eitaa logo
معارف الشیعه
3.7هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
793 ویدیو
312 فایل
نگرشی بر مکتب معارف خراسان و معارف الهی در برابر افکار بشری و معارف یونانی کتابخانه مجازی "مکتب تفکیک" @k_maktabtafkik ارتباط با ما: حجت الاسلام طوغانی @Yanooor59 حجت الاسلام توحیدی اسدآبادی @valiyollah14
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 مناعت طبع مرحوم آیت الله حاج " اعلی الله مقامه الشریف " قسمت دوم🔻 ...آمدم به طرف خانه ، درُ خانه را کوبیدم ، مادرم درب را باز کرد ، وقتی داخل شدم مادرم مرا با حال پریشانی مشاهده کرد ، به من گفت چه شده ؟ آیا در بین راه کسی به تو جسارتی کرده که اینقدر پریشان و ناراحتید ؟ چیزی نگفتم تا اینکه با اصرار مادرم مجبور شدم که علت را بگویم . گفتم که واقعش این است که من نداشتم امشب خوراک برای اهل و عیالم تهیه کنم از این جهت ناراحتم . مادر با زبانی رسا و چهره ای باز به م گفتند که مگر کسی برای همچین امر جزیی خودش را ناراحت می کند ؟ ما یک ماه رمضان را روزه می گیریم ، امشب را شَبِه می گیریم و بچه ها را نیز قصه می گوییم تا بخوابند ، هیچ وقت نباید برای چنین امر جزیی ناراحت بشوید . من تسلی خاطری پیدا کردم و رفتم به منزل . تازه وارد منزل شده بودم که درب منزل ما را زدند ، درب را باز کردم و دیدم شخصی دستمالی به من داد و گفت شیخ مجتبی این دستمال را بگیر و خرج کن و به هیچ نحو در امر زندگی ناراحت نباش ، دستمال را گرفتم و دیدم در این دستمال پول زیادی است ، تعجب کردم از اینکه من به کسی اظهار نداری نکرده بودم و کسی چیزی نمی دانست ، درب را باز کردم و سراسیمه رفتم داخل کوچه تا ببینم آن شخص کیست اما هرچقدر اطراف کوچه را نگاه کردم کسی را ندیدم . آن دستمال را زیر تشکی که در آنجا می نشستم قرار دادم و آن شب هرچه لازم بود را خریدم ، بعد هم هر وقت خانواده از من پولی طلب می کردند یا من احتیاجی داشتم دست زیر تشک می کردم و از آن پول بر می داشتم مدتها زندگی ما به این منوال گذشت تا آخر یک روز خانواده آمدند و گفتند مگر تو در زیر این تک گنج مخفی کرده ای ؟ ما سابقا هر وقتی از شما چیزی طلب می کردیم می گفتید : فردا ، پس فردا و ما را به بعد محول می کردید اما حالا تا می گوییم شما دست می کنید زیر تشک و هرچه می خواهید به ما لطف می کنید . تشک را کنار زدم دیدم هیچ چیزی زیر تشک نیست و از آن روز زندگی ما به حال اولش برگشت . 📚 متأله قرآنی صفحه ۱۹۸ کانال معرفتی " معارف الشیعه " @maaref_shiaa
🔴 کرامتی از مرحوم حاج " قدس الله نفسه الزکیه " ▪️حضرت آیت الله حاج " ادام الله ظله الشریف " : کمالات روحی ایشان بسیار زیاد است باز از کمالات روحی و جنبه های معنوی ایشان این داستان را فراموش نمی کنم که ایشان از نظر مطالب علمی با بعضی از علما اختلاف نظر داشتند و آن عالم بزرگوار مریض و در بیمارستان بستری شدند ، من در صحن عتیق حرم امام رضا سلام الله علیه به مرحوم استاد ( حاج شیخ مجتبی ) برخوردم و به ایشان عرض کردم که چه می شود شما از آن اقا در بیمارستان عیادتی بکنید چون مریضی ایشان شدید است ، شاید از دنیا بروند ، وقتی این مطلب را به استاد عرض کردم ایشان نشستند روی زمین و یک قدری فکر کردند و سر بلند کردند و به من فرمودند : فلانی ! ایشان در این مرض از دنیا نمی روند و سالم و صحیح خواهند شد و به خانه بر خواهند گشت و هیچ گونه احتیاجی نیست که من به بیمارستان بروم ، برخواستند و با هم از صحن خارج شدیم و مساله هم همانطوری شد که ایشان فرمودند ، آن عالم بزرگوار حالشان خوب شد و به منزل برگشتند ، و این از کراماتی بود که از ایشان مشاهده کردم . 📚 متاله قرآنی ص ۱۹۹ کانال معرفتی " معارف الشیعه " @maaref_shiaa
