eitaa logo
شعر مذهبی رضیع الحسین
7.3هزار دنبال‌کننده
538 عکس
4 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
تشنه ای با تشنه ای آمد سپاهی رفت عقب لشگر آماده ی کوفه ز آهی رفت عقب رو زد اما روی اورا برزمین انداختند بچه ترسید از صدای طبل شاهی رفت عقب حرمله زانو گرفت و زانوی آقا خمید تیر دربین کمان جاشد نگاهی رفت عقب صید را شش ماهگی راحت شکارش میکنند پرت شد قلاب تا!لبهای ماهی رفت عقب حجم تیر و یک گلوی نازک اصلا جور نیست گردن افتاده اش خواهی نخواهی رفت عقب یک پدر بود و سری بر پوست آویزان شده گاه گاهی پیش آمد گاه گاهی رفت عقب قطعه ای را پشت خیمه وقف اصغر کرد و بعد کند با خنجر برایش سرپناهی رفت عقب @raziolhossein
بر گلوی شیرخواره تیر شد همچون سنان العجل صاحب زمان مانده بین معرکه ارباب ما قامت کمان العجل صاحب زمان @raziolhossein
آنقدر تب کرده‌ای که آفتاب آتش گرفت آنقدر لب تشنه‌ای جانم که آب آتش گرفت کاش می‌شد هرچه بود این قمات اینجا نبود شرمگینم کاش می‌شد که فرات اینجا نبود با دلم دارم غم این سرزمین را می‌کشم آه دارم بر گلویت آستین را می‌کشم روی دستم خنده کردی خنده‌ات تغییر کرد آه دیدی حرمله آخر پدر را پیر کرد کاش عمو عباس بود و مشک آب اینجا نبود کاش می‌شد هرکه بود اما رُباب اینجا نبود تیر بر حلقِ تو نه زد بر دل من حرمله رویِ زخم اکبرم زد مستقیماً حرمله تا نفس شاید کشی از حنجرت خون می‌کشم تیر را از آن طرف دارم به بیرون می‌کشم @raziolhossein
مَرا بَرای خودَش اِنتِخاب کرد حسین گِرفت غوره ی دِل را، شَراب کرد حسین . مِنَ الغَریب... بَرایم شَبی که نامه نِوِشت مَرا شَبیهِ حَبیبَش حِساب کرد حسین . زُهِیر بودم و از او فَرار می کردَم به خِیمه بُرد مَرا، اِنقِلاب کرد حسین . که مُدَّعی است که شُد حُرّ و توبه اَش رَد شُد؟ که را اَز این حَرَم خود جَواب کرد حسین؟ . عَجب سُلوکِ سَریعی! غُلامِ تُرکَش را به گوشه ی‌ نَظَر عالیجِناب کرد حسین . هِزار مِثلِ مَن از ذَرّه کَمتَریم اَمّا به لُطفِ خود همه را آفتاب کرد حُسین . امامِ سینه زَنان عابِس است! "سینه سِپر... ...زَمین که خورد"، به سویَش شِتاب کرد حسین . اَز آن دَمی که سَرِ جُون را به شانه گذاشت بغل گِرِفت مَرا، فَتحِ باب کرد حسین . چُنان هِلال، شَبی روضه خواند دَر گوشَم دلِ مَرا زِ غَمِ خود کَباب کرد حسین . وَهَب چگونه مُواسات کرد با مَعشوق؟ بُریده شُد سَرِ عاشِق، ثَواب کرد حسین! . تُرابِ کرب و بلا ارزِشَش به این اَشک است گرفت اشکِ مَرا و تُراب کرد حسین . که ام که خُرده بگیرم به نَقشِ کرب و بلا؟ خُدا کِشیدَش اَزَل، بَعد قاب کرد حسین . به ما چه! مَحشر اَگر شِمر هم شِفاعَت شد! به حَرفِ فاضِل دَربَند، عِتاب کرد حسین! . بَرای روضه ی گودالِ او گِریسته سَنگ دِلی نَماند، که آن را مُذاب کرد حسین . کنار مِهریه ی مادَر اَلعَطَش می گُفت فُرات را زِ خِجالَت چه آب کرد حسین... . حَنا نَبَست اَگَر او، مَحاسنِ خود را به خونِ حَنجَرِ اَصغر خِضاب کرد حسین . @raziolhossein
آهی کشید آهن و در روضه آب شد وقتی که ختم روضه ی مجلس رباب شد سرخی بیرق حرمش ناله میکند مردم سه شعبه قسمت عالیجناب شد، طفل و کبیر آل پیمبر برابرند حق است شرح زندگی اش صد کتاب شد شش ماهه بود بر سر نی،موسپید شد وقتی رباب وارد بزم شراب شد گاهی به سمت خیمه و گاهی طریق جنگ شرمنده از نگاه غمین رباب شد در روز حشر تا که بگویند چه داشتی سر برکند حسین و بگوید حساب شد @raziolhossein
گل نشکفته که چیدن نداره پسر مرده که خندیدن نداره سه شعبه با گلویت کرد کاری که دیگه جای بوسیدن نداره ...... من این راهی که رفتم راه سخته غم داغ پسر والله سخته به روی خاک قبر تو نوشتم که دفن کودک شش ماهه سخته ...... گل من از چه تاب و تب نداری چرا یک خنده هم بر لب نداری از آن در خاک پنهانت نمودم که تو تاب سم مرکب نداری ....... نشد آخر ببوسم من سرت رو ببندم پارگی حنجرت رو یه جرعه آب دادن تا نمیرم با این یک جرعه کشتن مادرت رو @raziolhossein
آنقدر تب کرده‌ای که آفتاب آتش گرفت آنقدر لب تشنه‌ای جانم  که آب آتش گرفت کاش می‌شد هرچه بود و این قُماط" اینجا نبود شرمگینم کاش می‌شد که فرات اینجا نبود با جگر دارم غم این سرزمین را می‌کشم آه دارم بر گلویت آستین را می‌کشم روی دستم خنده کردی خنده‌ات تغییر کرد آه دیدی حرمله آخر پدر را پیر کرد کاش عمو عباس بود و حرف آب اینجا نبود کاش می‌شد هرکه بود اما رُباب اینجا نبود اولین بار است بابا حرف مُنّو زد علی بر همه رو زد علی بر حرمله رو زد علی تیر بر حلقِ تو نه زد بر دلِ من نانجیب رویِ زخم اکبرم زد مستقیماً نانجیب تا نفَس شاید کشی  از حنجرت خون می‌کشم تیر را از آن طرف دارم به بیرون می‌کشم وایِ من از حنجرِ تو خون کشیدن مشکل است تیر را از سینه‌ات بیرون کشیدن مشکل است یک سه‌شعبه آمد و در سینه باهم گیر کرد تیر رد شد از تو و در بینِ قلبم گیر کرد کاش می‌شد دخترم با مَشکِ آب اینجا نبود کاش می‌شد هرکه بود اما رُباب اینجا نبود پشت خیمه پیشِ تو بر خاک زانو میزنم تا نیاید مادرت بر عمه‌ات رو می‌زنم در زمین گهواره‌ات را با غلافی می‌کَنَم تو که خیلی کوچکی اما اضافی می‌کَنَم با غلاف و با نوکِ شمشیر کَنَدم حیف حیف پیش چشم نو عروسی پیر کَنَدم حیف حیف بعدِ من از پشتِ خیمه خاک با خون می‌کشند بچه با شمشیر غارت کرده  بیرون می‌کشند کاش می‌شد مادرت در آفتاب اینجا نبود کاش می‌شد هرکه بود اما رُباب اینجا نبود @raziolhossein1
غمت غوغای محشر بود عزیزم رخت مهتاب مادر بود عزیزم سرت دیدم به نی با خویش گفتم برایت تیر بهتر بود عزیزم @raziolhossein
لبخَندِ خُدا بَستہ بہ لَبخَندِ حُسین است پَس باش پیِ آنچہ خوشایَندِ حُسین است تَعریفِ مَن از عشْق هـَمان بود ڪہ گُفتَم در بَندِ ڪَسے باش ڪہ دَر بَندِ حُسین است دَر مَعرڪہ اَز‌ سَنگدلان حُرّ بِتَراشَد این ویژگیِ چَشمِ هـُنَرمَندِ حُسین است شیرین تَر اَز این شور نَدیدیم هـَمہ عُمْر شورے ڪہ خُدا دَر دلَم اَفڪَندہ حُسین است آهـَنگِ خوش و رَقصِ خوش و بویِ خوش اصلاً طَبل و عَلَم و پَرچَم و اِسفَندِ حُسین است بے روضہ ے او حال خوشے نیست... ، اَگَرهـست از حال ‌گُذَشتیم ڪہ آیَندہ حُسین است اَز بَس ڪہ (عَلے) نامِ قَشَنگیست عَجَب نیست این نام اَگَر رویِ سہ فَرزَندِ حُسین است دَر جَنگ سَراَفڪَندہ نَبودیم و نَگَردیم چون بَر سَرِمان یڪسَرہ سَربندِ حُسین است پَس باش پیِ آنچہ خوشایَندِ دِلِ اوست لَبخَندِ خُدا بَستہ بہ لَبخَندِ حُسین است . . @raziolhossein
. بیچاره ام برای دِلم فِکرِ چاره کن ارباب جان، به رَعیَّتِ خود یک نظاره کن . من با سَرِ خودَم سَرِ بازار آمدم اَصلاً بیا و قَبلِ خَرید اِستِخاره کن . تَنها تویی که حالِ مَرا دَرک می کُنی از مَن مَکُن دَریغ، نِگاهی دوباره کن . حالِ مَرا فَقَط غَمِ تو خوب می کُنَد این آتشِ دَرونِ مَرا پُر شَراره کن . چَشمِ بدونِ گِریه به دَردَم نمی خورَد هَر شَب تو آسِمانِ مَرا پُر سِتاره کن . به مادَرَت بِگو که شَبِ اَوَّل دَهه پیراهَنی بَرای غّلامَم قَواره کن... . ...پیراهَنی که بَر تَنَش آخَر کَفَن شَوَد روزِ وَفات هَم به سَرَش سوگواره کن . آقا قَسَم به پیرُهَنِ پاره پاره اَت پَروَنده ی گُناهِ مَرا پاره پاره کن . @raziolhossein
(خواهرم خوب نگا کن پسرم افتاده) پاره پاره جگرم ، دور و برم افتاده خواهرم خوب نگا کن که به من می خندند چونکه این میوه ی عمر از شجرم افتاده به زمین خورده ام و سخت بود برخیزم مرغ بی بال و پرم ، بال و پرم افتاده آسمانم شده لبریز ستاره چه کنم؟ چه کنم در دل لشکر ، قمرم افتاده؟ خواهرم خوب ببین زندگی ام پاشیده هر طرف قسمتی از این ثمرم افتاده حنجر پاک اذان گوی مرا گرگ درید خون پیراهنش از چشم ترم افتاده لب هر نیزه دهد بوی گلاب و عجب است گذر این همه ، بر مشک ترم افتاده .... پسرم خوب نگا کن که نگاه دشمن به قدو قامت ناموس حرم افتاده @raziolhossein
