eitaa logo
تُراب باش
5.8هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
1.7هزار ویدیو
113 فایل
تُراب باش، فرزندِ أبوتراب باش گروه تحلیل مباحث قرآنی و آخرالزمانی صرفاً جهت اطاعت از امر ولیّ امر ارتباط با ادمین👇 @Abuo_Torab
مشاهده در ایتا
دانلود
⁉️چقدر به امام زمان عج بَها بدهيم؟ ✍️... در سوره طه، آيه ۱۱۵ جواب اين سئوال داده شده است. خدا درباره جد بزرگوارمان آدم (ع) می‌فرماید: «وَ لَقَد عَهِدنا إلی آدَمَ مِن قَبلُ فَنَسِيَ وَ لَم نَجِد لَهُ عَزماً» ما قبلاً از آدم(ع) پيمان گرفتيم، با او عهد بستيم، گفتيم ای آدم! نسبت به اين موضوع، اين‌طور که گفته می‌شود رفتار کن، ایشان هم گفت چشم. با ما عهد بست ولی عهدش را فراموش کرد و آن عزم لازم را از خودش نشان نداد. اين عهد چيست؟ آدم (ع) و به تبعِ ایشان تمامِ بنی‌آدم نسبت به چه موضوعی بايد عزم داشته باشند؟ در احاديث ذيل اين آيه که نگاه می‌کنيم؛ مثلاً در کتاب بصائر الدرجات، صفحه ۷۰، امام باقر (ع) می‌فرمایند: از آدم (ع) در موردِ رسول‏الله (ص) و امامانِ بعد از ايشان (ع) خصوصاً نسبت به امام مهدی عج و سیره مهدوی ایشان و گرفته شد؛ «فَتَرَکَ وَ لَمْ يَکُنْ لَهُ عَزمٌ...» ولی ايشان آن عهدش را ترک کرد، قولش را فراموش کرد، بلکه اصلاً بها نداد و آن عزم بايد و شايد را نسبت به اهل‏بيت (ع) از خودش بروز نداد. 🔺همچنين مولا در همین حدیث می‌فرمايد: «أَنَّهُم هَکَذَا وَ إِنَّمَا سُمِّيَ أُولُو العَزمِ أُولِي العَزمِ لِأَنَّهُ عَهِدَ إلَيهِم فِي مُحَمَّدٍ وَ الأَوصِيَاءِ مِن بَعدِهِ وَ المَهدِيِّ وَ سِيرَتِهِ وَ أَجمَعَ عَزمُهُم عَلَي أَنَّ ذَلِکَ کَذَلِکَ وَ الإقرَارِ بِهِ...» در مورد دیگر پیامبران نیز این عهد و پیمان گرفته شد؛ لذا اينکه به بعضی از ایشان گفته می‌شود به اين خاطر است که آنها هم عهد بستند و با تمام وجود بر این عهد و میثاق، کردند. با اولوالعزم و دیگر رسولان در موردِ سیدِ ما رسول‏الله (ص) و ديگر اهل‏بيت (ع) و همچنين در مورد امام زمان عج و رفتارهای ایشان که بسته شد، ایشان بنای زندگی‌شان را گذاشتند؛ مبنای حیاتشان را محضریت اهل‌بیت (ع) از امام زمان عج گذاشتند؛ چون رفتارهای مولايمان امام زمان عج عجيب است، لذا مخصوصاً از اولوالعزم برای امام زمان عج و رفتارهای امام زمان عج عهد گرفته شد. به ايشان گفته شد که آيا هرچه امام زمان گفت، هر رفتاری انجام داد روی چشمتان می‌گذاريد؟ انجام می‌دهيد؟ قبول می‌کنيد؟ ایشان هم گفتند بله، هرچه امام زمان عج انجام داد، انجام می‌دهيم، هرچه ايشان خواست انجام می‌دهيم، «وَ أَجمَعَ عَزمُهُم عَلَی أَنَّ ذَلِکَ کَذَلِکَ وَ الإقرَارِ بِه» یعنی دیگر رسولان از جمله اولوالعزم من الرسل، اقرار کردند و تمام عزمشان را برای حرف شنوی از اهل‌بیت (ع) جمع کردند. 📚 در حديث ديگری از همين کتاب بصائر، صفحه ۷۰، باز از قول امام باقر (ع)، صحبت از اين است که خدا در روز از انبيا (ع) عهد گرفت «قالُوُا أَقرَرنا و شَهِدنا يا رَبَّ»، همه گفتند خدايا! ما اقرار می‌کنيم و اين ماجرا را دنبال می‌کنيم؛ «وَ لَم يَجحَد آدَمُ وَ لَم يَقِرّ» ولی آدم (ع)، آن عزم بايد و شايد را از خود بروز نداد. زمانی که با انوار اهل‏بيت (ع) آشنا شد، وقتی که انوارِ دور را ديد، اقرار نکرد، ولی از بين پيغمبران، پنج نفر عزم بايد و شايد را خیلی خوب از خودشان نشان دادند و لذا اولوالعزم بودن برای اين پنج نفر تثبیت شد. بخاطر چه موضوعی؟ در چه مقوله‌ای بيشتر عزم نشان دادند که بخاطر آن، اينها اولوالعزم ناميده شدند؟ «فَثَبَتَتِ‏ العَزِیمَةُ لِهَؤُلَاءِ الخَمسَةِ فِی المَهدِی‏» (کافی،ج۲، ص۸)، بخاطر صددرصد بها دادن به مهدی عج و مهدویت، صفت یا مقوله اولوالعزمی در اين پنج نفر تثبیت شد؛ و ايشان بخاطر امام زمان عج اولوالعزمِ ناميده شدند. بعد امام باقر (ع) می‌فرمايد: آدم (ع) عزم بايد و شايد را نشان نداد و لذا آيه ۱۱۵ طه برایش مطرح شد که ما قبلاً از آدم پيمان گرفتيم، ولی او فراموش کرد و عزم بايد و شايد را از خودش نشان نداد. 🔻خب ما اين بود که به امام زمان عج و ایشان تا چه حدی دهيم؟! تا چه ميزان بها دادن مطلوب است؟ جوابش را خدا در اين آيه به ما داد، منظور چيست؟ اين آيه را بياوريد و بگذاريد کنار آيه آخر سوره يوسف که خدا می‌فرمايد: «و لَقَد کانَ فِي قَصَصِهِم عِبرَةٌ لِأُولِي الأَلباب» ماجراهای رسولان الهی را بشنويد و از سرگذشت ایشان بگيريد. ما چه عبرتی از رفتار آدم (ع) بگيريم؟ اين عبرت را بگيريم که بايد را نسبت به امام زمان عج داشته باشیم. 🟢اولاً ما نبايد امام زمانمان را کنيم که آدم (ع) عهدش را فراموش کرد و خدا هم برای او دو از قرار داد؛ لذا ما نبايد عهدمان را فراموش کنيم؛ ثانیاً ما بايد عزم زيادی داشته باشيم، کسانی که نسبت به امام زمان عج بيشترين عزم را نشان دهند؛ آنها نزد خداوند متعال دارند. کما اينکه در قرآن هم بهترينِ خوبانِ بعد از اهل‏بيت(ع) بخاطر ميزان عزمشان، بهترين شمرده شدند و به آنها اولوالعزم من الرسل گفته شد. https://eitaa.com/torab_bash
👆👆: اولاً ما نبايد امام زمانمان را کنيم که آدم (ع) عهدش را فراموش کرد و خدا هم برای او دو از قرار داد؛ لذا ما نبايد عهدمان را فراموش کنيم؛ ثانیاً ما بايد عزم زيادی داشته باشيم، کسانی که نسبت به امام زمان عج بيشترين عزم را نشان دهند؛ آنها نزد خداوند متعال دارند. کما اينکه در قرآن هم بهترينِ خوبانِ بعد از اهل‏بيت(ع) بخاطر ميزان عزمشان، بهترين شمرده می‌شوند و به آنها اولوالعزم من الرسل گفته می‌شود. @Torab_bash
تُراب باش
🚨بحثِ دیّاران در سوره‌ی نوح (۳) ✍️... دوستان این #دیّاران که در آیه‌ی ۲۶ سوره‌ی نوح از آن‌ها صحبت ش
🚨بحث دیّاران در سوره‌ی نوح (۴) ✍️... دوستان با توجه به پست قبل این نکته جالب است که بدانیم؛ بعد از بحثِ در سوره نوح، خداوند بلافاصله را مطرح می‌کند. یک معبر یا یک پلِ ارتباطی باید بین سوره نوح و سوره جن باشد. ما سوره جنّ، آیات اولش را که نگاه می‌کنیم، ظاهراً ربطی به ماجرای نوح علیه‌السلام ندارد، پس این پاساژ یا پل ارتباطی بین دو سوره، باید در اواخر سوره نوح باشد، یعنی اواخر سوره نوح باید صحبت از شده باشد؛ و سپس به حسب این مطلب، خداوند بعدش سوره جن را مطرح کند، این‌ها باید با هم ارتباط داشته باشند. ما باید اواخر سوره نوح را چنان ابتدا فهم کنیم و سپس معنا کنیم، یعنی چنان ‌ترجمه کنیم که به جنیّان ارتباط پیدا کند؛ این هم یک دلیل دیگر بر جنّ بودن دیّاران در سوره‌ی نوح است. 💯 این ماجرا برای نوح بقدری مهم است که بعد از غرق شدنِ کافران، اولین دعایی که می‌کند، همین موضوع است، چون ایشان می‌داند که دیّاران یک جنسیتی دارند که حتی موقع طوفان می‌توانند غرق نشوند یا به جاهای دور دست یا به بعضی کوه‌های دور پناه ببرند یا یک جور خودشان را حفظ کنند، لذا نوح علیه‌السلام که این موضوع را می‌داند؛ دعا می‌کند که بعد از طوفان، این‌ها دیگر روی زمین نباشند. پس اگر بگوییم: این ماجرا قبل از طوفان است، یک چیزهایی سر جایش قرار نمی‌گیرد، مگر بگوییم این دعای نوح علیه‌السلام بعد از غرق شدن کافران است، کافران غرق شدند، اما ایشان می‌داند که دیّاران غرق نمی‌شوند؛ و برایش مهم است. لذا می‌فرماید: خدایا! کافران را غرق کردی، دیّاران چه؟ این‌ها اصلاً عامل گمراهی بودند، یک بخش عمده‌ای از عوامل گمراهی این‌ها بودند، این‌ها چه می‌شوند؟ خود این موضوع جای توجه دارد. ‼️ضمنِ اینکه نوح علیه‌السلام نمی‌گوید: خدایا! آن‌ها را بُکش! بلکه می‌فرماید: خدایا! رَبِّ لا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْكافِرينَ دَيَّاراً
خدایا! این جنیّان دیّار را روی زمین به حالِ خودشان باقی نگذار
، اگر بگوییم خداوند این دعا را مستجاب کرد، یعنی چه موقع؟ با هبوطی که خداوند بعد از طوفان نوح ایجاد کرد، خداوند این فاصله را بین بشر و جنّ قرار داد. یکی از آیاتی که حاکی از استجابت این دعاست، آیه ۴۴ سوره هود است. خداوند دعای ایشان را مستجاب کرد و استجابت دعای ایشان را در آیه ۴۴ سوره هود بیان کرد، به صورت جمله انتهای آیه وَ قيلَ بُعْداً لِلْقَوْمِ الظَّالِمينَ. ببینید، کافرانِ قوم نوح با طوفان نابود شدند، در آیه ۲۵ نوح: مِمَّا خَطيئاتِهِمْ أغْرِقُوا فَأُدْخِلُوا ناراً، خدا همه‌ی قومِ نوح را بخاطر گناهان و خطاهای‌شان غرق‌شان کرد و به جهنم برزخی بردشان و کلاً ماجرا تمام شد. ▪️پس اینکه در آیه‌ی ۴۴ سوره هود گفته می‌شود: بُعْداً لِلْقَوْمِ الظَّالِمينَ، این چه می‌شود؟ اولاً جایگاه این جمله را ببینید، بعد از بر است. حالا آنجا شما تصور کنید گفته می‌شود: بُعْداً لِلْقَوْمِ الظَّالِمينَ، قوم ظالم دور باشند، قوم ظالم یعنی چه کسانی؟ از چه چیزی دور باشند؟ از چه منطقه‌ای دور باشند؟ این‌ها را ما کنار هم بگذاریم و بخواهیم با هم معنا کنیم، مطلب این‌طور می‌شود: بُعْداً لِلْقَوْمِ الظَّالِمينَ: اینکه آن افراد بخواهند در روی زمین باشند و بخواهند باشند، از این موضوع باشند. 👤نوح علیه‌السلام چه فرموده بود؟ خدایا! نگذار دیگر این‌ها روی زمین باشند. روی زمین یعنی به صورتِ مادی، تا آن زمان مادی بودند، از خارج‌شان کن! این دعا استجابت می‌شود؛ به چه صورت؟ وَ قيلَ بُعْداً لِلْقَوْمِ الظَّالِمينَ، پس تا اینجا هم آیات پایانی سوره نوح مربوط به دیّاران است، هم آیه ۴۴ سوره هود. از آن به بعد، هنوز زنده هستند، نه اینکه نابود شده باشند، با هبوطی که بعد از طوفان نوح انجام شد، دیگر روی زمین به صورت مادی نمی‌توانستند باشند که در آیه ۴۸ سوره هود مطرح شده، قيلَ يا نُوحُ اهْبِطْ بِسَلامٍ مِنَّا، با این هبوطی که بعد از طوفان نوح واقع شد، یک اتفاقاتی افتاد. یکی از اتفاقاتش این بود که عمرهای طولانی انسان‌ها برچیده شد. یکی دیگر از این این است که دیّاران دیگر نتوانستند به صورت مادی روی زمین حضور داشته باشند. @Torab_bash https://eitaa.com/torab_bash
تُراب باش
🚨بحث دیّاران در سوره‌ی نوح (۴) ✍️... دوستان با توجه به پست قبل این نکته جالب است که بدانیم؛ بعد از
🚨بحث دیّاران در سوره‌ی نوح (۵) ✍️... تا اینجا از دو گروهِ حاضر در زمان نوح علیه‌السلام صحبت کردیم و گفتیم که نوح علیه‌السلام درخواست کرد که علاوه‌بر غرق شدن قوم کافر، قومِ ظالم هم از زمین دور شوند؛ این ماجرا به قدری برای نوح علیه‌السلام مهم است که بعد از غرق شدن کافران، اولین دعایی که می‌کند، همین موضوع است، چون ایشان می‌داند که یک دارند که حتی موقع طوفان می‌توانند غرق نشوند؛ یا به جاهای دور دست یا به بعضی کوه‌های دور پناه ببرند یا یک جور خودشان را حفظ می‌کنند، نوح این موضوع را می‌داند و دعا می‌کند؛ پس اگر بگوییم این ماجرا قبل از طوفان است، یک چیزهایی سر جایش قرار نمی‌گیرد، مگر اینکه بگوییم این دعای نوح علیه‌السلام بعد از غرق شدن کافران است، کافران غرق شدند، اما ایشان می‌داند که دیّاران نمی‌شوند و برایش مهم است. ‼️خدایا! را غرق کردی، ظالمان یا دیّاران چه؟ این‌ها اصلاً عاملِ گمراهی بودند، یک بخش عمده‌ای از عامل گمراهی این‌ها بودند، این‌ها چه می‌شود؟ خود این موضوع جای توجه دارد؛ ضمن اینکه نوح علیه‌السلام نمی‌گوید: خدایا! آنها را بکش! بلکه می‌فرماید: رَبِّ لا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْكافِرينَ دَيَّاراً، خدایا! روی سطحِ زمین رها و وِل نگذارشان، اگر بگوییم خداوند این دعا را مستجاب کرد، یعنی چه موقع؟ با هبوطی که خداوند بعد از طوفان نوح ایجاد کرد، خداوند این فاصله را انداخت. یکی از آیاتی که حاکی از استجابت این دعاست، آیه‌ی ۴۴ سوره هود است. خداوند دعای ایشان را مستجاب کرد و استجابت دعای ایشان را در آیه ۴۴ هود آورد، به صورت جمله انتهای آیه وَ قيلَ بُعْداً لِلْقَوْمِ الظَّالِمينَ، یعنی قومِ ظالم که همان دیّاران هستند؛ از زمین دور شوند. پس ببینید، کافرانِ قوم نوح با طوفان نابود شدند، مِمَّا خَطيئاتِهِمْ فَأُدْخِلُوا ناراً بخاطر گناهان‌شان و خطاهای‌شان خداوند غرق‌شان کرد و به جهنم برزخی بردشان، تمام شد. اما درباره‌ی ظالمانِ در زمانِ نوح علیه‌السلام گفته می‌شود: بُعْداً لِلْقَوْمِ الظَّالِمينَ، جایگاهِ این جمله بعد از استقرار بر کوه جودی است. حالا شما در چنین شرایطی تصور کنید که گفته شد: بُعْداً لِلْقَوْمِ الظَّالِمينَ، قوم ظالم دور باشند، قوم ظالم یعنی چه کسانی؟ از چه دور باشند؟ این حکمِ چجور واقع شد!؟ شما این‌ها را کنار هم بگذارید و بخواهید با هم معنا کنید، این طور می‌شود که دیّاران از اینکه بخواهند در دیرهای روی زمین باشند؛ و بخواهند مادی هم باشند، دیگر از این موضوع دور باشند. ⛔ نوح علیه‌السلام چه فرموده بود؟ خدایا! نگذار این گروه از دیگر روی زمین رها باشند؛ روی زمین یعنی به صورت ، چون تا آن زمان مادی بودند، خدایا! از حالت مادی خارج‌شان کن! این به چه صورت می‌شود؟ وَ قيلَ بُعْداً لِلْقَوْمِ الظَّالِمينَ، پس تا اینجا هم آیات پایانی سوره نوح مربوط به دیّاران است و هم آیه ۴۴ سوره هود. از آن به بعد، که هنوز هستند؛ زنده‌اند؛ نه اینکه نابود شده باشند، بلکه با هبوطی که بعد از انجام شد، دیگر روی زمین به صورت مادی نمی‌توانستند باشند که در آیه ۴۸ سوره هود مطرح شده، قيلَ يا نُوحُ اهْبِطْ بِسَلامٍ مِنَّا، با این هبوطی که بعد از طوفان نوح واقع شد، یک اتفاقاتی افتاد؛ یکی دیگر از اثرات این این است که دیّاران دیگر نتوانستند به صورت مادی حضور داشته باشند. @Torab_bash https://eitaa.com/torab_bash
تُراب باش
🚨#مقدمه_دوم | جنیّان دیّار در قرآن 🌊 بیانی کوتاه و مهم درباره‌ی جنیّان، در قبل و بعد از طوفان نوح ع
🚨!🚨 ◾دوستان علاقه‌مند به بحث‌های قرآنی! ان‌شاءالله با توجه به استقبالِ باشکوه و گسترده‌ی شما عزیزان پیرامون ِمبحثِ منطقه و جهان و نیز شیطنت‌های ، از امروز این بحثِ جالب و مهم را با محوریت واژه‌ی در و گذشته‌ی ادامه خواهیم داد. ⚡با ما همراه باشید. @Torab_bash https://eitaa.com/torab_bash
تُراب باش
📚 آیاتِ بحثِ پیشِ‌رو ✍️... معرفی آیاتِ موردِ بحث درباره‌ی هبوط‌ها در قرآن و گذشته‌ی جنیّان در میانِ
‼️عجیب و شگفتی آفرین اما قرآنی(۱-۲) 🪐فاصله‌گذاری میان موجودات دخانی و انسان‌ها در زمان نوح علیه‌السلام. ✍️... پیش‌تر در پست‌های قبل درباره‌ی در زمان نوح علیه‌السلام صحبت کردیم؛ اما خودِ ماجرای نوح علیه‌السلام در انتهای نیز بسیار جالب است. در آن صحنه‌ای که طوفان گرفته است، طبق آیاتِ متعددی از قرآن، روی فرود آمده است، خداوند خود کشتی نوح را برای به عنوانِ قرار داده است. بعد از فرود کشتی، نوح علیه‌السلام طبقِ آیۀ ۲۶ سورۀ نوح شروع می‌کند به صحبت کردن و می‌فرماید: پروردگارا، هیچ از میان این کافران را بر روی زمین باقی مگذار: وَ قالَ نُوحٌ رَبِّ لا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْكافِرينَ دَيَّاراً، که این را در پست‌های قبل بحثش را داشتیم. ▪️خدایا! هیچ دیرنشینِ کافری را باقی نگذار. این جمله به عنوان را در آیۀ ۲۶ مطرح می‌کند، سپس علتش را می‌فرماید: إِنَّكَ إِنْ تَذَرْهُمْ يُضِلُّوا عِبادَكَ وَ لا يَلِدُوا إِلاَّ فاجِراً كَفَّاراً، ایشان دوتا دلیل می‌آورد، می‌گوید: خدایا! ۱.اگر این‌ها به حالِ خودشان روی زمین باقی بمانند؛ تمامِ بندگانت را می‌کنند؛ ۲.و دیگر اینکه این‌ها موجوداتی هستند که تمامِ بچه‌هایشان فقط‌وفقط کافر و فاجر از آب در می‌آیند: لذا خدایا، این‌ها را اصلاً نگذار که دیگر «عَلَى الْأَرْضِ» روی زمین باشند. 🗿 نوح علیه‌السلام نیز جالب است که دربارۀ آیۀ ۲۸ سورۀ نوح است: رَبِّ اغْفِرْ لي‏ وَ لِوالِدَيَّ وَ لِمَنْ دَخَلَ بَيْتِيَ مُؤْمِناً وَ لِلْمُؤْمِنينَ وَ الْمُؤْمِناتِ، معنایش این می‌شود که پروردگارا! بر من و پدر و مادرم و هر مؤمنی که به خانه‌ام بیاید و بر مردان و زنان با ایمان جاری فرما. خب، موضوع مورد بحثِ ما از اینجا شروع می‌شود، ایشان جملۀ عجیبی می‌فرماید، بعد از دعایی که دربارۀ غفران نسبت به خود و اهلش می‌کند. بعد از این تازه می‌فرماید: وَلا تَزِدِ، خدایا نیافزای برای ظالمین، وَلا تَزِدِ الظَّالِمينَ إِلاَّ تَباراً، جز هلاکت چیزی برای این ظالمین نخواه. برای مؤمنین ایشان طلب مغفرت می‌کند، برای ظالمین طلب هلاکت می‌کند، کلّ این آیه‌ بعد از طوفان نوح هست، بعد از اتمامِ طوفان نوح است؛ در جوابِ ایشان خدا چه می‌فرماید؟ این جمله در آیۀ ۲۸ نوح است، چیزی که خیلی عجیب است؛ این است که در آیۀ ۴۴ هود، خداوند می‌فرماید: وَقيلَ يا أَرْضُ ابْلَعي‏ ماءَكِ وَيا سَماءُ أَقْلِعي‏ وَغيضَ الْماءُ وَقُضِيَ الْأَمْرُ وَاسْتَوَتْ عَلَى الْجُودِي؛ یعنی به زمین گفتیم که روی خودت را بگیر، به گفتیم که از باران خودداری کن، آب کم شد، کار تمام شد، بر کوه جودی فرود آمد؛ این جمله بعد از آمدن بر گفته شده است: وَ قيلَ بُعْداً لِلْقَوْمِ الظَّالِمينَ، گفته شد قوم ظالمین دور باشند، اما این جمله به معنای نیست، توجه داشته باشیم که نوح می‌فرماید: وَ لا تَزِدِ الظَّالِمينَ إِلاَّ تَباراً، خدایا! ظالمین را هلاک‌شان کن، اما خداوند در آیۀ ۴۴ سوره هود جواب آن جمله را می‌دهد و می‌فرماید: بُعْداً لِلْقَوْمِ الظَّالِمينَ، یعنی ظالمین دور شوند؛ به دنبال این حکم الهی ماجرای در زمانِ نوح واقع می‌شود، به نوح علیه‌السلام گفته می‌شود که شما و یاران‌تان هبوط کنید: اهْبِطْ بِسَلامٍ مِنَّا وَ بَرَكاتٍ عَلَيْكَ وَ عَلى‏ أُمَمٍ مِمَّنْ مَعَكَ، عجیب است؛ خدا می‌فرماید: شما و که همراهت هستند، نه این امتی که همراهت هست، شما و امت‌هایی که همراهت هستند هبوط کنید، مگر چند تا امت همراه ایشان بودند؟
؛ یعنی ، خیلی عجیب است. بعضی‌ از این امت‌ها به صورت مادی، یارانِ نوح علیه‌السلام بودند. یعنی مؤمنین همراه ایشان، اما خب کسانی که با جسم ذره‌ای بودند، آنها امت حساب می‌شوند. این بحث در آیات ۱۱۶ تا ۱۲۱ و آیه ۴۱ مطرح شده است. لذا گفته می‌شود که کنید، این بُعْداً لِلْقَوْمِ الظَّالِمينَ؛ یعنی قوم ظالمین از شما دور بشوند، ظالمین در آن زمان چه کسانی بودند؟ قاف‌نشینان، المپ‌نشینان، یعنی که در آن زمان بودند و در سوراخ‌های کوه زندگی، و فتنه‌انگیزی می‌کردند. 🗻نوح نگران آن‌هاست، لذا می‌فرماید خدایا! آن‌ها را در طی طوفان نابودشان نکردی، آن‌ها را هم نابودشان کن، خدا هم در نمی‌فرماید که هلاک‌شان می‌کنم، بلکه می‌فرماید: بُعْداً لِلْقَوْمِ الظَّالِمينَ، این دور باشند، این دوری بین و با چه واقع شد؟ با بعد از طوفان، پس همانطور که قبلاً گفته شد؛ تا آن زمان جنیّان دیده می‌شدند، جنیّان با مردم سروکار داشتند، اکنون با حکم خدا: بُعْداً لِلْقَوْمِ الظَّالِمينَ، به صورت هبوط، بین انسان‌ها و جنیّان فاصله انداخته می‌شود. @Torab_bash https://eitaa.com/torab_bash
تُراب باش
‼️عجیب و شگفتی آفرین اما قرآنی(۱-۲) 🪐فاصله‌گذاری میان موجودات دخانی و انسان‌ها در زمان نوح علیه‌السل
📍 درباره‌ی واژه‌ی هبوط در قرآن ✍️... واژه‌ی هبوط، در قرآن ۸ بار آمده است که از این ۸ بار، یک بار درباره‌ی ابلیس، چهار بار درباره ماجراهایی از آدم علیه‌السلام، یک بار درباره‌ی ماجرایی از بنی‌اسرائیل و یک بار هم درباره‌ی افتادن سنگ به خاطر خشیت از خدا به کار رفته است! در این ۸ استعمال، حداقل ۷ بار واژه‌ی برای شرایطی استفاده شده است که یک و در ماجرا را شاهد هستیم؛ به عنوان مثال: 1️⃣ در ماجرای ابلیس، خب طبق احادیث بسیاری ابلیس در جمع ملائک بود؛ جنس ابلیس طبق صریح آیات قرآن از شیاطین است؛ و شیاطین زشت و کریه هستند؛ در حالی که ابلیس در برزخ جزو فرماندهان ملائک بلکه در رده‌ی بزرگان ملک بود و کسی از ابلیس بودن او و از جنسِ شیاطین بودنِ او مطلع نمی‌شد؛ این یعنی شرایط و قوانینی بر او حاکم بود که هویّت اصلی‌اش قابل مشاهده نبود؛ لکن بعد از نافرمانی از خداوند و سرپیچی از سجده در قبال خلیفه ربّ، طبق آیه ۱۳ اعراف خداوند ابتدا به او فرمود: فأهْبِطْ مِنْها، یعنی از این شرایط هبوط کن، سپس در همین آیه فرمود: فَاخْرُجْ، حالا از این موقعیت برو بیرون؛ پس با حکمِ هبوط، شرایط بر ابلیس تغییر کرد. 2️⃣ در ماجرای علیه‌السلام نیز طبق ظاهر آیات قرآن ایشان در بهشت ساکن بود؛ مثل آیاتِ ۳۵ بقره، ۱۹ اعراف و ۱۱۷ طه، اما پس از عصیانِ ربّ و عدمِ تبعیت از ربّ، ایشان و همسرش طبق آیاتِ ۳۶ و ۳۸ بقره، ۲۴ اعراف و ۱۲۳ طه، از شرایطِ بهشت به شرایط دنیا منتقل شدند؛ به عبارت دیگر وقتی گفته شد: «إِهْبِطُوا مِنْها» از آن موقعیتِ [بهشت] هبوط کنید؛ سنخیت بهشت و قوانین آن از آدم علیه‌السلام و همسرش برداشته شد؛ لذا طبق آیات ۲۲ اعراف و ۱۲۱ طه لباس‌های بهشتی از پیکره‌ی ایشان فرو ریخت. پس در اینجا نیز واژه‌ی برای تغییر سنخیت و شرایط حاکم به کار رفته است. 3️⃣ اما در مورد کشتی نوح علیه‌السلام نیز ماجرا واضح است؛ وقتی خداوند می‌خواهد آن شرایط عجیب و عظیمِ طوفان نوح علیه‌السلام را بردارد؛ که یکی از آن‌ها طبق آیه ۴۲ هود «مَوْجٌ کَالجِبال» بود؛ یعنی موج‌هایی چون کوهستان و یکی دیگر از این شرایط غیر عادی طبق سیاقِ آیه‌ ۲۶ نوح، حضور جنیّان روی زمین است؛ خداوند از واژه‌ی استفاده می‌کند؛ و در آیه ۴۸ هود می‌فرماید: «قيلَ يا نُوحُ بِسَلامٍ مِنّا وَ بَرَکاتٍ عَلَيْکَ وَ عَلي أُمَمٍ مِمَّنْ مَعَکَ...» گفته شد: «ای نوح‏، با و از طریقِ ما و برکت‌هايی بر تو و بر اُمّت‌هایی که همراهِ تو هستند..؛ کن». پس این مصداق از استعمالِ واژه‌ی نیز برای تغییر شرایط بوده است. 4️⃣ و در نهایت ما طبق آیه ۶۱ بقره ماجرای از موقعیتِ نزولِ به واسطه‌ی معجزات موسایی علیه‌السلام از جمله و به شرایط عادی دنیا و کشاورزی در بیابان دنیا را داریم که در این مورد هم خداوند برای تغییر شرایط و قوانینِ حاکم بر بنی‌اسرائیل از واژه‌ی استفاده کرده و می‌فرماید: «وَ إِذْ قُلْتُمْ يا مُوسي لَنْ نَصْبِرَ عَلي طَعامٍ واحِدٍ فَادْعُ لَنا رَبَّکَ يُخْرِجْ لَنا مِمّا تُنْبِتُ اْلأَرْضُ مِنْ بَقْلِها وَ قِثّائِها وَ فُومِها وَ عَدَسِها وَ بَصَلِها قالَ أَ تَسْتَبْدِلُونَ الَّذي هُوَ أَدْني بِالَّذي هُوَ خَيْرٌ اهْبِطُوا مِصْرًا فَإِنَّ لَکُمْ ما سَأَلْتُمْ وَ ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ وَ الْمَسْکَنَةُ وَ باءُو بِغَضَبٍ مِنَ اللّهِ...» و چون گفتيد: «ای موسی! ما هرگز بر يک [نوع‏] خوراک [که همان مَنّ و سَلوای بهشتی هست] تاب نياوريم‏، از خدای خود برای ما بخواه تا از آنچه زمين می‌روياند، از [قبيل‏] سبزی و خيار و سير و عدس و پياز، برای ما بروياند» موسی گفت‏: «آيا به جای آن نعمتِ بهتر و برتر، خواهان چيزی پست‏تر هستيد؟ پس در این زمین کنید که آنچه را خواسته‏ايد برای شما [مهيا]ست‏.» و [ننگِ] ذلّت و بیچارگی [از این پس بر پيشانيی] آنان زده شد و به خشمِ خدا گرفتار آمدند... 🔖 : از میان این استعمالِ واژه‌ی در ، حداقل برای تغییر شرایط و قوانینِ حاکم استفاده شده است؛ لذا هبوط در دلِ خود؛ تغییر شرایط را دارد؛ و این در ماجرای علیه‌السلام نیز برای ما دلیل خوبی است که بگوییم: ایشان بعد از طوفان، به حکمِ هبوط از جانب خداوند با شرایط جدیدی مواجه شد که و برقرار بود؛ نه شرایطِ حضور و شیطنت‌های گسترده آن‌ها. @Torab_bash https://eitaa.com/torab_bash
تُراب باش
⛔ #خطرِ تشقی، یشقی، أشقی ✍️... خداوند طبق آیاتِ ۱۱۵ تا ۱۲۷ سوره‌ی طه، وقتی در ماجرای آدم (ع) به عنو
📜 پروژه عظیمِ «هُدايَ، ذِکْرِي، آیاتُنا» ✍️... پیرو پستِ قبل که مطلبی را از درونِ سوره‌ی طه درباره و هدایتِ او در ماجرای (ع) به شما عزیزان عرضه کردیم؛ اکنون در ادامه‌ی همان مطلب می‌خواهیم سه مفهوم قرآنیِ «هُدايَ، ذِکْرِي، آیاتُنا» را در بابِ از همین سیاقِ مدّ نظر بیان نماییم. ما بعد از سلسله مباحثِ أنصار الله در سوره‌ی صفّ و آل‌عمران، مفصل وارد سوره طه می‌شویم و برنامه‌ی عمومی خدا در بابِ مهدویت را از درون سوره طه بیان می‌کنیم؛ اما برای مطالعه محققان و اهل علم در تراب‌باش، عرض کنیم که سوره طه، سیاقِ کلی دارد! 📚 سیاقِ اول: آیاتِ ۱ تا ۸ که از نزول قرآن و اسماءُ الحُسنیٰ می‌گوید؛ سیاقِ دوم: آیاتِ ۹ تا ۹۹ که خدا ماجراهایی از موسی (ع) را مطرح می‌کند؛ سیاقِ سوم: آیاتِ ۹۹ تا ۱۱۴ که مربوط به و محضریتِ خدا پیرامونِ سه اسم از خداوندی است. سیاقِ چهارم: آیاتِ ۱۱۵ تا ۱۲۳ درباره ماجراهایی از آدم (ع) و بهشت و هبوط از بهشت؛ و در نهایت سیاقِ پنجم: آیاتِ ۱۲۴ تا ۱۳۵ که مربوط به و حوادثِ پیشِ‌رو است. ⁉️خداوند در آیه‌ی ۱۲۳ طه، بعد از طرح ماجرای آدم (ع) در بهشت، می‌فرماید: «اهْبِطا مِنْها جَمیعًا» همه‌تان از هبوط کنید. جالب است، در اینجا نفرموده به‌سوی کجا هبوط کنید، می‌فرماید: از کجا کنید، همه‌تان از بهشت هبوط کنید، «بَعْضُکُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ»، بعضی‌های‌تان با همدیگر می‌کنید، «فَإِمّا یَأْتِیَنَّکُمْ مِنّی هُدًی»، وقتی هدایتِ من آمد؛ این جمله یعنی جایی که شما دارید هبوط می‌کنید؛ به‌قدری هست، به‌قدری تاریک است که خودتان نمی‌توانید راه را پیدا کنید، بلکه نیاز به هدایت دارید، اما این را من می‌فرستم. وقتی که من هدایت را فرستادم، وقتی که از جانب من هدایتی برای‌تان آمد، «فَمَنِ اتَّبَعَ هُدایَ»، کسی که از این هدایت تبعیت کند، «فَلا یَضِلُّ وَ لا یَشْقی»، نه گمراه می‌شود، نه به مشقت می‌افتد. ▪️پس وقتی خدا، بشر را در زمین آغاز می‌کند؛ اولین چیز پس از هبوط برای بشر، سه‌گانه‌ی «هُداي، ذِکْري و آیاتُنا» است. به این ترتیب که اولین چیزی که خداوند پس از برای بشر قرار داد؛ است. هدایتی که از طریق رسولان و کتبِ آسمانی و امثال این‌ها جاری شد؛ سپس خدا ، یعنی محضرهایی بلکه یک محضر خاصی قرار داد؛ و در ادامه با و نشانه‌هایی بشر را به سوی محضر خودش راهبری کرد؛ پس در آیاتِ ۱۲۳ تا ۱۲۷ سوره طه سه عطیه‌ی الهی پررنگ است: «اَتای هدایت، ذِکْري و آیاتُنا»؛ و از جهتِ ساختاری جالب است؛ خدا همه‌ی این‌ها را به خودش نسب داده است: «هُدٰايَ یا مِنّي هُدًی، یعنی هدایتی از جانب من، ذِکْري، یعنی محضرِ من، آیاتُنا، یعنی نشانه‌ها و آیاتِ ما». ‼️پس مطلب صددرصد است؛ خدا در این فصل از سوره طه، سه موهبت را دارد مطرح می‌کند؛ و هر سه تا موهبت را به خودش نسبت می‌دهد: «مِنّی هُدًی، ذِکْري، آیاتُنا» و در چند آیه‌ی پشت سر هم این را دارد مطرح می‌کند؛ و برای هر کدام از این سه مفهوم ماجرایی را بیان می‌فرماید؛ که ان‌شاءالله در پست‌های بعد به و هر یک خواهیم پرداخت. ادامه دارد... @Torab_nash https://eitaa.com/torab_bash
🌤️ مقدمه کاربردِ معجزاتِ عیسایی (۳) 🚨 پیشینه‌ی تعامل با جنیّان و آموختن و از آنان ✍️... ابتدای بشر، در زمانِ آدم (ع)، خدا در آیه ۱۲۳ طه به انسان و جنّ که ابلیس در رأسِ جنیّان بود؛ فرمود: «إِهْبِطَا مِنهَا جَمِيعًا بَعضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ» شما دو گروهِ جنّ و انس به دنیا هبوط کنید و هر دو با هم دشمن باشید؛ سپس در جای‌جای به بشر تذکر داد که: «إِنَّ الشَّيْطَانَ لَكُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا» یقیناً شیطان دشمنِ شماست؛ پس شما هم او را دشمن خود بدانید و با او دشمنی کنید؛ اما انسان خراب کرد و خدا در آیه ۱۰۲ اعراف فرمود: «وَ مَا وَجَدْنَا لِأَكثَرِهِمْ مِنْ عَهدٍ وَ إِنْ وَجَدْنَا أَكْثَرَهُمْ لَفَاسِقِيْنَ» و اكثر مردمان را در عهدی که بستند؛ استوار نديديم بلكه بيشتر انسان‌ها را بزهكار و فاسق يافتيم. ‼️انسان خراب کرد و در بسیاری از مقاطع تاریخ با شیاطین و جنیّان همدست و هم‌پیمان شد و علیه خدا و رسولانِ الهی قد عَلَم کرد. خیلی گذشته بشر دردناک است؛ چه اقوامِ بزرگ و قدرتمندی که هلاک نشدند! چه تمدن‌هایی که درهم نشکست! مانند تمدنِ ، تمدنِ فراعنه، به ویژه رامسس دوم که فرعونِ زمانِ موسی (ع) است. رامسس دوم خیلی قدرتمند بود؛ بسیار اهل سحر بود و جادوگرانِ زیادی را به خدمت داشت؛ وقتی صحنه‌ی مواجهه با موسی پیش می‌آید: «قالَ فِرعَونُ ائتُونِي بِكُلِّ سَاحِرٍ عَلِيمٍ» فرعون می‌گوید: تمام ساحران و جادوگرانِ عالِم و کاربلد را نزد من بیاورید! خیلی از سحر استفاده می‌کردند و سحر را از جنیّان می‌آموختند کما اینکه با شدیدی این تعامل با جنیّان را در سنگ‌نوشته‌ها، کتیبه‌ها و پاپیروس‌هایی که نقاشی کردند؛ نشان داده‌اند. وقتی زمانه‌ی سلیمانِ (ع) فرا می‌رسد؛ ماجراهای عجیبی پیش می‌آید و سلیمان (ع) با استفاده از انگشتر سلیمانی که نورِ ایلیا یا (ع) از طریق آن ساطع می‌شد؛ جنیّان و شیاطین را مرئی و سپس مادی کرد و بسیاری از آن‌ها را به بند کشید و برخی دیگر را نیز به عنوان بنّا و غواص به کار گرفت؛ خدا در سوره صاد، آیاتِ ۳۷ و ۳۸ می‌فرماید: «و الشَّيَاطِينَ كُلَّ بَنَّاءٍ و غَوَّاصٍ و آخَرِينَ مُقَرَّنِينَ فِي الأَصفَادِ» و شياطين را كه بناهاى عالى مى‌ساختند و از دريا جواهرات گرانبها مى‌آوردند نيز مسخرِ او كرديم؛ و بقیه را به زنجیر کشیدیم. 😲 اما جنیّان که به شکل مادّی در میان مردم زندگی می‌کردند؛ طبق آیه ۱۰۲ بقره، به مردم سحر و جادو می‌آموختند؛ «وَاتَّبَعُوا مَا تَتلُو الشَّيَاطِينُ عَلى مُلكِ سُلَيمَانَ و مَا كَفَرَ سُلَيمَانُ ولكِنَّ الشَّياطِينَ كَفَرُوا يُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحرَ» مردم در (ع) از شیاطین تبعیت می‌کردند؛ سلیمان (ع) هرگز کافر نبود؛ لکن شیاطینِ کافر به مردم سحر و جادو می‌آموختند. در این آیه واضح است که اولاً سحر یک و جنّی است؛ دوماً اگر انسانی که ایمان ندارد؛ واجدِ سحر باشد؛ حتماً آن را از شیاطینِ جنّ آموخته است؛ چه متوجه باشد؛ چه متوجه نباشد. این مردم که همان بنی‌اسرائیل هستند؛ از زمان موسی (ع) جنّ، ساحر، جادوگر، سحر، طلسم و این قبیل موضوعات را در میان قوم فرعون دیده بودند؛ در زمان سلیمان آموخته بودند و در زمان عیسی نیز همین بنی‌اسرائیل بسیار از و استفاده می‌کردند. ⛔در جنگِ جادوگران و فرعون با موسی (ع) که در آیه ۱۱۳ اعراف و آیه ۶۵ طه مطرح شده؛ چون و ساحران، خودشان بسیار از سحر استفاده می‌کردند؛ به موسی و هارون (ع) نیز می‌گویند: «إِنْ هٰذَانِ لَسَاحِرَانِ» این دو خودشان هم هستند! در مورد عیسی (ع) هم همین بود؛ چون بنی‌اسرائیل کاملاً با سحر و آشنا بودند و در زمانِ سلیمان نیز سحرهای جدیدی از شیاطین یاد گرفته بودند و بسیار از این‌طور مقولات استفاده می‌کردند؛ در آیه ۶ صف به عیسی (ع) می‌گویند: «هذَا سِحرٌ مُبِينٌ» عیسی! این کارهایی که شما انجام می‌دهی؛ سحرِ آشکار است. در زمان رسول‌الله (ص) هم همین‌ها می‌گفتند: «قَالَ الكَافِرُونَ هذَا سَاحِرٌ كَذَّابٌ» (ص ۴) او یک ساحرِ دروغ‌گوست؛ یا در آیه ۲ قمر داریم: «وَ إِنْ يَرَوا آيَةً يُعرِضُوا وَ يَقُولُوا سِحرٌ مُستَمِرٌّ» و اگر آیه‌ای [جدید] ببینند، روی برگردانند و بگویند [این] سحری جاری است! یعنی آن‌ها با که یکی از عجایب است نیز کاملاً آشنا بودند؛ این پیشینه‌ی عجیب تاریخ بشر در تعامل با و تعلیمِ سحر و جادو از آن‌هاست؛ گذشته‌ای بسیار دردناک است و دردناک‌تر از آن، آنجایی است که علاوه‌بر تهمتِ ساحر و مجنون یعنی جنّی شده به رسولان، با استفاده از و سحر و علیه رسولان (ع) و جبهه حق نیز نبردهای خونین به راه می‌انداختند. 🚨این استفاده از سحر و و تعامل با جنیّان در زمان ما نیز شایع است؛ خصوصاً در میانِ یهودیان. @Torab_bash https://eitaa.com/torab_bash
⁉️چقدر به امام زمان عج بَها بدهيم؟ ✍️... در سوره طه، آيه ۱۱۵ جواب اين سئوال داده شده است. خدا درباره جد بزرگوارمان آدم (ع) می‌فرماید: «وَ لَقَد عَهِدنا إلی آدَمَ مِن قَبلُ فَنَسِيَ وَ لَم نَجِد لَهُ عَزماً» ما قبلاً از آدم(ع) پيمان گرفتيم، با او عهد بستيم، گفتيم ای آدم! نسبت به اين موضوع، اين‌طور که گفته می‌شود رفتار کن، ایشان هم گفت چشم. با ما عهد بست ولی عهدش را فراموش کرد و آن عزم لازم را از خودش نشان نداد. اين عهد چيست؟ آدم (ع) و به تبعِ ایشان تمامِ بنی‌آدم نسبت به چه موضوعی بايد عزم داشته باشند؟ در احاديث ذيل اين آيه که نگاه می‌کنيم؛ مثلاً در کتاب بصائر الدرجات، صفحه ۷۰، امام باقر (ع) می‌فرمایند: از آدم (ع) در موردِ رسول‏الله (ص) و امامانِ بعد از ايشان (ع) خصوصاً نسبت به امام مهدی عج و سیره مهدوی ایشان و گرفته شد؛ «فَتَرَکَ وَ لَمْ يَکُنْ لَهُ عَزمٌ...» ولی ايشان آن عهدش را ترک کرد، قولش را فراموش کرد، بلکه اصلاً بها نداد و آن عزم بايد و شايد را نسبت به اهل‏بيت (ع) از خودش بروز نداد. 🔺همچنين مولا در همین حدیث می‌فرمايد: «أَنَّهُم هَکَذَا وَ إِنَّمَا سُمِّيَ أُولُو العَزمِ أُولِي العَزمِ لِأَنَّهُ عَهِدَ إلَيهِم فِي مُحَمَّدٍ وَ الأَوصِيَاءِ مِن بَعدِهِ وَ المَهدِيِّ وَ سِيرَتِهِ وَ أَجمَعَ عَزمُهُم عَلَي أَنَّ ذَلِکَ کَذَلِکَ وَ الإقرَارِ بِهِ...» در مورد دیگر پیامبران نیز این عهد و پیمان گرفته شد؛ لذا اينکه به بعضی از ایشان گفته می‌شود به اين خاطر است که آنها هم عهد بستند و با تمام وجود بر این عهد و میثاق، کردند. با اولوالعزم و دیگر رسولان در موردِ سیدِ ما رسول‏الله (ص) و ديگر اهل‏بيت (ع) و همچنين در مورد امام زمان عج و رفتارهای ایشان که بسته شد، ایشان بنای زندگی‌شان را گذاشتند؛ مبنای حیاتشان را محضریت اهل‌بیت (ع) از امام زمان عج گذاشتند؛ چون رفتارهای مولايمان امام زمان عج عجيب است، لذا مخصوصاً از اولوالعزم برای امام زمان عج و رفتارهای امام زمان عج عهد گرفته شد. به ايشان گفته شد که آيا هرچه امام زمان گفت، هر رفتاری انجام داد روی چشمتان می‌گذاريد؟ انجام می‌دهيد؟ قبول می‌کنيد؟ ایشان هم گفتند بله، هرچه امام زمان عج انجام داد، انجام می‌دهيم، هرچه ايشان خواست انجام می‌دهيم، «وَ أَجمَعَ عَزمُهُم عَلَی أَنَّ ذَلِکَ کَذَلِکَ وَ الإقرَارِ بِه» یعنی دیگر رسولان از جمله اولوالعزم من الرسل، اقرار کردند و تمام عزمشان را برای حرف شنوی از اهل‌بیت (ع) جمع کردند. 📚 در حديث ديگری از همين کتاب بصائر، صفحه ۷۰، باز از قول امام باقر (ع)، صحبت از اين است که خدا در روز از انبيا (ع) عهد گرفت «قالُوُا أَقرَرنا و شَهِدنا يا رَبَّ»، همه گفتند خدايا! ما اقرار می‌کنيم و اين ماجرا را دنبال می‌کنيم؛ «وَ لَم يَجحَد آدَمُ وَ لَم يَقِرّ» ولی آدم (ع)، آن عزم بايد و شايد را از خود بروز نداد. زمانی که با انوار اهل‏بيت (ع) آشنا شد، وقتی که انوارِ دور را ديد، اقرار نکرد، ولی از بين پيغمبران، پنج نفر عزم بايد و شايد را خیلی خوب از خودشان نشان دادند و لذا اولوالعزم بودن برای اين پنج نفر تثبیت شد. بخاطر چه موضوعی؟ در چه مقوله‌ای بيشتر عزم نشان دادند که بخاطر آن، اينها اولوالعزم ناميده شدند؟ «فَثَبَتَتِ‏ العَزِیمَةُ لِهَؤُلَاءِ الخَمسَةِ فِی المَهدِی‏» (کافی،ج۲، ص۸)، بخاطر صددرصد بها دادن به مهدی عج و مهدویت، صفت یا مقوله اولوالعزمی در اين پنج نفر تثبیت شد؛ و ايشان بخاطر امام زمان عج اولوالعزمِ ناميده شدند. بعد امام باقر (ع) می‌فرمايد: آدم (ع) عزم بايد و شايد را نشان نداد و لذا آيه ۱۱۵ طه برایش مطرح شد که ما قبلاً از آدم پيمان گرفتيم، ولی او فراموش کرد و عزم بايد و شايد را از خودش نشان نداد. 🔻خب ما اين بود که به امام زمان عج و ایشان تا چه حدی دهيم؟! تا چه ميزان بها دادن مطلوب است؟ جوابش را خدا در اين آيه به ما داد، منظور چيست؟ اين آيه را بياوريد و بگذاريد کنار آيه آخر سوره يوسف که خدا می‌فرمايد: «و لَقَد کانَ فِي قَصَصِهِم عِبرَةٌ لِأُولِي الأَلباب» ماجراهای رسولان الهی را بشنويد و از سرگذشت ایشان بگيريد. ما چه عبرتی از رفتار آدم (ع) بگيريم؟ اين عبرت را بگيريم که بايد را نسبت به امام زمان عج داشته باشیم. 🟢اولاً ما نبايد امام زمانمان را کنيم که آدم (ع) عهدش را فراموش کرد و خدا هم برای او دو از قرار داد؛ لذا ما نبايد عهدمان را فراموش کنيم؛ ثانیاً ما بايد عزم زيادی داشته باشيم، کسانی که نسبت به امام زمان عج بيشترين عزم را نشان دهند؛ آنها نزد خداوند متعال دارند. کما اينکه در قرآن هم بهترينِ خوبانِ بعد از اهل‏بيت(ع) بخاطر ميزان عزمشان، بهترين شمرده شدند و به آنها اولوالعزم من الرسل گفته شد. https://eitaa.com/torab_bash