eitaa logo
شعر مذهبی رضیع الحسین
7.3هزار دنبال‌کننده
537 عکس
4 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
جواد آل فاطمه ، که جود بوده عادتش فدای این کرامت و ، فدای این سیادتش گریست حضرت رضا ، براو شب ولادتش به بی کسی و غربت و ، تشنگی و شهادتش بود اگرچه روضه اش ، مثل غریب کربلا غریب بغداد کجا ، غریب کربلا کجا زد به دلش چه آتشی ، همسر بی وفای او کسی نبود تا کشد ، به سوی قبله پای او رضا کجاست جرعه ای ، بیاورد برای او اگر چه مثل جدّ خود ، شد العطش نوای او حجره غم فزا کجا ، گودیِ (قتلگه) کربلا غریب بغداد کجا ، غریب کربلا کجا غریب بود و هیچ کس ، لحظه آخرش نبود زسوز زهر و تشنگی ، رمق به پیکرش نبود ولی چه خوب شد دگر ، به حجره خواهرش نبود موقع دست و پا زدن ، پیش برادرش نبود به پیش خواهرش دگر ، نشد سرش زتن جدا غریب بغداد کجا ، غریب کربلا کجا کسی که دست التجا ، ملک زند به دامنش روا نبود عاقبت ، رو بزند به دشمنش خنده کنند عده ای ، به وقت جان سپردنش دلش اگرچه پاره شد ، زخم نداشت بر تنش کسی نزد به جسم او ، نیزه و خنجر و عصا غریب بغداد کجا ، غریب کربلا کجا کار غریبی‌اش ببین تا به کجا کشیده تنش به بام با چه زجری و بلا کشیده شد بی خبرم ولی به روی دستها کشیده شد چرا دوباره روضه ام ، به کربلا کشیده شد امان زنعل تازه و ، امان زسمّ اسبها غریب بغداد کجا ، غریب کربلا کجا سه روز بود پیکرش ، در آفتاب بی امان جمع شدند دور او ، کبوتران آسمان شدند سایه تنِ ، مطهر امامشان فدای کشته ای شوم ، تنش نداشت سایبان نذاشتند خواهرش ، کشد روی تنش عبا غریب بغداد کجا ، غریب کربلا کجا زروی بام بر زمین ، فتادنش روا نبود شکر خدا که عضو عضوِ او زهم جدا نبود جای کفن تنش دگر ، میان بوریا نبود... مگر حسین بی کفن ، عزیز مصطفی نبود مگر کفن به کربلا ، نبود غیر بوریا غریب بغداد کجا ، غریب کربلا کجا @raziolhossein
هزار نقشه کشیدید دام بگذارید عزیز فاطمه را تشنه کام بگذارید همان عزیز که بعد از نوشتن نامش موظفید علیه السلام بگذارید همان کسی که در این شهر آبرودار است رواست سر به قدومش مدام بگذارید همان که بی کرم او میان سفره خود محال بود کمی هم طعام بگذارید همان که قبله عرش است و رو به او باید قدم به نیت بیت الحرام بگذارید میان خانه او نیست جای رقاصه حیا کنید به او احترام بگذارید بد است پیکر او را کنیزها ببرند برای او دو سه تایی غلام بگذارید میان قعر جهنم بسوزد آنکه سپرد جنازه را به روی پشت بام بگذارید پیام آمدن این کبوتران این است که احترام به جسم امام بگذارید فدای جد غریبش که نیمه جان می گفت به جسم من عوض خیمه گام بگذارید @raziolhossein
هرچند که زیر آفتاب است تنت صد شکر که غارت نشده پیرهنت دیدند کبوتران تو را بر روی بام با گریه شدند سایبانِ بدنت @raziolhossein
عطری ولی روانه به هر سو نمی شوی ماهی ولی به چشم همه رو نمی شوی آهوی روسیاه و فراری رسیده است یابن الرضا تو ضامن آهو نمی شوی؟ @raziolhossein
.     عجب شبی است شب جمعه کربلا غوغاست      شب زیارت مخصوص سیدالشهداست          🌷السلام علیک یا اباعبدالله🌷           وعلی الارواح التی حلت بفنائک علیک منی سلام الله ابدا ما بقیت وبقی اللیل والنهار ولاجعله الله اخرالعهد منی لزیارتکم                  السلام علی الحسین                وعلی علی ابن الحسین                  وعلی اولادالحسین                وعلی اصحاب الحسین                       لبیک یاحسین             🌸اللهم عجل لولیک الفرج🌸       هدیه به حضرت زهرا و مادر بزرگوارشان      ام المومنین حضرت خدیجه کبری صلوات .
در وادی کربلا به چشم نمناک میگفت جناب فاطمه با دل چاک گلها همه سر ز خاک بیرون کردند الا گل من که سر فرو برده به خاک @raziolhossein
.            بسم‌الله الرحمن الرحیم                 هذا_یوم_الجمعه       و هو یومک المتوقع فیه ظهورک   دعای سلامتی حضرت فراموش نشود    اَللّـهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّك الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن ِ    صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِه في هذِهِ   السَّاعَة وَفي كُلِّ ساعَة وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْنا حَتّى تُسْكِنَهُ      اَرْضَكَ طَوْعاً ًوَتُمَتِّعَهُ فیها طویلا .       جهت سلامتی و تعجیل در فرج ۵صلوات به حضرت زهرا و حضرت خدیجه هدیه بفرمایید 🌷اللهم‌صل‌علی‌محمد‌و‌آل‌محمد‌و‌عجل‌فرجهم 🌷             🌴اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج🌴
مهدی شوم فدای تو و اشک دیده ات قربان اشک دیده بر رخ چکیده ات صاحب عزا تویی به تو گوییم تسلیت یابن الحسن فدای دل داغ دیده ات @raziolhossein
ز غم تو گشته ويران دل زار عاشقانت ز فراق رويت ای گل شده‌ايم نغمه خوانت دل عالمی و دل‌ها ز غم تو غرقه در خون مكش از ملال شاها دگر ابروی كمانت تو كه بال رحمتت بر سر ما فكنده سايه ز چه رو نهانی از ما به‌كجاست آشيانت همه از پی تو پويان همه خسته‌ايم و بی‌جان كه تو جان ماسوائی ملِكا قسم به جانت چه خوش است ديدهٔ ما شود از رخ تو روشن چه خوش است گوش ما را بنوازی از بيانت به غلامی تو شاها نه لياقت است ما را كه خوريم غبطه‌ها بر سگ درب آستانت همه ريزه‌خوار خوان كرم توئيم و اكنون مپسند نا اميد از تو شوند سائلانت غزلي نگو «حسانا» چو بنام شاه گفتی نرود ز يادها اين نغمات جاودانت @raziolhossein
ای که درچشم ملائک نوری شجر طوری ونور هوری دل شیدازدگان را شوری بس که در جود وکرم مشهوری جود مسکین در خانه ی تو ست خاکبوس در کاشانه ی توست ما نه در عشق صفیران توایم که گرفتار واسیران توایم خاکبوسان وحقیران توایم مستمندان وفقیران توایم برگدایان درت احسان کن همه را بر کرمت  مهمان کن کوی تو قبله ی دل هاست جواد حرمت عرش معلاست جواد بس که گلزار تو زیباست جواد وصل آن آرزوی ماست جواد ای که مهرت به سرشت همه است کاظمین تو بهشت همه است ای که برعرش برین قائمه ای ای که امید دل ما همه ای تو صفای سحرو زمزمه ای توجگر سوخته ی فاطمه ای دیده ات گر که زطفلی تر بود دل تو خونجگر مادر بود زهر زد تا که شرر بر دل تو بسته شد سوی جنان محمل تو پرشد از هلهله ها منزل تو خنده می کرد چرا قاتل تو تو که گفتی جگرم می سوزد زشرر بال وپرم می سوزد چشم هستی همه گریان تو بود حال خورشید پریشان تو بود گوئیا شام غریبان تو بود جسم تو کعبه ی مرغان تو بود صبح تا شام طوافت کردند به روی بام طوافت کردند دوست دارم زغمت گریه کنم همه شب برالمت گریه کنم زفراق حرمت گریه کنم برتو وعمر کمت گریه کنم گرچنین خسته دل و پر دردم یاد عمر کم زهرا کردم ای شفای دل بیمار همه شاهد چشم گهربار  همه چلچراغی به شب تار همه همه جا مونس وغمخوار همه به «وفایی»تو کرامت داری لطف در روز قیامت داری @raziolhossein
ای ریخته نسیم تو گل‌های یاد را سرمست کرده نفحه‌ی یاد تو باد را افراشته ولای تو در هشت سالگی بر بام آسمان علم دین و داد را خورشید فخر از آن بفروشد که هر سحر بوسیده آستان امام جواد را خورشیدِ بی غروب امامت که جود او آراسته است کوکبه‌ی بامداد را جود و سخا جواز تداوم از او ستاند تقوا از او گرفت ره امتداد را آن سر خط سخا که به جود و کرم زده بر لوح آسمان رقم اعتماد را بیرنگ کرده بد دلی دشمنان او افسانه‌ی سیاه دلی‌های «عاد» را تنگ است دل به یاد امام زمان مگر بوییم از امام نُهم عطر یاد را وقتی که نیست گل ز که جوییم جز نسیم عطر بهارِ وحدت و باغِ وداد را؟ جز آستان جود و سخایت کجا برم این نامه‌ی سیاهِ گناه این سواد را بی یاری شفاعت تو چون کشم به دوش بار ثواب اندک و جرم زیاد را خط امان خویش به ما ده که بشکنیم دیوارِ امتحانِ غلاظ و شداد را ای آن‌که هرگز از درِ جودت نرانده‌ای دلدادگان خسته‌دلِ نامُراد را بگذار تا به نزد تو سازم شفیع خود جدت امام ساجد زین‌العباد را تا روز حشر یار غریبی شوی که بست از توشه‌ی ولای تو زادالمعاد را @raziolhossein
شمع حیات از گوشه‌های بسترش رفت لب تشنه بود و آب و تاب از حنجرش رفت پشت سرش رقاصه ها کل می‌کشیدند هر بار اشک از گوشه چشم ترش رفت نفرین به ام الفضل با آن خنده‌هایش هر بار با طعنه کنار همسرش رفت دیوار و در می‌دید و لعنت می‌فرستاد بر آنکه با هیزم سراغ مادرش رفت عدد گرچه سه روز افتاد زیر نور خورشید اما کنار او کبوتر با پرش رفت وای از غریبی که میان یک بیابان غارت که شد انگشت با انگشترش رفت بازار ،کوچه ،مجلس می ، شام ،کوفه از هر مسیری نیز رد شد خواهرش رفت @raziolhossein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۶ ذی الحجه؛ سالروز ازدواج آسمانی عـ﷽ـلی💞فـا﷽ـطمه بر همگان مبارک لباس یاس بر تن کرد زهرا کنار دست او بنشست مولا محمد خطبه خواند, زهرا بلی گفت غلط گفتم بلی نه،یا علی گفت .
تبریک وصالشان ز دادار رسید از سفره ی شان به خلق بسیار رسید بر عالمیان ملک علی می باشد امروز ملیکه اش به دربار رسید حق فاطمه هست و مرتضی حق دار است ای شکر خدا که حق به حق دار رسید دلدار علی نداشت دلدار آمد غمخوار علی نداشت غمخوار رسید در شام زفاف خود چه انفاقی کرد با رخت عروسی به گرفتار رسید صد حیف که این وصل دوامش کم بود صد حیف خلافت به جفاکار رسید از گوشه ی چشم شعر خون می ریزد ای وای که قافیه به مسمار رسید @raziolhossein
امشب شب ساغر زدن با ساقی کوثر شده امشب عروس آسمان خاک در حیدر شده امشب علی محو رخ صدیقه اطهر شده امشب به بیت فاطمه غلمان ثنا گستر شده امشب شب آمرزش خلق از سوی داور شده زیرا امیر المومنین داماد پیغمبر شده جن و بشر و حور و ملک  گویند امشب با علی دامادیت ، دامادیت ، بادا مبارک یا علی مهر و مه اینجا اختری ، گردون هلالی میکند یا آسمان با اختران بذل لئالی می کند دل در سرای فاطمه سیر خیالی میکند طوطی جان در بزم او شیرین مقالی می کند روح الامین مداحی مولی الموالی میکند حور و ملک را با دمش حالی به حالی میکند ریزد چو باران از سما آیات رحمت بر زمین در مجلس دامادی مولا امیر المومنین جبریل نازل از سما گردیده بر فخر بشر آورده پیغام از خدا کی بهترین پیغامبر ما از ازل این عقد را بستیم در لوح قدر تو در زمین این خطبه را انشاد کن بار دگر گیتی ز انجم پر شد با وصل این شمس و قمر او مادر است و این بود بر یازده مولا پدر این وصل ، وصل کوثر و ساقی کوثر میشود این عقد ، عقد حیدر  و زهرای اطهر میشود وصل دو دریا حاصلش دولولوی مرجان شود کز هر دو تا شام ابد روشن چراغ جان شود بر پای آن در راه این جان جهان قربان شود او دین ز صلحش زنده و این کشته قرآن شود مرجان حسن کز حسن او جان مشعل تابان شود لولو حسین است و از او دل شعله سوزان شود مرجان که دیده آنچنان لولو که دیده اینچنین آدم گدای کوی او عالم فدای روی این ای فاطمه بنت اسد ناموس حی ذوالمنن امشب عروس خویش را بنگر کنار بوالحسن بر روی حیدر خنده کن بر دست زهرا بوسه زن بنشین و بنشانش ببر مانند جان خویشتن گردیده در بیت الولاماه رخش پرتو فکن گوش خدا یعنی علی تا بشنود از او سخن تهلیل گو ، تقدیس کن تسبیح خوان دل باخته در سر به شوق فاطمه شوری دگر انداخته امشب خدیجه  در جنان لبخند دیگر می زند روحش بشوق دیدن داماد خود پر می زند در خانه شیر خدا با مصطفی سر می زند گه بوسه بر دست علی ساقی کوثر می زند گه خنده بر ماه رخ زهرای اطهر می زند گاهی تبسم بر گل روی پیمبر می زند ارواح پاک انبیا دور سرای فاطمه خوانند از بهر علی مدح و ثنای فاطمه آدم ستاده بر در بیت امیر المومنین خواند ثنای فاطمه با نوح شیخ المرسلین خنجر بکف دارد خلیل ان شاهد شور آفرین تا از ذبیحش شر برد در مقدم آن نازنین استاده موسی روی پا افتاده عیسی بر زمین داود مداحی کند با نغمه های دل نشین یوسف به حسن دلربا خدمتگذاری می کند یعقوب با ذکر علی شب زنده داری می کند می خواست تا آید عروس آن شب به بیت شوهرش پر شد ز افواج ملک هم ایمنش هم ایسرش جبریل از پیشش رود و میکال از پشت سرش پا در رکاب ناقه و جا در دل پیغمبرش رضوان