بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_باقر_ع_شهادت
#محمود_ژولیده
▶️
ای عمر پر درد و بلا بار سفر بند
امروز با زهر جفا بار سفر بند
ای عمر از دامان صبرم دست بردار
ای زهر در این سینه هرچه هست بردار
من با عطش پیشینه ای دیرینه دارم
از تشنگی هفتاد و دو آئینه دارم
@hosenih
من حضرت خون خدا را نور عینم
من پور آن لب تشنه ام سبط الحسینم
من پنجمین دردانۀ پیغمبر استم
نجل حسن نسل شریف کوثر استم
من میوۀ باغ امیر المومنینم
من غنچۀ دامان زین العابدینم
من زینت دوش ابالفضل رشیدم
عمری به روی آب تصویرش کشیدم
من وارث رخسار سیلی خورده هستم
چون غنچه در نشکفتگی پژمرده هستم
از کودکی آمادۀ پرواز بودم
جد غریب خویش را همراز بودم
من از مدینه تا مدینه داغ دیدم
یعنی که عمری را به سینه داغ دیدم
@hosenih
عمری است عاشوراست حال بی قرارم
شام غریبان است عمر سوگوارم
من همنفس بودم تمام عمه ها را
در شعله ها دیدم تمام خیمه ها را
از کربلا تا شام با من رازها هست
با هر بلا این سینۀ من آشنا هست
من نذرها کردم برای عمه زینب
تا که شود جانم فدای عمه زینب
عمری برای عمه ام روضه گرفتم
یک حرف هم بی یاد او با کَس نگفتم
من تازیانه خوردن ابرار دیدم
این داغ ها را حکمت و اسرار دیدم
@hosenih
پس باید از دریای مقتل می گذشتم
با پای پر از زخم و تاول می گذشتم
من دیده ام با دیدۀ خونین منا را
در قتلگاهِ عشق معنای فنا را
یکسو تکاپوی یتیمان بود و غربت
یکسو رخ قرآن ناطق بود و تربت
شَیبُ الخَضیب آنجا برایم شد مجسم
خَدّالتَریبِ مقتل و خط مقدم
من ازدحام نعش ها در دشت دیدم
چون اسب بی صاحب، حرم برگشت دیدم
ناگه ز دست بزم دیدم جام و می رفت
خورشید با هجده ستاره روی نی رفت
رأس علمدار حرم بر نی که دیده
من دیدم اما ناسزا در پی که دیده
@hosenih
یکسو نگاه خسته سوی خیمه ها بود
یکسو دلم با پیکر خون خدا بود
چشمم شکافنده ترین اسرار را دید
با شاهد و مشهود پس دیدار را دید
می شد حسین بن علی فانی فالله
با خاک یکسان مي شد آن محبوبِ بالله
ده مرکب و ده راکب چابک از اول
با سمّ تازه تاختند از نو به مقتل
حالا شود حالم پریشان حال عصمت
معجر کشی بود و فرار آل عصمت
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_باقر_ع_شهادت
#مهدی_نظری
▶️
نگاه چشم ترم کل صحنه ها را دید
در این میان فقط از دست زجر می ترسید
اگرچه سینه ام از هُرم زهر می سوزد
ولی وجود من از داغ کربلا خشکید
@hosenih
چه گویمت که کجا رفتم و چه ها دیدم
در اوج کودکیم قامتم ز غصه خمید
چه گویمت که در آنجا چه ظلم ها کردند
چه لاله ها چه قدر غنچه ها که دشمن چید
چه گویمت من از آن لحظه که عمو می رفت
کنار آب رسید و نمی از آن نچشید
چه گویمت من از آن لحظه که علم افتاد
حرم نه کل جهان بود که ز هم پاشید
چه گویمت که امامی ز صدر زین افتاد
و نیزه ها که تن پادشاه را بوسید
@hosenih
مقابل من و عمه... رقیه سیلی خورد
هزار مرتبه ازدرد هی به خود پیچید
میان قافله او را نشانه می کردند
چه لحظه ها که مغیلان به پای او نرسید
چه بوسه ها که نزد عمه جان به صورتمان
