eitaa logo
سیدالعلماء
1.8هزار دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
740 ویدیو
7 فایل
کانال رسمی مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی ایشان شاگرد بزرگانی مثل حضرات آیات شیخ عباس تهرانی، امام خمینی، علامه طباطبایی، بروجردی و... بودند. مرحوم امام در نامه‌های خود، از ایشان با عبارت "سیدالعلماء" یاد می‌کردند. ارتباط با ادمین @seydololama_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
سیدالعلماء
🔺 #صلوات_شعبانیه (۲) 🔹 «شجرة النبوة و موضع الرسالة»؛ [مفاتیح الجنان، صلوات شعبانیه]؛ ما با خدای خود
(۳) بسم الله الرحمن الرحیم «اللهمَّ صلِّ علی محمّد وآل محمّد شجرةِ النبوّة وموضعِ الرّسالة ومُختلفِ الملائکةِ ومعدنِ العلمِ واَهلِ بیتِ الوحی» این شریف شارح حدیث هست. می‌فرماید: بعد از خودم دو چیز باقی می‌گذارم و این دو چیز از هم جداشدنی نیستند و اگر به این دو کنید، کنید و از آن کنید، نخواهید داشت. شرح این مسئله را دعاهایی که در ماه‌های ، و وارد شده مخصوصاً این صلواتی که از جهت لفظ، کوتاه و از جهت معنا بسیار کافی و مکفی و ممتِع و بهره‌دِهْ و بارِ می‌باشد، که نشان می‌دهد که این یکی از دو که مفسّر هستند، این‌ها انسان‌های معمولی نمی‌شود، باشند. این‌ها، جز درس و هم‌درسیِ با جدّشان و استفاده از ، از و از مراکز خدا، از جای دیگری استفاده نکرده‌اند. همان‌طوری‌که قرآن کریم هم جز وحی الهی نیست. مجموع این کتاب آسمانیِ منحصر به فردِ جهان، با این‌گونه مفسرین، این‌ها مایه‌ی بشر هستند، اما مشروط بر این‌که دست از پیروی این دو بر ندارد. ۲۱ شعبان المعظم ۱۴۳۵= ۹۳/۳/۲۹ ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
▪️ مظلومیت مولا امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام 🔹 با این‌که حضرت (علیه‌السلام) معجزات عجيبی به مردم نشان داد که ديگر جای ترديد باقی نبود، اما قوم ايشان چنان بی تصميمی و بی عزمی نشان دادند که حضرت موسی (علیه‌السلام) عرض کرد: خدايا! من تنها خودم و برادرم را می‌شناسم و با ديگران کاری ندارم!. حضرت موسی (ﻋﻠﻴﻪالسلام) اين قدر غريب بود که وقتی در محضر الهی آمار خودش و پيراونش را معرفی کرد؛ فرمود: تنها خودم هستم و برادرم!. اسلام هم همین‌گونه حضرت (علیه‌السلام) را در خم معرفی فرمود، و و را در حديث همین‌گونه معرفی نمودند. پس این‌ها را بايد از مقام و مجزا دانست و کاملاً جدا کرد. 🔹 مردانی که می‌شوند و تا آخر عمر و و تحمل زحمات می‌کنند و روزها، و شب‌ها، طاعت و هنگام مبارزه با اعداء باکی ندارند و دست و پا، يا چشم‌شان را در راه خدا فدا می‌کنند، همه‌ی این‌ها مقاماتی مربوط به انسان خوب است که عزم راسخ دارد، اما راسخی که مخصوص و است در هيچ کجا وجود ندارد جز همان که پيامبر اکرم نشان دادند و فرمودند: «اَنتَ مِنّی بِمَنزلة هارونَ مِن موسی» تنها يار حضرت موسی بود، حضرت علی علیه‌السلام هم دومين نداشت؛ حضرت سلام الله عليها نيز دومين نداشت. ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
‍ ‌‌ 🔺 یادی از مرحوم آیت الله سید محمد حسین بروجردی اعلی الله مقامه الشریف (۱۳ المکرم ۱۳۸۰ق= ۱۰ فروردین ۱۳۴۰ ش) 🔹 حديث بايد در همه‌ی منازل باشد. در زمان مرحوم آيت الله در مجمعی برای مذاهب تشکیل شد. مرحوم آقای بروجردی به یکی از فضلا فرمود حدیث "ثقلین" را از مدارک قطعی تهیه کند و به مصر بفرستد. آن‌ها هم پاسخ دادند که ما هم این حدیث را ردّ نمی‌کنیم. پس چون حتى آن‌ها هم اين حديث را قبول دارند؛ باید در همه‌ی خانه‌ها این حدیث را پیدا کرد. حدیث لازمه‌ی است. ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🔺 سال‌روز مباهله‌ی پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله با مسیحیان نجران؛ ( ۲۴ ۹ق) 🔹 رفتار (صلی الله علیه وآله وسلم) با حضرت سلام الله علیها خیلی عجیب بوده که نمونه‌ی آن در وقتی است که منطقه‌ی که مکانی است بین و و ، به آمدند تا با حضرت در مورد دین‌شان صحبت بکنند. این‌ها خیلی بودند و به خرج می‌دادند، فلذا این لجاجت‌شان باعث شد که آیه‌ی شریفه‌ی نازل شود که در این آیه فرموده: «فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ»¹؛ با این‌که این‌ها دینی‌شان به این‌جا رسیده که می‌دانند تو پیامبری و بعد از آن‌ها آمده‌ای، اما دست بر نمی‌دارند و چانه‌زنی می‌کنند؛ «فَقُلْ تَعَالَوْا» بگو: بیایید که چاره‌اش به دست من است؛ «نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءَكُمْ وَ نِسَاءَنَا وَ نِسَاءَكُمْ وَ أَنْفُسَنَا وَ أَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَةَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ»؛ این آیه خیلی عجیب است. خیلی!. خیلی دقت می‌خواهد. اگر این‌ها دست از لجاجت‌شان بر ندارند، با آن‌که مطلب را هم می‌دانند، بگو بیایید بکنیم، بکنیم؛ از خدا بر یکدیگر کنیم که خدایا آن‌که در این قضیه نادرستی به خرج می‌دهد و نمی‌خواهد زیر بار برود، تو او را مورد خودت قرار بده!. خب در این‌جا پیامبری که مدعی است که من پیامبرم و دین شما را کرده‌ام و دیگر شما بر دین سابق‌تان باقی نیستید و دین فعلی شما دینی است که من آورده‌ام و اگر به آن نکنید؛ اهل خواهید بود، بی‌دین خواهید بود، نه این‌که دین خواهید داشت و با دین از دنیا خواهید رفت، نه! دیگر چون آن دین منسوخ شد؛ دوره‌اش تمام شده است. حالا اگر شما قبول ندارید و نمی‌خواهید زیر این بار بروید، بیایید تا دعوت کنیم و یک دعوتی انجام بدهیم. نه این‌که من پیغمبرم؛ بیایم، شما هم بیایید و یک دعوتی انجام دهیم، نه. بلکه من از افرادی دعوت می‌کنم، شما هم از افرادی دعوت کنید. چون وقتی دو طرف گروهی شدند، خطرش بیشتر است. خطر از یک نفر بیشتر می‌شود. عزیزان‌تان را جمع کنید، ما هم عزیزان‌مان را جمع می‌کنیم. آن‌وقت این‌جا خداوند عزیزان پیامبر را معیَّن کرده و نگذاشته به دست خودش که هر که را بخواهد، بیاورد بلکه فرموده بگو: پسران‌مان را بیاوریم؛ "أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءَكُمْ". و زن‌هایمان را بیاوریم و جان‌هایمان را بیاوریم. کسانی که به آن‌ها می‌گوییم: ای جان من! عزیز من! عزیزان‌مان را بیاوریم. آن‌وقت برویم کنار در خانه‌ی خدا و بگوییم: خدایا این‌ها این‌طور می‌گویند. آن‌ها هم آن‌طور می‌گویند. هر کدام را تو قبول نداری، لعنت کن و از بین ببر!. پس معلوم می‌شود که یک گروهی در بودند که هم شأن پیامبر و بودند که حدیث هم از همین مقام این‌ها انتزاع می‌شود. آن‌وقت در این آیه "نِسَاءَنَا" فرموده نه "بناتنا" که دختران‌مان را بیاوریم، بلکه فرموده: زن‌هایمان را بیاوریم. زن‌ها؛ چه ، چه زن و . اما در مقام آوردن، حضرت فقط حضرت زهرا (علیهاالسلام) را آوردند و هیچ‌کدام از همسران و اهل حرم و این‌ها را نیاوردند. پس معلوم می‌شود نفرین حضرت به مخالفینِ سرسخت و متعصب و ناجنس، متوقف بود بر این‌که حضرت این کار را بکند و از طرفی عزیزان خودش را به مردم نشان دهد که این‌ها چه کسانی هستند و از طرفی، ناقابل بودن زن‌هایشان را نشان بدهد!؛ چون عبارت آیه "نِسَاءَنَا" است و نساء هم بیشتر در حرم و همسر استعمال می‌شود، ولی آن‌ها را اصلاً قابل ندانست و لذا بعضی از مفسرین مثل ² و غیره می‌گویند از این آیه، دیگر بالاتر چیزی در فضیلت (علیهم‌السلام) نیست. چون این چنین با چند کلمه این‌ها را معرفی کرده و حضرت هم به ایشان می‌گوید که وقتی من دعا کردم و نفرین کردم، شما هم آمین بگویید. این هم در هست که ها نقل کرده‌اند. معلوم می‌شود که نفرین و دعای پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) که است، آمین گفتنی می‌خواهد که آن باید از طرف افرادی مخصوص باشد که خدا آن‌ها را معین کرده باشد و قول‌شان ردّ نشود و نفرین‌شان هدر نرود. ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی __________ ۱) [ :۶۱] ۲)[ ج۱ ص۳۷۰: «... وفيه دليل لا شیء أقوى منه على فضل أصحاب الكساء عليهم‌السلام»] @seyedololama
▪️ مظلومیت مولا امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام 🔹 با این‌که حضرت (علیه‌السلام) معجزات عجيبی به مردم نشان داد که ديگر جای ترديد باقی نبود، اما قوم ايشان چنان بی تصميمی و بی عزمی نشان دادند که حضرت موسی (علیه‌السلام) عرض کرد: خدايا! من تنها خودم و برادرم را می‌شناسم و با ديگران کاری ندارم!. حضرت موسی (ﻋﻠﻴﻪالسلام) اين قدر غريب بود که وقتی در محضر الهی آمار خودش و پيراونش را معرفی کرد؛ فرمود: تنها خودم هستم و برادرم!. اسلام هم همین‌گونه حضرت (علیه‌السلام) را در خم معرفی فرمود، و و را در حديث همین‌گونه معرفی نمودند. پس این‌ها را بايد از مقام و مجزا دانست و کاملاً جدا کرد. 🔹 مردانی که می‌شوند و تا آخر عمر و و تحمل زحمات می‌کنند و روزها، و شب‌ها، طاعت و هنگام مبارزه با اعداء باکی ندارند و دست و پا، يا چشم‌شان را در راه خدا فدا می‌کنند، همه‌ی این‌ها مقاماتی مربوط به انسان خوب است که عزم راسخ دارد، اما راسخی که مخصوص و است در هيچ کجا وجود ندارد جز همان که پيامبر اکرم نشان دادند و فرمودند: «اَنتَ مِنّی بِمَنزلة هارونَ مِن موسی» تنها يار حضرت موسی بود، حضرت علی علیه‌السلام هم دومين نداشت؛ حضرت سلام الله عليها نيز دومين نداشت. ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
سیدالعلماء
🔺 برکات مسلمانیِ واقعی در سایه‌ی قرآن مجید و عترت علیهم‌السلام 🔹 اخیراً در یک جمله کوتاهی که زیرنویس شده بود را از مرحوم آیت الله دیدم که حاصلش این بود که؛ تا در این زمان برکات حضرت مولا حضرت علیه‌السلام به نرسد -که خداست بر همه‌ی و زمین و آسمان است و به برکات او در و گردش و سلامتی هستیم- هیچ سعادتی نصیب انسان نمی‌شود. این جمله برگرفته‌ی از این دعایی است که در آخر نقل شده* که بعد از یکی دو سطری که ابتدا شروع می‌شود به این مطلب می‌رسد که؛ «عَرِّفْنِی حُجَّتَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينی»؛ خدایا من از این مسئله که تو حجت داری خارج شده‌ام، فارغ شده‌ام و آن‌گاه کرده‌ام به گونه‌ای که مسلَّم است پیش من، منتهی باید او را بشناسم تا این‌که از راه او دستم به و ریسمان آویخته‌ی از سوی تو به سوی خلقت استفاده کنم؛ «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعاً وَ لا تَفَرَّقُوا«؛ ( : ۱۰۳). معنای همین است. حبل خداوند یکی است و یکی هم قرآن ناطق است که در حدیث و مشهورِ هم بیان شده. خوب افرادی که این شناخت را خداوند به آن‌ها داده هیچ‌وقت آرام نمی‌نشینند، همیشه در پیِ خودشان و سپس دیگران هستند. بعضی از ما که دست‌شان به این حبل متین از جانب خدا رسیده بود وقف این کار شده بود. همین مرحوم آشیخ عباس محدث هر کس او را دیده این‌طور می‌گوید که مثلاً اگر اتوبوس در بین راه رفتن یا برگشتن -مثلاً از مقدس- یکی دو ساعت یک جا توقف می‌کرد، ایشان وسائل نوشتار دم دستش بود. این‌ها را می‌گرفت و یک گوشه می‌نشست و مشغول نوشتن می‌شد. یعنی نمی‌گذاشت که حتی یک ثانیه وقت از دستش خارج شود. این علامت واقعی است. ------------ * [ مقصود دعای منقول از جانب مرحوم سید بن طاووس است که با عنوان «دعایی که در زمان غیبت باید خواند» در اواخر مفاتیح‌الجنان ذکر شده‌ است.] ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🏴 وفات حضرت زینب کبری صلوات الله علیه را تسلیت عرض می‌نمائیم 🔺حفاظت کبری سلام الله علیها از 💠 "إنی تارك فيكم الثقلين ما إن تمسكتم بهما لن تضلوا بعدی: كتاب الله، وعترتی أهل بيتی، وإنهما لن يفترقا حتى يردا علىّ الحوض" و ؛ این دو از هم جدا شدنی نیستند و همیشه با هم هستند. بعد از رحلت حضرت، این وظیفه خودش را نشان داد. حضرت سلام الله علیها و حضرت علیه‌السلام تا توانستند به وظیفه‌ی خود عمل کردند تا نوبت رسید به وجود مقدس کبری علیهاالسلام که ایشان در مجالسی که فرصتی یافت این وظیفه را که جدّش معین کرده بود انجام داد. 📜 می‌گوید: عیال علیه‌السلام را نزد ابن زیاد علیه اللعنة آوردند. حالا این یعنی چه؟! این چیزی است که همه‌ی مسلمانان می‌دانند. تاریخ این جریان سال ۶۱ قمری است. یعنی پیامبر برای نجات بشر آمده است و برای آتیه هم یک چنین مرکز صلح و امانی به نام و گذاشته و از دنیا رفته، تقریباً ۵۰ سال طول کشیده فرزند پیغمبر را آوردند در کوفه؛ همان کوفه‌ای که حاکمش بوده، به نام اسیر وارد کرده‌اند در مجلس ابن زیاد!. چه کسی است؟ انسان باید بیان کند و نسبش را بگوید. در تاریخ طبری آمده که حضرت لباسی نپوشید که به مجلس بیاید که کسی فکر کند که او یک خانم متمایز است. بلکه لباس کهنه‌ای که کسی او را اعتنا نکند، پوشید. ناشناس با جامه‌های کهنه بودند. کنیزها آمدند اطرافشان نشستند. ابن زیاد گفت: او چه کسی بود که رفت آن گوشه نشست؟ سه دفعه پرسید او کیست؟ یکی از آن زن‌ها گفت: زینب دختر فاطمه بنت رسول الله است. ببینید این جهان ما چه جهانی است و این چه دنیایی است؟ بشر چه بشری است؟ چقدر زحمت و اصلاحات و همت می‌خواهد؟! دید فرصت خوبی است و باید زخم زبانش اثر بدهد!. گفت: «الحمدُلله الذی فَضَحکُم!»؛ خدا شما را رسوا کرد! یعنی شما خاندان ثقلینی که پناه امت و بشریت بودید، رسوا شدید؛ چون دروغگو هستید!. شما به چه روشن شد؟ به این‌که نتوانستید کاری بکنید. این را در جایی گفتند که این‌ها در راه بین مدینه و کوفه هستند و در این حال این زن و بچه چه کار می‌توانستند بکنند؟! -همه می‌دانند که کاری نمی‌توانستند انجام دهند- که تو می‌گویی که چون کاری نتوانستید بکنید خدا رسواتان کرد. این‌ها چه کاره بودند؟! چه خلافی داشتند؟! این خانم چند نفر کشته بود که خدا رسوایش کرد؟! ولی این بانوی اسلام پاسخ داد: "الحمدُلله الذی اَکرَمنا بِنَبیّهِ مُحمدٍ صلی الله علیه و آله" نه فضحنا؛ خدا ما را گرامی داشت، یعنی در تمام تاریخ بشر و آینده کسی مثل جدّ ما نیست! تو یک پیغمبر بیاور که پیغمبریِ این پیغمبر بدون کتاب جدّ ما بشود ثابت کرد! چنین چیزی نیست. اصلاً مدرکی برای ادیان نیست. پس ما مکرّم خدایی هستیم. «اَکرَمنا و طَهّرَنا مِنَ الرّجسِ»؛ یعنی ما بشریت را که در و و غرقند، کنار می‌گذاریم. ما پاکیم و ما در بین آن‌ها نیستیم. بنابراین این فضاحت و رسوایی برای ما نیست، برای فاسق است. قبلاً قسمت‌هایی از مقدمه کتاب مرحوم را خواندیم. مرحوم مشکینی می‌فرماید من کتابی برای شما نوشتم و واجبات و حرام‌های شما را نشان دادم که اگر انجام ندهید می‌شوید. می‌فرماید: "اِنّما یَفتَضِحُ الفاسِقُ"؛ رسوایی برای فاسق و گنه‌کار است که خدایش را می‌کند و دروغ برای فاجر و بی‌پروا و بی‌تقواست و ما از این‌ها به دور هستیم. غیر ما دروغگو هستند الحمدلله. دو تا الحمدلله گفت؛ یعنی یکی برای این‌که خدا ما را حفظ کرده و مکرم و معظم کرده، باعث این شده‌ایم که و ادیان سندیت پیدا کنند. مقام ما چنین مقامی است که در تمام بشر نظیر ندارد و نخواهد داشت. یک الحمدلله هم برای این‌که غیر از ما هر که با ما دشمن است، فاسق، فاجر، گنه‌کار، روسیاه و ناپاک است. این ملعون گفت: کار خدا را با خود چگونه دیدی؟! ببینید می‌خواهد کند. اما با کسی که مَغْلطه‌شناس است. مغلطه می‌کند خدا با شما چنین کرد! خدایی که می‌گویید ما را مطهَّر کرد. فرمود این‌ها که تو می‌گویی به سرشان چه آمد، این‌ها بود. این‌ها شهادت را خواسته بودند و نصیب‌شان شد. سوی آرامگاه خود شتافتند. یا به روایت : جز نیکی ندیدم! هرچه بود اگر از طرف خدا بود، نیک بود. خداوند میان تو و این‌ها جمع فرماید و با آن‌ها محاجّه و خصومت‌خواهی خواهد کرد. در آن روز ببین چه کسی است و چه کسی است پسر مرجانه! (اسم مادرش مرجانه بود و به کارهای ضدّ معروف بود) ۱۵ رجب المرجب ۱۴۳۵ = ۱۳۹۳.۲.۲۵ ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🔺 سال‌روز مباهله‌ی پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله با مسیحیان نجران؛ ( ۲۴ ۹ق) 🔹 رفتار (صلی الله علیه وآله وسلم) با حضرت سلام الله علیها خیلی عجیب بوده که نمونه‌ی آن در وقتی است که منطقه‌ی که مکانی است بین و و ، به آمدند تا با حضرت در مورد دین‌شان صحبت بکنند. این‌ها خیلی بودند و به خرج می‌دادند، فلذا این لجاجت‌شان باعث شد که آیه‌ی شریفه‌ی نازل شود که در این آیه فرموده: «فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ»¹؛ با این‌که این‌ها دینی‌شان به این‌جا رسیده که می‌دانند تو پیامبری و بعد از آن‌ها آمده‌ای، اما دست بر نمی‌دارند و چانه‌زنی می‌کنند؛ «فَقُلْ تَعَالَوْا» بگو: بیایید که چاره‌اش به دست من است؛ «نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءَكُمْ وَ نِسَاءَنَا وَ نِسَاءَكُمْ وَ أَنْفُسَنَا وَ أَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَةَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ»؛ این آیه خیلی عجیب است. خیلی!. خیلی دقت می‌خواهد. اگر این‌ها دست از لجاجت‌شان بر ندارند، با آن‌که مطلب را هم می‌دانند، بگو بیایید بکنیم، بکنیم؛ از خدا بر یکدیگر کنیم که خدایا آن‌که در این قضیه نادرستی به خرج می‌دهد و نمی‌خواهد زیر بار برود، تو او را مورد خودت قرار بده!. خب در این‌جا پیامبری که مدعی است که من پیامبرم و دین شما را کرده‌ام و دیگر شما بر دین سابق‌تان باقی نیستید و دین فعلی شما دینی است که من آورده‌ام و اگر به آن نکنید؛ اهل خواهید بود، بی‌دین خواهید بود، نه این‌که دین خواهید داشت و با دین از دنیا خواهید رفت، نه! دیگر چون آن دین منسوخ شد؛ دوره‌اش تمام شده است. حالا اگر شما قبول ندارید و نمی‌خواهید زیر این بار بروید، بیایید تا دعوت کنیم و یک دعوتی انجام بدهیم. نه این‌که من پیغمبرم؛ بیایم، شما هم بیایید و یک دعوتی انجام دهیم، نه. بلکه من از افرادی دعوت می‌کنم، شما هم از افرادی دعوت کنید. چون وقتی دو طرف گروهی شدند، خطرش بیشتر است. خطر از یک نفر بیشتر می‌شود. عزیزان‌تان را جمع کنید، ما هم عزیزان‌مان را جمع می‌کنیم. آن‌وقت این‌جا خداوند عزیزان پیامبر را معیَّن کرده و نگذاشته به دست خودش که هر که را بخواهد، بیاورد بلکه فرموده بگو: پسران‌مان را بیاوریم؛ "أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءَكُمْ". و زن‌هایمان را بیاوریم و جان‌هایمان را بیاوریم. کسانی که به آن‌ها می‌گوییم: ای جان من! عزیز من! عزیزان‌مان را بیاوریم. آن‌وقت برویم کنار در خانه‌ی خدا و بگوییم: خدایا این‌ها این‌طور می‌گویند. آن‌ها هم آن‌طور می‌گویند. هر کدام را تو قبول نداری، لعنت کن و از بین ببر!. پس معلوم می‌شود که یک گروهی در بودند که هم شأن پیامبر و بودند که حدیث هم از همین مقام این‌ها انتزاع می‌شود. آن‌وقت در این آیه "نِسَاءَنَا" فرموده نه "بناتنا" که دختران‌مان را بیاوریم، بلکه فرموده: زن‌هایمان را بیاوریم. زن‌ها؛ چه ، چه زن و . اما در مقام آوردن، حضرت فقط حضرت زهرا (علیهاالسلام) را آوردند و هیچ‌کدام از همسران و اهل حرم و این‌ها را نیاوردند. پس معلوم می‌شود نفرین حضرت به مخالفینِ سرسخت و متعصب و ناجنس، متوقف بود بر این‌که حضرت این کار را بکند و از طرفی عزیزان خودش را به مردم نشان دهد که این‌ها چه کسانی هستند و از طرفی، ناقابل بودن زن‌هایشان را نشان بدهد!؛ چون عبارت آیه "نِسَاءَنَا" است و نساء هم بیشتر در حرم و همسر استعمال می‌شود، ولی آن‌ها را اصلاً قابل ندانست و لذا بعضی از مفسرین مثل ² و غیره می‌گویند از این آیه، دیگر بالاتر چیزی در فضیلت (علیهم‌السلام) نیست. چون این چنین با چند کلمه این‌ها را معرفی کرده و حضرت هم به ایشان می‌گوید که وقتی من دعا کردم و نفرین کردم، شما هم آمین بگویید. این هم در هست که ها نقل کرده‌اند. معلوم می‌شود که نفرین و دعای پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) که است، آمین گفتنی می‌خواهد که آن باید از طرف افرادی مخصوص باشد که خدا آن‌ها را معین کرده باشد و قول‌شان ردّ نشود و نفرین‌شان هدر نرود. ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی ______ ۱) [ :۶۱] ۲)[ ج۱ ص۳۷۰: «... وفيه دليل لا شیء أقوى منه على فضل أصحاب الكساء عليهم‌السلام»] @seyedololama
🔺 سال‌روز مباهله پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله با مسیحیان نجران؛ ( ۲۴ ذی‌الحجه ۹ق) 🔹 رفتار پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) با حضرت زهرا سلام الله علیها خیلی عجیب بوده که نمونه‌ی آن در وقتی است که مسیحیان منطقه‌ی نجران که مکانی است بین یمن و حجاز و شام، به مدینه آمدند تا با حضرت در مورد دین‌شان صحبت بکنند. این‌ها خیلی متعصب بودند و لجاجت به خرج می‌دادند، فلذا این لجاجت‌شان باعث شد که آیه‌ی شریفه‌ی نازل شود که در این آیه فرموده: «فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ»¹؛ با این‌که این‌ها دانش دینی‌شان به این‌جا رسیده که می‌دانند تو پیامبری و بعد از دین آن‌ها آمده‌ای، اما دست بر نمی‌دارند و چانه‌زنی می‌کنند؛ «فَقُلْ تَعَالَوْا» بگو: بیایید که چاره‌اش به دست من است؛ «نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءَكُمْ وَ نِسَاءَنَا وَ نِسَاءَكُمْ وَ أَنْفُسَنَا وَ أَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَةَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ»؛ این آیه خیلی عجیب است. خیلی!. خیلی دقت می‌خواهد. اگر این‌ها دست از لجاجت‌شان بر ندارند، با آن‌که مطلب را هم می‌دانند، بگو بیایید ابتهال بکنیم، تضرع بکنیم؛ از خدا بر یک‌دیگر نفرین کنیم که خدایا آن‌که در این قضیه نادرستی به خرج می‌دهد و نمی‌خواهد زیر بار حق برود، تو او را مورد لعنت خودت قرار بده!. خب در این‌جا پیامبری که مدعی است که من پیامبرم و دین شما را نسخ کرده‌ام و دیگر شما بر دین سابق‌تان باقی نیستید و دین فعلی شما دینی است که من آورده‌ام و اگر به آن توجه نکنید؛ اهل دوزخ خواهید بود، بی‌دین خواهید بود، نه این‌که دین نصاری خواهید داشت و با دین از دنیا خواهید رفت، نه! دیگر چون آن دین منسوخ شد؛ دوره‌اش تمام شده است. حالا اگر شما قبول ندارید و نمی‌خواهید زیر این بار بروید، بیایید تا دعوت کنیم و یک دعوتی انجام بدهیم. نه این‌که من پیغمبرم؛ بیایم، شما هم بیایید و یک دعوتی انجام دهیم، نه. بلکه من از افرادی دعوت می‌کنم، شما هم از افرادی دعوت کنید. چون وقتی دو طرف گروهی شدند، خطرش بیشتر است. خطر از یک نفر بیشتر می‌شود. عزیزان‌تان را جمع کنید، ما هم عزیزان‌مان را جمع می‌کنیم. آن‌وقت این‌جا خداوند عزیزان پیامبر را معیَّن کرده و نگذاشته به دست خودش که هر که را بخواهد، بیاورد بلکه فرموده بگو: پسران‌مان را بیاوریم؛ "أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءَكُمْ". و زن‌هایمان را بیاوریم و جان‌هایمان را بیاوریم. کسانی که به آن‌ها می‌گوییم: ای جان من! عزیز من! عزیزان‌مان را بیاوریم. آن‌وقت برویم کنار در خانه‌ی خدا و بگوییم: خدایا این‌ها این‌طور می‌گویند. آن‌ها هم آن‌طور می‌گویند. هر کدام را تو قبول نداری، لعنت کن و از بین ببر!. پس معلوم می‌شود که یک گروهی در اسلام بودند که هم شأن پیامبر و قرآن بودند که حدیث هم از همین مقام این‌ها انتزاع می‌شود. آن‌وقت در این آیه "نِسَاءَنَا" فرموده نه "بناتنا" که دختران‌مان را بیاوریم، بلکه فرموده: زن‌هایمان را بیاوریم. زن‌ها؛ چه دختر، چه زن و همسر. اما در مقام آوردن، حضرت فقط حضرت زهرا (علیهاالسلام) را آوردند و هیچ‌کدام از همسران و اهل حرم و این‌ها را نیاوردند. پس معلوم می‌شود نفرین حضرت به مخالفینِ سرسخت و متعصب و ناجنس، متوقف بود بر این‌که حضرت این کار را بکند و از طرفی عزیزان خودش را به مردم نشان دهد که این‌ها چه کسانی هستند و از طرفی، ناقابل بودن زن‌هایشان را نشان بدهد!؛ چون عبارت آیه "نِسَاءَنَا" است و نساء هم بیشتر در حرم و همسر استعمال می‌شود، ولی آن‌ها را اصلاً قابل ندانست و لذا بعضی از مفسرین مثل زمخشری² و غیره می‌گویند از این آیه، دیگر بالاتر چیزی در فضیلت (علیهم‌السلام) نیست. چون این چنین با چند کلمه این‌ها را معرفی کرده و حضرت هم به ایشان می‌گوید که وقتی من دعا کردم و نفرین کردم، شما هم آمین بگویید. این هم در روایت هست که سنی‌ها نقل کرده‌اند. معلوم می‌شود که نفرین و دعای پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) که ‌خاتم انبیاء است، آمین گفتنی می‌خواهد که آن باید از طرف افرادی مخصوص باشد که خدا آن‌ها را معین کرده باشد و قول‌شان ردّ نشود و نفرین‌شان هدر نرود. ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی __________________ ۱) [ آل عمران :۶۱] ۲)[ الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل ج۱ ص۳۷۰: «... وفيه دليل لا شیء أقوى منه على فضل أصحاب الكساء عليهم‌السلام»] @seyedololama
سیدالعلماء
🔺 سال‌روز مباهله پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله با مسیحیان نجران؛ ( ۲۴ ذی‌الحجه ۹ق) 🔹 رفتار پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) با حضرت زهرا سلام الله علیها خیلی عجیب بوده که نمونه‌ی آن در وقتی است که مسیحیان منطقه‌ی نجران که مکانی است بین یمن و حجاز و شام، به مدینه آمدند تا با حضرت در مورد دین‌شان صحبت بکنند. این‌ها خیلی متعصب بودند و لجاجت به خرج می‌دادند، فلذا این لجاجت‌شان باعث شد که آیه‌ی شریفه‌ی نازل شود که در این آیه فرموده: «فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ»¹؛ با این‌که این‌ها دانش دینی‌شان به این‌جا رسیده که می‌دانند تو پیامبری و بعد از دین آن‌ها آمده‌ای، اما دست بر نمی‌دارند و چانه‌زنی می‌کنند؛ «فَقُلْ تَعَالَوْا» بگو: بیایید که چاره‌اش به دست من است؛ «نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءَكُمْ وَ نِسَاءَنَا وَ نِسَاءَكُمْ وَ أَنْفُسَنَا وَ أَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَةَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ»؛ این آیه خیلی عجیب است. خیلی!. خیلی دقت می‌خواهد. اگر این‌ها دست از لجاجت‌شان بر ندارند، با آن‌که مطلب را هم می‌دانند، بگو بیایید ابتهال بکنیم، تضرع بکنیم؛ از خدا بر یک‌دیگر نفرین کنیم که خدایا آن‌که در این قضیه نادرستی به خرج می‌دهد و نمی‌خواهد زیر بار حق برود، تو او را مورد لعنت خودت قرار بده!. خب در این‌جا پیامبری که مدعی است که من پیامبرم و دین شما را نسخ کرده‌ام و دیگر شما بر دین سابق‌تان باقی نیستید و دین فعلی شما دینی است که من آورده‌ام و اگر به آن توجه نکنید؛ اهل دوزخ خواهید بود، بی‌دین خواهید بود، نه این‌که دین نصاری خواهید داشت و با دین از دنیا خواهید رفت، نه! دیگر چون آن دین منسوخ شد؛ دوره‌اش تمام شده است. حالا اگر شما قبول ندارید و نمی‌خواهید زیر این بار بروید، بیایید تا دعوت کنیم و یک دعوتی انجام بدهیم. نه این‌که من پیغمبرم؛ بیایم، شما هم بیایید و یک دعوتی انجام دهیم، نه. بلکه من از افرادی دعوت می‌کنم، شما هم از افرادی دعوت کنید. چون وقتی دو طرف گروهی شدند، خطرش بیشتر است. خطر از یک نفر بیشتر می‌شود. عزیزان‌تان را جمع کنید، ما هم عزیزان‌مان را جمع می‌کنیم. آن‌وقت این‌جا خداوند عزیزان پیامبر را معیَّن کرده و نگذاشته به دست خودش که هر که را بخواهد، بیاورد بلکه فرموده بگو: پسران‌مان را بیاوریم؛ "أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءَكُمْ". و زن‌هایمان را بیاوریم و جان‌هایمان را بیاوریم. کسانی که به آن‌ها می‌گوییم: ای جان من! عزیز من! عزیزان‌مان را بیاوریم. آن‌وقت برویم کنار در خانه‌ی خدا و بگوییم: خدایا این‌ها این‌طور می‌گویند. آن‌ها هم آن‌طور می‌گویند. هر کدام را تو قبول نداری، لعنت کن و از بین ببر!. پس معلوم می‌شود که یک گروهی در اسلام بودند که هم شأن پیامبر و قرآن بودند که حدیث هم از همین مقام این‌ها انتزاع می‌شود. آن‌وقت در این آیه "نِسَاءَنَا" فرموده نه "بناتنا" که دختران‌مان را بیاوریم، بلکه فرموده: زن‌هایمان را بیاوریم. زن‌ها؛ چه دختر، چه زن و همسر. اما در مقام آوردن، حضرت فقط حضرت زهرا (علیهاالسلام) را آوردند و هیچ‌کدام از همسران و اهل حرم و این‌ها را نیاوردند. پس معلوم می‌شود نفرین حضرت به مخالفینِ سرسخت و متعصب و ناجنس، متوقف بود بر این‌که حضرت این کار را بکند و از طرفی عزیزان خودش را به مردم نشان دهد که این‌ها چه کسانی هستند و از طرفی، ناقابل بودن زن‌هایشان را نشان بدهد!؛ چون عبارت آیه "نِسَاءَنَا" است و نساء هم بیشتر در حرم و همسر استعمال می‌شود، ولی آن‌ها را اصلاً قابل ندانست و لذا بعضی از مفسرین مثل زمخشری² و غیره می‌گویند از این آیه، دیگر بالاتر چیزی در فضیلت (علیهم‌السلام) نیست. چون این چنین با چند کلمه این‌ها را معرفی کرده و حضرت هم به ایشان می‌گوید که وقتی من دعا کردم و نفرین کردم، شما هم آمین بگویید. این هم در روایت هست که سنی‌ها نقل کرده‌اند. معلوم می‌شود که نفرین و دعای پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) که ‌خاتم انبیاء است، آمین گفتنی می‌خواهد که آن باید از طرف افرادی مخصوص باشد که خدا آن‌ها را معین کرده باشد و قول‌شان ردّ نشود و نفرین‌شان هدر نرود. ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی ______________ ۱) [ آل عمران :۶۱] ۲)[ الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل ج۱ ص۳۷۰: «... وفيه دليل لا شیء أقوى منه على فضل أصحاب الكساء عليهم‌السلام»] @seyedololama
بسم الله الرحمن الرحیم «اللهمَّ صلِّ علی محمّد وآل محمّد شجرةِ النبوّة وموضعِ الرّسالة ومُختلفِ الملائکةِ ومعدنِ العلمِ واَهلِ بیتِ الوحی» این ذکر شریف صلوات شعبانیه شارح حدیث ثقلین هست. پیامبر می‌فرماید: بعد از خودم دو چیز باقی می‌گذارم و این دو چیز از هم جداشدنی نیستند و اگر به این دو تمسک کنید، توجه کنید و از آن اطاعت کنید، گمراهی نخواهید داشت. شرح این مسئله را دعاهایی که در ماه‌های ، و وارد شده مخصوصاً این صلواتی که از جهت لفظ، کوتاه و از جهت معنا بسیار کافی و مکفی و ممتِع و بهره‌دِهْ و بارِ رحمت‌دار می‌باشد، که نشان می‌دهد که این یکی از دو که مفسّر قرآن هستند، این‌ها انسان‌های معمولی نمی‌شود، باشند. این‌ها، جز درس وحی و هم‌درسیِ با جدّشان و استفاده از غیب، از روح الامین و از مراکز خدا، از جای دیگری استفاده نکرده‌اند. همان‌طوری‌که قرآن کریم هم جز وحی الهی نیست. مجموع این کتاب آسمانیِ منحصر به فردِ جهان، با این‌گونه مفسرین، این‌ها مایه‌ی نجات بشر هستند، اما مشروط بر این‌که بشر دست از پیروی این دو بر ندارد. ۲۱ شعبان المعظم ۱۴۳۵= ۹۳/۳/۲۹ ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
سیدالعلماء
🔺 سال‌روز مباهله‌ی پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله با مسیحیان نجران؛ ( ۲۴ ۹ق) 🔹 رفتار (صلی الله علیه وآله وسلم) با حضرت سلام الله علیها خیلی عجیب بوده که نمونه‌ی آن در وقتی است که منطقه‌ی که مکانی است بین و و ، به آمدند تا با حضرت در مورد دین‌شان صحبت بکنند. این‌ها خیلی بودند و به خرج می‌دادند، فلذا این لجاجت‌شان باعث شد که آیه‌ی شریفه‌ی ( :۶۱) نازل شود که در این آیه فرموده: «فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ»؛ با این‌که این‌ها دینی‌شان به این‌جا رسیده که می‌دانند تو پیامبری و بعد از آن‌ها آمده‌ای، اما دست بر نمی‌دارند و چانه‌زنی می‌کنند؛ «فَقُلْ تَعَالَوْا» بگو: بیایید که چاره‌اش به دست من است؛ «نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءَكُمْ وَ نِسَاءَنَا وَ نِسَاءَكُمْ وَ أَنْفُسَنَا وَ أَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَةَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ»؛ این آیه خیلی عجیب است. خیلی!. خیلی دقت می‌خواهد. اگر این‌ها دست از لجاجت‌شان بر ندارند، با آن‌که مطلب را هم می‌دانند، بگو بیایید بکنیم، بکنیم؛ از خدا بر یکدیگر کنیم که خدایا آن‌که در این قضیه نادرستی به خرج می‌دهد و نمی‌خواهد زیر بار برود، تو او را مورد خودت قرار بده!. خوب در این‌جا پیامبری که مدعی است که من پیامبرم و دین شما را کرده‌ام و دیگر شما بر دین سابق‌تان باقی نیستید و دین فعلی شما دینی است که من آورده‌ام و اگر به آن نکنید؛ اهل خواهید بود، بی‌دین خواهید بود، نه این‌که دین خواهید داشت و با دین از دنیا خواهید رفت، نه! دیگر چون آن دین منسوخ شد؛ دوره‌اش تمام شده است. حالا اگر شما قبول ندارید و نمی‌خواهید زیر این بار بروید، بیایید تا دعوت کنیم و یک دعوتی انجام بدهیم. نه این‌که من پیغمبرم؛ بیایم، شما هم بیایید و یک دعوتی انجام دهیم، نه. بلکه من از افرادی دعوت می‌کنم، شما هم از افرادی دعوت کنید. چون وقتی دو طرف گروهی شدند، خطرش بیشتر است. خطر از یک نفر بیشتر می‌شود. عزیزان‌تان را جمع کنید، ما هم عزیزان‌مان را جمع می‌کنیم. آن‌وقت این‌جا خداوند عزیزان پیامبر را معیَّن کرده و نگذاشته به دست خودش که هر که را بخواهد، بیاورد بلکه فرموده بگو: پسران‌مان را بیاوریم؛ " أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءَكُمْ". و زن‌هایمان را بیاوریم و جان‌هایمان را بیاوریم. کسانی که به آن‌ها می‌گوییم: ای جان من! عزیز من! عزیزان‌مان را بیاوریم. آن‌وقت برویم کنار در خانه‌ی خدا و بگوییم: خدایا این‌ها این‌طور می‌گویند. آن‌ها هم آن‌طور می‌گویند. هر کدام را تو قبول نداری، لعنت کن و از بین ببر!. پس معلوم می‌شود که یک گروهی در بودند که هم شأن پیامبر و بودند که حدیث هم از همین مقام این‌ها انتزاع می‌شود. آن‌وقت در این آیه "نِسَاءَنَا" فرموده نه "بناتنا" که دختران‌مان را بیاوریم، بلکه فرموده: زن‌هایمان را بیاوریم. زن‌ها؛ چه ، چه زن و . اما در مقام آوردن، حضرت فقط حضرت زهرا (علیهاالسلام) را آوردند و هیچ‌کدام از همسران و اهل حرم و این‌ها را نیاوردند. پس معلوم می‌شود نفرین حضرت به مخالفینِ سرسخت و متعصب و ناجنس، متوقف بود بر این‌که حضرت این کار را بکند و از طرفی عزیزان خودش را به مردم نشان دهد که این‌ها چه کسانی هستند و از طرفی، ناقابل بودن زن‌هایشان را نشان بدهد!؛ چون عبارت آیه "نِسَاءَنَا" است و نساء هم بیشتر در حرم و همسر استعمال می‌شود، ولی آن‌ها را اصلاً قابل ندانست و لذا بعضی از مفسرین مثل * و غیره می‌گویند از این آیه، دیگر بالاتر چیزی در فضیلت (علیهم‌السلام) نیست. چون این چنین با چند کلمه این‌ها را معرفی کرده و حضرت هم به ایشان می‌گوید که وقتی من دعا کردم و نفرین کردم، شما هم آمین بگویید. این هم در هست که نقل کرده‌اند. معلوم می‌شود که نفرین و دعای پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) که است، آمین گفتنی می‌خواهد که آن باید از طرف افرادی مخصوص باشد که خدا آن‌ها را معین کرده باشد و قول‌شان ردّ نشود و نفرین‌شان هدر نرود. _________ * [ ج ۱ ص ۳۷۰ :  «... وفيه دليل لا شیء أقوى منه على فضل أصحاب الكساء عليهم‌السلام»] ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama