#اربعین
#غزل
بگو چه بود اگر خواب یا خیال نبود؟!
که روح سرکش من در زمان حال نبود
مگو که هیچ به دریا نمیشود پیوست
اگر که رود نبود و اگر زلال نبود
تمام قاعدهها را شکست در هم عشق!
بزرگ و کوچکی آنجا به سن و سال نبود
در آن شلوغی اگر گم شدن بلد بودی
خیال یافتن خویشتن محال نبود..
قسم به آبلۀ پا و اشک شوقِ سلام
که رنج راه، کم از لذت وصال نبود
در آن مسیر دلم بس که یاد زینب کرد
به چشم هر چه میآمد به جز جمال نبود
زمین چه داشت اگر این طریق و جاده نبود؟
زمان چه داشت اگر این زمانِ سال نبود؟
کسی نگفت چرا پاسخ سؤالم را
چه بود آن سفر آیا؟ اگر خیال نبود
نشد که شرح دهم حال بیمثالم را
که این دو خط غزل من، زبان حال نبود
#سید_محمد_جواد_میرصفی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#اربعین
#غزل
به حق پیوسته ای آهسته بیاکراه میآید
سوی شش گوشه اش ازهرجهت آگاه میآید
کریمانه چنان تکریم زائر میکنند از جان
غریبانه به موکب رفته _ خاطرخواه میآید
سریر خلد چشم حسرت از او برنمی دارد
مسافر_خسته_چون در استراحتگاه میآید
پر و بال ملائک فرش راه خاکیان باشد
که نقش این اثر از راه و از بیراهه میآید
مسیر قرب حق بازاست دراین راهپیمایی
یقین دارم خدا با زائر او راه میآید
به پیش چهره های سوخته ازآتش خورشید
شرار سرکش دوزخ یقین کوتاه میآید
نشان از أَیْنَ بابُ اللهُ مِنْهُ یُؤْتی آوردم
که باب الله هم گویا به این درگاه میآید!
امین وحی حق دارد زیارت نامه میخواند
که از گلدسته آوای امین الله میآید!
یکی بودویکی نه!مرقد و یک کاروان!اینک
هزاران قافله در این زیارتگاه میآید
نه خاک کربلا!شش دُنگ عالم راخرید آنروز
که هربی دست وپا؛بی توشه وتنخواه میآید
همه در حلقه وصلند!چشم ساربانان دور!
چقدراین حلقه خاتم به دست شاه میآید!!!
بپایش کی رسی؟گرهرستون تاول زند پایت
که زخمش تا هزار و نهصد و پنجاه_میآید
تو با پای پیاده آمدی؛او بهر استقبال...
سوار نیزهای با سر ز قربانگاه میآید
نهاده نای خودبرروی نیزه_تازه فهمیدم...
چرا _ یکدم _ ز نای نی نوای آه میآید
گذشته از سراب آرزو ماه بنی هاشم
که آب آیینه گردان در طواف ماه میآید
سپاه قدس قامت بسته درمحراب ابرویش
به رَجْم اهرمن ؛ تکبیر حزب الله میآید
#محمد_هادی_افخمی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#اربعین
پای دیوار تو خواب از شب احیا خوشتر
کنج شش گوشه ات از وسعت دنیا خوشتر
خوش بحال حرمت ! اینهمه دل _ بردارد
میشوم سال به سال از غم تو ناخوشتر
ای خوش آن روز که بیدار شوم گوشه صحن
نسیه این خواب_از آن نقد به فردا خوشتر
#محمد_هادی_افخمی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
دسترسی به آرشیو موضوعی و مناسبات
#حضرت_رسول_اعظم_صلی_الله_علیه_و_آله
#مولانا_امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
#حضرت_فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها
#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
#امام_حسین_علیه_السلام
#امام_سجاد_علیه_السلام
#امام_باقر_علیه_السلام
#امام_جعفر_صادق_علیه_السلام
#امام_موسی_کاظم_علیه_السلام
#امام_رضا_علیه_السلام
#امام_جواد_علیه_السلام
#امام_هادی_علیه_السلام
#امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
#امام_زمان_عج
#حضرت_خدیجه_سلام_الله_علیها
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#حضرت_عباس_علیه_السلام
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
#حضرت_حمزه_علیه_السلام
#حضرت_عبدالعظیم_حسنی_علیه_السلام
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_علیه_السلام
#دوطفلان_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#شب_اول_محرم
#شب_دوم_محرم
#شب_سوم_محرم
#شب_چهارم_محرم
#شب_پنجم_محرم
#شب_ششم_محرم
#شب_هفتم_محرم
#شب_هشتم_محرم
#تاسوعا
#عاشورا
#اشعار_محرم
#فاطمیه
#مبعث
#عید_غدیر
#اشعار_ماه_مبارک_رمضان
#مناجات
#شهدا
********
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
May 11
#حضرت_رسول_اعظم_ص
#قصیده
تا نگردیدهست خورشید قیامت آشکار
مشتِ آبی زن به روی خود، ز چشمِ اشکبار
در بیابان عدم، بیتوشه رفتن مشکل است
در زمین چهرۀ خود دانۀ اشکی بکار..
دیدۀ بیدار میباید رهِ خوابیده را
تا نگردیدهست صبح، از خوابِ غفلت سر برآر..
رشتۀ طول امل را باز کن از پای دل
از گریبان فلک، مانند عیسی سر برآر
شبنم از روشندلی، آیینۀ خورشید شد
ای کم از شبنم! تو هم آیینه را کن بیغبار!..
شمعِ پشت سر نمیآید به کارِ پیش رو
هر چه داری پیشتر از مرگ، بر خود کن نثار..
آنچه بر خود میپسندی، بر کسان آن را پسند
آنچه از خود چشم داری، آن ز مردم چشم دار
زخمِ دندانِ ندامت، در کمین فرصت است
بر زبان، حرفی که نتوان گفت آن را برمیار
تا نگیرد خوشۀ اشک ندامت دامنت
در قیامت، آنچه نتوانی دِرو کردن، مَکار..
تیرهروزان را در این منزل به شمعی دست گیر
تا پس از مُردن تو را باشد چراغی بر مزار
چون سبکباران ز صحرای قیامت بگذرد
هر که از دوش ضعیفان بیشتر برداشت بار
بر حریر گل گذارد پای در صحرای حشر
هر سبکدستی که بردارد ز راه خلق، خار
هر که کار اهل حاجت را به فردا نفکند
روز محشر داخل جنت شود بیانتظار..
چشمۀ کوثر که آبش میدهد عمر اَبد
دارد از چشم گهربار تو نم در جویبار..
نفس کافرکیش را در زندگی در گور کن
تا بمانی زندۀ جاوید در «دارالقرار»
«ربّنا اِنّا ظَلَمنا» وِرد خود کن سالها
تا چو آدم، توبهات گردد قبول کردگار
وِرد خود کن «لا تَذَر» یک عمر چون نوح نبی
تا ز کفّار وجود خود برانگیزی دمار..
صبر کن مانند اسماعیل زیر تیغ تیز
تا فدا آرد برایت جبرئیل از کردگار
دامن از دست زلیخای هوس، بیرون بکش
تا شوی چون ماه کنعان در عزیزی نامدار..
از صراطالمستقیم شرع، پا بیرون منه
تا توانی کرد فردا از صراط آسان گذار
دست زن بر دامن شرع رسول هاشمی
زان که بی آن بادبان، کشتی نیاری بر کنار
باعث ایجاد عالم، احمد مرسل که هست
آفرینش را به ذات بیمثالش افتخار..
محو گردیدند از نور تو یک سر انبیا
ریزد انجم، چون شود خورشید تابان آشکار..
رحمت عام تو جُرم خاکیان را شد شفیع
موج دریا سیل را از چهره میشوید غبار
در رهِ دین باختی، دندانِ گوهربار را
رخنۀ این حصن را کردی به گوهر، استوار
از جهان قانع به نانِ خشک گشتی، وز کرم
نعمتِ روی زمین بر اُمّتان کردی نثار
ماه را کردی به انگشتِ هلالآسا دو نیم
مُلکِ بالا را مُسخّر ساختی زین ذوالفقار
کردی اندر گامِ اول، سایۀ خود را وداع
چون سبکباران برون رفتی از این نیلیحصار..
چون سلیمان است کَز خاتم جدا افتاده است
کعبه تا دادهست از کف دامنت بیاختیار
چون بهار از خُلقِ خوش، کردی معطر خاک را
«رحمةٌ للعالمین» خواندت از آن، پروردگار
با شفیع المذنبین! «صائب» فدای نامِ توست
از سرِ لطف و کرم، تقصیرِ او را در گذار
#صائب_تبریزی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem
#امام_رضا_علیه_السلام
#شهادت
#غزل
عرض ارادت من و هم گریه های من..
بر حضرت رئوف، امام رضای من
تنها تویی که حرف مرا گوش میکنی
جای دگر که رنگ ندارد حنای من!
چیزی نمانده غرق شوم چاره ای بساز
کاری بکن بحق جوادت برای من
دیدی که من اسیر هوی و هوس شدم
گفتی بیا به طوس بیا در سرای من..