به جای زخم کبودی به جای دست پلید
@hosenih
در آن دقیقه که از تل نگاه می کردم
تمام موی سرم شد شبیه عمه سفید
اگر چه زهر جفا قاتلی به قلبم شد
ولی قدم فقط از داغ کربلا خم شد
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_باقر_ع_شهادت
#جواد_حیدری
▶️
یا باقر از فرط غمت افسرده گشتیم
از غصه جانسوز تو پژمرده گشتیم
هر شیعه در دل حجله داغ تو بسته
سنگینى داغت دل ما را شكسته
@hosenih
سوز دلت از سینه ات بار سفر ساخت
در سینه ما رفت و ما را دیدهتر ساخت
پنجم امام و هفتمین معصوم هستى
جانم فدایت پس چرا مسموم هستى
اى صبر مطلق، گشتهاى بى تاب از چه؟
اى كشتى عدل خدا، گرداب از چه؟
جسم شریفت از چه كم كم آب گشته
بنگر كه صادق از غمت بى تاب گشته
@hosenih
تو یادگار آخرینِ كربلایى
تو داغدار و دل غمینِ كربلایى
تفسیر دشت كربلا در سینه توست
دلها گرفتار غم دیرینه توست
با رفتنت دیگر تو آسوده ز دردى
داغ یتیمى را به صادق هدیه كردى
تاریكى صحن تو بر غربت گواه است
شمعى ندارد قبر تو بى بارگاه است
@hosenih
اى كاش بر قبرت حرم سازیم امامم
بر گنبدش پرچم بیافرازیم امامم
آییم پابوس و تو را زوّار گردیم
ما بى كسان هم لایق دیدار گردیم
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_باقر_ع_شهادت
#سید_رضا_مؤید
▶️
سلام ما به بقیع و بُقاع ویرانش
بر آن حریم که باشد ملک نگهبانش
سلام ما به بقیع، آن تجسّم غربت
گـواه بر سخنـم تربـت امـامـانش
@hosenih
بقیع کعبه ی قدس چهار معصوم است
چـهار نور خدا مـی دمد ز دامـانش
یکی است حضرت باقر از آن چهار امام
که داغ او زده آتش به قلب یارانش
شهید شد ز جفای هشام آن مولا
زِ زهرِ تعبیه در زین که آب شد جانش
@hosenih
غریب اوست که در موسم زیارت حج
مدینه و آنهمه زائر که هست مهمانش
شـب شهادت او یـک نفر نمـی ماند
که اشک غم بفشاند به قبر ویرانش
دری که سجده گه قدسیان بود خاکش
به زائرش ندهـد اذن بوسـه دربــانش
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_باقر_ع_شهادت
#غلامرضا_سازگار
▶️
كسي كه بود شكافندهي تمام علوم
هزار حيف كه از زهر كينه شد مسموم
سر تو باد سلامت يا رسول الله
وصّي پنجم تو كشته شد، ولي مظلوم
@hosenih
گهي به زخم زبان قلب حضرتش خستند
گهي به خانهاش از كينه خصم برد هجوم
بسان مادر و آباء رنج ديدهي خويش
هميشه بود ز حقّ و حقوق خود محروم
به غربت علي و خاندان او سوگند
امام ما ز جهان رفت با دلي مغموم
هماره قصۀ مظلومياش به خاك بقيع
بُود ز غربت قبرش براي ما معلوم
ز دردهاي نهاني كه بود در دل او
كسي نداشت خبر غير خالق قيّوم
@hosenih
حيات او همه با درد و رنج و غصه گذشت
كه بود ظلم به اولاد مصطفي مرسوم
نه طاقت است زبان را به وصف غمهايش
نه قدرت است قلم را كه تا كند مرقوم
بگو به امت اسلام، اين سخن "ميثم"
به مرگ حضرت باقر يتيم گشت علوم
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_باقر_ع_شهادت
#سیدمجتبی_شجاع
▶️
تو را غرق محن کردند اما..
غریبت در وطن کردند اما...
غریبانه تو جان دادی، ولیکن
تو را غسل و کفن کردند اما...
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_باقر_ع_شهادت
#محمود_ژولیده
▶️
منم که دل به غم و درد آشنا دارم
به دیده جام می ناب نینوا دارم
به سینه وسعت صحرای کربلا دارم
همیشه در همه جا روضه ی منا دارم
منم که بانی این روضه های پر شورم
تمام عمر، سروری نکرد مسرورم
@hosenih
کسی که باطن هر روضه را خبر دارد
کسی که گلشنی از لاله بر جگر دارد
کسی که خاطره ی وادی خطر دارد
ز روز واقعه هفتاد و دو اثر دارد
منم که سجده ی سجّاد دیده در شعله
حرارت غم جانان چشیده در شعله
منم که داغ یتیمان مجتبی دیدم
شهادت همه ی آل مصطفی دیدم
به زیر سمّ ستور آیت خدا دیدم
به کوفه هیبت فریاد مرتضی دیدم
به صحنه، شاهد اجساد عاریات منم
بلا کشیده ی نسوات بارزات منم
کسی که دید امام زمان در آتش بود
کسی که عمّه ی او باعث نجاتش بود
کسی که تشنه و صد چشمه ی فراتش بود
کسی که کرب و بلا قلّه ی حیاتش بود
به چار ساله غمم برتر از چهل ساله
که دیده؟ گریه ی پنجاه ساله بی ناله
@hosenih
منم که هجمه ی سیلی به کاروان دیدم
هجوم کعب نی و زخم کودکان دیدم
به نیزه معجر خاکی بانوان دیدم
ز خاتمی که به دستان ساربان دیدم
جواهرات زنان بود و دست نامحرم
فرار کودک و فریاد پست نامحرم
هرآنکه از کرمم کربلا نمی خواهد
ز آل فاطمه دفع بلا نمی خواهد
ز خوان نعمت علمم صلا نمی خواهد
بهشت، غیر دل مبتلا نمی خواهد
من آنچه خاطره دارم ز کربلاست و بس
روایت هنر عشق، نینواست و بس
@hosenih
بیا که باقرم و کاشف هُمومم من
هماره پشت و پناه بشر، عمومم من
به علم غیب شکافنده ی علومم من
بیا که با خبر از گردش نجومم من
به مدرسم همه تازه دروس می بینی
هزار بوعلی و شیخ طوس می بینی
بگیر دست توسّل، تو را نظر از من
بساز همّت دانش، به دل اثر از من
مرو به دامن بیگانگان، ظفر از من
فقاهت از من و طب از من و هنر از من
بیا که باقر اعلام اولیاء منم
به علم و حلم، معلّم به انبیاء منم
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_باقر_ع_شهادت
#علی_اکبر_لطیفیان
▶️
خشکی ام رفت و وصل دریا شد
سردی ام رفت و فصل گرما شد
فارغم از خودم خدار را شکر
آسمانی شدم خدا را شکر
آمدی و دلم نجات گرفت
باز هم مرده ای حیات گرفت
@hosenih
ای حیات مجدد دنیا
دومین یا محمد دنیا
یا من ارجوی آستان لبم
پنجمین رکعت نماز شبم
ای که تنها خدا شناخت تو را
مثل بیت الحرام ساخت تو را
قافیه های بیت ما تنگ است
در مقامت کمیت هم لنگ است
ای نسیم پر از بهار حسین
حسنی زاده تبار حسین
قبله مردم مدینه تویی
حسن دوم مدینه تویی
@hosenih
ای ظهور پیمبر اکرم
حاصل وصلت دعا و کرم
مادرت دختر کریم خدا
پدرت حضرت کلیم خدا
وسط هفته ها برای منی
التماس سه شنبه های منی
سر شب فکر نور تو بودم
فکر شب های طور تو بودم
خواب سجادهٔ تو را دیدم
صبح دیدم کنار خورشیدم
ای نماز پر از قنوت حسن
حاصل چلهٔ سکوت حسن
@hosenih
تو تولای دفترم هستی
قسم نون والقلم هستی
تکیه بر بال جبرئیل زدی
مزرعه داشتی و بیل زدی
بهترین میوهٔ تو ایمان بود
گندم کال تو پر از نان بود
بی تو این حوزه ها کمال نداشت
میوه ای غیر سیب کال نداشت
وقت آن است اجتهاد کنی
بی سواد مرا سواد کنی
وقت آن است منبری بزنی
حرف یک حرف بهتری بزنی
@hosenih
عِلم را باز هم شکف دهی
در کلاست مرا طواف دهی
اگر علم تو را حساب کنند
زندگی تو را کتاب کنند
علم و اخلاق می شود با هم
آدمی می کند بنی آدم
پر جبریل زیر پای تو بود
گردن آویز بچه های تو بود
میوهٔ بهتر از رطب سیب است
باعث التیام تب سیب است
فاطمه سیب جنت الاعلاست
پس شفای تب تو یا زهراست
چه کسی گفته بی مزاری تو
یا چراغ حرم نداری تو
قبر تو بارگاه توحید است
شمع بالاسر تو خورشید است
@hosenih
چه کسی گفته سایبانت نیست
صحن در صحن آسمانت نیست
عرش که آسمان نمی خواهد
نور که سایبان نمی خواهد
تو خودت سایبان دنیایی
بهترین آسمان دنیایی
مردی از خانوادهٔ خورشید
امتداد غم امام شهید
انعکاس صدای عاشوراست
روضه های غروب مناست
مرد سجاده، مرد نافله ها
مرد شب زنده دار قافله ها
مردی از جنس آیه تطهیر
خستگی های بردن زنجیر
@hosenih
هم سفر با ستارهٔ غم هاست
«کربلا زاده» محرّم هاست
هم نژاد امام بی کفنان
دومین مرد کاروان زنان
راه طی کردهٔ بیابان ها
قدم زخمی مغیلان ها
یاد خون طپندهٔ گودال
خنده های زنندهٔ گودال
زخم بال و پر کبوترها
پا به پای اسارت سرها
بغض غمگین عصر عاشورا
گریه پشت پای معجرها
@hosenih
غیرت دست بسته محمل
شاهد التماس دخترها
کوچه کوچه؛ گذر گذر، همه جا
هم رکاب صدای حنجرها
برگ سبزی است با نشانهٔ سرخ
کودک زیر تازیانهٔ سرخ
طفل رفته، خمیده برگشته
باغ گل رفته چیده برگشته
آفتاب کمی غروب شده ست
گل یاس بنفشه کوب شده ست
آشنای صدای سلسله هاست
سوزش ناگهان آبله هاست
@hosenih
او که آیینهٔ محرم بود
گریه هایش به رنگ ماتم بود
از ستاره گرفته تا شبنم
از بنفشه گرفته تا مریم
همه محو صدای او هستند
پای مرثیه های او هستند
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_باقر_ع_شهادت
#محمدجواد_شیرازی
▶️
در دو روز زندگی غربت فراوان دیده ام
بارها از پیکر خود، رفتن جان دیده ام
از غروب روز عاشورای سال شصت و یک
بر دل زهرایی ام زخمی نمایان دیده ام
حج نیمه کاره ام کامل شد و در کربلا
عصر عاشورا به جای عید قربان دیده ام
در منا آب گوارا دست زائر ها دهید
حاجی ام را در ته گودال عطشان دیده ام
@hosenih
زین اسبم را چرا آلوده بر سم می کنند؟!
من که مرگم را همان شام غریبان دیده ام
شرمساری غیور خیمه را حس کرده ام
بر روی مشک عمویم جای دندان دیده ام
خنده های حرمله خیلی غرورم را شکست
مادر شش ماهه را با چشم گریان دیده ام
کعب نی از شمر و ابن سعد ملعون خورده ام
یک حرم را بین آتش مات و حیران دیده ام
@hosenih
آن قدر در بین صحرا بر زمین افتاده ام
آن قدر در پای خود خار مغیلان دیده ام
چشم من بر آیه ی شق القمر افتاده است
آیه خواندن بر درخت از شمس تابان دیده ام
خاطرات تلخ شام از خاطرم هرگز نرفت
خیزران را بر لب قاری قرآن دیده ام
یک شب راحت نخوابیدم از آن روزی که من
عمه ام را بین نامحرم پریشان دیده ام
با همین چشم ورم کرده خودم جان کندنِ
عمۀ هم بازی ام را کنج ویران دیده ام
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_باقر_ع_مدح_شهادت
#مجتبی_روشن_روان
▶️
من از تبار باقرم مردم بدانيد
دل بيقرار باقرم مردم بدانيد
مست و خمار باقرم مردم بدانيد
امروز يار باقرم مردم بدانيد
فردا كنار باقرم مردم بدانيد
دست از غم او تا قيامت برندارم
اي كهكشانها آسمانها در مدارت
عرش خدا عزّ و جلّ بيقرارت
ختم رسل كرده سلامش را نثارت
بيچاره تر از من نداري در كنارت
دارم درون سينه ام شوق زيارت
كي مي شود سر بر مزار تو گذارم
@hosenih
اي ابتداي روضه ها از خانۀ تو
اي هيأت عشاق در كاشانۀ تو
قلب تمام قدسيان ديوانۀ تو
بار تمام صحنه ها بر شانۀ تو
شد خانۀ آباد من ويرانۀ تو
من حاجتي جز مردن از عشقت ندارم
شكر خدا امشب پريشان تو هستم
مانند زهرا ديده گريان تو هستم
بيچارۀ آن قبر ويران تو هستم
تقدير بوده اينكه حيران تو هستم
من مردۀ بوي گريبان تو هستم
پس كي غم تو مي كشد بر روي دارم
امشب تفأل مي زنم بر چشمهايت
مثل مزارت مانده خلوت روضه هايت
عيبي ندارد روضه مي گيرم برايت
جاني كه دارم جان من آقا فدايت
آتش زده زهر جفا بر دست و پايت
اي كاش پاي غصه هايت جان سپارم
@hosenih
اي سوز آه سينۀ تو آسمان سوز
بر ما عطا فرما كمي اي مهربان سوز
قبر خرابت روضه اي داغ و نهان سوز
اي خاطرت آزرده از يك ظهر جانسوز
بر چشمهايت چند عكس خانمانسوز
امشب بياد خاطراتت لاله زارم
قوم پيمبر را همه گمراه ديدي
آنچه نديده هيچ چشمي، آه ديدي
در بين آتش ذكر يا الله ديدي
چندين ستاره در مدار ماه ديدي
يك يوسف بي سر ميان چاه ديدي
مي گفتي از اين غم هماره بيقرارم
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_زمان_عج_مناجات #امام_باقر_ع_شهادت #محکومیت_آل_سعود #شجرة_الملعونه - به بهانه سالروز #شهادت_شهدای_منا #بصیرت
#وحید_محمدی
▶️
شبی میان همین روضه ها قبولم کن
به حرمت غم آل عبا قبولم کن
درون سینه ی من حبّ مرتضی جاریست
به حق فاطمه و مرتضی قبولم کن
برای اینکه به وصل تو دلربا برسم
گذاشتم همه را زیر پا، قبولم کن
@hosenih
ز لطف بی حدت آقا که کم نمی آید
بیا کرم کن و این دفعه را قبولم کن
گناه کرده ام آقا، ببخش، شرمنده
قبول، من بدم امّا شما قبولم کن
سلام منتقم کشته های دشت منا
به غربت شهدای منا، قبولم کن
به حق آن شهدایی که تشنه جان دادند
شبیه تشنه لب کربلا، قبولم کن
@hosenih
به ناله های جگر سوز حضرت باقر
به روضه خوان غم نینوا قبولم کن
به لحظه های پر از ماجرای کوفه و شام
به رأس رفته روی نیزه ها قبولم کن
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_باقر_ع_شهادت
#مسعود_اصلانی
▶️
سینه ام چون تلاطم دریا
چشم من چشمه ی غم دنیا
داده ام این دل اسیرم را
دست بال و پر کبوترها
همره بال هایشان بردند
تا بسازند سایبانی را
سایبانی برای خاک بقیع
حائلی بین آفتاب آن جا
بوی غربت هزار سالی هست
که از آن خاک می رود بالا
غم میان دلم چو زائر شد
غصه دار امام باقر شد
@hosenih
زهر دادند عمق جانت را
تیره کردند آسمانت را
و گرفتند با شراب زهر
قوت دست مهربانت را
مگر آن چشم ها نمی دیدند
بال پرواز بی کرانت را
دم آخر مرور می کردی
روضه ی درد بی امانت را
به خدا چشم های تو می دید
رخ نیلی عمه جانت را
داغ بازار شام یادت بود
بارش سنگ بام قوم یهود
@hosenih
در میان شلوغی و فریاد
بین آشوب شهر سنگ آباد
وقت آغاز سنگ باران ها
عمه زینب نجاتمان می داد
پیش چشم رباب بی کودک
پیش بابای بی کسم سجاد
سر اصغر که بی تعادل بود
از روی نیزه بارها افتاد
تازیانه به هر طرف می برد
کودکان را چو کاه بر روی باد
دیدم آنجا تمام غم ها را
زخم زنجیر پای بابا را
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_باقر_ع_شهادت
#علی_انسانی
▶️
ای پنجمین امام که معصوم هفتمی
از ما تو را ز دور «سلامٌ علیکمی»
بر درد جهل خلق، ز عالم طبیبتر
نامت غریب و قبر، ز نامت غریبتر
@hosenih
وقف علوم و دانش و دین کرده، همّ خویش
باشی کنار ابن و اب و اُمّ و عَمّ خویش
آب و گل و سجیّت تو، جز کرم نداشت
دیدم چرا مزار تو صحن و حرم نداشت
گلدستهای نداشت حرم، مرقدی نبود
صحن و سرا نیافتم و گنبدی نبود
این خاک عشق باشد و بر باد کی رود؟
غمهای عهد کودکی از یاد کی رود
آتش به خرمن جگر از آه، با تو بود
یک عمر، خاطرات تو همراه با تو بود
از صبح تا غروب کشیدی ز سینه آه
اما چه خوب شد که نرفتی به قتلگاه
تو دیدهای چهها به اسارت به عمه شد
در شهر شوم شام، جسارت به عمه شد
تو طفل روی ناقهی عریان نشستهای
بر روی رحل ناقه، چو قرآن نشستهای
@hosenih
تو طعم تازیانه و سیلی چشیدهای
بر روی خار، همره طفلان دویدهای
دیدی تو خیمههای به آتش کشیده را
داغ و فرار و رنگ ز چهره پریده را
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_باقر_ع_شهادت ، زبان حال حضرت امام باقر(ع) با حضرت رقیه(س)
#مجید_تال
▶️
تو یکسره در چشم لشکر بودی و من نه
چون صاحب خلخال و زیور بودی و من نه
@hosenih
فهمیدم آن لحظه که نامحرم تو را می زد
از چند صورت مثل مادر بودی و من نه
ما هر دو از بازار شامیها گذر کردیم
با این تفاوت که تو دختر بودی و من نه
در معرض چشم حرامی بودهایم اما
آن لحظه تو محتاج معجر بودی و من نه
حاجت گرفتی در خرابه من دلم میسوخت
آنشب تو درآغوش یک سر بودی و من نه
@hosenih
اما دوتایی مثل گل از ساقه افتادیم
ما دست در دستان هم از ناقه افتادیم
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_باقر_ع_شهادت
#محسن_ناصحی
▶️
چهار ساله است و مثل کاروانیان مسافر است
چهارساله است و شاهد غمین ترین مناظر است
@hosenih
بنا به کربلا رسیدن است، کربلا رسیدنی است
بنا به داغ دیدن است ، دیده و شکسته خاطر است
امام زاده است و خود امام ، از نبی بر او سلام
مخاطب سلام ، او ، مبلّغ سلام ، جابر است
بناست وارث گدازه های منبر پدر شود
کنون که نسل عنترِ* بنی امیّه بر منابر است
لهوفها رساله می شوند و تیغها قلم از او
آهای وارثان جهل و ظلم ، این امام باقر است
نمیشود همیشه گریه را سرود و اشک را نوشت
اگرچه روضه خوان دردهای او همیشه شاعر است
@hosenih
چقدر نیزه دید و دشنه دید ، اتّفاق تشنه دید
چقدر کربلا که در مقابلش هنوز حاضر است
*نام دستهای از میمونهای آفریقایی
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_باقر_ع_شهادت
#عباس_احمدی
▶️
اي خيمۀ عشق از تو بر پا مانده
اي از تو دهان علم هم وا مانده
@hosenih
از آتش اشكهايتان معلوم است
در كرب و بلا كودكي ات جا مانده
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_باقر_ع_شهادت
#محمدحسن_بیات_لو
▶️
آه یادم نمی رود هرگز
غم جانسوز غارت خلخال
حمله ی نابرابر لشکر
به زنان و به خیمه و اطفال
@hosenih
صحنه اش بین صحن چشمانم
میدهد زجر هر شب و روزم
ذوالجناح آمد از دل میدان
با دو صد زخم بر سر و کوپال
@hosenih
چه بگویم از آن غروب غریب
در هیاهوی نیزه و شمشیر
تنی از روی شیب قربانگاه
غلت می خورد تا ته گودال
@hosenih
چه بگویم که تیزی خنجر
به روی حنجری فشار آورد
یک نفر بین قاتلانش شد
بر سر سر بریدنش جنجال
@hosenih
هم غرورم شکست هم قلبم
آن زمانی که دختری خسته
از روی ناقه بر زمین افتاد
دشت تاریک بود و رفت از حال
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_باقر_ع_شهادت
#میلاد_حسنی
▶️
کودکی باغی از ریاحین است
آسمانش ستاره آذین است
کودکی فصل خوب خاطره هاست
و پر از روزهای شیرین است
@hosenih
روزهایی شبیه یک رویا
مملو از خوابهای رنگین است
ولی انگار خاطرات شما
راوی زخمهای دیرین است
توی تصویر چار سالگی ات
کودکی بغض کرده غمگین است
با سوالی که ذبح شش ماهه
راه و رسم کدام آیین است؟
یا سوالی شبیه اینکه چرا
عمه پیشانیاش پر از چین است
@hosenih
چه بگویم خودت که میدانی
روضهی قتلگاه سنگین است
دستهایی که میرود بالا
دستهایی که رو به پایین است
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_باقر_ع_شهادت
#مهدی_مقیمی
▶️
نقل چهار سالگی ات نقلِ کربلاست
این جمله خود به خود به خدا ختمِ روضه هاست
ای که امامِ پنجمِ مظلومِ شیعه ای
ذکر توسلِ به تو مشکل گشای ماست
@hosenih
باید که طولِ عمر تورا غرق غم نوشت
بس که به قابِ چشمِ تو تصویر نیزه هاست
تو کشتۀ مصائب کرببلا شدی
گر که شهیدِ زهر بخوانم تو را خطاست
ده سال در منا به عزایت گریستند
تا صبحِ روز حشر ، عزادار تو مناست
محنت کشیدهء دلِ ویرانه های شام
بخشی زِ خاطراتِ تو بین خرابه هاست
قدری زِ خاطرات تو هم در میان راه
دنبالِ نیزهء سرِ سلطان اولیاست
داغی که چند سال ، زِ عمر تو کاسته
بزم شراب و طعنه به ناموس مرتضاست
@hosenih
ای با کفن چه سخت شده شعرِ روضه ات
وقتی که سهمِ بی کفنی ، قطعه بوریاست
از حال و روزِ خاکیِ صحن بقیعتان
پیداست غربتی که فقط قسمت شماست
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
برای #زائرین_مدینه ، #قبرستان_بقیع ، #حج
#محمد_مبشری
▶️
امان از محنت تو یابن زهرا
شکسته حرمت تو یابن زهرا
@hosenih
مزار تو چه خاموش و غریب است
«فدای غربت تو» «یابن زهرا»
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_باقر_ع_شهادت
#رضا_قاسمی
▶️
ای آنکه قبرت بی چراغ و سایبان است !!!
