eitaa logo
نشر فضایل امیرالمؤمنین علی علیه السلام
447 دنبال‌کننده
131 عکس
97 ویدیو
2 فایل
کانال دوم ما ✳️اَحاديث ناب۱۴معصوم✳️ @Ahaadith_Ahlebait قال الامام صادق علیه السلام: کسی که احادیث ما را در دل شیعیان ما جای می دهد از هزار عابد برترست. 📚اصول کافی جلد۱صفحه۳۳ #کپی با ذکر #صلوات 💫 @ya_amiralmomenin110 💫 خادم کانال @Amirovisi
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 226 ✨🍂 آیا علیه السلام غیب ؟ و به چه ؟ ▪️✨ در حدیث مدینه علم که در کتب شیعه و سنی به حدّ تواتر رسیده، از ابن عباس و جابر بن عبدالله انصاری و ابن مسعود و انس بن مالک و... نقل است که پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: «أنا مدینة العلم و علیّ بابها و من أراد العلم فلیأت الباب» [۱] ؛«من (رسول الله صلی الله علیه و آله) شهر علمم و علی (علیه السلام) در و باب آن شهر علم است. هر کس علم مرا می‌خواهد، (یعنی می‌خواهد از علم من بهره بردارد) پس باید از باب (در) وارد شود. (یعنی به سوی علی علیه السلام). » در حدیث «أنا دار الحکمه»، رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: «أنا دارالحکمه و علیّ بابها و من أراد الحکمه، فلیأت الباب». [۲] «من خانه حکمت هستم و علی علیه السلام در آن خانه می‌باشد. هر کس می‌خواهد از حکمت من بهره بردارد، درِ خانه علی علیه السلام برود. » اصبغ بن نباته نقل می‌کند که از امیرالمؤمنین علیه السلام شنیدم: «همانا رسول خدا صلی الله علیه و آله به من هزار باب یاد داد که از هر بابی از آنها، هزار باب باز می‌شود. پس این، هزار هزار باب می‌شود تا آنچه شده و آنچه تا روز قیامت می‌شود را دانستم و علم بلایا و منایا و فصل الخطاب را دانستم». [۳] همچنین علی علیه السلام فرمودند: «رسول خدا صلی الله علیه و آله زبان خود را در دهان من گذاشت، پس از لعاب دهان آن حضرت برای من هزار باب از علم باز شد که از هر دری، هزار در دیگر باز می‌شود. » [۴] ابن عباس نقل می‌کند که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: «وقتی شب معراج به مقام قرب حق رسیدم؛ خداوند با من حرف زد و نجوی نمود. پس آنچه یاد گرفتم به علی علیه السلام یاد دادم. » پس علی علیه السلام باب علم من است. » [۵] از احمد بن عمران نقل است که گفت: نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله بودیم که از علی بن ابیطالب علیه السلام سؤال شد، حضرت فرمودند: «حکمت به ده قسمت تقسیم گردید. نُه جزء آن به علی علیه السلام عطا شد و یک جزء دیگر به جمیع مردمان. » [۱] پس علی علیه السلام و ائمه اطهار علیهم السلام مانند: پیامبر صلی الله علیه و آله ارتباط وحیانی با خداوند نداشتند. بلکه تمام علوم و فیوضات و آنچه در گذشته و آینده است و نزد پیامبر صلی الله علیه و آله بوده، آن حضرت همگی آن علوم را به علی علیه السلام و ائمه اطهار علیهم السلام منتقل نموده اند........ ---------- 📚منابع: [۱]: _ حاکم نيشابوری: مستدرک: ۳/۱۲۶ و ۱۲۸ و ۲۲۶، سيوطی: در جمع الجوامع و جامع الصغير: ۱/۴۱۵، ابن حجر مکی: صواعق: ۱۸۹، ابن صباغ مالکی: فصول المهمه: ۱/۲۵، محمد بن طلحه شافعی: مطالب السّؤال: ۱۲۹، عسقلانی: تهذيب التهذيب: ۶/۸۵، خطیب بغدادی: تاریخ ۳/۱۸۱ و... [۲]: _ احمد بن حنبل: مسند و مناقب ۱/۱۴۰، حاکم: مستدرک ۳/۱۲۶ مولی علی متّقی: کنز العمّال: ۱۱/۶۰۰، حافظ ابونعیم اصفهانی: حلیة الاولیاء: ۱/۶۴، ترمذی: صحیح: ۲/۲۹۹، سیوطی: جامع الصغیر: ۲۱/۴۱۵ و... [۳]: _ شیخ سلیمان بلخی حنفی: ینابیع المودّة [۴]: _ غزالی: بیان علم لدنّی. [۵]: _ ابن مغازلی: از ابی الصباح: ۲۳۷. [۱]: _ حافظ ابونعیم اصفهانی: حلیة الاولیاء: ۱/۱۶۵، محمد جَزری: اسنی المطالب: ۱۴ محمد بن یوسف گنجی شافعی: کفایة الطالب: ۱۹۷. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 226 ✨🍂 آیا علیه السلام غیب ؟ و به چه ؟ ▪️✨ از جمله راههائی که پیغمبر صلی الله علیه و آله علم خود را به علی علیه السلام منتقل کردند، کتاب جَفر جامعه بوده است. در آن کتاب، تمام آنچه که تا روز قیامت شده و می‌شود و تمام علوم و حقایق و نکته‌ها و اسرار غیب و خواص اشیاء و اثرات آنچه که در عالم است و...، به صورت رمز نوشته شده و از علی علیه السلام تا حضرت مهدی علیه السلام دست به دست منتقل شده است. راه دیگر انتقال علوم و غیوب از رسول خدا صلی الله علیه و آله به علی علیه السلام، کتاب مهر شده ای است که توسط جبرئیل به پیغمبر صلی الله علیه و آله داده شد. نقل است که روزی جبرئیل با فرشتگان امین، کتابی را از طرف خداوند برای پیغمبر صلی الله علیه و آله آوردند. ایشان فرمودند: افرادی که در مجلس حاضرند خارج شوند. مگر وصی شما، که کتاب وصیت را تقدیم نمایم. سپس رسول خدا صلی الله علیه و آله به حاضرین امر فرمودند که: به جز علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام همگی از اتاق بیرون بروند. آنگاه جبرئیل عرض کرد: خداوند به شما سلام می‌رساند و می‌فرماید: این عهدنامه ای است که با شما پیمان بستم و ملائکه گواهی دادند. (کلام جبرئیل که به اینجا رسید) بدن آن حضرت به لرزه درآمد و فرمودند: او سلام است و سلام از اوست و برگشت سلام به طرف اوست. سپس رسول خدا صلی الله علیه و آله عهدنامه را از جبرئیل گرفته به علی علیه السلام دادند و فرمودند: این عهد پروردگار من به سوی من است و امانت اوست. همانا که پیام حق را ادا نمودم و رساندم. در این هنگام علی علیه السلام فرمودند: شهادت می‌دهم، پدر و مادرم فدای تو باد به تبلیغ و نصیحت و راستی بر چیزی که گفتی و به این سخن، گوش و چشم و گوشت و خون من شهادت می‌دهد. پس آن بزرگوار به علی علیه السلام فرمودند: بگیر. این وصیت من از طرف خداوند است و آن را قبول کن و ضمانت شما (قبولی