#امیرالمومنین_ع_شهادت
#امیرالمومنین_ع_بستر_شهادت
#امیرالمومنین_ع_شب_شهادت
یا امیرالمؤمنين (ع)...
چشم تو ماتِ ابالفضل شد و ماتِ حسین
روضه خواندی دمِ رفتن به مصیباتِ حسین
✍ #مهدی_مقیمی
↳ @hosseinieh_net
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴إِنَّا لِلَّٰهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ🏴
⚫️ در عرش، صدای «اِرجعی» پیچیدهست...
😭یتیم شدیم...
↳ @hosseinieh_net
#امیرالمومنین_ع_بستر_شهادت
#زبان_حال_امیرالمومنین_ع خطاب به #حضرت_عباس_ع
ازین اتاق نرو، یار زینب من باش
قمر، میان شب تار زینب من باش
بیا جلو پسر نازنینم ای عباس
بیا قرار دل زار زینب من باش
میان این همه محرم، دلش به تو قرص است
فقط کفیل و علمدار زینب من باش
بیا و قول بده هر چه هم که پیش آمد
تمام عمر، هوادار زینب من باش
بمان کنار حسینم، فدای راهش شو
امیر لشگرِ سردار زینب من باش
رشید اُم بنین، در شریعه چون رفتی
به یاد تشنگی یار زینب من باش
قسم به این تب زهری که آتشم زده است
به دور قافله، تبدار زینب من باش
پس از تو وای به حالش میان کوفه و شام
در آن مسیر، عزادار زینب من باش
اگر به نیزه سرت شد بلند، در آن حال
بیا و سایه به بازار زینب من باش
✍ #محمدجواد_شیرازی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_بستر_شهادت
#زبان_حال_حضرت_زینب_س
مُردم امشب کنار بستر تو
باز کن چشم بسته را بابا
پدرانه بگیر در آغوش
زینب دلشکسته را بابا
فرق تو باز و چشم تو بسته است
میکشد غصۀ تو زینب را
باز لب وا کن و بخوان قرآن
بشکن آخر سکوت امشب را
آن شبی که سر تو ضربت خورد
نام تو بود ذکر افطارم
جای مادر اگرچه خالی بود
شکر کردم که من تو را دارم
شکر کردم که گرمی دستت
گرمی دست مادرم زهراست
شکر کردم که گرچه مادر نیست
به سرم باز سایۀ باباست
شکر کردم که زینبم، یعنی
همهجا زینت توام بابا
بعد مادر که رازدارت بود
مرهم غربت توام بابا
شکر کردم که تو بهار منی
باغ خانه پر است از بویت
شکر کردم که آسمان دلم
همهشب روشن است از رویت
شده شقّالقمر ولی، ای وای!
مثل فرقت شکستهام بابا
چشم بگشا کمی نگاهم کن
ماه درخوننشستهام! بابا
کاش آن ضربتی که قاتل زد
جای فرقت به فرق من میخورد
من بمیرم برای زخم سرت
کاش زینب بهجای تو میمرد
ضربتی که شکافت فرق تو را
کینۀ بدر و خیبر است و حنین
کینهای که پس از تو میگیرد
جان شیرین مجتبی و حسین
استخوانی که در گلوی تو بود
نفست را گرفته بود انگار
بود سی سال خار در چشمت
شاید از غصۀ در و مسمار
روی تو زرد و فرق تو خونی
رنگ دیگر گرفتهای بابا
بیشتر از تمام این سی سال
بوی مادر گرفتهای بابا...