وقت اذان ظهر چو اذن اذان گرفت گویی مسیح کرب و بلا تازه جان گرفت اعجاز بین چه کرد اذان گوی کربلا کاری که جان هر دو جهان، جان از آن گرفت لب تشنه لب گشود و ز الله اکبرش تنها نه جان حسین که جانی جهان گرفت گفتا شهادتین به یکتایی اله بر لب گواه، خاتم پیغمبران گرفت آغوش دشت گشت پر از هیبت علی وقتی شهادتین علی در اذان گرفت قامت قیامتی که به قد قامت الصلوه از قامتش بلند ستون،آسمان گرفت سرو قدش چو محشر و محشر ز قامتش حشر دگر ز قامت رعنا جوان گرفت شبه رسول بود و به معراج کربلا بر عرش گام زد ز بُراقش عنان گرفت بعد از نماز ظهر که اذن جهاد خواست گویی ز شاه تشنه لبان تازه، جان گرفت چکمه به پا نموده حمایل به دوش و بعد بر سر نهاده خُود و به دستی کمان گرفت با دست دیگرش ز کمر تیغ حیدری بر لب سرود ناد علی توامان گرفت آن سبز پوش هاشمیان آفتاب مهر همچون شهاب رخصتی از ‌کهکشان گرفت فرمود میروی و رود جان ز تن مرا خوش میروی برو که دلم، آنچنان گرفت گامی بزن برابر من شبه مصطفی با رفتن تو قلب زمین و زمان گرفت شد عازم نبرد و ز هل من مبارزش خصمش رمید و جان ددان بی امان گرفت برگشت تشنه لب به بر شاه عالمین او را حسین کام و زبان در دهان گرفت یعنی که تشنه تر ز پسر هست این پدر دل ها به حال خسرو لب تشنگان گرفت همچون علی به خیبر کرب و بلا، علی آمد دوباره سر ز تن ملحدان گرفت ناگه حسین دید که هنگامه ای به پاست خورشید دشت کرب و بلا ناگهان گرفت آه از دمی که همچو علی فرق او شکافت جا در میان حلقه ی اهریمنان گرفت هر کس که داشت تیغ و سنان زد به پیکرش هر کس نداشت عاریه از این و آن گرفت آه از دمی که پیکر او گشت چاک چاک گل بوسه ها ز خنجر و تیغ و سنان گرفت آه از دمی که زین غم جان سوز فاطمه زانوی رنج و غم به بغل در جنان گرفت آه از دمی که چشم تر باغبان بدید که اندر بهار عمر گلش را خزان گرفت آه از دمی که خسرو لب تشنگان رسید بر دامنش حسین سر خون چکان گرفت گفتا که در عزای تو افتاده ام ز پای افتاده ام ز پا دل کون و مکان گرفت گفتا پدر فدای لب خشک و تشنه ات روح و روان ز پیکر شاه زمان گرفت گفتا ببین پدر که چه سیراب گشته ام سیراب شد ز کوثر و، خلد آشیان گرفت زینب اگر نبود،سر نعش اکبرش می داد جان حسین چو از او توان گرفت روی عبا نهاده تن چاک چاک او از بحر بُردنش مدد از هر جوان گرفت گفتا جواد از غم جانسوز اهل بیت وز چشم عاشقانش اشک روان گرفت خاموش ای جواد کز این شعر جان گداز خون شد دو چشم و قلب امام زمان گرفت @raziolhossein1
ای روشنای دیده ی بابا علی علی افتاده ای به دامن صحراعلی علی این دشت لاله گون شده ازبذل پیکرت مبهوت مانده ام به تماشا علی علی فرقت شکافتند که همنام حیدری پهلوشکسته ای گل زهرا(س) علی علی تاجان دهم کنارتو همدست گشته اند داغِ جوان وخنده ی اعدا علی علی بی توعصای پیریِ درهم شکسته ام دیگر چگونه پاشوم ازجا علی علی برخیزنورچشمم و دست مرا بگیر تاخیمه ها ببر پدرت را علی علی @raziolhossein1
کاش که در باغ اضطراب نیفتد روی زمین شیشه ی گلاب نیفتد چشم‌‌ ابوالفضل در حرم نگران است پای علی اکبر از رکاب نیفتد می‌رود ارباب مثل باز شکاری شیر حرم از روی عقاب نیفتد کرده کمین نیزه ای به قصد تقرب نقشه کشیده‌ست از ثواب نیفتد! آمده شیطان ز صحنه‌ عکس بگیرد حرمله نزدیک‌ شد ز قاب نیفتد فاطمه ی کربلاست حضرت زینب آمده تا باز ابو تراب نیفتد خیمه‌ی لیلا غریق اشک حرم شد خانه‌ی کس اینچنین در آب نیفتد گفت که از ما‌ گذشت کاش خدایا ولوله در خیمه‌ ی رباب نیفتد @raziolhossein
کار من نیست تنت را ز زمین بردارم مثل این است که از خاک نگین بردارم عضو های تو در این بادیه تکثیر شدند همه ی گرگ صفت ها ز تنت سیر شدند تا کنار تو مرا محتضر و گریان دید پدری در صف دشمن پسرش را بوسید من کنار تو شکستم همه این را دیدند نیزه ها یک به یک اعضای تو را دزدیدند شده یک تیر ولی چند نشان کشتن تو مجلس ختم حسین است کنار تن تو خیز از جا و ببین سخت ترین مرحله ها از حرم آمده عمه وسط حرمله ها نیزه ها از کمر تا شده اش دور شوید هر چه از جسم علی برده به من پس بدهید ترسم این است که در دشت تنش گم بشود نکند زینتیِ نیزه ی مردم بشود @raziolhossein
ای گل به گریه مینگرم پرپرِ تورا جسم پر از سنان و پر از خنجر تو را جسمت بسان قلب پدر پاره پاره است آخر چسان به خیمه برم پیکرم تورا آهسته از زمین سرِ دامن گذارمت ترسم که خود جداکنم از تن سر تورا رنگ از رخش پریده چو من، هرکسی شنید باباحسین گفتنِ بی جوهر تورا هر جا نگاه میکنم ای مرغ عشق من بینم شکسته غرق بخون یک پر تورا لب باز کن عزیز دلم تا که بشنوم بابا حسین ،تشنه ام آخرِ تورا @raziolhossein
یاس باغ امام را چیدند اشک چشم حسین را دیدند آی مردم! بلند گریه کنید که به آقا بلند خندیدند @raziolhossein
خِس خِس سینه ات انداخت ز پا بابا را به زمین هِی نکش آنقدر عزیزم پا را پیرمردم!همۀ دلخوشی من برخیز برنمیخیزی اگر باز کن این لبها را دشت پُر گشته ز تو یا که تو از دشت پری؟ به زمین ریخته ای مینگرم هر جا را سهم آهوی من از زندگی اش صیاد است بست با نیزه به رویش ره این صحرا را پهلویت آمدم و پهلویت آزارم داد باز دیدم وسط آتش در، زهرا را خُنکای جگرم بی تو نمیخواهم من به خدا لحظه ای از زندگی دنیا را تو تجلای غم پنج تنی یا ولدی که به هر زخم به تصویر کشیدی ما را..   @raziolhossein
یکباﺭﻩ ﺩﻟﻢ ﮔﻔﺖ ﻛﻪ ﺑﻨﻮﻳﺲ ﻛﻼمے دﺭ ﻭﺻﻒ ﺑﻠﻨﺪ ﻣﺮﺗﺒﻪ ﻭ ﺷﺎﻩ ﻣﻘﺎمے دستے ﺑﻪ ﺭﻭے ﺳﻴﻨﻪ ﻧﻬﺎﺩﻡ ﻭ ﻧﻮﺷﺘﻢ ازمن به حسین بن علے عرض ‌سلامے @raziolhossein
یکباﺭﻩ ﺩﻟﻢ ﮔﻔﺖ ﻛﻪ ﺑﻨﻮﻳﺲ ﻛﻼمے دﺭ ﻭﺻﻒ ﺑﻠﻨﺪ ﻣﺮﺗﺒﻪ ﻭ ﺷﺎﻩ ﻣﻘﺎمے دستے ﺑﻪ ﺭﻭے ﺳﻴﻨﻪ ﻧﻬﺎﺩﻡ ﻭ ﻧﻮﺷﺘﻢ ازمن به حسین بن علے عرض ‌سلامے السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب
گیسو پریش و چاک گریبان، به سر زنان با قامتی خمیده و با اشک بی امان شبهای جمعه فاطمه فریاد میزند "از آب هم مضایقه کردند کوفیان" .
گیسو پریش و چاک گریبان، به سر زنان با قامتی خمیده و با اشک بی امان شبهای جمعه فاطمه فریاد میزند "از آب هم مضایقه کردند کوفیان" @raziolhossein
میزنم دم ز ولای تو اباعبدالله دلم افتاده به پای تو اباعبدالله پیش هر بی سرو پایی که گدایی نکنم من گدایم گدای تو اباعبدالله با همه خیل گدایی که در خانه توست کم ندیدم ز عطای تو اباعبدالله مادرم گفت اگر این همه عزت داری پدری کرده برای تو اباعبدالله ای که آرامش جان علی و فاطمه ای جان عالم به فدای تو اباعبدالله کعبه دور سر شش گوشه تو میگردد مروه دنبال صفای تو اباعبدالله این ورودی جنان یا در باب القبله است.!؟ چه بهشتی است سرای تو اباعبدالله بی جهت نیست حرم هر شب جمعه غوغاست زائر توست خدای تو اباعبدالله کاش محشور شوم روز قیامت آقا با تو و با شهدای تو اباعبدالله زودتر از همه سیراب شود از کوثر زائر کرببلای تو اباعبدالله یاری مادر تو حضرت زهرا کرده هر که گرید به عزای تو اباعبدالله مادرت هر شب جمعه به حرم می آید میزند ناله برای تو اباعبدالله مادرت هر شب جمعه به حرم میشنود ناله واولدای(واعطشای) تو اباعبدالله پیش چشمان تر تو پسرت را کشتند جگرم سوخت برای تو اباعبدالله بی جهت نیست زمینگیر شدی پیش تنش تکه تکه شد عصای تو اباعبدالله خواستی موی سفید تو نبیند زینب خون او گشت حنای تو اباعبدالله اولین مرتبه بود از حرم آمد بیرون خواهر تو زقفای تو اباعبدالله این همه دیده نامحرم و زینب، ای وای خوب شد بود عبای تو اباعبدالله @raziolhossein
من و شور و نوا، شب‌های جمعه وَ قلبی مبتلا ، شب‌های جمعه قيامت می‌شود در صحن قلبم به ياد کربلا ، شب‌های جمعه @raziolhossein
السلام علی علی ابن الحسین... برخیز و رو به حرمله ی بد نظر نده پنجاه سال زحمت من را هدر نده @raziolhossein
با شما حال خراب دل ما خوب تر است وسط خیمه ی تو حال و هوا خوب تر است نیمه شب ها وسط نافله، گریانم کن سینه زن که بشود اهل بکا خوب تر است همه ی زندگی ام لذّت این نوکری است من شوم نوکر و ارباب شما، خوب تر است ما نرفتیم پی غیرِ تو ارباب کرم برسد از تو به ما خیر و عطا خوب تر است تو مریضم کنی و باز شفایم بدهی برسد از طرفت درد و دوا خوب تر است نجف و مشهد و قم، کاظمیه، مکّه، بقیع همه خوبند ولی کرببلا خوب تر است باز دلتنگ دو رکعت دمِ بالای سرم زیر آن قبّه ی تو ذکر و دعا خوب تر است پای شش گوشه زیبای تو هستیم انگار وسط روضه ی تو حال گدا خوب تر است به خدا گریه ی ما از سَرِ بی تابی نیست گریه بر داغ دل خسته ی ما خوب تر است اربعینی نرسم پیش تو دق خواهم کرد اربعین کرببلا از همه جا خوب تر است این همه راه بیایی وسط جمعیت نرسد هیچ صدایی به صدا خوب تر است ولی ای کاش که گودال کمی خلوت بود بگذارند زمین جسم تو را خوب تر است کاش قدری پسر سعد تحمّل می کرد پیش زهرا نشود رأس، جدا خوب تر است لااقل از جلو ای کاش جدا می گردید گر نبرّند سری را ز قفا خوب تر است @raziolhossein
خط نگاه شعله‌ورم را شکسته‌اند پیشانی علی پدرم را شکسته‌اند پهلوی آهوی حرمم را دریده‌اند آوخ غرور شیر نرم را شکسته‌اند با خلق و خلق و منطقشان آتشم زدند این کافران پیامبرم را شکسته‌اند با سه علی مثلث توحید ساختم این پست‌فطرتان وترم را شکسته‌اند از آیه‌های سوره ی توحید عترتم آن آیه‌ی بلندترم را شکسته‌اند بگذار در سجود بمیرم کنار تو محراب گوشه‌ی جگرم را شکسته‌اند الله‌اکبر از تو و الله اکبرت الله‌اکبر ِ سحرم را شکسته‌اند کارم تمام شد که سلاحم زمین فتاد مظلوم‌تر شدم، سپرم را شکسته‌اند پاشیده‌ام ز هم، چه کنم؟ خواهرم بیا رکن سپاه مختصرم را شکسته‌اند تا عمق استخوان تو نی بی‌اجازه رفت نامحرمان حریم حرم را شکسته‌اند جان کندن تو رشته‌ی جانم بریده است پرپر نزن که بال و پرم را شکسته‌اند سبابه‌های‌شان به زمینم نشانده است تکبیر و کف، خدا کمرم را شکسته‌اند شش گوشه میشوم که به تو اقتدا کنم پایین پای خویش قیامت به پا کنم. @raziolhossein
کارت به جز از خدا نترسیدن بود در هر چه امام را فقط دیدن بود گفتند دلاوری ولی عاشورا آقا هنر تو در نجنگیدن بود ...... چشم تو همیشه بر لب مولا ماند ای کنز ادب ز کار تو دنیا ماند گیرم همه دیدند علم افتاده در پیش حسین پرچمت بالا ماند @raziolhossein
نعره‌ی هَل مِن مبارز تا دلِ لشکر رسید وای عباس آمده عَمروَد فریاد میزد بازهم حیدر رسید وای عباس آمده @raziolhossein
تا تو بودی خیمه ها آرام بود دشمنم در کربلا ناکام بود تا تو بودی من پناهی داشتم با وجود تو سپاهی داشتم تا تو بودی خیمه ها پاینده بود اصغر ششماهه من زنده بود تا تو بودی خیمه ها غارت نشد گوشوار بچه ها غارت نشد تا تو بودی دست زینب باز بود بودنت بهر حرم اعجاز بود تا تو بودی چهره ها نیلی نبود دستها آماده سیلی نبود تا که مشکت پاره و بی آب شد دشمنت در خنده و شاداب شد پهنه پیشانی ات در هم شکست خیمه ات مثل حسین از پا نشست ای که تو دست خدائی داشتی هستی ات را بر زمین بگذاشتی ای که زینب خواهرت گردیده است فاطمه دور سرت گردیده است آنکه طاق ابروانت را شکست بعد تو بر سینه یارت نشست بعد تو دشمن هیاهو می کند وحشیانه بر حرم رو می کند @raziolhossein