#امام_علی #مرثیه_امام_علی
#ماه_رمضان #شب_قدر
شُد نغمه های اصلیِ دین ، بِالحُسَین ها
دین را خلاصه کرده همین ، بِالحُسَین ها
کم کرده اند فاصله های زیاد را
مابینِ آسمان و زمین ، بِالحُسَین ها
جا داده اند از صدقه سرِ حسین
ما را میانِ حِصنِ حَصین ، بِالحُسَین ها
بخشیده می شویم زمانی که از سکوت
تبدیل می شود به طنین ، بِالحُسَین ها
شب های قدر می شود از هجمه ی نیاز
دستانِ ما رکاب و ، نگین ، بِالحُسَین ها
ما عاشقان حضرت ارباب بی سَریم
ماییم و عاشقانه ترین ها بِالحُسَین ها
با اینکه غرقِ معصیت و غرقِ ظلمتیم
ما را بیا ببخش ، به این ، بِالحُسَین ها
شاعر:
#وحید_اشجع
#امام_علی #مرثیه_امام_علی
#ماه_رمضان #شب_قدر
تبی افتاده پی در پی به جانِ مسجد کوفه
امان از ناله هایِ بی امانِ مسجد کوفه
دلِ گلدسته دارد لحظه لحظه میشود آشوب
غم انگیز است از امشب اذانِ مسجد کوفه
أمیرالمؤمنین می ایستد جانانه در محراب
زمان می ایستد در آستانِ مسجد کوفه
نماز صبح، دارد در وجودش سخت دلشوره
کنارِ رکعت دوم میانِ مسجد کوفه
علی(ع) با جان و دل ذکرِ رکوع آخر خود را
قرائت کرد و بند آمد زبانِ مسجد کوفه
تنِ محراب لرزید و به خون آغشته شد قبله
مسافر شد امام ِ مهربانِ مسجد کوفه
نمازش را شکست آن تیغِ لاکردار در سجده
به شدّت داد ذاتش را نشانِ مسجد کوفه
امان از زانوانِ ناتوانِ حیدر کرار
امان از اشک هایِ آسمانِ مسجد کوفه
به جایِ نغمهٔ "مولایَ یامولایْ" می پیچد
نوایِ "وا علیا" در نهانِ مسجد کوفه
به ارکانِ هدایت خورد در ماهِ خدا ضربت
به این علت خدا شد روضه خوانِ مسجد کوفه!
شاعر:
#مرضیه_عاطفی
#جمعه_رمضان_فراق_یار
جمعه و ماه مبارک ، تو کجایی آقا ؟
کاش می شد که همین جمعه بیایی آقا
جمعه ها می رسد و میگذرد اما حیف
چشم بر روی تو نائل نشود اما حیف
بی تو در این رمضان کار دلم لنگ شود
بر سر سفره ی افطار دلم تنگ شود
سیزده قرن گذشت و نشد از تو خبری
کاش من لایق دیدار تو گردم سحری
تو بیا بهر ظهور و فرجت کاری کن
بهر احیای فرج نیز مرا یاری کن
تو ببین ذکر و دعایم که به جایی نرسد
با نگاه تو دل من به صفایی برسد
نکند آرزویِ دیدن تو دیر شود
با فِراقت به خدا عاشق تو پیر شود
جمعه ای رفت و دلم باز به یارش نرسید
وای بر چشم و دلی که به نگارش نرسید
به نبی و به حسن ، هم به علی و زهرا
حضرت عشق بیا و قدمی رنجه نما
.
به تن غرق به خون و به شهِ کرببلا
جان به لب آمده ِای حضرت دلدار بیا
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی
@mortaza110shahmandi. ایتا
#وداع_حسرت_ماه_مبارک_و_انتظار_مُحرم
گذشت ماه خدا و دلم گرفته شراره
زِ رفتنش دل عُشاق به غم نشسته دوباره
چه جوشنی چه مُجیری چه لحظه های خدایی
سحرگه و شب قدرش ، چه سوز و اشک و دعایی
خوشا بحال دلی که همیشه غرق صفا بود
به روزه و به نماز و به بندگیِ خدا بود
سحر چه حال خوشی داشت دعا و ذکر و نمازش
کنارِ سُفره ی افطار صفا و راز و نیازش
فضای رحمت این ماه چه دلربا و جَلی بود
میان محفل عُشاق لبم به ذکر علی بود
گذشت ماه خدا و چرا نیامده آقا ؟
بگو چه چاره کنم من کجاست یوسف زهرا ؟
اگر چه وقت وداع و رسیده فصل جدایی
دلم خوش است به مُحَرم برای اشک و گدایی
اگر که ماه دعا رفت اگرچه دل به عزا شد
دلم دوباره به یادِ حسین و کرب و بلا شد
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی
@mortaza110shahmandi. ایتا
#زمزمه_وداع_ماه_رمضان_گریز_کربلا
#فروردین۱۴۰۲
ماه خدا ، خدا نگهدارت
دارم به دل امید دیدارت
یادم نمیره لطف بسیارت (خدانگهدار)
تا کرده ای عَزم سفر اِی وای
دل از فِراقت خونجگر اِی وای
ای همدم وقت سحر اِی وای (خدانگهدار)
اِغفِر لَنا ذُنوبَنا یا رب (۳) الهی العفو
سی شب کنار سفره ات بودم
مونس وقتِ سحرت بودم
همپای ذکر و روضه ات بودم (الحمدلله)
خوشا بحال اون که فهمیده
درشب قدر لطف خدا دیده
خدا گناهانشو بخشیده (خوشا بحالش)
اِغفِر لَنا ذُنوبَنا یا رب (۳) الهی العفو
از بار معصیت ببین خستم
دل به امید کرمت بستم
بر خوان رحمتِ تو بنشستم (ای ماه غفران)
وقت وداع با تو چقدر سخته
ولی دلم از همه بُگسَسته
چونکه بسوی کربلا رفته (الحمدلله)
اِغفر لَنا ذُنوبَنا یا رب (۳) الهی العفو
اسم وداع اومد دلم خون شد
هر دیده با این روضه گریون شد
نرو که زینبِ تو محزون شد (حسینِ زهرا)
صبری نما حسین کس و کارم
رحمی نما به این دل زارم
بوسه به حُلقومت بدهکارم (برادر من)
حسین فاطمه حسین جانم (۳) حسینِ مظلوم
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی
@mortaza110shahmandi. ایتا
🤦🏻😭 #دلتنگ_حضرت_زهرا (س) و #امام_رضا (ع)
#دست-قنوت
.................
دست قنوتم خشکِ خشک و غرق پینه
حال دلم شب های سنگین مدینه
دلتنگ زهرا می شوم، دست خودم نیست!
از کودکی بیماری ام دارد زمینه
نوبت گرفتم از مطب؛ دکتر حسینی!
بلکه بگیرد سینه ام قدری سکینه
دکتر به جای نسخه، مشهد کرد تجویز
هر هشت ساعت یک «رضا» از عمق سینه
از چشم هایش فاطمه می ریخت؛ گفتم:
ای جان! مگر هست از حرم، بهتر گزینه!؟
بیمار بعدی داخل آمد، پا شدم من
گفتم که دکترجان: چقدری شد هزینه!؟
لبخند زد گفت: «ای پسر من رو همین بس
که مادرم زهرا، قنوتم رو ببینه!»
#محمد_عابدی
قم المقدسه
#عید_فطر
#امام_رضا_علیه_السلام
#زیارت
سفره آخر جمع شد ، سائل ولی در خانه ماند
جای لبهای من میخواره بر پیمانه ماند
دست و پا کردی برای باده نوشان کاری و
در دل من آرزوی خدمت میخانه ماند
دانه خوردند و پریدند از کنار سفره ات
یک کبوتر از کبوترهای تو بی دانه ماند
نان مشهد خورده ام ، جز این نمی سازد به من
این کبوتر جلد دستان تو شد در لانه ماند
نان خورت هستم ، زکاتم را تقبل کن خودت
این گدا چشمش به حاتم بخشی سالانه ماند
پایم از باب الجوادت رد نشد ، اذنم بده
چون گداهای سر کویت سرم بر شانه ماند
نوکرت تا پشت در با پای عقلش راه رفت
در حرم با پای دل زائر شد و دیوانه ماند
گنبدت خورشید را گرم طواف خویش کرد
هر کسی پیش نگاهت شمع شد پروانه ماند
#محسن_ناصحی
#مناجات #شب_آخر
#عیدفطر
نیست ما را جز در لطف تو امیدی ببخش
ای که بر این سینه ها یک ماه تابیدی ببخش
رفت تا یکسال دیگر باز مهمانت شوم
جمع شد سفره اگر خوبی بدی دیدی ببخش
ما پشیمانیم جان فاطمه ما را ببین
این شب آخر اگر ما را نبخشیدی، ببخش
فطر ما خوشنودی پیغمبر و لبخند توست
مرحمت فرما و ما را این شب عیدی ببخش
از رخت شرمنده ایم این روزها یابن الحسن
پای هر عصیان ما چون ابر باریدی ببخش
شاعر : #محمود_یوسفی
🖤😭 #به_کربلاوکربلاییان
#سرِخط
.............
«کربلا را تو مپندار که شهری ست فقط» ۱
کربلا را تو مپندار عطش در لب شطّ
کربلا را تو مپندار فقط روضه و اشک
کربلا را تو مپندار شکست و ذلّت
کربلا نقطه ی آغاز مسلمانی بود
بنویسید سرِ نیزه نشین را سر خط!
کربلا نقطه ی پایان دورویی ها بود
کربلا نورِ خدا بود میان ظلمت
این حسین است که اسلام به او تکیه زده
پرچم اوست که بالاست هنوز از غیرت
او همان احمدِ مختار، همان قرآن بود
که سر نیزه نمی گفت مگر از رحمت
او علی بود و به دنبال عدالت می رفت
کربلا: اشکِ غدیر است! امان از غفلت؟!
او حسن بود و پی صلح برادر آمد
بارها داد به صد شکل به دشمن مهلت
بر سر دست گرفت آیه ی والفجرش را
تا نگویند نیاورد برامان آیت!
اکبرش را که امامِ پس از او بود شکست
وحدتی بود در آنجا که نگو... از کثرت
مرگ، شیرین تر از این...! «هم بخوری» با نیزه
کِش بیایی چو عسل در بغل مولایت!؟
سپرِ جان عمو شد پسر شیر حسن
او گرفت از همه ی مدعیانش سبقت
ساقی اش درس وفا داد به عالَم آن روز
آب را دید و گذشت از لب دریا راحت
تا بگیرد سر خود را بشریّت بالا
از سر اسب، زمین خورد چنان... با صورت
دل سجاد هزار آینه شد در خیمه
سجده اش نور شد و نور، سرآغازِ لغت
باقر افتاد به خاک و سفری داشت به عرش
تا به روی همه در وا بکند از حکمت
آتش افتاد به دامان سه ساله، اما
خورد سیلی و نشد ثانیه ای بی عفت
زینب آمد که بگوید همهْ زیبایی بود
کربلا، قصه ی عشق است! ندارد غایت
کربلا قطعه ای از باغِ بهشتِ ابدی ست
که به اندازه ی قلبِ همه دارد وسعت
از علی دور شدیم و به خدا مشکوکیم
از بصیرت تُهی و پُر شده ایم از شهوت
کشته شد خون خدا تا که نمیرد ایمان
جنگ ما بود ولی بر سر پست و قدرت!؟
درد اصحاب، فقط دین خدا بود و خدا
ما عطش داشته ایم آه... به مسئولیّت
می توان بود حسینی و شهادت طلبید
می توان بود یزیدی و شد از ننگ، سقط
می توان بود حبیب، آینه ی کبر شکست
می توان بود عُمَر، با همه گفت از بیعت
من حسینی نسبم از هیجان لبریزم
خانه ی اول من بوده و باشد هیئت
تا به لب داشته باشم بِحسینٍ بِحسینْ
سر قبرم بگذارید به کامم، تربت
این حسین است که خونش به رگ ما جاری ست
این حسین است که سر داد ولی با عزت
نشد ای دل، سر خود را ببُریم! وای به ما
هر چه گفتیم از اندیشه ی او... بود غلط
«کربلا منتظر ماست بیا تا برویم» ۲
غافل از قافله ایم! آه و دریغ از حسرت!
حُر که بود و چه شد آزادترین شد به جهان!؟
هیچ...! تنها به خودش داد فقط یک فرصت
وقت، تنگ است! کمی مانده که زینب برسد
آه... این بار بیا جان بگذاریم وسط
#محمد_عابدی
قم المقدسه
...................................................
۱. از نوشته های معروف شهید مرتضی آوینی
۲. از نوحه های معروف حاج صادق آهنگران در هشت سال دفاع مقدس
#مناجات
من با چه رویی امشب ، از حاجتم بگویم
باید به جای حاجت ، از غفلتم بگویم
خیلی گناه کردم ، عمرم به باد رفته
باید که سر به زیر از ، معصیتم بگویم
در جَلوَتَم چه خوبم ، اما حقیقت این نیست
باید من از گناهِ ، در خلوتم بگویم
آخر تن مرا هم ، در قبر می گذارند
اَبکی لضیق لَحدی ، از وحشتم بگویم؟
در گوشه ای نشستم ، درد دلم زیاد است
محتاج یک نگاه و ، یک فرصتم ، بگویم ؟
آقا چه شد زیارت ، تا کی فراق و دوری
تا کی بریزم اشک و ، از حسرتم بگویم
دلتنگ و بیقرارم ، کرببلایی ام کن
تا که برای مردم ، از جنّتم بگویم
در گوشه ی خرابه ، دختر سه ساله ای گفت
بابا بیا برایت ، از غربتم بگویم
زجر آمد و به رویم ، سیلیِ محکمی زد
اصلا بیا برایت ، از صورتم بگویم
#روح_اله_پیدایی
#امام_حسین_علیه_السلام_علیه_السلام
#ماه_مبارک_رمضان
#وداع
#غزل
سفره را جمع نکن، باز گدا پشت در است
باز کن در به رویم، آبرویم در خطر است
رحم کن، آتش هجران جگرم را سوزاند
چونکه اسمم پس از این رهگذر دربدر است
همه رفتند و من بی سر و پا جاماندم
آنکه آلوده و بی کس شده این یک نفر است
آشناها چقدر بر سر من داد زدند
آنقدر بنده ی تو وقت گناهان قدر است
دست خالی مرا هیچ رفیقی نگرفت
خرج بیچارگی ام گردن این چشم تر است
کمکم کن که زمین خوردن من نزدیک است
آنچه که وزر و وبالم شده این زخم پر است
باز ذکرم شده امشب بعلیِِ بعلی
چکنم! هر قسمی غیر علی جان ضرر است
چون که مهمان شب اول قبرم حسن است
عفوت از آنچه که فکرش بکنم بیشتر است
می رسد وقت سحر، عطر و بوی کرببلا
هر نسیمی که می آید طرفم خوش خبر است
من فدای غم چشمان اباعبدالله
که مویش دورِ دو دست عدوی خیره سر است
مادری کاسه ی آبی ته گودال آورد
آه! چشمش به لب خاکی و خشک پسر است
گفت اگرچه ز در خانه لگد خوردم من
چکمه ی قاتل تو باعث درد کمر است
#رضا_دین_پرور
#وداع_با_ماه_مبارک_رمضان؛ #عید_سعید_فطر
تا داشت باز میشد، باب رفاقت ما
گفتند سفره جمع است...، کم بود فرصت ما
امشب شب وداع است، گریه زیاد داریم
ساقی جوابمان کرد، تا گشت نوبت ما
چشمی بههم زدیم و، سی شب ز دستمان رفت
بدبخت کرد ما را، کفرانِ نعمتِ ما
دیگر کجا بیاییم با تو سخن بگوییم؟
دیدی که شام غم شد، شبهای رحمت ما!
از این به بعد ما را، در خانهات نگهدار
ما با تو خوبِ خوبیم، اینجاست جنت ما
فعلا خدانگهدار، دیدار ما محرم
در روضهی رقیه، در بین هیأت ما
#سیدپوریا_هاشمی