مسئولیت) برای خداوند و وفای به آن برای من است. علی علیه السلام فرمودند: ضمانت را قبول نمودم و بر خداوند است که مرا یاری نماید. در آن کتاب به علی علیه السلام شرط شده است: «دوستی با دوستان خدا و دشمنی با دشمنان خدا و بیزاری از آنها و بردباری بر جور و ستم و فرو نشاندن خشم و غضب، زمانی که حق مسلم تو را از تو سلب می‌کنند و خمس تو را تصرّف می‌نمایند و حرمت تو را نگه ندارند و محاسنت را با خون سرت رنگین کنند. » در پاسخ علی علیه السلام فرمودند: راضی شدم و قبول کردم. اگر حرمت مرا نگه ندارند و سنّت را تعطیل و احکام کتاب را پاره و کعبه را خراب و محاسنم را از خون سرم خضاب نمایند، صبر و بردباری و تحمل نمایم. سپس پیامبر صلی الله علیه و آله، جبرئیل و میکائیل و ملائکه مقرّبین را بر امیرالمؤمنین علیه السلام شاهد گرفتند. سپس آنچه را که به علی علیه السلام رسانیده بودند، به حسن و حسین و فاطمه علیهم السلام رسانیدند و تمام وقایع را برای آنها شرح دادند. بعد آن وصیت نامه را به مهرهای طلایی که آتش ندیده مهر نمودند و آن را به علی علیه السلام دادند. [۱] ---------- [۱]: _ 📚مسعودی: اثبات الوصیة: ۹۲ (خلاصه) ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 226 ✨🍂 جمله خبرهای که علی علیه السلام کردند بود؟ ◾️✨ ۱. خبر سنان بن انس. علی علیه السلام فرمودند: « او از قاتلین امام حسین علیه السلام است. » در حالی که او بچه بود و در خانه بازی می‌کرد. ۲. علمداری حبیب بن عمّار در لشکر ضلالت و گمراهی، در دوران خلافت یزید. ۳. حمله مغولها و سلطنت چنگیزخان و سلطنت خلفاء جور و رفتار و برخورد آنها با شیعیان. ۴. خبر از دستور معاویه به سب و دشنام خود، در بالای منبرها به مدت هشتاد سال. ۵. خبر از کشته شدن میثم تمّار به دست عبیدالله بن زیاد و کشته شدن جویریه و رشید هجری به دست زیاد و حادثه قتل عمرو بن حمق به دست یاران معاویه و بالاتر از همه، خبر شهادت فرزند گرامیشان حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام. ۶. خبر دادن از قتل خود توسط ابن ملجم مرادی. در حالی که او در ظاهر، ابراز محبت به ایشان می‌کرد. ۷. خبر از کرات آسمانی قبل از پیشرفت علم کُرات، بدون داشتن ابزار و اسباب نجومی و... امیرالمومنین علیه السلام اشاره علیه السلام درباره که شش ماهه بود چه ؟ ◾️✨ از اهل سنت نقل است: «عمر دستور داد زنی را که بچه شش ماهه آورده بود، (یعنی شش ماه از مدت ازدواج و حمل او بیشتر نگذشته بود که بچه زنده کاملی به دنیا آورد) به جرم زنا سنگسار کنند. علی علیه السلام مانع شده و فرمودند: خدا در قرآن می‌فرماید: «حداقل مدت حمل و شیر دادن و از شیر گرفتن طفل، سی ماه است. » وقتی مدت شیر دادن و از شیر گرفتن او دو سال (یعنی ۲۴ ماه) شود، پس مدت حمل او شش ماه می‌شود. پس ممکن است که زنی بچه شش ماهه بیاورد. چون حداقل مدت حمل شش ماه است. سپس عمر زن بیچاره را رها کرد و گفت: «اگر علی نبود، عمر هلاک می‌شد. » [۱] ---------- 📚منابع: [۱]: _ احمد بن حنبل: مسند ۱/۹۳، احمد بن عبدالله شافعی: ذخایر العقبی: ۸۲، ابن ابی الحدید: شرح نهج البلاغه ۱/۱۹ شیخ سلیمان بلخی حنفی: ینابیع المودّة: ۲/۱۷۲. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹   علیه السلام🍃🌸🌸 گفتار (ع) البته امروز را مى دهم... تا آخر حديث 🌺🌸 (۱) ۲۱۳- خبر داد بما ابو حسن احمد فرزند مظفر فرزند احمد عطار فقيه شافعى (خدا او را رحمت كند) در سال ۴۳۴ كه خبر داد بما ابو محمد عبد اللَّه فرزند محمد فرزند عثمان مزنى ملقب بابن سقا حافظ (خدا او را رحمت كند) كه خبر داد بما ابو خليفة فضل فرزند حباب كه حديث كرد بما ابو وليد كه نقل كرد بما عكرمة فرزند عمار كه حديث كرد بما اياس فرزند سلمة از پدرش كه گفت: بسوى خيبر در آمديم در حالى كه عامر رجز مى خواند و مى گفت: قسم بخدا اگر خدا نبود ما هدايت نمى يافتيم و صدقه نمى كرديم، و نماز نميخوانديم، و ما از فضل تو بى نياز نمى بوديم، پس پاهاى ما را وقتى كه در جنگ با هم برخورد كرديم استوار دار، و آرامش قلب بر ما عطا فرما، پيامبر (ص) فرمود: اين كيست؟ گفتند: عامر است، فرمود: اى عامر گناه تو آمرزيده شد، و پيامبر خدا (ص) در باره هيچ مردى طلب آمرزش نمى كرد جز آن چه بشهادت مى رسيد، عمر گفت: اى پيامبر خدا (ص) اگر چند روز بما مهلت مى دادى براى ما مى بودى (يعنى چند روز مى ماند و بشهادت نمى رسيد) زمانى كه عامر به خيبر آمد، مرحب از حصار خارج شده و بيرون آمد، و شمشيرش را بالا برده و پائين مى آورد و رئيس آنان بود ميگفت: اهل خيبر دانسته كه من مرحبم، مردى با سلاح تمام و وقتى كه آتش جنگ شعله ور 📚ترجمه مناقب ابن المغازلي، ص: ۱۶۸ گردد پهلوانى آزموده هستم، پس عامر با او مبارزه كرده و گفت: بتحقيق اهل خيبر دانسته كه من عامرم. (۱) مردى با سلاح تمام و پهلوانى فرو رونده در هلاكت ها، پس ميان آنان دو بار زد و خوردى شد، و شمشير مرحب به سپر عامر واقع شد، عامر رفت كه سپرش را اصلاح كند، شمشيرش بطرف خود برگشته رگ حيات او را بريد كه جانش در او بود (يعنى با همان بريدن رگ اكحل كشته شد) در آن وقت گروهى از ياران پيامبر خدا (ص) مى گفتند: عمل عامر باطل شد، زيرا او خودش را كشت، من با حال گريان به پيش پيامبر خدا (ص) آمده و گفتم: اى پيامبر خدا آيا عمل عامر باطلشد؟ پيامبر (ص) فرمود: كيست كه اين سخن را مى گويد؟ گفتم: گروهى از ياران تو اين طور مى گويند، فرمود: كسى كه اين سخن را مى گويد دروغگو ميباشد بلكه عمل عامر دو ثواب دارد. سپس پيامبر خدا (ص) مرا بسوى على فرستاد، و او بيدار شده در حالى كه درد چشم داشت. پس پيامبر (ص) فرمود: امروز علم را بدست مردى مى دهم كه خدا و پيامبر او را دوست مى دارد، و او خدا و پيامبرش را دوست مى دارد، و او را به سوى پيامبر مى آوردم در حالى كه درد چشم داشت تا آن كه به پيش پيامبر خدا رساندم آب دهانش را به چشم على ماليد، و او بهبودى يافت، بعد علم را بعلى عطا كرد و مرحب بيرون آمده و مى گفت: بتحقيق اهل خيبر دانسته كه من مرحبم با سلاح تمام و پهلوانى آزموده هنگامى كه آتش جنگ شعله ور گردد، پس على عليه السلام فرمود: من آنم كه مادرم مرا حيدره ناميد، مانند شير بيشه‌ها سر سخت و با شدتم كه شما را با صاع پيمانه مى كنم مانند پيمانه اى كه از چوب سندرة مى سازند گفت: على (ع) به مرحب ضربتى زد و سر او را شكافته و كشت، و فتح خيبر با دست تواناى على (ع) بود. 📚ترجمه مناقب ابن المغازلي، ص: ۱۶۹ ابو محمد عبد اللَّه فرزند مسلم گفت: من بعضى از فرزندان ابو طالب را پرسيدم كه مقصود على (ع) از گفتارش كه فرمود: (انا الذى سمتنى امى حيدرة) چيست گفت: مادر على فاطمه دختر اسد بود، وقتى كه على را زائيد، در آن حال ابو طالب غائب بود، او را با نام اسد كه اسم پدرش بود ناميد. بعد ابو طالب در آمد، اين نام كه مادر على برايش انتخاب كرده بود نپسنديد و او را على ناميد، وقتى كه على در روز خيبر رجز خواند آن نام كه مادرش گذاشته بود ذكر كرده و ياد نمود. گفت: و حيدرة نامى از نامهاى شير است و سندرة درختى است كه از آن كمان درست مى شود، و سندرة در حديث ممكن است آن پيمانه باشد كه از آن درخت درست شده است، و احتمال است كه سندرة آن زنى باشد كه با پيمانه كافى و پر پيمانه مى نمود. (۱) ۲۱۴- خبر داد بما قاضى ابو خطاب عبد الرحمن فرزند عبد اللَّه اسكافى شافعى كه در واسط بر ما آمده بود، كه خبر داد بما عبد اللَّه فرزند عبيد اللَّه فرزند يحيى كه حديث كرد بما يوسف كه نقل نمود بما جرير از مغيرة از مادر موسى گفت: شنيدم كه على (ع) مى فرمود: از آن وقتى كه پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله دستش را برخم كشيده و آب دهنش را به چشمم ماليده، و علم را در روز خيبر بمن داده چشم من درد نكرده و سرم ناراحت نشده است..... فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️ 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹   علیه السلام🍃🌸🌸 گفتار (ع) البته امروز را مى دهم... تا آخر حديث 🌺🌸 (۲) ۲۱۵- خبر داد بما ابو طالب محمد فرزند احمد فرزند عثمان كه خبر داد بما ابو حسين محمد فرزند مظفر فرزند موسى فرزند عيسى حافظ بغدادى (اذنا) كه حديث كرد بما محمد فرزند حسين كه نقل كرد بما عباد فرزند يعقوب كه نقل كرد بما على فرزند هشام از محمد فرزند على سلمى از منصور فرزند معتمر از ربعى فرزند حراش- محمد فرزند على گفت: اگر بتو بگويم از ربعى شنيدم راست گفته ام- از عمران 📚ترجمه مناقب ابن المغازلي، ص: ۱۷۰ فرزند حصين گفت: پيامبر خدا (ص) عمر را بسوى اهل خيبر فرستاد، او برگشت؛ پيامبر (ص) فرمود: بتحقيق علم را بمردى مى دهم كه خدا و پيامبرش را دوست مى دارد، و خدا و پيامبرش او را دوست ميدارند، فراركننده نيست، و بر نميگردد تا خدا با دستهاى تواناى او خيبر را فتح ميكند گفت على را خواست و علم را باو داد با همان علم رفت و خدا با دستهاى آن خيبر را فتح كرد. (۱) ۲۱۶- خبر داد بما قاضى ابو خطاب عبد الرحمن فرزند عبد اللَّه كه خبر داد بما عبد اللَّه فرزند عبيد اللَّه فرزند يحيى كه نقل كرد بما قاضى ابو عبد اللَّه حسين فرزند محمد محاملى كه حديث كرد بما ابراهيم فرزند هانى كه نقل كرد بما ابو نعيم طحان كه نقل كرد بما على فرزند هشام از محمد فرزند على سلمى از منصور فرزند معتمر از ربعى فرزند حراش- محمد گفت: اگر بگويم از ربعى شنيدم راست گفته ام- از عمران فرزند حصين گفت: پيامبر خدا (ص) فرمود: بتحقيق علم را بمردى ميدهم كه خدا و پيامبرش را دوست ميدارد، و خدا و پيامبرش او را دوست ميدارند، و علم را به على (ع) داد؛ و خداى متعال خيبر را فتح كرد. (۲) ۲۱۷- خبر داد بما محمد فرزند احمد فرزند عثمان كه خبر داد بما ابو حسين محمد فرزند مظفر فرزند موسى فرزند عيسى حافظ (اذنا) كه حديث كرد بما ابو جعفر احمد فرزند محمد فرزند نصير ضبعى گفت: نقل كرد بمن ادريس فرزند حكم ابو يحيى كه نقل كرد بما يوسف فرزند عطيه صفار كه حديث كرد بما سعيد فرزند ابو عروبه از قتاده از سعيد فرزند مسيب از ابو هريره گفت: پيامبر خدا (ص) ابو بكر را بسوى خيبر فرستاد نتوانست فتح كند، و بعد عمر را بر آنجا برانگيخت نتوانست فتح كند. بعد پيامبر (ص) فرمود: البته علم را بدست مردى ميدهم كه حمله كننده 📚ترجمه مناقب ابن المغازلي، ص: ۱۷۱ است و هرگز فرار نمى كند؛ و خدا و پيامبرش را دوست ميدارد، و خدا و پيامبرش او را دوست ميدارند، و على بن ابى طالب را خواست، در حالى كه او درد چشم داشت، و آب دهانش را بچشم او ماليد چشمش را باز كرد مانند آنكه هرگز درد چشم نداشت، فرمود: اين علم را بگير و برو تا خدا بوسيله تو فتح كند على بيرون آمده و دوان دوان ميرفت، و من پشت سر او ميرفتم، تا علم را روى سنگى زير حصار كوبيد از بالاى حصار مرد يهودى آگاه شده و گفت: تو كيستى؟ فرمود: على بن ابى طالبم، پس به ياران خود رو كرده و گفت: قسم به آن خدائى كه تورات را بر موسى نازل كرده شما مغلوب شديد، و قسم بخدا برنگشت تا خدا با وسيله او خيبر را فتح كرد. (۱) ۲۱۸- خبر داد بما ابو غالب محمد فرزند احمد فرزند سهل نحوى كه نقل كرد بما ابو عبد اللَّه محمد فرزند على سقطى (املاء) كه حديث كرد بما ابو محمد يوسف فرزند سهل قاضى كه حديث كرد بما حضرمى كه نقل كرد بما عبد اللَّه فرزند حكم كه حديث كرد بما ابو نضر كه نقل كرد بما عكرمه كه گفت: خبر داد بمن اياس فرزند سلمة گفت: خبر داد بمن پدرم گفت: بتحقيق رسول خدا (ص) مرا بسوى على (ع) فرستاد، و فرمود: البته علم را امروز بمردى ميدهم كه خدا و پيامبرش را دوست ميدارد، و خدا و پيامبرش او را دوست ميدارند، گفت او را در حالى كه درد چشم داشت ميبردم، پس پيامبر خدا (ص) آب دهانش را بچشم او زد، بعد علم را باو داد، على بيرون آمد، و مرحب شمشيرش را بالا برده و پائين مى آورد و با اين وسيله اعلان خطر ميداد، و ميگفت: اهل خيبر ميداند كه بتحقيق من مرحبم، مردى با سلاح تمام و پهلوانى آزموده هستم وقتى كه با مردان شجاع و قوى روبرو شده، و آتش جنگ افروخته گردد، على (ع) فرمود: من همانم كه مادرم مرا حيدرة ناميده مانند شير بيشه‌ها قوى و نيرومند، كه شما را با شمشير پيمانه مى كنم مانند 📚ترجمه مناقب ابن المغازلي، ص: ۱۷۲ پيمانه اى كه از چوب سندرة درست شده باشد، پس سر مرحب را با شمشير شكافت........ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️ 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹   علیه السلام🍃🌸🌸 گفتار (ع) البته امروز را مى دهم... تا آخر حديث 🌺🌸 (۱) ۲۱۹- خبر داد بما ابو بكر احمد فرزند محمد فرزند عبد الوهاب فرزند طاوان سمسار كه خبر داد بما ابو احمد عمر فرزند احمد فرزند عمر فرزند شوذب كه نقل كرد بما ابو بكر محمد فرزند موسى كه حديث كرد بما يونس كه نقل كرد بما محمد فرزند حسن فرزند معلى كه نقل كرد بما ابو عوانه از اعمش از حكم از مصعب فرزند سعد از پدرش كه گفت: شنيدم كه پيامبر خدا (ص) به على (ع) ميفرمود: تو نسبت بمن بمنزله هارون از موسى هستى، جز آنكه بعد از من پيامبرى نيست، و بدرستى كه در روز بدر در حال مبارزه ديدم كه بانگ در مى آورد مانند اسبى كه در حال رفتن بسوى اسب ماده بانگ ميزند و ميفرمود: همانند شتر ده ساله اى هستم كه قوى و شجاع باشد و جوان تازه‌ام كه شب از من ميترسد گويا كه من جن هستم براى مانند اين كار مادرم مرا زائيده است. (۲) ۲۲۰- خبر داد بمن ابو القاسم عمر فرزند على ميمونى و احمد فرزند محمد فرزند عبد الوهاب فرزند طاوان كه هر دو واسطى هستند (باين ترتيب كه من بر آنها خواندم و آنان اقرار كردند) كه ابو اسحاق ابراهيم فرزند احمد فرزند محمد طبرى بر آنها اجازه داده است گفت: نقل كرد بما عبد اللَّه فرزند ابراهيم كه حديث كرد بما حسن فرزند عليل گفت: نقل كرد بمن محمد فرزند محمد فرزند عبد الرحمن ذارع كه نقل نمود بما قيس فرزند حفص دارمى كه حديث كرد بما على فرزند حسن عبدى از ابو هارون از ابو سعيد خدرى گفت: پيامبر خدا (ص) وقتى كه عمر بن خطاب را بسوى خيبر فرستاد، و او با كسانى كه با او بودند شكست خورده و بسوى رسول خدا (ص) برگشتند. پيامبر همان شب را در حالى كه اندوهناك بود بروز آورده هنگامى كه صبح شد بسوى مردم بيرون آمد فرمود: البته علم را بمردى ميدهم كه خدا و پيامبرش را دوست ميدارد و خدا و پيامبرش او را دوست ميدارند و هرگز فراركننده نيست. 📚ترجمه مناقب ابن المغازلي، ص: ۱۷۳ (۱) پس جميع مهاجران و انصار حاضر گرديدند و رسول خدا (ص) چون على را آنجا نيافت فرمود: على كجا است؟ گفتند: اى پيامبر خدا بدرد چشم مبتلا است، پيامبر (ص) ابو ذر و سلمان را بدنبال او فرستاد پس على را كه قدرت بر باز كردن چشم نداشت به پيش پيامبر (ص) آوردند، بعد فرمود: خدايا از او درد چشم را دور كن و گرمى و سردى را ببر، و بر دشمن چيره گردان، و با او پيروزى ده زيرا او بنده تو است، و تو و پيامبرت را دوست ميدارد، و هرگز فراركننده نيست، بعد علم را باو داد. حسان بن ثابت از پيامبر خدا (ص) اجازه خواست بر اينكه شعرى در اين موضوع گفته باشد، فرمود: بگو، شروع كرد ميگفت: على را چشم درد مى كرد و دارو مى جست اما داروئى نيافت، رسول خدا او را بآب دهن شفا داد، پس چه فرخنده بيمار و چه مبارك طبيبى و فرمود: فردا علم را بمردى ميدهم پهلوانى چون تيغ بران و دوستدار پيامبر خدا است، او خداى مرا دوست ميدارد و خدا او را دوست ميدارد؛ و اين دژهاى نگشودنى را با دست او ميگشايد، پس على را بدين فخر برگزيد از همه مردم و او را برادر و وزير خود خواند ابو حسن على فرزند عمر فرزند مهدى دارقطنى حافظ (خدا او را رحمت كند) گفت: اين حديث از حديث ابو هارون عبدى از ابو سعيد خدرى غريب است، و او هم از حديث على فرزند حسن عبدى از او غريب است، و با اين الفاظ كسى جز قيس فرزند حفص دارمى از او روايت نكرده است. خبر داد بما احمد فرزند محمد فرزند عبد الوهاب فرزند طاوان كه خبر داد بما قاضى ابو فرج احمد فرزند على فرزند جعفر فرزند محمد فرزند معلى خيوطى كه حديث كرد بما ابو عبد اللَّه محمد فرزند حسين فرزند محمد زعفرانى عدل كه نقل كرد بما ابو بكر يحيى فرزند جعفر فرزند ابو طالب كه خبر داد بما على فرزند عاصم كه خبر داد بما سهيل فرزند ابو صالح از پدرش از ابو هريره گفت: پيامبر خدا (ص) 📚ترجمه مناقب ابن المغازلي، ص: ۱۷۴ فرمود: البته علم را فردا بمردى ميدهم كه خدا و پيامبرش را دوست ميدارد، و خدا و پيامبرش او را دوست ميدارند، و ياران پيامبر خدا (ص) ميخواستند بسبب گرفتن آن علم بزرگى بدست بياورند پس پيامبر خدا (ص) او را به على بن ابى طالب (ع) داد. (۱) ۲۲۲- خبر داد بما احمد فرزند محمد كه خبر داد بما قاضى ابو فرج احمد فرزند على فرزند جعفر كه حديث كرد بما محمد فرزند حسين فرزند محمد زعفرانى كه نقل كرد بما يحيى فرزند ابو طالب كه حديث كرد بما روح فرزند عبادة كه خبر داد بما عوف از ميمون از عبد اللَّه فرزند بريدة از پدرش كه بدرستى كه پيامبر خدا (ص) به نزديكى اهل خيبر فرود آمده فرمود: ....... فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️ 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹   علیه السلام🍃🌸🌸 گفتار (ع) البته امروز را مى دهم... تا آخر حديث 🌺🌸 پيامبر خدا (ص) به نزديكى اهل خيبر فرود آمده فرمود: البته علم را امروز بمردى ميدهم كه خدا و پيامبرش را دوست ميدارد، و خدا و پيامبرش او را دوست ميدارند وقتى كه فردا شد با ابو بكر و عمر روبرو شد، على را خواست در حالى كه او درد چشم داشت، آب دهنش را به چشم او ماليد، و علم را باو داد، و مردم هم با او حركت نمودند، گفت: با اهل خيبر ملاقات نموده در آن هنگام مرحب در پيش آنان رجز مى گفت: بتحقيق اهل خيبر دانسته كه من مرحبم و تيغ برانم مردم را بحيرت انداخته و كار آزموده شده ام. هنگامى كه با مردان شجاع روبرو شده و آتش جنگ شعله ور گردد، و گاهى با نيزه ميزنم و گاهى با شمشير جنگ ميكنم، گفت: ميان او و على دو ضربت رد و بدل شد، گفت: على با شمشير بر سر او زد تا شمشير دندانهاى او را خورد كرد، و اهل لشكر صداى آن ضربت را شنيدند، بآخر مردم نرسيده بود تا اينكه اول آنان را پيروز شده و فتح نمود. (۲) ۲۲۳- خبر داد بما احمد فرزند محمد فرزند عبد الوهاب كه خبر داد بما قاضى ابو فرج احمد فرزند على خيوطى حافظ كه خبر داد بما محمد فرزند حسين زعفرانى عدل كه روايت كرد بما يحيى فرزند ابو طالب كه نقل كرد بما قتيبه فرزند سعيد كه حديث كرد بما حاتم فرزند اسماعيل از بكير فرزند مسمار از عامر فرزند سعد 📚ترجمه مناقب ابن المغازلي، ص: ۱۷۵ فرزند ابو وقاص از پدرش كه گفت: شنيدم پيامبر خدا (ص) در روز خيبر ميفرمود البته فردا علم را بمردى ميدهم كه خدا و پيامبرش را دوست ميدارد و خدا و پيامبرش او را دوست ميدارند، پس ما گردنكشى كرديم، فرمود: على را براى من بخواهيد على (ع) آورده شد در حالى كه درد چشم داشت، آب دهنش را بچشم او ماليد، و علم را باو داده و خدا با او فتح كرد. (۱) ۲۲۴- و با سندهايش گفت: حديث كرد بما يحيى فرزند ابو طالب كه خبر داد بما زيد فرزند حباب كه نقل كرد بما حسين فرزند واقد از عبد اللَّه فرزند بريدة از پدرش گفت: هنگامى كه روز خيبر شد، ابو بكر علم را گرفت، و فرداى آن روز عمر علم را گرفت، پس محمود فرزند مسلمة كشته شد، پيامبر خدا (ص) فرمود: البته علم را بمردى ميدهم كه بر نميگردد تا اينكه خدا با او فتح ميكند، پيامبر خدا (ص) نماز صبح را خواند، بعد علم را خواست، و على را ندا كرد در حالى كه او از درد چشم ميناليد، دستش را بچشم او ماليد و بعد علم را باو داد، و بسبب او فتح گرديد، و من شنيدم عبد اللَّه مى گفت: نقل كرد بمن پدرم كه او رفيق مرحب بود... تا آخر حديث. گفتار (ع) دوست ترا مگر نميدارد ترا مگر ) 🌺🌸 (۲) ۲۲۵- خبر داد بما ابو حسن على فرزند عمر فرزند عبد اللَّه فرزند شوذب (خدا رحمت كند) در سال ۴۳۸ باو گفتم: پدرت ابو احمد عمر فرزند عبد اللَّه فرزند شوذب بتو خبر داد؟ گفت: نقل كرد بما محمد فرزند حسن فرزند زياد كه حديث كرد بما ابو عباس محمد فرزند حنان بزار كه حديث كرد بما كثير فرزند يحيى ابو مالك كه نقل كرد بما زياد فرزند عبد اللَّه عامرى و ابو عوانه و ابو سعيد فرزند 📚ترجمه مناقب ابن المغازلي، ص: ۱۷۶ عبد الكريم حنفى (و معنايش يكى است) از اعمش از عدى فرزند ثابت از زر فرزند حبيش از على (ع) فرمود: قسم بخدائى كه دانه را شكافت و بشر را آفريد، بتحقيق در پيمان پيامبر امى بر من است كه بتحقيق جز مؤمن كسى ترا دوست نميدارد، و جز منافق كسى ترا دشمن نميدارد. و لفظ حديث براى محمد فرزند حسن است. (۱) ۲۲۶- خبر داد بما ابو نصر احمد فرزند موسى طحان (آسيابان) در ماه ذى قعده از سال ۴۳۵ و ابو بكر احمد فرزند محمد فرزند عبد الوهاب فرزند طاوان واسطى‌ها در ماه ذى حجه از سال ۴۳۵ باين ترتيب كه من بر آنها خواندم و آنها اقرار نمودند، گفتم: خبر داد بما قاضى ابو فرج احمد فرزند على فرزند جعفر فرزند محمد فرزند معلى خيوطى گفت: حديث كرد بما عبد اللَّه فرزند محمد فرزند فرج كه نقل كرد بما محمد فرزند يونس كه نقل كرد بما عبد اللَّه فرزند داود خريبى كه روايت كرد بما اعمش از عدى فرزند ثابت از زر فرزند حبيش گفت: شنيدم على (ع) ميفرمود: قسم بخدائى كه دانه را شكافت و انسان را آفريد و رداء بزرگى را براى خود انتخاب كرد: بتحقيق عهد و پيمان پيامبر امى است كه جز مؤمن ترا دوست نميدارد، و جز منافق ترا دشمن نميدارد. (۲) ۲۲۷- خبر داد بما ابو حسن على فرزند عبيد اللَّه فرزند قصاب بيع واسطى (خدا رحمت كند) باين ترتيب كه من در مسجد جامع واسط بر او قرائت كردم او اعتراف نمود در سال ۴۳۴ باو گفتم: نقل كرد بشما ابو بكر محمد فرزند احمد فرزند يعقوب مفيد جرجرائى كه حديث كرد بما اشج گفت: شنيدم كه على (ع) ميفرمود:...... 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
نشر فضائل امیرالمؤمنین علی(ع): 🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 226 🍂🔸 اشاره ۱۳۹. چه بود و به چه داشت؟ 🌺🌸 جواب زمانی که قلعه خیبر را تصرّف کردند، فدک شامل هفت روستا بود و در دامنه کوههای مدینه قرار داشت هم حاصلخیز بود و هم نخلستان‌های فراوان داشت. طول و عرض آن بسیار وسیع بود. از یک سمت به کوههای احد و از طرف دیگر نزدیک مدینه و از طرفی به «عرّیش» [۱] و از جانب دیگر به «سیف البحر» [۲] و از جانب دیگر به «حومه دومة الجندل» [۳] متصل شده بود. اهل آنجا بعد از صلح، نصف فدک را به پیامبر صلی الله علیه و آله دادند و نصف دیگر را برای خودشان برداشتند. [۴] سپس این آیه نازل شد: «و آتِ ذَالقُربی حَقَّهُ و المِسکینَ و ابنَ السَّبیل و لا تُبَذِّر تَبذیراً»؛ [۵] حقوق خویشاوندان و ارحام خود را بده و حق فقرا و در راه ماندگان بیچاره را بده و هرگز اسراف و تبذیر نکن. آنگاه جبرئیل از طرف خداوند آمد و فرمود: فدک را به فاطمه واگذار کن. سپس پیامبر صلی الله علیه و آله فاطمه زهرا علیهاالسلام را صدا زدند و فرمودند: «خداوند مرا امر کرده است که فدک را به شما بدهم و در همانجا فدک را به فاطمه علیهاالسلام هدیه دادند. » [۶] در زمان حیات رسول خدا صلی الله علیه و آله فدک در تصرّف فاطمه زهرا علیهاالسلام بود و ایشان آن را اجاره می‌دادند و اموالی که از آن به دست می‌آمد به سه قسمت تقسیم کرده، یک قسمت را برای نان یک شبشان و یک قسمت را برای فقرای بنی هاشم و یک قسمت را برای بقیه فقرا تقسیم می‌کردند و می‌دادند. بعد از وفات پیامبر صلی الله علیه و آله به دستور خلیفه آن زمینها را به زور از دست مستأجرین حضرت زهرا علیهاالسلام گرفتند. ، حقّ علیهاالسلام🍃🔹 اشاره ۱۴۰. آیا بالاخره به علیهاالسلام و ایشان یا ؟ 🌺🌸 جواب ابوبکر در زمان خلافتش قباله فدک را به حضرت زهرا علیهاالسلام تحویل داد ولی عمر آن نامه را پاره کرد و مانع شد. بعد از عمر، بارها امویها و عباسیان فدک را به ورثه حضرت زهرا علیهاالسلام تحویل دادند. [۱] وگاه بازپس می‌گرفتند. آنها می‌دانستند که فدک حق حضرت زهرا و امیرالمؤمنین علیه السلام است ولی آن را به صاحب حقّش نمی دادند. اگر می‌دادند، مجبور می‌شدند خلافت را هم به آنها تحویل دهند و این مخالف منافعشان بود. اما هنگامی که به خلافت می‌رسیدند دیگر کاری با فدک و صاحبانش نداشتند و آن را تحویل می‌دادند. ارث یا ؟ 🍂🔸 اشاره ۱۴۱. آیا که از طرف خدا صلی الله علیه و آله به و سایر علیهم السلام بود، ارث بود و آیا آن از ارث مال بوده اند؟🌸🌺 جواب خیر، منظور از ارث، مالی است که ازشخص فوت شده به وارث می‌رسد. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: برای هر پیغمبری وصیّ و وارثی بوده است و علی، وصی و وارث من است. اگر آنچه که به امیرالمؤمنین علیه السلام به ارث رسیده ارث علم باشد، پس تمام علوم و احکام از پیامبر صلی الله علیه و آله به امیرالمؤمنین علیه السلام منتقل شده است. در نتیجه این مطلب نشان می‌دهد که ایشان تنها کسی هستند که لایق مقام خلافت هستند. زمانی که ثابت شد امیرالمؤمنین علیه السلام از طرف خدا و رسول او صلی الله علیه و آله وصیّ و وارث پیامبر صلی الله علیه و آله هستند و تمام علوم از پیامبر صلی الله علیه و آله به ایشان منتقل شده، چگونه ممکن است حکم ارث را به ایشان گوشزد نکرده باشند و ندانند که به ایشان ارث مال تعلّق می‌گیرد یا نه؟ همچنین عمل خود خلیفه نشان دهنده این است که به این بزرگواران از اموال پیامبر صلی الله علیه و آله ارث می‌رسد. زیرا هنگامی که پیامبر صلی الله علیه و آله از دنیا رفتند، ابوبکر اموال آن حضرت را ضبط نکرد و همه ورّاث را از ارث محروم نکرد حتی اتاقی را که متعلّقبه حضرت زهرا علیهاالسلام بود به ایشان بازگرداند و اتاقهای عایشه و حفصه و زنهای دیگر پیامبر صلی الله علیه و آله را به عنوان سهم ارث به آنان تحویل داد. پس این کار او تناقض اعمال را نشان می‌دهد. ---------- 📚منابع: [۱]: _ نام بیابانها و نواحی اطراف فدک است. [۲]: _ نام بیابانها و نواحی اطراف فدک است. [۳]: _ نام بیابانها و نواحی اطراف فدک است. [۴]: _ یاقوت حموی: معجم البلدان: ۳/۳۵۵، و فتوح البلدان: ۱/۳۸، احمد بن یحیی بلاذری بغدادی: تاریخ: ۱/۱۲۱، ابن ابی الحدید معتزلی: شرح نهج البلاغه: ۶/۴۶، محمد بن جریر طبری: تاریخ کبیر: ۲/۴۴۸. [۵]: _ بنی اسرائیل (اسرا): ۲۶. [۶]: _ ثعلبی: کشف البیان: ۶/۹۵، جلال الدین سیوطی: تفسیر: ۲/۳۹۸، حاکم ابوالقاسم حسکانی: شواهد التنزیل: ۱/۴۳۸، ابن کثیر: تاریخ: البدایه والنهایه: ۵/۳۰۶، شیخ سلیمان بلخی حنفی: ینابیع المودة: ۱/۳۵۹ باب ۳۹. [۱]: _ ابن ابی الحد
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 226 علم 🍂🔸 اشاره ۱۵۶. علم یعنی ؟ 🌸🌺 جواب علم غیب یعنی تسلط کامل به باطن امور و آگاهی بر اسرار پوشیده و پنهان مخلوقات خداوند. البته با فیوضات خداوند متعال، انبیاء و اوصیاء عالِم به این علم بودند و هر کدام به مقداری که خداوند صلاح و مصلحت آنها را بداند و مقتضی دعوتشان باشد به آنها عطا فرموده است. بر نیستند 🍃🔹 اشاره ۱۵۷. آیا که مدّعی غیب هستند مانند: بازها و و کف بین و کت بین‌ها و بین و کتاب بین‌ها و... بر هستند؟ 🌺🌸 جواب خیر، افرادی که ادّعای علم غیب دارند، کذّاب و دروغگو هستند و مسلمانان نباید به دنبال این گروه بروند. اگر مسلمین دانا باشند، باید در مسائل مختلف دنباله رو قرآن و علم و علما باشند تا طعمه این گروه نادان نشوند مخصوصاً اینکه خداوند در قرآن می‌فرماید: «اِلاّ مَنِ ارتَضی مِن رَسُول» پس این علم غیب شامل رسولان و فرستادگان حق است و شامل مردم عادی نمی شود. علم غیب و 🍂🔸 اشاره ۱۵۸. که نشان علم غیب و است را نمایید؟ 🌸🌺 جواب ۱. «عالِمُ الغَیبِ فَلا یُظهِرُ عَلی غَیبِهِ اَحَداً»، «اِلاّ مَن ارتَضی مِن رَسولٍ فَاِنَّهُ یَسلُکُ مِن بَینِ یَدَیهِ و مِن خَلفِهِ رَصَداً»، «لِیَعلَمَ اَن قَد اَبلَغُوا رِسالاتِ رَبِّهِم و أحاطَ بِما لَدَیهِم و أحصی کُلَّ شیءٍ عَدَداً»؛ [۱] ذات پروردگار متعال که عالم و دانای غیب است؛ هیچ کس را از علم غیب خود آگاه نمی کند مگر آن کسی را که از رسولان برگزیده است که برای محافظت او (فرشتگان را) از پیش رو و پشت سر می‌فرستد تا بدانند که آن رسولان، پیغامهای پروردگار خود را کاملاً به خلق رسانیده اند و خداوند به آنچه نزد رسولان است احاطه کامل دارد و به شماره هر چیز در عالم به خوبی آگاه است. ۲. «وَ ما کانَ اللهُ لِیُطلِعَکُم عَلَی الغَیبِ و لکِنَّ اللهَ یَجتَبی مِن رُسُلِهِ مَن یَشاءُ فَأمِنوا بِاللهِ و رُسُلِهِ و تَتَّقُوا فَلَکُم اَجرٌ عَظیمٌ»؛ [۲] خدای متعال همه شما را از سرّ غیب آگاه نمی کند ولی برای این مقام از پیغمبران خود هر کسی را که مشیّت او تعلّق بگیرد برمی گزیند. پس شما به خدا و پیغمبرش بگروید که هرگاه ایمان بیاورید و پرهیزکار شوید، اجر عظیم خواهید یافت. ۳. «تلک من انباء الغیب نوحیها الیک ما کنت تعلمها انت و لا قومک من قبل هذا»؛ [۳] (این حکایت نوح) از اخبار غیب است که پیش از آنکه ما به تو وحی کنیم، تو و قومت هیچ از آن آگاه نبودید. ۴. «و کَذلکَ اَوحَینا اِلَیکَ روحاً مِن اَمرِنا ما کُنتَ تَدری مَا الکِتابُ و لا الایمانُ و لکِن جَعَلناهُ نُوراً نَهدی بِهِ مَن نَشاءُ مِن عِبادِنا»؛ [۴] و همین گونه ما روح (و فرشته بزرگ) خود را به فرمان خویش برای وحی به تو فرستادیم و پیش از آنکه به تو وحی برسد، نمی دانستی کتاب خدا چیست و نه می‌فهمیدی که راه ایمان و شرع کدام است. ولیکن ما آن کتاب و شرع را نور (وحی و معرفت) گردانیدیم که هر کس از بندگان خود را بخواهیم به آن نور هدایت می‌کنیم. ۵. «وَ اُنَبِّئُکُم بِما تَأکُلُونَ و ما تَدَّخِرونَ فی بُیوتِکُم»؛ [۱] و به شما از غیب خبر دهم که در خانه هایتان چه می‌خورید و چه ذخیره می‌کنید. (صحبتهای حضرت عیسی علیه السلام به بنی اسرائیل) ---------- 📚منابع: [۱]: _ جن: ۲۸ و ۲۷ و ۲۶. [۲]: _ آل عمران: ۱۷۴. [۳]: _ هود: ۴۹. [۴]: _ شوری: ۵۲. [۱]: _ آل عمران: ۴۹. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 226 🍃🔹 اشاره ۲۰۹. شجره و آنها به علیّ علیه السلام برمی گردد در که سادات خود را فرزندان خدا صلی الله علیه و آله می‌دانند با این سلسله ، آیا باید خود را از و خویشان خدا صلی الله علیه و آله بخوانند نه از آن حضرت؟ 🌸🌺 جواب از قرآن کریم و احادیث چنین استفاده می‌شود: ۱. «وَ مِن ذُریَّتِهِ داوُودَ و سُلَیمانَ و اَیّوبَ و یُوسفَ و موسی و هارونَ و کذلِکَ نَجزِی المُحسِنین و زکریّا و یَحیی و عیسی و الیاسَ کُلٌّ مِنَ الصّالِحین»؛ [۱] از ذریه نوح یا ابراهیم، داوود و سلیمان و ایّوب و یوسف و موسی و هارون و زکریّا و یحیی و عیسی و الیاس را که همه از صالحین بودند هدایت نمودیم. با وجود اینکه حضرت عیسی علیه السلام پدری نداشتند، امام کاظم علیه السلام فرمودند: خدای تعالی حضرت عیسی علیه السلام را از طریق حضرت مریم علیهاالسلام به فرزندان انبیاء ملحق گردانید و همچنین ما را از جانب مادرمان فاطمه علیهاالسلام به ذریّه پیغمبر صلی الله علیه و آله ملحق گردانیده است. [۲] ۲. «فَمَن حاجَّکَ فیهِ مِن بَعدِ ما جائَکَ مِنَ العِلمِ فَقُل تَعالَوا نَدعُ أبنائَنا و أبنائَکُم و نِسائَنا و نِسائَکُم و أنفُسَنا و أنفُسَکُم ثُمَّ نَبتَهِل فَنَجعَل لَعنَةَ اللهِ عَلَی الکاذِبین» [۳] «هر کس با تو درباره عیسی (علیه السلام) در مقام مجادله درآمد بعد از آنکه به وحی خدا به احوال او آگاهی یافتی، بگو: بیایید ما و شما با فرزندان و زنان و کسانی که به منزله نفس ما هستند با هم به مباهله برخیزیم؛ (یعنی در حق هم نفرین کرده و در دعا به درگاه خدا اصرار کنیم) تا دروغگویان و کافران را به لعن و عذاب خدا گرفتار سازیم. همه علما قبول دارند مباهله ای که به فرمان خداوند در مقابل نصاری صورت گرفت؛ غیر از حضرت علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام کسی همراه رسول خدا صلی الله علیه و آله نبود پس معلوم می‌شود که منظور از «انفسنا» علی بن ابیطالب علیه السلام است و منظور از «نسائنا» فاطمه زهرا علیهاالسلام و مراد از «ابنائنا» حسن و حسین علیهماالسلام هستند که خداوند ایشان را پسران رسول خود می‌خواند. ۳. اهل تسنن از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله روایت کرده اند که: خدای عزّ و جلّ ذریّه هر پیغمبر را در صلب آن پیغمبر قرار داد ولی ذریّه مرا در صلب علی بن ابیطالب (علیه السلام). «اِن الله عزّ و جلّ جعل ذریّة کلّ نبیّ فی صلبه و جعل ذریّتی فی صلب علی بن ابیطالب (علیه السلام). » [۱] ۴. از عمر نقل کرده اند که گفت: از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدم که فرمود: هر حسب و نسبی روز قیامت منقطع است مگر حسب و نسب من و هر اولاد دختری خویشاوندی آنها از جانب پدر است مگر اولاد فاطمه که من پدر و عصبه (خویشاوند پدری) آنها هستم. [۲] ۵. این روایت را هم جمعی از علماء اهل تسنن نقل کرده اند که رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: این دو فرزند من (حسن و حسین) ریحانه من از دنیا هستند و هر دو فرزندان من امامند، خواه قائم به امر امامت باشند و خواه ساکت و قاعد. [۳] امام علیه السلام نشر 🍂🔸 اشاره ۲۱۰. اهل با وجود والایی چون امام علیه السلام، از وجودی استفاده کردند یا ؟ 🌺🌸 جواب خیر، حتی ایشان را در گروه ائمه اربعه خود نیز قرار ندادند؛ در حالی که این چهار نفر از شاگردان ایشان بودند و از ایشان کسب فیض می‌کردند و حتی حاضر نشدند در کتابهایشان یک حدیث از ایشان و سایر ائمه اطهار علیهم السلام و سادات و بزرگان دینی و علمی ثبت شود ولی حاضر بودند از افرادی مانند ابوهریره دروغگو و عکرمه خارجی و خوارج و نواصب و یک عدّه دروغگو که فقط علمای خودشان آنها را قبول دارند اطاعت کرده و نقل حدیث نمایند. ---------- 📚منابع: [۱]: _انعام: ۸۴ و ۸۵. [۲]: _ شیخ صدوق: عیون اخبار الرضا: ۱/۸۰، طبرسی: احتجاج: ۲/۱۶۴. [۳]: _ آل عمران: ۶۱. [۱]: _ محمد بن یوسف گنجی شافعی: کفایت الطالب: ۳۷۹، ابن حجر مکّی: صواعق محرقه: ۱۵۶، خطیب خوارزمی: مناقب: ۳۲۷. [۲]: _ ابن حجر مکّی: صواعق محرقه: ۱۵۶، محمد بن یوسف گنجی شافعی: کفایت الطالب: ۳۸۰: آخر فصل اول، طبری: ترجمه حالات امام حسن۷: معجم الاوسط: ۶/۳۵۷. [۳]: _ خطیب خوارزمی: مناقب: ۳۱۳، میر سید علی همدانی شافعی: مودة القربی: مودة ۱۲، احمد بن حنبل: مسند: ۵/۵۱، شیخ سلیمان بلخی حنفی: ینابیع المودة، ۲/۳۵. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 🔹🌸 مرحوم را می‌دهد 🔹🍂 چطوری که از خطاب امام باقر (علیه السلام)، به فرزند مرحوم مختار ثقفی، (حکم بن مختار) که سه دفعه فرمود: رحم الله اباک، عظمت و منزلت مختار پیش ائمه اطهار (علیه السلام)، معلوم می‌شود اگر امامی به کسی رحمک الله بفرماید، از هر توثیق و تعدیلی که، رجالیّون به کسی بکنند، به مراتب بالاتر می‌شود، وقتی این کلمه سه دفعه گفته شود عظمت آن شخص، خیلی خیلی معلوم می‌شود. با حبیب در امام (علیه السلام) شد 🍃🔸 لمّا قتل الحبیب، بان الانکسار فی وجه الحسین (علیه السلام)، و قال (علیه السلام) للّه درّک یا حبیب، لقد کنت فاضلاً، تختم القران فی لیلة واحدة، یعنی وقتی حبیب بن مظاهر شهید شد، شکستگی در چهره امام حسین (علیه السلام) آشکار شد و فرمود خدایت جزای خیر بدهد مرد باعظمت و فاضلی بودی، و در یک شب ختم قرآن می‌کردی ۲۳۱. میسره امام (علیه السلام) به دست بود 🍂🔹 حبیب در کربلا یکی از سه علمدار بود، عَلَم میسره لشكر با او، و عَلَم میمنه آن با زهیر، و علم قلب با حضرت ابی الفضل العباس (علیه السلام) بود ۲۳۲ مادر لیلی خانم، میمونه خانم دختر ابوسفیان بود، پس معاویه اگر فرزند ابوسفیان باشد، دايی لیلی خانم مادر حضرت علی اکبر (علیه السلام) می‌شود، پس شهادت حضرت علي اكبر (علیه السلام) حاكي است كه بنواميه در مقام قدرت نزديك ترين رحم را هم مي‌كشند. تماشا 🔸🍃 رسم آن زمان بود که اهل کرم برای جلب مهمانان، و بیچارگان، بالای پشت بام خانه هایشان، آتش روشن می‌کردند، آتش پشت بام حضرت علی اکبر (علیه السلام) از همه قوی تر، و غذاهایشان از همه غذاها عالی تر بود، خدا نیامرزد دستی را که، چنین مرد باکرامت را شهید کرد ۲۴۹ در زیارتنامه حضرت علی اکبر (علیه السلام) منقوله از امام صادق (علیه السلام)، پس از چند مرتبه بابی انت و امی گفتن، این عبارت آمده: صلی الله علیک و علی عترتک، و اهل بیتک و آبائک و ابنائک ۲۵۲. در مبارک حضرت اکبر (علیه السلام) 🍂🔹 نگارنده گوید این عبارت صریح است که حضرت علی اکبر (علیه السلام) ذریّه دارد، و صاحب فرزندان هم هست، روی این حساب جای دارد که چطوری که، مؤلف کتاب (معالی السبطین) در صفحه ۲۵۰ نقل کرد که، ابن ادریس فرموده که حضرت علی اکبر (علیه السلام) در اول خلافت عثمان متولد شده است، و از جدّ بزرگوارش علی بن ابی طالب (علیه السلام) روایت نقل کرده است، و در جلد ۴۶ بحارالانوار در صفحه ۱۶۴ بزنطی از امام رضا (علیه السلام) روایتی را به این عبارت نقل می‌کند،: انّما تزوّج علی بن الحسین ابنة الحسن (علیه السلام)، و‌ام ولد لعلی بن الحسین المقتول عندکم، یعنی امام زین العابدین (علیه السلام) دختر امام حسن (علیه السلام) و‌ام ولد علی اکبر (علیه السلام) را گرفت، و‌ام ولد در اصطلاح فقهی کنیزی را گویند که، مولایش از آن فرزند داشته باشد، پس بنابر آنچه گذشت سنّ مبارک علی اکبر زیاد می‌شود، نه ۱۸ که ابن شهر آشوب گفته، و نه ۱۹ که از شیخ مفید نقل می‌شود، و از آنجايی که عثمان در اول محرم سال بیست و چهارم هجری، بر اریکه سلطنت نشست، و طبق فرموده ابن ادریس حضرت علی اکبر (علیه السلام) در اوايل خلافت او به دنیا آمد، عمر مبارک ایشان در روز شهادت سی و اندی می‌شود. کپی فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 🔹🌸 حاير از رسول (صلی الله علیه و آله) بود ◾️🍃 نگارنده گوید کلمه حایر در کلام رسول خدا (صلی الله علیه و آله): فاخذ مقدار تربته من حایرک، معلوم می‌کند که اصطلاح حایر، درباره حرم امام حسین (علیه السلام) از زمان رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بوده است، بنابراین مؤلف کتاب شهر حسین (علیه السلام) که، می‌فرماید ص ۱۷۹ اصطلاح حایر از زمان امام صادق (علیه السلام) که، از سال ۱۲۵ به بالا معروف شده، صحیح به نظر نمی رسد، زیرا که به علاوه این روایت، خودشان در ص ۲۲۹ همین کلمه را، (عبارت حاير) در روایت امام باقر (علیه السلام)، باز نقل کرده است، اینجا وقت آن رسید که بحث مقتلی را تعطیل کنم، و به سراغ بحث‌های دیگر بروم، و هرکسی بیش از این را طالب باشد، به اصل تهاویل الربیع رجوع کند، محقق مرندی. چند بحث اخلاقی از کتاب چهل حدیث غير است ◾️🍂 حکما گفته اند کشتی بی ناخدا، در موج‌های سخت دریا، به نجات نزدیک تر است، از انسان در حال غضب، [۱] ایمان غیر از علم است، ابلیس همه معارف حقه را می‌داند، ولی کافر است ۳۷. چرا با ما دارد 🔹🍃 علّت اینکه شیطان با ما کار دارد، این است که، ما بنده خالص خدا نیستیم، و الّا آن ملعون با خدا عهد کرده که، با بندگان مخلص او، کار نداشته باشد، شیطان سگ درگاه است، و سگ با دوستان صاحب خانه عوعو ندارد ۵۲. تفاوت ره از تا به ◾️🍂 خلیل الرحمن عرض حاجت به اَمین وحی الله نکرد، ما اگر احتمال بدهیم که شیطان حاجت ما را برآورد، از او خواستار می‌شویم ۲۰۵. ۲۵۶- ما اوذی نبیّ مثل ما اوذیت هر کس خدا را بیشتر بشناسد، از گناه مردم بیشتر ناراحت می‌شود، و هر کس بندگان خدا را بیشتر دوست داشته باشد، از اعوجاج و شقاوت آنان، بیشتر ناراحت می‌شود، تواند بود که، معنی ما اوذی نبیّ مثل ما اوذیت، این باشد ۲۴۶ اهل دنیا و ریاست را ببین که، تملّق آن‌ها بیش از دیگران است، مریدپرورها خواری‌ها می‌کشند، و ارادت‌ها می‌ورزند، من خودم در میان اهل ثروت، کسانی را دیدم که، اظهارات آن‌ها را هیچ فقیر با آبرو نمی کند، یهود در عین ثروتمند بودنشان، فقر و فاقه از چهره شان هویداست، و تمام عمر را با ذلّت و خواری به سر می‌برند، قال الصادق: الحرُّ حرُّ علی جمیع احواله ۲۵۷. شان هستند ◾️🍃 در روایات بیانات مختلف است، ولی مناقات بین آن‌ها نیست، و همه صحیح است، در بعضی از روایات آمده ۱- غیبت کننده، گوشت مردار خواهد خورد، ۲- در بیان دیگر آمده، گوشتِ خود را خواهد خورد، ۳- در تعبیر دیگر، به صورت سگ افتاده، و خوراکش مردار خواهد بود، ۴- در روایت دیگر، غیبت کننده مردار شود، و غذای سگ‌های جهنّم قرار می‌گیرد، و دلیل صحیح بودن همه این تعابیر، این است که در عالم آخرت، صور تابع جهات فاعلی است، و یک موجود ممکن است، صور عدیده به خود بگیرد، چنانچه در محلّ خود مقرّر شده است ۳۰۴. ---------- [۱]: .📚 چهل حدیث ۲۵. کپی فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110