12.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💥بی تفاوت بودن ما مسئله خواهد شد......
بیدار شو.......❗️
#شهید_حسین_اسماعیلی_فرد
#امر_به_معروف
🇮🇷
9.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#شهید_امروز
🎥 #فیلم|اتفاقی که باعث شهادتِ شهید علی خلیلی شد؛ از زبان خودش
من بخاطر لبخند آقا رفتم و از ناموس دفاع کردم😭
🔰دانلود کنید:
➕ دریافت کلیپ کاملتر [۴ دقیقه]
______
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
●واژهیاب:
#شهیدخلیلی #امر_به_معروف #مستند
💢#خاکریز_خاطرات ۱۸
🔸روش جالبِ شهید میثمی در امر به معروف کردن...
#متن_خاطره|عبدالله باز هم انگشترش رو بخشیده بود. ازش پرسیدم: این یکی رو به کی دادی؟ گفت: یه بنده خدا انگشترِ طلا دستش بود، و نمیدونست طلا برای مرد حرامه. وقتی انگشترِ طلا رو از دستش در آورد، انگشترِ خودم رو بهش دادم...
👤خاطرهای از روحانی شهید عبدالله میثمی
📚 منبع: یادگاران۵ «کتاب شهیدمیثمی» صفحه ۷۵
🔰دانلود کنید:
➕ دریافت قابنوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی
____________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
●واژهیاب:
#بی_تفاوت_نباشیم #شهدای_اصفهان
#احکام #امر_به_معروف #شهیدمیثمی
.
💢#خاکریز_خاطرات ۱۹
🔸بیتفاوت نبودن را از این نوجوان شهید بیاموزیم...
#متن_خاطره|بچه که بود، با داداشش رفت خونه همسایه. اونجا رادیو روشن بود و صدای ترانهاش بلند... محمودرضا رفت تا رادیو رو خاموش کنه، اما قدش نرسید. با همون شیرینزبونی کودکانه به همسایه گفت: فاطمه خانوم! میخوای خدا شما رو جهنمی کنه؟ همسایه پرسید: چرا جهنمی کنه؟ محمودرضا گفت: چون ترانه رو خاموش نمی کنید...
👤خاطرهای از کودکی شهید محمودرضا وطنخواه
📚 منبع: کتاب سیره دریادلان۲
🔰دانلود کنید:
➕ دریافت قابنوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی
____________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم
●واژهیاب:
#موسیقی #بی_تفاوت_نبودن #امر_به_معروف #نوجوان_شهید #شهیدوطن_خواه #شهدای_یزد
💢#خاکریز_خاطرات ۲۰
🔸این دقتها شهادت را رقم میزند...
#متن_خاطره|هنوز آفتاب کامل غروب نکرده بود. عطاءالله مثل همیشه پدرش رو مجبور به بستنِ مغازه کرد. میگفت: کار کردن وقتِ نماز برکت نداره؛ بریم مسجد، بعد که برگشتیم خودم همهی کارها رو میکنم؛ اینجوری پولی که در میارین دیگه شبههای نداره وآدم رو به یه جایی میرسونه...
.
👤خاطرهای از زندگی نوجوان شهید عطاءالله اکبری
📚منبع: کتاب سیرهی دریادلان ۲
🔰دانلود کنید:
➕ دریافت قابنوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی
______________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
●واژهیاب:
#نماز_اول_وقت #مسجد #امر_به_معروف #شهیداکبری #نوجوان_شهید #شهدای_مرکزی
💢#خاکریز_خاطرات ۲۱
🔸وظیفهی ما فقط جبهه رفتن نیست...
#متن_خاطره|تویِ ساختمانِ سپاه چند برادرِ پاسدار دیدم. حاجعلی هم داشت براشون حرف میزد. میگفت: بچهها! وظیفهی ما فقط جبههرفتن نیست، وظیفهی اصلیِ ما امر به معروف و نهی از منکر کردنه. وقتی میایم مرخصی نباید بنشینیم تویِ خونه و وضعِ شهر اینجوری باشه؛ بیاید بریم توی شهر و امر به معروف کنیم... از اون روز به بعد بچهها وقتی مییومدند مرخصی، توی سطحِ شهر امر به معروف و نهی از منکر میکردند...
👤خاطرهای از زندگی سردار شهید علی قوچانی
📚منبع: کتاب سیرهی دریادلان ۲
#بی_تفاوت_نبودن #تکلیف_گرایی #امر_به_معروف #شهیدقوچانی #شهدای_اصفهان
#خاکریزخاطرات ۱۲١
🔸توی دینداری خاص باشیم؛ مثلِ عباس آقا...
#متن_خاطره|رفتارهاش خاص و دلنشین بود. چه در امر به معروف؛ چه در ویژگیهای اخلاقی... یه روز دختربچۀ همسایه رو بیحجاب توی خیابون دید؛ جای بدخُلقی و تشر زدن؛ شکلاتی بهش داد و با محبت گفت: دخترم! روسری سرت کن... الان اون دختر بزرگ شده و میگه: هنوز شیرینیِ اون شکلات یادمه...
تویِ کمک به دیگران هم برا اینکه نیازمندی خجالت نکشه، رو در رو چیزی بهش نمیداد. حتی وقتی میخواست به مـادرش پول بده، برا اینکه شرمنـده نشه پول رو براش میگذاشت روی طاقچه یا کنارِ سفره؛ تا برداره...
👤خاطرهای از زندگی سردار شهید عباس خوشسیما
📚منبع: ایثارنامه۴۲ “شهیدخوشسیما” ، صفحات ۲۰ و ۲۵
🔸 ۲۶دیماه؛ سالگرد شهادت عباس خوشسیما گرامیباد
___________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
●واژهیاب:
#شهید_خوشسیما #امر_به_معروف #حجاب #تذکر_لسانی #کمک_به_فقرا #اخلاق_نیکو #شهدای_خراسانرضوی
#خاکریزخاطرات ۱۳۴
🔸وسط مهمونی پاشد و رفت...
#متن_خاطره|یه شب توی مهمونی فامیلی همگی دور هم جمع بودیم. وسطِ شب نشینی و صحبت، یهو دیدم سعید بلند شد و رفت. کنار دربِ پذیرایی که رسید، گفت: ما امشب پلو خوردیم، گوشتش رو نخواستیم. من متوجه منظورش نشدم. تا اینکه فـردای اون روز یکی از بستگان گفت: منظور سعید از گوشت؛ غیبتی بود که توی صحبتمون داشت رخ میداد. چون خدا توی سوره حجرات آیه ۱۲ غیبت رو تشبیه کرده به خوردنِ گوشتِ برادرِ مُرده...
👤خاطرهای از زندگی شهید سعید حسنیتنها
📚منبع: بنیاد شهید و امور ایثارگران زنجان بهنقل از مادرشهید
🔰دانلود کنید:
➕ دریافت قابنوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی
_______________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
●واژهیاب:
#شهید_حسنیتنها #غیبت #بیتفاوت_نبودن #شهدای_زنجان #شهدای_قرآنی #امر_به_معروف #خاکریز_خاطرات
#یک_خاطره
🔸فرمانده بود؛ اما خودش رو شکل سربازها کرد...
#متن_خاطره|فرماندهمون بود؛ اما یه روز دیدم مثل سربازها موی سرش رو از ته زده. دوستانش گفتند: چرا خودت رو مثلِ سربازها کردی؟ جواب داد: میخوام به سربازهای یگانم بگم موی سرشون رو کوتاه کنند؛ نمیتونم قبل از اینکه خودم موی سرم بلنده؛ از اونا بخوام که موی سرشون رو بتراشند... [حتی توی این مسائل هم سعی میکرد اول خودش عامل باشه؛ بعد از کسی بخواد تا به اون چیز عمل کنه.]
👤خاطرهای از زندگی سردار شهید مصطفی تقیجراح
📚منبع: مجموعه ایثارنامه؛ جلد۳۵ ؛ صفحه ۳۰
🔸۱۰ اردیبهشت؛ سالروز شهادت مصطفی تقیجراح گرامیباد
____________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم
●واژهیاب:
#شهید_تقیجراح #اخلاص #امر_به_معروف #تواضع #شهدای_اصفهان
#خاکریزخاطرات ۱۶۱
🔸خدا که هست...
#متن_خاطره|گاهی بچهها از کِشت و کارِ مـردم رد میشدند و گاهی هم ناخنکی به محصولات مردم میزدند؛ که محمد ناصر جلوشون رو میگرفت و نصیحتشون میکرد. شش هفت ساله بود که یه روز با هم راه افتادیم سمت صحرا. باید برا گوسفندها علوفه جمع میکردیم. توی مسیـر “ دیمهزار” زیاد بـود. خواستـم کارمون رو آسون کنم. به ناصرگفتم: بیا از همین زمینها علوفه بکَنیم و برگردیم. ناصر گفت: مگه نمی دونی این زمینها مال مردمه؟ دور و برم رو نگاه کردم و گفتم: حالا که کسی اینجا نیست. چرا بریم راهِ دور؟ گفت: خدا که هست...
👤خاطرهای از زندگی سردار شهید محمدناصر ناصری
📚منبع: مجموعه یادگاران۱۳ “ شهید ناصری” صفحات ۲ و ۳
🔰دانلود کنید:
➕ دریافت قابنوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی
____________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
●واژهیاب:
#شهید_ناصری #حق_الناس #مراقبه #امر_به_معروف #شهدای_خراسانجنوبی #مزار_گلزاربیرجند
#خاکریزخاطرات ۱۶۲
🔸برخورد جالبِ شهید با دختری که بدحجاب بود...
#متن_خاطره|روز ولادت حضرت زهرا (س) مثل همیشه سجاد با روی خوش از سرِ کار اومد. بهم گفت: خانوم! راضی هستی هدیهای رو که پادگان به عنوان روز زن داده؛ بدم به کسی که نیاز داره؟ گفتم: آره! من از خدامه. تازه چادر خریدم و فعلاً نیاز ندارم... اون روز نپرسیدم چادر رو برا کی میخواد. تا اینکه بعد از شهادتش یکی از دوستاش گفت: توی دانشگاه یکی از دخترها حجاب مناسبی نداشت. سجاد یه نفر رو فرستاد تا باهاش حرف بزنه. اون دخترخانوم هم گفت: بخاطر مشکل مالی نمیتونم چادر بخرم... سجاد تا اینو شنید، چادری که هدیۀ روزِ زن واسه من بود رو براش بُرد؛ و الحمدلله از اون روز چادر سرش میکنه...
👤خاطرهای از زندگی شهید مدافعحرم سجاد دهقان
📚 به نقل از همسر شهید ؛ در گفتگو با “رجانیوز”
🔰دانلود کنید:
➕ دریافت قابنوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی
____________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
●واژهیاب:
#شهید_دهقان #امر_به_معروف #حجاب #شهدای_فارس #مزار_گلزارفراشبند
9.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#روایتگری
🎥 برخورد جالبِ امامرضا علیهالسلام با شهیدی که در حرم به زنان بیحجاب تذکر میداد...
به روایت #حجتالاسلام_موسویزاده
🔸ببینید و نشر گسترده دهید
____________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
●واژهیاب:
#شهید_قهرمانی #حجاب #امر_به_معروف #شهدای_آذربایجانشرقی #مزار_گلزارسراب #مزار_بهشتزهرا