شده جاروب کش با زلف خود در معبرش سبحانه سبحانه خالی است جای مادرش حیدر به شوق مقدمش دل بیقراری می کند استاده در پشت در و لحظه شماری می کند بگرفت دست مرتضی تا پرده از رخسار او نقش تبسم شد عیان از لعل گوهر بار او یار دو عالم را ببین گردیده زهرا یار او غم خوار عالم را نگر شد فاطمه غم خوار او افکنده چشمی جانب بیت و در و دیوار او یاد آمد از حرق در و از قصه ایثار او گردید دور مرتضی آهسته گفتا با علی من آمدم تا جان خود سازم فدایت یا علی در حجله بنهادند پا آن دخت عم این ابن عم آن روح از سر تا بپا این جان از سر تا قدم آن وحی را خیر تاکلام این بیت را صاحب حرم بنهاد دست هر دو را ختم رسل در دست هم گفتا بزهرا کاین علی شوی تو باشد دخترم گر او شود از تو رضا راضیست حی ذوالکرم پس با علی گفتا علی انسیه الحور است این سر خدا ، روح نبی ناموس تو زهراست این امشب امانت میدهم من بر تو جان خویش را بگذاشتم در دست تو روح و روان خویش را روح و روان خویش ر ا تاب و توان خویش را پاینده میبینم د راو ، نام و نشان خویش را در دامن او یافتم من دودمان خویش را چون جان نگهدای علی ، جان جهان خویش را هرکس بیازارد و را خسته دل زار مرا آنکس که آزارد مرا آزرده دادار مرا ای بوده پیش از پیشتر ناموس داور فاطمه ای مدحت از سوی خدا تطهیر و کوثر فاطمه ای دست بوست مصطفی ای کفو حیدر فاطمه ای زینب کبری تو را پاکیزه دختر فاطمه ای بر حسین بن علی آزاده مادر فاطمه ای یازده فرزند تو بر خلق رهبر فاطمه در شام قدر وصل تو روشن دل عالم شده مدح تو ذکر علی شیرینی "میثم " شده @raziolhossein
امشب خدا لطف نهان خود هویدا می کند امشب تفاخر فرش بس بر عرش أعلا می کند امشب دو تا را جفت هم، از صنع یکتا می کند یعنی علی ماهِ رخ زهرا تماشا می کند با چشم دل در صورت او سیر معنا می کند امشب حسد بر خاکیان، بی حد برند افلاکیان خندان چمن؛ رقصان دمن؛ خوش دل زمین؛ خرم زمان در دست اسرافیل بین، صورش شده ساز و دُهُل با نور، دعوت نامه بفرستاده هادیّ سُبُل امضا، ز ختم المرسلین؛ گیرندگان، خیل رُسل هر کس که آید همرهش نی دسته گل؛ یک باغ گل در آمد و شد اولیا، در رفت و آمد انبیا ای غصّه و ای غم برو؛ ای شوق و ای شادی بیا از بهر این ساعت زمان لحظه شماری کرده است وز بهر این وصلت زمین نابردباری کرده است چشم فلک شب تا سحر اختر شماری کرده است ایوب دهر از شوق امشب، بی قراری کرده است دست خدا ، وجه خدا را خواستگاری کرده است امشب علی ،آن عدل کل بر عقل کل داماد شد شاگرد ممتاز نَبی، داماد بر استاد شد خوان کرم مخلوق را دعوت به مهمانی کند صد نعمت از رحمت خدا بر خلق ارزانی کند وز طور موسی آمده تا آن که در بانی کند آید خلیل، آرد ذبیحِ خود که قربانی کند یوسف گرفته مِجمر و اسپند گردانی کند کرّوبیان در هلهله، قدوسیان در همهمه عیسی به دنبال علی، مریم کنار فاطمه امشب به ملک اهل دل مولی الموالی، والی است بر سینه غم دست رد، شب موسم خوشحالی است شام سیه بختی شد و روز همایون فالی است کوثر، کنار ساقی کوثر علیّ عالی است زهرا به خانه بخت شد، جای خدیجه خالی است امشب به روی مرتضی، لب های زهرا خنده کرد آن دل گر از غم مرده بود، از خنده ی خود زنده کرد میخانه باز و هر کسی جام مکیّف می زند ناهید، پا می کوبد و تندر به کف دف می زند رنگین کمان چون مشتری خود را در این صف می زند لبخند وصل امشب چه خوش کوثر به مصحف می زند آری نه تنها خاکیان ، هر آسمان کف می زند منشین غمین امشب دلا، شادی دل کن بر ملا خیز و مِس خود کن طلا، آیینه ات را ده جلا عقد علی و فاطمه در آسمان ها بسته شد در آسمان ها بسته شد در کهکشان ها بسته شد زین نرگس و سوسن دگر چشم و زبان ها بسته شد راه یقین ها باز شد، پای گمان ها بسته شد بازاریانِ حُسن را ، دیگر دکان ها بسته شد خورشید و ماه و آسمان، آیینه گردانی کنند چون در زمین خورشید و ماهی نورافشانی کنند بزمی که حق آراسته الحق تماشایی بُوَد جبریل مأمورست و فکر مجلس آرایی بود میکال از عرش آمده گرم پذیرایی بود چشم کواکب خیره گر از چرخ مینایی بود درشهر یثرب لاجرم، خوش گِرد هم آیی بُوَد خیل مَلک از عرش، سوی فرش فرش آورده اند بهر جلوس انبیا پَرهای خود گسترده اند امشب ز شادی هر وجودی خویش را گم کند گردون تماشای زمین با چشم اَنجُم می کند دریای لطف سرمدی، بی حد تلاطم می کند اهل زمین را آسمان غرق تَنَعُّم می کند هر غنچه بهر وا شدن چون گل تبسم می کند امشب که گاه شادی بی حدّ و بی اندازه شد با دست جانان دفتر عشق علی، شیرازه شد امشب صدف، بر گوهری، یک بحر گوهر می دهد یک گوهر اما از دو عالم پر بهاتر می دهد صرّاف کل، دردانه ای بر دُرج حیدر می دهد خود دست دختر را پدر بر دست شوهر می دهد؟ نی نِی ، فلک خورشید را بر ماه انور می دهد؟ تبریک گو بر مصطفی، جبریل از دادار شد زهرا امانت باشد و حیدر امانت دار شد امشب علی در خانه خود شمع محفل می برد کشتی عصمت، نا خدا را سوی ساحل می برد مشکل گشای عالمی، حل مسائل می برد انسان کامل را ببین، با خود مکمل می برد هم آن به این دل می دهد؛ هم این از آن دل می برد با نغمه ی جادویی اش، داوود مداحی کند با خامه مانی کِی توان این نقش طراحی کند؟ چشمی ندیده در زمین در هر زمان مانندشان خورشید و مه تبریک گو بر وصلت و پیوندشان شادی زهرا و علی پیداست از لبخندشان لبخندشان دارد نشان از خاطر خرسندشان شیعه مبارک باد گو، بر یازده فرزندشان ای شیعه، دست افشان شو و تبریک بر دل ها بگو بر پای خیز و تهنیت بر مهدی زهرا بگو ای ساقی کوثر کنار خود بهشتی رو ببین قامت قیامت را نگر طوبا ببین مینو ببین زین پس هلال خویش را در آن خَم ابرو ببین هم روز را در چهره او، هم شب در آن گیسو ببین هم لاله زار رو ببین ، هم نافه بارِ مو ببین هر چند ماهِ رُخ عیان امشب به تو آسان کند روزی رسد کز چشم تو رُخسار خود پنهان کند @raziolhossein
شراب عشق نوش مرتضی شد که زهرا یاس پوش مرتضی شد علی را دید همتایی ندارد خدا خود ساقدوش مرتضی شد ..... علی در رزم و آتش با خدا بود شُکوهِ معجزاتش با خدا بود مگو چیزی ندارد که عروسیش... تماماً سور و ساتَش با خدا بود ...... علی و جلوه‌ی پروردگاری ندارد هیچ غیر از ذوالفقاری به کوریِ فلانی و فلانی خدا می‌رفت با او خواستگاری @raziolhossein
در باغ بهشت،زمزمه جاری شد لبخند به لبهای همه جاری شد ذکر صلوات در زمین راه افتاد تا عقد علی و فاطمه جاری شد ..... تا گل به نسیم راه در می‌آید از خاک بوی گیاه در می‌آید امشب به ستاره‌ها بگو که لبخند زنید خورشید به عقد ماه در می‌آید ....... بر هر چه به غیر عشق می‌تاخت علی با خوب و بد زمانه می‌ساخت علی از غم خبری نداشت تا وقتی که بر فاطمه‌اش نظر می‌انداخت علی @raziolhossein
درود!طلعت خورشید روزگار علی سلام مادر آب و سلام یار علی کسی که گفته نیاید بهار با یک گل خبر نداشته اصلاً ز نو بهار علی کلید جنت و فردوس زیر لفظی بود برای عقد تو از سمت کردگار علی عروس خانه ی حیدر مبارکت باشد… شروع زندگی مشترک کنار علی سپر فروخت برای عروسی ات مولا خبر شدند دو عالم ز شاهکار علی طبق طبق سبد یاس جبرئیل آورد به افتخار شما و به افتخار علی دخیل بخت ببند ای ملیکه با چشمت به چشم های سراسر امیدوار علی قسم به (واقعه)،(کوثر)پسند کرده (نباء) و جای باطن (قدر) است در جوار علی سه بار جلوه گری کن ز صبح تاخود شب سه بار دیدن این جلوه هاست کار علی بدون اذن تو دستی به قبضه زد نه نزد که هست فاطمه مِن بعد ذوالفقار علی رضایت است سکوت اختیار کردی تو! که انتخاب گذاری به اختیار علی خدا کند نظر تنگ چشمتان نزند… خدا کند نرود طاقت و قرار علی @raziolhossein
زهرا که شبیه یاس نوخواسته شد تا گفت بلی... غم علی کاسته شد در مجلس عقدشان ملائک گفتند: "گل بود به سبزه نیز آراسته شد" ..... با اذن پدر جان جهان گفت: بلی! بخشیده نبی ولای خود را به ولی پیوند زمین و آسمان است! همه تبریک بگویید به زهرا و علی! ..... خورشید شدی که ماه کامل برسد باید که دلت به صاحب  دل برسد بانوی علی شدی! همین کافی بود تا رخت عروسی ات به سائل برسد! @raziolhossein
صدای به هم خوردن بال و پر بود گمانم که جبریل آن دور و بر بود نگاهش به در بود مهمان بیاید صدای در آمد ، علی پشت در بود علی بود امّا نه مثل همیشه که رخسارش از شبنم شرم تر بود گُل افتاد بر گونه ی حیدر امّا مگر خواستگاری از او خوبتر بود؟! علی خواست لب وا کند،لب فروبست نگفت و محمّد خودش با خبر بود فداها ابوها ، نگاهش به زهراست به نوری که در خانه اش جلوه گر بود به زهرا که قالو بلی خواند و خندید به زهرا که شاد از قضا و قدر بود علی رفت و زهرا جهیزیّه می خواست علی مردِ میدان و جنگ و خطر بود زره داشت ، شمشیر و اسب و دگر هیچ که داراییِ او همین مختصر بود زره شد جهیزیّه ی عشق اما از آن روز زهرا برایش سپر بود @raziolhossein
گرچه مـقـامِ رَفْعَت او را كسي نداشت هنگام خشم، رأفت او را كسي نداشت شمشير خويش را به عدو داد وقت جنگ پس شك نكن،مروّت او را كسي نداشت وقت ركوع بود كه فهــميد آن فقــــير يك خَرْدَل از سخاوت او را كسي نداشت بُت هاي كعبه بر قدمش سجده كرده اند يعني شكوه و هيبت او را كسي نداشت از قامت رشيد پسرهاي او بِـفَـــهم "قدْ قامتِ" قيامتِ او را كسي نداشت هرشب هزار ركعت او تا به عرش رفت يك لحظه از عبادت او را كسي نداشت با اينكه شاه بود و جهان زيرِ سُلطه اش آزاديِ رَعـيّـــتِ او را كسي نداشت بر كفش وصله دار خودش وصله زد علي در بُرهه اي كه ثروت او را كسي نداشت انشاء كرده خطبه ي بي نقطه،بي الف اقرار كن ، فصاحت او را كسي نداشت محضِ دعـــايِ فاطمه نورش طلوع كرد روزي كه درك عصمت او را كسي نداشت ناموس كردگار، بلي گفت اگر به او  چون غيرِ او لياقت او را كسي نداشت محراب كوفه ، بهر علي قتــله گاه شد چون طاقتِ عدالت او را كسي نداشت @raziolhossein
بدان ردای خلافت فقط سزای علی‌ست که جایگاه پیمبر فقط برای علی‌ست . که حرف های علی جملگی صدای خداست که حرف های خدا نیز با صدای علی‌ست . خوشم که بین من و او شباهتی‌ست بزرگ خوشم به این که خدایم همان خدای علی‌ست . نیاز نیست به اثبات اقتدار خدا همین بس است برایم که مقتدای علی‌ست . ‌قسم به جان علی آیه های قرآن را اگر درست بخوانیم ماجرای علی‌ست . مگر نه اینکه "یدالله‌ فوق ایدیهم" ؟ مگر نه اینکه یدالله دست های علی‌ست؟ . به کفر می‌کشد آیا سوال ساده‌ی من؟؟ "خدا" برای چه هم نام و هم هجای "علی"ست؟ . قسم به صاحب عرش عظیم ! عرش عظیم، بعید نیست بفهمیم بوریای علی‌ست . به نخ نمایی پیراهنش نگاه نکن ستون اصلی عالم نخ عبای علی‌ست . صفای خانه‌ی پروردگار را بنگر که ابتدای‌ علی بود و انتهای علی‌ست . پس از ولادت او سر به آسمان سایید زمین از اینکه زمانی‌ست زیر پای علی‌ست . هوایی کس و ناکس نمی‌شوم هرگز مرا هوای کسی نیست تا هوای علی‌ست . بگو به آنکه فراری‌ست سمت کوه از جنگ میان معرکه جای تو نیست! جای علی‌ست . بگو سوار جمل را فرار بیهوده‌ست! که در قفای شتر اسب تیزپا‌ی علی‌ست . خروج کرده از اسلام هرکسی گفته‌ست: مگر ملاک مسلمان شدن ولای علی‌ست؟؟! . قسم به غربت طولانی اش دل شیعه هنوز هم که هنوز است آشنای علی‌ست . هنوز یک نفر از خاندان مولا هست کسی که شادی زهراست ، دلگشای علی‌ست . همان که یوسف گمگشته‌ی زمانه‌ی ماست همان عزیز که پشت سرش دعای علی‌ست . @raziolhossein
ﮐﺲ‌ ﺭﺍ ﭼﻪ ﺯَﻫﺮﻩ مدحت ﺯﻫﺮﺍ ﺭﺍ؟ ﺩﺧﺘﺮ ﻧﻪ بلکه امّ ‌ابیها ﺭﺍ   ﻣﺪﺣﺶ ﭼﺴﺎﻥ ﮐﻨﻢ ﮐﻪ ﻧﻤﯽ‌ﺁﯾﻢ- ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺯ ﻋﻬﺪﻩ ﻣﺪﺣﺖ ﺍﺳﻤﺎ ﺭﺍ   ﻣﺪﺣﺶ ﭼﺴﺎﻥ ﮐﻨﻢ ﮐﻪ ﺑﮕﻨﺠﺎﻧﻢ ﺩﺭ ﺑﻄﻦ ﻟﻔﻆ ﺁنهمه ﻣﻌﻨﺎ ﺭﺍ   ﻣﺪﺣﺶ ﭼﺴﺎﻥ ﮐﻨﻢ ﮐﻪ ﺑﻨﮕﺬﺍﺭﻡ ﺁنسوﺗﺮ ﺍﺯ ﮔﻠﯿﻢ ﺍﺩﺏ ﭘﺎ ﺭﺍ   ﻣﺪﺣﺶ ﭼﺴﺎﻥ ﮐﻨﻢ ﮐﻪ ﻧﮕﻮﯾﻨﺪﻡ ﮐﺲ ﺭﺍ ﭼﻪ ﺯﻫﺮﻩ ﻣﺪﺣﺖ ﺯﻫﺮﺍ ﺭﺍ؟   ﮐﻮچکتر ﺍﺳﺖ ﻭﺻﻒ ﺯ ﺗﻮﺻﯿﻔﺶ ﺩﺭ ﮐﻮﺯﻩ ﮐﺲ ﻧﺮﯾﺨﺘﻪ ﺩﺭﯾﺎ ﺭﺍ   ﯾﺎﻟﻠﻌﺠﺐ ﮐﻨﻢ ﺑﻪ ﮐﻪ ﺗﺸﺒﯿﻬﺶ؟ ﺍﺯ ﺑﻬﺮ ﺍﻭ ﻧﯿﺎﻓﺘﻪ ﻫﻤﺘﺎ ﺭﺍ   ﺁﻧﺠﺎ ﮐﻪ ﭘﺎﯼ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺩﺭ ﮐﺎﺭ ﺍﺳﺖ ﻣﻌﺬﻭﺭ ﺩﺍﺭ ﻣﺮﯾﻢ ﻋﺬﺭﺍ ﺭﺍ   ﭼﻮﻥ ﺳﺮ ﺯﻧﺪ ﺯ ﺟَﯿﺐ ﺳﺤﺮ ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ ﻣﻮﺳﯽ ﻧﻬﺪ ﺯ ﮐﻒ ﯾﺪ ﺑﯿﻀﺎ ﺭﺍ ﭼﻮﻥ ‌ﺍﻭ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺧﺪﯾﺠﻪ‌ﯼ ﮐﺒﺮﺍ ﺯﺍﺩ؟ ﺟﺰ ﺍﻭ ﮐﻪ ﺯﺍﺩ ﺯﯾﻨﺐ ﮐﺒﺮﺍ ﺭﺍ؟   ﻫﻢ ﻫﻤﺴﺮ ﺍﺳﺖ ﺳﺎﻗﯽ ﮐﻮﺛﺮ ﺭﺍ ﻫﻢ ﮐﻮﺛﺮ ﺍﺳﺖ ﺣﻀﺮﺕ ﻃﺎﻫﺎ ﺭﺍ ﺗﺎ ﻫﻤﺴﺮ ﺧﻠﯿﻞ ﻣﺤﻤﺪ ﺷﺪ ﻗﯿﻤﺖ‌ ﺷﮑﺴﺖ ﻫﺎﺟﺮ ﻭ ﺳﺎﺭﺍ ﺭﺍ   ﺑﺮﻫﺎﻥ ﻧﺎﻃﻖ ﺍﺳﺖ ﻭ ﭼﻪ ﺑﺮﻫﺎﻧﯽ ﺍﺛﺒﺎﺕ ﻣﺮ ﺧﺪﺍﯼ‌ ﺗﻌﺎﻟﯽ ﺭﺍ ﭼﺸﻢ ﻭ ﭼﺮﺍﻍ ﺳﻮﺭﻩ‌ﯼ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﻭﯼ ﻧﮕﻪ ﮐﻦ ﺁﯾﺖ ﻋﻈﻤﺎ ﺭﺍ ﺗﻨﺪﯾﺲ ﻓﺨﺮ ﺑﯿﻦ ﮐﻪ ﺑﻪ ‌ﻓﻘﺮ ﺍﻧﺪﺭ هرگز ﻧﮑﺮﺩ ﻋﺮﺿﻪ ﺗﻘﺎﺿﺎ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺍﻭ ببین ﺣﯿﺎﯼ ﻣﺠﺴﻢ ﺭﺍ ﺑﻨﮕﺮ ﺩﺭ ﺍﻭ ﺗﺠﺴﻢ ﺗﻘﻮﺍ ﺭﺍ ﻋﻤﺮﺵ ﭼﻮ ﺩﺳﺖ ﺑﻨﺪﻩ ﺑﻪ ﮐﻮﺗﺎﻫﯽ ﭘﻬﻠﻮ ﺯﺩﻩ‌ﺳﺖ ﻻﻟﻪ‌ﯼ ﺣﻤﺮﺍ ﺭﺍ   ﺩﯾﺪ ﺁﻧﭽﻪ ﺩﯾﺪ ﺍﺯ ﺍﻣﺖ ﭘﯿﻐﻤﺒﺮ ﮔﻮ ﻣﺪﻋﯽ ﺯﻧﺪ ﺩﺭ ﺣﺎﺷﺎ ﺭﺍ   ﻫﺎﻥ ﺍﯼ ﻋﺼﺎﯼ ﺩﺳﺖ ﺳﺨﻦ ﺍﯼ ﮐﻠﮏ! ﻣﺸﮑﻦ ﻣﯿﺎﻥ ﺣﻨﺠﺮﻩ ﻫرّا ﺭﺍ یکرویه ﮐﻦ ﺣﺪﯾﺚ ﺩﻭﭘﻬﻠﻮ ﺭا ﭘﻨﻬﺎﻥ ﻣﮑﻦ ﺣﮑﺎﯾﺖ ﭘﯿﺪﺍ ﺭﺍ ﻣﺮﻫﻢ ﺻﺮﺍﺣﺖ ﺍﺳﺖ ﺟﺮﺍﺣﺖ ﺭﺍ ﯾﮑﺴﻮ ﻓﮑﻦ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﻭ ﺍﯾﻤﺎ ﺭﺍ   "ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻨﺪ ﻣﻬﺮﻩ‌ﯼ ﺭﻧﮕﯿﻦ ﺭﺍ ﺑﮕﺬﺍﺷﺘﻨﺪ لؤلؤ ﻻﻻ ﺭﺍ" ﺑﺮ ﺳﺮ کله ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﻭﺟﺪﺍﻥ ﺭﺍ ﺣﺮﻣﺖ ﻧﮕﻪ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﻣﻮﻻ ﺭﺍ   ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺩﻓﻦ ﻣﺤﻤﺪ ﺭﺍ ﺑﺮ ﭘﺎﯼ ﮐﺮﺩﻩ ﻣﺠﻠﺲ ﺷﻮﺭﺍ ﺭﺍ   ﺍﺯ ﯾﺎﺩ ﺑﺮﺩﻩ ﺣﺮﻑ ﭘﯿﻤﺒﺮ ﺭﺍ ﺁﺯﺭﺩﻩ ﭘﺎﺭﻩ‌ﯼ ﺗﻦ ﺑﺎﺑﺎ ﺭﺍ   ﺗﺸﻮﯾﺶ ﻭقت ﭘﯿﺮ ﻣﻐﺎﻥ ﺩﺍﺩﻩ ﺗﻔﺘﯿﺶ ﮐﺮﺩﻩ ﺧﺎﻧﻪ‌ﯼ ﺯﻫﺮﺍ ﺭﺍ ﺍﺯ ﮐﻒ ﺳﺘﺎﻧﺪﻩ ﻣﺎﻝ ﺧﺪﺍ ﺧﻮﺍﻧﺪﻩ ﻣﯿﺮﺍﺙ ﺩﺧﺘﺮ ﻣﺘﻮﻓﺎ ﺭﺍ   ﮐﺞﺑﺮﻧﻬﺎﺩﻩ ﺧﺸﺖ نخستینند ﺩﯾﻮﺍﺭِ ﺭﻓﺘﻪ ﮐﺞ ﺑﻪ ﺛﺮﯾﺎ ﺭﺍ ﺍﯾﻨﺎﻥ ﺍﮔﺮ ﻣﻬﺎﺟﺮ ﻭ ﺍﻧﺼﺎﺭﻧﺪ ﭘﺲ ﻭﺍ ﻣﻬﺎﺟﺮﺍ ﻭﺍ ﺍﻧﺼﺎﺭﺍ   "ﭘﺮﻭﺍﻧﻪ پیش ﺍﺯ ﺁﻧﮑﻪ ﺑﺴﻮﺯﻧﺪﺵ ﺧﺮﻣﻦ ﺑﺴﻮﺧﺖ ﻭﺣﺸﺖ ﻭ ﭘﺮﻭﺍ ﺭﺍ"   ﺑﺮ ﻓﺮﻕ ﺁﻥ ﺧﻠﯿﻔﻪﯼ ﺧﻮﺩﺧﻮﺍﻧﺪﻩ ﺁﻭﺍﺭ ﮐﺮﺩ ﺧﻄﺒﻪ‌ﯼ ﻏﺮﺍ ﺭﺍ ﺗﺎ ﺯﻧﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺍﺯ ﺩﺭ ﻭﺣﺪﺕ ﻧﯿﺰ ﺣﯿﺪﺭ ﻧﺪﺍﺩ ﺩﺳﺖ ﻣﺪﺍﺭﺍ ﺭﺍ ﻣﺎﺩﺭ ﺑﻨﺎﺯﻣﺖ ﮐﻪ ﺩﺭﺁﻭﺭﺩﯼ ﺍﺷﮏ ﺧﻠﯿﻔﻪ ﺭﺷﮏ ﺣﻤﯿﺮﺍ ﺭﺍ ﻣﺎﺩﺭ ﺑﻨﺎﺯﻣﺖ ﮐﻪ ﻧﻬﺎﻥ ‌ﮐﺮﺩﯼ ﺍﺯ ﭼﺸﻢ ﻏﯿﺮ ﻻﻧﻪ‌ﯼ ﻋﻨﻘﺎ ﺭﺍ ﻣﺎﺩﺭ ﺑﻨﺎﺯﻣﺖ ﮐﻪ ﺯﻧﯽ ﺍﻣﺎ ﺁﻣﻮﺧﺖ ﻣﺮﺩﯼ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺍﻟﻔﺒﺎ ﺭﺍ   ﺑﺎ ﺁﻥ ﺑﯿﺎﻥ ﺳﺮﮐﺶ و سیل‌آسا ﮐﻨﺪﯼ ﺯ ﺟﺎﯼ ﺻﺨﺮﻩ‌ﯼ صمّا را   "ﺍﻟﺤﻖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺳﺨﻦ ﻫﻨﺮﯼ ﮐﺮﺩﯼ ﺩﺍﺩﯼ ﻧﺸﺎﻧﺸﺎﻥ ﯾﺪ ﻃﻮﻻ ﺭﺍ"   ﺗﺎ ﺷﻌﻠﻪ ﺩﺭ ﺑﺴﺎﻁ ﺷﺐ ﺍﻧﺪﺍﺯﯼ ﺯﺍﺩﯼ ﺣﺴﯿﻦ ﺻﺎﻋﻘﻪﺁﺳﺎ ﺭﺍ ﺗﻨﻬﺎ ﺗﻮ ﺑﻮﺩﯼ ﺁﻧﮑﻪ به‌ جا ﻣﺎﻧﺪﯼ ﺁﻥ ﺷﯿﺮ ﺷﺮﺯﻩﯼ ﺗﮏ ﻭ ﺗﻨﻬﺎ ﺭﺍ ﺗﻨﻬﺎ ﺗﻮ ﺑﻮﺩﯼ ﺁﻧﮑﻪ ﻓﺮﺱ ﺭﺍﻧﺪﯼ ﺁﻥ ﺗﮑ‌‌ﺴﻮﺍﺭ ﺩﻟﺪﻝ ﺷﻬﺒﺎ ﺭﺍ ﺗﻨﻬﺎ ﺗﻮ ﺑﻮﺩﯼ ﺁﻧﮑﻪ ﺑﻠﺮﺯﺍﻧﺪﯼ ﺳﻘﻒ ﻭ ﺳﺘﻮﻥ ﺳﻘﯿﻔﻪﯼ ﺭﺳﻮﺍ ﺭﺍ ﺩﺭ ﭘﺎﯼ ﺗﻮ ﺍﮔﺮﭼﻪ ﭘﯽﺍﻓﮑﻨﺪﻡ ﺑﻨﯿﺎﻥ ﺍﯾﻦ ﭼﮑﺎﻣﻪﯼ ﺷﯿﻮﺍ ﺭﺍ ﺩﺍﻧﻢ ﮐﻪ ﭘﯿﺶ ﭼﺸﻢ ﺗﻮ ﺳﻮﯾﯽ ﻧﯿﺴﺖ ﺷﻌﺮ ﻣﻦ ﻭ ﺳﺘﺎﺭﻩﯼ ﺷِﻌﺮﺍ ﺭﺍ @raziolhossein
علی و جلوه‌ی پروردگاری ندارد هیچ غیر از ذوالفقاری به کوریِ فلانی و فلانی خدا می‌رفت با او خواستگاری @raziolhossein
شراب عشق نوش مرتضی شد که زهرا یاس پوش مرتضی شد علی را دید همتایی ندارد خدا خود ساقدوش مرتضی شد @raziolhossein
فی الیل و فی النهار بگو یا علی مدد با ابرها ببار...بگو یا علی مدد دلداده گی به «میثم تمار» بودن است یک بار روی دار بگو یا علی مدد گاهی به جای نافله و گریه ی سحر هر شب هزار بار بگو یا علی مدد سینه سپر کن و به گدا بودنت بناز یعنی به افتخار بگو یا علی مدد اینبار شاعرانه به گنبد نگاه کن از قولِ شهریار بگو یا علی مدد هر جا که حرف خیبر و بی باکیِ علی ست همراه ذوالفقار بگو یا علی مدد وقتی دلت برای نجف تنگ می شود از جورِ روزگار بگو یا علی مدد آنجا که جز علی احدی نیست پای تو هنگام احتضار بگو یا علی مدد @raziolhossein
شکفتنِ گلِ لبخندتان مبارک‌باد زمانِ وصل به دلبندتان مبارک‌باد عروس: فاطمه؛ داماد: ساقی کوثر ندا رسید که پیوندتان مبارک‌باد @raziolhossein