدمهای من هماهنگ است!
دلم برای همان آشتی، همان لبخند
در این زمانه که -دور از تو- هرطرف جنگ است...
✍ #مهدی_جهاندار
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زینب_س_اربعین
پس از یک چلّه مردن، جسمِ بیجانش به جان برگشت
مزارِ خویش را از دور دید، از آن جهان برگشت
پس از یک چلّه دردِ -همسفر با ساربان بودن-
به سوی کاروانسالارِ عالَم، کاروان برگشت
زنی روی مزارِ مقتلِ مکشوفه دَم میداد
به خاکِ استنادِ روضهخوانان، روضهخوان برگشت
زمین با گریه دور مقتلِ خورشید میگردید
صدای روضهی روزِ دهم آمد، زمان برگشت
زمان برگشت همراهِ طواف کُندی خنجر
همان ساعت که روی خاک، جسمِ آسمان برگشت
زمان برگشت اما غرق خونِ پاکِ ثارالله
چنان تیری که بعد از بوسهای سوی کمان برگشت
جوانتر بود، وقتی ذبحِ اعظم را منا بردند
زنی از نسل ابراهیم، پیر از امتحان برگشت
عَلم برداشت زینب یا تبر برداشت ابراهیم
که از بتخانهها با کِسوَت پیغمبران برگشت
تمام کاتبان از کشتن اسلام میگفتند
ولی با دختر حیدر ورقها ناگهان برگشت
✍ #رضا_قاسمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_زمان_عج_مناجات_اربعین
خدا کند که دلم را فدای یار کنم
به این بهانه مگر رنج را مهار کنم
مرا مجال گریز از حصار داغِ تو نیست
بگو چگونه ز دست غمت فرار کنم!
لباس پارهی یوسف به کوی ما نرسید
چه با دل پدر پیرِ بی قرار کنم!
بهار زندگیام را خَزان غفلت بُرد
نمیشود به جوانیام افتخار کنم
شکست قلب تو از فرطِ بی خیالی من
بنا نبود دلت را جریحهدار کنم
اگر جواب سلامت به دست من برسد
فراق را به همین حکم، برکنار کنم
شمیم گیسوی خود را به بادها بسپار
که بوی زلف تو را عطر ماندگار کنم
اگر که طعمهی دنیا شدم، خودم کردم
نیامدم گله از مکر روزگار کنم
در اوج سُستیِ باور، تو اعتقاد منی!
نشد به نام تو یکبار هم قمار کنم
هنوز هم که هنوز است، دوستت دارم
بغل بگیر مرا تا که آشکار کنم
زدم به این در و آن در ببینمت که نشد
به جان مادرِ تو ماندهام چه کار کنم!
دوای بغض گلوگیر من فقط نجف است
کجا به غیر نجف عشق را هوار کنم
سر مرا بنویسید نذر تیغ علی
به شوق اینکه فقط لمسِ ذوالفقار کنم
علیست راه رسیدن به اربعین حسین
پدر اجازه دهد ترک این دیار کنم
هنوز از حرمش برنگشته، دلتنگم...
چِقَدر خاطره را پشت هم، قطار کنم
کفن کنید مرا با لباسِ مَشّایه...
چه عشقبازیِ محضی در آن مزار کنم!
تو را قسم به همان شاه بی کفن، برگرد
بیا اجازه مده حسِّ اِنکِسار کنم
::
غروب روز دهم، خون به قلب زینب شد
حسین زیر سم اسب نامرتب شد
✍ #بردیا_محمدی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e