eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
43.1هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
292 ویدیو
27 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ سلام ما به بقیع و بُقاع ویرانش بر آن حریم که باشد ملک نگهبانش سلام ما به بقیع، آن تجسّم غربت گـواه بر سخنـم تربـت امـامـانش @hosenih بقیع کعبه ی قدس چهار معصوم است چـهار نور خدا مـی دمد ز دامـانش یکی است حضرت باقر از آن چهار امام که داغ او زده آتش به قلب یارانش شهید شد ز جفای هشام آن مولا زِ زهرِ تعبیه در زین که آب شد جانش @hosenih غریب اوست که در موسم زیارت حج مدینه و آنهمه زائر که هست مهمانش شـب شهادت او یـک نفر نمـی ماند که اشک غم بفشاند به قبر ویرانش دری که سجده گه قدسیان بود خاکش به زائرش ندهـد اذن بوسـه دربــانش ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ كسي كه بود شكافنده‌ي تمام علوم هزار حيف كه از زهر كينه شد مسموم سر تو باد سلامت يا رسول ‌الله وصّي پنجم تو كشته شد، ولي مظلوم @hosenih گهي به زخم زبان قلب حضرتش خستند گهي به خانه‌اش از كينه خصم برد هجوم بسان مادر و آباء رنج ديده‌ي خويش هميشه بود ز حقّ و حقوق خود محروم به غربت علي و خاندان او سوگند امام ما ز جهان رفت با دلي مغموم هماره قصۀ مظلومي‌اش به خاك بقيع بُود ز غربت قبرش براي ما معلوم ز دردهاي نهاني كه بود در دل او كسي نداشت خبر غير خالق قيّوم @hosenih حيات او همه با درد و رنج و غصه گذشت كه بود ظلم به اولاد مصطفي مرسوم نه طاقت است زبان را به وصف غم‌هايش نه قدرت است قلم را كه تا كند مرقوم بگو به امت اسلام، اين سخن "ميثم" به مرگ حضرت باقر يتيم گشت علوم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ تو را غرق محن کردند اما.. غریبت در وطن کردند اما... غریبانه تو جان دادی، ولیکن تو را غسل و کفن کردند اما... ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ منم که دل به غم و درد آشنا دارم به دیده جام می ناب نینوا دارم به سینه وسعت صحرای کربلا دارم همیشه در همه جا روضه ی منا دارم منم که بانی این روضه های پر شورم تمام عمر، سروری نکرد مسرورم @hosenih کسی که باطن هر روضه را خبر دارد کسی که گلشنی از لاله بر جگر دارد کسی که خاطره ی وادی خطر دارد ز روز واقعه هفتاد و دو اثر دارد منم که سجده ی سجّاد دیده در شعله حرارت غم جانان چشیده در شعله منم که داغ یتیمان مجتبی دیدم شهادت همه ی آل مصطفی دیدم به زیر سمّ ستور آیت خدا دیدم به کوفه هیبت فریاد مرتضی دیدم به صحنه، شاهد اجساد عاریات منم بلا کشیده ی نسوات بارزات منم کسی که دید امام زمان در آتش بود کسی که عمّه ی او باعث نجاتش بود کسی که تشنه و صد چشمه ی فراتش بود کسی که کرب و بلا قلّه ی حیاتش بود به چار ساله غمم برتر از چهل ساله که دیده؟ گریه ی پنجاه ساله بی ناله @hosenih منم که هجمه ی سیلی به کاروان دیدم هجوم کعب نی و زخم کودکان دیدم به نیزه معجر خاکی بانوان دیدم ز خاتمی که به دستان ساربان دیدم جواهرات زنان بود و دست نامحرم فرار کودک و فریاد پست نامحرم هرآنکه از کرمم کربلا نمی خواهد ز آل فاطمه دفع بلا نمی خواهد ز خوان نعمت علمم صلا نمی خواهد بهشت، غیر دل مبتلا نمی خواهد من آنچه خاطره دارم ز کربلاست و بس روایت هنر عشق، نینواست و بس @hosenih بیا که باقرم و کاشف هُمومم من هماره پشت و پناه بشر، عمومم من به علم غیب شکافنده ی علومم من بیا که با خبر از گردش نجومم من به مدرسم همه تازه دروس می بینی هزار بوعلی و شیخ طوس می بینی بگیر دست توسّل، تو را نظر از من بساز همّت دانش، به دل اثر از من مرو به دامن بیگانگان، ظفر از من فقاهت از من و طب از من و هنر از من بیا که باقر اعلام اولیاء منم به علم و حلم، معلّم به انبیاء منم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ خشکی ام رفت و وصل دریا شد سردی ام رفت و فصل گرما شد فارغم از خودم خدار را شکر آسمانی شدم خدا را شکر آمدی و دلم نجات گرفت باز هم مرده ای حیات گرفت @hosenih ای حیات مجدد دنیا دومین یا محمد دنیا یا من ارجوی آستان لبم پنجمین رکعت نماز شبم ای که تنها خدا شناخت تو را مثل بیت الحرام ساخت تو را قافیه های بیت ما تنگ است در مقامت کمیت هم لنگ است ای نسیم پر از بهار حسین حسنی زاده تبار حسین قبله مردم مدینه تویی حسن دوم مدینه تویی @hosenih ای ظهور پیمبر اکرم حاصل وصلت دعا و کرم مادرت دختر کریم خدا پدرت حضرت کلیم خدا وسط هفته ها برای منی التماس سه شنبه های منی سر شب فکر نور تو بودم فکر شب های طور تو بودم خواب سجادهٔ تو را دیدم صبح دیدم کنار خورشیدم ای نماز پر از قنوت حسن حاصل چلهٔ سکوت حسن @hosenih تو تولای دفترم هستی قسم نون والقلم هستی تکیه بر بال جبرئیل زدی مزرعه داشتی و بیل زدی بهترین میوهٔ تو ایمان بود گندم کال تو پر از نان بود بی تو این حوزه ها کمال نداشت میوه ای غیر سیب کال نداشت وقت آن است اجتهاد کنی بی سواد مرا سواد کنی وقت آن است منبری بزنی حرف یک حرف بهتری بزنی @hosenih عِلم را باز هم شکف دهی در کلاست مرا طواف دهی اگر علم تو را حساب کنند زندگی تو را کتاب کنند علم و اخلاق می شود با هم آدمی می کند بنی آدم پر جبریل زیر پای تو بود گردن آویز بچه های تو بود میوهٔ بهتر از رطب سیب است باعث التیام تب سیب است فاطمه سیب جنت الاعلاست پس شفای تب تو یا زهراست چه کسی گفته بی مزاری تو یا چراغ حرم نداری تو قبر تو بارگاه توحید است شمع بالاسر تو خورشید است @hosenih چه کسی گفته سایبانت نیست صحن در صحن آسمانت نیست عرش که آسمان نمی خواهد نور که سایبان نمی خواهد تو خودت سایبان دنیایی بهترین آسمان دنیایی مردی از خانوادهٔ خورشید امتداد غم امام شهید انعکاس صدای عاشوراست روضه های غروب مناست مرد سجاده، مرد نافله ها مرد شب زنده دار قافله ها مردی از جنس آیه تطهیر خستگی های بردن زنجیر @hosenih هم سفر با ستارهٔ غم هاست «کربلا زاده» محرّم هاست هم نژاد امام بی کفنان دومین مرد کاروان زنان راه طی کردهٔ بیابان ها قدم زخمی مغیلان ها یاد خون طپندهٔ گودال خنده های زنندهٔ گودال زخم بال و پر کبوترها پا به پای اسارت سرها بغض غمگین عصر عاشورا گریه پشت پای معجرها @hosenih غیرت دست بسته محمل شاهد التماس دخترها کوچه کوچه؛ گذر گذر، همه جا هم رکاب صدای حنجرها برگ سبزی است با نشانهٔ سرخ کودک زیر تازیانهٔ سرخ طفل رفته، خمیده برگشته باغ گل رفته چیده برگشته آفتاب کمی غروب شده ست گل یاس بنفشه کوب شده ست آشنای صدای سلسله هاست سوزش ناگهان آبله هاست @hosenih او که آیینهٔ محرم بود گریه هایش به رنگ ماتم بود از ستاره گرفته تا شبنم از بنفشه گرفته تا مریم همه محو صدای او هستند پای مرثیه های او هستند ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ در دو روز زندگی غربت فراوان دیده ام بارها از پیکر خود، رفتن جان دیده ام از غروب روز عاشورای سال شصت و یک بر دل زهرایی ام زخمی نمایان دیده ام حج نیمه کاره ام کامل شد و در کربلا عصر عاشورا به جای عید قربان دیده ام در منا آب گوارا دست زائر ها دهید حاجی ام را در ته گودال عطشان دیده ام @hosenih زین اسبم را چرا آلوده بر سم می کنند؟! من که مرگم را همان شام غریبان دیده ام شرمساری غیور خیمه را حس کرده ام بر روی مشک عمویم جای دندان دیده ام خنده های حرمله خیلی غرورم را شکست مادر شش ماهه را با چشم گریان دیده ام کعب نی از شمر و ابن سعد ملعون خورده ام یک حرم را بین آتش مات و حیران دیده ام @hosenih آن قدر در بین صحرا بر زمین افتاده ام آن قدر در پای خود خار مغیلان دیده ام چشم من بر آیه ی شق القمر افتاده است آیه خواندن بر درخت از شمس تابان دیده ام خاطرات تلخ شام از خاطرم هرگز نرفت خیزران را بر لب قاری قرآن دیده ام یک شب راحت نخوابیدم از آن روزی که من عمه ام را بین نامحرم پریشان دیده ام با همین چشم ورم کرده خودم جان کندنِ عمۀ هم بازی ام را کنج ویران دیده ام ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ من از تبار باقرم مردم بدانيد دل بيقرار باقرم مردم بدانيد مست و خمار باقرم مردم بدانيد امروز يار باقرم مردم بدانيد فردا كنار باقرم مردم بدانيد دست از غم او تا قيامت برندارم اي كهكشانها آسمانها در مدارت عرش خدا عزّ و جلّ بيقرارت ختم رسل كرده سلامش را نثارت بيچاره تر از من نداري در كنارت دارم درون سينه ام شوق زيارت كي مي شود سر بر مزار تو گذارم @hosenih اي ابتداي روضه ها از خانۀ تو اي هيأت عشاق در كاشانۀ تو قلب تمام قدسيان ديوانۀ تو بار تمام صحنه ها بر شانۀ تو شد خانۀ آباد من ويرانۀ تو من حاجتي جز مردن از عشقت ندارم شكر خدا امشب پريشان تو هستم مانند زهرا ديده گريان تو هستم بيچارۀ آن قبر ويران تو هستم تقدير بوده اينكه حيران تو هستم من مردۀ بوي گريبان تو هستم پس كي غم تو مي كشد بر روي دارم امشب تفأل مي زنم بر چشمهايت مثل مزارت مانده خلوت روضه هايت عيبي ندارد روضه مي گيرم برايت جاني كه دارم جان من آقا فدايت آتش زده زهر جفا بر دست و پايت اي كاش پاي غصه هايت جان سپارم @hosenih اي سوز آه سينۀ تو آسمان سوز بر ما عطا فرما كمي اي مهربان سوز قبر خرابت روضه اي داغ و نهان سوز اي خاطرت آزرده از يك ظهر جانسوز بر چشمهايت چند عكس خانمانسوز امشب بياد خاطراتت لاله زارم قوم پيمبر را همه گمراه ديدي آنچه نديده هيچ چشمي، آه ديدي در بين آتش ذكر يا الله ديدي چندين ستاره در مدار ماه ديدي يك يوسف بي سر ميان چاه ديدي مي گفتي از اين غم هماره بيقرارم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم - به بهانه سالروز ▶️ شبی میان همین روضه ها قبولم کن به حرمت غم آل عبا قبولم کن درون سینه ی من حبّ مرتضی جاریست به حق فاطمه و مرتضی قبولم کن برای اینکه به وصل تو دلربا برسم گذاشتم همه را زیر پا، قبولم کن @hosenih ز لطف بی حدت آقا که کم نمی آید بیا کرم کن و این دفعه را قبولم کن گناه کرده ام آقا، ببخش، شرمنده قبول، من بدم امّا شما قبولم کن سلام منتقم کشته های دشت منا به غربت شهدای منا، قبولم کن به حق آن شهدایی که تشنه جان دادند شبیه تشنه لب کربلا، قبولم کن @hosenih به ناله های جگر سوز حضرت باقر به روضه خوان غم نینوا قبولم کن به لحظه های پر از ماجرای کوفه و شام به رأس رفته روی نیزه ها قبولم کن ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ سینه ام چون تلاطم دریا چشم من چشمه ی غم دنیا داده ام این دل اسیرم را دست بال و پر کبوترها همره بال هایشان بردند تا بسازند سایبانی را سایبانی برای خاک بقیع حائلی بین آفتاب آن جا بوی غربت هزار سالی هست که از آن خاک می رود بالا غم میان دلم چو زائر شد غصه دار امام باقر شد @hosenih زهر دادند عمق جانت را تیره کردند آسمانت را و گرفتند با شراب زهر قوت دست مهربانت را مگر آن چشم ها نمی دیدند بال پرواز بی کرانت را دم آخر مرور می کردی روضه ی درد بی امانت را به خدا چشم های تو می دید رخ نیلی عمه جانت را داغ بازار شام یادت بود بارش سنگ بام قوم یهود @hosenih در میان شلوغی و فریاد بین آشوب شهر سنگ آباد وقت آغاز سنگ باران ها عمه زینب نجاتمان می داد پیش چشم رباب بی کودک پیش بابای بی کسم سجاد سر اصغر که بی تعادل بود از روی نیزه بارها افتاد تازیانه به هر طرف می برد کودکان را چو کاه بر روی باد دیدم آنجا تمام غم ها را زخم زنجیر پای بابا را ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ ای پنجمین امام که معصوم هفتمی از ما تو را ز دور «سلامٌ علیکمی» بر درد جهل خلق، ز عالم طبیب‌تر نامت غریب و قبر، ز نامت غریب‌تر @hosenih وقف علوم و دانش و دین کرده، همّ خویش باشی کنار ابن و اب و اُمّ و عَمّ خویش آب و گل و سجیّت تو، جز کرم نداشت دیدم چرا مزار تو صحن و حرم نداشت گلدسته‌ای نداشت حرم، مرقدی نبود صحن و سرا نیافتم و گنبدی نبود این خاک عشق باشد و بر باد کی رود؟ غم‌های عهد کودکی از یاد کی رود آتش به خرمن جگر از آه، با تو بود یک عمر، خاطرات تو همراه با تو بود از صبح تا غروب کشیدی ز سینه آه اما چه خوب شد که نرفتی به قتلگاه تو دیده‌ای چه‌ها به اسارت به عمه شد در شهر شوم شام، جسارت به عمه شد تو طفل روی ناقه‌ی عریان نشسته‌ای بر روی رحل ناقه، چو قرآن نشسته‌ای @hosenih تو طعم تازیانه و سیلی چشیده‌ای بر روی خار، همره طفلان دویده‌ای دیدی تو خیمه‌های به آتش کشیده را داغ و فرار و رنگ ز چهره پریده را ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ، زبان حال حضرت امام باقر(ع) با حضرت رقیه(س) ▶️ تو یکسره در چشم لشکر بودی و من نه چون صاحب خلخال و زیور بودی و من نه @hosenih فهمیدم آن لحظه که نامحرم تو را می زد از چند صورت مثل مادر بودی و من نه ما هر دو از بازار شامی‌ها گذر کردیم با این تفاوت که تو دختر بودی و من نه در معرض چشم حرامی بوده‌ایم اما آن لحظه تو محتاج معجر بودی و من نه حاجت گرفتی در خرابه من دلم میسوخت آنشب تو درآغوش یک سر بودی و من نه @hosenih اما دوتایی مثل گل از ساقه افتادیم ما دست در دستان هم از ناقه افتادیم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ چهار ساله است و مثل کاروانیان مسافر است چهارساله است و شاهد غمین ترین مناظر است @hosenih بنا به کربلا رسیدن است، کربلا رسیدنی است بنا به داغ دیدن است ، دیده و شکسته خاطر است امام زاده است و خود امام ، از نبی بر او سلام مخاطب سلام ، او ، مبلّغ سلام ، جابر است بناست وارث گدازه های منبر پدر شود کنون که نسل عنترِ* بنی امیّه بر منابر است لهوفها رساله می شوند و تیغها قلم از او آهای وارثان جهل و ظلم ، این امام باقر است نمیشود همیشه گریه را سرود و اشک را نوشت اگرچه روضه خوان دردهای او همیشه شاعر است @hosenih چقدر نیزه دید و دشنه دید ، اتّفاق تشنه دید چقدر کربلا که در مقابلش هنوز حاضر است *نام دسته‌ای از میمون‌های آفریقایی ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ اي خيمۀ عشق از تو بر پا مانده اي از تو دهان علم هم وا مانده @hosenih از آتش اشكهايتان معلوم است در كرب و بلا كودكي ات جا مانده ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ آه یادم نمی رود هرگز غم جانسوز غارت خلخال حمله ی نابرابر لشکر به زنان و به خیمه و اطفال @hosenih صحنه اش بین صحن چشمانم میدهد زجر هر شب و روزم ذوالجناح آمد از دل میدان با دو صد زخم بر سر و کوپال @hosenih چه بگویم از آن غروب غریب در هیاهوی نیزه و شمشیر تنی از روی شیب قربانگاه غلت می خورد تا ته گودال @hosenih چه بگویم که تیزی خنجر به روی حنجری فشار آورد یک نفر بین قاتلانش شد بر سر سر بریدنش جنجال @hosenih هم غرورم شکست هم قلبم آن زمانی که دختری خسته از روی ناقه بر زمین افتاد دشت تاریک بود و رفت از حال ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ کودکی باغی از ریاحین است آسمانش ستاره آذین است کودکی فصل خوب خاطره هاست و پر از روزهای شیرین است @hosenih روزهایی شبیه یک رویا مملو از خوابهای رنگین است ولی انگار خاطرات شما راوی زخم‌های دیرین است توی تصویر چار سالگی ات کودکی بغض کرده غمگین است با سوالی که ذبح شش ماهه راه و رسم کدام آیین است؟ یا سوالی شبیه اینکه چرا عمه پیشانی‌اش پر از چین است @hosenih چه بگویم خودت که می‌دانی روضه‌ی قتلگاه سنگین است دستهایی که می‌رود بالا دستهایی که رو به پایین است ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ نقل چهار سالگی ات نقلِ کربلاست این جمله خود به خود به خدا ختمِ روضه هاست ای که امامِ پنجمِ مظلومِ شیعه ای ذکر توسلِ به تو مشکل گشای ماست @hosenih باید که طولِ عمر تورا غرق غم نوشت بس که به قابِ چشمِ تو تصویر نیزه هاست تو کشتۀ مصائب کرببلا شدی گر که شهیدِ زهر بخوانم تو را خطاست ده سال در منا به عزایت گریستند تا صبحِ روز حشر ، عزادار تو مناست محنت کشیدهء دلِ ویرانه های شام بخشی زِ خاطراتِ تو بین خرابه هاست قدری زِ خاطرات تو هم در میان راه دنبالِ نیزهء سرِ سلطان اولیاست داغی که چند سال ، زِ عمر تو کاسته بزم شراب و طعنه به ناموس مرتضاست @hosenih ای با کفن چه سخت شده شعرِ روضه ات وقتی که سهمِ بی کفنی ، قطعه بوریاست از حال و روزِ خاکیِ صحن بقیعتان پیداست غربتی که فقط قسمت شماست ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم برای ، ، ▶️ امان از محنت تو یابن زهرا شکسته حرمت تو یابن زهرا @hosenih مزار تو چه خاموش و غریب است «فدای غربت تو» «یابن زهرا» ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ ای آنکه قبرت بی چراغ و سایبان است !!! روضه نمی خواهی !! مزارت روضه خوان است گلدسته ات سنگی ست ، روی تربت تو گنبد نداری ... گنبد تو آسمان است @hosenih اصلا نیازی به بیانش نیست دیگر اوج غریبی تو از قبرت عیان است تو یادگار داغ های کربلایی از هرم ماتم در دلت آتشفشان است هر روضه ات کرب و بلایی می شود ... چون دور مزار تو پر از نامه رسان است تو شاهد باران سیل آسای خونی تو کعبه ای ... چشمت شبیه ناودان است تو یادگار باغ های لاله هستی اما به ذهنت خاطرات صد خزان است جسم تو در خاک بقیع و روحت اما ... در قلب یک گودال ، هر شب میهمان است دیدی که در گودال ، جدت را چه کردند دیدی که عمه روی تَل بر سرزنان است تو شاهد گل های از ساقه جدایی دیدی که بر نیزه سرِ پیر و جوان است @hosenih تو غیرت اللهی ... غم ناموس دیدی از داغ غارت در گلویت استخوان است تو مقتلی هستی که دیده روضه ها را آنچه زبان از گفتنش هم ناتوان است ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ هجوم موجِ بلا را به چشم خود دیدم غروبِ کرببلا را به چشم خود دیدم به سر زنان پیِ عمه به روی تل رفتم ذبیحِ دشتِ منا را به چشم خود دیدم @hosenih میانِ آن همه نیزه به دست در گودال سنانِ بی سر و پا را به چشم خود دیدم به زورِ نیزه زِرِه را ز تن در آوردند مُرَملٌ بدماء را به چشم خود دیدم زقتلگاه همه دستِ پُر که می رفتند به دوشِ خولی عبا را به چشم خود دیدم زمان حملۀ آن ده سوارِ تازه نفس غبارِ رویِ هوا را به چشم خود دیدم میانِ پنجۀ هر نعل تازه و میخش لباسِ خون خدا را به چشم خود دیدم سلام بر بدنِ بی سری که عریان شد تنِ به خاک ،رها را به چشم خود دیدم میانِ طایفه ها رأسها که قسمت شد سرِ همه شهدا را به چشم خود دیدم عمو که خورد زمین رویِ حرمله واشد تمام واقعه ها را به چشم خود دیدم به پشتِ خیمه به دنبالِ قبر اصغر بود شکارِ رأسِ جدا را به چشم خود دیدم فرارِ دختری آتش گرفته در صحرا میانِ هلهله ها را به چشم خود دیدم گذشته از همه اینها به شهرِ بد نامان زمانِ قحطِ حیا را به چشم خود دیدم میانِ مجلسِ نامحرمان و بزمِ شراب ورودِ آل عبا را به چشم خود دیدم تَهِ پیالۀ خود را کنارِ سر می ریخت قمار و تشتِ طلا را به چشم خود دیدم @hosenih ضریحِ صورتِ جدم دوباره ریخت به هم شتابِ چوبِ جفا را به چشم خود دیدم عزیز کردۀ زهرا کنیزِ مردم نیست اشارۀ دو سه تا را به چشمِ خود