eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
43.1هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
313 ویدیو
27 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
ای کشتی شکسته! که پهلو گرفته‌ای برگو چرا تو دست به پهلو گرفته‌ای؟! گل را خدا برای سرور آفریده است ای گل چرا به غصه وغم خو گرفته‌ای؟! هرگه که در به‌روی علی باز می‌کنی خوشحال می‌شوم که تو نیرو گرفته‌ای گاهی ز دردِ شانه زدل آه می‌کشی گاهی ز درد، دست به بازو گرفته‌ای از ماجرای کوچه نگفتی به من؛ بگو، اکنون چرا ز مَحرم خود رو گرفته‌ای؟! دیوار گشته است عصای تو باز هم، بینم که دست برسر زانو گرفته‌ای دیشب نماز نافله‌ی تو نشسته بود دیدم که دستِ خویش به پهلو گرفته‌ای رنگی ز داغ گر که «وفایی» به شعر توست چون لاله‌ها ز باغ ولا بو گرفته‌ای ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تفسیر او به دست قلم نامیسّر است در شأن او غزل ننویسیم بهتر است او فاطمه‌ست معنی این نام را هنوز از هر زبان که می‌شنوم نامکرّر است در کوچه بوی آتش و در خانه عطر گل مرز بهشت و دوزخ از آن روز این "در" است با پهلوی شکسته هم از کوه، کوه‌تر با قامت خمیده هم از آسمان سر است لبخند می‌زند که بخندند بچه‌ها مادر اگر که جان بدهد باز مادر است مولا هنوز اوّل بی‌هم‌نفس شدن بانو در انتظار نفس‌های آخر است! ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تویی مادرانه هوادار ما طبیب نَفَس‌های بیمار ما فقیر و یتیم و اسیر آمدیم ببین حالت سخت غمبار ما به جایی به جز آستان شما الهی نیافتد سر و کار ما نباشد در این تنگنای درد به غیر از توسل در افکار ما در این روزگار پُر از بی کسی کسی غیر یادت نشد یار ما کسی جز دل مهربانت نخورد غم زندگانی دشوار ما الا فاطمه فاطمه فاطمه شده نام تو حُسنِ تکرار ما فقط دست پُر مهر تو وا کند گره‌های پیچیده در کار ما بیا مادری کن ببخشای اگر که در شأن تو نیست رفتار ما چه‌ها می‌کند نام دیوار و در در این روضه‌ها با دل زار ما فدای غم روضه‌ی کوچه‌ات تپش‌های قلب عزادار ما * * غم کوچه تا خون به رگ‌های ماست صدای بلند تبرّای ماست ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تبدارِ خانه‌ام! نشده کم حرارتت پایان نداشته غم و داغ و مصیبتت اینجا محارمت همه جمعند فاطمه آخر چرا نقاب زدی روی صورتت هجده بهار دیدی و رنگ خزان شدی حوریه‌ی علی! چه شده قد و قامتت این بچه‌ها به شوق نگاه تو زنده‌اند هستند باز تشنه‌ی جام محبتت یادم نرفته ضربه‌ی دیوار و میخِ داغ یادم نرفته لحظه‌ی سخت اصابتت ای کاش مرده بود علی و نمی‌شنید تا آرزوی مرگ کنی وقت خلوتت با هر تکان، دوباره تنت تیر می‌کشد بهتر نشد گمان کنم اصلاً جراحتت تا سُرفه می‌کنی و رُخت زرد می‌شود من آب می‌شوم به خدا از خجالتت خورشید خانه‌ام! نرو، وقت غروب نیست از ما نگیر فاطمه جان نور رحمتت با تو بهشت بود فقط، خانه‌ی علی ویرانه است خانه‌ی بعد از شهادتت ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
آفتاب جلوه‌ات از کهکشان‌ها هم سر است وسعت تابندگیِ تو تعجب‌آور است طبقِ نَصّ ِ «ما عَرَفنا قَدرَکِ» اثبات شد: درک شأنَت از شعورِ هر بشر بالاتر است شرطِ «ختم‌المُرسلینی» دست‌بوسیِ تو بود قدردانی از تو تنها کار یک پیغمبر است کِسوَتِ اُمِّ اَبیهایی فقط مخصوص توست کیست مانند تو که هم مادر و هم دختر است حول دستاس تو می‌چرخد زمین و آسمان گردش ایّامِ ما بر پایه‌ی این محور است روح اَسما را تنور خانه‌ی تو شکل داد نانِ گرمِ سفره‌ی سبزِ تو خادم‌پرور است مات و مبهوت وقار فاطمی‌ات مریم است هاج و واجِ اقتدارِ هاشمی‌ات هاجر است کمترین لطف تو بیش از ظرفیت‌های گداست بخششِ حدِّ‌اَقلیِّ تو حدِّ‌اکثر است بی‌نیازی! از فدک‌های زمینی، فاطمه! در خورِ مهریه‌ی تو چشمه‌چشمه کوثر است تک‌سواریِ تو در صبح قیامت دیدنی‌ست... بهترین تصویر در قاب عظیم محشر است سایه‌‌ی روی سرِ ما چادر خاکی توست می‌توان پس گفت: ایران، زیر چتر مادر است! مادر هر کس که بابایش علی باشد، تویی بچّه‌شیعه نسل پشت نسل بر این باور است عالمی پابند تو بود و تو پابندِ علی کُلِّ فکر و ذکر تو در هر زمانی، حیدر است این شبِ جمعه مرا با خود ببر پیشِ حسین کربلایِ شاه رفتن، آرزوی نوکر است یک دقیقه گریه کردن بر مصیبت‌های تو فیض آن بالاتر از صدها هزاران منبر است * * ای که روی صورتت گلبرگ هم رد می‌گذاشت زیر پلکت جای ضربِ سیلی آن کافر است تیزیِ مسمارِ کج‌رفتار، با پهلو چه کرد؟!... قاتل هر ساله‌ی ما روضه‌ی میخ در است 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
از تو پنهان نیست بدجوری به دنیا باختم کاخ خود را روی کاهِ آرزوها ساختم من به سمت معصیت آهسته و آرام نه! من به سمت معصیت با اسب غفلت تاختم خنده‌های من دلیل اشک‌هایت شد، ببخش تو به من مشغول بودی، من به خود پرداختم آه روزی چند بار از پیش من رد می‌شوی من ولی یک‌بار هم حتی تو را نشناختم معذرت می‌خواهم آقا جان حلالم کن ببخش با گناهانم ظهورت را عقب انداختم 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هر کس که با گناه و خطا ناسپاس شد از نور حق جدا شد و سهمش هراس شد وای از دلی که با همه مأنوس شد، ولی نزدش فقط امام زمان، ناشناس شد دل را چه شد که با همه‌ی لطف‌های او نسبت به ذکر و یاد «ولی» کم حواس شد «بنده» چنین خراب و بدون بها نبود دور از امام شد که چنین آس و پاس شد گریه، کفایت از غم هجران نمی‌کند کارم برای آمدنش التماس شد تببین راه حق شده تکلیفِ این زمان رحمت به هر کسی که وظیفه‌شناس شد تابید نور عُلقه‌ی زهرا به سینه‌ها صحن علی وسیله‌ی این انعکاس شد * * گفتند با علی که کتاب خدا بس است برهان مجرمان، سخنی بی اساس شد وای از مصیبت تن زخمی فاطمه با هر تکان، دومرتبه خونین لباس شد آن‌قدْر گُل به هر طرفِ آشیانه کاشت تا هر کجای خانه پُر از بوی یاس شد گفتم که گریه کم کنم اما مگر که او از درد استخوان شکسته خلاص شد؟! ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هر وقت دل بهانه‌ی یاد تو را گرفت شادی از آن بلند شد و غصه جا گرفت ابری‌ست آسمان دل بیقرار تو بیخود نبود اگر که دوباره هوا گرفت گفتم شبی شبیه تو گریه کنم ولی چشمم ز اشک، خشک شد آقا صدا گرفت تو سوختی که سینه‌ام آتش گرفت و سوخت تو روضه‌خوان شدی اگر این روضه پا گرفت امروز هم بیا و بگو وای مادرم آخر مریض خانه‌ی مولا شفا گرفت راحت شدند اهل مدینه ز رفتنش این خانه‌ی علی‌ست که دیگر عزا گرفت در آخرین وصیت زهرا دل علی از روضه‌ی حسین و غم کربلا گرفت ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به‌مناسبتِ به‌امید آزادیِ رفته از دستم حساب جمعه‌های انتظار هر سحر یابن الحسن گفتم به پای انتظار می‌شمارم روزها را، فصل هم‌عهدی کجاست؟! ندبه می‌خوانم به شوقِ گفتنِ «مهدی کجاست» ناله‌ی یابن الحسن! برگرد بر روی لبم پُر شده از حسرت دیدار او روز و شبم می‌رسد او با سپاهی از شهیدانِ بسیج دیدنی خواهد شد آن ایام، طوفان بسیج ملت مستضعف دنیا به حقّش می‌رسد عاقبت یک جمعه هم مولا، به حقّش می‌رسد چارده قرن، این جدایی، درد تنهایی بس است یک نفس تعبیر این رؤیای زهرایی بس است وعده‌ی حقّ خدا وقت مشخص می‌رسد جمعه‌ی آزادی بیت المقدّس می‌رسد می‌رسد تا که ببیند شور و شوق لحظه را می‌رسد تا که بگیرد انتقام را حضرت صاحب زمان! ای حضرت قائم! بیا انتقام کوچه‌ی سرخ بنی هاشم! بیا هر غریبی در زمانه داد زد: مهدی بیا مادرت در کوچه‌ها فریاد زد: مهدی بیا فاطمیه آمده، ای روضه‌خوان! روضه بخوان از گل پژمرده‌حالِ نیمه‌جان، روضه بخوان کوچه در کوچه نماند و تا دل گودال رفت میخ شد خنجر، به روی حنجری بی‌حال رفت شیعه‌ی مهدی! عزای سخت بانو را بخوان فاطمیه آمده از داغ عاشورا بخوان مادری افتاد که حالا تنی تسخیر شد پیکری افتاد در گودال و خواهر، پیر شد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
آهِ دلم به آینه زنگار می‌زند پیراهن وصال تنش زار می‌زند عمرم، جوانی‌ام، همه خرج گناه شد این گریه‌ها زیان مرا جار می‌زند دیگر چرا اجل، به خدا که همین فراق عکس مرا به سینه‌ی دیوار می‌زند حالم شبیه حالِ بدِ مجرمی‌ست که سیلی نخورده دست به اقرار می‌زند چون ورشکسته‌ای شده‌ام که به هستی‌اش چوب حراج از سرِ اجبار می‌زند بر روی من حساب نکن جمعه‌ی ظهور سنگت به سینه، نوکر غم‌خوار می‌زند با اینکه رو به قبله شدم، دل‌خوشم هنوز گاهی سری طبیب به بیمار می‌زند شرمنده‌ام نمرده‌ام از رنج روضه‌ها خیلی بد است کارگر از کار می‌زند * * لعنت به نانجیب مدینه که بی‌هوا سیلی به پابه‌ماه عزادار می‌زند چون روز، روشن است از امروز کوچه‌اش فردا سه‌ساله را سر بازار می‌زند پنجاه سال بعد به اسم سه‌شعبه‌ای مسمار را به چشم علمدار می‌زند ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
مانند ابری که نمِ باران ندارد مَن، خشکسالیِ دلم پایان ندارد دیروز خیلی گریه‌کردن را بلد بود چشمم توانِ قبل را، الآن ندارد من با فراقَت دائماً سرگرم هستم این بی‌نوا کاری به این و آن ندارد دست از سر من برنمی‌دارد غمِ تو داغت رهایَم می‌کند؟!، امکان ندارد! بیماری عُشّاق، زخمی لاعلاج است دردی که هرگز نسخه‌ی درمان ندارد عُمر زلیخا پای یوسف رفت بر باد عاشق‌شدن جز باختن تاوان ندارد راهِ وصالِ یار دشوار است قطعاً این مقصد اصلاً جاده‌ای آسان ندارد من مطمئن هستم که نانِ شُبهه خورده هرکس به برگشتِ تو اطمینان ندارد هر بار بد کردیم، تو گردن گرفتی اما به «لطف» تو کسی اذعان ندارد باید برای این همه اندوهِ تو مُرد باید برایت مُرد، دور از جان ندارد! بی مصرفم، امّا فقط بگذار باشم ظرفِ شکسته، جا در این دُکّان ندارد؟! دارد اَجَل سر می‌رسد، پس کِی میایی! چشم‌انتظارت فرصتی چندان ندارد محتاج آغوش توأم، من را بغل کن فرزند، بی بابا سر و سامان ندارد جانِ همان‌ پهلو‌شکسته، زود برگرد جانِ گلی که روح در گلدان ندارد طوری لگد زد، میخ در پهلو فرو رفت... نامردِ بی غیرت مگر وجدان ندارد؟! در اوج تنهایی، صدف از دُر جدا شد مادر به غیر از فِضّه پشتیبان ندارد* ✍ * فَقالَت: آهْ يَا فِضَّةُ! إِلَيْكِ فَخُذِينِي فَقَدْ وَ اللَّهِ قُتِلَ مَا فِي أَحْشَائِي مِنْ حَمْلٍ ترجمه: پس صدا زد: آه ای فضّه! به سويم بيا و مرا درياب؛ به خدا سوگند، فرزندي را كه در بطن داشتم، كشته شد. 📚بحارالانوار مجلسی، ج۳۰، ص۲۹۴ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
آیا "در" و "دیوار"… حقیقت دارد؟ برخورد "گل" و "خار"… حقیقت دارد؟ ای صاحب عزای فاطمیه! آیا… این روضه‌ی "مسمار" حقیقت دارد؟ ✍ @dobeity_robaey
كوثر جاري نوري و دو زمزم داری هرچه شايسته‌ی عشق است فراهم داری   احمدی روي و علی خوی، عجب زهرایی! آنچه خوبان همه دارند، تو با هم داری هاجري؟ آسيه‌اي؟ نه! تو فقط فاطمه‌ای كه به تعظيم، دوصد هاجر و مريم داری   غم حيدر غم زهراست، خدا می‌داند تو به اندازه‌ی غم‌های علی غم داري   چارده‌مرتبه در سوگ خدا روضه شدی چارده قرنِ تمام است محرّم داری   از غمت عالم و آدم پُرِ داغند و هنوز چقدر سينه‌زن و مرثيه‌خوان كم داری   چادر خاكي تو پرچم اين هيأت‌هاست به خودت فاطمه! سوگند تو پرچم‌داری ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
این چند وقتِ زهرا، مشغول دوختن بود دلواپسِ علی و، در فکرِ پیرهن بود روزیِ خویش را صبح، از دست من گرفته‌ست شهری که هیزمِ آن، پشتِ حیاطِ من بود شهری که آتش آورد، جای عیادت و دید زهرا به‌جای آن در، مشغول سوختن بود آنکه دلیلِ ایجادِ عالم است مَردم! بر دستْ ریسمان و، بر گردنش رَسَن* بود «ماندم» علی نیاُفتد، بِین مدینه‌ای که... مردی نداشت غیر از، یک زن که شیرزن بود گفتم گواه دارم، گفتم که ارث دارم گفتم علی‌ست شاهد، اما جواب "لَن" بود می‌گفت بِین مسجد، با من: دروغگویی! آنکه میانِ کوچه، بدجور بد دهن بود قنفذ که خسته می‌شد، جایش مغیره می‌زد این پشتِ هم زدن‌ها، پیشِ ابالحسن  بود در گوشِ گاهواره، دیشب به گریه گفتم: ای کاش قدِ محسن، در خانه‌ام کفن بود... ✍ *ریسمان، طناب (فرهنگ معین) 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
کسی که بی تو سَرِ صحبتِ جهانش نیست تحمّل غم هجر تو در توانش نیست کسی که سوخته از انتظار می‌داند دل از فراق تو جسمی بُوَد که جانش نیست کسی که روی تو را دید یک نظر چون خضر چگونه آرزوی عمر جاودانش نیست؟! کسی که درک کند دولت حضور تو را نیاز گوشه‌ی چشمی به دیگرانش نیست نه التفات به طوبی کند، نه میل بهشت که بی حضور تو حاجت به این و آنش نیست به خاک پای تو سوگند، ای همیشه بهار! گلی که بوی تو دارد، غمِ خزانش نیست بهارِ زندگی‌ام در خزان نشست؛ بیا! «بهار نیست به باغی که باغبانش نیست» کنارِ تربتِ زهرا تو گریه کن! که کسی، به جز تو با خبر از قبر بی‌نشانش نیست بیا و پرده ز راز شهادتش بردار پسر که بی‌خبر از مادرِ جوانش نیست... ✍استاد 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
روحِ جاریِ رودها ! زهرا بانیِ خنده‌ی خدا ! زهرا آینه دار هَل اَتیٰ ! زهرا نقطه‌ی عَطف ماجرا ! زهرا قصّه‌ی عشق را مقدمه‌ای علت خلقتی تو؛ فاطمه‌ای! ابر از جلوه ی قمر به تو گفت راز شب را دمِ سحر به تو گفت هر که رنجید، زودتر به تو گفت ضَعف خود را فقط پدر به تو گفت* حس آرامشِ تو مطلوب است حالِ بابا کنار تو خوب است اُف به بالی که جلد بام تو نیست تشنه‌ای که فقیر جام تو نیست وای از آن دل که وقف نام تو نیست احدی در حدِ مقام تو نیست در خورِ والیِ خدا "ولی‌" است لایق فاطمه فقط "علی" است قبل از آنکه سر و صدا برسد از سر کوچه‌ها گدا برسد می‌نشینیم تا غذا برسد نانِ گرمَت مگر به ما برسد دور هُرم تنورِ تو جمعیم همه پروانه‌های این شمعیم نورِ لبخندهات جای خودش... اثرِ پندهات جای خودش... حُبِّ دلبند‌هات جای خودش... تو وُ فرزندهات جای خودش... هر کنیز تو باب حاجات است فضّه‌ات صاحب کرامات است تو کجایی و ما کجا هستیم دردمندیم، بی دوا هستیم از خواصیم، با شما هستیم ما گدایانِ مجتبی هستیم سرور نوکران تو حسن است پسر ارشد تو عشق من است خادم کوی تو برادر ماست نوکری کردنِ تو باور ماست دامن تو، دخیل آخر ماست چادرت سرپناهِ کشور ماست تو خودت سایه‌ی سر مایی به اَبَالفَضل! مادر مایی! * * فرصت نَقلِ اصلِ مطلب شد وقت خون‌گریه‌ی مُرَکَّب شد گُذر از جمعیت، لبالب شد ناگهان بین کوچه‌ها شب شد شیشه با ضربِ سنگِ خاره شکست آنچنان زد که گوشواره شکست دست با صورت تو بد تا کرد خون به قلب تمام دنیا کرد این زمین خوردنت چه با ما کرد! حسن از بخت بد تماشا کرد... آینه روی خاک‌ها افتاد چادرت زیر دست و پا افتاد ✍ * اِنّی اَجِدُ فی بَدَنی ضُعْفا (حدیث کسا) 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ولی تنها، ولی تنها، ولی تنها، ولی تنها قدم زد آسمان روی زمین ما؛ ولی تنها! کسی که دستگیر انبیا بوده‌ست از آغاز کسی که با وجود او نبوده مرسلی تنها چه تصویر غم انگیزی‌ست که بعد از رسول الله نشسته روبه‌روی ذوالفقار خود یلی تنها شگفتا! اسفلی بر منبر و دورش خلایق جمع! دریغا! گوشه‌ی مسجد نشسته افضلی تنها! پیمبر گفت: اگر دنیا به سویی رفت و او سویی همه باطل روند و اوست راه حق، بلی! تنها چه می‌گویی برادر جان! علی تنهاست بی مردم درست این است که هستند مردم بی علی تنها! ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
روزِ مرا سیاه کرد، روز و شبِ پُر آهِ تو وای از این تبسمت، آه از این نگاهِ تو خنده‌ی تلخ می‌کند، آنکه شکست پشت من راهِ نفَس گرفته‌است، آنکه گرفت راهِ تو باورِ کس نمی‌شود، خاصه دلیرانِ عرب خانه‌ی مرتضی شده، گوشه‌ی قتلگاهِ تو قسمت بچه‌ها نشد، بازی مادرانه‌ات قسمت گهواره نشد، بچه‌ی بی گناهِ تو ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
قبل از آنی که بیاید سائلی در پشت در می‌نشیند منتظر بانوی محشر پشت در خانه وقتی خانه‌ی زهراست، پس هر سائلی، بعد دق الباب خندان می‌شود در پشت در آنقدر از صاحب این خانه احسان دیده بود سجده کرد و اَشهدش را گفت کافر پشت در در زدند و با خودش می‌گفت حتماً سائل است باز هم با کیسه‌ی نان رفت مادر پشت در در کمال حیرت اما دید بانوی کرم جای سائل آمده این‌بار لشکر پشت در در زدند و در زدند و در زدند و در شکست آه شد آغاز، جنگی نابرابر پشت در با غضب شیطان به سوی اهل جنت حمله بُرد پا نهاد ابلیس بر آیات کوثر پشت در غنچه‌ی یاس و هجوم آتش و مسمارِ داغ شد گل نشکفته‌ی سادات، پرپر پشت در نیست پاسخ همچنان این پرسش تاریخ را از چه بابت رفت فضه جای حیدر پشت در کار دنیا را ببین در رفت و آمدهای خود ناگهان از پا می‌افتد مرد خیبر پشت در گر هزاران بار برگردد به دنیا باز هم می رود زهرا هزاران بار دیگر پشت در 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
فصل غم است! ای دل غمدیده گریه کن بنشین به کنج خلوت و پوشیده گریه کن ایام فاطمیه رسید و دراین فضا عطر عزای فاطمه پیچیده گریه کن از شعله‌های داغ جگرسوز او چوشمع آتش بگیر! ای دل تفتیده گریه کن همراه غنچه‌های گلستان مرتضی برآن گلی که دستِ ستم چیده گریه کن تنها نه فاطمیه «وفایی » که تا ابد فصل غم است، با دل تفتیده گریه کن ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
اَلا انسیةالحورا! اَلا خیرالنسا! زهرا بخوانم با کدامین یا چه بنویسم تو را؟ زهرا! نه تنها حمد و توحیدی و والعصری و والشمسی تویی تو کوثر و تطهیر و فجر و إنّما، زهرا! تویی که چادرت چون سایه‌ای روی سر دنیاست -چرا پوشیده می‌گویم؟- تویی نور خدا! زهرا خوشا بر تو! محمد از نگاهت وام می‌گیرد علی با دیدنت آرام می‌گیرد، خوشا زهرا! چه می‌شد لایق "الجار ثم الدارِ" تو باشیم که ما بسیار محتاجیم "الغوثِ" تو را زهرا نیاوردیم ما هیزم، نخندیدیم بر اشکت دعایی کن برای ما! الا روح دعا زهرا * * نبوده روضه‌هایی بازتر از آن درِ بسته نبوده کربلایی مثل داغ کوچه‌ها زهرا علی می‌گفت: حالا که جهان قهر است با حیدر تو هم کم‌صحبتی با من! چرا زهرا؟ چرا زهرا؟ * * گره بسیار و ره دشوار؛ باکی و هلاکی نیست که هم مشکل‌گشا زهراست و هم رهنما زهرا نه... تشبیه رسایی نیست: ما و خاک پای او کجا ما بی سر و پایانِ سَردَرگُم، کجا زهرا؟ ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
1⃣ مادرت در کوچه‌ها فریاد زد یابن‌الحسن العجل آقای من دست بسته مرتضی فریاد زد یابن‌الحسن العجل آقای من 2⃣ من ز خون سینه بنوشتم چنین بر روی خاک یا علی روحی فداک از حرم تا کوچه‌ها فریاد من با قلب چاک یا علی روحی فداک 3⃣ إنما و هل أتی و قدر و کوثر کشته شد وای مادر کشته شد بین آن دیوار و در، زهرای اطهر کشته شد وای مادر کشته شد 4⃣ در عزای پهلوی بشکسته و بازوی من اِبکنی ابالحسن یاد کن از آن شهید سر جدای بی کفن اِبکنی ابالحسن 5⃣ روی پیغمبر کبود از دست قوم کافر است این عزای محشر است قاتل زهرای اطهر قاتل پیغمبر است این عزای محشر است ✍ @dobeity_robaey
فقط می‌خوانمت دریا! که شوری بی کران داری چرا دریا؟ که در قلبت حدودی بیش از آن داری برای رفت و آمدهای اهل آسمان گویا به سمت عرش از هر سویِ خانه پله‌کان داری تمام روز گرداننده‌ی چرخ سماوات است، همان دست دعا که شب به سمت آسمان داری دلیل خلقتِ عالم! به خاکِ چادرت سوگند که بیش از آسمان دستی پُر و روزی‌رسان داری وپشت پرده‌‌ی مسجد زبانِ ذوالفقاری تو تویی که پای دَرسَت، دخترانی خطبه‌خوان داری اگر در روز محشر هم شفیع کافران باشی چه جای شبهه! چون قلبی به شدت مهربان داری سرا پا مست می‌گردد زمین و آسمان وقتی، که تو نامِ امیرِ مؤمنان را بر زبان داری به شوق «اَشهدُ اَنَّ علیاً حُجت الله»ت عجب شوقی ازآن درسینه‌ات وقت اذان داری تو مقصود خدا از خِلقتی و مادر هستی تو حق مادری بر گردن کل جهان داری منم آن‌که کریمی چون تو را در زندگی دارم تو هم آنی که همچون من گدایی ناتوان داری ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای کاش عدو آن روز پشت در نمی‌آمد یا در پس در لااقل مادر نمی‌آمد گفتند در این خانه زهرا هست و اولادش رحمی ولی بر قلب آن کافر نمی‌آمد گفتا (وَ إِن) باید بسوزد خانه با اهلش از این حرامی غیر از این هم بر نمی‌آمد در شعله ور شد، تندتر مادر نفس می‌زد ای کاش این آتش سوی معجر نمی‌آمد از آتش در، آتش کینه فراتر بود ساعات مظلومی و غربت سر نمی‌آمد وقتی که با ضرب لگد در کنده شد از جا چه خوب می‌شد میخ، سمت پر نمی‌آمد فریاد زد "فضه خُذینی" کشته شد محسن جز فضه کاری از کس دیگر نمی‌آمد "در" روی مادر بود و یک لشکر از آن رد شد دیگر صدای دُخت پیغمبر نمی‌آمد بردند با دو دست بسته شاه عالم را این بی کسی به فاتح خیبر نمی‌آمد گفتم "دو دست بسته" یاد زینب افتادم آنجا که جز غم بر دل مضطر نمی‌آمد می‌دید قاتل چوب بر لعل حسینش زد از این بلایی بر سرش بدتر نمی‌آمد می‌گفت با گریه عقیله جام مِی ای‌کاش، دیگر کنار چوب و تشت زر نمی‌آمد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هق هقِ هرشب من تا به ثریا رفته حیف... دیگر خوشی از زندگی ما رفته از دوصد ضربه‌ی شمشیر مرا بدتر کشت آن لگد که به روی چادر زهرا رفته هردم و بازدم فاطمه زحمت دارد چه کنم من؟! نفسش باز خدایا رفته! چشم در چشم علی دست به پهلو نگرفت تا که من فکر کنم دنده او جا رفته به روی آن در چوبی که نبی می‌بوسید غاصب حق من و فاطمه با پا رفته در و همسایه ز من حال تورا می‌پرسند که بگو فاطمه زنده‌ست علی یا رفته...؟! ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e