#پسرک_فلافل_فروش
#داستان_زندگی_شهید_مدافع_حرم
#شهید_هادی_ذوالفقاری
#انتشارات_شهید_ابراهیم_هادی
#قسمت_سی_و_سوم
💚زندگی در نجف را دوست داشت❤️
🍃 #ساکن_نــجف✨
👈مي گفت: آدمي كه💥#ساكن_نجف شده نمي تواند جاي ديگري برود. شما نمي دانيد#زندگي در#كنار_مولا چه لذتي دارد.
🌷@shahidabad313
🌷#هادي آنچنان از#زندگي در💥#نجف مي گفت كه ما #فكر مي كرديم در بهترين هتل ها#اقامت دارد!
🌴اما لذتي كه به آن اشاره مي كرد چيز ديگري بود.🌷#هادي آن چنان غرق در معنويات💥#نجف شده بود كه نمي توانست چند روز#زندگي در#تهران را تحمل كند.در مدتي كه#تهران بود در🕌#مسجد و پايگاه#بسيج حضور مي يافت.هنگام حضور در#تهران احساس راحتي نميكرد!
🌷@shahidabad313
🌴يك بار پرسيدم از چيزي ناراحتي!؟ چرا اينقدر گرفته اي؟گفت: خيلي از وضعيت#حجاب خانم ها توي#تهران ناراحتم. وقتي آدم توي#كوچه راه ميره، نمي تونه سرش رو بالا بگيره.بعد گفت: يه💥#نگاه_حرام آدم رو خيلي عقب مي اندازه. اما در #نجف اين مسائل نيست. شرايط براي#زندگي_معنوي خيلي مهياست.
⚘@pmsh313
🌷#هادي را كه مي ديدم، ياد بسيجي هاي#دوران_جنگ مي افتادم. آنها هم وقتي از#جبهه بر مي گشتند، علاقه اي به ماندن در#شهر نداشتند. مي خواستند دوباره به#جبهه برگردند.البته تفاوت #حجاب زنان آن موقع با حالا قابل گفتن نيست!
🌷@shahidabad313
🍂خوب به ياد دارم از زماني که🌷#هادي در💥#نجف ساکن شد، به اعمال و رفتارش خيلي#دقت مي كرد.شروع كرده بود برخي رياضت هاي#شرعي را انجام مي داد. #مراقب بود كه كارهاي#مكروه نيز انجام ندهد.
📍وقتي در#نجف ساکن بود، بيشتر شب هاي#جمعه با ما تماس مي گرفت.اما در ماه هاي آخر خيلي تماسش را کم کرد. عقيده ي من اين است که ايشان مي خواست خود را از#تعلقات_دنيا جدا کند.شماره #تلفن_همراه خود را هم عوض کرد. مي خواست دلبستگي به#دنيا نداشته باشد.
🌷@shahidabad313
📍مي گفت شماره را عوض کردم که#رفقا تماس نگيرند.مي خواهم از حال و هواي اينجا خارج نشوم.
خواهرش مي گفت:🌷#هادي براي اينكه ما ناراحت نشويم هيچ وقت نمي گفت در💥#نجف سختي کشيده، هميشه طوري براي ما از اوضاعش تعريف مي کرد که انگار هيچ مشکلي ندارد.فقط از#لذت حضور در#نجف و#معنويات آنجا مي گفت.#آرزو مي كرد كه روزي همه با هم به#نجف برويم.
⚘@pmsh313
🍂يک بار در#خانه از ما پرسيد: چطور بايد#ماکاروني درست کنم؟ ما هم يادش داديم.
طوري به ما نشان داد که آنجا خيلي راحت است، فقط مانده كه براي دوستان طلبه اش#ماكاروني درست كند.
🌷@shahidabad313
🍂شرايطش را به گونه اي توضيح مي داد که#خيال ما راحت باشد.هميشه اوضاع#درس خواندن و طلبگي اش را در#نجف#آرام توصيف مي کرد.وقتي به#تهران مي آمد، آن قدر دلش براي💥#نجف تنگ مي شد و براي بازگشت لحظه شماري مي کرد كه #تعجب مي كرديم. فکر هم نمي کرديم آنجا شرايط سختي داشته باشد.
🌷#هادي آن قدر زندگي در💥#نجف را دوست داشت كه مي گفت: بياييد همه برويم آنجا#زندگي کنيم. آنجا به آدم#آرامش واقعي مي دهد. مي گفت #قلب_آدم در#نجف يک جور ديگر مي شود.