دیدم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ آن روزهایِ شعله ور یادم نرفته دستان تبدارِ پدر یادم نرفته دریا همان نزدیکی اما تشنه بودیم بیتابی و چشمانِ تر یادم نرفته @hosenih شش ماهه را تیر سه شعبه بُرد با خود داغِ عجیب ِ این خبر یادم نرفته گهواره را بردند بعدِ گوشواره هول و وَلایِ دور و بر یادم نرفته افتاد خیمه دستِ یک عدّه حرامی آن لحظهٔ پر دردسر یادم نرفته بعد از جسارت ها اسارت ها کشیدیم یک تکه نانِ مختصر یادم نرفته یکریز در آغوش عمه بغض کردیم زخم زبانِ رهگذر یادم نرفته @hosenih یک گوشه خوابید و صدایش درنیامد اشک رقیه(س) تا سحر یادم نرفته دیدم به عینه روضه ها را پیشِ چشمم لحظاتِ تلخِ آن سفر یادم نرفته! ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ ذکرِ دلِ شب: زیارتِ عاشورا اسبابِ طلب: زیارتِ عاشورا @hosenih یک عمر به برکتِ امامِ باقر داریم به لب زیارتِ عاشورا ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم شاعران: ▶️ امشب نشسته در غمِ مردی غریب باز در سینه ی بقیع سکوتی عجیب...باز_ _امسال هم شبیه به صدسالِ بی حرم ماییم آن کبوترِ بی بالِ بی حرم... @hosenih آه از نهادِ خاک برآمد زِ بی کسی باران ! به دادِ بغضِ فروخفته می رسی...؟ یک قبرِ خاکی از همه دنیا از آنِ اوست انگار غربت ارثیه ی خاندانِ اوست... هر نکته ای نبوده و بوده که یافته... از بس که علم های نهان را شکافته اوکه همیشه باقرِ دانش خطاب شد در آتشِ مصیبتِ مکشوف، آب شد آن روضه را که ما نشنیدیم دیده است اینگونه صبر را ،زِ که تعلیم دیده است؟!! با کربلا عجین شد و در شام پا گرفت... با غیرت است،صبرِ زیاد از خدا گرفت... هم شاهداست بر سرِ خورشیدِ بی کفن، هم آشناست با غمِ زنجیر ، بر بدن... گرچه به دستِ زجر ،ستم ها کشیده است اما به پای طفلِ سه ساله رسیده است!؟ در مجلسِ یزید به زخمش نمک زدند آنجا که عمه زینبِ او را کتک زدند @hosenih در خاطرش سیاهیِ بزمِ یزید بود یاد آوریِشان خودِ زهرِ مدید بود تا دید مادر و پدرش را به بزمِ شام... یادِ مدینه، سوخت دلش بین ازدحام... او وارثِ تمامِ حسین است در قیام یا ذوالفقارِ حیدر کرار در نیام او اولین حسین چیِ عالم است، پس... با لطفِ اوست ذکرِ حسینم به هر نفس او وارثِ مصیبتِ بی حدِ مجتباست... دیده که مادرش زنِ تنهای کوچه هاست... با خاطراتِ کودکی اش او چه می کند؟ هر روز یادِ سیلی و آن کوچه می کند... در گیرو دارِ هُرمِ نفسهای آخرش پیچیده باز غصه ی پهلوی مادرش امشب چقدر غربتتان شکلِ مادر است تنها امامِ عصر سَرِ قبرتان نشست ناگاه ابر ،درد و دلش باز می شود تا گریه میکند سخن آغاز می شود آخر به بوی سوختنِ یاس می رسد درد و دلش به روضه ی عباس(ع) می رسد @hosenih پایانِ روضه وقتِ گدایی ست ،پس ببین او آمده زیارتِ اربابِ اربعین... رمزِ براتِ کرب و بلا شورِ امشب است امشب که حرفِ روضه ی "همراهِ زینب" است ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ هم ریختن خون خدا را دیدی هم آتشِ بین خیمه ها را دیدی @hosenih یک عمر به هر سو که نگاهت افتاد یک گوشه ی داغ ماجرا را دیدی ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ سوره ای که بدونِ بسم الله در کتابِ خداست، یک سِلک است سورۀ توبه را مرورکنید محتوایش برائت از شرک است اصلِ اعلامِ این برائت ها ابتکار من است در مکه دهۀ روضه در منا خواندن... دهۀ سوگِ ماه ذیحجه @hosenih در وصایای خود نوشتم من در منا روضه ای بپا سازند این وصیت بهانه ای شد تا همه جا یادِ کربلا سازند روضۀ من، به روضه خوانان گو روضۀ زهرِ کینه تنها نیست حقِّ ما را ادا کند آنکه فارغ از اصلِ روضۀ ما نیست روضه های من از زبان من است دردهایی ز نونهالی خود بازگو میکنم برای شما خاطراتی ز خردسالی خود یادم آید ز روزهای خوشم بارقیه که همزبان بودیم پدرم، جدّم، عمه ام، عمویم در مدینه کنارشان بودیم از مدینه که راه افتادیم کودکی چار ساله بودم من از همان نیمه شب، کنار حرم شاهدِ سوزِناله بودم من از وداعِ حسین فهمیدم روزگاری غریب در پیش است عمه را دیدم و شنیدم گفت: غربت از انتظارِ ما بیش است سفرِ حج نصیب شد، اما گوئیا مکه جای ماندن نیست حرفِ بیعت چو با یزید آمد شد عیان، چاره غیرِ رفتن نیست @hosenih گفت سالارِقافله، یاران! حجِّ ما نیمه کاره می ماند می رود جانِ ما به نزد رسول جسمِ ما پاره پاره می ماند کربلا حجِّ ما شود کامل مسلخِ ما، منای ما آنجاست آمد آنروز که خودم دیدم خواستگاهِ خدای ما آنجاست جدِّ ما را حرامیانِ لعین سر بریدند پیش چشمِ همه پدرِ دست بستۀ من را میکشیدند پیش چشمِ همه همه مردانِ ما شهید شدند همه زنهای ما اسیر شدند کربلا،صبح تا غروب از داغ کودکانِ یتیم، پیر شدند آه بعد از غروب عاشورا هیجده سر به نیزه بالا رفت عمه با خیلِ بانوانِ حرم به اسارت میان اعدارفت سیلی و تازیانه جای خودش دست و پای امام را بستند کوفیان با ربودنِ معجر حرمت اهلبیت بشکستند تا چهل منزل این بلا بود و تا چهل منزل اشکها جاری گاه زندان وگوشۀ ویران گاه بازار و عصمت آزاری بدتر از هر مصیبت و داغی مجلس شام بود و بزمِ شراب گفت بابای من خداوندا اهلبیت حسین را دریاب @hosenih طفلِ شیرین زبان، چه غوغا کرد خاک، آباد و کاخ، ویران شد در کنار سرِ پدر جان داد جاودان در تمامِ دوران شد نهضتِ کربلا بجا ماند و تا قیامت مسیر، خواهد ماند رایتِ سرخِ عمّی العباس پاسدار غدیر خواهد ماند ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ یک عمر داغ کربلا یادش نمیرفت دلشوره هایِ عمّه را یادش نمیرفت درس و حدیثش مانعِ روضه نمیشد برپاییِ بزم عزا یادش نمیرفت @hosenih بر دوش ِ دل، بار مصیبت داشت عمری جان دادن خون خدا یادش نمیرفت بالاسرِ هر پیکر بر خاک خفته لبخندِ شمرِ(لع) بی حیا یادش نمیرفت بردند بی صبرانه بعد از گوشواره- گهواره را بینِ عبا... یادش نمیرفت تب داشت بابا! سوخت خیمه! زجر(لع) آمد! زد تازیانه بیهوا! یادش نمیرفت هنگام غارت بود و در بین شلوغی... افتاد زیر دست و پا یادش نمیرفت لعنت بر آن دستی که هجده نیزه آورد سرهای روی نیزه ها یادش نمیرفت @hosenih کنج خرابه...زیر نور ماه...آرام... شب-گریه هایِ بیصدا یادش نمیرفت در کنج حجره، داشت جان میداد امّا کهنه حصیر و بوریا یادش نمیرفت! ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih