eitaa logo
خاکریز خاطرات شهیدان
5.2هزار دنبال‌کننده
442 عکس
85 ویدیو
10 فایل
سلام ✅️ان‌شاءالله هر روز خاطراتی از شهدا [بصورت عکس‌نوشته‌های گرافیکی] تقدیمتون میشه 💢هرگونه استفاده غیرتجاری از عکس‌نوشته‌ها به نیت ترویج فرهنگ شهدا،موجب خوشنودی و رضایت ماست ♻️با تبلیغ کانال؛در ثواب نشر فرهنگ شهدا شریک شوید ا🆔️پشتیبان: @gomnam65i
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸شهید ساعتیان سه نامه برای فرزندش نوشته؛ و توصیه کرده هر کدوم رو در سنِ خاص خودش بخونه |سنین سیزده تا هفده سالگی خوانده شود: ✍فرزند عزیزم سلام! خدای بزرگ انسان را برای چه آفریده است؟ آیا انسان را خلق کرده تا او هم مانند سایر حیوانات بخورد و بخوابد و دعوا کند و...؟ نه! خدای بزرگ انسان را برای امتحان و آزمایش آفریده است، تا ببیند چه کسانی در این امتحان نمره خوبی می‌آورند تا آن‌ها را داخل بهشت کند و کسانی که در این امتحان رفوزه شوند، به جهنم می‌روند. مواد امتحانی خدا زیاد است، ولی مهم‌ترین آن نماز است که اگر کسی نمره نمازش خوب بشود، [یعنی همه نماز‌هایش را خوب بخواند و معنی آنرا خوب بداند و نمره خوبی بیاورد] امتحان‌های دیگرش نیز خوب می‌شود. زمان این امتحان از وقتی شروع می‌شود که انسان به تکلیف برسد و علائم تکلیف سه چیز است که آن‌ها را می‌توانی در رساله بخوانی، چون وقت زیادی ندارم. بیشتر از این نمی‌توانم برایت بنویسم معذرت می‌خواهم. محمود پدرت __________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ● واژه‌یاب:
🔅 ۳۴ 🌺 طلبه شهید محمودرضا ساعتیان: |از غافلان نباشید! ‌روزی برسد که حسرت بخورید عُمر بر باد رفت و پایم لبِ گور رسید، ولی آمادگی ندارم. فردای قیامت همه‌ی ما مسئولیم. این شهیدان جلوی تک تکِ ما را می‌گیرند و سؤال می‌کنند: ما برای انقلاب و اسلام خون دادیم، شما چه کردید؟ چه جوابی داریم به آنها بدهیم؟ الآن وقتِ غفلت نیست. میدانِ عمل و کار آماده است؛ باید از این خوابِ غفلت بیدار شد. 🔰دانلود کنید:دریافت چراغ‌راه(۳۴) با کیفیت اصلی _______________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ●واژه‌یاب:
۶۳ 🔸 مثل شهید ساعتیان دیگران را دوست داشته باشیم... |شبهای قبل از عملیات گاهی سرمای هوا به ۳۰ درجه زیر صفر هم می‌رسید. طوری‌که قطرات آبِ وضو روی دست و صورتمون یخ می‌بست. یادم هست محمودرضا نیمه‌های شب بلند میشد و کفش بچه‌ها رو که بیرون چادر مونده بود، روی چراغِ والر گرم می‌کرد و می‌گذاشت کنارشون... یا به چادرها سر می‌زد و هر کسی پتو از رویش کنار زده شده بود؛ دوباره می‌کشید رویش... نزدیک اذانِ صبح کتری‌های خالی رو پُر از آب می‌کرد و می‌گذاشت روی چراغ‌ها تا بچه‌ها برای وضو، آب گرم داشته باشند. 👤خاطره‌ای از زندگی طلبه شهید محمودرضا ساعتیان 📚منبع: بنیاد حفظ آثار و ارزشهای دفاع‌مقدس یزد 🗣 راوی: سردار حسین سلطانی 🔰دانلود کنید:دریافت قاب‌نوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلیدریافت قاب‌نوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلیدریافت قاب‌نوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی __________________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ●واژه‌یاب:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸 سردار شهید علی بسطامی [فرمانده اطلاعات‌عملیات لشکر ۱۱ امیرالمؤمنين] رو در ثواب تولیدمحتوا و انتشار مطالب امروز شریک می‌کنیم؛ به امیدی که دستمون رو بگیرند |سال‌نمای زندگی