✍ #محمدتقی_عارفیان
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_بستر_شهادت
بستر برای زینب کبری
یادآور غمهای بسیاریست
ِزخمِ سرِ بابای مظلومش
یک زخم سی سالهست که کاریست
زینب فراوان لاله برمیداشت،
سی سال پیش از بستر زهرا
حالا همان بستر پر از لالهست
از خونِ جاری از سر مولا
خون دلست اینها، نه خونِ زخم
سر باز کرده زخمِ دیرینه
امروز جاری از سر و دیروز
میآمد از پهلو و از سینه
این روزها حال و هوای او
حال و هوای حضرت زهراست
پیشانیِ مولا اگر باز ست
شرح عزای حضرت زهراست
هر روز پیش چشم مولا بود
آن لحظهای که فاطمه افتاد
سخت است، ناموس علی آن روز،
در پیشِ چشمانِ همه افتاد
*
#زبان_حال_امیرالمومنین_ع
جان دادم آن لحظه که نامردان
انسیه، حورا را نمیدیدند
بر چادرش پا مینهادند و
انگار زهرا را نمیدیدند
نه اتفاقاً خوب میدیدند
آن کوچه را از عمد، سَد کردند
نه اتفاقاً خوب میدیدند
از عمد، پهلو را لگد کردند
نه اتفاقاً خوب میدیدند
که بین دیوار و در افتاده
یک لحظه دیدم دومین ابلیس
با پا به جانِ کوثر افتاده
اشک خجالت بود در چشمم
خونِ شهادت بر رویِ زهرا
خون میچکید از چشمهای من
خون میچکید از بازویِ زهرا
حالا در آغوش پُر از دَردَم
محسن پس از سی سال میآید
بارِ سَفر بستم خدا را شکر
زهرا به استقبال میآید
✍ #محمدعلی_بقایی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#مناجات_با_خدا
نمی دانم چرا از روشنی، از نور میترسم
به من نزدیکی و من از تو دورا دور میترسم
چنان با تیرگی خو کردهام یک عمر که حتی
ببینم خانهام را میکنی پُر نور میترسم
بمیرانم ولی اول بخوان این اعترافم را
خدایا هرچه باشم باز هم از گور میترسم
الهی "وَحشَتی مِنْ ضیقِ لَحدی"، رحم کن بر من
من از تاریکی این قبر سرد و کور میترسم
الهی "لا تؤَدِّبْنی"، عقوبت کار رحمان نیست
من از اخم و سؤال آن دوتا مأمور میترسم
اگر نیش زبانم خانه و همسایه را آزرد
به فریادم برس، از نیش مار و مور میترسم
**
خدایا هرچه کردم، بر حسینت گریه هم کردم
من از بی آبرویی پیش او، بدجور میترسم
به اشکی بر حسینت میکنی خاموش آتش را
مرا بر آتش خشمت نکن مجبور، میترسم
✍ #محسن_ناصحی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#مناجات_با_خدا؛ #امیرالمومنین_ع_شهادت؛ #امیرالمومنین_ع_ضربت_خوردن
وقتی بساط غفران، چارهگشای کار است
توبه بر اهل خسران، چارهگشای کار است
بر عبد روسیاهی که چارهای ندارد
تنها دو چشم گریان، چارهگشای کار است
کوه گناه بخشند اینجا به سوز آهی
آه از وجود سوزان، چارهگشای کار است
بزمی که میزبانش ستار و پردهپوش است
شرمندگی مهمان، چارهگشای کار است
وقتی رسیده کارم تنها به تار مویی
ذکر قدیم الاحسان، چارهگشای کار است
بر من که زیر دینم، دیوانهی حسینم...
یک کربلا به قرآن، چارهگشای کار است
یک عمر، نور رویش داد از خطا نجاتم
مصباح او کماکان چارهگشای کار است
حبی که از علی بر لوح دلم نشسته
روز حساب و میزان، چارهگشای کار است
در اوج بیپناهی، وقتی نمانده راهی
تکیه به شاه ایمان، چارهگشای کار است
هجر نجف حسابی اشک مرا در آورد
سجده به زیر ایوان، چارهگشای کار است
**
بر مصحفی که وا شد با تیغ ابن ملجم
کِی مرهم طبیبان، چارهگشای کار است؟!
تا زینبش نبیند فرق شکستهاش را
رفتن به پای لرزان، چارهگشای کار است
دلتنگ روی زهراست سی سال و این جراحت_
بر ختم درد هجران، چارهگشای کار است
✍ #محمدجواد_شیرازی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#مناجات_با_خدا_در_شب_قدر
گفتیم یا علی و، تا عرش پَر گرفتیم
امسال هم به لطفت، قرآن به سر گرفتیم
رحمت به روحشان باد، ما حب مرتضی را
از شیر مادر و از، نان پدر گرفتیم
از ما خطا و عصیان، از تو عطا و غفران
از آنچه حقمان بود، ما بیشتر گرفتیم
ای یار بگذر از ما، ما عاشق حسینیم
قول شفاعتش را ما از قمر گرفتیم
عمریست چشم خود را وقف عزا نمودیم
روضه به یادِ داغِ دیوار و در گرفتیم
از ما هر آنچه داریم جز اشک را بگیرید
ما هرچه که گرفتیم از چشمِ تَر گرفتیم
✍ #محمود_یوسفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات
جنس بی قیمت و افتاده ته بازارم
تو بیا باز ضرر کن، بخرم، بردارم
جز ضرر گرچه برای تو ندارم اما
چون همیشه پدری کن، به کسی نسپارم
تو چنان بودهای ای عشق، که من از اینکه
به کسی جز تو بدهکار شوم بیزارم
ما که گفتیم غلامیم، شما هم مولا
لطف کن بین غلامان خودت بشمارم
پسرم از پدرم نوکریات بُرده به ارث
پدرم، من، پسرم، عاشق این تکرارم
آنچنانم که بدون تو بهشتم نروم
فکر بی تو شدنم سخت دهد آزارم
چندمین مرتبهاش نیست به یادم که چه خوب،
دست پُر مِهر تو برداشت گره از کارم
از ضریحت دو سه تا بوسه طلبکارم من
تا ضریحت طلبم را ندهد، بیمارم
✍ #حسن_کردی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_شام_غریبان
نام خود را نقش کن امشب به ایوان علی
ای به قربان علی و ای به قربان علی
سالها رفتیم مشهد تا که دربانی کنیم
تا که شاید یک سحر باشیم دربان علی
من که شبها میرسم تا صبح بارانی شوم
چشم خود را میسپارم دستِ باران علی
عرش هم حتی ندارد بی نیازیِ مرا
مادرم زهرا بزرگم کرده با نان علی
خوش بحال بچههای بی کسِ آن روزها
حسرتِ ما هست و خوابی روی دامان علی
مثلِ زینب ، مثلِ عباس است، مثلِ اکبر است
هرکه امشب میشود پاره گریبان علی
یک طرف امالبنین و یک طرف سوزِ رباب
گریهی ما را درآورده شبستان علی
گوشهای پیراهن بابای خود را باز شُست
امالکثومست و این شامِ غریبان علی
مثل چشمان حسین و مثل چشمان حسن
آه میسوزد جگرهای پریشان علی
وقت غسلش دست را روی شکاف سر گذاشت
آب هم آتش گرفت از زخم سوزان علی
خضر اُفتاده زمین، جبریل اُفتاده زمین
اصلاً امشب میشود این خانه ویران علی
اینطرف دست حسن، آنسو حسینِ بی کفن
یک کفن را میکشند آرام بر جان علی
سر به تابوتِ پدر میزد حسن میزد حسین
وای از عباس و از تشییع پنهان علی
*
بعد از این باید برای کربلا آماده شد
آخرین روز است زینب بود مهمان علی
آخرین حرفی که میزد با یتیم کوفه بود
گفت روزی میرسند اینجا یتیمان علی
کوفه بعد از من مدارا کن تو با سرنیزههات
کوفه! جانِ زینب و جانِ تو و جانِ علی
مجلس نامحرم و طشت زر و جانم حسین
کاش جایش بشکند آنروز دندان علی
*
"ای دل غمدیده حالت بِه شود، دل بَد مکن"*
نام ما ثبتست از اول به دیوان علی
هر زمانی که نجف میخواهم اما جور نیست
با قطاری میروم سمت خراسانِ علی
با علی ما آمدیم و با علی جان میدهیم
خاک ما را فاطمه خواندهست ایرانِ علی
*جناب حافظ
✍ #حسن_لطفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_شام_غریبان
دگر ز مسجد کوفه نوا نمیآید
نوای نالهی شیرخدا نمیآید
برای عزت و ترویج راه بسم الله
صدای نقطهی پایین با نمیآید
چه کرده زهر که رنگ علی چنین شدهست؟!
چه کرده که نَفَسِ رفته، جا نمیآید؟!
هر آن چه شیر، به او میدهد طبیب اصلاً
به هوش، حیدر آل عبا نمیآید؟!
چه کرده است مگر تیغ، خونِ فرق علی_
چگونه بند به طب و دوا نمیآید؟!
هر آن چه زینب کبری پدر پدر گوید
دگر ز جانب بابا صدا نمیآید
آهای طفل یتیم نجف، گرسنه بخواب
ازین به بعد دگر مرتضی نمیآید
ازین به بعد اگر پیرمرد نابینا
غریب و خسته بگوید بیا، نمیآید
دگر میان هوای گرفتهی این شهر
شمیم همنفس مصطفی نمیآید
چه خوب! پیر لعینی به سوی جسم امام
برای ضربهزدن با عصا نمیآید
هزار شکر کفن هست بین کوفه هنوز
تن امام روی بوریا نمیآید
پس از پدر به تسلی و تعزیت، احدی_
به تازیانه سوی بچهها نمیآید
اسیر چیست؟! عزادار بعد دفن پدر
به احترام دوباره به خانه میآید
✍ #محمدجواد_شیرازی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حُسینیه)
#امیرالمومنین_ع_مدح
علی مشغول بازی با یتیمان بود وقتیکه
کسی چون إبن ملجم در نمازش "إهدنا" میخوانْد
شاعر: #محسن_ناصحی
@dobeity_robaey
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حُسینیه)
#امیرالمومنین_ع_مدح
همین ساعت که ما در حسرت یک بوسه میسوزیم
کسانی در نجف پیش ضریحش عالمی دارند
✍ #میثم_مؤمنی_نژاد
@dobeity_robaey
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حُسینیه)
#امیرالمومنین_ع_مدح
برو ضریح علی باش تا ببوسندت
چه صرفه میبری ای نقره از رکاب شدن
✍ #محمد_سهرابی
@dobeity_robaey
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
#امیرالمومنین_ع_مدح
به وقت کار نخلستان، اگر دنیا حواسش بود
نگه میداشت در شیشه، عرقهای جبینت را
✍ #حسن_معارف_وند
© اشعار آیینی حسینیه ↙️
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات
آخرین مجلس من قبل مماتم روضهست
اولین محفل من بعد وفاتم روضهست
پدرم گفت گرفتار شدی روضه بخوان
خواندم آگاه شدم باب نجاتم روضهست
مال و فرزند و عیالم همگی وقف حسین
کارِ من در همهی طولِ حیاتم روضهست
چه نیازیست که نوکر به همه رو بزند
رزقِ افزون شده دارم، برکاتم روضهست
چارهای نیست اگر کرببلا روزی نیست
وقت ایامِ جدایی، عتباتم روضهست
وقت جانکندن من مرثیهخوان را گویید
سخن از غیر نگوید، سکراتم روضهست
گر بپرسند چه داری به شب اول قبر؟
باز با گریه بگویم حسناتم روضهست
✍ #سیدحسین_میرعمادی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_مدح
دنیا مجال بوسه به خاک دَرِ علیست
باغ بهشت منظره دیگر علیست
کعبه بنا شد از جهت اولین دمش
مسجد مبارک از نفس آخر علیست
پرواز او فراتر از این آسمان ماست
قدر آن شبی که درخور بال و پر علیست
شاهنشهی که پینه به نعلین خویش زد
ای چرخ غافلی که کجا کشور علیست
خطهای عهدنامۀ مالک چه گفتهاند؟
کو مهتری که خاک پی اشتر علیست
تا هست عدل از نمکخندههای او
آبادی بهشت هم از کوثر علیست
آنجا که علم آدم و خاتم به هم رسید
قلب سلیم و خاطر روشنگر علیست
صفین را ببین و دلش را به نیزهها
تا بنگری که غربت و غم لشگر علیست
بر نیزه رفت اصغر و اکبر، شگفت نیست
پیداست تا همیشه که دعوا سر علیست
زینب، بزرگ بتشکن کوفه و دمشق
پیغمبر خداست نه پیغمبر علیست
من هم فتاده شور سلیمانیام به سر
چشم گدا به خاتم انگشتر علیست
✍ #علیمحمد_مودب
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#مناجات_با_خدا
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
دیدی از غُصه و غم خسته و مالامالم
آمدی باز خودت زود به استقبالم
از وفایت چه بگویم که شبیه مادر
هر کجا رفتهام و آمدهای دنبالم
مرگ همسایه و اقوام مرا زنده نکرد
بس که با حرص و طمع، در طلب آمالم
از سیهرویی و احوال بدم هیچ مپرس
شرمسارم، چه بگویم؟! به همان منوالم
چه گرفتاری و بیماری سختی دارم
شب به شب، وقت مناجات و دعا بیحالم
نظری کن که فقط جَلد نجف باشم و بس
نکند گم بِشَوم، مُهر بزن بر بالَم
بی علی هر دم و هر بازدمی معصیتست
با علی حکم عبادات گرفت اعمالم
سفر کربوبلا تذکرهاش با زهراست
آه مادر چه شده تذکرهی هر سالم؟!
**
من همان سینهزنِ داغ حسینت هستم
که پریشان شده از تشنگیاش، احوالم
کاش بودم به کنارش که تنش پا نخورد
سالها گریهکنِ آن بدنِ پامالم
کاش بودم که به او، این همه نیزه نزنند
یاد آن جسم مُقطع شده در گودالم
کاش بودم که شوم غارت و غارت نشود
داغدارِ تن غارتشده در جنجالم
✍ #محمدجواد_شیرازی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#مناجات_با_خدا
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
اینقَدَر این دستِ خالی را پُر از گوهر مکن
خاک این در کیمیای ماست، آن را زر مکن
برکتت را از زمینِ اهل آبادی مگیر
نهر دنیا را پُر از آبی بجز کوثر مکن
تا سحر در وا مکن، من هم به در، سر میزنم
حال این دیوانهی آشفته را بهتر مکن
دربهدر بودم که دیدم بیخبر دعوت شدم
پس دگر من را اسیر این در و آن در مکن
آبرودار! آبروریزیِ عبدت را بخر
صحبت پروندهام را پیشِ پیغمبر مکن
من به زهرا قول دادم زود آدم میشوم
طفل بازیگوش را شرمندهی مادر مکن
با همین آلودگی بیتوته کردم در حرم
عبد بازار نجف را دور، از حیدر مکن
سهم انگور مرا هم از ضریح او بده
سیرمانی مرا بشنو ولی باور مکن
چشمِ خیسم را برای تو فقط رو میکنم
چشم من را نزد شخصی جز حسینت، تَر مکن
ای نسیمی که سحرگاهان در عالم میوزی!
جز نسیم کربلا را قسمت نوکر مکن
من فقط زانو زدم پائینِ پاهای حسین
پس مرا محتاج، جز شهزادهاش اکبر مکن
**
با سر زانو حسین آمد در آغوش علی
گفت ناله هرچه کردی پیش من، دیگر مکن
در عبا میچینمت، میریزی از اطراف آن
اینقَدَر من را اسیر قوم غارتگر مکن
عمهات گیسو پریشان میکند پاشو علی
فکر او کن، فکر من را بین این لشکر مکن
✍ #رضا_دین_پرور
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#مناجات_با_خدا_در_شب_قدر
دل من غرقِ گناه است، الهی به حسین
در دلم حسرت و آه است، الهی به حسین
هی گنه کردم و هی توبه شکستم افسوس
رُخم از شرم سیاه است، الهی به حسین
#شب_جمعه شده و ابر خطاپوش رسید
بنده محتاج نگاه است، الهی به حسین
#شب_قدر است و دل سرکش و عُصیانگر من
در پی پشت و پناه است، الهی به حسین
من پشیمان شدهام، دست مرا باز بگیر
اشک این دیده گواه است، الهی به حسین
آن حسینی که ز تن پیرهنش را بُردند
بر سرِ نیزه سرِ بی بدنش را بُردند
✍ #محمود_یوسفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_مدح
روی زمین نگذاشتی شبها سر راحت
وقتی که دیدی مستمندی را سر راهت
در جمع مردم با تبسم مینشستی آه
اما نگفتی با کسی جز چاه از آهت
در بین نخلستان عرق میریختی هر روز
تا شب کمی خرما و نان باشد به همراهت
رؤیای زیبایی برای هر یتیمی بود
بین خرابه نیمهشبها چهرۀ ماهت
محراب کوفه شاهد راز و نیازت بود
"مولایَ یا مولای" نجوای سحرگاهت
هر چند طوفانی میان سینهات جاریست
آرامشی دارد تَوَکَّلتُ عَلَی اللّهَت
شهری کمیلت میشود با هر فرازی از_
یا نور و یا قدوسهایِ گاه و بیگاهت
امروز هم دنیا به مَردی چون تو محتاج است...
✍ #رضا_خورشیدی_فرد
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#مناجات_با_خدا
کن نگاهم به راه برگردم
از مسیر گناه برگردم
ای امید دلم، درستم کن
کز رهِ اشتباه برگردم
بندهات را خودت صدا کردی
تا بر این بارگاه برگردم
نگذاری محولالاحوال
که به حال تباه برگردم
روسفیدم کن و مخواه از شرم
سوی تو رو سیاه برگردم
من که با کوه معصیت رفتم
چه کنم مثل کاه برگردم؟
سائلی بی پناهم و خواهم
تا بر این سَرپناه برگردم
نا اُمیدم نمیکنی، تامن_
به اُمیدِ نگاه برگردم
سفرم را ببخش توشه، مخواه_
با دلی غرق آه برگردم
کمکم کن که وقتِ برگشتن
سوی تو سربهراه برگردم
چون «وفایی» به اشک و زمزمهی
دلخوشِ یا اِله برگردم
✍ #سیدهاشم_وفایی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#مناجات_با_خدا_در_شب_قدر
ای سفره دارِ مهربان، ای با محبت
در لیلة القدر آمدم بی برگِ دعوت
دَر باز بود و آمدم اینجا نشستم
نازم خریدی ای کریمِ با لطافت
از کودکی یک بار اَخمَت را ندیدم
دادی مرا بر مهربانی خود عادت
دنیا که یک لحظه نبُردی آبرویم
محتاج ستاریت هستم در قیامت
گفتی که اشکِ نیمهشب را دوست داری
با گریههایم هر سحر کردم عبادت
دیگر رفاقتها همه رنگ نفاق است
ما با دوروئی یادمان رفته صداقت
رفتارمان در ظاهر و باطن یکی نیست
عابد میانِ جمع و آلوده به خلوت
تهمت، مَنیّت، ناسزا، غیبت، تکبّر
تقوا ندارد این زبانها وقت صحبت
با این بدیها بازهم داریم اُمّید
امسال رنگِ دیگری دارد ضیافت
پایین دعوتنامهام امضای آقاست
دارد برای صاحباش هر بنده، زحمت
بالای سفره مهدی زهرا نشسته
بر ریزهخوارانِ حرم کرده کرامت
با اسم، تک تک، سائلانش میشناسد
سلطان نظر دارد به احوال رعیّت
مثل امیرالمؤمنین سائل نواز است
بر خاک زیر پای خود دارد عنایت
ما با دعای فاطمه عبدالحُسینم
نام و نشان داریم هنگامِ شفاعت
ای کاش امسال اربعین پایِ پیاده
قسمت شود همراهِ با آقا زیارت
**
او روضهها را با دو چشم خویش دیده
در ناحیه گودال را کرده روایت
دیده چگونه گرگها با چنگ و دندان
پیراهنِ ارباب را کردند غارت
دربین سنگ و نیزه و شمشیر دیده
یک پیرمردی زد عصا باقصدِ قربت
آقای ما را نیزهداران غسل دادند
باآب نه، والله با خونِ جراحت
در پیش چشم خواهرش سَر را بُریدند
کُندیِ خنجر ذبح را کرده اذیّت
پرده نشینِ کبریا را دوره کردند
با شمر و خولی میرود زینب اسارت
آن محملی که پردهدارش بود عباس
در کوچه و بازار شد بر او جسارت
✍ #قاسم_نعمتی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#مناجات_با_خدا_در_شب_قدر
شب قدر آمده یارب نگاهی
به درگاه تو آمد روسیاهی
الهی یا الهی یا الهی
یگانه جان پناهم ربی العفو
ببخشا اشتباهم ربی العفو
تو مقصود دعاهای مجیری
تو منظور من از جوشن کبیری
تو امشب آمدی دستم بگیری
بگو بخشیدهای این خونجگر را
گنهکارِ شب قرآن به سر را
خدا! عبد تو مهمانِ کریم است
سرش در زیر قرآنِ کریم است
گدای لطف و احسانِ کریم است
خودت بشنو فغان و نالهاش را
عطا کن روزیِ یکسالهاش را
خدا! من امشبی بر تو گدایم
به حق فاطمه بشنو دعایم
عزادار علی شیر خدایم
الها، ربنا استغرالله
به حق مرتضی استغفرالله
✍ #امیر_عظیمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#مناجات_با_خدا_در_شب_قدر
#مناجات_با_خدا #زمزمه #محاوره
تا وا میشه لب به مناجاتت
دیگه غمی با من نمیمونه
من فکرِ جبـرانِ گناهـامم
کی بهتر از تو اینو میدونه
از بس وسیعه رحمتت یاربّ
میدونم از من میگذری حتّی
آغوشِ تو بازه واسه برگشت
با تـو نمی مـونه کسی تنهـا
خیلی خراب کردم، ولی بازم
با روسیـاهی رو به تـو کردم
دستی بکش روی سرم از لطف
شاید که درمون شه کمی دردم
کاشکی صدامو میشنیدی تاکه
مشمول لطفت از کـرم باشم
کاری نداره واسه تو یاربّ
من یه #شب_جمعه حرم باشم
تنها یه حاجت توو دلم دارم
اذنی بده تا نینوایی شم
من آرزو دارم یه بار دیگه
پای پیـاده کربلایی شم
امشب چشام بارونی و خیسه
میگم " الهـی" با دل و جونم
میترسم و میپُرسم از تو که
من تا مُحرّم زنده میمونم..؟
چن تا قسم میدم که کارسازه
جون رباب و طفلِ شیرخوارِش
یاربّ قسم به دستای سـاقی
به روضهی مشک و دلِ زارِش
امشب مقدّر کن برام یاربّ
جون دادنم توو روضهها باشه
این نوکر آلودهدامن هم
امسـال نصیبش کـربلا باشه
✍ #وحید_دکامین
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e