🔴 دستان داوودی 🔻مرحوم علامه آیت الله می فرمودند : مرحوم آیت الله العظمی علامه آقا رضوان الله علیه از راه التزام به واجبات و ترک محرمات و تقید به مستحبات و ترک مکروهات به مقاماتی رسیدند که سابق آن را نداشتند ، روزی خدمت آقا عرض کردم : خداوند چطور آهن را به دست داود نبی نرم کرد ؟ ؛ ایشان فرمودند : این که کاری ندارد ، سینی آهنی که جلوی ایشان بود را برداشتند و آن را نرم کردند . 📚دانای اسرار ، ص۲۱۱ کانال معرفتی "معارف الشیعه" @maaref_shiaa
🔴زندگانی و سیره مرحوم آیت الله حاج 🔻مرحوم آیت الله ( رحمت الله علیه ): بنده با مرحوم حاج شیخ مجتبی قزوینی ، مرد صالحِ والای بدیع ، در مشهد آشنا شدم یعنی ایشان را یک مدرس عزیز مطلوب می دیدم که مشغول تدریس کفایه بودند . شاید من یک مختصری درس ایشان را دیدم ولی عمده آشنایی من در فردوس بود ، هفت ماهی ایشان در فردوس مانده بودند و از بنده خواستند خدمتشان مشرف شوم ، رفتم و چهره پاک و منبسط ایشان را دیدم و در عین زاهدانه بودن زندگی، بسیار برای من جالب بود ، نوعا افراد زاهد خیلی گرم بگیر نیستند ولی ایشان در عین زهد آن روز برای ما شامی کباب درست کرده بودند و یک انبساط وجهی داستند که هنوز هم یادم می آید لذت می برم ، حتی ایشان نقل کردند که در طول هفت ماه نهصد تومان خرج کرده بودند که برای مردم فردوس هم اعجاب انگیز بودند . 📚متاله قرآنی ص۲۰۱_۲۰۲ کانال معرفتی " معارف الشیعه " @maaref_shiaa
🔴زندگانی و سیره مرحوم آیت الله حاج 🔻حضرت آیت الله علامه ( ادام الله ظله الوارف ) ▪️اینکه من عرض کردم از نوادر روزگار بودند به جهت مشاهداتی است که من در طول مدتی که در محضر ایشان بودم مشاهده کرده ام ، ایشان جامع بودند و در جامعیت بی مثل و مانند ، در علوم اعداد سرآمد همه در فقه و اصول و فلسفه و حکمت استادی بسیار لایق و از نظر تواضع و فروتنی بی نظیر . ندیدم در تمام مدتی که در محضر ایشان حاضر می شدیم ایشان را که به دیوار یا متکی تکیه کنند بلکه همیشه با مقداری فاصله از دیوار می نشستند و درس می گفتند . یا اگر با کسی صحبت می فرمودند هیچ گاه ایشان را متکّی به دیوار نمی دیدیم و همیشه ایشان در حال دو زانو می نشستند ، هیچ قت ما ایشان را در غیر اینحال نشسته مشاهده نکردیم و با هرکسی که در محضر ایشان بود با کمال مهربانی و صفا رفتار می نمودند و هرکس در منزل ایشان بود در وقت رفتنن کمال تعظیم را درباره او ملحوظ می داشتند ، سرآمد اخلاق بودند در زندگانی خودشان ، رحمت الله علیه و حشره الله مع النبی و آله ..... 📚متاله قرآنی ص۲۰۱ کانال معرفتی " معارف الشیعه " @maaref_shiaa
🔴زندگانی و سیره مرحوم آیت الله حاج 🔻مرحوم آیت الله " رضوان الله تعالی علیه " : از جمله مطالبی که گفتند و درخواست کرده بودم که آنچه دیده اید بگویید ، ایشان دایی شان نقل کردند . .فتند من به دایی یعنی مرحوم شیخ علی اکیر الهیان گفتم : دایی آیا این آیه (( و الّنا له الحدید )) که درباره حضرت داود هست یعنی بی کوره و بی آتش آهن را ذوب می کرد ؟ چگونه است ایشان می خواست دایی را تحریک کند ( البته خود ایشان ( ) هم اهل بخیه بود و من نمی دانستم که خودشان هم دارند و بعد فهمیدم ) ، دایی تحریک شد و گفت آهن نرم شدن برای داود پیامبر که چیزی نیست ، داود مقامش بالاتر است ، خدا آهن را برای طلبه ای نرم می کند . بعد فرمود سینی مسی بزرگی که کنار دیوار بود را بیاور ، آوردم . گرفت و مثل کاغذ از وسط پاره کرد ، این آنکه به چشم دیدم ... 📚 متاله قرآنی ص۲۰۳ کانال معرفتی " معارف الشیعه " @maaref_shiaa
🔴زندگانی و سیره مرحوم آیت الله حاج 🔻مرحوم آیت الله حاج " اعلی الله مقامه الشریف " : ▪️چیزی که من در ایشان به عنوان یک تشخیص دیدم تصلبش درباره درباره ترویج دین بود و در مطالب اهلبیت ( خالص از کلام دیگران ) . ایشان فلسفه را هم درس می دادند ولی معتقد بودند مطالب اهلبیت باید خالص باشد ، مخلوط نشود با فلسفه و عرفان و در این موضوع خیلی پافشاری داشتند و صریح هم بودند ، کسی را اگر می دیدند مخلوط می کند به او اعلان می کردند که این کار نباید بشود ، دراین قسمت بیان روشنی داشتند و صریح بودند و این برای من بسیار جالب بود . گذشت و من آمدم قم و مشغول تحصیل بودم تا رسیدم به مسائل انقلاب و امام نیز از قیطریه آزاد شده بودن و به قم تشریف آورده بودند . من نامه ای به ایشان نوشتم که مناسب است با امام دیداری داشته باشید ایشان هم تشریف آوردند از مشهد با عده ای از طلاب . خودشان و یکی دو نفر از طلاب اظهار لطف کردند و به منزل محقر بنده تشریف آوردند و این باعث شادی ما شد . آمدند اینجا و من درخدمتشان رفتیم خدمت امام و می خواستند با امام صحبتی داشته باشند و من احساس کردم که شاید صحبت خصوصی باشد و نمی خواهند که ثالثی باشد و من اجازه خواستم که بیرون باشم دیدم که مایلند بعد که بیرون آمدند دیدم سه جمله کوتاه فرمودند : این مرد مرد حق است ( امام ) جمله دوم : همراهان ، همراهان نیمه راهند و تا آخر همراهی نمی کنند جمله سوم : این مرد یک تنه ادامه می دهد تا پیروز می شود 📚متاله قرآنی ص۲۰۴ کانال معرفتی " معارف الشیعه " @maaref_shiaa
🔴 آیت الله العظمی : بیداری به اذهان طلاب فلسفه بدهم! 🔸خاطره‌ای از مرحوم علامه آیت الله حاج به نقل از استاد علامه : شیخ استاد، از قول حضرت نقل ‌کرده‌اند که «من در درس مرحوم میرزا ابوالحسن (۱۲۳۸‌ق- ۱۳۱۴‌ق) حاضر می‌شدم و پس از مدتی، گاه و گاه، به پاره‌ای از مطالبی که گفته می‌شد اشکال می‌کردم. گاه ایشان ناراحت می‌شد، و من به درس حاضر نمی‌شدم. با گذشت دو سه روز مرحوم به طلاب درس می‌فرمود: «سیّد با استعدادی است، بگویید به درس بیاید» و من دوباره می‌رفتم، و باز در موارد مناسب به اشکال کردن می‌پرداختم … تا بار آخر که با تند شدن استاد دیگر به درس نرفتم. و ایشان پیغام داد که بیاید، و من پاسخ دادم که غرضم از آمدن و اشکال کردن این بود که شاگردان شما مقلّدوار به مطالب گوش ندهند و بدانند که آنچه گفته می‌شود، چنان وحی مُنَزل نیست و قابل اشکال است؛ می‌خواستم این بیداری را به اذهان طلاب بدهم که دادم …». 📚محمدرضا حکیمی. مکتب تفکیک. تهران. دفتر نشر فرهنگ اسلامی. چاپ سوم. ۱۳۷۷٫ کانال معرفتی "معارف الشیعه" @maaref_shiaa
هدایت شده از معارف الشیعه
🔴 " پاسخ به امثال بعضی جوانان مشهدی که معتقدند بزرگان ، چون نمی دانستند ، آن را نقد می کردند " ▪️ ( حفظه الله تعالی ) : حاج مرد بسیار مُلّایی بود. هم مُلّا بود، هم علاوه بر مُلّایی از لحاظ قوت شخصیت بنده غیر از امام ـ واقعاً حالا اینی که عرض می‌کنم بارها این را گفتم ـ هیچ‌کس را در این معممین که من باهاشان معاشر بودم به قوت شخصیت حاج شیخ مجتبی من ندیدم! یک چیز عجیب غریبی بود. ما، یکی دو، سه سال بعد از برگشتن از قم البته ـ توفیق پیدا کردیم که با ایشان معاشرت پیدا کردیم از نزدیک؛ تا سال ۴۶ که ایشان فوت کرد. بله حسابی حس کردم وجود او را؛ خیلی مرد فوق‌العاده‌ای بود حاج شیخ مجتبی؛ خیلی. آن شخصیتش بود که همه را مقهور می‌کرد. در مشهد هرکسی با ایشان آشنا بود احترام برای ایشان قائل بود؛ من دیده بودم جلسه‌ی مشترک ایشان و بسیار از علما و معاریف مشهد را؛ وقتی ایشان یک حرفی می‌زد، یک چیزی می‌گفت همه بطور خواه، ناخواه مقهور بودند؛ این‌جوری بودند ایشان. این آقای آمیرزا جواد آقا و اینها که در مقابل ایشان مثل شاگرد؛ برخوردشان برخورد شاگرد بود؛ برخورد مرید و شاگرد این‌جوری. حاج شیخ مجتبی چیز عجیبی بود... در همه چیز وارد بود. یعنی آدمی بود که فلسفه خوانده بود. حاج شیخ مجتبی اعجوبه‌ا ی بود. اهل علوم غریبه و اینها هم بود. همه چیز هم بلد بود یعنی واقعاً از آن آدم‌هایی که شنیدیم. گفت: به مصر رفتم و آثار باستان دیدم به چشم آنچه شنیدم ز داستان دیدم یعنی آنکه واقعاً ما دیدیم، آنی که آدم می‌شد ببیند، آقا شیخ مجتبی بود. 🎙دیدار با اعضای کنگره بزرگداشت صدرالمتألهین ۱۳۷۷/۱۰/۸ کانال معرفتی "معارف الشیعه" @maaref_shiaa
🔴 " بگویید بروند ... " فرزند مرحوم حاج نقل می نمودند که : روزی به آقا سید موسی خبر می دهند که همسر ایشان بیهوش افتاده و حال خوشی ندارد ، آقا سید موسی متوجه می شوند که این کار از سوی اجنّه است لذا پیغامی می فرستند که پیغام را می رسانند ولی می بینند که خانم ایشان همچنان بیهوش افتاده است . دوباره برای سید موسی خبر می آورند که خانم هنوز بیهوش اند . آقا سید موسی می فرمایند که بروید به آنها بگویید اگر نروند آتششان می زنم ، وقتی این پیغام را می رسانند می بینند که خانم به هوش آمده . از خانم ایشان می پرسند قضیه از چه قرار بوده است ؟ ایشان می فرمایند : یکی دو نفر از اجنّه مرا اذیت کردند . پرسیدند مگر پیام سید به اجنّه نرسید ؟ فرمودند : دفعه اول که پیغام آوردید ، آن دو گوش ندادند منتهی دفعه دوم یکی به دیگری گفت : برویم که آقا هرچه بگویند انجام می دهند . اینگونه بود که آنها دست از سر من برداشتند . 📚 دانای اسرار ص۲۲۶ کانال معرفتی "معارف الشیعه" @maaref_shias
🔴 مطالبی که تا امروز در کانال " " به آنها پرداخته ایم 🔽 🔻 ۱ . معارف روایی : ⭐️ ⭐️ ⭐️ ⭐️ ⭐️ ⭐️ ⭐️ ⭐️ ⭐️ سلام الله علیها 🔻 ۲. سیره بزرگان ⭐️ ⭐️ ⭐️ ⭐️ میرزا علی اکبر ⭐️ 🔻 ۳.مکتب تفکیک ⭐️ سلسه مباحث 🔻 ۴. نقد فلسفه و عرفان مصطلح : ⭐️ ⭐️ ⭐️ ⭐️ ⭐️ ⭐️ ⭐️ ⭐️ ⭐️ ⭐️ ⭐️ ⭐️ ممکن نبودن رسیدن به ⭐️ 🔻 ۵. ماه های قمری و مسائل مربوط به آن 🔻 ۶. صوت ها : ۱. دروس آیت الله سیدان ⭐️ ۲. دروس آیت الله سیدان ۳.دروس آیت الله مروارید ⭐️ ۴. سوره مبارکه حضرت آیت الله العظمی وحید خراسانی⭐️ ۵. سلسه مباحث ⭐️ ۶. استاد بیابانی⭐️ ۷. ( پاسخی بر ادعاهای مجله سمات ) ⭐️ ۸. ⭐️ ۹. ۱۰ . شرح حدیث ، حضرت آیت الله سیدان ⭕️ هشتک هایی که علامت ⭐️ در مقابلشان است سلسه بحث بوده و مطالب پیوسته دارد .
🔴 اِنّا للّه و انا الیه راجعون... عالم ربانی حضرت حجت الاسلام و المسلمین استاد شیخ علی دقایقی قبل در مشهد مقدس دار فانی را وداع گفت. ایشان از مولفان دائره المعارف و برادر گرانقدر حضرت علامه دامت برکاته و از شاگردان عالم بزرگ مکتب معارف خراسان، متاله قرآنی مرحوم علامه آیت الله حاج رضوان الله تعالی علیه بود. هدیه به روح مطهر این عالم ربانی حمد و سوره ای تلاوت کنیم.... کانال معرفتی "معارف الشیعه " @maaref_shiaa