شهید: 🔸سال ۱۳۴٢؛ (يکم اردیبهشت) تولد در روستای "اَما" از توابع شهرستان ملک‌شاهی ایلام 🔹حوالی سال ۱۳۴۶؛ مهاجرت خانوادگی به ایلام 🔸سال ۱۳۴۹؛ ورود به مدرسه ابتدایی ۱۷ شهریور کنونی 🔹سال ۱۳۵۴؛ شروع تحصیل در مدرسه راهنمایی دهخدا 🔸سال ۱۳۵۷؛ ورود به هنرستان امام خمینی ره 🔹سال ۱۳۵۷؛ شرکت در تظاهرات علیه شاه و مشارکت در پایین کشیدن مجسمه‌ی شاه 🔸سال ۱۳۵۷؛ فرار از دست مأموران و پناه گرفتن در کوه 🔹سال ۱۳۵۷؛ اصابت تیر ساواک به پا طی تظاهرات مردمی 🔸حوالی سال ۱۳۵۸؛ تشکیل انجمن‌اسلامی هنرستان به کمک چند نفر از دوستان خود 🔹حوالی سال ۱۳۶۰؛ عضویت رسمی در سپاه پاسداران 🔸سال ۱۳۶۵؛ پذیرش مسئولیت اطلاعات عملیات لشکر ۱۱ امیرالمؤمنین(ع) 🔹سال ۱۳۶۷؛ (٧ خرداد) شهادت در منطقه عمومی مهران، بر اثر انفجار مین والمر؛ و برخورد ترکش به سر و پیشانی 🔸آدرس مزار: گلزار شهدای امام­زاده علی صالح(ع)، واقع در بخش صالح­‌آباد 🔰دانلود کنید:دریافت پوستر با کیفیت اصلی _____________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ● واژه‌یاب:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥خاطره‌ی جالب شهید امیرعبداللهیان از ملاقات با شهید سلیمانی و رسیدگی عجیب ایشان به او... روایت کرامتِ یک شهید از زبان شهیدی دیگر... ‌‌‌‌______________________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ●واژه‌یاب:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸 سردار شهید ولی‌الله عباسی رو در ثواب تولیدمحتوا و انتشار مطالب امروز شریک می‌کنیم؛ به امیدی که دستمون رو بگیرند 🔹چند بُرش از زندگی شهید: 🌼|ولی‌الله در اولین روز پاییز ۱۳۴۳ در شیروان چرداول استان ایلام متولد شد. 🌼|شام و نهار رو با دیگ می­‌آوردند پادگان و نیروها برا گرفتن غذا باید یه صف طولانی تشکیل می­‌دادند. معمولاً هم به نفرات آخر یا غذا نمی‌رسید یا مقدار کمی نصیبشون میشد. من شاهد بودم که ولی‌الله هنگام توزیع، آخرین نفری بود که برا تحویل غذا می‌رفت. توی صف هم اگه کسی بعد از ایشون برا گرفتن غذا می­ومد، ولی‌الله می‌رفت پشت سرش می­‌ایستاد و بهش می­‌گفت: من مسئول منظم کردن صف هستم؛ برو جلو... 🌼|دائماً توی اوقات فراغت، قرآن می­‌خوند. حتى توی صف غذا هم یه قرآن کوچک از جیبش در می­‌آورد و شروع به خواندن می­‌کرد. 🌼|یه‌ بار که به اجبار می‌خواست بره مرخصی، ماشینی رو در اختیارش گذاشتند تا با ماشین از خط بره، قبول نکرد و با پای پیاده راه افتاد... مرخصی هم که می­ومد، از لباس سپاه استفاده نمی­‌کرد. می­‌گفت: توی مرخصی نباید از لباس سپاه که بیت­ الماله، استفاده کنم. 🌼| یه ترکش به پای ولی­‌الله اصابت کرد و بلافاصله خون جاری شد. با یه چوب کبریت ترکش رو از پایش در آورد و با خونی که بیرون می­زد، روی پایش نوشت: مرگ بر آمریکا... 📚منبع: کنگره ملی سه‌هزار شهید استان ایلام 🔰دانلود کنید:دریافت پوستر با کیفیت اصلی ________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ● واژه‌یاب:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۶۴ 🔸 جناب سرهنگ در مقابل جنایتی که کومله بر سر فرزندش آورد، چه کرد |کومله می‌خواست کاری کنه که سرهنگ از مهاباد بره. واسه همین نوزادش رو دزدیدند و سر از تنش جدا کردند. بعد پیکرِ نـوزاد رو همراه با نامه ای فرستادند درِ خونه‌اش . سرهنگ تا پیکرِ بی سرِ نوزادش رو دید، با چشمانی اشک‌بار گفت: خدایا قربانیِ اصغرم رو قبول کن ... بعد هم صداش رو صاف کرد و گفت: ضد انقلاب بداند یک قدم هم عقب نشینی نخواهم کرد... 