eitaa logo
Modiryar | مدیریار
233 دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
846 ویدیو
3 فایل
• پایگاه جامع مدیریت www.modiryar.com • مدیرمسئول دکتر مهدی یاراحمدی خراسانی @mahdiyarahmadi • مشاور @javadyarahmadi • اینستاگرام https://www.instagram.com/modiryar_com • تلگرام telegram.me/modiryar • احراز ارشاد http://t.me/itdmcbot?start=modi
مشاهده در ایتا
دانلود
یا ⇦ در علوم انسانی برای انتقال معناها و پیام‌ها می‌توان به‌سادگی مفهوم سازی کرد. مفاهیم عمدتاً برای رفتارها، کنش‌ها، انتخاب‌ها، علائق و رویه‌هایی که جدید هستند ولی مرتباً تکرار می‌گردند ساخته می‌شوند. شاید یکی از موضوعات مهم برای مفهوم‌سازی که قدمت زیادی هم دارد، حکومت‌ها و نظام‌های سیاسی باشد. از یونان باستان تا کنون برای اداره امور و حکمرانی با توجه به تجارب ملت‌های مختلف، مفاهیم گوناگونی ساخته شده است مانند: دموکراسی، تئوکراسی، تیرانی، آریستوکراسی، الیگارشی، اوتوکراسی، مونارکی و ... ⇦ و این روزها با دیدن اتفاقاتی که در گوشه کنار جهان رخ می‌دهد خصوصا جوان‌تر شدن نسل دولت‌مداران و مدیران ارشد در برخی کشورها و بالعکس پیر ماندن و حتی مسن‌تر شدن بدنه تصمیم‌گیران و زمام‌داران و دولت‌مردان برخی دیگر، به فکرم رسید که شاید بهتر است مفهوم دیگری نیز برای این نوع دومی ساخته شود، شکل حکمرانی که دایره تصمیم‌گیری و مدیریت کلان را روز به روز تنگ‌ و تنگ‌تر می‌کند و به‌سختی آن‌را محدود به ریش سفیدان و کهنسال‌ها می‌کند. ⇦ البته نه این‌که جوانان اصلاً مجالی پیدا نکنند، برخی از آن‌ها خصوصاً ژن‌های خوب، نزدیکان و خویشاوندان گاهی چند نفری بر حسب شانس و تصادف می‌توانند خود را به دایره تنگ مدیریت کلان برسانند. اما در مجموع کم‌ترین اعتماد به نیروهای جوان می‌شود و صندلی‌ها به سختی توسط مسن‌های شیفته خدمت رها می‌شود. بی گمان استفاده از افراد مجرب خصوصاً در مناصب مشاوره‌ای مطلوب است اما هیچ پیشرفتی بدون فکرهای تازه و جوان بدست نمی‌آید. پس مفهوم الدروکراسی باید در کنار دیگر مفاهیم برای معرفی برخی نظام‌های سیاسی، دولت‌ها و اداره امور کلان استفاده شود. ⇦ را به‌سختی می‌پذیرد. ➋ سخت به گرایش دارد. ➌ در آن رسماً تعطیل است. ➍ عمدتاً پس از (اگر رخ دهد)، کماکان امکان تداوم پست‌های جدید برایش وجود دارد. ➎ برای تلاش و پیشرفت در میان جوانان به طوری جدی کاهش می‌یابد. ➏ به جوان‌ها عمدتاً نه به‌عنوان بلکه خطر نگاه می‌شود. 🔚 سخن آخر: در مجموع الدروکراسی اگر برای مدت طولانی تداوم یابد، رکود و سکون در جامعه حاکم خواهد شد و در عمل سیر قهقرایی در پیش خواهد گرفت. بهتر است برای بقای خودشان هم که شده از فرصت دادن به فکرها و نیروهای جوان و باانگیزه نهراسند، به جوانان اعتماد کنند و مثلاً درِ کابینه‌شان را به‌روی آن‌ها باز کنند، البته منظورم کابینه دولت است نه آن کابینه دیگر ... @modiryar
چگونه بروز می‌کند؟ ✍ انگیزه‌ھا چراھای رفتاری ھستند که باعث آغاز و ادامه فعالیت می شوند.در این میان واژه نیاز مترادف با انگیزه بکار می رود چرا که نیاز میتواند مانند انگیزه فرد را وادار به عمل کند. 💢 در ۲ صورت تغییر می کند: ⇦ الف: ارضای نیاز: به عقیده آبراھام مزلو وقتی نیاز ارضاء می شود دیگر انگیزاننده رفتار نیست و نیاز رقابت کننده دیگری که اینک قوی‌تر است جانشین آن می شود. ⇦ ب: ممانعت از ارضای نیاز: وقتی ارضای یک نیاز با مانع روبرو شود شخص ممکن است به رفتار انطباقی دست بزند. تا رفتاری بیابد که تحقق ھدف او را میسر سازد. این رفتارھا ممکن است کاملاً عقلایی باشد. 💢 اَشکال بروز پیامدهای ناکامی: بی نتیجه شدن تلاش در راه حصول ھدف را ناکامی گویند. پیامدھای ناکامی می‌تواند به اشکال زیر بروز نماید: ⓵ : که می تواند مستقیماً متوجه عامل ناکامی شود یا غیر مستقیم عوامل دیگر را ھدف قرار دھد. مثلاً اگر کارمندی از رییس خود که عامل ناکامی وی می باشد بترسد و نتواند مستقیماً اورا مورد پرخاشگری قرار دھد در نتیجه عوامل دیگر مثل ھمسر و فرزندان خود را مورد ناسزا و پرخاش قرار می‌دھد. ⓶ : به زبان ساده به معنی بھانه تراشی است. مثلاً فرد ممکن است در مقابل ناتوانی خود در تحقق یک ھدف خاص کسی دیگر را سرزنش کند. ⓷ : به رفتار کودکانه و خیلی ابتدایی بازگشت کردن. شخصی که نمی‌تواند اتومبیل خود را روشن کند شروع به لگد زدن به آن می کند. ⓸ : ھنگامی بوجود می آید که شخص الگوی رفتاری خاصی را با اینکه ناکام شده و به تجربه دریافته است که این رفتار نمی تواند مشکلی را حل کند به کرات از خود ظاھر می سازد. تحقیقات نشان داده تنبیه گاھی منجر به از بین رفتن عادات می شود و گاھی باعث تقویت و تثبیت رفتار می گردد. ⓹ : تسلیم، لاقیدی و بی تفاوتی ھنگامی بوجود می آید که شخص پس از ناکامی طولانی از واقعیت و منشاء ناکامی کناره گیری می کند که بر اثر نا امیدی است. 💢 ناهماهنگی شناختی: زمانی رخ می دھد که ادراکات مرتبط با ھم در ستیز و تعارض باشند. این وضعیت باعث بروز تنش می گردد و منجر به بروز رفتار غیر عقلایی می شود. در این وضعیت فرد سعی می کند با تعدیل یکی از معرفت ھای ناموافق، تنش را کاھش دھد .مثلاً افراد سیگاری در مقایسته با افراد غیرسیگاری کمتر باور می کنند که بین استعمال سیگار و سرطان ھا رابطه وجود دارد. چون دیدگاه آن ھا از سیگار با دیدگاه دیگران از سیگار ناموافق است. www.modiryar.com @modiryar
رابطه هوش با اراده 💢 هوش یکسره با تصمیمات اراده بیگانه است: رابطه با را می توان در این واقعیت باز شناخت که هوش اصلاً یکسره با تصمیمات اراده بیگانه است. هوش انگیزه ها را برای اراده فراهم می آورد؛ اما تنها بعداً و از این رو به شکل کاملاً پسینی، در می یابد که این ها چگونه عمل کرده اند، درست همان طور که شخصی با استفاده از معرف ها دست به آزمایشی شیمیایی می زند، و سپس در انتظار نتیجه می ماند. در واقع هوش چنان از آرای واقعی و تصمیمات سری اراده خودش برکنار می ماند که گاه تنها می تواند، همچون تصمیمات و آرای یک بیگانه، با تجسس و غافلگیری، اقدام به شناخت آن ها کند؛ و با جلوه گر ساختن خود، اراده را حیرت زده سازد، تا صرفاً به مقاصد واقعی آن پی ببرد. 💢 مثال: به عنوان نمونه، من نقشه ای ریخته ام، اما تردیدی هم در مورد آن دارم، از سوی دیگر، عملی بودن نقشه، به لحاظ امکانش، کاملاً نامعلوم است. زیرا وابسته به شرایط بیرونی است که هنوز نامشخصند. لذا در هر صورت اقدام به در خصوص آن عجالتاً غیر ضروری است، و از این رو من فعلا موضوع را مسکوت می گذارم. در این حالت اغلب نمی دانم که در خفا چه سخت به این نقشه دلبسته ام، و با وجود تردید، چه قدر مایلم که به اجرا در آید؛ به عبارت دیگر هوش من این را نمی داند. اما فقط بگذارید تا خبر خوشایندی درباره عملی بودن آن به گوش من برسد، و آنگاه ناگهان شادی عظیم و مقاومت ناپذیری در من پدید می آید، که در سرتاسر وجودم جاری می شود و سخت آن را فرا می گیرد، و مرا به حیرت می اندازد. زیرا من تنها حالا می فهمد که اراده ام چه دلبستگی سختی به آن نقشه داشته، و آن نقشه چقدر مطابق میل اراده ام بوده، و حال آن که هوشم همواره آن را به عنوان محتمل و سخت در معرض تردید می نگریسته است. 💢 نمونه‌ای دیگر: یا در موردی دیگر، من متعهد به پیمانی متقابل شده ام که باور دارم همخوانی زیادی با من دارد. همین طور که کار پیش می رود، مضار و دشواری ها خود را نمایان می سازند، و من به تردید می افتم که شاید از آن چه آن طور با به دنبالش بودم پشیمان شده ام. اما این طور خود را از شر این تردید خلاص می کنم که به خود اطمینان می دهم که، حتی اگر مجبور هم نبودم، باز به همین مسیر ادامه می دادم. اما بعد به طرز نامنتظری طرف مقابلم تعهد را زیر پا می گذارد، و من با حیرت مشاهده می کنم که این رویداد موجب خوشحالی و آسودگی بسیاری در من شده است. 💢 ما اغلب نمی‌دانیم چه می‌خواهیم و از چه می‌ترسیم: ممکن است سالها هوسی در سر داشته باشیم بی آن که آن را تایید کنیم و بگذاریم به روشن بیاید، زیرا هوش نباید چیزی درباره آن بداند، چون تصور خوبی که از خودمان داریم لاجرم به وسیله آن مخدوش می شود. اما هنگامی که آرزو برآورده شد، به واسطه لذتمان، البته همراه با نوعی احساس شرم، در می یابیم که این آن چیزی است که در آرزویش بوده ایم؛ به عنوان نمونه یکی از آشنایان که وارثش ما هستیم. 💢 گاهی نمی دانیم حقیقتاً از چه چیز هراس داریم: گاهی نمی دانیم حقیقتاً از چه چیز داریم، زیرا شهامتش را نداریم آن را به آگاهی روشن بیاوریم. در واقع ما اغلب در مورد انگیزه ای که به دلیل آن اقدام به کاری کرده یا از انجام آن سر باز می زنیم یکسره در اشتباه هستیم، تا این که سرانجام رویدادی راز را برایمان معلوم می کند، و می فهمیم که واقعی ما آن چیزی نبوده که تا به حال تصور می کردیم، بلکه چیز دیگری بوده که ما از پذیرش و تصدیق آن بیزار بوده ایم، زیرا به هیچ رو با تصویر خوبی که از خودمان در ذهن داشته ایم سازگاری نداشته است." www.modiryar.com @modiryar
Modiryar | مدیریار
چگونه خود را پیدا کنید؟ ▪️اکثر آدمها به معجزه­ ای به نام معتقدند. در حال گریه کردن به خودمان می­گوییم: ای کاش میشد انگیزه ام را پیدا کنم. درواقع، انگیزه واقعیت دارد و بسیار هم قدرتمند است، اما تقریباً هر چیزی که مردم درباره پیدا کردنِ آن باور دارند، غلط است. 🔴 قانون ۱: انگیزه حاصل موفقیت است: ▪️برای وجود همه احساسات دلیلی وجود دارد. ما احساس گرسنگی می­ کنیم تا از گرسنگی نمیریم. احساس می­ کنیم سیر شده ­ایم تا حالمان از خوردن زیاد بد نشود. و ما انگیزه را حس می ­کنیم تا مطمئن بشویم که ­‌ خود را روی چیزهایی متمرکز می ­کنیم که بیشترین پاداش را به ما می­دهد. تصور کنید که به کلاس ورزش رفته­ اید. احساس می­ کنید از دیگران بهتر و سریع ترید، این اشتیاق مضاعفی که احساسش می­‌کنید، انگیزه است، و این انگیزه شما را مجبور می­‌کند باز هم ورزش کنید، مهارت­ های خود را ارتقا ببخشید و توان خود را تقویت کنید. ▪️دشمن انگیزه است. اگر شما با چیزی سر جنگ داشته باشید، هیچ­وقت انگیزه انجام آن کار را پیدا نخواهید کرد. اگر یاد گرفته اید که به طور کامل آن را رد کنید، مطمئن باشید که با چنین تصوراتی هیچ وقت پیشرفت نخواهید کرد. بیشتر مردم این مسئله را برعکس متوجه می­شوند. آنها فکر می­ کنند که ما انگیزه را کشف ­می­ کنیم، و این باعث می­شود که ما کاری را خوب انجام دهیم. اما دقیقاً اول پیدا کردن آن کاری مهم است که شما در آن خوب عمل می کنید، بعد حصول موفقیت. انگیزه حاصل موفقیت است. 🔴 قانون ۲: کودکی جایی است که انگیزه می­میرد: ▪️به صورت تئوری، کودکی خوبی است تا هر چیزی را بتوان امتحان کرد، استعدادهای خود و با کمک آنها، انگیزه ­های خود را پیدا کنید. اما تنها یک لحظه فکر کنید ببینید سیستم چگونه در برابر شما قد علم کرده است. مدرسه به شما اجازه انتخاب ۲۰ موضوع را می­ دهدو شما را در میان هزاران شاگرد دیگر طبقه­ بندی می­کند. این نابرابری­ ها خوب نیستند. بیشتر کودکان بر طبق تعریف، در حد میانگین هستند. و اهمیتی ندارد که ما چقدر سطح آموزش را بالا ببریم، چرا که مردم با احساس استثنایی بودن انگیزه را حس می­کنند، و در آن صورت پیشرفت آموزش به راحتی میانگین را بالا می­برد. ▪️به خود بگویید خوش شانس هستید، و شاگرد برتر کلاس ریاضی می‌شوید. سیستم آموزشی را مدام بیشتر می­‌کند تا در یک جایی مثل کالج دیگر شما استثنایی نخواهید بود. حتی وقتی واقعاً از همه لحاظ عالی هستید، احساس معمولی بودن می­ کنید، همینجاست که انگیزه­ ها به باد می­روند. تازه این برای زمانیست که خوش­ شانس هستید. اگر انگیزه شما هنر بود چطور؟ از سنین کودکی این اشتیاق توسط پیامدهای اجتماعی مورد خطر قرار می‌گیرد. والدین به شما می­ گویند: کسب درآمد از راه نقاشی سخت است. یا پسر عمویت خیلی خوب کسب درآمد می­ کند. چرا مثل او نیستی؟ پس انگیزه ­های خود را در گوشه­ ای می­گذاری تا که پژمرده شوند. ▪️با توجه به جمعیت کره زمین، نمی­توان انتظار داشت که هر نفر به طور غیرمعمول در تحصیلات دانشگاهی خود موفق باشد. شاید شما در حرف زدن و مهارت داشته باشید، یا ویدئوهای یوتیوب مربوط به بازی­ های کامپیوتری را بسازید، ولی هیچ کدام از اینها جزو رشته­ های دانشگاهی نیستند. و بدین ترتیب بیشتر انسانها بدون آنکه انگیزه خاصی به چیزی داشته باشند، بزرگ می­‌شوند. 🔴 قانون ۳ : انگیزه ­ها ساختنی هستند: ▪️باید بدانید که بیشتر انسان های موفق در زندگی، انگیزه­ های خود را از روی طاقچه برنداشته ­اند. در حقیقت بیشتر انسان های موفق به طور کل از سیستم آموزشی کنار گذاشته شده ­اند. نه به این خاطر که آنها احمق بوده ­اند، به این خاطر که آنها در کارهایی خود را می­ یافتند که سیستم آموزشی آنها را کشف نکرده بود. ▪️آنها خودشان انگیزه­ های خود را ساختند. تنها عده کمی از مردمند که انتظار دارند در موضوعات محدودی که از کودکی به آنها فکر می­ کنند موفق شوند. و در چنین شرایطی اساساً تنها برای کسانی است که به مدرسه رفته ­اند؛ که به شانس ­های ما کمک نمی­ کند. اما اگر به خارج از این شرایط نگاه کنید، رقابت کمتری می­‌بینید و گزینه­ های بیشتری. لذا شما به انگیزه ­های خود برخلاف همه حالت­ ها توجه کرده ­اید. www.modiryar.com @modiryar
Modiryar | مدیریار
✍ از خرده مدیریت تا نابلد بودن #پایگاه_جامع_مدیریار www.modiryar.com @modirya
🔺۱۲ ویژگی رئیس‌ بد و ناکارآمد 🔻از خرده مدیریت تا نابلد بودن   یک مدیر ناکارآمد نه فقط روزگار کارکنان را سیاه می‌کند بلکه با کاهش بهره‌وری هزینه هنگفتی را هم روی دوش شرکت خواهد گذاشت. دلایل بد یا ناکارآمد بودن رییس می‌تواند بسیار متنوع باشد اما در ادامه به ۱۲ خصلت رایج در آنها اشاره می کنیم: ① خرده مدیریت   افرادی است که در کارشان عالی هستند می‌تواند به رشد اقتصادی سرعت ببخشد اما مدیریت ذره‌بینی می‌تواند مانع دستیابی به این هدف شود. برای اینکه افراد به بالاترین راندمان دست پیدا کنند، باید برای برنامه‌ریزی و اجرای بر اساس اهداف تعین شده آزادی عمل داشته باشند. ② تجویز رویکردی یکسان برای تمام شرایط   هر کارمندی متفاوت است، پس بهترین راه برای رسیدن به هدف، مدیریت و ارتباطات متناسب با همان فرد است. مدیر نامناسب حاضر به انجام چنین کاری نیست و شیوه مدیریت خود را تغییر نمی‌دهد و آن را خود می‌داند. آن‌ها زمانی که یک کارمند متوجه منظورشان نمی‌شود، از کوره درمی‌روند و برای یادگیری راه درست مدیریت هر فرد، سرمایه‌گذاری نمی‌کنند. ③ نابلد بودن   بهترین مدیران آن‌هایی هستند که همیشه در حضور دارند و کارها را انجام می‌دهند. در مقابل، افرادی که هیچ وقت حاضر به انجام کاری نیستند و نمی‌دانند چگونه می‌توان کارهای مختلف شرکت و خدمات را انجام داد یا اینکه نحوه کار با محصولات را بلد نیستند، بدترین مدیران محسوب می‌شوند. ④ فقدان همدلی   یکی از مواردی که باعث ایجاد در کارکنان می‌شود، احساس درک شدن از سوی رییس، شنیده شدن حرف‌هایشان و هدایت آنها در مسیر صحیح است. در محیط کار همیشه چالش‌هایی به وجود می‌آید و یکی از بهترین کارهایی که مدیر در این شرایط باید انجام دهد، همذات پنداری و همدلی با کارکنان است. ⑤ سرزنش به جای ارائه راه حل   هیچ کس از اشتباه و خطا مصون نیست اما در این شرایط به جای سرکوفت زدن به زیردستی‌ها روی یافتن راه‌حل هایی برای کاهش زیان تمرکز می کنند. این راه حل‌ها قرار نیست همیشه ابتکاری باشد و شامل مواردی مثل آموزش بهتر، تغییر پست، تغییر استراتژی و تعیین اهداف جدید می شود. ⑥ تبدیل کارکنان به نردبان ترقی   برخی مدیران را تنها به عنوان نردبانی برای پیشرفت خود می‌بینند. در چنین فضایی اخلاقیات معنی ندارد و همه چیز حول منافع رییس می‌چرخد. اشتباهات زمانی که برای مدیر تمام شود بدتر سرزنش می شوند اما موفقیت تنها زمانی تحسین می‌شوند که سود آن به جیب رییس برود. ⑦ عدم تمرکز   مدیران بد در مورد اهدافشان مردد هستند و گاهی حتی استراتژی‌ها و اولویت‌ها به شکل هفتگی تغییر می‌دهند. شاید این دست از مهربان، باهوش، خلاق و باتجربه باشند، اما عدم تمرکز، آنها را به افرادی نامناسب برای کار تبدیل می‌کند. ⑧ دستاوردهای دیگران را به نام خود زدن   دستاوردهای دیگران را به نام خود زدن به هیچ عنوان رفتاری پسندیده به شمار نمی‌آید، به خصوص اگر مدیر باشید. وقتی می‌داند در نهایت ایده خلاقانه‌اش به اسم کس دیگری تمام می‌شود یعنی معضلی بزرگ در شرکت وجود دارد.   ⑨ عدم احترام به کارمندان   رهبران نالایق معمولاً به نیروهای کار خود احترام نمی‌گذارند. یک رهبر می‌بایست در کنار انجام امور خودش، به حرف با دقت گوش فرا دهد و به اموری که توسط آنها انجام می‌شود احترام بگذارد. ⑩ عدم خودشناسی کافی   رهبرانی که به خوبی خودشان را نمی‌شناسند و خودآگاهی کافی ندارند، مدیرانی بسیار بد ار آب در می‌آیند. یک رهبر می‌بایست با بر عهده گرفتن برخی از امور دشوار و همگام‌سازی خود با ، برای خود احترام کسب کند. ⑪ احساس قدرت به جای احساس وظیفه یک انتظار دارد به او خدمت شود و دیدگاه‌هایی که مطرح می‌کنند غالباً به نفع خودشان است تا به نفع سازمان. این سبک از رهبری منجر به ایجاد فضایی سمی شده و عملا جلوی رشد شرکت را می‌گیرد.   ⑫ انتظار دارند کارکنان شبیه آنها شوند   انتظار دارند همه نیروها کیفیت و کارایی خودشان را داشته باشند و با الگوهایی مشابه سطح و تجربه خود آنها را می‌سنجند. علاوه بر این مدیران بد سایر افراد را مجبور می‌کنند رفتار دلخواه آنها را داشته باشند. این موضوع بی‌ثمر خواهد بود چرا که نمی‌شود به این آسانی انسان‌ها را تغییر داد. ✍ منبع: www.modiryar.com @modiryar
Modiryar | مدیریار
✍ عادت‌ها چگونه ساخته می شود؟ بطور کلی فرآیند شکل‌گیری یک عادت به ۴ مرحله اصلی تقسیم می‌شود؛ 1⃣ نش
عادت‌ها چگونه ساخته می شود؟ بطور کلی شکل‌گیری یک عادت به ۴ مرحله اصلی تقسیم می‌شود: ✅ مرحله اول؛ : در این مرحله یک نشانه مانند یک قلاب در ذهن شما عمل می‌کند و باعث می‌شود تا یک را شروع کنید. این نشانه، بخش کوچکی از اطلاعات است. این به شما القا می‌کند که پس از انجام آن کار، چه پاداشی انتظار شما را می‌کشد. ذهن شما بطور مستمر در حال تجزیه و تحلیل محیط داخلی و خارجی اطرافتان است تا مواردی را بیابد و ببیند پاداش‌ انجام آن، در کجا قرار دارد. برای مثال ذهن فکر می‌کند اگر الان به مطالعه کتاب بپردازم، می‌توانم از زمانم به شکل بهتر و مفیدتری استفاده کنم. انجام این کار توسط ذهن، بطور طبیعی شما را به مرحله بعد یعنی انگیزه هدایت می‌کند. ✅مرحله دوم؛ :   تمایل و انگیزه نسبت به انجام یک عادت از اهمیت بالایی برخوردار است. بدون داشتن سطح مناسبی از انگیزه، شما دلیلی برای انجام یک عادت نخواهید داشت. برای مثال شما تلویزیون را به این انگیزه روشن می‌کنید که می‌خواهید سرگرم شوید. همچنین باید بدانید انگیزه از هر فرد به هر فرد دیگر متفاوت است. ✅مرحله سوم؛ : در این مرحله فکرهای شما به عمل تبدیل می‌شود. در واقع عملی شدن یک به سطح انگیزه شما (مرحله دوم) و میزان تناسب آن با رفتارتان بستگی دارد. اگر انجام یک کار نیاز به تلاش بیشتر از حد انتظار شما داشته باشد، شما از انجام آن منصرف خواهید شد. برای مثال اگر می‌خواهید توپ را وارد سبد گُل کنید ولی نمی‌توانید به اندازه کافی بپرید، پس شما قادر نیستید این کار را به خوبی انجام دهید. ✅ مرحله چهارم؛ : این مرحله، مرحله آخرِ انجام یک -عادت است. تمام مراحلی که در مورد آن صحبت کردیم، همگی به دنبال پاداش هستند. دلیلِ اینکه ما همواره به دنبال پاداش هستیم این است که دو را دنبال می‌کنیم: 1⃣ پاداش‌ها رضایت ما را جلب می‌کنند. 2⃣ به ما یاد می‌دهند تا بیشتر یاد بگیریم. www.modiryar.com @modiryar
کارهایی که انگیزه شما را از بین می‌برد   ▪️از پروسه کار لذت نبری و هی غر بزنی. ▪️فکر کنی موفقیت قرار است راحت باشد. ▪️میزان تحملت را خیلی کم در نظر بگیری. ▪️بیش از حد روی بهینه سازی متمرکز بشوی. ▪️فکر کنی که فقط تویی داری سختی می کشی. ▪️مدام به خودت شک کنی که آیا این درست است یا نه؟ ▪️تعجب کنید که چرا اول کار همه چیز کند پیش می رود. ▪️اجازه دهید که نقد دیگران اعتماد به نفس شما را بشکنند. ▪️خودت را با کسی که سال هاست در این کار است مقایسه کنید. ▪️اصلاً برای خودت مشخص نکنی که قرار است آخرش کجا برسی. ▪️روی هوشمند بودن آنقدر تمرکز کنید که سخت کوشی را فراموش کنید. ▪️فراموش کنی که یک جاهایی فرایند رشد شما کند می شود و این مسأله طبیعی است. www.modiryar.com @modiryar
Modiryar | مدیریار
#قانون_گلدیلاکس #Goldilocks_Rule #مدیریت_انگیزش #پایگاه_جامع_مدیریار www.modiryar.com @modiryar
علاقه بسیاری به چالش‌های مختلف دارد؛ اما در صورتی که میزان سختی آن در منطقه مطلوب و دلخواهش باشد. برای مثال اگر شما به بازی تنیس علاقه‌مند باشید؛ اما بخواهید با کودکی ۴ ساله مسابقه دهید، به سرعت حوصله‌تان سر می‌رود. زیرا این مسابقه برای شما بیش از حد راحت است و در تمام مراحل برنده خواهید شد. از طرفی اگر با بازیکنی حرفه‌ای مانند راجر فدرر بازی کنید، به سرعت انگیزه خود را از دست می‌دهید. زیرا بازی برای شما بیش از اندازه دشوار خواهد بود. ✅ اما اگر با کسی هم‌سطح خودتان بازی کنید، ممکن است ببازید یا اگر تلاش کنید شانس خوبی برای بردن داشته باشید. بنابراین بیشتر تمرکز می‌کنید، حواس‌تان جمع می‌شود و تمام انرژی خود را صرف این کار می‌کنید. اکنون سختی این چالش برای شما قابل بوده و نمونه کاملی از قانون گلدیلاکس است. ✅ این قانون بیان می‌کند که انسان اوج انگیزه خود را زمانی تجربه خواهد کرد که کاری منطبق بر مزر و محدوده توانایی‌هایش انجام دهد. نه خیلی سخت و نه خیلی ساده. کارهای ساده برای ما خسته‌کننده و کارهای دشوار، دلسردکننده هستند. اما کارهایی که با توانایی ما داشته باشند، انگیزه‌‌بخش هستند و ذهن ما را تشویق می‌کنند. 🔺قانون گلدیلاکس 🔻پیشرفت خود را بسنجید ✅ اگر می‌خواهید یاد بگیرید که چگونه برای رسیدن به اهداف‌تان با بمانید، نکته دیگری وجود دارد که درک آن اهمیت بسیاری دارد. این نکته چیزی نیست جز ترکیب درستی از سخت‌کوشی و خوشحالی. ✅ کار کردن بر روی وظایفی با درجه سختی مطلوب، نه تنها ایجاد انگیزه می‌کند؛ بلکه منشأ بزرگی برای خوشحالی است. همان طور که (Gilbert Brim)، روانشناس، می‌گوید: «یکی از منابع مهم خوشحالی انسان، کار کردن بر روی وظیفه‌ای با درجه سختی متناسب است. نه زیادی سخت و نه زیادی آسان.» ✅ ترکیب اوج کارایی و خوشحالی همان چیزی است که در روانشناسی به آن یا (Flow) می‌گویند. وقتی بر روی کاری به قدری تمرکز دارید که بقیه جهان برای شما محو و کمرنگ می‌شود، حالت ذهنی که تجربه می‌کنید غرقگی نام دارد. ✅ برای رسیدن به همچین حالت ذهنی نیاز است پیشرفت‌های آنی خود را بسنجید. (Jonathan Haidt)، روانشناس، توضیح می‌دهد که کلید رسیدن به مرحله غرقگی این است که بازخوردی فوری درباره میزان پیشرفت و موفقیت‌تان در هر مرحله داشته باشید. ✅ اینکه در لحظه خودتان را در حال ببینید، انگیزه زیادی ایجاد می‌کند. برای مثال در بازی تنیس با توجه به اینکه امتیازی می‌گیرید یا نه، بازخوردی آنی از پیشرفت و وضعیت خود می‌گیرید. صرف نظر از چگونگی و روش سنجش، ذهن انسان به راهی برای تجسم پیشرفت خود نیاز دارد تا بتواند با انگیزه بماند. بنابراین همه ما احتیاج داریم که برد‌های کوچک خود را ببینیم. 🔴 دو قدم برای با انگیزه ماندن ✅ اگر به دنبال این هستید که رمز با انگیزه ماندن در طولانی‌مدت را پیدا کنید، به سادگی می‌توان گفت: ▪️به قانون گلدیلاکس پایبند بمانید و کاری را انجام دهید که درجه سختی قابل مدیریتی داشته باشد. ▪️میزان پیشرفت خود را بسنجید و هر زمانی که امکان دارد بازخورد سریع کار خود را دریافت کنید. www.modiryar.com @modiryar