🔹بسمالله الرحمن الرحيم🔹
جا دارد اگر فلک کنون گریه کند
با زخم دل و سوز درون گریه کند
تو زینبی و مهدی زهرا شب و روز
از بهر اسارت تو خون گریه کند
🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰
شورای مرکزی مداحان و شعرای استان قم
زمان جمعه ها:
شروع جلسه راس ساعت 15 بعد از ظهر تا 15 دقیقه به اذان مغرب و عشاء
موضوع : غزليات ناب
توسل به امام زمان (عج)
مدح اميرالمومنين حضرت علی علیه السلام
وفات حضرت زینب سلام الله علیها
آدرس : قم خیابان چهارمردان . چهارراه سجادیه مسجد امام زین العابدین (ع)
لینک عضویت در کانال شورای مرکزی مداحان و شاعران استان قم
https://eitaa.com/madhanshora
بسم الله الرحمن الرحیم
#شهادت_حضرت_زینب_سلامالله
یا ام المصائب
کنارت حسرتِ مُردن برام موند
پس از تو خندهی دشمن برام موند
حسین، انصافه که از شش برادر
فقط یک تکه پیراهن برام موند
تنور خونهی خولی که دوره
پس از تو دیرِ راهب سوت و کوره
به من هم سر بزن اینجا بیا که
دل من گرمتر از هر تنوره
سرت بر نیزه بود و محملم سوخت
شبیه حال و روزت حاصلم سوخت
دمِ آخر همینکه بی کسم دید
دل خورشید بر حال دلم سوخت
بزار از درد تنهایی بخونه
از این پهلوی زهرایی بخونه
دلش وامیشه عمه وقتی پیشت
برا اصغر که لالایی بخونه
دلم تنگه دلم تنگه دلم تنگ
غم آهنگه تپشهایم غم آهنگ
دلم تنگِ تو بود و رو تنِ من
نوشتند اسم تو با ضربهی سنگ
همه از کینهها آکنده بودند
به دورِ قافله با خنده بودند
کتک خوردم ولیکن پس گرفتم
همون پیراهنی که کنده بودند
از اون دستی که گیسوتو بهم ریخت
از اون سنگی که ابروتو بهم ریخت
پس از تو بارها خوردیم ما هم
از اون نیزه که پهلوتو بهم ریخت
میون تشت دیدم آفتاب و
شنیدی بینِ ما داد رباب و
بزن ما رو ولی روی حسینم
دوباره کج نکن ظرف شراب و
(حسن لطفی ۴۰۳/۱۰/۲۷)
در روز شهادت حضرت زینب سلامالله در نجف اشرف نوشته شد.
السلام علیڪ یا زینب کبری
به احتــرامِ شــکوهِ همـیشه کامل تو
سزد که سجده کند کوه در مقابلِ تو
قسم به غیرتِ دریادلان یقیــن دارم
فراتر از دلِ دریاست وسـعتِ دل تو
تمامِ زینت هفت آسمان به نامِ علی
و هست زینت نامِ علے فــضائل تو
بلند مرتبه هستے و از عجایب نیست
اگر که بوسه زند آسمان به محملِ تو
تو آفریده شدے تا که زینِ اب باشی
صفات حیـدرِ کرار گشتــه شاملِ تو
امام هم به تو گفته است التماسِ دعا
چه دیده بود حسین از تو و نوافلِ تو
تو دست بسته شکستے غرورِ دشمن را
اسیرِ عشــق ، امیران شــدند سائلِ تو
اگرچه امِّ مصائب شــدے در اوجِ بلا
اگرچه با غمِ ایام شــد عجین گِل تو....َ
جمیل گشت به چشــم تو هر بلا زیرا
هر آنچه میلِ خدا بوده گشته مایلِ تو
به گوشه چشم تو از کف دهم دل و جان را
نگاه کن که شــوم خاکِ پای بیدلِ تو
قبول کن تو مــرا چون مدافعان حرم
بگیر جان مــرا گرچه نیست قابل تو
************
#رضا_یزدی_اصل
349.9K
.
#زمینه
#شهادت_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
من اینجا توی شامُ تو عـــــراقی
گذاشتی روی قلبِ من چه داغی
چشیدم طعم مرگُ بی تو هر دم
کشیدم چــه فراقی ، چه فراقی
حالا اینجا گــــــــــــرفتارم
غمِ در حال تکــــــــــــرارم
هــــــــــــــــوای تورو دارم
کجا رفـــــتی کس و کارم
ببین بی تـــو چه بی یارم
بیا حالا کـــــــــــــــــــنارم
عزیزم یه سال و نیمه که حالم بده بی تو مریضم
عزیزم یه سال و نیم ، شده گـریه برای تو فریضم
حسین ... وای
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
نمیشه باورم من بی تــــــــو زندم
یه سال و نیمه از تـــــو دل نکندم
میاد تصویر تلــــــــــــخ قتلگاهت
همین که چشمامُ رو هـــم میبندم
چشامُ بــسته بودم کاش
نمیدیدم تـــــورو داداش
که شمر اومـــد با أوباش
برت گردوند تورو با پاش
گرفت موهاتُ تو دستاش
یادم هس ناســـــــزاهاش
عزیزم ، سرت رو مادرم زهـــــرا گرفته بود در آغوش
عزیزم ، تورو با حوصله سر می بریدن رفتم از هوش
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
تنت رو از رو خاک و خـس گرفتم
ســــرت رو از کَس و ناکس گرفتم
عقـــــــــیق دستتُ که ساربون برد
ولی مــــن پیرهنت رو پس گرفتم
امان ای دل امان ای دل
بلا دیــــــدم چهل منزل
مــــــــــــــنُ بردن أراذل
توی هر مجلس و محفل
منُ بردن ، کــــشیدن کِل
همـــــــــــین گرگای قاتل
عزیزم ، منو بردن توی بزم شـــراب این مردم رذل
عزیزم ، دل من رو شکستن آخ کجا بودی أباالفضل
شعر و سبک:
#جعفر_خدری
305.5K
#زمینه_شهادت_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
تو رفتی و بی تو زندگی برام عذاب شد
تـو رفـتی و زینب بی تو ذره ذره آب شد
تـو رفـتی و دنیا روی سر من خراب شد
وای بدحالم شکسته بالم
میدونم امشب میای دنبالم
یک سال و نیمه که روتو ندیدم
رفتی ندیدی که من چی کشیدم
تـو رفتی و من شکستم خمیدم
تـو رفـتی و بی تو زندگی برام عذاب شد
تـو رفـتی و زینب بی تو ذره ذره آب شد
تـو رفـتی و دنیا روی سر من خراب شد
این پیراهن چقدر می ارزه
به یاد گودال تنم می لرزه
دیدم که پیراهنت رو دریدن
من زنده بودم سرت رو بریدن
اتیش به چادر نمازم کشیدن
تـو رفتی و نیزه ت قاتل من و رباب شد
تـو رفتی و گردنبند خواهرت طناب شد
تـو رفتی و دنیا روی سر من خراب شد
وای بدحالم شکسته بالم
میدونم امشب میای دنبالم
تـو رفتی و بی تو زندگی برام عذاب شد
تـو رفتی و زینب بی تو ذره ذره آب شد
تـو رفتی و دنیا روی سر من خراب شد
من می دونم به یادم هستی
تو اون ویرونه به ما پیوستی
قبل از من اونی که حاجت روا شد
یک شب تو ویرونه از ما جدا شد
از دوری تو رقیه فدا شد
تـو رفتی و دلم برای دخترت کباب شد
تـو رفتی و نگم که چی تو مجلس شراب شد
تـو رفتی و دنیا روی سر من خراب شد
#امام_حسین_مناجات
#شب_جمعه #رباعی
ای رحمتِ عام، یااباعبدالله
مولای کِرام یااباعبدالله
با وعدهٔ فطرس ، همه دل خوش کردیم
از دور، سلام، یااباعبدالله
#علیرضا_قاسمی
#امام_حسین_علیه_السلام
#شب_جمعه
شبهای جمعه کربلا غوغاست ای وای
چشم امیرالمۅمنین دریاست ای وای
ذکـــر بُنَیَّ بـرلب زهــــراست ای وای
مرثیه خوانش زینب کبراست ای وای
گــوید کــه یا اُمـاه آهــم را شنیـدند
مادر حسینــم را همین جا سربریدند
فرصت به اولاد و به اصحابش ندادند
مَــرهَـــم به زخـمِ قلبِ بی تابش ندادند
می گفت«اُسقـــــونی» ولی آبش ندادند
مهمان که بود ، حتی از این بابَش ندادند
اصحاب را بر خاک، خون آلود می دید
از تشنگی ارض و سما را دود می دید
تنها میان معرکه ، واغُربَتاٰ ، که...
با گریه می زد نالهی «واقِلَّتاٰ»که...*
واحَســرتا،واضَیعَتــا،واویلتــا که...
«فَوَقَفَ لِـیَسْتَـــریحَ سٰاعَتــاٰ» که...
سنگ جفـــا آیینـــه را بشکست مادر
تیر سه شعبه سینه را بشکست مادر
از یک طرف خولی به استقبال می رفت
ازیک طرف لشگر پیِ خلخال می رفت
مادر نبــودی شمـــر در گـــودال می رفت
مادر خودم دیدم حسین از حال می رفت
بالای تَل بودم ، پُر از آه و پُر از درد
من که نمی رفتم ، حسینم گفت برگرد
برگشتـــم اما پیکـــــرم می سوخت مادر
انگار کــــه بال و پـــرم می سوخت مادر
احساس می کردم سرم می سوخت مادر
در خیمه بودم ، حنجرم می سوخت مادر
احساس می کردم تن من را دریدند
احساس می کردم گلویم را بریدند
*واقلة ناصراه
#محمدعلی_قاسمی_خادم
#امام_حسین_مناجات
#شب_جمعه
“مقیم کوی تو تشویش صبح و شام ندارد”
علیالخصوص که باشد در این حرم شب جمعه
خوشا بر آنکه به تمرین از صراط گذشتن
مقابل حرمت میزند قدم شب جمعه
خدا به داد ملائک رسد که محشر کبراست
شروع مرثیهخوانی محتشم شب جمعه
#سیدمیلاد_حسنی
#حضرت_زینب_شهادت
#دوبیتی
نبودی... شمر بی بال و پرم کرد
خبر داری چه با اهل حرم کرد؟...
به دست بسته رفتم شام ویران...
«غمِ عشقت بیابان پرورم کرد»
#محمدعلی_انصاری
......
چو روی خاک رویش را نهادند
بیاد عصر عاشورا فتادند
هنوز از قبر می آمد نوایی:
«اگر کشتند چرا آبت ندادند»
#علیرضا_قاسمی
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
گر چه صحبت از او کار ما نیست
شاعرش نا امید از خدا نیست
لال بودم زبان باز کردم
یاعلی گفتم آغاز کردم
هر بیان مؤدب عزیز است
شعر در وصف زینب عزیز است
او که آیینه دار علی شد
وارث اقتدار علی شد
بین زن هاست بالاترین او
بعد زهراست زهراترین او
روی لب های جبریل نامش
نیست در فهم عالم مقامش
ماه شرمنده نور رویش
روز و شب سجده آرد به سویش
عزت و رفعتش بی نظیر است
آسمان پیش او سر به زیر است
از ازل عشق دیوانه اوست
جود هم سایل خانه اوست
تازه روز دهم نوبتش شد
صحنه آماده غیرتش شد
بار دیگر قیامی به پا کرد
کوفه و شام را کربلا کرد
دست حق بود همواره یارش
ذره ای کم نشد از وقارش
آنکه سیری در افلاک دارد
کی ز اهل زمین باک دارد
خطبه اش کوفه را زیر و روکرد
شام را خار و بی آبرو کرد
شهر را از هیاهو درآورد
مرد و زن را به زانو درآورد
پرچم کفر را بر زمین زد
مهر خفت به آن سرزمین زد
گفت در بندتان نیست زینب
رفته از یادتان کیست زینب؟
از خودم بارها نان گرفتید
پیش من درس قرآن گرفتید
گیرم اصلا بدون نقابیم
ما درخشان تر از آفتابیم
عرش روشن ز تابیدن ماست
چشمتان کور از دیدن ماست
یک نفر از شما با خدا نیست؟
این سر روی نی آشنا نیست؟
یادتان هست قحطی که آمد
آسمان دست رد بر شما زد
این سر روی نی با خدایش
درد دل کرد در ربنایش
ابر رحمت به گریه که افتاد
سوی این خاک باران فرستاد
آن همه لطف ها یادتان رفت؟
عزت و شأن ما یادتان رفت؟
مردمی که همیشه حقیرید!
شأن ما را به بازی مگیرید
ما در این شهر سختی کشیدیم
حرف های بدی را شنیدیم
بین بازار که جای ما نیست
خارجی خواندن ما روا نیست
سخت تا کرد این شهر با ما
چشمتان تا ابد خیس بادا
#علی_ذوالقدر
#حضرت_زینب_شهادت
دلدار من کجاست که حاجت روا شدم
آمد اجل ز راه و من از غم رها شدم
بعد از امیر علقمه من بوده ام امیر
با دست بسته قافله را رهنما شدم
تیغ زبان خواهر تو ذوالفقار بود
در شام و کوفه من علی مرتضی شدم
یک سال و نیم زخم زبانها شنیده ام
یک سال و نیم در بدر کوچه ها شدم
در شهر شام خارجی ام خوانده اند همه
در ازدحام طالب مرگ از خدا شدم
ممنون سنگ های سر بام کوفه ام
قدری شبیه آن سر از تن جدا شدم
یک پیرهن تمامی هست من است و بس
ای یوسفم به پیرهنت من رضا شدم
مشکل کفن شود تنم ای یار بی کفن
از بسکه مثل مادر خود من دوتا شدم
آخر دلم به مثل خرابه خراب شد
آنجا که بر سه ساله تو من عصا شدم
تو کعبه دخترت حجرالاسود تو بود
کنج خرابه محرم حج وفا شدم
در اول طواف به زانو در آمدم
گفتم به خود که مُحرم این حج چرا شدم
#سیدمحسن_حسینی
(السلام علی المهدی وعلی آبائه)
میرسد جمعه زِ رَه صاحب زمان،آماده ای؟
منجی عالم امام اِنس و جان،آماده ای؟
میرسد بانگ اناالمهدی زِ فرزند علی
میشود از پشتِ پرده حق عیان،آماده ای؟
میرسد شاهی که گیرد انتقام شیعیان
از تمام دشمنان و غاصبان،آماده ای؟
پرده از روی حقایق میکشد وقت ظهور
میشود عریان صفات این و آن،آماده ای؟
کلُ ارضِِ کربلا با او محقق میشود
گر بگوید کن گذر از خانمان،آماده ای؟
گر برآرد بانگ هل من ناصر و هل من معین
چون زهیر و حُر و مسلم جان فشان، آماده ای؟
حاضری از مال و فرزندان خود پوشی تو چشم؟
می روی اندر تنورش بی امان،آماده ای؟
حکم او حکم خدا و مصطفی و حیدر است
گر دهد فرمان امامِ مهربان،آماده ای؟
ندبه خوان و ناله کن اندر فراقش،میرسد...
ناگهان صیحه زِ سوی آسمان،آماده ای؟
میشود محبوب او هر کس حسینی تر بود
کن سفر سوی مزارِ تشنگان،آماده ای؟
هر شبِ جمعه برای مادرش در قتلگاه
روضه خوانی میکند صاحب زمان،آماده ای؟
(صل الله علیک یااباعبدالله)
محمدرضاقاسمی