eitaa logo
کتاب جمکران 📚
9.6هزار دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
1.8هزار ویدیو
122 فایل
انتشارات کتاب جمکران دریچه‌ای رو به معرفت و آگاهی بزرگترین ناشر آثار مهدوی ناشر برگزیده کشور فروش کتاب و استعلام موجودی 📞02537842131 ارتباط با مدیرکانال 09055990313📱 🧔🏻 @ketabejamkaran_admin ⏰ ۸ الی ۱۵ 🏢قم، خیابان فاطمی، کوچه ۲۸، پلاک ۶
مشاهده در ایتا
دانلود
ا❁﷽❁ا 🗓27 رجب: حضرت رسول(ص) 🟢پس‌از بعثت به فصیح‌ترین و شجاع‌ترین در میان همگان تبدیل شد. 📖دومین تفسیر کلمه شیلوه نیز از لحاظ تطبیق با (ص) اهمیت بسزایی دارد؛ زیرا -چنانکه پیشتر ذکر کردیم- این کلمه می‌تواند به‌معنای «آرام، صلح‌آمیز، امین و مورد اعتماد» باشد. در زبان آرامی این کلمه به‌صورت شیلیا نوشته می‌شود و از همان ریشه سامی «شله» مشتق می‌شود، ولی این کلمه در عربی کاربرد ندارد. اکنون به تاریخ مراجعه می‌کنیم و می‌بینیم «پیامبر عربستان» قبل‌از بعثت، به ، ، ، و شهرت داشته و شخصیت متفکر و بسیار جاذبی بوده است و به همین دلیل بود که مردم مکه به وی لقب داده بودند. مردمان مکه کوچک‌ترین اطلاعی از موضوع شیلوه نداشتند و بدین‌ترتیب خداوند از راه جهل این اعراب بت‌پرست، یهودیان نامؤمنی را که مکتب مقدس در اختیار داشتند و از محتوای آن‌ها باخبر بودند، محکوم می‌کند. کلمه عربی «اَمَنَ» مانند اَمَن در عبری به‌معنای ، و و درنتیجه «آرام، وفادار و قابل اعتماد» است و عیناً و دقیقاً معادل کلمه عبری شیلوه است و همان ابعاد معنایی را دارد. پیش‌از آنکه خداوند، (ص) را به خود، به اسلام‌آموزی و به درهم شکستن تشکیلات بت‌پرستان برانگیزاند -و به‌خوبی از عهده انجام آن‌ها برآمد- وی در مکه به‌عنوان آرام‌ترین و امین‌ترین فرد عرب شهرت داشت؛ محمد(ع) تا آن زمان نه و بود، نه قانوندان و شریعت‌گذار، اما بلافاصله پس‌از بعثت و رسالت الهی‌اش به فصیح‌ترین و شجاع‌ترین عرب در میان همگان تبدیل شد. 🍉 📘 🖋 برای تهیه کتاب کلیک کنید👇 🔗https://ketabejamkaran.ir/77232 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran
🔥 🔴 🔻 (عج) شبیه‌ترین است به (ص) 🌍 زمانه تمام نگردد تا اینکه مردی از اهل بیت من گردد. نام او نام من است، زمین را پر از خواهد کرد همچنانکه از پر شده بود... ✨ این سخن زیبا، کلام نورانی است. پیامبر گرامی اسلام که خود در بیست و هفتم ماه رجب مبعوث شد تا جهان را از تاریکی به سمت نور هدایت کند. 💚و تکمیل‌کننده این راه فرزند و هم نام او است. ✅ در این پست با متنی روان و زیبا به بررسی برخی از شباهت‌ها و ویژگی‌های مشترک (عج) و (ص) پرداختیم. در روایات نقل شده که «(عج) شبیه‌ترین است به (ص)» 📜آنچه در این پست می‌خوانید برش‌هایی است از تازه‌ترین با نام به قلم برای تهیه کتاب کلیک کنید.👇🏻 https://ketabejamkaran.ir/141170 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran
ا❁﷽❁ا 🔰، حتی با ذکر یک صلوات. 🌹شهید مهدی زین الدین: هر گاه در شب جمعه شهدا را یاد کنید؛ آن‌ها شما را نزد اباعبدالله علیه السلام یاد می‌کنند! 📖پچ‌پچ‌های ریزودرشت، کنار گوش شروع شد. - به مولا قسم، برات پاپوش درست کردن. شنیدیم رو هم تعلیق کردن؛ آخه چرا؟ این چه وضعشه؟ - چقدر گفتم ریشت رو سه‌تیغه نکن عباس؛ اهمیت ندادی... یکی از مردها گفت: «عباس! تو رو که روی هوا می‌زنن؛ بذار برو به خدا!» دیگری نوک بینی‌اش را خاراند، زانویش را توی شکمش فرو برد و سرش را جلو داد. - شوخی که نیست؛ درجه یکشون رو اخراج کردن. من جای تو باشم، از این مملکت می‌رم. بچه‌ها دم گرفتند و یکی‌یکی حرف‌های همدیگر را تأیید کردند. - همین‌ الآن دنبال نابغه‌هایی مثل تو می‌گرده. - تو چراغ سبز نشون بده، برات دعوتنامه می‌فرستن. - قَدرت رو نمی‌دونن عباس! پاشو از این مملکت برو. عباس نمکدان را برداشت و پاشید روی خیار. از ته خیارگاز زد و گفت: «، ماله دستش می‌گیره می‌ره بنایی، بست می‌شینه جلوی درِ حرم، سیگار می‌فروشه، اما از نمی‌ره.» خلبان شهید 📙 🖋 برای خرید کتاب کلیک کنید👇 https://ketabejamkaran.ir/133122 📘📘📘📘📘 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran
🔺 پایگاه مبارزان انقلابی در دهه ۴۰ + عکس مسجد مقدس جمکران نقش پررنگی در داشتند و اسناد به این موضوع گواهی می‌دهد. یک اگر بخواهد اصالت خود را حفظ کند و مسجدی طراز باشد باید در آن حفظ شود. یک مسجد خنثی مسجد نیست. است. است. در همین راستا تاریخ نشان می‌دهد حضور مردم در مساجد در زمان یک حضور تاریخی و تاثیرگذار بوده است و به همین ترتیب حضور ارادتمندان (ارواحنافداه) در مسجد مقدس جمکران با ثبت حضور مجاهدان و مبارزان انقلابی همراه بوده است. شاهد حضور مبارزان در مقاطع مختلف بوده و پایگاهی برای تا بوده و موارد گوناگونی ثبت شده است. به گواهی اسناد، ارادتمندان به این مکان مقدس، از خنثی و انحرافی نبوده و نقش فعال خود را ایفا کردند. بالا شاهدی از این ماجراست. که فعالیت مبارزاتی انقلابیون در مسجد مقدس مقدس جمکران در سال 1344 را نشان می‌دهد. گفتنی است در حال تدوین مجموعه اسناد درباره این است که حاوی مطالب و نکات جدیدی است و این مطالب در آینده به صورت کتاب در اختیار علاقه‌مندان قرار خواهد داد. 🔊 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran
⏳تا ساعت 24 جمعه 20 بهمن 1402 📙 🖋 📜روایتی جذاب از مبارزات قبل از ویژه نوجوانان برای تهیه کتاب با کلیک کنید👇 https://ketabejamkaran.ir/109798 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran
⚫️ إنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ ⚫️ 🔹 متأسفانه باخبر شدیم «دکتر محمد خادمی» همکار عزیزمان در انتشارات کتاب جمکران، دار فانی را وداع گفت. 🔸 این ضایعه دردناک را به خانواده محترم خادمی، بستگان و دوستان ایشان تسلیت عرض می‌کنیم، برای آنان صبر و اجر و برای آن عزیز سفر کرده علو درجات و رحمت الهی را طلب می‌نماییم. شادی روح ملکوتی‌اش فاتحه و صلواتی مرحمت کنید... ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabeJamkaran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ا❁﷽❁ا 💠وَمَنْ قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِيِّهِ سُلْطَانًا فَلَا يُسْرِفْ فِي الْقَتْلِ ۖ إِنَّهُ كَانَ مَنْصُورًا. (اسراء/ 33)💠 امام باقر(علیه السلام) درباره این آیه فرمود: (وَمَنْ قُتِلَ مَظْلُومًا) او حسین بن علی است و بقیهٔ آیه مقصود امام زمان است که نامش در آیه منصور است؛ چنانکه خداوند احمد و محمد را محمود، و عیسی را مسیح خوانده است. 📙 📘📘📘📘📘 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran
🌷 بالاترین داشته یک است! 🚘 نشسته بودم توی حیاط . چندتا پسربچه هم کمی‌ آن‌طرف‌تر نشسته بودند. داشتند با همدیگر درباره قدرت‌های پدرهایشان حرف می‌زدند یک جورهایی به هم پز می‌دادند و می‌کردند با بیان قابلیت‌های پدرهایشان به همدیگر قدرت‌نمایی می‌کردند. اول از قدرت بدنی پدرها شروع شد و بعد شغل‌هایشان و در آخر رسید به و دارایی‌ها، اما انگار رقابتشان تنگاتنگ شده بود و راضی‌شان نمی‌کرد که همه حریف‌ها در یک سطح‌اند تا اینکه تپل‌ترین پسر با گفتن یک حرف درباره ، بقیه را ضربه فنی و ساکت کرد. با غرور گفت: بابای من دارد، چیزی که دیگر پدرهای بقیه نداشتند و این گویا حسرت و حرمان بزرگی بود برای آن پسرها. برایم سؤال شد واقعا همین دارایی‌های یک ملاک برای فرزندانش است یا چیز دیگری هم هست که فرزند به داشتن پدرش کند و آن، بالاترین حد افتخار باشد؟ 📖یک لحظه صبر کنید. بیایید باهم را بخوانیم. حسن هم می‌خواهد وقتی بزرگ شد شود؛ خودش می‌گفت. حسن همسایه ماست و با من همکلاس است و شاگرد دوم است و هیکلش از من گنده‌تر است و بابایش را هم خیلی دوست دارد و همیشه پُزش را می‌دهد. بابای حسن است و صبح‌های زود می‌رود تهران و عصرها برمی‌گردد قم. حسن می‌گوید زورِ بابایش از زورِ بابای همه کلاس بیشتر است؛ چون دستور می‌دهد کی را ببرند ، کی را آزاد کنند. خودش هم به‌جای ، یک قهوه‌ای دارد که با آن این‌ورآن‌ور می‌رود. برای همین حسن به من می‌گوید: «بابای تو رئیس نیست. رئیس‌ها که موتورگازی سوار نمی‌شوند.» من چند ماه پیش به بابا گفتم: «چرا ماشین نمی‌خری؟» خندید و گفت: «فعلاً کارهای واجب‌تر دارم باباجان!» و چند روز بعد بلند شد رفت . 🥀این برشی از کتابی به نام است نوشته . نویسنده‌ای که است و دست بر قضا این بابایی که داستان را نوشته هم رئیس بوده است معلم بوده و بعد منطقه‌ای از شهر قم شده است. اولین چیزی که از این کتاب توجهم را جلب کرد خوش آب‌ورنگش بود و تصویر شاد و جذابش. البته که خط بسیار درشت کتاب توی ذوقم خورد اما خواندنش می‌ارزید به نقص‌هایش و شیرینی نثرش وادارم کرد یک‌سره و تا آخر ادامه بدهم. برای مخاطب است اما من بزرگسال را هم همراه خودش کرده تا من هم مثل فرزند علی‌آقا بشوم. راوی پسری است که از خاطراتش درباره پدر می‌گوید. از همین کل‌کل‌های پسرها در بیان قابلیت‌های پدرها و مهدی این قصه دفتری در دست گرفته تا پدرش را ثبت کند، تا از کنجکاوی‌هایش درباره او بنویسد. او در همین نوشتن‌ها، تفاوت پدرش با دیگران را نشان داده است. پدری که متفاوت است از بقیه پدرها، رئیسی که متفاوت است از باقی رئیس‌ها و مهدی شده است این تفاوت‌هایی که سبب شده تا خدا یک نشان متفاوت پیش‌از نام این پدر نصب کند و او را به بالاترین برساند تا همیشه نامش همراه آن ذکر بشود و دیگر یک اسم معمولی و ساده نباشد بلکه بشود: . پدری که، معلمی که، رئیسی که خدا او را به رسانده است. که تصمیم می‌گیرد به آرمان‌های ولیّ فقیهی بگوید و تمام عیار پای آن آرمان‌ها بایستد و الگویی بشود برای کسانی که بخواهند در انقلاب تراز و میزان بشوند. اگر این سرزمین را نابود نکند آبادش نخواهد کرد پس چی برایش بهتر از اینکه یاد و نام قهرمان‌ها و آبادگرهای این سرزمین را از ذهن و قلب آینده‌سازان پاک کند و نگذارد با آن‌ها آشنا بشوند. در قالب مهدی نوجوان آمده در این روزهایی که اوج ناامیدی‌پراکنی دشمن است برای نسل قصه‌ای بگوید از در روزهای نه‌چندان دور از زمانه‌شان تا بذرهای امید را در دل‌هایشان بپاشد تا بدانند این هرگز خالی از این قهرمان‌ها نبوده و چه آدم‌های باارزشی را در دل خودش داشته و دارد و نسل جدید باید با شناختن این قهرمان‌ها این زنجیره را حفظ کند و با گرفتن مشعل از نسل قبل و دویدن در ادامه مسیر برای آبادی و سرزمینش تلاش کند. این خاک تنها و تنها به دست فرزندان خودش ساخته شده و می‌شود و خواهد شد. 🇮🇷 📗 کتاب را که می‌بندم فهمیده‌ام بالاترین داشتۀ یک است که می‌تواند به آن افتخار کند. و تا شهیدانه زندگی نکرده باشی شهید نمی‌شوی. باشد که هریک از ما ادامه دهنده راه باشیم.
😍پیشنهاد می‌کنم در ماه و در روزهای منتهی به هر پدر و هر پسر و هر رئیس و هر مسئولی در این کتاب را بخواند. تا در جامعه‌ای که رسول اکرمش فرموده «کلکمْ راعٍ، وَ کلکمْ مَسْؤُولٌ» هم با یک الگوی تراز مسئولیتی آشنا بشود و بداند انقلاب را چنین افرادی به ثمر رسانده‌اند نه و نجومی_بگیران و هم راه و رسم درست مسئولیت داشتن در جامعه‌ای انقلابی را یاد بگیرد تا وقتی به محض اینکه ته خیار تلخ می‌شود به و و و و تاریخش فحش ندهد و نظرش عوض نشود و از راه و مسیر ساختن مملکتش پشیمان نشود. ✍🏻 از: 📚 تهیه کتاب👇 https://ketabejamkaran.ir/123126 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran
🔴 این کلام مهم و راهبردی رو با دقت بخونید: ✅ "امروز دشمنان سعی می‌‎کنند چهره خاندان خبیث را آرایش کنند. رژیم فاسدی که کشور ما را سال‌های متمادی به عقب انداختند و دچار مشکلات عظیم کردند. تا وقتی شما جوان‌های خوب و مردم مؤمن در میدان هستید، با انگیزه و با بصیرتید، آگاهید که چه کار دارید می‌کنید، البته که نخواهند توانست." 💯 تصمیم گرفتیم توی این ایام مبارک هرروز به یکی از بپردازیم تا بصورت مستند اطلاعات مفیدی از اون دوران بدست بیاریم. اگه به کشور علاقه‌مندی و می‌خواهی حقایقی رو با بدونی، پست بعدی رو ببین👇🏻
در حیف و میل کردن و بالا کشیدن آن به شدت شبیه پدرش بود‌! 😡🤐 در اتومبیل نشسته بود. از خیابان‌های شهر می‌گذشت و به پدرش فکر می‌کرد. محمدرضای امروز با محمدرضایی که پدرش می‌شناخت، تفاوت بسیاری داشت. او حالا بیش از هر وقت دیگر بود. برای خاک کشورش را فروخته بود؛ زیادی را کرده بود. خمینی(ره) را کرده بود. که او تأسیس کرده بود، بسیار خشن‌تر از پدرش کار می‌کرد. اما اینها تنها شباهت‌ پدر و پسری آنها نبود. محمدرضا در حیف و میل کردن پول و بالا کشیدن آن به شدت شبیه پدرش بود. محمدرضا بزرگترین ایران بود. او در ، ، ، ، و دست داشت. صددرصد متعلق به او بود. نخست‌وزیرهای ایران بخش قابل توجهی از را به او و اختصاص می‌دادند. اصلاً یعنی همین! دوستان و اطرافیان محمدرضا او را در پروژه‌های خود شریک می‌کردند تا بتوانند از استفاده کنند! 📘برشی از کتاب 🖋 برای تهیه کتاب کلیک کنید👇 🔗https://ketabejamkaran.ir/117917 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹ببینید: گفتگوی کوتاهی با نویسنده رمان نواجوان و نویسنده و کارشناس رمان نوجوان 📙 🖋 برای تهیه کتاب کلیک کنید👇 https://ketabejamkaran.ir/109798 📚 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran
ا❁﷽❁ا 🟢وقتی هم در شفای بیماری عاجز بود! 📖یکی از شاگردان شیخ حسنعلی نخودکی می‎ گفت: در زمان جوانی به خاصی مبتلا شدم. خدمت استاد جناب شیخ حسن‌علی نخودکی مشرف شدم. ایشان دستورهای جدیدی از داروها و ادویه‌ها را مرحمت فرمودند. این بار هم کمترین نتیجه‌ای نگرفتم. ناراحت و نالان در آرمیده بودم. در این هنگام، پیرزنی که سالیان درازی برای کمک‌کار خانواده ما می‌‎آمد وارد منزل شد. پیرزن خدمتکار گفت مداوای کسالت ایشان آسان است. فلان گیاه، دوای درد ایشان است. پس‌ از آنکه پیرزن را برای من نقل کردند، از روی به دستور ایشان عمل کردم. پس‌از مدتی کوتاه از آن نجات پیدا کردم. پس‌از این جریان به خدمت جناب مشرف شدم. جریان طبابت آن پیرزن را عرضه کردم. حاج شیخ به بنده فرمودند: محمود می‎دانی چرا دانستنی‎‌های من و شما در امر طبابت مؤثر واقع نشد؟ می‎‌خواهد به من و شما بفهماند که عنان و سررشته تمام کارها به دست اوست، و هرکسی از قدرت او استمداد می‎جوید. 📘 🖋 برای تهیه کتاب کلیک کنید👇 🛒https://ketabejamkaran.ir/4289 📘📘📘📘📘 ♦️ ✅ کانال رسمی انتشارات کتاب جمکران: @ketabejamkaran
🌲پدربزرگ و راز درخت تنومند انقلاب 🐺«آقاگرگه اومده دنبال حبة انگور.» فکر کرد دارد شوخی می‌کند؛ همان‌طور که من هم وقتی فصل اول را شروع کردم و بعد ده خط به این جمله رسیدم، فکر کردم پدربزرگ داستان دارد شوخی می‌کند تا روحیه نوه‌اش را عوض کند. همیشه مخاطب با پیش‌فرضی را شروع می‌کند یا می‌نشیند تا فیلمی ببیند. این خاصیت تجربه‌های جدید است که آدم‌ها یاد گرفته‌اند قبل هر کاری به حال‌وهوای آن فکر کنند. البته شاید هر آدمیزادی هم این‌طور نباشد؛ ولی من همین‌طورم و فکرهایی برای داشتم که پیش‌فرض‌هایم بود و مثل یک تحقیق علمی فرضیه‌هایی ساخته بودم که با مطالعه کتاب باید می‌فهمیدم درست‌اند یا نه! به نظر می‌رسد این‌هایی که تا حالا نوشته‌ام تحقیقم بوده، پس بیایید برویم جلوتر تا ببینیم یافته‌هایم چه بوده و نتیجه‌گیری‌ام چه می‌شود. 📖 داستان به روزهای قبل برمی‌گردد؛ روزهایی که ، پدربزرگ صدیقه را پس از پدرومادرش دستگیر کرده و او به خانه خاله‌ثریا آمده است. ثریا شبیه صدیقه و خانواده‌اش نیست. او دوست دارد آزاد باشد و بچرخد و بنوشد و برقصد. به‌خاطر همین تفاوت دیدگاه‌ها هم بود که هنگام بازگشت پدربزرگ و بُردن صدیقه به ، بحث و جدل راه انداخت؛ اما به هدفش نرسید و صدیقه از به قم رفت تا روزهای ماجراجویانه‌ای را تجربه کند. البته آن‌ها با نامه‌هایی که بین همدیگر ردوبدل می‌کردند با هم در ارتباط بودند و همین ارتباط‌ها هم بود که منجر به اتفاقاتی شد. ⬇️⬇️⬇️