👤 نام این سرهنگ‌عزیز در منبع نیامده و عکس تزئینی است 📚منبع: کتاب سرداران بی‌سر، صفحه۲۵ 🔰دانلود کنید:دریافت قاب‌نوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلیدریافت قاب‌نوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلیدریافت قاب‌نوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی __________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ●واژه‌یاب:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸 سردار شهید حاج‌عبدالله رودکی [طراح سازمان رزم و عملیات نوین نیروی دریایی سپاه] رو در ثواب تولیدمحتوا و انتشار مطالب امروز شریک می‌کنیم؛ به امیدی که دستمون رو بگیرند |سال‌نمای زندگی شهید: 🔸سال ۱۳۴۳؛ تولد در محله‌ی حرم سید علاءالدین حسین(ع) شیراز 🔹اوایل دهه ۵۰؛ شروع مبارزه با شاه در نوجوانی 🔸سال ۱۳۵۴؛ مشغول به کار در شرکت گاز 🔹حوالی سال ۱۳۵۵؛ کسب مقام قهرمانی کشور در رشته بوکس؛ سه سال متوالی"‌ او در جوانی حتی موفق شد پرویز بادپا قهرمان بوکس آسیا رو در رینگ رسمی شکست دهد. 🔸حوالی سال ۱۳۵۶؛ کسب چند مقام قهرمانی در رشته کشتی 🔹سال ۱۳۵۷؛ ازدواج 🔸سال ۱۳۵۹؛ عضویت در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی 🔹سال ۱۳۶۰؛ مجروحیت در عملیات ثامن‌الائمه 🔸اوائل دهه ۶۰؛ شرکت در عملیاتهای مختلف با سمت فرمانده گردان 🔹اوائل دهه ۶۰: نقش موثر در شکل‌گیری گردان‌های غواص «لشکر ۱۹ فجر» و قرارگاه نوح نبی 🔸سال ۱۳۶۲؛ رفتن به سفر حج 🔹سال ۱۳۶۴؛ مسئول شناسایی منطقه عملیات والفجر۸ 🔸بعد از جنگ؛ عضویت در حزب‌الله لبنان 🔹سال ۱۳۷۹؛ (۹خرداد) هنگام وضو گرفتن در منزل یکی از آشنایان در منطقه آب‌بخش برازجان استان بوشهر؛ مورد اصابت گلوله‌ی منافقان قرار گرفته و شهید شد 🔸آدرس مزار: گلزار شهدای دارالرحمه شیراز 🔰دانلود کنید:دریافت پوستر با کیفیت اصلی 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ● واژه‌یاب:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔸فرصت بدین یه ناو براتون بزنم.‌.. |شیراز هیچی نداشته باشه، یه عبدالله رودکی داره که خودم دیدم روی قایق توی خلیج فارس، دستشو کرد طرف آسمون و گفت: یا فاطمه! از تمام عمرم اگه یه روز مونده بود، به من این فرصت رو بدید که یه ناو براتون بزنم..." 🗣راوی: سردار سعید قاسمی 💢شهید حاج‌عبدالله رودکی کسی است که اسرائیل بارها برا ترورش اقدام کرد، اما ناکام موند؛ حتی چند بار جشن ترور شهید رودکی رو برگزار کردند؛ اما موفق به این‌کار نشدند... 🇮🇷 ۹خرداد؛ سالگرد شهادت این نابغه‌ی بزرگ نیروی دریایی سپاه گرامی‌باد ‌‌‌‌____________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ●واژه‌یاب:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ببينيد شهید حاج‌عبدالله رودکی چطور با اومدن نام‌ حضرت‌زهرا(س) منقلب میشه... شهدا ایمان داشتند توسل به حضرت‌زهرا(س) بسیار راهگشاست... ‌‌‌‌____________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ●واژه‌یاب:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸 امیر سرتیپ شهید سیدعلی‌اکبر هاشمی [فرمانده تیپ پیرانشهر؛ لشکر ۶۴ ارومیه] رو در ثواب تولیدمحتوا و انتشار مطالب امروز شریک می‌کنیم؛ به امیدی که دستمون رو بگیرند |سال‌نمای زندگی شهید: 🔸سال ۱۳۲۵؛ [۲۸مهر] تولد تهران 🔹سال ۱۳۳۲؛ شروح تحصیل دوران ابتدایی در مدرسه مروی 🔸سال ۱۳۴۰؛ گذراندن دوران متوسطه در دبیریتان مروی 🔹 سال ۱۳۴۵؛ اخذ دیپلم‌و شرکت در کنکور دانشکده افسری 🔸سال ۱۳۴۵؛ عضویت رسمی در ارتش 🔹سال ۱۳۴۵؛ طی دوره مقدماتی رسته‌پیاده، در مرکز آموزش پیاده شیراز 🔸سال ۱۳۴۸؛ دریافت درجه‌ی ستوان دومی 🔹سال ۱۳۴۸؛ مشغول به خدمت در لشکر ۶۴ پیاده ارومیه 🔸حوالی سال ۱۳۵۷؛ مشارکت فعال و گسترده در تکثیر، توزیع و نشر پیام‌های امام خمینی ره 🔹حوالی سال ۱۳۵۸؛ اعزام به کردستان برای مقابله با منافقین؛ به همراه شهید صیادشیرازی؛ و مجروحیت شدید از ناحیه پا 🔸سال ۱۳۶۰؛ مجروحیت در عملیات حصر آبادان 🔹اوایل دهه ۶۰؛ انتصاب به عنوان فرمانده دانشگاه افسری و پادگان لشکرک 🔸اوایل دهه ۶۰؛ مسئول حفاظت از مجلس شورای اسلامی 🔹حوالی سال ۱۳۶۳؛ انتصاب به عنوان معاونت عملیات لشکر ۸۴ خرم‌آباد 🔸 حوالی سال ۱۳۶۵؛ انتصاب به عنوان فرماندهی تیپ لشکر ۶۴ ارومیه مستقر در پیرانشهر 🔹 سال ۱۳۶۸؛ [۱۰خرداد] شهادت بر اثر سانحه اتومبیل در منطقه عملیاتی پیرانشهر 🔰دانلود کنید:دریافت پوستر با کیفیت اصلی 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ● واژه‌یاب:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۶۵ 🔸 احترام به پدر و مادر یعنی این... | نوجوان که بود؛ یه روز اومد نشست کنارِ مادر. آرام و سر به زیر گفت: مادر! پارگیِ شلوارم خیلی زیاد شده ، تویِ مدرسه ... لحظاتی مکث کرد و ادامه داد: اگه به بابا فشار نمیاد بگین یه شلوار برام بخره... پدرش می‌گفت: محمدجواد خیلی محجوب بود، مواظب بود چیزی نخواهد که در توانمون نباشه... 👤خاطره‌ای از نوجوانی طلبه‌ی شهید محمدجواد باهنر 📚منبع: کتاب هنرِ آسمان ، صفحه ۱۱ 🔰دانلود کنید:دریافت قاب‌نوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلیدریافت قاب‌نوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلیدریافت قاب‌نوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی __________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ●واژه‌یاب:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸 شهید مدافع‌حرم امیر کاظم‌زاده رو در ثواب تولیدمحتوا و انتشار مطالب امروز شریک می‌کنیم؛ به امیدی که دستمون رو بگیرند 🔸|ادامه‌ی زندگی عاشقانه‌مون در بهشت... 🌼|گاهی می‌دیدم که امیر با دیدنِ فیلم‌های صحنه‌ شهادتِ رزمنده‌های دفاع‌مقدس، اشک می‌ریزه. می‌گفت: دوست دارم روزی منو با نام شهید صدا کنند... هر از گاهی هم آرزوی شهادت می‌کرد، اما من فکر می‌کردم این یه آرزوی کلامیه و فقط می‌شنیدم... 🌼|آخرین شب اردیبهشت ۱۳۹۲ بود که پسرمون محمدطه رو بغل کرد و آروم بهش گفت: پسرم زمانی‌که من نبودم، شما مواظب مامان باش. با تعجب گفتم: امیر! منو دستِ این بچه‌ی چند ماهه می‌سپاری؟ پاسخ داد: روزی محمدطه تنها پناهگاه شما و جانشین من توی خونه میشه، شما رو به پسرمون، و هر دوتون رو به خدا می‌سپارم... 🌼|چند روز قبل از اعزام به سوریه؛ دوباره گفت: دوست دارم روزی منو «شهید امیر» صدا کنند. برا اولین بار سکوتم رو شکستم و گفتم: از زندگی با من خسته شدی که چنین آرزویی داری؟ امیر هم جواب داد: خدا می‌دونه که با تمام وجود از زندگیم راضیم. شما و محمدطه تمام سرمایه‌ی زندگی من هستید. من بهترین لحظات عمرم رو در کنار شما داشته و دارم؛ اما اگه من به شهادت برسم، شما تاجی بر سرتون قرار می‌گیره و میشید همسر شهید؛ و ادامه‌ی زندگی عاشقانه ما در بهشت خواهد بود؛ اینو دوست ندارید؟ و من باز هم سکوت کردم. 🔰دانلود کنید:دریافت پوستر با کیفیت اصلی 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ● واژه‌یاب: