eitaa logo
روایتگری شهدا
23.3هزار دنبال‌کننده
12.6هزار عکس
5.7هزار ویدیو
84 فایل
🔰 #مقام_معظم_رهبری: 🌷 #شهدا را برجسته کنید،سیمای #منوّر اینها را درست در مقابل چشم جوانها نگه دارید. 🛑لطفا برای نشر مطالب با #مدیر_کانال هماهنگ باشید.🛑 📥مدیر کانال(شاکری کرمانی،راوی موسسه روایت شهدا،قم) 📤 @majnon313
مشاهده در ایتا
دانلود
#لاله‌های_آسمونی ✍18 سالش که شد درسش رو به اتمام بود. در رشته علوم انسانی درس می‌خواند. همان روزها آمد به پدرش گفت #حضرت_امام تکلیف کرده که جوان‌ها به #جبهه بروند. 🍀پدرش گفت برادرت را در 18 سالگی داماد کردیم و الان باید به فکر #ازدواج تو باشیم. حتی دختر همسایه را برای او دیده بودیم. بهروز اما فکرهای دیگری داشت. چیزی نگفت و فکر کردیم شاید فکر #جبهه از سرش افتاده است. ♨️اما یک روز از طرف مدرسه‌اش زنگ زدند که پسرتان با چند نفر از دوستانش به جبهه رفته است. سریع رفتم راه‌آهن و سراغش را گرفتم. گفتند اعزامی‌ها فلان قطار هستند. هنوز قطار راه نیفتاده بود. 💠خیلی گریه کردم و دنبالش گشتم. نگو برای اینکه او را پیدا نکنم رفته داخل دستشویی قایم شده است. خلاصه به خانه برگشتم و از شدت ناراحتی مریض شدم. فردایش بهروز به خانه برگشت. گفت در خواب دیدم تو #مریض شده‌ای و برگشتم. 🌀خیلی دوستش داشتم و او هم خیلی من را دوست داشت. اصلاً راضی به ناراحتی‌ام نمی‌شد. منتها جبهه را برای خودش واجب می‌دانست و #عاقبت رفت و در سال 61  در منطقه سومار به #شهادت رسید و ناپدید شد. #پیکرش 31 سال بعد به خانه برگشت. 💠روایت مادربزرگوار#شهید #شهید_بهروز_صبوری🌷 #سالروز_شهادت 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
✍در تاریخ 39/2/4 در سرآسیاب کرج ، به دنیا آمد ، پدرش به عشق نامش را غلام رضا نهاد ، کشتی گیری ماهری بود و در جبهه ، فرمانده اطلاعات و عملیات لشکر بود ، ولی بخاطر تواضع و فروتنی خود را راننده معرفی کرده بود !! 🌀در تحلیل اسناد جنگی مهارت بسزایی داشت و همیشه می گفت ، دشمنان چون محکمی ندارند بسیار ترسو هستند پس ، با یک حرکت رزمندگان ما از بین می روند . 🌐در طول مدت حضورش در لشکر 10 سبب دلگرمی همه بود و آنها به انتخاب راهکارها و شناسایی او ایمان داشتند. ایمان به خدا و اخلاص در عمل آمیخته با جانش بود و در دشوارترین شرایط جنگ احساس ضعف و یأس نمی کرد . در عملیات مهران که فقط یک شب فرصت داشت ، با توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها به قلب دشمن زد و با شناسایی دقیق خود ضامن پیروزی عملیات شد ♻️ و نام راهکار خود را راهکار سلام الله علیها گذاشت . همیشه می گفت ، در شناسایی باید کمتر به وسایل و ابزار آلات تکیه کرد و بیشتر باید به کرد و به توانمندی و قابلیت فردی تکیه نمود . ایشان دارای روحیه خاص بودند و جذابیتی وصف ناپذیر داشتند . 🔷در برخورد با دوستان بسیار مهربان ، اما هنگامی که در کارها اشکال پیش می آمد خشم و غضب او نیز لذت بخش بود ، خشم او حب و بغض نبود ، بلکه عشق به کار و خدمت به مردم داشت . خود را ملزم می داشت که تمامی موانع را از سر راه بردارد. 🔶در چندین عملیات شرکت داشت و در عملیات کربلای پنج به تاریخ 65/10/19 در شلمچه به شهادت رسید . 🔴تنها وصیتش به مادرش گرفتن سه ماه ، برای دو ماه در و یک ماه در بود . در زمان تشییع جنازه ، مادرش با گریه می گفت ، تا امروز نمی دانستیم او فرمانده لشکر است... 📚همشهری آنلاین 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
❤️ماجرای خواندنی #شهیدی که #امام_زمان(عج) او را کفن کرد💔👇 🍃یکی از شهدا همیشه ذکرش این بود: یابن الزهرا گشته ام از فراق تو شیدا💔 یا بیا یک نگاهی به من کن😔 یا به دستت مرا در کفن کن😭 از بس این شهید به #امام_زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف علاقه داشت❤️ 🍃بعد به دوست روحانی خود وصیت کرد🍃: اگر من #شهید شدم، دوست دارم در مجلس ختم من تو سخنرانی کنی☝️ آن روحانی می گوید: من از مشهد که برگشتم، عکس ایشون رو دیدم که شهید شده بود🕊 🍃رفتم پیش پدرش و گفتم: این شهید چنین وصیتی کرده است، طبق وصیتش باید توی مجلس ختم او #سخنرانی کنم؟🎤 رفتم #منبر و بعد از ذکر خصوصیات شهید و عشقش به امام زمان عج، گفتم: ذکر همیشگی این شهید در #جبهه ها خطاب به مولایش امام زمان عج این بوده است:💔 یا بن الزهرا گشته ام از فراق تو شیدا یا بیا یک نگاهی به من کن یا به دستت مرا در کفن کن💔 🍃تا این مطلب را گفتم، یک نفر از میان مجلس بلند شد و گفت: من #غسال هستم، دیشب (به من گفتند یکی از شهدا فردا باید تشییع شود، و چون پشت جبهه شهید شده است باید او را غسل دهی) 🍃وقتی که می‌خواستم این شهید را کفن کنم، دیدم درب غسالخانه باز شد و شخص بزرگواری به داخل آمد و گفت:😔 بروید بیرون، من خودم باید این #شهید را #کفن کنم🍂. من رفتم بیرون و وقتی برگشتم #بوی_عطر در فضا پیچیده بود. شهید هم کفن شده و آماده ی تشییع بود💔 📚منبع: کتاب روایت مقدس صفحه 100 به نقل از نگارنده کتاب میر مهر(حجه الاسلام سید مسعود پورآقایی) صفحه۱۱۷ 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#یلداے_جبهه شب‌هاے طولانے فقط در #جبهه بود! وقتے از عملیات مےآمدند، و رفیقے را جا گذاشته بودند.. مگر صبح مےشد آن #شب؟؟ اصلاً عجیب #طولانے بود، آن #یلداے_فراق_یاران... 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
✍از برادرانم می‌خواهم که غیر حرف آقا حرف کس دیگری را گوش ندهند در حال است دیگر طبیعی نیست الان دو در پیش داریم اول که واجب‌تر است زیرا همه چیز لحظه آخر معلوم می‌شود که اهل هستیم یا ، حتی در با دشمن‌ها احتمال می‌رود که طرف کشته شود ولی به حساب نیاید چون برای هوا نفس رفته و اگر برای هوای نفس رفته باشید یعنی برای رفتید و در این حال چه فرقی است بین ما و دشمن؟ امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)را تنها نگذارید. 📚منبع:وب سایت یادمان ایثار 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💚زندگی در نجف را دوست داشت❤️ 🍃 ✨ 👈مي گفت: آدمي كه💥 شده نمي تواند جاي ديگري برود. شما نمي دانيد در چه لذتي دارد. 🌷@shahidabad313 🌷 آنچنان از در💥 مي گفت كه ما مي كرديم در بهترين هتل ها دارد! 🌴اما لذتي كه به آن اشاره مي كرد چيز ديگري بود.🌷 آن چنان غرق در معنويات💥 شده بود كه نمي توانست چند روز در را تحمل كند.در مدتي كه بود در🕌 و پايگاه حضور مي يافت.هنگام حضور در احساس راحتي نميكرد! 🌷@shahidabad313 🌴يك بار پرسيدم از چيزي ناراحتي!؟ چرا اينقدر گرفته اي؟گفت: خيلي از وضعيت خانم ها توي ناراحتم. وقتي آدم توي راه ميره، نمي تونه سرش رو بالا بگيره.بعد گفت: يه💥 آدم رو خيلي عقب مي اندازه. اما در اين مسائل نيست. شرايط براي خيلي مهياست. ⚘@pmsh313 🌷 را كه مي ديدم، ياد بسيجي هاي مي افتادم. آنها هم وقتي از بر مي گشتند، علاقه اي به ماندن در نداشتند. مي خواستند دوباره به برگردند.البته تفاوت زنان آن موقع با حالا قابل گفتن نيست! 🌷@shahidabad313 🍂خوب به ياد دارم از زماني که🌷 در💥 ساکن شد، به اعمال و رفتارش خيلي مي كرد.شروع كرده بود برخي رياضت هاي را انجام مي داد. بود كه كارهاي نيز انجام ندهد. 📍وقتي در ساکن بود، بيشتر شب هاي با ما تماس مي گرفت.اما در ماه هاي آخر خيلي تماسش را کم کرد. عقيده ي من اين است که ايشان مي خواست خود را از جدا کند.شماره خود را هم عوض کرد. مي خواست دلبستگي به نداشته باشد. 🌷@shahidabad313 📍مي گفت شماره را عوض کردم که تماس نگيرند.مي خواهم از حال و هواي اينجا خارج نشوم. خواهرش مي گفت:🌷 براي اينكه ما ناراحت نشويم هيچ وقت نمي گفت در💥 سختي کشيده، هميشه طوري براي ما از اوضاعش تعريف مي کرد که انگار هيچ مشکلي ندارد.فقط از حضور در و آنجا مي گفت. مي كرد كه روزي همه با هم به برويم. ⚘@pmsh313 🍂يک بار در از ما پرسيد: چطور بايد درست کنم؟ ما هم يادش داديم. طوري به ما نشان داد که آنجا خيلي راحت است، فقط مانده كه براي دوستان طلبه اش درست كند. 🌷@shahidabad313 🍂شرايطش را به گونه اي توضيح مي داد که ما راحت باشد.هميشه اوضاع خواندن و طلبگي اش را در#آرام توصيف مي کرد.وقتي به مي آمد، آن قدر دلش براي💥 تنگ مي شد و براي بازگشت لحظه شماري مي کرد كه مي كرديم. فکر هم نمي کرديم آنجا شرايط سختي داشته باشد. 🌷 آن قدر زندگي در💥 را دوست داشت كه مي گفت: بياييد همه برويم آنجا کنيم. آنجا به آدم واقعي مي دهد. مي گفت در يک جور ديگر مي شود. 🌷@shahidabad313 ⏺بعضي وقت ها مي زد مي گفت هستم، گوشي را نگه مي داشت تا به (علیه اسلام) بدهيم.او طوري با ما مي زد که دلواپسي هاي ما برطرف و خيالمان مي شد. 💎اصلاً فکر نمي کرديم شرايط🌷 به گونه اي باشد كه بكشد مي کردم🌷 چند سال ديگر مي آيد و ما با يک با مواجه مي شويم، با همان و هميشگي اش. 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
❤️ماجرای خواندنی که (عج) او را کفن کرد💔👇 🍃یکی از شهدا همیشه ذکرش این بود: یابن الزهرا گشته ام از فراق تو شیدا💔 یا بیا یک نگاهی به من کن😔 یا به دستت مرا در کفن کن😭 از بس این شهید به عجل الله تعالی فرجه الشریف علاقه داشت❤️ 🍃بعد به دوست روحانی خود وصیت کرد🍃: اگر من شدم، دوست دارم در مجلس ختم من تو سخنرانی کنی☝️ آن روحانی می گوید: من از مشهد که برگشتم، عکس ایشون رو دیدم که شهید شده بود🕊 🍃رفتم پیش پدرش و گفتم: این شهید چنین وصیتی کرده است، طبق وصیتش باید توی مجلس ختم او کنم؟🎤 رفتم و بعد از ذکر خصوصیات شهید و عشقش به امام زمان عج، گفتم: ذکر همیشگی این شهید در ها خطاب به مولایش امام زمان عج این بوده است:💔 یا بن الزهرا گشته ام از فراق تو شیدا یا بیا یک نگاهی به من کن یا به دستت مرا در کفن کن💔 🍃تا این مطلب را گفتم، یک نفر از میان مجلس بلند شد و گفت: من هستم، دیشب (به من گفتند یکی از شهدا فردا باید تشییع شود، و چون پشت جبهه شهید شده است باید او را غسل دهی) 🍃وقتی که می‌خواستم این شهید را کفن کنم، دیدم درب غسالخانه باز شد و شخص بزرگواری به داخل آمد و گفت:😔 بروید بیرون، من خودم باید این را کنم🍂. من رفتم بیرون و وقتی برگشتم در فضا پیچیده بود. شهید هم کفن شده و آماده ی تشییع بود💔 📚منبع: کتاب روایت مقدس صفحه 100 🌱به نقل از نگارنده کتاب میر مهر(حجه الاسلام سید مسعود پورآقایی) صفحه۱۱۷ 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 ☀️روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
(آخر) 💚وصیت نامه❤️ (🌷 با اينكه سه ماه در مناطق مختلف عملياتي حضور داشت اما فقط يك هفته قبل از🌷 دست بر برد و خود را اينگونه نگاشت) : ✍اينجانب🌷#وصيت مي کنم که من را در#دفن نکنند. اگر شد، ببرند🌟(علیه السلام)🔃 بدهند و برگردانند و در🌟 و🌟 و🌟 و🌟🔃 بدهند و در💥#دفن کنند. 🌷@shahidabad313 ⬅️دوست دارم نزديک🌟 باشم و همه ي انجام شود.در داخل و دور من بزنند و گريه ي و ... مثل بگذارند.داخل من مثل🌱 شود و اگر شد جايي که سرم مي خورد به، يک اسم☀️ (علیها السلام) بگذارند که اگر سرم خورد به آن، آخ نگويم و بگويم☀️(علیها السلام) ⚘@pmsh313 ⬅️بالاي سر من و بگيرند و موقع من، بالاي قبرم قرار بگيرد و در زير من را کنيد.زياد☀️(علیه السلام) بگوييد و براي من نگيريد، چون من به چيزي که مي خواستم رسيدم. براي☀️(علیه السلام) و☀️(علیها السلام) بگيريد و کنيد. 🌷@shahidabad313 ⬅️(من را) رو به صحيح کنيد... روي سنگ قبرم من را نزنيد و بنويسيد که اينجا يک است.يعني؛ و يا مثل اين. هم بگذاريد داخل. وصيتم به مردم و در بعضي از قسمت ها براي مردم اين است که من الان حدود سه سال است که خارج از کشورم مي کنم، مشکلات بيشتر از است، قدر کشورمان را بدانند و پست سر🌟 باشند. ⚘@pmsh313 ⬅️با باشند؛ چون همين🌟 است که باعث شده از بيرون بيايد.از مي خواهم که حجابشان را مثل🌟(علیها السلام) کنند، نه مثل حجاب هاي امروز، چون اين حجاب ها بوي🌟(علیها السلام) نمي دهد.از برادرانم مي خواهم که غير حرف کس ديگري را ندهند 🌷@shahidabad313 ⬅️ در حال است، ديگر طبيعي نيست، الان دو در پيش داريم، اول که واجب تر است؛ زيرا همه چيز لحظه ي آخر مي شود که🔥 هستيم يا🌴.حتي در با دشمن ها احتمال مي رود که طرف شود ولي🌷 به حساب نيايد، چون براي هواي نفس رفته و اگر براي هواي نفس رفته باشد يعني براي رفته و در اين حال چه فرقي است بين ما و! آنها هستند و ما هم. ⚘@pmsh313 ⬅️ خودتان را کنيد، چون اگر☀️(عجل الله تعالی فرجه الشریف) بيايد دارد روبه روي🌟 باشيم و با#مخالفت کنيم.🌟(عج) را تنها نگذاريد.من که عمرم رفت و را از دست دادم. تا به خودم آمدم ديدم که خيلي کردم و پل هاي پشت سرم را شکسته ام و راه ندارم. 🌷@shahidabad313 ⬅️بچه هاي و، من دير فهميدم و خيلي و کارهاي بيهوده انجام دادم و يکي از دلايلي که آمدم🌟 به خاطر همين بود که پيشرفت کنم.🌟 شهري است که مثل است که گناه ها را به از آدم مي گيرد و جاي گناهان مي دهد. اين#خيلي_مهربان است. ⚘@pmsh313 ⬅️همچنين مي خواهم که مردم از و خودشان و مخصوصاً حرم ها کنند و به اين ندهند و مردم مخصوصاً🌟 در اين شرکت کنند، چون ديدم که هست لکن است، بايد شود.و مطمئنم که اين ها (دشمنان) هستند و فقط با يک با🌟(علیها السلام) مي شود اين مفسدها را کرد و _ظهور شويم. 🌷@shahidabad313 ⬅️بهتر است که همديگر دهيد و اين غده ي را از بين ببريد. براي من خيلي کنيد؛ چون خيلي و از همه بگيريد. من به اين است که اگر براي رضاي خدا مي خوانند و دارند،بخوانند. اگر اين طور نيست نخوانند.چون مي شود. بعد شهريه ي🌟 را هم مي گيرند؛ ديگر مي شود و دارد.اگر مي توانند بخوانند (و ادامه بدهند) البته همه اش نيست،🌱 هم هست بايد مقداري از خود را صرف کنند؛ چون طلبه اي با تقوا داريم اول تزکيه ي بعد. ⚘@pmsh313 🍁اي داد از. _گناه دارد، ديگر نمي توانم زنده بمانم. ان شاءلله☀️(علیه السلام) و☀️(علیها السلام) و☀️(علیه السلام) در مي آيند... ⚡⚡ 🍎 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 ☀️روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
روایتگری شهدا
#کلاه_نیم_سوخته قبل از عملیات بیت المقدس بخاطر گرمای هوا ، همراه با تعدادی از بچه های ذخیره کلاه پ
‍ 🌺 خواهرانه ای به مناسبت شهادت : می رفت و مَنَش گرفته دامن در دست گفتا که دگر باره به خوابم بینی  پنداشت که بعد از او مرا خوابی هست! آخرین باری که عازم شد خیلی خوشحال بود. دلیل روشنی داشت چون پدر رضایت نامه اش را امضاء کرده بود . مادر شب قبل لباس هایش را آماده کرده و خواهر پوتین هایش را با واکس براق انداخته بود. برادرم عادت داشت همیشه آراسته باشد، لباسش مرتب و پوتین هایش واکس زده .... 24 فروردین 1361 صبح زود مادر او را از زیر قرآن رد کرد و کاسه آبی دنبالش . یکی یکی اعضای خانواده با او خداحافظی کردند و سر و صورتش را غرق بوسه... من اما دل آشوب! من خواهر کوچکترش بیشتر از بقیه به او احساس نزدیکی داشتم. دوران کودکی‌مان و بازی و شیطنت های آن روزهایش، دوره نوجوانی و جنب و جوش هایش باعث شده بود بیش از پیش به هم نزدیک باشیم. هنگام رفتن اجازه نداد کسی از اعضای خانواده جلوی در خانه او را بدرقه کند، گفت همین داخل حیاط کافی است! و من اما طاقت نداشتم و نمی خواستم این بار حرفش را گوش بدهم! چادرم را سر کرده و در آستانه در ایستادم و به رفتنش نگاه می کردم. خیابان خلوت بود و هر از چند قدمی که می رفت برمی گشت و نگاهی و لبخندی . آنقدر رفت تا از افق دیدم خارج شد و من همچنان منتظر بر آستانه در ایستاده ام! سی و هفت سال انتظار آمدنش را می کِشم! آخر این انتظار می کُشَدَم ... این چشم‌های شیدایی را فریاد می‌زنند..... 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 ☀️روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
⏺گفت‌وگوی با نفیسه پورجعفری دختر 🌷 بزرگوار حسین پورجعفری،دوست چندین ساله🌷 📍 💧 👇 ⬅ کمی از خانوادگی‌تان بگویید. که#حاج‌_قاسم بود، چه سالی بودند؟ ⭕ بابا ۱۳۴۵ در از توابع شهر و در یک خانواده پرجمعیت و مذهبی بود. ایشان از سال ۱۳۶۱ که وارد شد مشترکش را با مادرم آغاز کرد. حاصل ۳۸ سال زندگی مشترکشان (دو دختر و دو پسر) است که همگی متولد هستیم. بنده متولد ۱۳۷۱ و آخرین فرزند هستم. البته من در متولد شدم. تا سال ۷۶ در زندگی می‌کردیم که در این سال به خاطر کار بابا، همزمان با به آمدیم. ⬅پدرتان از آن دست رزمنده‌هایی بود که هیچ‌وقت را از تنش خارج نکرد؛ از این حیث_زندگی شما چه سختی‌هایی داشت؟ ⭕ایشان در زمان مدت‌ها در جبهه‌های جنگیده بود. موقع من به دنیا نیامده بودم ولی از بزرگ‌تر‌های خانواده شنیده‌ام که پدرم اغلب مواقع در حضور داشت. از موقعی هم که خودم بودم، بابا به علت حساسیت شغلی‌اش زود قبل از از بیرون می‌زد. هم آن‌قدر دیر می‌آمد که ما خواب بودیم و بابا را اصلاً نمی‌دیدیم. مواقعی پیش می‌آمد که به علت طول کشیدن کارش سه یا چهار روز یا یک هفته ما بچه‌ها از دیدن بودیم. در این چند سال اخیر هم از دو روز تا ۳۰ روز طول می‌کشید و بیشتر مشکل ما ندیدن دیر به دیر ایشان بود. 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 ☀️روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
⚘﷽⚘ ⚜بازگشت در محرم🏴 💢آخرین تماس گفت نگران نباش مادر که ششم محرم برمی‌گردم و همان محرم هم بازگشت و افتخار می‌کنم که پسرم در این راه و به خاطر حضرت زینب (س) شده است. ⚜راوی؛ مادر 📌یاور یخی مدافعان حرم 💢 شهید طالبی در مقاومت چندین کیلومتر طی می‌کرد و آب💧‌خنک برای مدافع حرم تهیه می‌کرد. مدافعان حرم به طالبی می‌گفتند یاور یخی که نمی‌گذاشت رزمندگان باشند و کم‌تر دیدیم خودش روزها آب بخورد. 💢 شهید طالبی در خودش می‌گفت من ایرانی‌ام و انتخاب‌شده حضرت زینب(س) هستم. راوی: همرزم 🌷 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 ☜【 روایتگری_شهدا】 ✅ @shahidabad313 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
یعنی مردانی از جنس نـور با قلـبی از نوع دریـــا با چشمانـی بصـیر ؛ با قدم‌هـایی همچون فولاد ، با افکاری ناب ؛ با ایثاری بزرگ با شجـاعت و شـهامتی علـوی ؛ جهادی به یاد ماندنی در نبردی مردانه، در قلب تاریخ آفریدند که همچون خورشیدی تابان ، چـراغ راه جویندگان حقیقت شد. . 🌷 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 ☜【 روایتگری_شهدا】 ✅ @shahidabad313 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