eitaa logo
معارف الشیعه
3.3هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
695 ویدیو
307 فایل
نگرشی بر مکتب معارف خراسان و معارف الهی در برابر افکار بشری و معارف یونانی کتابخانه مجازی "مکتب تفکیک" @k_maktabtafkik ارتباط با ما: حجت الاسلام طوغانی @Yanooor59 حجت الاسلام توحیدی اسدآبادی @alhojjat14
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 مطالب عرشی مرحوم میرزا 🔹بخش دوم 🔸حضرت علامه : از (آیت الله ) پرسیدم :با ارتباطی داشتید؟ اظهار داشتند؛من به درس (فیلسوف بزرگ خراسان) میرفتم، آقا به من گفت چرا به درس میرزا نمی آیید؟ حتما بیایید! و اصرار کرد. گفتم استادم فرموده است به درس دیگری نروید. ایشان گفت هر طور شده آقا بزرگ را راضی کنید و حتما به درس میرزا بیایید! در پی اصرار آشیخ هاشم، از استاد اجازه گرفته به درس میرزا رفتم. اولین جلسه ای که حاضر شدم،بحث درباره ی کیفیت حصول علم برای نفس بود.... پس از این درس همین که خدمت آقا بزرگ رسیدم،مطالبی را که میرزا فرموده بود،نقل کردم. آقا بزرگ به محض شنیدن،فرمود: عجب مطالب ! عجب مطالب ! تا کنون از کسی نشنیده بودم! حتما به درس ایشان بروید و بیایید مطالب را به من هم بگویید!!! 📚احیاگر حوزه خراسان کانال معرفتی "معارف الشیعه" @maaref_shiaa
🔴 حاج و درس معارف مرحوم میرزا 🔸مرحوم آیت الله بیست سال از عمر خود را در صرف کرده بود و از شاگردان و بود و تبحر مرحوم حاج به حدی بود که بزرگ مرحوم آیت الله او را هم " و هم " میدانست. حال حاج شیخ هاشم با چنین وزانت علمی و تبحر در علوم عقلی و نقلی در محضر مرحوم آیت الله العظمی سکوت محض بود! 🔸مرحوم حاج آقا میفرمود: حاج هیچ گاه در درس معارف به میرزا اعتراض نمیکرد و سکوت محض بود و پیش میرزا خیلی مودب بود! 📚احیاگر حوزه خراسان ص۲۹۰ کانال معرفتی "معارف الشیعه" @maaref_shiaa
🔴 حاج و !!!! 🔸یک سیدی بود که میخواند و در درس اصول مرحوم آیت الله حاج هم حاضر میشد و گاه سوالات خود را هم از ایشان میپرسید. گاهی بعد از درس از می آمد و میگفت :آقا همین متن را برایم معنی کنید, مرحوم حاج شیخ هاشم بین راه که به حرم میرفت معنا میکرد. یک روز گفت همین صفحه را برایم بخوانید! حاج شبخ هاشم گفت:آقاجان برو از استادت بپرس! بیست سال زحمت کشیدم درس یادگرفتم ، بعد دیدم أخبار آل محمد صلوات الله علیهم را نمیفهمم و در مغزم نمیشیند،بیست سال زحمت کشیدم از ذهنم خارج کردم!! برو از استادت سوال کن و از من سوال نکن! 📚احیاگر حوزه خراسان ص۲۹۱ کانال معرفتی "معارف الشیعه" @maaref_shiaa
🔴 احترام آیت الله العظمی به مرحوم 🔸حضرت آيت‌الله حاج : آیت الله العظمی نقل می‌كردند كه مرحوم كتابی نوشتند به نام ، در رد شبهات وهابيون. امام دو ماه درس خود را تعطيل كرده و آن را نوشتند. وقتی مرحوم امام به مشهد می‌آيند در حرم مطهر با آقا برخورد می‌كنند و مرحوم ميرزا مهدی با همه آن وجهه مردمی و شخصيتی كه داشتند در صحن حرم با اصرار دست امام را می‌بوسند و می‌گويند دستی كه كشف الاسرار را نوشته تا از مكتب تشیع دفاع كند را بايد ببوسم!! اين در حالی است كه امام آن موقع يك استاد حوزه علميه قم بودند و ميرزا مهدی هم يك عالم برجسته‌ای كه مثل حاج در درس ايشان شركت می‌كردند. 📚گفتگو با حضرت آیت الله رضازاده کانال معرفتی "معارف الشیعه" @maaref_shiaa
هدایت شده از معارف الشیعه
🔴 واگذاری درس آیت الله شیخ هاشم قزوینی به میرزای اصفهانی همانگونه که پیشتر اشاره شد،میرزا ابتدا درسی خصوصی داشت که در منزل وی برگذار میشد،اما آنچه اسباب شهرت او در مشهد را فراهم آورد آگاهی آیت الله حاج از جایگاه علمی میرزای اصفهانی بود. حاج در آن زمان از مدرسان مهم مشهد به شمار میرفت. او وقتی دانش و علمیت مرحوم میرزا را(که در محفل درس خارج وی حاضر شده بود) دریافت،از کرسی درس پایین آمده و درس خودش را به میرزا واگذار کرد. در این درس حدود دویست طلبه حاضر میشدند! 📚احیاگر حوزه خراسان ص۲۳۵ کانال معرفتی "معارف الشیعه" @maaref_shiaa
🔴 مطالبی که تا امروز در کانال " " به آنها پرداخته ایم 🔽 🔻 ۱ . معارف روایی : ⭐️ ⭐️ ⭐️ ⭐️ ⭐️ ⭐️ ⭐️ ⭐️ 🔻 ۲. سیره بزرگان ⭐️ ⭐️ ⭐️ میرزا علی اکبر ⭐️ 🔻 ۳.مکتب تفکیک ⭐️ سلسه مباحث 🔻 ۴. نقد فلسفه و عرفان مصطلح : ⭐️ ⭐️ ⭐️ ⭐️ ⭐️ ⭐️ ⭐️ ⭐️ ⭐️ ⭐️ ⭐️ ⭐️ ممکن نبودن رسیدن به ⭐️ 🔻 ۵. ماه های قمری و مسائل مربوط به آن 🔻 ۶. صوت ها : ۱. دروس آیت الله سیدان ⭐️ ۲.دروس آیت الله مروارید ⭐️ ۳. سوره مبارکه حضرت آیت الله العظمی وحید خراسانی⭐️ ۴. سلسه مباحث ⭐️ ۵. استاد بیابانی⭐️ ۶. ( پاسخی بر ادعاهای مجله سمات ) ⭐️ ۷. ⭐️ ⭕️ هشتک هایی که علامت ⭐️ در مقابلشان است سلسه بحث بوده و مطالب پیوسته دارد .
🔴 واگذاری درس آیت الله به میرزای اصفهانی همانگونه که پیشتر اشاره شد،میرزا ابتدا درسی خصوصی داشت که در منزل وی برگذار میشد،اما آنچه اسباب شهرت او در مشهد را فراهم آورد آگاهی آیت الله حاج از جایگاه علمی میرزای اصفهانی بود. حاج در آن زمان از مدرسان مهم مشهد به شمار میرفت. او وقتی دانش و علمیت مرحوم میرزا را(که در محفل درس خارج وی حاضر شده بود) دریافت،از کرسی درس پایین آمده و درس خودش را به میرزا واگذار کرد. در این درس حدود دویست طلبه حاضر میشدند! 📚احیاگر حوزه خراسان ص۲۳۵ کانال معرفتی "معارف الشیعه" @maaref_shiaa
هدایت شده از معارف الشیعه
🔴 مطالبی که تا امروز در کانال " " به آنها پرداخته ایم 🔽 🔻 ۱ . معارف روایی : ⭐️ ⭐️ ⭐️ ⭐️ ⭐️ ⭐️ ⭐️ ⭐️ 🔻 ۲. سیره بزرگان ⭐️ ⭐️ ⭐️ میرزا علی اکبر ⭐️ 🔻 ۳.مکتب تفکیک ⭐️ سلسه مباحث 🔻 ۴. نقد فلسفه و عرفان مصطلح : ⭐️ ⭐️ ⭐️ ⭐️ ⭐️ ⭐️ ⭐️ ⭐️ ⭐️ ⭐️ ⭐️ ⭐️ ممکن نبودن رسیدن به ⭐️ 🔻 ۵. ماه های قمری و مسائل مربوط به آن 🔻 ۶. صوت ها : ۱. دروس آیت الله سیدان ⭐️ ۲.دروس آیت الله مروارید ⭐️ ۳. سوره مبارکه حضرت آیت الله العظمی وحید خراسانی⭐️ ۴. سلسه مباحث ⭐️ ۵. استاد بیابانی⭐️ ۶. ( پاسخی بر ادعاهای مجله سمات ) ⭐️ ۷. ⭐️ ⭕️ هشتک هایی که علامت ⭐️ در مقابلشان است سلسه بحث بوده و مطالب پیوسته دارد .
🔴 مطالبی که تا امروز در کانال " " به آنها پرداخته ایم 🔽 🔻 ۱ . معارف روایی : ⭐️ ⭐️ ⭐️ ⭐️ ⭐️ ⭐️ ⭐️ ⭐️ ⭐️ سلام الله علیها 🔻 ۲. سیره بزرگان ⭐️ ⭐️ ⭐️ ⭐️ میرزا علی اکبر ⭐️ 🔻 ۳.مکتب تفکیک ⭐️ سلسه مباحث 🔻 ۴. نقد فلسفه و عرفان مصطلح : ⭐️ ⭐️ ⭐️ ⭐️ ⭐️ ⭐️ ⭐️ ⭐️ ⭐️ ⭐️ ⭐️ ⭐️ ممکن نبودن رسیدن به ⭐️ 🔻 ۵. ماه های قمری و مسائل مربوط به آن 🔻 ۶. صوت ها : ۱. دروس آیت الله سیدان ⭐️ ۲. دروس آیت الله سیدان ۳.دروس آیت الله مروارید ⭐️ ۴. سوره مبارکه حضرت آیت الله العظمی وحید خراسانی⭐️ ۵. سلسه مباحث ⭐️ ۶. استاد بیابانی⭐️ ۷. ( پاسخی بر ادعاهای مجله سمات ) ⭐️ ۸. ⭐️ ۹. ۱۰ . شرح حدیث ، حضرت آیت الله سیدان ⭕️ هشتک هایی که علامت ⭐️ در مقابلشان است سلسه بحث بوده و مطالب پیوسته دارد .
🔴 حکایت مرحوم آیت الله حاج و زن ارمنی آیت الله حاج شیخ هاشم قزوینی " رضوان الله تعالی علیه " می گوید: زمانی که در اصفهان درس می خواندم، سال سختی پیش آمد و گاهی از گرسنگی، دچار ضعف شدید می‌شدم، روزی شنیدم که در خارج شهر گوشت شتر پخش می‌کنند، من هم به آن سو رفتم و جمع زیادی مانند من چشم‌هایشان را به پخش کننده گوشت دوخته بودند تا اینکه در آخر فقط مقدار پنج سیر از آن گوشت نصیب من شد. خوشحال بودم که بی‌نصیب نشده‌ام، به طرف مدرسه راه افتادم، در مسیر راه در کنار کوچه‌ای دیدم یک زن ارمنی نشسته و دو دختر بچه‌اش از بی‌حالی و بی‌رمقی مانند مردگان روی هم بودند و آهسته آهسته نفس می‌کشیدند،  آن زن که چشمش به من افتاد با ضعف بی‌نهایت و با زبانی که من نمی‌فهمیدم، اظهار نیازمندی کرد و اشاره به دو دخترش نمود و به من فهمانید که به فریاد این فرزندانم برسید. خیلی ناراحت شدم، به مدرسه رفتم و همان گوشت‌ها را سرخ کردم و برگشتم و به آن زن دادم، او کم کم آن تکه‌های گوشت را به دخترانش داد و سر به سوی آسمان گرفت و برای من دعا کرد. به مدرسه برگشتم، در حالی که هوا گرم و ضعف گرسنگی وجودم را گرفته بود، دراز کشیدم و خودم چیزی نداشتم که از گرسنگی نجات پیدا کنم، ناگاه دیدم در حجره باز شد و پیرمردی نورانی که بقچه‌ای در دست داشت وارد شد، سلام کردم، حالم را پرسید، و فرمود: این بقچه از آنِ شماست، پرسیدم چه کسی اینها را فرستاده؟ گفت: کسی که روزگار به دست اوست به یاد شما هست، این را گفت و از اتاق بیرون رفت! من به شک افتادم که این پیرمرد خوشرو و نورانی که بود؟! دنبالش رفتم، ولی او را ندیدم! آمدم به حجره و آن بقچه را باز کردم، دیدم که نان‌های تافتون معطر و روغنی است که تا آن زمان ندیده بودم، بعضی از دوستان خود را صدا زدم و جریان را نقل کردم و از آن تافتون‌ها همه سیر خوردند و من از حالت ضعف و سستی بیرون آمدم 📚 کتاب جلوهای ربانی کانال معرفتی "معارف الشیعه " @maaref_shiaa
🔻 " قدس الله نفسه " در منزل، همسري مهربان بود كه به گفته همسرش، در تمام چهل سال زندگي يك بار تندي نكرد و چيزي نخواست. مناعت طبعش باعث مي‌شود در اثر فشار فقر، ناچار به رقعه (عريضه) نويسي براي زوار امام رضا (سلام الله علیه) شود كه مرحوم سيدعلي سيستاني شبانه مي‌آيد و بيست قران به او مي‌دهد و با اطلاعي كه از نيت حاج شيخ هاشم دارد، مي‌گويد: براي شما رقعه‌نويسي حرام است، شما بايد درس بدهيد. 📚 برگرفته از كتاب «مدرس وارسته و بينادل، آيت الله حاج شيخ هاشم قزويني»، منتشر شده از سوي آستان قدس رضوي. کانال معرفتی "معارف الشیعه " @maaref_shiaa
🔴 حکایت مرحوم آیت الله حاج و زن ارمنی آیت الله حاج شیخ هاشم قزوینی " رضوان الله تعالی علیه " می گوید: زمانی که در اصفهان درس می خواندم، سال سختی پیش آمد و گاهی از گرسنگی، دچار ضعف شدید می‌شدم، روزی شنیدم که در خارج شهر گوشت شتر پخش می‌کنند، من هم به آن سو رفتم و جمع زیادی مانند من چشم‌هایشان را به پخش کننده گوشت دوخته بودند تا اینکه در آخر فقط مقدار پنج سیر از آن گوشت نصیب من شد. خوشحال بودم که بی‌نصیب نشده‌ام، به طرف مدرسه راه افتادم، در مسیر راه در کنار کوچه‌ای دیدم یک زن ارمنی نشسته و دو دختر بچه‌اش از بی‌حالی و بی‌رمقی مانند مردگان روی هم بودند و آهسته آهسته نفس می‌کشیدند،  آن زن که چشمش به من افتاد با ضعف بی‌نهایت و با زبانی که من نمی‌فهمیدم، اظهار نیازمندی کرد و اشاره به دو دخترش نمود و به من فهمانید که به فریاد این فرزندانم برسید. خیلی ناراحت شدم، به مدرسه رفتم و همان گوشت‌ها را سرخ کردم و برگشتم و به آن زن دادم، او کم کم آن تکه‌های گوشت را به دخترانش داد و سر به سوی آسمان گرفت و برای من دعا کرد. به مدرسه برگشتم، در حالی که هوا گرم و ضعف گرسنگی وجودم را گرفته بود، دراز کشیدم و خودم چیزی نداشتم که از گرسنگی نجات پیدا کنم، ناگاه دیدم در حجره باز شد و پیرمردی نورانی که بقچه‌ای در دست داشت وارد شد، سلام کردم، حالم را پرسید، و فرمود: این بقچه از آنِ شماست، پرسیدم چه کسی اینها را فرستاده؟ گفت: کسی که روزگار به دست اوست به یاد شما هست، این را گفت و از اتاق بیرون رفت! من به شک افتادم که این پیرمرد خوشرو و نورانی که بود؟! دنبالش رفتم، ولی او را ندیدم! آمدم به حجره و آن بقچه را باز کردم، دیدم که نان‌های تافتون معطر و روغنی است که تا آن زمان ندیده بودم، بعضی از دوستان خود را صدا زدم و جریان را نقل کردم و از آن تافتون‌ها همه سیر خوردند و من از حالت ضعف و سستی بیرون آمدم 📚 کتاب جلوه های ربانی کانال معرفتی "معارف الشیعه " @maaref_shiaa