روضه نمی خواهی !! مزارت روضه خوان است
گلدسته ات سنگی ست ، روی تربت تو
گنبد نداری ... گنبد تو آسمان است
@hosenih
اصلا نیازی به بیانش نیست دیگر
اوج غریبی تو از قبرت عیان است
تو یادگار داغ های کربلایی
از هرم ماتم در دلت آتشفشان است
هر روضه ات کرب و بلایی می شود ... چون
دور مزار تو پر از نامه رسان است
تو شاهد باران سیل آسای خونی
تو کعبه ای ... چشمت شبیه ناودان است
تو یادگار باغ های لاله هستی
اما به ذهنت خاطرات صد خزان است
جسم تو در خاک بقیع و روحت اما ...
در قلب یک گودال ، هر شب میهمان است
دیدی که در گودال ، جدت را چه کردند
دیدی که عمه روی تَل بر سرزنان است
تو شاهد گل های از ساقه جدایی
دیدی که بر نیزه سرِ پیر و جوان است
@hosenih
تو غیرت اللهی ... غم ناموس دیدی
از داغ غارت در گلویت استخوان است
تو مقتلی هستی که دیده روضه ها را
آنچه زبان از گفتنش هم ناتوان است
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_باقر_ع_شهادت
#قاسم_نعمتی
▶️
هجوم موجِ بلا را به چشم خود دیدم
غروبِ کرببلا را به چشم خود دیدم
به سر زنان پیِ عمه به روی تل رفتم
ذبیحِ دشتِ منا را به چشم خود دیدم
@hosenih
میانِ آن همه نیزه به دست در گودال
سنانِ بی سر و پا را به چشم خود دیدم
به زورِ نیزه زِرِه را ز تن در آوردند
مُرَملٌ بدماء را به چشم خود دیدم
زقتلگاه همه دستِ پُر که می رفتند
به دوشِ خولی عبا را به چشم خود دیدم
زمان حملۀ آن ده سوارِ تازه نفس
غبارِ رویِ هوا را به چشم خود دیدم
میانِ پنجۀ هر نعل تازه و میخش
لباسِ خون خدا را به چشم خود دیدم
سلام بر بدنِ بی سری که عریان شد
تنِ به خاک ،رها را به چشم خود دیدم
میانِ طایفه ها رأسها که قسمت شد
سرِ همه شهدا را به چشم خود دیدم
عمو که خورد زمین رویِ حرمله واشد
تمام واقعه ها را به چشم خود دیدم
به پشتِ خیمه به دنبالِ قبر اصغر بود
شکارِ رأسِ جدا را به چشم خود دیدم
فرارِ دختری آتش گرفته در صحرا
میانِ هلهله ها را به چشم خود دیدم
گذشته از همه اینها به شهرِ بد نامان
زمانِ قحطِ حیا را به چشم خود دیدم
میانِ مجلسِ نامحرمان و بزمِ شراب
ورودِ آل عبا را به چشم خود دیدم
تَهِ پیالۀ خود را کنارِ سر می ریخت
قمار و تشتِ طلا را به چشم خود دیدم
@hosenih
ضریحِ صورتِ جدم دوباره ریخت به هم
شتابِ چوبِ جفا را به چشم خود دیدم
عزیز کردۀ زهرا کنیزِ مردم نیست
اشارۀ دو سه تا را به چشمِ خود دیدم
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_باقر_ع_شهادت
#مرضیه_عاطفی
▶️
آن روزهایِ شعله ور یادم نرفته
دستان تبدارِ پدر یادم نرفته
دریا همان نزدیکی اما تشنه بودیم
بیتابی و چشمانِ تر یادم نرفته
@hosenih
شش ماهه را تیر سه شعبه بُرد با خود
داغِ عجیب ِ این خبر یادم نرفته
گهواره را بردند بعدِ گوشواره
هول و وَلایِ دور و بر یادم نرفته
افتاد خیمه دستِ یک عدّه حرامی
آن لحظهٔ پر دردسر یادم نرفته
بعد از جسارت ها اسارت ها کشیدیم
یک تکه نانِ مختصر یادم نرفته
یکریز در آغوش عمه بغض کردیم
زخم زبانِ رهگذر یادم نرفته
@hosenih
یک گوشه خوابید و صدایش درنیامد
اشک رقیه(س) تا سحر یادم نرفته
دیدم به عینه روضه ها را پیشِ چشمم
لحظاتِ تلخِ آن سفر یادم نرفته!
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_باقر_ع_شهادت
#عادل_حسین_قربان
▶️
ذکرِ دلِ شب: زیارتِ عاشورا
اسبابِ طلب: زیارتِ عاشورا
@hosenih
یک عمر به برکتِ امامِ باقر
داریم به لب زیارتِ عاشورا
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_باقر_ع_شهادت
شاعران:
#سعیده_اسماعیلی #زینب_سادات_محمدی #عارفه_نصیری #فاطمه_سادات_کوهپایه #فاطمه_غلامی #زهره_نصیری #ا_علی_علیخانی #حسین_آجورلو #محسن_خسروی #حسین_شهریاری
▶️
امشب نشسته در غمِ مردی غریب باز
در سینه ی بقیع سکوتی عجیب...باز_
_امسال هم شبیه به صدسالِ بی حرم
ماییم آن کبوترِ بی بالِ بی حرم...
@hosenih
آه از نهادِ خاک برآمد زِ بی کسی
باران ! به دادِ بغضِ فروخفته می رسی...؟
یک قبرِ خاکی از همه دنیا از آنِ اوست
انگار غربت ارثیه ی خاندانِ اوست...
هر نکته ای نبوده و بوده که یافته...
از بس که علم های نهان را شکافته
اوکه همیشه باقرِ دانش خطاب شد
در آتشِ مصیبتِ مکشوف، آب شد
آن روضه را که ما نشنیدیم دیده است
اینگونه صبر را ،زِ که تعلیم دیده است؟!!
با کربلا عجین شد و در شام پا گرفت...
با غیرت است،صبرِ زیاد از خدا گرفت...
هم شاهداست بر سرِ خورشیدِ بی کفن،
هم آشناست با غمِ زنجیر ، بر بدن...
گرچه به دستِ زجر ،ستم ها کشیده است
اما به پای طفلِ سه ساله رسیده است!؟
در مجلسِ یزید به زخمش نمک زدند
آنجا که عمه زینبِ او را کتک زدند
@hosenih
در خاطرش سیاهیِ بزمِ یزید بود
یاد آوریِشان خودِ زهرِ مدید بود
تا دید مادر و پدرش را به بزمِ شام...
یادِ مدینه، سوخت دلش بین ازدحام...
او وارثِ تمامِ حسین است در قیام
یا ذوالفقارِ حیدر کرار در نیام
او اولین حسین چیِ عالم است، پس...
با لطفِ اوست ذکرِ حسینم به هر نفس
او وارثِ مصیبتِ بی حدِ مجتباست...
دیده که مادرش زنِ تنهای کوچه هاست...
با خاطراتِ کودکی اش او چه می کند؟
هر روز یادِ سیلی و آن کوچه می کند...
در گیرو دارِ هُرمِ نفسهای آخرش
پیچیده باز غصه ی پهلوی مادرش
امشب چقدر غربتتان شکلِ مادر است
تنها امامِ عصر سَرِ قبرتان نشست
ناگاه ابر ،درد و دلش باز می شود
تا گریه میکند سخن آغاز می شود
آخر به بوی سوختنِ یاس می رسد
درد و دلش به روضه ی عباس(ع) می رسد
@hosenih
پایانِ روضه وقتِ گدایی ست ،پس ببین
او آمده زیارتِ اربابِ اربعین...
رمزِ براتِ کرب و بلا شورِ امشب است
امشب که حرفِ روضه ی "همراهِ زینب" است
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih