eitaa logo
تبیین
2.7هزار دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
426 ویدیو
34 فایل
🔺اهداف: 🔹تهذیب نفس 🔹امام شناسی و مهدویت 🔹روشنگری و بصیرت‌افزایی 🔹ارتقاء بینش دینی و سیاسی 🔹دشمن شناسی و جنگ نرم 🔹ارتقاء مهارت‌های تربیتی 🔹و... 🔸هدف ارائه‌ی الگوست؛ با شبکه‌های اجتماعی کسی متفکر نمی‌شود، باید #کتاب خواند.
مشاهده در ایتا
دانلود
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️دیدگاه اسلام درباره گردشگرى و سیاحت چیست؟ 🔹مسأله (سیر در ارض) شش بار در قرآن مجید در سوره هاى «آل عمران»، «انعام»، «نحل»، «نمل»، «عنکبوت»، و «روم» آمده، که یکبار از آنها به منظور مطالعه در آيه ۲۰ سوره عنکبوت، و پنج بار دیگر به منظور گرفتن از عواقب دردناک و شوم اقوام ظالم و جبار و ستمگر و آلوده است. براى مسائل عینى و حسی، که آثار آن کاملاً قابل لمس است، در امور تربیتى اهمیت خاصى قائل است، مخصوصاً به مسلمانان دستور مى دهد که از محیط محدود زندگى خود در آیند، و به سیر و سیاحت این جهان پهناور بپردازند، در اعمال و رفتار اقوام دیگر و پایان کار آنها بیندیشند، و از این رهگذر اندوخته پر ارزشى از آگاهى و عبرت فراهم سازند. 🔹 در دنیاى امروز براى گسترش دامنه خود، در سراسر جهان، تمام کشورها و سرزمین ها و اقوام مختلف را بررسى کرده و طرز فرهنگ و نقاط قوت و ضعف و صنایع مادى آنها را به خوبى برآورد کرده اند. مى فرمايد: به جاى این جباران، شما سیر در کنید، و به جاى تصمیم هاى شیطانى آنها بیاموزید. گرفتن از زندگى دیگران، از تجربه هاى شخصى مهم تر و پرارزش تر است، زیرا در این تجربه ها باید انسان زیان هايى متحمل شود تا مسائلى بیاموزد، ولى در عبرت گرفتن از زندگى و تجارب دیگران، انسان بى آن که متحمل سوخت و زیانى شود، توشه گرانبهایی مى اندوزد. 🔹دستور قرآن در زمینه «سیر در ارض» منطبق بر کامل ترین شیوه هايى است که امروز بشر براى مطالعات خود به دست آورده، و آن این که: پس از فرا گرفتن مسائل در کتاب ها دست شاگردان را مى گیرند، و به سیر در ارض و مطالعه شواهد عینى آنچه خوانده اند، مى پردازند. البته امروز نوع دیگرى از «سیر در ارض» تحت عنوان از طرف تمدن هاى شیطانى براى جلب مال و ثروت حرام رایج شده است، که غالباً هدف هاى انحرافى دارد؛ مانند انتقال فرهنگ هاى ناسالم، عیاشى، هوسرانى، بى بند و بارى و سرگرمى هاى ناسالم دیگر، این همان جهانگردى ویرانگر است. طرفدار آن نوع جهانگردى است که وسیله انتقال فرهنگ هاى سالم، تراکم تجربه ها، آگاهى از اسرار آفرینش در جهان انسانیت و جهان طبیعت، و گرفتن درس هاى عبرت از سرنوشت دردناک اقوام فاسد و ستمگر است. 🔹ذکر این نکته نیز بى تناسب نیست که، در اسلام، نوع دیگرى از جهانگردى تحت عنوان مورد نهى واقع شده، چنان که در حدیثى مى خوانیم: «لا سِیاحَةَ فِى الاِسْلامِ؛ [۱] در اسلام نیست»؛ و منظور از آن، زندگى کسانى است که براى تمام عمر، یا مدتى، از زندگى اجتماعى به کلى جدا مى شدند، و بى آنکه فعالیتى داشته باشند، در روى زمین به حرکت مى پرداختند، و همچون رهبان ها زندگى مى کردند و سربار اجتماع بودند. به تعبیر دیگر کار آنها بود در مقابل «رهبان هاى ثابتى» که در دیرها منزوى بودند، و از جامعه برکنار؛ و از آنجا که اسلام با رهبانیت و انزواى اجتماعى مخالف است، این نوع «سیاحت» را نیز محکوم مى کند. پی نوشت: [۱] «مجمع البحرين»، ماده «سيح»؛ در حديث ديگرى در همين كتاب از پيامبر گرامى اسلام (ص) است كه فرمود: «سِياحَةُ أُمَّتِى الغَزْوُ وَ الْجِهادُ؛ اگر امت من مى‏ خواهند به زندگى مادى پشت كنند، چرا به جهاد نروند، چرا در بيابان‏ها بيهوده بميرند». 📕تفسیر نمونه، آيت الله العظمی مکارم شيرازى، دار الکتب الإسلامیه، چ بیست و پنجم، ج ۱۶، ص ۲۸۲ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️آيا اهميت «تعليم و تعلم»، منحصر به علوم دينی است؟ (بخش اول) 🔸ممكن است بعضى چنين تصوّر كنند که اين همه تأكيدات كه درباره فراگرفتن و و نشر علوم و دانش ها در آيات «قرآن مجيد» و «روايات اسلامى» آمده است تنها ناظر به «علوم دينى» است، و آنچه را در «بحث حكومت اسلامى» و گسترش همه علوم مورد توجّه است، شامل نمى شود؛ ولى اين اشتباه بزرگى است، زيرا هم از و هم از اهميّت و و تربيت به طور مطلق استفاده مى شود. شواهد اين معنى فراوان است از جمله در ، موارد زير به چشم مى خورد: 1⃣در داستان (عليه السلام) مسأله بيان شده كه اشاره به علم و آگاهى بر تمام موجودات است نه اينكه در علوم دينى منحصر باشد: «وَ عَلَّمَ آدَمَ الاَسْمَاءَ كُلَّهَا». [۱] 2⃣در «سوره الرّحمن» به از سوى خداوند پرداخته، و آن را به عنوان يك در آغاز سوره اى كه مجموعه بزرگترين نعمت ها در آن ذكر شده است معرّفى مى كند «عَلَّمَهُ الْبَيَانَ». [۲] 3⃣در «سوره يوسف» به علم و از حوادث آينده ـ كه گاه مى تواند در سرنوشت ملّتى همچون ملّت مصر اثر بگذارد ـ اشاره كرده، و از قول يوسف نقل مى كند: «ذلِكُمَا مِمّا عَلَّمَنِى رَبِّى». [۳] 4⃣باز در همين سوره به مسأله تدبير امر يك كشور و آگاهى بر مديريّت بيت المال اشاره كرده، و از قول (عليه السلام) خطاب به مى گويد: «اِجْعَلْنِى عَلَى خَزَائِنِ الاَرْضِ اِنِّى حَفِيظٌ عَلِيمٌ» [۴] (مرا اين سرزمين [مصر] بگمار كه من نگاه دارنده و آگاهم [و مديريّت آن را به خوبى مى دانم]). 5⃣باز قرآن در زمینه داستان و ، هنگامى كه دليل انتخاب طالوت را از سوى پيغمبر آن زمان (اشموئيل) بيان مى كند، مى گويد: «اِنَّ اللهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَ زَادَهُ بَسْطَةً فِى الْعِلْمِ وَ الْجِسْمِ» [۵] (خداوند او را بر شما برگزيده است، و و قدرت جسمانى او را وسعت بخشيده). بديهى است امتياز بر ساير بنى اسرائيل تنها در معارف الهى نبود، بلكه و در امور نظامى و سياسى كه در نهاد اين جوان هوشيار و مدبّر وجود داشت، نيز مورد توجّه و استدلال بوده است. 6⃣در داستان داود (عليه السلام) نيز تعليم «صَنعَةَ لَبُوسٍ»؛ () را يكى از افتخارات بزرگ او مى شمرد بلكه «لبوس» به گفته طبرسى در مجمع البيان هر گونه اسلحه دفاعى و تهاجمى را شامل مى شود و منحصر به زره نيست [۶] و مى فرمايد: «وَ عَلّمْنَاهُ صَنْعَةَ لَبُوسٍ لَكُمْ لِتُحْصِنَكُمْ مِنْ بَأسِكُمْ». [۷] 7⃣در «سوره كهف» در داستان و ، از و دانش هايى سخن مى گويد كه از سوى خضر (عليه السلام) به موسى (عليه السلام) آموخته شد و هيچ كدام از آنها از علوم و معارف دينى به معنى خاص نبود، بلكه از علومى بود كه جامعه انسانى را طبق اداره مى كند، مى فرمايد: «فَوَجَدَا عَبْداً مِنْ عِبادِنَا آتَيْنَاهُ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنَا وَ عَلَّمْنَاهُ مِنْ لَدُنّا عِلْماً» [۸] (در آنجا [موسى و دوست همسفرش يوشع] بنده اى از بندگان ما را يافتند كه او را مشمول رحمت خود ساخته و از سوى خود، به او تعليم داده بوديم). و سپس در آيات بعد سه نمونه از اين علوم را مشروحاً بيان مى كند كه هيچ كدام از علوم و معارف دينى نيست، بلكه همه آنها مربوط به تدبير است. 8⃣در «سوره نمل» از آگاهى (عليه السلام) نسبت به چگونگى سخن به ميان آورده، و آن را به عنوان يكى از افتخارات سليمان كه به آن مباهات مى كرد ذكر مى كند: «وَ قالَ يا اَيُّهَا النّاسُ عُلِّمْنَا مَنْطِقَ الطَّيْرِ» [۹] (گفت: اى مردم به ما تعليم داده شده است). ... پی نوشت‌ها؛ [۱] سوره بقره، آيه ۳۱؛ [۲] سوره الرّحمن، آيه ۴؛ [۳] سوره يوسف، آيه ۳۷؛ [۴] همان، آيه ۵۵؛ [۵] سوره بقره، آيه ۲۴۷؛ [۶] مجمع البيان فى تفسير القرآن، طبرسى، انتشارات ناصر خسرو، تهران، چ ۳، ج ‏۷، ص ۹۲، المعنى؛ ولى قرائنى در آيه وجود دارد كه بيشتر اشاره به زره دارد. [۷] سوره انبياء، آيه ۸۰؛ [۸] سوره كهف، آيه ۶۵؛ [۹] سوره نمل، آيه ۱۶ 📕پيام قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ‏۱۳۸۶ش، چ ۹، ج ۱۰، ص ۲۵۲ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«امام علی» (علیه السلام) در خطبه ۱۸۲ «نهج البلاغه» چگونه خداوند را توصیف می نماید؟ 🔹 (عليه السلام) در بخشی از خطبه ۱۸۲ در شرح چنين مى فرمايد: «لَمْ يُولَدْ سُبْحَانَهُ فَيَكُونَ فِی الْعِزِّ مُشَارَكاً، وَ لَمْ يَلِدْ فَيَكُونَ مَوْرُوثاً هَالِكاً، وَ لَمْ يَتَقَدَّمْهُ وَقْتٌ وَ لَا زَمَانٌ، وَ لَمْ يَتَعَاوَرْهُ [۱] زِيَادَةٌ وَ لاَ نُقْصَانٌ» (او از كسى تا همتايى در عزّت و قدرت داشته باشد، و به دنيا نياورده تا پس از وفاتش وارث او گردد؛ وقت و زمانى پيش از او نبوده و و بر او عارض نشده است). از جمله قوانينى كه بر و ممكنات حاكم است اين است كه هر گروهى قدم به عرصه حيات مى گذارد، بعد از مدتى جاى خود را به مى سپارد. 🔹، را به ارث مى برند و آنها نيز آن صفات را براى فرزندانشان به ارث مى گذارند؛ ولى چون ازلى و ابدى است، نه از كسى يافته تا همتايى داشته باشد، و نه كسى از وى شده تا وارث او گردد. جمله «وَ لَمْ يَتَقَدَّمْهُ...» اشاره به اين است كه او است؛ زيرا زمان، نتيجه حركت موجودات از نقصان به كمال و از كمال به نقصان است و چون وجود مقدّس ، عين است و و در او راه ندارد وقت و زمانى نيز براى او تصوّر نمى شود. [۲] 🔹چون نفى شبيه، همتا، وقت، زمان، زياده و نقصان از ذات پاك او، ممكن است اين توهّم را به وجود آورد كه نتيجه آن تعطيل معرفة الله است و به بيان ديگر راهى به سوى شناخت او وجود ندارد، بلافاصله مى فرمايد: «بَلْ ظَهَرَ لِلْعُقُولِ بِمَا أَرَانَا مِنْ عَلَامَاتِ التَّدْبِيرِ الْمُتْقَنِ، وَ الْقَضَاءِ الْمُبْرَمِ» (بلكه به سبب نشانه‌هاى و كه به ما ارائه داده، نزد عقل ها آشكار شده است). 🔹اشاره به اينكه گرچه كُنه ذات از دسترس عقل بشر خارج است، ولى اثبات او از طريق مطالعه در ، و بسيار حكيمانه اى كه بر آن حاكم است كاملا ممكن است. اين همان چيزى است كه در روايات ديگر اسلامى نيز به آن اشاره شده كه درباره نينديشيد، بلكه درباره و و او در جهان انديشه كنيد، و نيز پايه خداشناسى را بر آن قرار داده و صاحبان انديشه و را به در آن در همه حال دعوت مى كند و مى فرمايد:  🔹«إِنَّ فِی خَلْقِ السَّماوَاتِ وَ الْاَرْضِ وَ اخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَ النَّهَارِ لَآيَاتٍ لاُِولِى الْاَلْبَابِ - الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللهَ قِيَاماً وَ قُعُوداً وَ عَلَى جُنُوبِهِمْ وَ يَتَفَكَّرُونَ فِى خَلْقِ السَّماوَاتِ وَ الْاَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلاً سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ» (به يقين در آفرينش آسمانها و زمين، و آمد و شد شب و روز، هاى روشنى براى است - همان كسانى كه خدا را ايستاده و نشسته و در حالى كه بر پهلو خوابيده ‏اند، ياد ميكنند و در آسمانها و زمين می‌انديشند و می گويند: پروردگارا! اينها را بيهوده نيافريده ‏اى؛ منزّهى تو! ما را از عذاب دوزخ نگاهدار). پی نوشت: [۱] «يتعاور» از ريشه «تعاور» به معناى دست به دست كردن چيزى و به صورت متناوب انجام دادن است و در جمله بالا منظور اين است كه زيادى و نقصان، يكى بعد از ديگرى بر ذات مقدّس خداوند عارض نمى شود و ذات پاك او در معرض حوادث نيست. [۲] بعضى از شارحان، وقت و زمان را به يك معنا و مترادف دانسته اند؛ ولى بعضى ديگر، به معناى زمان معين گرفته اند؛ اما زمان را داراى مفهوم عامى شمرده اند، که تفسير دوم صحيح تر به نظر مى رسد. قرآن مجيد در سوره نساء، آيه ۱۰۳ نيز درباره نماز مى گويد: «إِنَّ الصَّلوةَ كَانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ كِتَاباً مَّوْقُوتاً» (نماز براى مؤمنان وظيفه ثابت و معينى و [و داراى وقت خاصى] است). 📕پيام امام امير المؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: جمعى از فضلاء، دار الكتب الاسلامية‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج ۷، ص ۳۴ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️چرا خداى متعال دستور مطالعه در «آفرینش آسمان‌ها» را به انسان‌ها مى دهد؟ 🔹 در «آیات ۳ و ۴ سوره ملک»، به نظام کلى جهان پرداخته، و انسان را به «مطالعه مجموعه » دعوت مى کند، تا از این طریق، خود را براى آن آماده کند؛ مى فرماید: «الَّذِی خَلَقَ سَبْعَ سَماوات طِباقاً» (همان خدایی که را بر روى یکدیگر آفرید). و به دنبال آن، مى افزاید: «ما تَرى فِی خَلْقِ الرَّحْمنِ مِنْ تَفاوُت» (در خلقت خداوند رحمان هیچ و و نمى بینى). با تمام عظمتى که دارد، هر چه هست است و ، ، و ترکیبات حساب شده، و ، و اگر بى نظمى در گوشه اى از جهان راه مى یافت، آن را به نابودى مى کشید. 🔹از و شگفت انگیزى که بر یک دانه اتم، و و پروتون حاکم است، گرفته، تا نظامات حاکم بر کل منظومه شمسى، و منظومه هاى دیگر و ، همه در «سیطره قوانین دقیقى» قرار دارند که، آنها را در مسیر خاصى پیش مى برند، خلاصه، همه جا » است و ، و همه جا است و . و در پایان آیه، براى تأکید بیشتر مى فرماید: «فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرى مِنْ فُطُور» (بار دیگر نگاه کن و عالم را با بنگر، آیا هیچ شکاف، و اختلافى در جهان مشاهده مى کنى؟!). از ماده «فطر» (بر وزن سطر) به معنى شکافتن از طول است، و به معنى شکستن (مانند افطار روزه) و و فساد نیز مى آید، و در آیه مورد بحث به همین معنى است. 🔹منظور این است که: هر چه انسان در دقت کند، کمترین خلل و در آن نمى بیند. لذا، در آیه بعد، براى تأکید همین معنى مى افزاید: «ثُمَّ ارْجِعِ الْبَصَرَ کَرَّتَیْنِ یَنْقَلِبْ إِلَیْکَ الْبَصَرُ خاسِئاً وَ هُوَ حَسِیرٌ» (بار دیگر دیده خود را باز کن، و دو مرتبه به بنگر، سرانجام به سوى تو باز مى گردد در حالى که خسته و شده، و در جستجوى خلل و در این عالم بزرگ مانده است!). از ماده «کرّ» (بر وزن شرّ) به معنى توجه و بازگشت به چیزى است، و «کرة» به معنى تکرار و «کَرَّتَیْن» تثنیه آن است، ولى بعضى از مفسران گفته اند: منظور از «کَرَّتَیْن» در اینجا معنى تثنیه نیست، بلکه، منظور ، پى درپى و متعدد است. 🔹بنابراین، حداقل در این آیات دستور به مردم مى دهد: سه بار در بنگرند، و را مطالعه کنند، و به یک معنى بارها و بارها دقیق شوند، و هنگامى که نتوانستند کمترین و نقصانى در این نظام عجیب بیابند، به این دستگاه و این جهان و علم و قدرت بى پایان شوند. به هر حال، از این آیات، دو نتیجه مهم مى توان گرفت: نخست این که: به همه رهروان راه حق، مى دهد: هر چه مى توانند در و شگفتى هاى جهان آفرینش بیشتر و کنند، و به یک بار و دو بار قناعت ننماید، چه بسیار که در نگاه اول و دوم خود را نشان نمى دهد، لازم است که بعد از چندین نگاه آنها را بیابد. 🔹دیگر این که: هر قدر انسان در این نظام دقیق تر و باریک تر شود، آن را بهتر درک مى کند، انسجامى خالى از هرگونه ، ، کژى و اعوجاج. و اگر، در نظر سطحى و ابتدایی بعضى از پدیده هاى این جهان به عنوان شرور، آفات و فساد دیده مى شود (همچون زمین لرزه ها، سیلاب ها، بیمارى ها و حوادث ناگوارى که گهگاه در زندگى انسان ها رخ مى دهد) در مطالعات دقیق تر روشن مى شود: آنها نیز و و مهمى دارند. [۱] 🔹این آیات اشاره روشنى به دارد که مى گوید: وجود در هر دستگاه، نشانه وجود و در پشت آن دستگاه است، و گرنه، حوادث اتفاقى حساب نشده، و تصادف هاى کور و کر، هرگز نمى توانند «مبدأ نظام و حساب» گردد، همان گونه که در حدیث معروف «مفضّل» از (علیه السلام) آمده است: «إِنَّ الاِْهْمالَ لایَأْتِى بِالصَّوابِ، وَ التَّضادَ لایَأْتِى بِالنِّظامِ»؛ (، هرگز نتیجه درست نمى دهد، و تضاد، مبدأ نظام نمى گردد!). [۲] پی نوشت‌ها؛ [۱] شرح این مطلب را در مباحث «اثبات وجود خدا» در پاسخ به دلائل مادّیین در زمینه «آفات و بلاها» ذکر کرده ایم، به کتاب «آفریدگار جهان» مراجعه کنید. [۲] بحار الانوار، ج ۳، ص ۶۳ 📕تفسیر نمونه، آيت الله العظمی مکارم شيرازى، دارالکتب الإسلامیه، چ ۲۹، ج ۲۴، ص ۳۲۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel