.
#امام_حسین
من منتظر هستم که باشمبیشتر با تو
من منتظر هستم عزیزم پس خبر با تو
هرکس که دارد ادعای عشق میفهمد
طعم محبت را نمیفهمد مگر با تو
از هر نظر دنیای بی تو آتش است آتش
اما بهشتی میشوم از هر نظر با تو
با اینکه دورم از حرم اما خدارا شکر
سر کرده ام در روضه شب را تا سحر با تو
حرف دل جامانده ها از اشک ها پیداست
اینجا تکلم میکند هر چشم تر با تو
آری هزاران بار می ارزد به آسایش
هرکس که شد یک لحظه حتی در به در با تو
من طبق عادت کوله بار خویش را بستم
از این به بعد ماجرای این سفر با تو
#احمدجواد_نوآبادی
.
#اربعین
زینـبت از کـوفه و شـام بـلا برگشـته است
با قدی خم گشته ازجـور وجفـا برگشته است
زین کبودی ها بود معلوم که زینب خواهرت
از جدل با لشکری از لاتها برگشته است
گر که برخیزی ببینی خواهرت از این سفر
دلشکسته مو پریشان با عصا بر گشته است
خواهرت شرم از گل روی تو دارد ای حسین
گر به پرسی دختر کوچک ما ،برگشته است ؟
حال هرکس را بپرسی خواهرت دارد جواب
لیکن او بی دخترت با غصه ها برگشته است
آمده جانم به لب در این چهل روز ای حسین
رفتی و رفته ز من ای جان من نور دوعین
به قلم :
#سیدناصر_اسماعیل_نسب
#خادمه_مظاهری
.
.
السلام علیک یا اباعبدالله
ای نام تو در تمامی دل ها عشق
این کرببلا چه بوده ؛ یک صحرا عشق
تفسیر مسیر کربلا تا شام است :
یک زینب و یک حسین و یک دنیا عشق
#محمدعلی_شهاب
.
#فراق_کربلا
دوریم ز راه یا اباعبدالله
اینگونه مخواه یا اباعبدالله
گفتند که آه در غمت تسبیح است
از داغ تو آه یا اباعبدالله
#سیدمیلادحسنی
#اربعین
#جامانده
نفس المهموم لحزننا تسبیح
.
زبان حال حضرت زینب(س)- اربعین
چهل منزل سرت بر نیزه ها بود
چهل منزل دلم غرق بلا بود
چهل منزل تو را آزار دادند
چهل منزل به جان ما فِتادند
چهل منزل تو بودی قاری من
چهل منزل به ما دشنام گفتن
چهل منزل نگهبانم تو بودی
چهل منزل شکستم از کبودی
چهل منزل دو چشمت اشک بارید
چهل منزل گل یاس تو خشکید
چهل منزل عدو بر تو محک زد
چهل منزل مرا دشمن کتک زد
به کوفه بر تو سنگ از بام خورده
زِ رأس خون تو قلبم فِشرده
به شام از نی به تشت آمد سر تو
به ویران مُرد زین غم دختر تو
#مجتبی_دسترنج_ملتمس
#زبانحال_حضرت_زینب
#حضرت_زینب
#اربعین
.
#صف_گذرنامه
انتهای صفِ گذرنامه
ایستاده به فکر این هستم
کار و بارم اگر که جور شود
زائرِ روز اربعين هستم
گرچه خیلی شلوغ اما خُب
این شلوغی به عشق می اَرزد
در دلم شورشی شده بر پا
پُشتَم از شوق وَصْل می لرزد
من نه تنها، در اين مكان هستند
كودک و نوجوان و پیر حتی..
هر کدام از عشیره ای هستند
تُرک و کُرد و لُر و بلوچ اینجا
می نِشینم که نوبتم بشود
با خودم گویم اصلاً ای آقا
گر گذرنامه هم نشد ممکن..
کارت ملی که هست، شُکر خدا
باید امسال زائرت بشوم
کرده مادر دعا میانِ نماز
گفته میخواهد از رقيّه تو
تا بیایم به کربلای تو باز
مثل اینکه رسیده نوبت من
می رَوَم تا به کارها بِرسم
همه اینها بِخاطر حرم است
نَکند من به کربلا نَرسم
با اُميد آمدم در اين دفتر
نا اُميدم نَكن مرا آقا
وعدهمان روز ٢٠ ماهِ صفر
میرسم از نجف به کرببلا
اللهم ارزقنا زیارت الحسین فی یوم الاربعین...
#مجتبی_دسترنج_ملتمس
#اربعین #زائر_کربلا
.
دل نوشته
#فراق_کربلا
#اربعین
سلام علی ساکن کربلا
سلام علی روح قالو بلی
دلم تنگ کرببلاته حسین
هواییه صحن وسراته حسین
دل من به این اربعین ها خوشه
منو دوری کربلات میکشه
توی سینه ی من فقط حسرته
میدونم که این دوری از غفلته
چقد یادگاری چقد عکس دارم
نیام کربلا ازهمین ترس دارم
داره آتیشم میزنه این فراق
توو این روزا بودم پراز اشتیاق
نشد قسمتم باز کنارت باشم
نشدکه مقیم دیارت باشم
آقاجون غم هجرو دوری بسه
صبوری صبوری صبوری بسه
دلم لک زده واسه ی موکبات
رفیقای ساده رفیقای لات
دوباره بگم یاعلی و برم
پیاده مسیر حرم تاحرم
پاهامون میشد توی این قافله
به یاد رقیه پراز آبله
کنار رفیقام کنار فرات
میخوردیم باگریه یه چای نبات
همین جا به روی زمین مشک آب
یه ساقی که شرمنده شد از رباب
سکینه می گفت ای عمو العطش
تووآغوش مادر پسر کرده غش
ولی دست و مشک وعلم روزمین
به ساقی زدن ازیسار و یمین
صدا زد همین جا که ادرک اخا
برادر برادر برادر بیا
رفیقا بیاین ردشیم ازاین محل
جلوتر جلوتر بریم روی تل
رسیدیم به اونجا که یه خواهری
باحال خراب و دل مضطری
صدا زد کجا میری ای هم نفس
بلندشو به فریادزینب برس
نباشی میشه دورمن ازدحام
منو میبرن کوفه بازار شام
به زخم دل ما نمک میزنن
اینا خواهرت رو کتک میزنن
میدونی کجا قلب زینب شکست
همون جاکه قاتل روسینه نشست
یه دفعه دل آسمونا طپید
گل زینب و ازقفا سر برید
#ابوذر_رئیس_میرزایی (بهار)
.
#زبانحال_امام_حسین
السلام علیکِ یا شريكةَ الحسين
ای زینب من دوام نهضت با توست
ترسیم مسیر استقامت با توست
دست تو ودایع امامت دادم
یعنی که ادامه ی امامت با توست
#محمدعلی_شهاب
.
#مشایه
#اربعین
#امام_زمان
این راهِ دعا ، راهِ ظهور دین است
این جاده ی اَمن و جاده ی آمین است
پیداست که یک قدم فقط مانده به صبح
معنای پیاده رفتن ما این است
#میثم_مومنی_نژاد
.
#مشایه
#امام_زمان عج
#اربعین
من عشق و صفا و شور را می طلبم
با روی سیاه ، نور را می طلبم
چون منتظر حجت ثانی عشرم
در هر قدمم ظهور را می طلبم
#محمد_خرم_فر
.
#حضرت_زینب
السلام علیکِ یا مولاتی یا زینب
ای ذات عجین به نور و عقل و احساس
ای درّ گرانبهاتر از هر الماس
وصف تو نمی توان ، همین را گویم :
زینب همه ی عشق حسین و عباس
#محمدعلی_شهاب
.
#امام_حسین (ع)
در عراقی، جهت قبله ی ایران منی
از تولد سبب گریه ی چشمان منی
من اگر اشک نریزم نفسم می گیرد
تو بهشت وسط سینه ی سوزان منی
آمدم خوب نگاهم کنی و جان بدهم
ببری یا نبری اَم به حرم، جان منی
خستگی، تاول پاها... همه اش می ارزد
بهترین خاطره در سختی دوران منی
روضه تعطیل نشد، خرج گدای تو رسید
متوجه شده ام برکت دُکّان منی
از همان قبل محرم که تو آواره شدی
نگران سفر و حال پریشان منی
پای من درد گرفت و نظرت راهم بُرد
بسکه تو فکر من و بُردن عصیان منی
لب تو خشک شد و خشک نشد آب فرات
با همان تشنگی ات، چشمه ی جوشان منی
درد خود را به اباالفضل نگفتم به کسی
جز تو که معتقدم عشق نیاکان منی
ای همه زندگی ام! قبر مرا روشن کن
وقت تلقین سبب خنده ی پایان منی
ای شه بی سر من، بی سر و سامان تواَم
با همین بی سری اَت هم سر و سامان منی
زنده زنده جلوی خیمه شهیدت کردند
مقتل مستدل شاه خراسان منی
روی نیزه بروی یا نروی بالایی
ای که سی جزء شدی، مصحف قرآن منی
موکبم را زده ام گوشه ی ویرانه حسین!
باخبر از غم و آه دل ویران منی
دخترت گفت حسین آب شدم، آب بخور
تشت زر دور و برت نیست... تو مهمان منی
ای که هم بازی اطفال شدی پای درخت
خاک و خونی شدی اما روی دامان منی
#رضا_دین_پرور
#مدح_امام_حسین
#مناجات_زیبای_اربعین
#جامانده_ها
#صفر ۱۴۰۱
اربعین آمده اِی وای که تنها ماندم
باز هم از سفر عشق ببین جا ماندم
حسرت پای پیاده به سوی کرببلا
دوری و غُصه ی جاماندنِ از قافله ها
این همه حسرت و غم ، کرده مرا بیچاره
گِرد هر هیئت و هر روضه شدم آواره
گر نشد قسمت من پای پیاده حَرَمَت
دل ناقابل من را بپذیر از کرمت
از ره دور سلامی به تو دادم آقا
با دلم زائرم و عازم راهم آقا
اسم من را بنویس بینِ همه زائرها
زائر مضطر و دل سوخته ی کرببلا
اربعین است دلم را به حرم راه بده
مثل جابر به لبم ناله ی جانکاه بده
تا که من جار زنم آه کشم از غم تو
تا بمیرم به کنار حرم از ماتم تو
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی
@mortaza110shahmandi. ایتا
#زبانحال_جانسوز_حضرت_زینب_اربعین
یک اربعین گذشت و رسیدم کنار تو
تا درد دل کنم به کنار مزار تو
حالا رسیدم از سفری که نبوده ای
شکر خدا ، مصیبت ما را ندیده ای
ماندم چه گویم از سفرِ پر زِ اِزدحام
از کربلا به کوفه و از کوفه تا به شام
رفتی حسین ، بعد تو زینب اسیر شد
بنگر به خواهرت ، که چهل روزه پیر شد
بنگر به روز من ز فِراق تو شب شده
دیدی که زینبت ، همه دم جان به لب شده
از رنج این سفر چه بگویم چه دیده ام
از ظلم و کین دشمن تو ، قد خمیده ام
زخمی شده دلم زِ هیاهو و هلهله
زخم زبان و قهقهه ی شمر و حرمله
از جا بلند شو ، دل زینب گرفته است
چل شب گذشت و این دل پُر تب گرفته است
دیدی غم فِراق تو با خواهرت چه کرد
رأس بُریده ات به دل دخترت چه کرد
از من نپرس از سر و روی رقیه ات
شرمنده ام ز تو که نیامد سه ساله ات
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی
@mortaza110shahmandi. ایتا
#اربعین
#نوحه_زمینه_سنگین_واحد_شور
(به همه سبکها خوانده میشود)
#صفر۱۴۰۲
یک اربعین گذشت و من از اسارت آمدم
از کوفه و شهرِ شام بَرا زیارت آمدم
سلام ای برادرم سلام ای حسینِ بی سر
زینبِ غم پرورت آمده مَحزون و مُضطر
زینب تو برگشته دل غمین و سرگشته
برادرم یا حسین (۴)
تو رُو اینجا برادر از من جدا کردن حسین
لبِ تشنه سرت رُو از تن جدا کردن حسین
هفتاد و دو لاله رُو به خاک و به خون کشیدن
سرهای شهدا رُو اینجا به نیزه ها زدن
بار گران کشیدم تو رُو بر نیزه دیدم
برادرم یا حسین
بشکنه دست اونی که گلوی تو رو بُرید
بعد تو گوشواره از گوشِ طفلان تو کشید
کاش دعا کرده بودی زینب بعد تو بمیره
نباشه از فِراقت بعد تو ماتم بگیره
سلام ای نورِ عینم گل زهرا حسینم
برادرم یا حسین
چهل روزه خواهرت با درد و غم آشنا شد
زینبِ تو مهمونِ کوفیا و شامیا شد
از کجا بگم حسین از لب و طشت و خیزران
هلهله و جسارت از غم های شامِ ویران
شنیدی طعنه ها رُو خارجی گفتن ما رُو
برادرم یا حسین
شده ام شرمنده از جایِ خالیِ دخترت
آخه توی خرابه جان داده طفل صغیرت
سرِ تو رُو آوردن پیش دخترِ سه ساله
تا که سرِ تو رُو دید جون داد با فغان و ناله
کاشکی من مُرده بودم جای رقیه بودم
برادرم یا حسین
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی
@mortaza110shahmandi. ایتا
#نوحه_واحد_یا_سنگین_اربعین
رسیده خواهرت با کمر خمیده
نمیشناسه دیگه هرکسی من رو دیده
چهل روزه مهمون شامیا شدم
چهل روزه با غربت آشنا شدم
چهل روزه با چادری خاکی شده
پناه و تکیه گاه بچه ها شدم
برادرم غریب کربلا حسین
آسمون چشام پر از غبار و دوده
کاش میشدببینی سرتابه پام کبوده
واویلتا از شامیا و طعنه ها
واویلتا خارجی می گفتن به ما
واویلتا از بُغض کوفیایِ پست
زنده شده تو کوچه داغ کربلا
برادرم غریب کربلا حسین
از غم ربابت ببین در التهابم
داغ دختر تو می بینی کرده آبم
ازمن مپرس زینب معجرت چی شد
به من بگو برادرم سرت چی شد
از من بپرس شرح تمام سفرو
اما نپرس تو شام دخترت چی شد
برادرم غریب کربلا حسین
یه دنیا درد و دل آوردم از اسارت
سیلی و شادی و هلهله و جسارت
زَدَن حسین پرستوهای خسته رو
زدن حسین قلب بخون نشسته رو
با غلاف و با تازیانه دشمنا
زدن حسین طفلای دل شکسته رو
برادرم غریب کربلا حسین
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی
@mortaza110shahmandi. ایتا
#نوحه_زیبای_واحد_سنگین_اربعین
#شهریور۱۴۰۳
ای یار دیرینم سلام آئینه ی حیدر سلام
برگشته زینب خواهرت ای سبط پیغمبر سلام
با کوله باری از غم و درد و بلا برگشته ام
با تازیانه کعب نِی تا کربلا برگشته ام
ای برادرم ، من از اسارت آمدم
به عشقت حسین ، بهر زیارت آمدم
سیدی حسین جان (۴)
از داغ و از هجران تو دیدی قَدِ زینب خمید
در راه عشق تو حسین سختی و غم بر جان خرید
هر چند اسیر دشمنت بودم در این راه بلا
با خطبه ای کردم حسین کِید عدویت بر مَلا
با اینکه قَدَم ، گشته خمیده از غمت
با خطبه ی خود ، رُسوا نمودم دشمنت
سیدی حسین جان
من بی برادر گشته ام در این زمین کربلا
لب تشنه رَاس پاک تو اینجا زِ تن کردن جدا
ای بشکند دست عدو رگهای حُلقومت بُرید
واویلتا گوشواره رو از گوش طفلانت کشید
اینجا گُلای مجتبی صد پاره پیکر گشته اند
هم اصغر و هم اکبرت در خون شناور گشته اند
کاشکی بعد تو ، زینب بمیره یا حسین
دیگه بعد تو ، ماتم نگیره یا حسین
سیدی حسین جان
جا مانده در شام بلا نعش رقیه یا حسین
من را ببخش آقای من شرمنده ام ای نور عین
دیدی رقیه پیش تو دل را به نای و ناله بُرد
با دیدن رَاسَت اَخا آهی کشید و جان سِپُرد
شرمنده شدم ، چون بی رقیه اومدم
از خرابه چون ، من بی سه ساله اومدم
سیدی حسین جان
زبانحال حسین : 👇
چل روزه که ای زینبم خون جگرها خورده ای
از کربلا تا شهر شام رنج و بلاها دیده ای
من روی نیزه خواهرم زینب به تو بالیده ام
چونکه صدای حیدرو با خطبه ات بشنیده ام
ای خواهر من ، فاتح میدان بلا
ای زینب من ، ای قهرمان کربلا
خواهرم یا زینب
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی
@mortaza110shahmandi. ایتا
هدایت شده از کانال شعر وسبک ابوذر رییس میرزایی (بهار)
اربعین
زبان حال حضرت زینب(س)
داغی نباشد مثل داغت
دردی نباشد جز فراقت
دوری تو سنگین و تلخ است
شیرینی کامم،چای عراقت
ای آغاز هر ایمان
ای نقطه ی پایان
هم جانی و جانان
مظلوم حسین جانم
مظلوم حسین جان
در شام و کوفه غم کشیدم
زخم زبان ها را شنیدم
حالا رسیدم پیش تو با
قدّ خمیده و ، موی سپیدم
آه چشمم گواه توست
تنگ نگاه توست
در قتله گاه توست
مظلوم حسین جانم
مظلوم حسین جان
رفتم از اینجا دست بسته
حالا رسیدم دل شکسته
دارم به تن رنج اسارت
بعد از چهل منزل ، با حال خسته
آه مگو که لاله کو
آن آه و ناله کو
دخت سه ساله کو
مظلوم حسین جانم
مظلوم حسین جان
اربعین؛
کاروان آمده و موعد دیدار شده
چشم بارانی عمه چه قدر تار شده
چه قَدَر عمه ی سادات مصائب دیدند
چه قَدَر مردم بازار به ما خندیدند
چه قدر هلهله کردند و دف و چنگ زدند
وسط کوچه چه بد بر سرمان سنگ زدند
آه ای اکبر من مرهم جانی بفرست
خواهرت آمده برخیز اذانی بفرست
خواهرت آمده برخیز، قدم خم شده است
آه آری یکی از اهل حرم کم شده است
آه یک دختری از آل علی تنها ماند
خواهر کوچکمان کنج خرابه جا ماند
خواهر کوچکمان را چه قدر ترساندند
دل او را همه آتش زده میسوزاندند
هرکه می آمده چیزی ز زمین بر میداشت
و کتک خوردن ما حالت سرگرمی داشت
بسکه بر پیکرمان سنگ اصابت میکرد
رفته رفته تنمان داشت که عادت میکرد
رفته رفته تنمان داشت که نیلی میشد
سهم هر فاطمه یک ضربه ی سیلی میشد
آه از لحظه ی دروازه ی ساعات مپرس
جان خواهر دگر از طرز جسارات مپرس
پیش چشمان تو ما را به جسارت بردند
و نوامیس تو را بهر تجارت بردند
قصه ی کوچه و مسمار مکرر شده بود
لگد شمر شبیه لگد در شده بود
باز این مثنوی ام نفحه ای از گل دارد
سیزده بیت شده، حس تکامل دارد
باز در صحبت من واژه ای از در آمد
باز در خاطره ام روضه ی مادر آمد
میخ در داغ شد و چهره بر افروخته بود
مادرم در وسط شعله چه بد سوخته بود...
نیمانجاری
#امام_حسین_اربعین
#اربعین
سحر چون پیک غم از در درآید
شرار از سینه، آه از دل برآید
درای کاروانی از وطن دور
به گوش جان ز دیوار و در آید
گمانم کاروان اهلبیت است
که سوی کعبهٔ دل با سر آید
گلاب از چشم هر آلاله، جاریست
که عطر عترت پیغمبر آید
پس از یک اربعین اندوه و هجران
به دیدار برادر، خواهر آید
همان خواهر که غوغا کرده در شام
همان ریحانهٔ پیغمبر آید
همان خواهر که با سِحر بیانش
به هر جا آفریده محشر آید
همان خواهر که کس نشناسد او را
به باغ لالههای پرپر آید...
اگر از کربلا، غمگین سفر کرد
کنون از گَرد ره، غمگینتر آید
نوای «وای وای» از جان زهرا
صدای «های های» حیدر آید
از این دیدار طاقتسوز ما را
همه خون دل از چشم تر آید
غمآهنگی به استقبال یک فوج
کبوترهای بیبال و پر آید
بیا با این کبوترها بخوانیم
سرودی را که شام غم سرآید:
«شمیم جانفزای کوی بابم
مرا اندر مشام جان برآید
گمانم کربلا شد عمه! نزدیک
که بوی مُشک ناب و عنبر آید
به گوشم عمه! از گهوارهٔ گور
در این صحرا، صدای اصغر آید
مهار ناقه را یک دم نگهدار
که استقبال لیلا، اکبر آید
ولی ای عمه! دارم التماسی
قبول خاطر زارت گر آید،
در این صحرا مکن منزل که ترسم
دوباره شمر دون با خنجر آید»
#محمد_جواد_غفور_زاده #شفق
#مرحوم_جودی
#امام_حسین_علیه_السلام
خم نخواهد کرد حتی بر بلند دار سر
هر کسی بالا کند با نیت دیدار سر
هر زمان یک جور باید عشق را ابراز کرد
چون تو که هر بار دل میدادی و این بار سر
عشق! آری عشق وقتی سر بگیرد، میرود
بر سر دروازهها سر، بر سر بازار سر
ای شکوه ایستا! نگذار بر دیوار دست
تا جهان نگذارد از دست تو بر دیوار سر
کاشفالاسرار میخواهد گرهگیسوی عشق
خوش به هم پیچیده است این رشته بسیار سر
لیلةالقدر است این افتاده در گودال، ماه
مطلعالفجر است این برکرده از نیزار سر
در مسیر وصل سر از پا اگر نشناختی
میکند پندار پا تا میکند رفتار سر
حاصل مرگ گل سرخ است عطر ماندگار
پس ملالی نیست از گل میبُرد عطار سر
شمع بی سر زنده میماند که من باور کنم
روی دوش مرد گاهی میشود سربار سر
جای دارد صبح بگذارند نام شام را
چون که دیگر میشود خورشیدِ شامِ تار، سر
چون طلب کردهست از اهل وفا دلدار دل
در طبق با عشق اهدا میکند سردار سر
دل به یک دست تو دادم سر به دست دیگرت
زیر سر بگذار دل یا زیر پا بگذار سر
العطش گفتی ولی آب از سر دنیا گذشت
یک نفس آخر کشیدی جام را انگار سر
زندگی یعنی عبادت، زندگی یعنی نماز
مرگ یعنی والسلام از سجدهات بردار سر
آسمان! از ماه بالاتر نبر خورشید را
نیزه را پایین بیاور، نیست یار از یار سر
#محمد_زارعى
#امام_حسین_علیه_السلام
#رباعی
ای زنده عشق! ای قتیل عبرات!
آزادهی کربلا! اسیر کُرُبات!
ما ظلمت محضیم و تو مصباح هدی
ما غرق گناهیم و تو کشتیّ نجات
#جواد_هاشمی_تربت
#پیامبر_اکرم__ص__روضه
از غربتت اگر چه سخنهاست یا علی
دنیا دگر بدون تو تنهاست یا علی
گویی هنوز دامن محراب کوفه را
آثار خون ز فرق تو پیداست یا علی
آثار سجده، زخم جبین، روی غرق خون
در محضر خدات چه زیباست یا علی
تا دستهگل برای تو آرند از بهشت
بر روی دست محسن زهراست یا علی
گرچه شکافت فرق تو در صبح گاه قدر
هر شب برای تو شب احیاست یا علی
شمشیر دید عازم وصل خدا شدی
روی تو را به خون تو آراست یا علی
دنیا چه پست بود که مثل تو را نخواست
از تو برید و غیر تو را خواست یا علی
کوفه پس از شهادت تو گشته متّحد
بر کشتن حسین مهیاست یا علی
گویی گرفته بهر تصدّق به دست، نان
چشم انتظار زینب کبراست یا علی
«میثم» گرفته دست توسّل به سوی تو
او تشنه و نگاه تو دریاست یا علی
شاعر:غلامرضا سازگار
پیامبر اکرم (ص)
روضه
#پیامبر_اکرم__ص__روضه
از سوزِ تب توانی به پیکر نداشتی
فکری به غیر فاطمه در سر نداشتی
یادِ خدیجه می کنی و آه می کشی
یعنی که تاب دوریِ همسر نداشتی
بعد از غدیر و توطئه هایِ منافقین
دلشوره جز غریبی حیدر نداشتی
می خواستی سفارش حقِ علی کنی
امّا چه فایده که تو یاور نداشتی
عمری برای این که هدایت شوند خلق
در سینه غیر یک دلِ مضطر نداشتی
وقتی صدایِ فاطمه آمد که سوختم
در عرش می شنیدی و باور نداشتی
رفتی از این دیار وَ اِلّا به یک نفس
تابِ صدایِ نالۀ دختر نداشتی
مسمار داغ بود و لب از سینه بر نداشت
آنجا مگر بهشت مُعطّر نداشتی
پنجاه سالِ بعد مشخص شود چرا
از روی سینه جسمِ حسین بر نداشتی
وقتی عدو محاسن او را گرفته بود
ز ره رسیدی عمّامه بر سر نداشتی
زینب نیابتاً ز تو بوسید آن گلو
زیرا که تابِ بوسۀ حنجر نداشتی
قاسم نعمتی
پیامبر اکرم (ص)
روضه
#حضرت_زینب علیهاالسلام
#اربعین_حسینی
#غزل
🔹از آن ساعت...🔹
از آن ساعت که خود را ناگزیر از تو جدا کردم
تو بر نی بودی و دیدی چهها دیدم، چهها کردم
گمان بر ماندن و قبر تو را دیدن نمیبردم
ولی فیض زیارت را تمنّا از خدا کردم
به یادم مانده آن روزی که میجستم تو را اما
تنت پیدا به زیر سنگ و تیر و نیزهها کردم
تو را ای آشنایِ دل اگر نشناختم آن روز
مرا اکنون تو نشناسی، وفا بین تا کجا کردم
تن چاک تو را چون جان گرفتم در برم اما
برای حفظ اطفالت، تو را آخر رها کردم
بهسان شمع، آبم کرد بانگ آبآب تو
اگرچه تشنه بودم چشمههای چشم وا کردم
میان خیمههای سوخته همچون دلم آن شب
نماز خود نشسته خواندم و بر تو دعا کردم..
ولی هرگز ندادم عجز را ره در حریم دل
سخنرانی میان دشمنان چون مرتضی کردم
#علی_انسانی