🌷@shahidabad313
⏺بعضي وقت ها#زنگ مي زد مي گفت#حرم هستم، گوشي را نگه مي داشت تا به#حضرت_علي (علیه اسلام)#سلام بدهيم.او طوري با ما#حرف مي زد که دلواپسي هاي ما برطرف و خيالمان#آسوده مي شد.
💎اصلاً فکر نمي کرديم شرايط🌷#هادي به گونه اي باشد كه#سختي بكشد#فکر مي کردم🌷#هادي چند سال ديگر مي آيد#ايران و ما با يک#طلبه با#لباس_روحانيت مواجه مي شويم، با همان#محاسن و#لبخند هميشگي اش.
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#پسرک_فلافل_فروش
#داستان_زندگی_شهید_مدافع_حرم
#شهید_هادی_ذوالفقاری
#انتشارات_شهید_ابراهیم_هادی
#قسمت_سی_و_ششم
💚مثل بسيجي هاي زمان جنگ❤️
✨ #شروع_بحران🍃
✔️راوی:محمد حسین طاهری
👈با اينكه🌷#هادي از مؤسسه ي#اسلام_اصيل بيرون آمده بود، اما براي💥#زيارت_كربلا در شب هاي#جمعه به سراغ ما مي آمد و با هم بوديم.در آنجا درباره ي مسائل روز و ...#صحبت داشتيم و او هم نظراتش را مي گفت.با#شروع_بحران#داعش مؤسسه به پايگاه#حشد_الشعبي براي جذب نيرو تبديل شد.
🌷@shahidabad313
🌷#هادي را چند بار در مؤسسه ديدم. مي خواست براي#نبرد به مناطق درگير#اعزام شود. اما با#اعزام او مخالفت شد.يك بار به او گفتم: بايد#سيد را ببيني، او همه كاره است. اگر تأييد كند، براي تو كارت صادر مي كنند و#اعزام مي شوي.
⚘@pmsh313
🌲البته🌷#هادي سال قبل هم سراغ#سيد رفته بود.آن موقع مي خواست به#سوريه#اعزام شود اما نشد.#سيد به او گفته بود: تو#مهمان مردم#عراق هستي و امكان#اعزام به#سوريه را نداري.اما اين بار خيلي به #سيد#اصرار كرد.او به جهت فعاليت هاي هنري در زمينه ي#عكس و#فيلم، از#سيد خواست تا به عنوان تصويربردار با گروه#حشد_الشعبي#اعزام شود.
🌷@shahidabad313
💎#سيد با اين شرط كه🌷#هادي، فقط حماسه ي #رزمندگان را ثبت كند موافقت كرد.قرار شد يك بار با#سيد به منطقه برود. البته منطقه اي كه درگيري مستقيم در آنجا وجود نداشت.🌷#هادي سر از پا نمي شناخت. كارت ويژه ي#رزمندگان#حشد_الشعبي را دريافت كرد و با#سيد به منطقه#اعزام شد.
⚘@pmsh313
💎همانطور كه حدس مي زدم🌷#هادي با يك بار حضور در ميان#رزمندگان، حسابي در دل همه#نفوذ كرد.از همه بيشتر#سيد او را شناخت. ايشان احساس كرده بود كه🌷#هادي مثل بسيجي هاي زمان#جنگ بسيار#شجاع و بسيار#معنوي است، و اين همان چيزي بود كه باعث تأثيرگذاري بر#رزمندگان_عراقي مي شد.
🌷@shahidabad313
⏺بعد از آن براي#اعزام به#سامرا#انتخاب شد. 🌷#هادي به همراه چند تن از دوستان ما راهي شد.من هم مي خواستم با آنها بروم اما#استخاره كردم و خوب نيامد!يادم هست يك بار به او#زنگ زدم وگفتم: فلان شخص كه همراه شما آمده يك نيروي#ساده است، تا حالا با كسي#دعوا نكرده چه رسد به جنگيدن، مواظب او باش.
⚘@pmsh313
🌷#هادي هم گفت: اتفاقاً اين شخصي كه از او #صحبت مي كني#دل_شير دارد. او#راننده است و كمتر درگير كار نظامي مي شود، اما در كار عملياتي خيلي#مهارت دارد.بعد از يك ماه🌷#هادي و دوستان#رزمنده به💥#نجف برگشتند
🌷@shahidabad313
🔰از دوستانم درباره ي🌷#هادي سؤال كردم. پرسيدم:🌷#هادي چطور بود؟همه ي دوستان من از او#تعريف مي كردند؛ از#شجاعت، از#افتادگي، از #زرنگي، از#ايمان و#تقوا و...
⚘@pmsh313
🌴همه از او#تعريف مي كردند. هر كس به نوعي او را الگوي خودش قرار داده بود.#نماز شب ها و#عبادت هاي#هادي حال و هواي جبهه هاي نبرد #رزمندگان_ايران با صداميان#بعثي را براي بقيه ي #رزمندگان$تداعي مي كرد.
🌷@shahidabad313
🌷#هادي دوباره راهي#مناطق_عملياتي شد. ديگر او را كمتر مي ديدم. چند بار هم#تماس گرفتم كه#جواب نداد.مدتي گذشت و من با چند تن از دوستان براي💥#زيارت راهي#ايران و شهر💥#قم شديم.
♨️يادم هست توي💥#قم بودم كه يكي از دوستانم گفت: خبر داري رفيقت، همون🌷#هادي كه با ما مي آمد💥#كربلا🌷#شهيد شده؟گفتم: چي ميگي؟سريع رفتم سراغ اينترنت. بعد از كمي جستجو متوجه شدم كه🌷#هادي به آنچه لايقش بود رسيد.
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#پسرک_فلافل_فروش
#داستان_زندگی_شهید_مدافع_حرم
#شهید_هادی_ذوالفقاری
#انتشارات_شهید_ابراهیم_هادی
#قسمت_پنجاه_و_چهارم
💚فاصله تا شهادت❤️
✔️راوی: سید روح الله میر صانع
🌷#هادي سه بار براي#مبارزه با⚡#داعش راهي منطقه ي#سامرا شد. او با نيروهاي#حشد_الشعبي همكاري نزديكي داشت. دفعه ي اول حدود بيست روز طول كشيد و كسي خبر نداشت.
🌷@shahidabad313
💎چند بار به او#زنگ زدم اما حرف خاصي نمي زد. نمي گفت كه كجا رفته، تا اينكه برگشت و تعريف كرد كه در#مناطق_نبرد با⚡#داعش مشغول#مبارزه بوده.
⚘@pmsh313
⭐بار دوم زمان كمتري را در مناطق درگيري بود. وقتي به💥#نجف برگشت، به#منزل ما آمد. خيلي خوشحال شدم. به🌷#هادي گفتم: چه خبر؟ توي اون#مناطق چي كار مي كني؟!
🌷@shahidabad313
🌷#هادي مي گفت: خدا ما رو براي#جهاد آفريده، بايد جلوي اين آدم هاي از خدا بي خبر بايستيم.
بعد ياد ماجرايي افتاد و گفت: اين دفعه نزديك بود🌷#شهيد بشم، اما💥#خدا نخواست! با تعجب پرسيدم: چطور؟!
⚘@pmsh313
🌷#هادي گفت: توي#سامرا مشغول درگيري بوديم. نيروهاي#انتحاري⚡#داعش قصد داشتند با#فريب نيروهاي ما خودشان را به محدوده ي#حرم برسانند.
در يكي از روزهاي درگيري، يكي از نيروهاي⚡#داعش خودش را تا نزديك#حرم رساند اما يك باره لو رفت!
🌷@shahidabad313
💢چند نفر به دنبال او رفتند و اين نيروي#انتحاري وارد يك ساختمان شد. ما محاصره اش كرديم. من سريع به دنبال او وارد ساختمان شدم.آن نيروي⚡#داعشي موضع گرفته بود و مرتب#شليك مي كرد. اما در واقع#محاصره بود اگر از پشت ديوار بيرون مي آمد، به درك واصل مي شد. بعد از چند دقيقه گلوله هاي من تمام شد و آرام از ساختمان بيرون آمدم.يكي از دوستان من وارد ساختمان شد و من بيرون ايستادم.
⚘@pmsh313
💎چند دقيقه بعد#دوست من داد زد:#خشاب برسون ...#خشاب را برداشتم و آماده شدم كه وارد ساختمان شوم. يك باره صداي مهيب#انفجار من را به گوشه اي پرت كرد.
🌷@shahidabad313
📌#عامل_انتحاري_داعش كه فهميده بود نيروهای ما#گلوله ندارند از مخفي گاه خودش بيرون آمد و خودش را به نيروهاي ما رساند و بلافاصله خودش را#منفجر كرد ...
⚘@pmsh313
💢چند لحظه بعد وارد#ساختمان شدم. من فقط چند ثانيه با🌷#شهادت فاصله داشتم. زنده ماندن من خيلي عجيب بود. ديوارهاي داخل ساختمان خراب شده و خون شهداي ما به در و ديوار پاشيده بود. پيكرهاي پاره پاره ي 🌷#شهدا همه جا ريخته بود.
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#پسرک_فلافل_فروش
#داستان_زندگی_شهید_مدافع_حرم
#شهید_هادی_ذوالفقاری
#انتشارات_شهید_ابراهیم_هادی
#قسمت_پنجاه_و_هشتم
💚خبر شهادت❤️
🦋راوی:مادر و برادر شهید
👈سه شنبه بود.من به جلسه ي☀️#قرآن رفته بودم. در جلسه ي🌟#قرآن بودم که به من#زنگ زدند. پرسيدند خانه اي؟ گفتم: نه.بعد گفتند: برويد#خانه کارتان داريم.فهميدم از دوستان🌷#هادي هستند و صحبتشان درباره ي🌷#هادي است، اما نگفتند چه کاري دارند.
🌷@shahidabad313
💢من سريع برگشتم. چند نفر از بچه هاي🕌#مسجد آمدند و گفتند🌷#هادي مجروح شده.من اول حرفشان را#باور کردم.گفتم:🌟#حضرت_ابوالفضل(علیه السلام) و☀️#امام_حسين(علیه السلام) کمک مي کنند، عيبي ندارد. اما رفته رفته#حرف عوض شد. بعد از دو سه ساعت همسايه ها آمدند و#مادر دو تن از شهداي محل مرا در#آغوش گرفتند وگفتند:🌷#هادي به🌷#شهادت رسيده.
⚘@pmsh313
💢در محل کار معمولاً🍁موبايل را استفاده نمي کنم. اين را بيشتر#فاميل و دوستانم مي دانند.آن روز چند ساعتي توي#محوطه بودم.#عصر وقتي برگشتم به دفتر،#گوشي خودم را از توي کمد برداشتم. با تعجب ديدم که هفده تا#تماس بي پاسخ داشتم! تماس ها از سوي يکي دو تا از بچه هاي🕌#مسجد و دوست🌷#هادي بود. سريع#زنگ زدم و گفتم:#سلام،چي شده؟
🌷@shahidabad313
🌱گفت: هيچي،🌷#هادي مجروح شده، اگه مي توني سريع بيا ميدان🌷#آيت_الله_سعيدي باهات کار داريم.#گوشي قطع شد.سريع با#موتور حرکت کردم. توي راه کمي#فکر کردم.#شک نداشتم که🌷#هادي🌷#شهيد شده؛ چون به خاطر مجروحيت هفده بار#زنگ نمي زدند؟ در ثاني کار عجله اي فقط براي🌷#شهادت مي تواند باشد و...
⚘@pmsh313
💢به محض اينکه به ميدان🌷#آيت_الله_سعيدي رسيدم، آقا صادق و چند نفر از بچه هاي🕌#مسجد را ديدم.#موتور را#پارک کردم و رفتم به سمت آن ها.بعد از#سلام و احوال پرسي، خيلي بي مقدمه گفتند: مي خواستيم بگيم🌷#هادي🌷#شهيد شده و...
🌷@shahidabad313
🍁ديگه چيزي از حرف هاي آن ها يادم نيست! انگار همه ي#دنيا روي سرم من خراب شد.با اينکه اين سال ها زياد او را نمي ديدم اما تازه داشتم#طعم_برادر بودن را#حس مي کردم.يک دفعه از آن ها جدا شدم و آرام آرام دور#ميدان قدم زدم. مي خواستم به حال عادي برگردم.
⚘@pmsh313
⬅️نيم ساعت بعد دوباره با دوستان#صحبت کرديم و به مادرم#خبر داديم. روز بعد هم مقدمات#سفر فراهم شد و راهي🌟#نجف شديم.🌷#هادي در#سفر آخري که داشت،خيلي تلاش کرد تا مادرمان را به☀️#نجف ببرد، رفت از پدرمان#رضايت_نامه گرفت و#گذرنامه را تهيه کرد، اما#سفر به🌟#نجف فراهم نشد. حالا قسمت اينطور بود که🌷#شهادت🌷#هادي ما را به ☀️#نجف برساند.
🌷@shahidabad313
💥ما در#مراسم_تشييع و#تدفين🌷#هادي#حضور داشتيم. همه مي گفتند که اين🌷#شهيد همه چيزش#خاص است. از🌷#شهادت تا#تشييع و#تدفين و...
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☀️روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