#حضرت_زهرا_مدح
#فاطمیه
روی تاج عرش طبق نصّ لولا فاطمه
نقش شد زهرا سلام الله علیها فاطمه
انبیا از برکت دستاس او نان می خورند
رزق و روزى می دهد به اهل بالا فاطمه
ظاهراً فرموده اند " ام الائمه " فاطمه
باطناً فهمانده اند " ام ابیها " فاطمه
جلوه ای شد لیله القدر رسول الله او
جلوه ای شد لیله المحیای مولا فاطمه
بچه هایش حجت الله اند اما گفته اند
آشکارا حجت الله علینا فاطمه
سیزده معصوم هر یک نورى از زهراست پس
مى شود سرجمع این ها چهارده تا فاطمه
فاطمه حق و علی حق و مع الحق آینه است
چه علی اندر على چه فاطمه با فاطمه
حک شده بر روی گردنبند زهرا یا علی
حک شده بر ذوالفقار مرتضی یا فاطمه
بس که حیدر فاطمه است و بس که زهرا حیدر است
در نجف چیزى نمی بینیم الّا فاطمه
شادی روح خدیجه ، کوری چشم همه
سروری دارد به زن های دو دنیا فاطمه
با هر اسمی که بخوانی در نهایت مادر است
راضیه حنانة الحوراء ؛ زهرا فاطمه
مادری بالاترین از این مهربانی بیش از این ؟
می رسد محشر به داد شیعه صد جا فاطمه
خانه اش که سوخت مسمار از خجالت سرخ شد
آن چنان برخورد با سینه که آنجا فاطمه .....
#محمدجواد_پرچمی
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_شهادت
#دوبیتی
دستم اگر شکست به پای علی شکست
بالم اگر شکست فدای علی ... شکست
من محو مرتضایم و فرقی نمی کند
اصلا کدام دست برای علی شکست
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
پناه هر دو جهان است چادر زهرا
امید کون و مکان است چادر زهرا
شبی دلیل نجات چهل یهودی شد
که منجی همگان است چادر زهرا
چه سایه ای که شده مهد ِ یازده خورشید
چه قدر خیر رسان است چادر زهرا
زبان همیشه ز وصفش به مِن مِن افتاده
همیشه فوق بیان است چادر زهرا
قسم به زینب و صبر و وقار و غیرت او
سلاح شیر زنان است چادر زهرا
همیشه محرم و مرهم به کوه غم های ِ
دل امام زمان است چادر زهرا
اگر چه سوخت ، اگر گشت خاکی اما باز
پناه هر دو جهان است چادر زهرا
#محمدحسین_رحیمیان
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه
نیمه شبها بلند گریه کنید
بی مدارا...بلند گریه کنید
نیمه شب برگزار شد مردم-
دفنِ زهرا ...بلند گریه کنید
گریه کردند بیصدا آنجا
تا که اینجا بلند گریه کنید
چشم ها را به سیلِ اشک دهید
مثلِ دریا بلند گریه کنید
فاطمیه اگر که، هر جا شد-
روضه برپا...بلند گریه کنید
بینِ مان فرقهٔ مخالف نیست
بی محابا...بلند گریه کنید
هر کجا نام ِ مادر آمد از-
داغِ زهرا بلند گریه کنید
تکیه گاهِ یتیم ها، دیگر
مانده تنها...بلند گریه کنید
کودکانش شدند بی مادر
جانِ مولا بلند گریه کنید
بغضِ زینب ، سکوت هایِ حسن-
کشته ما را...بلند گریه کنید
اشک های حسین شد جاری
گریه کن ها بلند گریه کنید!
#م_عاطفی
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه #کوچه
علی را چونکه من بی یار دیدم
خودم را در بر اغیار دیدم
چنان از کینه سیلی خوردم آنروز
که در کوچه حسن را تار دیدم
#عبدالزهرا
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه
نامه ی غاصب دوم لعنت الله علیه
به معاویه ی ملعون
این نامه را به جوهر کینه نوشتهام
از روزهای خوب مدینه نوشتهام
روزی که اختیار به دست سقیفه بود
روزی که چشممان به رداع خلیفه بود
هم فکر غصب حق علی بود در سرم
هم بود ابو عبیدهی جراح یاورم
بر روی سنت حسنه پا گذاشتم
تصمیم را به عهدهی شورا گذاشتم
میزد به کوس تفرقه بن منزرالبته
خیلی از آن جماعت روشنگرالبته
بن سعد حزرجی شده کوتاه آمدن
با پیروان لات و هُبَل راه آمدن
غیر از علی و فاطمه همراهمان شدند
اهل مدینه لشکر خودخواهمان شدند
گفتم: بدون مایه فطیر است کارمان
بی مرتضی و فاطمه گیر است کارمان
گفتم: ز یار غار حمایت کند علی
باید به زور هم شده بیعت کند علی
از این جهت روانه شدم سمت خانهاش
گرد آمدیم پشت در آشیانهاش
پشت سرم مهاجر و انصار آمدند
حتی به یاریام در و دیوار آمدند
هر لحظه لحظه بیشتر و بیشتر شدیم
در پیش چشم فاطمه سیصد نفر شدیم
گفتم: علی خانهنشین را خبر کنید
مثل بقیه بیعت بیدردسر کنید
گفتم: که ختم قائله در دست حیدر است
بیعت علی اگر نکند کار ابتر است
آمد صدای فاطمه از پشت در به گوش
میگفت از امامت و حق پسر عموش
حکم امامت ازلی را به ما نداد
یک تار موی شخص علی را به ما نداد
گفتم به حال خویش نباید رها شود
وقتش رسیده شعلهی آتش به پا شود
در بین دود فکر علی بود فاطمه
همواره گرم ذکر علی بود فاطمه
گرم حمایت از علیاش عاشقانه بود
تنها علاج کار فقط تازیانه بود
کاشانهاش همین که پر از بوی دود شد
با تازیانه بازوی زهرا کبود شد
این سو مغیره گرم بگو و بخند شد
آن سو صدای نالهی زهرا بلند شد
چیزی نمانده بود فضا ملتهب شود
با گریههای فاطمه دل منقلب شود
اما علی و شوکتش آمد به خاطرم
شور و شکوه ضربتش آمد به خاطرم
تیغ دو دم به خاطرم آمد چه کار کرد
اهل قریش را به مصیبت دچار کرد
پس با تمام کینه و بغضی که داشتم
آنجا همه توان خودم را گذاشتم
بر سینهی زمین و زمان دست رد زدم
بر درب نیم سوخته محکم لگد زدم
طوری لگد زدم که همان پشت در نشست
طوری لگد زدم پس از آن پهلویش شکست
طوری زدم معاویه در خورد بر سرش
تأثیر ضربههای لگد کرد پرپرش
طوری زدم که داغ دلش بیشتر شود
طوری لگد زدم که علی بیپسر شود
طوری لگد زدم که سیر از کتک شود
طوری لگد زدم جگرم هم خنک شود
حتی کنار ضربهی سنگین کاریام
مسمار درب سوخته آمد به یاریام
ریحانهی رسول که رنگش پریده بود
داغی میخ در نفسش را بریده بود
افتاد در به روی تنش، رد شدم از آن
داخل شدیم داخل منزل که ناگهان
از پشت در بلند شد آنجا مجدداً
با پهلوی شکسته که شد سد راه من
با ضربهی مجدد من خورد بر زمین
مرد ایستاده بود که زن خورد بر زمین
یک ضربه روزگار علی را سیاه کرد
سیلی زدم به فاطمه، حیدر نگاه کرد
@raziolhossein
فاطمه جان:
در شکسته مرا عاقبت شکستم داد
ببین که میخِ در خانه کار دستم داد
#محمدحسن_بیاتلو
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه #بستر #هجوم
باز هم امن یجیب ِ طفل مضطر شد بلند
نافله خواندی نشسته آه حیدر شد بلند
باز هم از خواب ، امشب مثل هر شب فاطمه
مجتبی با وای مادر ، وای مادر شد بلند
چشم بر هم زد علی و دید شد نقش ِ بر آب
دلخوشی هایش همه ، آتش که از در شد بلند
بر زمین افتادنت اصلا تماشایی نبود
ای کسی که پیش تو پیمبر شد بلند
از مسلمانی ِ اینها و غریبی ِ علی
داد و بیداد یهودی های خیبر شد بلند
آه ای هم صحبت روح الامین ، من را ببخش
پیش چشمم بر سرت فریاد کافر شد بلند
جان به لب گردید علی اما هزاران بار شکر
باز هم از ماذنه الله اکبر شد بلند
از گلویت آب خوش پایین نرفته باز هم
های هایت یاد این مظلوم ِ بی سر شد بلند
فاطمه می بینمت روز دهم وقتی حسین
ناله ی هل من معینش زیر خنجر شد بلند
#محمدحسین_رحیمیان
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه #احراق_بیت #هجوم
میخ داغ و سینه زهرای من ای وای من
سیلی و انسیه الحورای من ای وای من
خانه و کاشانه و شمع و گل و پروانه نه
سوخت در آتش همه دنیای من ای وای من
آیه های کوثرم افتاده زیر دست و پا
لرزه افتاده به دست و پای من ای وای من
ابر سیلی هر دو روی روی یارم را گرفت
تار شد خورشید مهسیمای من ای وای من
در شکست و پشت در این غصه پشتم را شکست
خورد با صورت زمین طوبای(زهرای) من ای وای من
کشتن یک زن ، چهل نامرد میخواهد مگر؟!
داد از بی رحمی اعدای من ای وای من
کینه از من داشتند و همسرم را میزدند
فاطمه افتاد از پا ، پای من ای وای من
بشکند دست مغیره دست یارم را شکست
پیش چشم زینب کبرای من ای وای من
میکشد این غم مرا آخر که شد کاشانه ام
قتلگاه همسر تنهای من ای وای من
فاطمه با دیدن تابوت وقتی خنده زد
رفت دیگر خنده از لبهای من ای وای من
بعد زهرا این من و این میخ و این دیوار و در
وای من ای وای من ای وای من ای وای من
#عبدالحسین
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_مدح
#فاطمیه
کرده خدا بهشت را خلق برای فاطمه
بوی بهشت نشنوی جز به ولای فاطمه
منطق لال من کجا مدح و ثنای وی کجا
کرده خدای لم یزل مدح و ثنای فاطمه
خلقت کائینات را پنج نفر که علتند
کیست میان پنج تن رکن، سوای فاطمه
جمله بنام فاطمه کرده خدا معرفی
معتبر است این سخن، قول خدای فاطمه
فاطمه است و باب او فاطمه است و شوهرش
فاطمه است و آل او، آل عبای فاطمه
از رخ تابناک او منفعل است آفتاب
منفعلم بگویم از شرم و حیای فاطمه
معنی لفظ کوثر است ام شبیر و شبر است
طاهره و مطهره کنیه برای فاطمه
دختر ختم انبیاء همسر شاه اولیاء
چشم امید ما سواء سوی عطای فاطمه
عفت و عصمت و شرف از ید قدرت خدا
دوخته جامه ای است بر قد رسای فاطمه
گر خود او نمی شدی جزء عوالم جهان
کون و مکان نمی شدی جزء بهای فاطمه
عقل بسیط کی کند درک جلال و شوکتش
سجده برند قدسایان بر کف پای فاطمه
عرض صراط می شود پهن تر از درازیش
وصل شود اگر بدو تار ردای فاطمه
گفته نبی ابطحی علت غائی جهان
جان من و جهانیان باد فدای فاطمه
جسم من است فاطمه، روح من است فاطمه
باعث رنجشمم بود رنج و اذای فاطمه
مهر خدا است مهر او، قهر خداست قهر او
علت لطف لم یزل لطف و رضای فاطمه
گر بتو(سعدی زمان)خود نکند عنایتی
کی بودت لیاقتی بهر رثای فاطمه
یافته است از او بهاء عزت و رفعت و شرف
قدر و شرافتش شده درد و بلای فاطمه
صورت حور او کجا سیلی ملحدی کجا
گشته کبود صورت ماه لقای فاطمه
#سیدرضا_حسینی
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطميه #هجوم
دری که بوسه گه انبیای عظمی شد
چگونه بود که با ضربه ی لگد وا شد
بجای دسته گل جای احترام و سلام
شرار، قسمت آن خانه ی معلی شد
مقابل نفس بانوی عفیف علی
صدای عربده یک غریبه پیدا شد
آهای سینه زنان فاطمه زمین افتاد
کمک دهید که در بین کوچه دعوا شد
امان ز میخ که کج رفت سمت پهلو رفت
امان ز در که شکست و بلای زهرا شد
قلاف تیغ یکی و دوتا نه،خیلی بود
چگونه اینهمه ضربه به دست او جا شد؟!
اگرچه پشت در خانه رفته بود از حال
به احترام نگاه علی ز جا پا شد
#سیدپوریا_هاشمی
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطميه
دنیا اگر صفا داشت از دخت مصطفی داشت
این زندگیِ کوتاه بسیار ماجرا داشت
از غربتم همین بس ، در بین بی وفایان
تنها گذاشت من را آنکه به من وفا داشت
دستان بی حیا زد آئینه ی حیا را
رو میگرفت از کور آنقدر که حیا داشت
هم در شکست قلبش ، هم کوچه سینه اش سوخت
از ضرب سر شنیدم ، دیوار ناله ها داشت
وقتی که همسرم را با تازیانه میزد
میمردم از خجالت با دستِ بسته، جا داشت
نَقلِ شکستنش شد نُقل محافل شهر
این ماجرای کوچه خیلی سروصدا داشت
یادش به خیر روزی که جمع ، جمع ما بود
من هستم آن کسی که در خانه اش کسا داشت
آن یارِ دستِ تنها ، دستش شکست اما
فهمید اهل دنیا یک دست هم صدا داشت
زخم زبان مردم یک درد بی دوا شد
اى كاش زخم سينه حداقل دوا داشت
از زندگیش زهرا هرگز نگشت دلسیر
مسمار همسرم را به این فراق واداشت
هر طور بود آمد زهرا ميان مسجد
با پهلوى شكسته دلشوره ی مرا داشت
گاهی پی عیادت ، همسایه ای می آمد
زهرا که بود، خانه ، خیلی برو بیا داشت
هی گریه پشت گریه هی ناله پشت ناله
کافر نبیند ای کاش دردی که مجتبی داشت
در کوچه احترام توحید را شکستند
از بسکه در جمالش او جلوه ی خدا داشت
در روز های آخر بی وقفه بود مضطر
دلشوره ی حسین و صحرای کربلا داشت
#یا_مظلوم
@raziolhossein
#امیرالمومنین_علیه_السلام
#تبری
ولی تنها، ولی تنها، ولی تنها، ولی تنها
قدم زد آسمان روی زمین ما
ولی تنها!
کسی که دستگیر انبیا بوده ست از آغاز
کسی که با وجود او نبوده مرسلی تنها
چه تصویر غم انگیزیست که بعد از رسول الله
نشسته روبه روی ذوالفقار خود یلی تنها
شگفتا!
اسفلی بر منبر و دورش خلایق جمع!
دریغا!
گوشه مسجد نشسته افضلی تنها!
پیمبر گفت اگر دنیا به سویی رفت و او سویی
همه باطل روند و اوست راه حق،
بلی! تنها
چه میگویی برادر جان علی تنهاست بی مردم
درست این است که هستند مردم بی علی تنها!
#محسن_عربخالقی
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه
#دوبیتی
نالیدن یک مادر مایوس کُشنده ست
بغضی که شودیکسره محبوس کشنده ست
سیلیِ به زهرا سبب مرگ حسن شد
آری بخداغصه ی ناموس کشنده ست
#ع_رجبی
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_شهادت
#حضرت_زهرا_وداع
#فاطمیه
طی شد زمان دیدار ، علی خدا نگهدار
خانه نشینِ بی یار ، علی خدا نگهدار
در موسم جوانی ، سیرم ز زندگانی
از بس که دیدم آزار ، علی خدا نگهدار
من می شوم زدستِ اهلِ مدینه راحت
تو می شوی گرفتار ، علی خدا نگهدار
شانه زدم به مویِ حسین و زینبینم
برای آخرین بار ، علی خدا نگهدار
چرا تو سر به زیری ، زانو بغل نگیری ...
منم به تو بدهکار ، علی خدا نگهدار
حلال کن نمودم ، در این سه ماهِ آخر
من زحمت تو بسیار ، علی خدا نگهدار
ببخش اگر به کوچه دست تو وا نکردم
افتاد دستم از کار ، علی خدا نگهدار
فکر دل تو بودم ، اگر نگفته بودم
از ماجرای مسمار ، علی خدا نگهدار
امشب که خورد دستت به جای تازیانه
بگذار سر به دیوار ، علی خدا نگهدار
تابوت یار خود را ، مانند بار شیشه
با احتیاط بردار ، علی خدا نگهدار
تا چشم تو نیفتد ، بر صورتم ، شبانه
تنم به خاک بسپار ، علی خدا نگهدار
.
.
شبها به جای مادر ، بالاسرِ حسینم
یک ظرف آب بگذار ، زینب خدا نگهدار
قرار بعدی ما باشد میان گودال
کنار جسم خونبار ، زینب خدا نگهدار
سربسته با تو گویم در کربلا که رفتی
معجر اضافه بردار ، زینب خدا نگهدار
#عبدالحسن_رضایی
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه #هجوم #احراق_بیت
یکنفر که دلش از بغض علی میجوشید
ضربهای زد به در خانه و در را انداخت
آتشی را به در خانه ی آب آورد و
بین دیوار و در سوخته دعوا انداخت
ضربهی پای در و بی ادبیهای غلاف
بازویت را دو سه ماهی ز تقلّا انداخت
گره انداخت به کار همه دنیا؛ آنکه
ریسمان گردن مولای دو دنیا انداخت
در قیامت جلوی چشم همه میاُفتد
آنکه در کوچه تورا بین تماشا انداخت
#محمد_حسن_بیاتلو
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_شهادت
#دوبیتی
نری و روی دلم پا نذاری
تنهاییمو به تماشا نذاری
اگه اصرار میکنی برو ولی
فاطمه جان! علی رو جا نذاری
#جواد_هاشمی_تربت
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه
دوباره شب شد و سردرد دارد
بميرم مادرم سر درد دارد
شنيدم در قنوت وتر ميگفت
خدايا مرگ كمتر درد دارد
بر اين سوره بيا و دست مگذار
كه آيه آيه كوثر درد دارد
ز اشك باغبان پرسيدم و گفت
نگاه ياس پرپر درد دارد
گذشت و عصر عاشورا چشيدم
غلاف و دست كافر درد دارد
#محسن_عربخالقی
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه
یاری ز که جوید؟ دل من یار ندارد
یک مِحرم و یک راز نگهدار ندارد
با دیدن سوز دل من در چمن و باغ
با داغِ دلِ لاله کسی کار ندارد
باید سر و کارش طرف چاه بیافتد
یوسف که در این شهر، خریدار ندارد
از گریۀ پنهان علی در دل شبها
پیداست که دل دارد و دلدار ندارد
در گلشن آتش زدۀ عصمت و ایثار
پرپر شدنِ غنچه که انکار ندارد
بر حاشیه برگ شقایق بنویسید
گل، تاب فشار در و دیوار ندارد
#محمدجواد_غفورزاده #شفق
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه #دوبیتی
صلات من قيام من تو هستي
فقط ختم كلام من تو هستي
سلامم بي جواب مونده تو كوچه
جواب هر سلام من تو هستي...
#محسن_صرامی
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_مدح
#فاطمیه
اِیماه، چراغِ پُشتِ بامت
خورشید، طلوعِ صبح و شامَت
اِی تکیهزده به تَختِ لَولاک
غوغای وجود، بارِ عامَت
اِیکوثر و سَلسَبیل و زَمزَم
تَهمانده تَبَرُّکیِّ جامَت
اِی کَعبه یکی ز مُعتَکِفها
در خَلوتِ مسجدُالحرامت
مَقبول، نماز در حَریمت
واجب شده حَج به اِحترامت
تَعقیبِ نمازِ صبحِ اَحمد
دیدارِ تَبَسُّم و سلامت
قَدر است شبی که با تو طِی شد
توحید، بیانی از مَقامت
هر نالهی توست شَقشَقیّه
هرآهِ تو نُطقِ بیکلامت
شمشیرِ علی برادرت بود
امّا غَم و گریه یاورت بود
توصیفِ تو فوقِ اِستعاره
تصویرِ تو آنسوی نِظاره
درجملهی پنجتَن، نهادی
باقیِّ چهارتن، گذاره
اَحمد تاجت، علی گلوبند
نورِ حَسَنین گوشواره
سجّادهی توست کهکشانها
مِهرَت روشنترین ستاره
مِحرابِ تو همچنان خدایت
مشتاقِ زیارتت دوباره
اِی جمعِ نَبوّت و اِمامت
برخوردِ دو بَحرِ بیکناره
در حَشر، به غیرِ تو پیاده
تنها تویی آن میان سواره
در سلطنتت قَضا و تَقدیر
دو شخصِ عَوامِ هیچکاره
دستاس و فَلَک بگو بچرخند
نِی با کَفِ دست، با اِشاره
همراهِ قبالهات فَلَک بود
داراییِ کوچکت فَدَک بود
قرآن، لفظِ معانیِ تو
گویاست به همزبانیِ تو
وحی است کَنیزِ خانهزادت
همخانهی خُطبهخوانیِ تو
مهمانِ وجود، جمعِ عالَم
بر سفرهی مهربانی تو
مریم، حَوّا سرایدارت
تا کیست رفیقِ جانی تو
معصومهی تو گشوده راهی
تا ساحتِ بیکرانیِ تو
دارد قُم و آن حَرَم نشانی
از مَدفَنِ بینشانیِ تو
پیرانِ طریقِ عقل و ایمان
حِیرانِ تو و جوانیِ تو
سُرخ است همیشه گوشِ تاریخ
از صورتِ اَرغوانیِ تو
آرام آرام کشته مارا
افتادنِ ناگهانیِ تو
قَد راست نکرده ایم از آن روز
قربانِ قَدِ کَمانیِ تو
با اینکه شکستهای و مَجروح
از پا ننشستهای چنان کوه
#هادی_جانفدا
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه #عامیانه
این روزا توو خونه زحمت می کشی
سخته این همه مصیبت می کشی
لااقل پیشَمی سربهزیر نباش
نکنه ازم خجالت می کشی
اشکای چشم حسن فدا سرت
زخم رو گونه ی من فدا سرت
حاضرم پای تو جونمم بدم
حالا یه سیلی زدن..،فدا سرت
شهرمون مثل غروبه..،دلگیره
دل تو به داغ غربت اسیره
تا میبیننت راهو کج می کنن
الهی فاطمه واست بمیره
مگه میشه غصه ی تو رو نخورد
مگه میشه پای گریه هات نمرد
تو همین که حس نکردی..،بَسَّمه
چه فشاری در به دنده هام آوُرد
گره خورده سرنوشتمون به غم
عُمر باهم بودنِ ما شده کم
لحظهای که میخ به پهلوهام گرفت
داد زدم فضّه کجاااایی؟ محسِنم...
طاقت یه ذره گرما ندارم
دوس دارم که راه برم..،پا ندارم
موی زینبت پریشونه هنوز
برا شونه کردنش نا ندارم
گریه هام گریه ی پیوسته شدن
راه آه و ناله هام بسته شدن
دعا کن همین روزا..، زود بمیرم
در و همسایه دیگه خسته شدن
ای عزیزدلم ، ای همه کَسَم!
دم آخری بُریده نفسم
هوای حسینمونو داشته باش...
برا خشکیِ لبش دلواپسم
یه روزی میرسه تشنه میموونه
بدنِ بی رمقش ناتوونه
اِنقَدَر با نیزه ها میزننش
روی پاش میخواد پا شه..،نمیتونه
مُشتی بی حیا ولش نمی کنن
پیرا با عصا ولش نمی کنن
بدنش با خاک یکی میشه..،علی!
نعل مرکبا ولش نمی کنن
#بردیا_محمدی
@raziolhossein
#تبری
باری که به دوش شیعیان سنگین است
از ماحصل جنایتی ننگین است
وحدت یعنی فشردن دستی که
یک عمر به خون فاطمه رنگین است
#ع_رجبی
@raziolhossein
#تبری
#دوبیتی
باری که به دوش شیعیان سنگین است
از ماحصل جنایتی ننگین است
وحدت یعنی فشردن دستی که
یک عمر به خون فاطمه رنگین است
#ع_رجبی
@raziolhossein
#فاطمیه
پیش ما فاطمیه حرف غم غیر نزن
هر چه غم هست به قربان غم مادرمان
#محمدحسین_رحیمیان
@raziolhossein