دستم گدای توست و پایم براه تو
جز این شود قلم بشود دست و پای من
قبل از خدا خدا به زبانم تو آمدی
با تو مبارک است همیشه دعای من
من زنده ام به نوکری خانه ی شما!
پس نوکری به کار نگیری به جای من!
دست مرا بگیر و ببر با خودت بهشت
ورنه جهنم است، جهنم سزای من
دیشب کنار پنجره فولاد سوختم
آقای من چه شد سفر کربلای من
ابن شبیب حرف شمارا به ما رساند
حالا ز گریه درنمیاید صدای من
وقتی ضریح پیکر او نیزه نیزه شد
لب تشنه بود جد سر از تن جدای من
#سید_پوریا_هاشمی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem
#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
#امام_رضا_علیه_السلام
#امام_زمان_عج
#مثنوی
روزی دوبار دربِ بقیع باز میشود
روزی دوبار گریهات آغاز میشود
روزی دوبار روضهی تو: وا حسن....حسین
ای وای بی حرم حسن و بی کفن حسین
سهمِ دو چشمِ خیسِ شما خونِ تازه است
روزی دوبار انیسِ شما خون تازه است
این مهرِ مادرِ تو چهها کرده بادلت
یعنی که آب شعله به پا کرده با دلت
دیدی که آب با جگر فاطمه چه کرد
دیدی که آب با پسرِ فاطمه چه کرد
تقصیرِ آب شد دل زهرا شراره شد
تقصیر آب شد دو جگر پاره پاره شد
از کوزه آب تا که حسن خورد آب شد
وای از حسین آب نخورد و کباب شد
بعدِ حسین بعدِ حسن سربزیر آب
میسوزد آنقدر که شود چون کویر آب
از آن به بعد آب فرودست میرود
روزی هزار مرتبه از دست میرود
از آن به بعد زیرِ سرِ آب آتش است
فهمیدهام که در جگر آب آتش است
سیراب میکند همه را ، تشنه است خود
شرمنده است فاطمه را ، تشنه است خود
پیش حسین بغضِ قدیمِ حسن شکست
در بینِ خانه قلبِ کریمِ حسن شکست
الماس ریزهها جگرش را دو نیم کرد
یک ضربِ دست امام حسن را یتیم کرد
از سینه داغِ روز و شبش ریخت روی طشت
دیدی جگر زِ کنج لبش ریخت روی طشت
خونش نه ، پاره پاره زِ لبها جگر چکید
بر طشت نه به دامنِ زهرا جگر چکید
زینب رسید و گفت که ای وای مادرم
"آیا تویی برادر من نیست باورم"
در کربلا به خیمه نیامد عمویِ آب
از مَشکِ پاره ریخت زمین آبرویِ آب
مجبور شد به خاطرِ آب التماس کرد
رو زد برای طفلِ رُباب التماس کرد
بودند دیو و دَد همه سیرابِ آب
حیف
مَشکی نبود تا که نسوزد رُباب حیف
با التماس گفت عزیزم علی بمان
از آب هم مضایقه کردند کوفیان
اما چه زود آب دوباره شراره شد
دیدی که وقتِ گریهی زهرا دوباره شد
شد بازهم بساط غمش جور وایِ من
شد آب زهر و زهر شد انگور وایِ من
انگور شعله شد جگرش را به هم که ریخت
آه از دلش که بیشترش را به هم که ریخت
هِی بر زمین نشت نشد چاره ایستاد
ای وای من که با جگرِ پاره ایستاد
آه ای کبود بال و پَرَت را زمین نزن
پیش جوادِ خویش سرت را زمین نزن
...
گفتم که اشک از چه چنین رنگ و بو گرفت
گفتی زِ چشم گریه کنان آبرو گرفت
روزی دوبار درب بقیع باز میشود
روزی دوبار گریهات آغاز میشود
#حسن_لطفی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_رضا_علیه_السلام
#مربع_ترکیب
نه پی دانه و آبم ،نه پی ایوانم
من فقط کفتر جلد حرم سلطانم
مثل یک ابر، پر از گریه ی بی پایانم
ولی از این همه بخشندگی ات حیرانم
در هیاهوی حرم باز صدایم کردی
بی قرارِ سفرِ کرب و بلایم کردی
به خودم گفتم اگر داغ فراوان شده است
وقت پابوسی سلطان خراسان شده است
درد هایم همه با دست تو درمان شده است
آنکه ایوان تو را دیده مسلمان شده است
سفره ی هیچ کسی مثل تو بی منت نیست
بی سبب نیست که صحن تو دمی خلوت نیست
چشمم از دیدن صحنِ تو ندارد سیری
گنبد و مرقد و گلدسته...عجب تصویری
بهتر از خادمی ات نیست دگر تقدیری
که سه جا می رسی و دست مرا می گیری
جز غبار قدمت تاج سری نیست که نیست
هیچ جا جز حرم تو خبری نیست که نیست
#احسان_نرگسی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem
#امام_رضا_علیه_السلام
#شهادت
#غزل
زهر در جانم نشسته چشم های تار دارم
مثل مادر بیقرارم؛ دست بر دیوار دارم
من علي موسی الرضایم از علی(ع) دارم نشانه
در گلویم استخوان؛ در چشمهایم خار دارم
سینه ام شد شعله ور از هرم ِ زهری کینه آلود
در نفسهای نحیفم آتشی انگار دارم
با چه حالی، بی رمق؛ انداختم بر سر عبا را
تشنه ام مانند جدّم حنجری تبدار دارم
خواهرم! معصومه(س)جانِ من کجایی تا ببینی
رویِ خاکِ سردِ حجره پیکری بیمار دارم
بوسه باران میکند با گریه دستم را أباصلت
خوب شد در احتضارم لااقل یک یار دارم
دورم از فرزندم و جان میدهم در اوج غربت
سخت دلتنگم برایش! حسرت دیدار دارم
از وجودم میرود جان ذره ذره میکشم آه
بیقرارم یادِ جدّم روضهٔ بسیار دارم
یاد آن ساعت که قاتل با تشر؛ با خنجری کُند
آمد و بالا سرش میگفت با تو کار دارم
از نفس افتاده بود و قاتلش با صبر میگفت
بر گلوی تشنه ات نه...بر قفا اصرار دارم!
#مرضیه_عاطفی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem
#امام_رضا_علیه_السلام
#شهادت
#غزل
شدی به زهر حرامی دچار، افتادی
به راه حجره به چشمان تار افتادی
شبیه فاطمه، بی اختیار افتادی
نوشته اند که پنجاه بار افتادی
به لب رساند مکافاتِ زهر، جانت را
عبایِ روی سرت کُشت شیعیانت را
دلیل و منشأ نور و وجود خورشیدی
اگرچه خاک بر اندام و جامه ات دیدی
تنت ضعیف شد از سوز زهر و لرزیدی
شبیه مارگزیده به خویش پیچیدی
به چشم خیس، دو دستت به سوی در بردی
به یاد فاطمه بودی و بد زمین خوردی
گلیمِ جمع شده، از خجالتت گریید
عبای روی سر از هتک حرمتت گریید
میان مشت تو، تسبیح تربتت گریید
دو پلک زخم و ترت، وقت غربتت گریید
نبود حجره ی دربسته، بسترت ای کاش
زمان پر زدنت بود خواهرت ای کاش
به گریه زمزمه کردی وَ إن یَکادت را
طلب نموده ای از سوی حق، مرادت را
از آستان خدا خواستی شهادت را
صدا زدی به لب تشنه ات جوادت را
به خاک حجره تنت را رسانده ای آقا
هزار شکر که تشنه نمانده ای آقا
هزار شکر که با شمر، رو به رو نشدی
اسیر خنجر خولی تندخو نشدی
به دست خواهرت ای شاه، جست و جو نشدی
هزار شکر که با ضربه، پشت و رو نشدی
چقدر خورد به گودی قتلگه، ضربه
حسین و خنجر کُند و دوازده ضربه
#محمد_جواد_شیرازی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem
#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
#غزل
به درباری که، حاتم هم در آنجا از خدم باشد؛
کنار سفرهاش هر وعده سائل بیش و کم، باشد!
جهان را زیر و رو کردم پی مضمون و فهمیدم
غزل خوب است در مدح حسن _شاه کرم_ باشد
دقیقا مثل حیدر میشود وقتی که در میدان
بدست پر توانش قبضهی تیغ دو دم باشد
قمر دور زمین نه دور آن شهزاده میگردد
برای احترام او هلال اینگونه خم باشد
کجا دیدی امیری را که رعیت را به لبخندی
کند دلخوش ولی قلب خودش دریای غم باشد؟
کجا دیدی امیری را که دنیا سائلش، اما؛
تمام سهمش از دنیا مزاری بی حرم باشد؟
برای افتخار کل ما ایرانیان کافیست
همین که طرح صحنش دست معماری عجم باشد
سراسر در رواقش از طلا با خط نستعلیق
صد و هجده کتیبه شعرهای محتشم باشد
النگو و گلوبند خودش را نذر او کردهاست
مگر بخشی ز ایوان از طلای مادرم باشد
#####
به یاد کوچه و محراب هر شب اشک میریزد
تعجب نیست کام او اگر مشتاق سم باشد
#میثم_کاوسی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem